توحید در قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

توحید را نمی توان با دلیل نقلی (آیه و روایت) اثبات نمود. چرا که تا توحید اثبات نشده اساساً نوبت به نبوّت و قرآن نمی رسد. لذا اثبات توحید با نقل شرعی ، مستلزم دور می باشد. البته در آیات و روایات براهین عقلی متعدّدی در باب توحید موجودند که می توان به آنها تمسّک جست ؛ لکن نه از آن جهت که آیه و روایت می باشند ؛ بلکه از آن جهت که برهان عقلی هستند. ذیلاً به چند نمونه از این براهین قرآنی اشاره می کنیم


توحید را نمی توان با دلیل نقلی (آیه و روایت) اثبات نمود. چرا که تا توحید اثبات نشده اساساً نوبت به نبوّت و قرآن نمی رسد. لذا اثبات توحید با نقل شرعی ، مستلزم دور می باشد. البته در آیات و روایات براهین عقلی متعدّدی در باب توحید موجودند که می توان به آنها تمسّک جست ؛ لکن نه از آن جهت که آیه و روایت می باشند ؛ بلکه از آن جهت که برهان عقلی هستند. ذیلاً به چند نمونه از این براهین قرآنی اشاره می کنیم توحید را نمی توان با دلیل نقلی (آیه و روایت) اثبات نمود. چرا که تا توحید اثبات نشده اساساً نوبت به نبوّت و قرآن نمی رسد. لذا اثبات توحید با نقل شرعی ، مستلزم دور می باشد. البته در آیات و روایات براهین عقلی متعدّدی در باب توحید موجودند که می توان به آنها تمسّک جست ؛ لکن نه از آن جهت که آیه و روایت می باشند ؛ بلکه از آن جهت که برهان عقلی هستند. ذیلاً به چند نمونه از این براهین قرآنی اشاره می کنیم.1ـ برهان عدم برهان بر وجود بیش از یک خداوقتی وجود خدا با برهان اثبات شد ، وجود حداقل یک خدا ثابت شده است. بنابراین اگر کسی مدعی است که خدای دومی وجود دارد باید وجود خدای دوم یا بیشتر را با برهان اثبات نماید. لکن هیچ برهانی بر این امر وجود ندارد. پس یقین داریم که یک خدا وجود دارد و شکّ داریم که آیا بیش از یکی نیز وجود دارد یا نه؟ لذا تا بر وجود دای دوم اقامه ی برهان نشده نمی توان خدا را بیش از یکی دانست. این برهان را خداوند متعال چنین بیان نمود: «وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلهًا آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ ...؛ و هر کس معبود دیگری را با خدا بخواند بر وجود آن معبود دیگر برهانی ندارد.»(المؤمنون:117) همچنین فرمود: «أَ إِلهٌ مَعَ اللّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ـــ آیا با الله، معبود دیگری هست؟! بگو اگر راست می گویید برهان بیاورید.»(النمل:64)پس به کسانی که وجود خدا را قبول داشته ولی آن را بیش از یکی می دانند می گوییم: در وجود یک خدا اتّفاق نظر داریم ، پس شما برای بیش از یکی که اعتقاد دارید برهان بیاورید. 2ـ برهان تمانعامام صادق(ع) به زندیق فرمودند: «و اگر بگویی خدا دوتاست، آن دو خدا خالی از دو وجه نیستند یا هر دو از همه جهت با هم یکسانند یا هر دو از همه جهت از هم جدا هستند. پس زمانیکه خلق را منظم و کشتی را در حرکت می بینیم و اختلاف شب و روز و خورشید و ماه را مشاهده می کنیم، درستی امر و تدبیر و به هم پیوستگی امور دلالت می کند بر اینکه مدبر عالم یکی است.» (الکافی ،ج 1 ،ص81 )خلاصه این برهان چنین است:اگر خدا دو تا باشد، آن دو خدای فرضی از سه حالت بیرون نیستند، یا از هر جهت مثل همند که در آن صورت دوگانگی آن دو توهم است. چون دوگانگی مستلزم حداقل یک تفاوت است. یا از هر جهت با هم تفاوت دارند که در آن صورت هر کدام علت و مدبر مستقل خواهند بود. در نتیجه هر کدام دست به تدبیر عالم خواهد زد که نتیجه ی آن به هم ریختن عالم خواهد شد. اگر یکی از آنها به نفع دیگری کنار بکشد، معلوم می شود که او علت و مدبر نیست پس خدا هم نیست، همکاری بین دو موجود کاملا متمایز از هم نیز عقلا محال است. حالت سوم این است که آن دو در برخی وجوه با هم شریک باشند که در آن صورت نیز خدا نخواهند بود چون لازمه ی این امر ترکیب از جزء مشترک و جزء غیرمشترک است و هیچ مرکبی واجب الوجود نیست. امام(ع) این فرض سوم را در کلامشان مطرح نکردند چون بطلان آن واضح بود.خداوند متعال برهان تمانع را چنین بیان نموده است: «لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا ــ اگر در آسمان و زمین بیش از یک خدا بود، آن دو(آسمان و زمین) فاسد می شدند(ویران می شدند.)».(الانبیاء:22) 3ـ برهان خالق مطلقخداوند متعال می فرماید: « وَ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ ـــ معبودهایى را که غیر از خدا مى خوانند، چیزى را خلق نمى کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند » (النحل:20)اگر دو خدا وجود داشته باشد ، هر دوی آنها باید خالق مطلق باشند ؛ چون اگر یکی خالق مطلق باشد و دیگری خالقیّت غیر مطلق داشته باشد ، آن دومی خدا نخواهد بود ؛ چرا که نسبت به اوّلی ناقص می باشد. و هیچ ناقصی خدا نتواند بود. چرا که هر ناقصی محتاج کامل است. و اگر هر دوی آنها خالق مطلق باشند ، لازم می آید که هر چه اوّلی آفریده دومی نیز دقیقاً همانها را آفریده باشد ؛ حال که آفریدن آنچه آفریده شده معنی ندارد. امّا اگر یکی عالمی بیافریند و دیگری عالمی دیگر ، پس هیچکدام خالق مطلق نخواهند بود. چون در این صورت ، اوّلی خالق مخلوقات دومی نخواهد بود ؛ و دومی نیز خالق مخلوقات اوّلی نخواهد بود. پس هر دوی آنها خالق مقیّد و در نتیجه ناقص و محتاج خواهند بود. پس خدا یعنی خالق مطلق ؛ چرا که خالق مقیّد یعنی موجود محتاج. و فرض دو خالق مطلق مستلزم خالق مقیّد بودن آنهاست. لذا از فرض وجود دو خدا تناقض لازم می آید.4ـ برهان مالک مطلقخداوند متعال فرمود: « قُلِ ادْعُوا الَّذینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فیهِما مِنْ شِرْکٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهیر ــــ بگو: کسانى را که غیر از خدا(معبود خود) مى پندارید بخوانید! آنها به اندازه ذرّه اى در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیّت) آنها شریکند، و نه یاور او(در آفرینش) بودند » (سبأ:22) خدا یقیناً باید مالک بالذّات باشد. پس فرض وجود دو خدا یعنی فرض وجود دو مالک بالذّات. از طرف دیگر هر خدایی باید مالک تمام موجودات عالم باشد ؛ چون در غیر این صورت نسبت به آن موجوداتی که مالک نیست ، ناتوان و غیر مالک خواهد بود. پس نسبت به آنها نوعی نقص در او وجود خواهد داشت. و روشن است که موجود ناقص نمی تواند خدا باشد. بنابر این از فرض وجود دو خدا (دو مالک بالذّات) لازم می آید که هیچکدام آنها خدا نباشند.پس تنها یک خدا هست که مالک بالذّات تمام موجودات عالم می باشد و غیر از او هیچ موجودی حتّی مالک حقیقی یک ذرّه نیز نمی باشد. 5 ـ برهان عدم ظهورخداوند متعال فرمود: « وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیر ــــ آنها غیر از خداوند، چیزهایى را مى پرستند که او هیچ گونه دلیلى بر آن نازل نکرده است، و چیزهایى را که علم و آگاهى به آن ندارند! و براى ستمگران، یاور و راهنمایى نیست » (الحج:71)خدایی اقتضای ظهور دارد. چرا که عدم ظهور نقص می باشد. پس اگر خدای دومی وجود داشت باید او نیز برای مخلوقات ظهوری داشت. پس باید او نیز انبیایی می فرستاد و کتبی ارسال می کرد و آیاتی انفسی و آفاقی نمودار می ساخت. امّا تا کنون هر چه پیامبر و کتاب آسمانی آمده تنها از سوی یک خدا بوده و تمام انبیاء تنها یک خدا را تبلیغ نموده اند. پس خدای دومی وجود ندارد ؛ و الّا آثار وجودی او نیز باید ظاهر می گشت و او نیز باید هدایتگری خود را نمودار می ساخت. امّا تا کنون هیچ صاحب معجزه ای ادّعا نکرده که از سوی خدای دوم آمده است.نیز اگر خدای دومی وجود داشت ، خداوند متعال از وجود او نیز خبر می داد ؛ لکن نه تنها رسولان خداوند از وجود خدای دوم خبر نداده اند بلکه وجود چنان خدایی را انکار کرده اند. پس اگر خدای دومی وجود داشت ، او نیز رسولان خود را می فرستاد تا وجودش را اثبات کنند.« ... قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ ـــ بگو: آیا خدا را به چیزى خبر مى دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟! منزه است او، و برتر است از آن همتایانى که قرار مى دهند » (یونس:18)یعنی اگر خدای دومی وجود داشت خداوند از وجودش باخبر می شد. پس چگونه است که تاکنون تمام رسولان خدا از سوی او وجود خدای دوم را انکار کرده اند؟!« قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً فَهُمْ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُورا ـــ بگو: این معبودانى را که جز خدا مى خوانید به من نشان دهید که چه چیزى از زمین را آفریده اند، یا اینکه شرکتى در(آفرینش و مالکیّت) آسمانها دارند؟! یا به آنان کتابى(آسمانى) داده ایم و دلیلى از آن براى(شرک) خود دارند؟!» نه هیچ یک از اینها نیست، ظالمان فقط وعده هاى دروغین به یکدیگر مى دهند » (فاطر:40)این آیه ی شریفه هر سه برهان اخیر را در خود جمع نموده است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image