تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
اندیشکده «کاتو» در مقالهای به قلم «دو بندوو» مینویسد: «روزنبرگ»، آلمان- با پایان دوران جنگ سرد، تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی اروپا را ترک کردند. با این حال، تعدادی از آنان همچنان در اروپا حضور دارند. با وجود سقوط اتحاد جماهیر شوروی «خبیث»، تغییر موضع کشورهای اروپای شرقی و افزایش تعداد متحدان آمریکا (از لحاظ «جی دی پی» و جمعیت از خود آمریکا نیز بیشتر است)، نیروهای نظامی این کشور همچنان در اروپا مستقر هستنند. به راستی دلیل این موضوع چیست؟
*«هوهن فلز»
در روزگاری نه چندان دور، روزنبرگ شهرکی نظامی بود. این شهر امروزه یکی از جاذبههای توریستی محسوب میشود. مراکز آموزشی «هوهن فلز» برای آمریکا از اهمیت زیادی برخوردار است. هفته گذشته به همراه ارتش از «هوهن فلز» بازدید کردم. همراهی با نیروهای آمریکایی، احترام من نسبت به نیروهای مسلح را افزایش می دهد. از زمان خدمت در نیروی هوایی آمریکا تا امروزکه سیاست «دی سی» را به شدت دنبال میکنم، کارمندان را افرادی منظم، مهمان نواز و قابل تحسین دیدهام.
در «هوهن فلز» نیروهای نظامی متحدان آمریکا در کنار نیروهای آمریکایی آموزش داده میشوند. از جمله این نیروها میتوان به نیروهای اعضای جدید ناتو اشاره نمود. نکته جالب توجه این است که این پایگاه از امکانات ناتو محسوب نمیشود. پرسنل، تمرینات سخت و طاقت فرسایی را پشت سر میگذارند تا برای جنگهای منظم و نا منظم آماده شوند. در یکی از روستاهای مورد بازدید ، افراد مشغول تمرین بودند. آنان نقش روستاییان را ایفا میکردند. در این بین بمبی منفجر شد و نیروهای مدافع مجبور به واکنش شدند. این تمرین آنچنان طراحی شده بود که حضور در شرایط واقعی را بازسازی کند. جالبتر اینکه عکاسان دیگری در روستا مشغول عکسبرداری و تصویربرداری بودند تا تصاویر مربوطه را در رسانههای کشور میزبان منتشر نمایند.
*هدف آمریکا از افزایش متحدانش
نیروهای آمریکایی همواره تمرین میکنند تا تعداد تلفات و خسارات وارده در شرایط جنگی را تا حد امکان کاهش دهند. با این حال، هدف از تمرین نظامی مشترک روشن نیست. در زمانی نه چندان دور، هدف از اتحاد افزایش ضریب امنیتی آمریکا بود. امروزه اتحاد آمریکا با دیگر کشورها خود یک هدف محسوب میشود. به عنوان نمونه، افزایش تعداد اعضای ناتو. چهار سال پیش، دولت بوش سعی کرد در اقدامی جنونآمیز گرجستان را به این فهرست اضافه کند (این اقدام وی سبب آغاز جنگ با روسیه شد). این قبیل سیاستهای نسنجیده خطر رویارویی با کشوری هستهای را افزایش میدهد.
*اتحاد غیرمنطقی
«کاترین دیل» با استناد به تحقیقاتی که برای سرویس تحقیقاتی کنگره انجام داده است، شعار جدید پنتاگن مبنی بر «اتحاد» را بیارتباط با این موضوع ندانست. وی گفت: «راهنمای دفاع و راهبرد ملی اخیر، اتحاد را مفید میپندارد. با این حال، در مورد هدف از اتحاد و نقش آن در محافظت از منافع آمریکا توضیحی منطقی وجود ندارد. در این قانون اولویتبندی فعالیتها و جایگاه افراد در اتحاد مشخص نیست (در سراسر دولت آمریکا). همچنین، برای محاسبه تاثیرگذاری یا عدم تاثیرگذاری اتحاد معیاری وجود ندارد.»
*هدف از آموزش نیروهای آمریکایی
با ادامه فعالیتهای «هوهن فلز» و با توجه به محدودیت بودجه در جهان کنونی، دو سوال مهم مطرح میشود که کنگره و رئیس جمهور جدید باید به آن پاسخ دهند. نخست آنکه، نیروهای آمریکایی به چه منظور آموزش میبینند؟ آیا این آموزشها به جهت 11 سال حضور بینتیجه در افغانستان و تامین امنیت کامل برای دار و دسته حریص کرزای بودهاند؟ امیدواریم این قبیل نتایج تمایل آمریکا برای ماجراجوییهای مشابه را کاهش دهد. در پارهای از اوقات جنگ اجتناب ناپذیر است.
با این حال، بر خلاف ادعای برخی، در سالهای اخیر هیچ یک از جنگهای آمریکا تحمیلی نبودهاند. قانون گذاران آمریکا تصمیم گرفتهاند بیتوجه به فواید و هزینهها، امنیت جهان را تامین نمایند. در آینده مهمترین وظیفه نیروهای مسلح آمریکا مقابله با تهدیدات اساسی است، تهدیداتی که کشورهای دیگر قادر به توقف آن نیستند. آمریکا باید کشورهای چون سوریه و سودان را از لیست اولویتهای خود خارج نموده و در صورت تمایل اروپا به این قبیل موضوعات وظیفه تامین نیرو و تجهیزات را بر عهده آنان گذارد.
دوم. نیروهای آمریکایی باید به چه کسانی آموزش دهند؟ برخی از کشورها هزینههای بیشتری را نسبت به کشورهای دیگر تامین میکنند و نیروهای آمریکایی از آموزشهای چند جانبه سود میبرند. با این وجود، برپایی برنامههای آموزش چند جانبه برای واشنگتن هزینه سنگینی در بر دارد. با گذشت سالها از جنگ جهانی دوم، آمریکا با متحدان خود مانند وابستگان امنیتی برخورد میکند.
*صرفهجویی در هزینههای نظامی کشورهای اروپایی
بی تردید نیروهای کشورهای متحد آمریکا با تمرین در «هوهن فلز» و جاهای دیگر نکات بسیاری را میآموزند. با این حال، برای مردم آمریکا چه فایدهای دارد که اسلوونیاییها از ارتش قدرتمندتری برخوردار باشند؟ حضور 7600 نیروی اسلوونی تاثیر چندانی در اروپا و تعیین معادلات جهانی ندارد. این موضوعات با کیفیت ارتش اسلوونی نیز ارتباطی ندارند. همچنین در میان متحدان آمریکا برای تکرار شرایط عراق و افغانستان اراده کافی وجود ندارد. مردم اروپا کمتر از مردم آمریکا از ادامه و تکرار این سناریوها حمایت میکنند. توجه آمریکا به سمت آسیا جلب شده است. با این حال، شانس مشارکت دیگر متحدان آمریکا در این موضوع بسیار ناچیز است.
کشورهای فراوانی از جمله کشورهای اروپایی در هزینههای نظامی خود صرفه جویی میکنند. این موضوع مشارکت (همکاری با آمریکا) آنان در مناقشات احتمالی پیشرو را به شدت کاهش میدهد. در این میان نام قدرتهایی چون بریتانیا و فرانسه به چشم میخورد. آلمان نیز اقدامات مشابهای را در دستور کار قرار داده است. برخلاف قول مقامات برلین مبنی بر اعزام نیروی بیشتر به ماموریت، پرسنل ارتش آلمان مخفیانه عدم تمایل خود را اعلام میدارند. کشورهای کوچکتر به سمت خلع سلاح غیر رسمی پیش میروند. این کشورها توان لازم برای اعزام نیرو به ماموریتهای حفظ صلح و شرکت در نبرد را ندارند. به عبارت دیگر، درآینده اتحاد و همکاری این کشورها در موضوعات مختلف بیشتر به رویا شباهت خواهد داشت.
*تداوم رهبری جهانی آمریکا، خواست مردم جهان!
این موضوع، صحبت در مورد هزینههای ارتش آمریکا را عجیب میکند. به باور سیاستمداران آمریکا، این کشور باید بیتوجه به تهدیدات فرا رو و منابع موجود، به رهبری خود بر جهان ادامه دهد. شهروندان کشورهای خارجی دشمن زدای پر مشغله نیز، دیدگاه مشابهای دارند. هفته پیش با گروهی از روزنامه نگاران آلمانی ملاقات کردم. آنان معتقد بودند که آمریکا باید از همه و در همه جا حفاظت کند. بله، کشور آنان 37400 مرد مسلح دارد.سال گذشته هلند موضوعی را مطرح نمود که موسسه تحقیقات راهبردی آن را «بیمیلی در هر سه خدمت» نامید. وزیر دفاع آلمان از ناتو خواست که در ماموریتهای آینده انتخابیتر عمل نماید.
*کاهش نفوذ آمریکا
امروز آمریکا تاثیرگذاری خود را از دست داده است. با این وجود این کشور بیشتر بر اجرای تعهدات امنیتی اصرار میورزد. نیمی از هزینههای نظامی جهان متعلق به آمریکاست. این کشور به کشورهای گوناگون تضمین امنیتی میدهد تا از این طریق تعداد متحدان قدرتمند خود در اروپا و آمریکا را افزایش دهد. از سوی دیگر، نیروهای آمریکایی به بهانه گسترش دموکراسی و ایجاد ثبات، در جهان پرسه میزنند. همزمان آمریکا از دیکتاتورهای خلیج فارس و آسیای میانه حمایت میکند. این سیاست نمیتواند پایدار باشد.
*لزوم بازنگری آمریکا در رفتار خود
آمریکا باید در شان یک ابر قدرت واقعی رفتار کند. حوادث فراوانی این کشور را تحت تاثیر قرار میدهند. با این حال، این وقایع تاثیر چندانی ندارند. سیاستمداران آمریکا باید دیدگاه خود را تغییر دهند و به جای تمرکز بر کنترل تمامی افراد و مسائل، واکنش خود را قاعدهمند نموده و آنان را اولویتبندی نماید. این امر موجب کاهش اقدامات آمریکا میشود. به عبارت دیگر، نیازی نیست آمریکا در تمامی موارد وارد صحنه شود. در برخی موارد بی توجهی بهترین سیاست خارجی محسوب میشود.
*آمریکا باید تنها به منافع خود بیندیشد
آمریکا باید با توجه به منافع مشترک به همکاری با متحدان خود ادامه دهد. با این حال، به کارگیری نیروی نظامی باید به مسائل بسیار مهم محدود شود. احتیاجی نیست که در زمانی که توجیهی وجود ندارد در جهت حفظ اتحاد قدم برداشت. آمریکا باید به دنبال ارتقاء امنیت خود باشد نه اینکه مانند بنگاه خیریه بینالمللی عمل نماید.
* آمریکا باید منافع ملی خود را با منابع موجود تطبیق دهد
علیرغم مشکلات فراوان، آمریکا سالیان سال قدرتمندترین کشور دنیا باقی خواهد ماند. با این حال، نفوذ بینالمللی این کشور کاهش یافته و آمریکا قادر نخواهد بود خواست خود را بر متحدان و دشمنان خود به شکل یکسان تحمیل کند. در جهان در حال تغییر، آمریکا باید منافع ملی خود را با منابع موجود تطبیق دهد. این بدان معناست که حضور نظامی و تعهد آمریکا به اروپا باید باز هم کاهش یابد.
فارس .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.