عقل و روح /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

رابطه عقل و روح چگونه است؟


عقل به گفته لسان العرب و مفردات راغب در اصل از عقال به معنای طنابی است که بر پای شتر می بندند تا حرکت نکند. از آن جا که نیروی خرد، انسان را از کارهای ناهنجار باز می دارد، این واژه بر آن اطلاق شده است.بعضی دیگر از کتب لغت مانند صحاح عقل را به معنای حَجْر و منع تفسیر کرده اند و بعضی مانند قاموس به معنای علم به صفات اشیا از حُسن و قبح و کمال و نقصان گفته اند.روح انسان یک حقیقت فوق مادی و مجرد است و موجود مجرد نمی تواند از حیث وجود خارجی مرکب باشد؛ لذا روح یک حقیقت بسیط و یکپارچه است؛ لکن در عین بسیط بودن دارای شئون و قوای متعددی سات برخی از شئون آن عبارتند از سمع، بصر، لمس، ادراک کلیات و جزئیات، حفظ مفاهیم، دخل و تصرف در مفاهیم، احساس و عاطفه و ... روح در برخی از این شئون محتاج به ماده است و در برخی از این شئون محتاج به ماده است و در برخی دیگر بی نیاز از ماده است. روح از آن جهت که می شنود، سمیع است و از آن جهت که می بیند بصیر است و گوش و چشم صرفا ابزار و معدند لذا گاه روح انسان در خواب(رؤیا) بدون چشم و گوش نیز می بیند و می شنود؛ همچنین روح از آن جهت که مفاهیم را حفظ می کند، دارای شأن حافظه است و مغز معد این شأن است و همچنین روح از آن جهت که معانی جزئی و صور جزئی را ادراک می کند دارای قوه واهمه و خیال است و از آن جهت که می تواند در صور خیالیه تصرف کند دارای قوه متخلیه است و از آن حیث از اموری متأثر شده و منقلب می شود دارای قلب است و بالاخره از آن جهت که می تواند حقایق و مفاهیم کلی را ادراک کند و دارای قوه عقل است. بنابراین عقل قوه ای از قوای روح است. قوای روح عین روحند و تمایز آنها به اعتبار متعلق آنهاست. لذا حکما گفته اند «النفس فی وحدتها کل القوی و لیس بشیء منها» یعنی روح به تنهایی و در بساطت خود جامع همه کمالات قوای خود است ولی هیچ کدام آنها نیست. لذا قوای روح و از جمله عقل کمالات او هستند که متناسب با موردی که روح با آن سرو کار دارد، ظاهر می شود.فرق بین عقل و روح توضیح بیشتر اینکه در تعریف عقل و روح گفته شده که روح جوهری است که ذاتاً مجرد است ولی در فعل مجرد نیست یعنی با استخدام بدن کار انجام می دهد ولی عقل جوهری است که ذاتاً و فعلاً مجرد است. در قرآن کریم نیز به اینکه روح از امر خداست و علم کمی در این باره به شما داده شده اکتفا شده است. در حالی که از عقل به عنوان قدرت سنجش و ارزیابی نام برده می شود. و در گفته دیگری از معصومین«علیه السلام»آمده است عقل آن چیزی است که با آن، خداوند عبادت شود و بهشت با آن کسب گردد. شاید بتوان گفت عقل یکی از خواص روح می باشد. در مجمع البحرین در تفسیر عاقل می گوید: کسی است که می تواند نفس خویش را کنترل کند و از هوی و هوس باز دارد.به نظر می رسد عقل ریشه اصلی، منع و باز داشتن است. در قرآن از عقل و خِرد تعبیرهای بسیار متنوعی وجود دارد که هر کدام به یکی از ابعاد این گوهر نفسانی اشاره می کند. به تعبیر دیگر هر کدام از این واژه ها به یکی از ابعاد عقل و خرد آدمی مربوط است.از آن جا که این قوّه مرموز الهی انسان را از زشتی ها باز می دارد، به آن عقل گفته می شوداز آن جا که دائما در حال دگرگونی است، به آن قلب و از آن جا که قسمت اعلای وجود انسان است، به آن صدر گفته اند، نیز از آن جا که رابطه نزدیک با حیات دارد، روح و نفس و هنگامی که به مرحله خلوص برسد و خالص گردد، به آن لُبّ می گویند و سرانجام هنگامی که پخته شود، به آن فؤاد اطلاق می شود.(1)بنابراین مراد از عقل، عقل نهاد انسان می باشد که به وسیله آن آدمی خوبی را از بدی تشخیص داده و به تفکر و اندیشه در مسائل گوناگون می پردازد. در واقع یکی از نیروهای روح و نفس انسان است، نه خود آن.در آیات و روایات عقل از طریق آثار و خصوصیّات معرفی شده است. شخصی از امام ششم(ع) پرسید: عقل چیست؟ حضرت فرمود: چیزی که به وسیله آن خدا پرستش شود و بهشت به وسیله آن به دست آید.(2)توضیح آن که:روح انسانی حقیقتی است مجرّد از ماده و برای تدبیر بدن، قوا و نیروهایی در اختیار دارد. نیروهای ادراکی که برای درک و فهم امور گوناگون به کار می رود چند گونه است:1- نیروی حس که حواس پنج گانه می باشد.2- نیروی خیال.3- نیروی وَهْم.4- نیروی عقل، که نیروی ادراک و تعقّل می باشد و ابزاری است برای درک و تصوّر معانی مجرّد به صورت کلی. عقل به عنوان نیروی تعقّل جزئی از نفس نمی باشد و به عنوان ابزاری در دست نفس انجام وظیفه می کند.حکمای اسلامی دو نوع عقل در وجود انسان ثابت دانسته اند: عقل نظری که به شناخت حقایق جهان هستی می پردازد و عقل عملی که خوب و بد و امور اخلاقی را درک کرده و قوای عمل کننده در انسان را به تحریک وا می دارد.عضوی که درون سر قرار داشته و توسط پوسته سختی محافظت می شود، جزئی از جسم آدمی است که فعل و انفعالات شیمیایی یا غیر شیمیایی در آن انجام شده و ادراکات حواس پنجگانه از طریق اعصاب به آن منتقل می شود که این جزئی از فعّالیّت مغز می باشد. کیفیت این اعمال به طور دقیق بر ما مجهول است، ولی دانشمندان تحقیقات فراوانی در مورد فعّالیّت های مغز انجام داده و به کشف های فراوانی رسیده اند.پس این جزء مادی به نام مغز، که وسیله تعقّل است، جزئی از جسم است اما فرایند تعقّل و تفکّر نیرویی در دست روح انسان برای اداره بدن می باشد.پی نوشت ها: 1. پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج 1، ص 144 - 148.2. اصول کافی، ج 1، ص 11، ح 3 (مترجم) می توانید برای اطّلاع بیشتر به کتاب اصول کافی، باب کتاب العقل و الجهل رجوع نمایید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image