عقلانیت در احکام اسلامی /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آیا عقلانیت در احکام اسلامی وجود دارد یا نه؟یعنی آیا امکان دارد که یک حکم اسلامی بر خلاف عقل باشد؟ مثلا در احکام اسلامی داریم که دیه قطع سه انگشت بیشتر از دیه قطع ۴ انگشت است . ایا این مطابق عقل است؟


در واقع باید قطعیت حکم عقلانی را در جهت کیفی و کمی متفاوت بدانیم. زمانی که عقل یک مساله را به صورت واضح و روشن در می یابد، جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی ماند. و هیچ منبعی نمی تواند به ما بگوید که از آن فهم عقلانی دست بکشیم. مثلا وقتی می فهمیم که 2+2=4 این را یقینی می دانیم و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند در یقین ما خدشه وارد کند و به ما بگوید دست از این فهم برداریم و خلاف آن را معتقد شویم. (کیفیت صد در صدی فهم عقل در یک مساله) اما قطعا نمی توان گفت: عقل همه مسائل را درک می کند! آیا عقل می تواند درک کند که در کرات دیگر، موجودات زنده وجود دارند؟ آیا عقل می تواند بیابد که مثلا امیر کبیر در چه سالی متولد شده است؟ و ... پس عقل تمام مسائل را درک نمی کند (کمیت صد در صدی در فهم عقلی نداریم) از همین روست که می گوییم عقل ناقص است و ناقص با غلط فرق می کند. عقل هر چه را بفهمد، درست فهمیده اما همه چیز را نمی فهمد. تفکیک بین همین مسائل در فلاسفه ما نیز متجلی شده است. مثلا موضع ابن سینا در برابر مساله معاد جسمانی، قابل توجه است. ابن سینا با براهین مستحکم و قطعی به این نتیجه رسیده است که دین هر چه گفته، راست گفته و صدقش قابل انکار نیست. از سوی دیگر عقل را در کشف مساله معاد جسمانی ناتوان می بیند، به همین دلیل چنین می گوید:« آنچه از معاد مورد قبول است همان چیزى است، که از شریعت به ما رسیده، و راهى براى اثبات معاد جسمانى جز از طریق شرع و تصدیق خبر نبوى نیست. معاد جسمانى و انگیزش در قیامت و کیفر نیک و بدى که نصیب بدن انسان مى شود بدیهى است. شریعت حقّى که بوسیله مولا و سیّدمان محمّد(ص) به ما رسیده است سعادت و شقاوت اخروى را به لحاظ جسم براى ما توضیح داده است. اما آنچه از این امور که بوسیله عقل و قیاس برهانى درک مى شود، و پیامبر نیز آن را تصدیق کرده است، سعادت و شقاوتى است که مربوط به نفس و روان باشد. هر چند تصوّر ما در حال حاضر به لحاظ عللى که براى آنها ذکر شده است از درک سعادت و شقاوت نفسانى اخروى ناتوان است.»[1] البته باید به این نکته بسیار مهم نیز توجه کرد که در خیلی مواقع، ما اسم بعضی مطالب را گفته عقل می گذاریم در حالی که واقعا عقلانی نیستند. به عنوان نمونه ما در بسیاری مواقع مانوسات و عادات خود را با حکم عقلانی خلط می کنیم و مطلب خلاف عادتمان را خلاف عقل می نامیم. در حالی که یک عاقل واقعی فرق این ها را درک می کند؛ فیلسوف واقعی این قدر می فهمد که اگر برهان بر استحاله چیزی نداشته باشد، آن را انکار نکند، و مانوسات را با مسلمات عقلی خلط نمی کند؛ تا آن جا که می گوید هر چه برهان استحاله آن را اثبات نکند، باید آن را انکار نکنی و الا مرتکب حماقت شده ای:الفصل الحادى و الثّلاثون نصیحة بأنّ کلّ ما قرع سمعک ما لم تتبرهن استحالته لک فلا تنکره؛ لأن الحمق فی إنکار ما لم یعرف امتناعه بالبرهان لیس دون الحمق فی الاعتراف بما لم یعرف ثبوته بالبرهان .[2]   با توجه به مطالب یاد شده باید گفت که عقل انسان در مورد درک این مطلب که چرا دیه زن و مرد تا ثلث برابر است وهمین که از ثلث گذشت دیه زن نصف دیه مرد می شود.  ابان بن تغلب مى گوید: به امام جعفر صادق(ع) عرضه داشتم، درباره مردى که یک انگشت زنى را قطع کرده، چه مى فرمایید؟ دیه آن چقدر است؟ فرمود: ده شتر. گفتم: اگر دو انگشت را قطع کرد؟ فرمود: بیست شتر. گفتم: اگر سه انگشت را قطع کند، چه؟ فرمود: سى شتر. گفتم: اگر چهار انگشت او را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر. گفتم: سبحان اللّه، سه انگشت را قطع مى کند، دیه اش سى شتر است و چهار انگشت را قطع مى کند، دیه اش بیست شتر؟! ما این سخن را در عراق مى شنیدیم، از گوینده اش بیزارى مى جستیم و آن را به شیطان نسبت مى دادیم. حضرت فرمود: آرام؛ اى ابان، این حکم رسول خدا-صلى اللّه علیه واله- است که دیه زن و مرد تا ثلث یکى است و اگر به حد ثلث رسید، نصف مى گردد. اى ابان، تو خواستى با قیاس با من سخن گویى. چنانچه سنّت قیاس شود، دین از بین مى رود. پی نوشت:[1] . الشفاء(الالهیات)،النص، ص 423 ، الفصل السابع ، فصل فی المعاد.[2] . شرح الاشارات و التنبیهات(الفخر الرازى)  النص(ج 2)  ص  664. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image