تربیت و مشاوره /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

روان شناسان معتقدند که هنگام ازدواج دختر یا پسر باید به بلوغ فکری و بلوغ اجتماعی و بلوغ عاطفی وبلوغ جنسی رسیده باشد منظور از این بلوغ ها چیست؟


مقدمه یکی از مهم ترین و اساسی ترین انتخاب های زندگی، ازدواج است. فردی که می خواهد، همسرانتخاب نماید، و زندگی جدید را شروع کند بایستی از حد لازم رشد در تمام ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی، اخلاقی برخوردار باشد. با اين رشد فرد به کسی احساس نیاز می کند، که بتواند هیجانات عاطفی، مسائل جنسی و نیاز به پیوند جویی وی را بر آورده کند و هم چنین مي تواند این نیازها را در زوجش برآورده سازد. ویژگی های بلوغ نوجوانی دوره فرآیند انتقال از کودکی به بزرگسالی است. این فرآیند جنبه های گوناگونی دارند: شامل 1ـ رشد و نمو سازمان عصبی مغز که نمود آن در تحول فرآیندهای شناختی، عاطفی و رفتارها مشاهده می شود. 2ـ رشد فیزیکی که شامل رشد اندازه های بدنی و تغییر در نیم رخ جسمی است. 3ـ رشد نظام جنسی یا تولید مثل، 4ـ رشد احساس «خود» به عنوان یک بزرگ سال یا یک انسان مستقل و خود راهبر. انواع بلوغ بلوغ را می توان از دیدگاه هاي مختلف به انواع مختلف تقسیم کرد: بلوغ جنسی، بلوغ جسمی، بلوغ شرعی، بلوغ عرفی، بلوغ روانی، بلوغ اقتصادی، بلوغ اجتماعی، بلوغ سیاسی، بلوغ شناختی، بلوغ عقلی، بلوغ اخلاقی، بلوغ عاطفی و هیجانی، بلوغ هنری و غیره که البته رسيدن به همه اين بلوغ ها براي ازدواج لازم نيست و همچنين در موارد لازم هم فرق است بين حداقل لازم با درجات بالاي رشد در آن زمينه. بلوغ روانی: فرد دارای جنبه های مختلفی شامل پرورش ذهن، درک مفاهیم اخلاقی، نقطه اوج حافظه، کمال اراده، انفعالات و سایر خصوصیات ذهنی می باشد که در صورت هماهنگی تعادل فرد را به وجود می آورد و در صورت نا هماهنگی، رفتار غیر عادی یا عدم تعادل روانی به وجود می آورد. اين بلوغ براي ازدواج لازم مي باشد و با اين قيد افراد بزرگسالي که داراي سلامت رواني نيستند و نوجواني که هنوز به ثبات نرسيده به همين جهت آينده را فداي حال مي کند، مبناي تصميم گيري هايش احساسات است، مسئوليت را متوجه نيست و... مناسب ازدواج نمي باشند. بلوغ جنسی: بلوغ در این جا به معنای رسیدن به سن تولید مثل و شهوت جنسی و قدرت باردار نمودن برای مردان و بار دار شدن برای زنان است که زمان آن در بین ملل و افراد مختلف متفاوت است و معمولاً بین سنین 11 ـ 17 سالگی واقع می شود. بلوغ جسمی: جسم انسان تا 5 سال اول زندگی به طور سریع رشد می کند و پس از آن تا آغاز دوره نوجوانی و بلوغ (12 ـ 13) سالگی رشد آن به کندی می گراید و سپس در دوره نوجوانی سرعت رشد دوباره افزایش پیدا می کند و در فواصل سنین (18 ـ 20) تا (23 ـ 25) سالگی به حد کمال خود می رسد و رشد آن متوقف می شود. از این به بعد رشد طولی متوقف شده و رشد انسان به صورت عرضی می باشد. بلوغ شناختی ـ اجتماعی این نظریه، رشد اجتماعی را از یک سو به محیط فیزیکی، خانواده، گروه همسالان، و سایر تأثیرات اجتماعی مربوط می داند و از سوی دیگر معتقد است که توانایی های شناختی، خصوصیات جسمی، باورها و نگرش های کودکان و نوجوانان تأثیر متقابل خود را بر محیط باقی می گذارند و این دو عامل محیطی و شناختی در ارتباط متقابل با رفتارهای فرد است. در این مرحله کسی به مرحله رشد و بلوغ اجتماعی رسیده است که از خود مرکزی به جامعه مرکزی رسیده باشد. به عبارت دیگر به بلوغ اجتماعی، کسی رسیده است که در رفتارهای اجتماعی، مصالح عمومی، قوانین اجتماعی، ارزش های همگانی و حقوق اساسی انسانی را بر مصلحت های شخصی مقدم نماید. اين نوع بلوغ در حد پذيرش مسئوليت زندگي مشترک لازم است اما به شکل بالفعل لازم نيست تمام مصالح اجتماعي را درک و پذيرفته باشد بلکه اگر قرائن از سلامت فرد حکايت کند، کافي مي باشد. بلوغ شناختی: از نظر پیاژه از سال های نوجوانی به بعد فرد می تواند تصورات امور را در ذهن داشته باشد و درباره نتایج فرضی آن ها نیز استدلال کند. برای مثال او می تواند مسائل انتزاعی از قبیل مذهب، اخلاق و سبک زندگی های متفاوت را بررسی کرده و مورد ارزیابی نظام دار قرار دهد. او می تواند درباره اندیشه های خود به تفکر بپردازد و آرمان هایی برای خود و آینده اش بسازد. در این مرحله، محتوای فکر گسترش و عمق می یابد. در ازدواج، فکر یک جوان بالغ تا جایی گسترش و عمق می یابد که انعطاف پذیر، باز، همه جانبه نگر، و سازگار شونده با راههای جدید باشد. به عبارت دیگر، انسان رشد یافته و پخته به استدلال های خود، جنبه شخصی و اختصاصی می دهد و برای حل مسائل مبهم و پیچیده از تجربه های شخصی و تمام نظام روان شناختی خود (منطق، انگیزش ها و ارزش ها و دریافت های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی) کمک می گیرد. بلوغ عاطفی جوان بعد از این که هویت اصلی خودرا یافت، علاوه بر این که استقلالش را از والدین و نهاد های حمایتی شبیه به والدین مانند مدرسه پی می ریزد و کارکرد یک بزرگسال بالغ و مسئول را آغاز می کند، روابط صمیمی با دیگران را به شکل دوستی های نزدیک برقرار می کند در این نوع صمیمیت، روابط، گسترش و عمق می یابد و به همراه احساس توجه و تعهد آزادانه و با حفظ خود کفایی، هویت خود را با هویت فرد دیگری، ترکیب می کند. افرادی که نتوانند چنین رابطه صمیمی برقرار نمایند، در یک حالت انزوا به سر خواهند برد. بنابر این در قدم اول، شخص باید بتواند درک کند من کیستم؟ برای چه زندگی می کنم و به کجا خواهم رفت و مرحله دوم مرحله بالاتر است علاوه بر این که خود را یافته است می خواهد روابط خود را اصلاح کند و به یک صمیمیت پایدار برسد. صمیمیت در روابط با خودش، صمیمیت در رابطه با خدایش و صمیمیت با هم نوعانش. نتیجه: فرد بالغ کسی است که علاوه بر رسیدن به بلوغ جنسی، جسمی، شناختی، اجتماعی، به مرحله شناخت خود، شناخت فرهنگ و جامعه برسد. اعتقادات اساسی او از خرد، استدلال عقلانی، فطری و وجدانی سرچشمه بگیرد و روابط وی بر اساس مهربانی، صمیمیت، و محبت پایه ریزی شود. تأکيد: در مورد ازدواج باید توجه داشت که در همه انواع بلوغ لازم نیست فرد به حد نهایت آن دست یافته باشد بلکه در برخی انواع بلوغ مثل بلوغ جنسی و بلوغ در حدی که اطلاق این لفظ مناسب باشد، لازم است اما در برخی از موارد نفس وجود نشانه های سلامت و موفقیت، کفایت می کند و لازم نیست فرد به حد اعلای بلوغ رسیده باشد. بنا به نظر متخصصان، سن مناسب برای ازدواج در دختران از پانزده سال به بعد است و در پسران از 18 سال به بعد. و شما می توانید با سنجش شرائط خود و تطبیق آن بر مطالب ارائه شده و میانگین سنی ذکر شده به جمع بندی لازم برسید. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image