تفاوت وسواس و کمالگرایی /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

تفاوت(وسواسی بودن) و (نکته سنج بودن) را می خواستم دقیقا و مفصل بدانم که اولی از جانب شیطان و نفس اماره است و دومی از جانب عقل و فطرت الهی است.


با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، پرسشگر گرامی، من لازم می دانم در پاسخ سوال شما به توضیح چهار واژه بپردازم،1- وسواس که در روانشناسی با حروف اختصاری OCD از آن یاد می شود.2- پرفکشنیسم یا تمام خواهی که یک اختلال محسوب می شود 3- کمال خواهی که یکی از کشش های فطری روح انسان می باشد.4- نکته سنجیَ 1- ابتدا به OCD می پردازم این سه حرف مخفف(obsession compulsion disorder است که obsessionبه معنای وسواس فکری و compulsionبه معنای وسواس عملی و disorderبه معنی اختلال است، که مجموع آن به معنی اختلالِ وسواس فکری و عملی است. برای آشنایی شما با اختلال وسواس که در اصطلاح به آنobssession گفته می شود توضیحی مختصر ولی مفیدی می دهم. وسواس از جمله ی اختلال های اضطرابی است یعنی ریشه ی آن به اضطراب باز می گردد و معادل انگلیسی آن obssession است، ولی برخی معتقدند که وسواس معادل خوبی برای این واژه نیست زیرا نقطة مرکزی در آنچه که به نام وسواس مشهور است «گیردادن» است و بهتر است که معادل واژة فوق را «گیر دادن» بدانیم زیرا گیر دادنِِ «بیمارگونه» و غیر عادی، ویژگی مشترک تمام انواع و اقسام وسواس است. وسواس از نظر محتوا، در یک تقسیم بندی کلی به سه قسم تقسیم می شود1- وسواس فکری که محتوایش فکری است؛ در این قسم شخص به گیردادن های فکر خود که بصورت اجباری دائما تکرار می شوند و شخص را راحت نمی گذارند مبتلا می شود. یعنی یک فکر خاصی بدون اراده او و بصورت آزار دهنده ای در ذهن او تکرار می شود و شخص را بیچاره می سازد که اگر فرد اقدام به درمان آن نکند این اختلال پیشرفت کرده و حتی امکان دارد شخص را به حد جنون برساند. این قسم خود به چندین دسته تقسیم می شود مثل وسواس تکرار اعدا در ذهن و وسواس تکرار یک جمله در ذهن و........... 2- وسواس عملی که محتوایش عمل است، در این قسم شخص به طور ناخود خواسته مبادرت به تکرار یک عمل می کند، مثلا درب خانه را قفل می‌کند و بعد از اینکه چند قدم از خانه دور شد دوباره باز می‌گردد و قفل درب را باز بینی می‌کند و دوباره بعد از چند ثانیه باز می گردد و همین کار را تکرار می کند.که این قسم نیز به دسته های مختلفی همانندوسواس دقت وسواس شستوشو وغیره تقسیم می شود. 3- وسواسی که محتوایش فکری عملی است، گاهی دو قسم ذکر شده؛ باهم ترکیب شده و قسم سومی به نام وسواس فکری و عملی که در اصطلاح روانشناسی علامت اختصاری آن OCD (obsession compulsion disorder) به معنی اختلال وسواس فکری وعملی می باشد، درست می کنند. در این قسم شخصی که دچار وسواس فکری است، برای رهایی از فشارهای افکاری که بصورت آزاردهنده ای در ذهن او تکرار می‌شوند و دست از سر او برنمی دارند؛ به تکرار یک عمل روی می آورد تا آن فکر مزاحم دمی او را راحت بگذارد. مثلا فکری در ذهن شخص که به او می گوید دستت نجس است، دائما و به صورت آزار دهنده ای تکرار می شود و شخص برای رهایی از دست این فکر آزار دهنده، دست خود را می شوید و چون دوباره آن فکر بطور ناخواسته ای تکرار می شود شخص دوباره برای رهایی شستن دست خود را تکرار می کند و دائما این عمل تکرار می شود. معمولا وسواس یک مبنای زیست شناختی(biological) دارد، در این صورت شخص مبتلا به وسواس و بویژه در نوع شدید آن، باید ابتدا به یک متخصص اعصاب و روان(روان پزشک) مراجعه نماید تا با شروع درمان بوسیله دارو تا حدی بتواند بر خود مسلط شود و بعد از آن مداخلات روان درمانی و رفتار درمانی برای بهبود وضیت شخص مبتلا به وسواس شروع می شود. تکنیکهای کنترل و توقف فکر و غرقه سازی بهترین و متداول ترین روش برای درمان انواع وسواس می باشد ولی همانطور که گفته شد در وسواسهای شدید ابتدا باید درمان دارویی صورتَ پذیرد. و برای مقابله با وسواس فکری تکنیکهایی مانند بازداری اندیشه، جابجایی اندیشه و آموزش مواجهه صحیح با افکار مزاحم، و مقابله با تصاویر ذهنی مزاحم وجود دارد که در صورت نیاز به استفاده ازآنها باید با مشاورین مراکز مشاوره تماس گرفت. زیرا حضور مشاور در اجرای این تکنیکها و دست کم آموزش آنها ضروری می باشد. 2- و اما پرفکشنیسم: در روان شناسی بحثی به نام پرفکشنیسم وجود دارد، که به معنای«تمام خواهی» است، این صفت همانند وسواس از اختلالات اضطرابی شمرده می شود، و صفتی منشی است که دارنده آن بدنبال تمام و کامل همه چیز در زندگی است؛ این گونه افراد چون بدنبال کامل و تمام هرچیزند، هرگز از زندگی لذت نمی‌برند! نه از غذا، نه از مسائل جنسی با همسر خود، و نه از........؛ زیرا هیچگاه چیزی که در عالم واقع بدان دست می یابند، منطبق برآنچه که از کامل آنچیز در ذهنشان است، نمی شود. لذا از ازندگی لذت نمی برند مثلا وقتی غذایی می خورند چون در ذهنشان این است که مثلا این قورمه سبزی همان قورمه سبزی کامل و تمامی نیست که در ذهن من است ، لذا من نمی توانم از آن لذت عالی و تام وتمامی ببرم.پرفکشنیستها همیشه روی لذت شماره صد یا صفر متمرکز می شوند و لذت های ما بین اینها را اصلا لذت نمی دانند، و چون اکثر لذت های زندگی بین صفر و صد هستند، لذا اینان از لذات زندگی بهره ی چندانی نمی برند. یکی از اساتید تعریف می کرد که: روزی یک دانشجوی پرفکشنیست به من مراجعه کرد و با حالت تندی گفت: من به نمره خود م اعتراض دارم! چرا به من نمره ی75/ 19 داده اید! به او گفتم چون فلان اشکال را داشتی، و آن دانشجو گفت یا به من بیست بدهید یا صفر که بتوانم دوباره امتحان بدهم! زیرا من اصلا نمره کمتر از بیست ندارم، و نمره کمتر از بیست برای من با صفر فرقی ندارد!همانطور که گفته شد این افراد از لذت جنسی هم بهرای نمی برند زیرا آنچه که از لذت جنسی کامل و تمام در ذهن دارند هرگز با آنچه که در خارج به وقوع می پیوندد منطبق نمی شود. و به لذت های بین صفر و صد نیز اصلا بهایی نمی‌دهند و از آن لذت نمی برند.این افراد در تعامل با سایرین نیز مشکل دارند مثلا یک شخص عادی که پرفکشنیست نیست از یک پرفکشنیست در کوچه ای آدرس یک خانه ای را می پرسد، فرد پرفکشنیست چون می‌خواهد تمام کارها را تمام و کامل انجام دهد دست ان شخص را می گیرد و تا دم دربی که آن شخص ادرس آنرا پرسیده بود می برد و آن شخص نیز که یک فرد نرمال است، یک تشکر ساده از او می کند و می رود؛ در این حال پرفکشنیست که توقع دارد، دیگران نیز با او تمام و کامل رفتار نمایند، خیلی ناراحت می شود و با خود می گوید: مردم چقدر عوضی و نمک بحرام هستند با اینکه من راهنمایی ای به این کاملی را برای او انجام دادم اما او اصلا حق مرا بجای نیاورد و از من قدردانی نکرد. و لذا روحیه ی خاصی در مقابل دیگران که بسیار منفی است پیدا می کنند.پرفکشنیستها بسیار توقعی هستند چه در رابطه با دیگرا و چه در رابطه با خانواده ی خود، مثلا یک هدیه ای که به نظر خودشان خیلی عالی است برای همسرشان می‌خرند و در قبال آن انتظار دارند که همسرشان برای تشکر به پای آنها بیافتد و از خوشحالی در پوست خود نگنجد و در تشکر کردن سنگ تمام بگذارد. اما همسر وی که یک پرفکشنیست نیست، نمی‌تواند توقع او را برآورده سازد، لذا کم کم از دست همسر خودشان نیز دلخور می‌شوند زیرا با خود می گویند که او آدم قدر نشناس و نفهمی است، و همین موجب آغاز درگیریها ی گسترده بین زن و شوهر ها و خانواده ها می شود.از دیگر ویژه گی های افراد پرفکشنیست اینست که از لذات و خوشبختی های کوچک زندگی محروم هستند چون همیشه چشم براه خوشبختی ها و موفقیت های بزرگ در زندگی هستند که شاید هیچگاه از راه نرسد! چون آنچه در ذهن آنهاست با آنچه که در بیرون تحقق می یابد فاصله ی زیادی دارد. مثلا افراد عادی عصر جمعه به پارک می روند و یک فلاکس چای و مقداری تنقلات و نان پنیر و یا اش با خود به همراه می برند و تا شب هنگام کلی می گویند و می خندند و احساس خوشبختی و رضایت و لو کوچک می کنند و اعتقاد دارند که خوشبختی در زندگی همین چیزهای کوچک است که وقتی در کنار هم جمع می شوند به احساس رضایت کلی از زندگی منجر می شود. اما یک پرفکشنیست تفکر یا همه و یا هیچ و صد یا صفر را دارد، لذا اصلا به خوشبختی های کوچک توجه نمی کند و اصلا آنها را خوشبختی نمی داند، لذا همیشه از روال زندگی ناراضی است و ناراضی هم می ماند زیرا هرگز آنچه از خوشبختی تام و تمام در ذهن اوست تحقق نمی یابد لذا فرد پرفکشنیست کم کم دچار یاس و افسردگی می شود و فکر می کند که خداوند نعوذ بالله در حق او کم لطفی کرده زیرا انچه را که می خواسته به وی نداده است. اگر این افراد سبک زندگی خود را عوض نمایند و عینک پرفکشنیسم را از چشم بردارند دنیا را بسیار زیبا خواهند دید و طعم لذائذ و خوشبختی ها ی زندگی را خواهند چشید. در نگرش اسلامی نیز دید یا همه و یا هیچ و صد یا صفر، محکوم است و ما روایات بسیاری داریم که می گوید حتی وقتی آب می خورید شکر کنید و این به معنی اینست که حتی در مقابل نعمت کوچکی که به شما می رسد آنرا خوشبختی و لو کوچک بدانید و هیچوقت روحیه طلبکاری از خداوند نداشته باشید.و اما برای درمان این مشکل تکنیکها و راهکارهای زیر پیشنهاد می شود، اما نظر به اینکه پرقکشنیسم یکی از مشکلاتی روحی و روانی ای است که درمان آن به پیگیری وجدیّت ویژه نیاز دارد، لذا پیشنهاد می شود در صورت مشاهده علائم آن در خودتان، درمان آن را در یک کلینک مشاوروره و روان درمانی پی گیری نمایید.واما تکنیکهای مقابله با پرفکشنیسم:1- ناقص سازی مثلا شروع به خواندن یک کتاب کنید و عمدا از هر پاراگراف یک پراگراف را جا بیاندازید و هرگز برای مطالعه آن باز نگردید. و یا مهمان دعوت کنید اما سفره را ناکامل بچینید مثلا به جای دو خورشت یک خورشت به جای نوشابه، آب خالی و به جای چینی و آرکوپال در بشقاب ملامین که رنگ برنگ هم هست غذا بکشید. اگر ماشین دارید وقتی شیشه های آن را پاک می کنید، عمدا نصف شیشه را در حالی که کثیف است رها کنید. و قتی برای خرید می روید مثلا میوه دربه داغون بخرید، لباس عادی بخرید و.... اما همانطور که عرض کردم بهتر است این تکنیکها را زیر نظر یک مشاور و رواندرمانگر طی کنید زیرا پرفکشنیسم مشکلی ریشه دار است و به این راحتی حلّ نمی شود و مواردی بوده که شخص پرفکشنیست تا پنج سال زیر نظر یک روان درمانگر به درمان خود ادامه داد، تا نتیجه مطلوب گرفته است.2- گاهی درمانگران از( covert conditioning) و یا شرطی سازی پنهان برای درمان کمک می گیرند که مثلا فر تصور می کند که کاری را ناقص انجام داده و با او تماس گرفته می شود و از او تشکر و قدر دانی به عمل می آید و یا جایزه ای به خاطر کارش به او می دهند.3- و اما کمال گرایی: یکی دیگری از واژه هایی که شما ذکر کرده اید کمال گرایی است، اما باید عرض نمایم که کمال گرایی و کمال خواهی از اختلالات روانی به حساب نمی آید بلکه از کشش های فطری روح انسانی است که توسط آفریدگار در روح او قرارد داده شده تا همواره بسوی کمال مطلق که آفریدگار جهانیان است کشش داشته باشد تا روح وی محصور در عالم تنگ مادی نگردد. البته متاسفانه Perfecttionism در برخی از متون ترجمه شده ی به فارسی به کمالگرایی ترجمه شده است. ولی بنا بر دلایلی باید آنرا معادل تمامت خواهی دانست، نه کمال گرایی زیرا کمال گرایی دارای بار معنایی مثبت است ولی تمامت خواهی بار معنایی مثبت ندارد و مفهوم انگلیسی perfectionism نیز بار معنایی مثبت ندارد چه آنکه انسان تمامت خواه، هر چیزی را بصورت صد در صد می خواهد، ولی انسانِ کمال خواه، کاملِ هر چیز را می خواهد به این معنی که مثلا یک آش کامل اینست که مثلا یک دهم لیوان نمک و دو لیوان حبوبات و یکصد گرم سبزی و یک قاشق زرد چوبه و خلاصه از همه چیزها به تناسب برخوردار باشد تا یک آش کامل و خوش مزه بشود و کمال گرا این را می خواهد ولی تمامت خواه می گوید از همه چیزها یعنی از نمک و زردچوبه گرفته تا سرکه و آب و .....باید حدّ نهایت باشد و معلوم است که این آش چه خواهد شد!پس1- وسواس و پرفکشنیسم هر دو از اختلالات اضطرابی محسوب می شوند2- وسواس و پرفکشنیسم بسیار بهم نزدیکند و خواهر دو قلو می باشند و نیاز به درمان دارند3- ولی کمال گرایی اختلال نیست بلکه یکی از کششهای فطری همانند گرایش به زیبایی می باشد. 4- و اما در مورد نکته سنجی نیز باید عرض نمایم که نکته سنجی تا وقتی که در حد نرمال و عادی است و اختلالی در روند زندگی عادی ایجاد نکرده، از صفت های مثبت تلقی می گردد، اما وقتی از حالت عادی خارج شده و ویژگی «گیردادن» بخود می‌گیرد تبدیل به وسواس می شود. لذا باید نکته سنجی بخرج دهید و هر گاه دیدید که «نکته سنج بودن شما» کم کم دارد حالت غیر عادی و مرضی بخود می گیرد سریعا از آن اجتناب کنید تا در دام وسواس گرفتار نشوید. برای رهایی از دام نکته سنجی مرضی می توانید از آن تکنیک هایی برای رهایی از پرفکشنیسم گفته شد استفاه نمایید و اگر به سوال جدیدی در این باره برخوردید حتما آنرا با ما در میان گذارید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image