کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

آیا دلايل عقلي بر ضرورت معاد وجود دارد؟


براي اثبات ضرورت معاد، دلايل عقلي متعددي بيان شده است، که به برخي از آنها اشاره مي شود: الف) برهان هدف بر خلاف پندار ماديين، در جهان بيني الهي، براي آفرينش انسان هدفي بوده است که در تعبيرات فلسفي از آن به تکامل و در لسان قرآن و حديث از آن به قرب خدا و يا عبادت و بندگي تعبير شده است. وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند. اگر مرگ پايان همه چيز باشد، آیا اين هدف بزرگ تأمين مي گردد؟ بدون شک پاسخ اين سئوال منفي است بايد جهاني بعد از اين جهان باشد و خط تکامل انسان در آن ادامه يابد و محصول اين مزرعه را در آنجا درو کند و حتي در جهان ديگر نيز اين سير ادامه يابد تا هدف نهايي تأمين شده باشد. خلاصه اينکه تأمين هدف آفرينش بدون پذيرش معاد ممکن نيست، و اگر ارتباط اين زندگي را از جهان پس از مرگ قطع کنيم همه چيز شکل معما به خود مي گيرد و پاسخ براي چراها نخواهيم داشت. ب) برهان نفي اختلاف بي شک همه ما از اختلافاتي که در ميان مکتب ها و مذهب ها در اين جهان وجود دارد رنج مي بريم و همه آرزو مي کنيم روزي اين اختلاف بر چيده شود در حالي که همه قرائن نشان مي دهد که اين اختلافات در طبيعت زندگي اين دنيا حلول کرده و حتي از دلائلي استفاده مي شود که بعد از قيام حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ آن برپا کننده حکومت واحد جهاني هر چند بسياري از اختلافات حل خواهد شد ولي باز اختلاف مکتب ها به کلي برچيده نمي شود و به گفته قرآن مجيد يهود و نصارا تا دامنه قيامت به اختلافاتشان باقي خواهند ماند. ولي خداوندي که همه چيز را به سوي وحدت مي برد سرانجام به اختلافات پايان خواهد داد و چون با وجود پرده هاي ضخيم عالم ماده اين امر به طور کامل در اين دنيا امکان پذير نيست، مي دانيم در جهان ديگري که عالم بروز و ظهور است سرانجام اين مسأله عملي خواهد شد و حقائق آن چنان آفتابي مي گردد که اختلاف مکتب و عقيده به کلي برچيده مي شود. جالب اينکه در آيات متعددي از قرآن مجيد روي اين مسأله تکيه شده است در يک جا مي فرمايد: ...فَاللّهُ يَحْکمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا کانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ. خداوند در روز قيامت در ميان آنها داوري مي کند در آنچه با هم اختلاف داشتند. ج) برهان فطرت فطرت به معناي نوع آفرينش است، يعني انسان به گونه اي آفريده شده است که ميل به زندگي جاويدان و بقا دارد و از نيستي و فنا بيزار است. دنيا، شايستگي ابديت ندارد. بنابراين حيات جاويدان با سراي آخرت و معاد، ضروري خواهد بود، زيرا اگر معاد و آخرت وجود نداشت ميل به بقاء و جاودان طلبي و محبت ابديت خواهي در نهاد انسان باطل و بيهوده بود و خداوند حکيم، کار عبث و بيهوده انجام نمي دهد. فيض کاشاني برهان فطرت را چنين معرفي مي کند: چگونه ممکن است نفوس انساني نابود گردند، در حالي که خداوند در طبيعت انسان به مقتضاي حکمتش عشق به هستي و بقاء قرار داده و در نهاد و فطرت کراهت از عدم و فنا گذاشته است؟ وجود خير محض و صرف نور است از سوي ديگر ثابت و يقيني است که بقاء و دوام در اين جهان محال است اگر جهان ديگري وجود نداشته باشد که انسان به آن انتقال يابد اين غريزه اي که خداوند در سرشت بشر قرار داده يعني عشق به هستي و بقاي هميشگي و محبت حيات جاودان باطل و ضايع خواهد بود در حالي که خداوند برتر از آن است که کار لغوي انجام دهد. د) برهان رحمت يکي از صفات کمال خداوند صفت رحمت است و مفاد آن اين است که خداوند نياز موجودات را برآورده و هر يک را به سوي کمالي که شايستگي آن را دارد هدايت کرده و به آن کمال نايل مي سازد. آفرينش انسان با ويژگي هايي که دارد، به روشني بر اينکه او شايستگي حيات ابدي را داراست دلالت دارد، زيرا اولا: انديشه حيات جاوداني را داراست ثانيا: خواهان حيات ابدي بوده و آن را آرزو مي کند. ثالثا: انسان بر پايه نظام ايمان و عمل صالح در سطحي فراتر از حيات طبيعي و حيواني قرار گرفته و استعداد حياتي برتر و سعادتي جاودانه را کسب مي کند، چنانکه بر پايه نظام کفر و فسق نيز استحقاق حياتي فروتر از حيات حيواني را به دست مي آورد که آن نيز در قالب حيات دنيوي نمي گنجد. بنابراين اگر پس از اين حيات موقت و ناپايدار حياتي پايدار و ابدي نباشد شايستگي و استحقاق ياد شده در انسان هيچ گاه به فعليت نخواهد رسيد و اين با عنايت و رحمت الهي سازگار نيست و در واقع منتهي نشدن حيات دنيوي به حيات اخروي مانند اين است که هيچ جنيني با وجود اين که به يک سلسله تجهيزات متناسب با حيات بيرون از رحم آفريده شده، و استعداد آن را دارد به آن دست نيابد و حيات او پس از پايان يافتن زندگي موقت در رحم به کلي پايان پذيرد و اين بر خلاف رحمت الهي است. هـ) لزوم وفاي به وعده خداوند به واسطه انبياء وقوع قيامت و پاداش، نيکوکاران را وعده داده است و از نظر عقل وفاي به عهد نيکو و تخلف از آن ناپسند و نارواست و چون خداوند از هر گونه صفت ناپسند و ناروا منزه مي باشد بنابراين به طور قطع، وعده خود جامه عمل پوشانده و قيامت را بر پا خواهد کرد. محقق طوسي در اين باره گفته است. واجب بودن وفاي به وعده و حکيم بودن خداوند مقتضي واجب بودن برانگيخته شدن مردگان است. بنابراين 5 دليل عقلي و دلايل ديگر که در کتب ذکر شده است ضرورت معاد اثبات مي شود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image