ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

با توجه به عقائد خود مسيحيان آيا نقدي به کتاب مقدّس «طبق عقائد خودشان» وارد است يا خير؟ توضيح دهيد؟


کتاب مقدّس، کتاب ديني مسيحيان به شمار مي رود که از دو قسمت عهد جديد و قديم تشکيل شده است که بر طبق مبناي مسيحيها، ايرادات زيادي به اين کتاب- چه از حيث سند و چه از جهت محتوا- وارد است که بسياري از ايرادها را حتّي نقّادان مسيحي بيان نموده اند. کليسا بر اين اعتقاد است که تورات را حضرت موسي ـ عليه السلام ـ نوشته است. و با منکرين اين اعتقاد به تندي برخورد ميکند. اما دلائلي از خود تورات در دست است که خلاف اين را ثابت ميکند. و بدست ميآيد که تورات پس از رحلت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ نوشته شده است. از بزرگترين نقّادان کتاب مقدّس «باروخ اسپينوزا» ميباشد که پس از باز کردن گفتارهاي رمز آلود ابراهيم بن عزراء (1089- 1164م) در ردّ تورات به چند اشکال اساسي اشاره مي کند که بعضي از آنها ذيلاً ذکر مي گردد. از جمله موارد مورد اشارة «باروخ اسپينوزا» اشاره به نام حضرت موسي ـ عليه السلام ـ بصورت سوم شخصي مي باشد که به جزئيات زندگي او پرداخته شده: «موسي با خدا سخن گفت (خروج، 33: 9)؛ «موسي مرد خدا...» (تثنيه، 33: 1)؛ کما اينگونه موارد متعدد مي تواند نوشته خود موسي باشد. اسپينوزا همچنين به قسمتهاي آخر سفر تثنيه اشاره ميکند، که وفات و دفن حضرت موسي ـ عليه السلام ـ و عزاداري بني اسرائيل براي او آمده است: «و او را در زمين موآب در مقابل بيت فعور، در درّه، دفن کرد، و احدي تا امروز قبر او را ندانسته است. و موسي چون وفات يافت، صد و بيست سال داشت. و نه چشمش تار، نه قوّتش کم شده بود. و بني اسرائيل براي موسي در عربات موآب سي روز ماتم گرفتند. پس روزهاي ماتم و نوحه گري براي موسي سپري گشت.» همچنانکه ملاحظه ميشود داستان مرگ و دفن موسي ـ عليه السلام ـ و عزاداري بني اسرائيل براي او، به تفصيل بيان شده است و اگر نوشتة خود موسي بود ذکر اين مطالب از طرف حضرت موسي ـ عليه السلام ـ غير معقول مي باشد. بلکه اين سطرها ميگويند که نويسنده آن ده ها سال پس از حضرت موسي ـ عليه السلام ـ مي زيسته است. زيرا اين حکايت، حکايت از گذشته اي دور دارد و بالاترين از اين در بند هاي بعدي موسي با پيامبران بني اسرائيل مقايسه کرده مي گويد: «و نبي اي مثل موسي تا بحال در اسرائيل برنخاسته است که خداوند او را روبرو شناخته باشد» همچنين از مواردي که بنابر نظر ناقد کتاب مقدّس «باروخ اسپينوزا» به کتابت تورات توسط موسي نوشته وارد مي کند استفاده از نامهايي است که مدّتها پس از حضرت موسي ـ عليه السلام ـ از آنها استفاده شده است. براي مثال در سفر پيدايش آمده است که «ابراهيم دشمنان خود را تا «دان» تعقيب کرد». در حالي که مدّتها پس از مرگ يوشع ـ عليه السلام ـ و در زمان داوران نام «دان» بر اين شهر نهاده شده: «و شهر را به اسم پدر خود، که براي بني اسرائيل زائيده شد، «دان» ناميد؛ اما اسم شهر قبل از آن «لارش» بودکه نقّادان مسيحي بيان داشته اند. از ديگر نقدها و اعتراضات وارد به کتاب مقدس اين است که بنابر گفتههاي عهد عتيق کتاب تورات در مقاطعي از تاريخ ناپديد شده است. به نحوي که هيچ کس از آن اطلاعي نداشته؛ تا اينکه مردي مدّعي يافتن آن شده: و با اين شرايط نمي توان به تورات باز يافت شده صد در صد اعتماد کرد. و بدليل اينکه بحث ما در محوريت نظر مسيحيت است عباراتي را در ذيل از تورات مي آورم: «در يک روز حلقيا، کاهن اعظم، نزد شافان منشي دربار رفت و گفت: «در خانة خداوند کتاب تورات را پيدا کرده ام.» سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتي شافان گزارش کار ساختمان خداوند را به پادشاه مي داد در مورد کتابي نيز که حلقيا، کاهن اعظم در خانه خداوند پيدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آنرا براي پادشاه خواند. وقتي پادشاه کلمات تورات را شنيد از شدت ناراحتي لباس خود را پاره کرد و به حلقيا، کاهن اعظم، شافان منشي، عسايا ملتزم پادشاه، احنقام (پسر شافان) و عکبور (پسر ميکايا) گفت: «از خداوند بپرسيد که من و قومم چه بايد بکنيم بدون شک خداوند از ما خشمگين است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در اين کتاب نوشته شده است رفتار نکرده اند».. پادشاه تمام بزرگان يهودا و اورشليم را احضار کرد و همگي در حالي که کاهنان و انبياء و مردم يهودا و اورشليم از کوچک تا بزرگ بدنبال آنها مي آمدند و به خانة خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانة خداوند پيدا شده بود براي آنها خواند. پادشاه نزد ستوني که در برابر جمعيت قرار داشت، ايستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پيروي کند و مطابق آنچه در کتاب نوشته شده است، رفتار نمايد. تمام جماعت نيز قول دادند که اين کار را بکنند. حال با توجه به اين که کتاب مقدس اعتراف به مفقود شدن تورات در مقاطعي از تاريخ دارد؛ معلوم نيست اعتماد به اين کتاب چه وجهي دارد؟ در جاي ديگر از عهد قديم (کتاب نحميا باب هفتم) آمده است که پس از تبعيد بني اسرائيل، از عزراي کاهن خواستند که تورات را براي قوم موسي بخواند. عزرا و ديگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز براي مردم مي خواندند تا اينکه در روز هفتم قرائت تورات به پايان رسيد. برخي به صورت جدّي در آن ترديد کرده اند که توراتي را که عزرا خواند همان کتابي باشد که در زمان يوشيا خوانده شد. آيا آن «کتاب شريعت موسي» چه بوده است؟ اين کتاب همان کتاب عهد که يوشيا پيش از آن بر مردم خوانده بود چه چيز در کتاب عهد تصريح شده است که آن را در مدّت يک روز دوبار بر يهوديان فرو خواندند، در حالي که خواندن کتاب ديگر (کتاب فعلي) محتاج يک هفتة تمام وقت بود. با توجه به آنچه که ذکر شد کتاب مقدّس از نظر برخي از دانشمندان مسيحيي در معرض خدشه قرار دارد و آن را از صلاحيت استناد بيرون مي برد. اما محتواي آن به وسيله عقايد خود مسيحيان نقدپذير نمي باشد بلکه نقد اعتقادات هر مکتبي از خارج آن مکتب صورت مي گيرد مثل ادله عقلي و امثال آن. اما خود کتاب مقدس از طرف دانشمندان مسيحي مورد نقد قرار گرفته که به طور اجمال در اين مقاله بيان شد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image