پاسخ به شبهات کتاب سرخاب و سفیداب ج ۲- شماره سوم /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

در سوره مائده آیه۶۷ خطاب به پیامبرصآمده که پیام نازل شده را ابلاغ کن و خداوند ترا از گزند مردم نگاه می‌دارد. روافض معتقدند که مطلب مورد نظر در واقع همان خلافت الهی حضرت علی بوده است، پس چرا در جریان حدیث قرطاس (قلم و دوات) که علمای رافضی شدیدا معتقدند پیامبرص قصد داشته خلافت علی ع‌ را کتابت کند و عمر مانع اینکار شده، پس در آنجا نیز پیامبرص باید این مطلب را ابلاغ می‌کرده و از گزند اطرافیان نمی ترسیده چون خداوند، حفظش می‌کرده است، پس چرا دائم می‌گویید که عمر و صحابه کودتا کرده بودند و متوجه شده بودند که پیامبرص قصد دارد خلافت علی ع‌ را کتابت کند و به همین خاطر مانع او شدند!! پیامبرص باید مطلب را در جلوی همه و براحتی و بی هیچ ترسی بیان می‌کرده، چون گزندی به او نمی‌رسیده است.


اولا- این آیه (مائده/67) در رابطه با قضیه غدیر خم نازل شده وربطی به قضیه وصیت پیامبر(ص) ( قضیهی قلم و دوات ) نداردثانیا- پیامبر گرامی در طول عمر بیست و سه سا له رسا لت نسبت به خلافت حضرت امیر سلام الله علیه مطالبی بیان فرموده اند از حدیث دار که بعد از نزول آیه انذار در سال سوم هجرت آغاز شد و پس از آن در مناسبتهای مختلف این مسأله را مطرح کردند و اوج آن در همایش بزرگ غدیر خم با شرکت بیش از یکصدهزار نفر از صحابه مسأله ولایت امری حضرت علی را مطرح و از همهء مردم برای او بیعت گرفتند و بر این باور بودند که دیگر مسأله تمام شده است و هیچ کسی کوچکترین عذری در رابطه با ولایت حضرت علی (ع) نداردولی پس از آمدن به مدینه احساس فرمودند توطئه هایی در کار است تا خلافت را از امیرالمؤمنین به سوی دیگران بکشانند که حدیث صحیفه ملعونه در کتب شیعه و حدیث اصحاب العقدة در کتب اهل سنت گواه بر این ادعا است و لذا نبی مکرم تصمیم گرفتند وصیت نامه ای را بنویسند که در آن نام علی بن ابی طالب را با صراحت بیان کنند و قطعا این تصمیم حضرت به امر خداوند متعال بود که می گوید ما ینطق عن الهوای ان هو الا وحی یوحی ولی پس از آنکه با برخورد زشت و قبیح و دور از ادب برخی از صحابه مواجه شدند از تصمیم خود صرفنظر کردند و این نیز قطعا به امر الهی بوده و پس از آنکه قائله فیضله پیدا کرد عباس عموی پیغمبر می گوید: من به حضرت گفتم آیا الان نمی خواهی چیزی بنویسی ؟حضرت پاسخ داد: بعد از آن برچسب ناروایی که آن مرد به من زد؟! یعنی اگر چیزی هم مینوشت فایده نداشت بقول شاعر بر سیه دل خواند وعظ چه سود نرود میخ اهنین بر سنگخلاصه اینکه پیامبر (ص) خواست تا وصیت نامه بنویسد که امت بعد از او به آن عمل کنند واز راه حق منحرف نشوند اما عده ای از اطرافش مانع شدند که قضیه به مشاجره واختلاف کشیده شد و به پیامبر (ص) نسبت دادند آنچه را که حکایت از بی ادبی و جسارت آنهادارد مثل اینکه (پیامبر (ص ) هزیان میگوید و ...) و در نتیجه نگذاشتند پیامبر(ص) آنچه را که میخواست بنویسد نه اینکه پیامبر ترسیده باشد.به عبارتی وقتی پیامبر (ص) میدید که در حیاتش و در حضورش با او مخالفت میشود و دستور قرآن که میفرماید : ما اتاکم الرسول... یعنی آنچه رسول خدا شما را به آن میخواند اطاعت کنید و از آنچه نهی میکند دوری جوئید نادیده گرفته میشود پس در نوشتن وصیت نامه چه سود؟یعنی اگر چنانچه چیزی هم نوشته شود مخالفان ولایت حضرت امیر (ع) او را زیر سؤال خواهند برد یکی از بزرگترین حکمت این قضیه این است که پیغمبر اکرم به همگان ثابت کرد که بحث عدالت صحابه که در آینده به صورت یک چماقی تبدیل خواهد شد و دکانی در برابر اهل بیت خواهد بود جز افسانه چیز دیگری نیست مخالفت و یا موافقت صحابه نمی تواند ملاک حقانیت یا بطلان چیزی باشد و آن چه ملاک حقانیت است قرآن و اهل بیت است که نبی مکرم تا آخرین لحظه حیات خود مردم را به این دو سفارش کرده اند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image