فلسفه /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

معنای مغالطه و سفسطه چيست؟


طرح مسئله «مغالطه» و «سفسطه» در طول تاريخ با نام و شخصيت سوفسطائيان يا سوفيست‎ها آغاز مي‎شود ـ سوفيست در زبان يوناني به معناي دانشمند و حكيم مي‎باشد ـ سوفيست‎ها، معلمان و مدرساني بودند كه در ازاي گرفتن حق التدريس، تعاليمي را به مردم و به خصوص جوانان ـ به عنوان تحصيل ـ ارائه مي‎‎كردند. ايشان در نيمه دوم قرن پنجم قبل از ميلاد در يونان نهضت شكاكيت را ايجاد نمودند. از مهمترين آموزش‎هاي سوفيست‎ها، تعليم سخنوري در محاكم و دادگاه‎ها بود، كه در آن زمان توفيق يا شكست مدعي يا متهم تا حد بسيار زيادي بستگي به مهارت وي در سخنوري و توانائي او در قانع ساختن مخاطبان و قضات داشت. توانائي سوفيست‎ها در ايراد سخنراني‎هاي تأثيرگذار و قانع كننده و نيز يافتن لغزشگاههاي انديشه و سوء استفاده از آنها در مكالمان و سخنانشان به حدي رسيد كه خود ايشان تصور كردند حق و حقيقتي مستقل از آنچه انسان ـ سخنران ـ اراده مي‎كند وجود ندارد؛ به عبارت ديگر انسان مي‎تواند هر چه را كه بخواهد حق يا باطل جلوه دهد. در مقابل انديشمنداني مانند سقراط، افلاطون و ارسطو بر آن شدند كه در مقابل اين انحراف ايستادگي نمايند و اين تلاشها با تدوين علم منطق از سوي ارسطو به ثمر نشست و با سخت كوشي‎هاي بزرگاني مانند ابن سينا و خواجه طوسي و... فربه‎تر و كارآمدتر شد. علم منطق روشهائي را ارائه مي‎كند تا انسان در سير تفكرش دچار خطا و انحراف ـ حتي المقدور ـ نشود؛ كتب تخصصي منطق بحثهاي فراوان و مفصلي را پيرامون تعريف، اقسام، انواع، عوامل و اسباب «مغالطه» ارائه كرده‎اند كه در اين مجال كوتاه نمي‎توان به آنها پرداخت. در تعريف مغالطه به طور مختصر و واضح بايد گفت: مغالطه استدلال به ظاهر معتبري است كه به منظور حق نشان دادن يك مدعاي باطل، يا باطل نشان دادن عقيده‎اي حق تشكيل مي‎شود. در اين مورد دو نكته را بايد توجه داشت: 1. آگاهانه و عمدي بودن يا ناآگاهانه و سهوي بودن، تأثيري در تعريف مغالطه ندارد؛ بلكه ارتكاب مغالطه مي‎تواند عمدي يا سهوي باشد. مغالطه‎اي كه عمدي ـ يعني با آگاهي از عدم اعتبار آن ـ انجام مي‎شود، اما به ظاهر معتبر و مجاب كننده و در واقع، فريب دهندة مخاطب است، سفسطه ناميده مي‎شود. 2. گاهي وقوع مغالطه و سفسطه، بدون جنبه استدلالي در بيان يك قضيه ساده هم امكان پذير است؛ يعني گاهي شخصي براي مدعاي خاص خود، دليل و برهان ارائه مي‎كند كه به طور طبيعي احتمال مغالطي بودن آن استدلال مي‎رود، ولي گاهي شخص در پي اثبات مدعائي نيست و صرفاً قضيه‎اي را بيان مي‎كند و اما در عين حال زمينه برخلاف واقع مي‎شود. از اين رو مغالطه مانند سمي است كه هر كس بايد آنرا بشناسد، تا نه خود گرفتار آن شود و نه ديگران را مبتلا به آن سازد. پس مغالطه مصداقي از خطا و انحراف از حق و خروج معيارهاي عقلي در عرصه انديشه و تفكر است؛ و انسان متدين و متعهد به ارزشهاي اخلاقي در همه عرصه‎ها از جمله عرصه تفكر، ملتزم و پاي‎بند به آنهاست و همواره خود را به حق و حقيقت متعهد مي‎داند. اگر در بازار معاملات اجناس و كالاها به فرموده شرع مقدس، غش در معامله خطا و گناه است و فروشنده مجاز به اين نيست كه كالاهاي ناقص و فاسد را به جاي سالم آنها بفروشد، چگونه مي‎توان پذيرفت كه در عرصه انديشه، شخص مجاز به ارائه سخن غيرمعتبر و باطل به جاي سخن معتبر و حق باشد؟ و چگونه ممكن است به تعبير اساتيدي كه در بالا ذكر شد اجازة دادنِ سمّ و ميكروب را به ديگران داشته باشيم؟ و نيز از آنجايي كه در نظام ارزشي اسلام، «هدف وسيله را توجيه نمي‎كند.» پس اين ضد ارزش ـ ارتكاب مغالطه و سفسطه ـ حتي براي اثبات مدعاي حق جائز نيست. چنان كه قرآن كريم روش‎هاي مطلوب و مجاز عرضه دين و دعوت به حق را چنين مي‎فرمايد: اُدْعُ اِلي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ المُوعِظَةِ الْحَسَنَةِ و جادِلْهُم بالَّتِي هي اَحْسَنُ اِنَّ رَبَّكَ اَعلمُ بمَن ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ و هو اعلم بالمهتدين. خلق را به حكمت و موعظه نيكو به راه خدا دعوت كن و با بهترين طريق، مناظره كن كه البته خداي تو كسي را كه از راه او گمراه شده و آنكه هدايت يافته بهتر مي‎شناسد. علامه طباطبائي در تفسير اين آيه شريف، راههاي مجاز و مطلوب استدلال و دعوت به حق را برهان، خطابه نيكو و مناظره و جدل معقول و منطقي مي‎داند. گر چه در بعضي از جوامع غربي، كم‎تر به چنين دغدغه‎هاي اخلاقي بر مي‎خوريم و برعكس، برخي نويسندگان صريحاً اعلام مي‎كنند كه هدف آنها از تدوين ترفندهاي مغالطي، آموزش و به كارگيري انواع مغالطات براي خوانندگان است؛ به عنوان مثال؛ نام يكي از كتاب‎هاي معروف در زمينة مغالطات «هنر فريب دادن» مي‎باشد كه در اين نوع كتابها پس از توضيح دربارة هر يك از مغالطات، دستورالعمل‎هاي كاربردي بيشتري نيز براي به كارگيري مؤثرتر آنها ارائه شده است. نتيجه اينكه مغالطه، روشها و انواعش را بايد شناخت تا: اولاً: تلاش كنيم تا ساحت استدلال و بيانمان از هر گونه مغالطه مبرّي باشد. ثانياً: گرفتار استدلالات و تبيين‎هاي مغالطي ديگران نشويم. ثالثاً: اگر كساني توجه به اين انحراف نداشته و گرفتار آن شده‎اند، ياري‎شان نمائيم. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image