خداشناسی شهودی فطری عقلی -خداشناسی فطری -براهین خداشناسی /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

بنده علاقمند به مسائل خداشناسی هستم. به چه دلیل خداشناسی فطری برترین و بهترین نوع خداشناسی است؟ چگونه می توان از راه علم حضوری استدلال خداشناسی اقامه کرد؟


هر کدام از براهین خداشناسی، خوبی های مخصوص به خود دارند؛ مثلاً برخی از آنها، بر بنیانهای محکم فلسفی استوارند، ولی فهمشان دشوار است. برخی دیگر، ساده و همه فهم هستند. برخی نیز بر یافتهای درونی انسانها مبتنی شده اند؛ لذا همزمان با اثبات وجود خدا، شخص را به گرایش به خدا نیز ترغیب می کنند. برهان فطرت، این قسم برهانهاست. لذا از این جهت، بر در دیگر برهانها، یک نحوه برتری دارد. برهان فطرت، برای اغلب مردم، شکل فلسفی ندارد؛ بلکه آنها به حکم فطرتشان و بدون هیچ صغری و کبرای منطقی، این برهان را ذات خود دارند؛ که به صورت نوعی گرایش به سمت یک منبع قدرت بی کران و منبع علم بی کران و منبع زیبایی بی کران و در کلّ، منبع کمال بی کران، جلوه می کند. امّا حکما، همین معرفت و میل فطری را در قالب استدلال منطقی نیز ارائه نموده اند؛ که به بیانی از آن، اشاره می کنیم. البته این برهان، وقتی در قالب منطقی ریخته می شود، حالت فسفی پیدا کرده، فهمش محتاج دانستن برخی مقدّمات فلسفی می شود.ــ برهان فطرت یا برهان محبّت یا برهان عشقـ انسان با علم حضوری و وجدانی می یابد که در ذات خود، عاشق کمال محض، بقاء ابدی، قدرت مطلق، آگاهی نامتناهی و رهایی از تمام قیدها و محدودیّتها است. لذا هر چه از این امور به او داده شود، باز بیشترش را طلب می کند. ـ عاشق و معشوق، یا طالب و مطلوب، مثل بالا و پایین، علم و جهل و امثال این امور، لازم یکدیگرند؛ که یکی بدون دیگری معنی ندارد. لذا اگر کسی گفت: من عاشقم. از او پرسیده می شود: عاشق چی هستی؟ چون عاشق وقتی عاشق است که معشوقی باشد. ـ پس در دار هستی، کمال محض، بقاء ابدی، قدرت مطلق، آگاهی نامتناهی و وجود رها از تمام قیدها و محدودیّتها موجود است؛ و الّا عشق بالفعل انسان به این امور، معنایی نداشت. و چنین موجودی همان واجب الوجود است. درک این برهان برای برخی افراد آسان نیست؛ لذا ممکن است برای برخی شبهاتی درباره ی این برهان پدید آید؛ که اگر به مقدّمه ی دوم و مثالهای ضمن آن توجّه کافی داشته باشند، این اشکالات رفع خواهد شد.توضیح مقدّمه ی دوم:برخی امور، همواره با طرف مقابلشان موجودند؛ که این گونه امور را، امور متضایف گویند. مثلاً بالا و پایین، همواره باهمند. لذا محال است که بالا باشد ولی پایین نباشد؛ یا پایین، باشد و بالا نباشد. یا محال است که شخصی، بدون لحاظ مطلوبی، طالب باشد. اگر کسی طالب است، حتماً باید مطلوبی برای طلب او باشد. وجود این میل به راحتی ، بدون متعلّق آن ، مستلزم این است که یک امر اضافی(نسبی و قیاسی ) بدون طرف مقابلش موجود شود ؛ که امری است محال. خصوصیّت دیگر این گونه امور، آن است که اگر یکی از آنها، ذهنی باشد، دیگری هم ذهنی است؛ مثلاً اگر طبقه ی بالای یک ساختمان ذهنی را در نظر بگیرید، طبقه ی پایین همان ساختمان هم در ذهن خواهد بود نه در خارج. و اگر طبقه ی بالای آن در خارج است، طبقه ی پاینش هم در خارج است.ویژگی دیگر این امور متضایف آن است که اگر یکی بالقوّه است، دیگری هم بالقوّه می شود؛ و اگر یکی بالفعل است، دیگری هم بالفعل می شود. مثلاً اگر کسی بالقوّه پدر است، یعنی فرزند او هم بالقوّه موجود است؛ و اگر کسی بالفعل پدر است، یعنی فرزند او هم بالفعل وجود دارد. حال بر می گردیم به برهان فطرت.در این برهان، گفتیم: ما خودمان، را بالفعل طالب کمال محض می یابیم.پس اگر طلب ما، بالفعل است، مطلوب(کمال محض) هم باید بالفعل موجود باشد. همچنین، این طلب ما، در ذهن نیست؛ بلکه وجود ما، که موجودی حقیقی و عینی است، طالب کمال محض است. پس مطلوب ما(کمال محض) هم در عالم عین است نه در ذهن. اشکال:برخی گفته اند:من بالفعل، طالب کوه طلا هستم. پس کوه طلا هم باید موجود باشد.می گوییم:این مغالطه است.چون کوه طلا، یک مطلوب نیست؛ بلکه دو مطلوب است. کوه، یک حقیقت است، و طلا حقیقتی دیگر. کما اینکه کوه سنگی و کوه خاکی و کوه یخی و ... همگی دو حقیقت هستند. همان گونه که انسان بودن غیر از مرد بودن یا زن بودن است. اگر انسان بودن، مساوی با مرد بودن بود، زنها انسان نبودند؛ و اگر انسان بودن، مساوی زن بودن بود، مردها انسان نبودند. خلاصه آنکه: کوه طلا، دو حقیقت است؛ و اگر کسی طالب کوه طلاست، یعنی دو طلب دارد با دو مطلوب. اگر طالب کوه است، کوه هم وجود؛ و اگر طالب طلاست، طلا هم وجود دارد. ممکن است بگویند: کمال محض یا علم مطلق هم دو چیز است،کمال و محض یا علم و مطلق. پاسخ می دهیم:این گونه نیست. چون محض و مطلق، قید توضیحی اند. کمال محض، یعنی کمال و دیگر هیچ. علم مطلق، یعنی علم و دیگر هیچ. لذا این قیدها، قید اضافی نیستند بلکه قید توضیحی اند. البته برای شبهات فوق، پاسخهای دیگری نیز وجود دارد؛ که به دلیل تخصّصی بودن آنها نخواستیم به آنها بپردازیم. چرا که فهمشان محتاج معلومات فلسفی است. اگر طالب مطالب بیشتر در باب فطرت و دین فطری بودید، می توانید مراجعه بفرمایید به کتاب فطرت، تألیف شهید مطهری. و همچنین مراجعه بفرمایید به کتاب توحید، تألیف استاد قرائتی. این کتاب را می توانید از سایت استاد قرائتی دانلود بفرمایید. http://www.qaraati.net/ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image