تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آيا درست است که فلسطينيان زمين هايشان را به يهوديان فروخته اند و بعد پشيمان شده اند؟


فلسطين در جنوب شرقي درياي مديترانه است. علاوه بر اینکه به لحاظ مذهبي حائز اهمیت است به خاطر حاصلخيز بودن این سرزمين مورد توجه قدرت ها بوده است. و به لحاظ جغرافیایی نیز اهمیت فراوانی داشت. زیرا انتهاي آن به درياي سرخ مي رسد که خليج عقبه نام دارد و نزديک شبه جزيره سيناست و پل ارتباطي بين دو قاره آفريقا و آسياست. و از طرفي کشتي هايي که در داخل دریای مديترانه حرکت مي کردند از طريق فلسطين به شاهراه تجاري آن زمان يعني جاده ابريشم وصل مي شدند. فلسطين سرپل نفوذي ورود به مشرق زمين و تسلط استعمارگران بر سرزمين هاي آن بوده و به همين دليل بين قدرت ها دست به دست مي شده است. در قرن 19 سران يهود اين دين الهي (يهود) را تبديل به يک دين قومي و نژادي بسيار افراطي و خشک کردند. اين انديشه افراطي در روند رشد خود به دنبال جايي بود. تئودور هرتزل از طرفي انديشه افراطي صهيونيست را شکوفا کرد. از طرف ديگر به دنبال قدرت خاصي در منطقه مي گشت و از طرف سوم اقليت هاي يهودي در مناطق مختلف دنيا مورد آزار و اذيت بودند. يهودي کشي در اروپا رايج شده بود. دولت هاي اروپايي هم در عملي کردن دولت مستقل يهودي به آنان کمک کردند. آنها براي استفاده از توانايي هاي اقتصادي يهوديان و خلاصي از درگيري با يهوديان در اروپا مظلوم نمايي يهوديان را در بوق کردند و فلسطين را ارض موعود و وطن ملي يهود برگزيدند. در سال 1897 کنگره صهيونيسم در شهر بال سوئيس برگزار شد و تصميم گرفت جمعيت فلسطين را به نفع يهوديان تغيير دهد. يهوديان فلسطين در 1880 کمتر از 5 درصد بودند با اين تصميم در سال 1914 به حدود 11 درصد افزايش يافت. در 1917م «بالفور» وزير خارجه انگليس اعلاميه اي منتشر کرد که در آن از سياست انگليس مبني بر حمايت از يهوديان و تشکيل دولت يهود در فلسطين خبر داد. سال بعد فلسطين توسط انگليس اشغال شد و سپس سيل مهاجرت يهوديان به فلسطين با حمايت انگليس شروع شد، تا اين که در سال 1938 حدود 30 درصد جمعيت فلسطين را تشکيل دادند البته امکانات آنها اجازه نمي داد که بيشتر از اين مهاجر وارد کنند. علاوه بر مسأله تعداد جمعيت، مسأله مهم ديگر براي يهود، مسأله اقتصاد به ويژه زمين بود که يهوديان به کنترل و تسلط بر آن اهتمام فراواني داشتند. دولت فلسطين رشد اقتصادي را به نفع يهوديان و به ضرر اعراب سازماندهي کرد. زمينه را طوري فراهم کردند که فلسطينيان با فروش زمين از سر ناچاري زمينه ضعف خود و آوارگي از سرزمين خود را مهيّا کنند. مثلاً گروه هاي طبقات متوسط و سرمايه داران بومي فلسطين که سعي مي کردند فعاليت خود را گسترش دهند با محدوديت ها و اقدامات دولت استعماري انگليس روبرو مي شدند. امکان سرمايه گذاري براي کشاورزي و تجارت و صنايع حتي حمل و نقل براي بوميان فلسطيني به سختي و به ندرت فراهم مي شد. انگليس اين فرصت را از بازرگانان و کشاورزان و تجّار گرفته بود. افرادي هم که از زمان عثماني ها فعاليت اقتصادي داشتند با مشکلات و ماليات زياد مواجه بودند. يهوديان با کمک انگليس در زمينه کشاورزي و شيوه توليد نيز تغييرات اساسي دادند که کاملاً به ضرر بوميان بود و ضربه سنگيني بر اقتصاد و درآمد آنان وارد کرد. آنها کشاورزي سنتي فلسطين را که متمرکز بر مرکبات بود و در دنياي پس از جنگ جهاني مي توانست رونق يافته و فضاي مساعدي براي کشاورزان مسلمان فلسطين ايجاد کند تغيير دادند. حضور پر تعداد مهاجرين يهود و حمايت همه جانبه انگليس و سرمايه هنگفت يهوديان که در بازار فلسطين سرازير شد کشاورزي سنتي را تبديل به کشاورزي مکانيزه کرد و زمينه هاي رشد جهشي را در اختيار يهود قرار داد. اين امر موجب شد کشاورزي سنتي بوميان به صرفه نباشد. بوميان در مقابل قدرت اقتصادي قوي و مورد حمايت قدرت مسلط توانايي مقابله نداشتند. کار اقتصادي آنها نه تنها سود نداشت که گاهي ضرر نيز داشت. بنابراين مجبور شدند زمين هايشان را بفروشند. در دهه 1930 مالکيني که زمين ها را فروختند افزايش پيدا کرده بودند. بخش عمده مالکين از اعراب و ترکان عثماني بودند که خودشان خارج از فلسطين بودند. قيمت زمين 13 برابر شده بود لذا يهوديان به راحتي زمين ها را خريدند و آنها در مقابل اين قيمت به راحتي زمين ها را فروختند، البته کشاورزان خرده پا در فروش زمين به يهوديان نقش کمتري داشتند. آنها تنها 9 درصد فروخته بودند. با اين سياست بخش عظيمي از ثروت اسرائيل تأمين شد. پس از خريد زمين هاي زراعي کشاورزان و مردم زيادي را که در اين زمين ها زندگي مي کردند توسط خريداران بيرون مي شدند و آواره مي گشتند. آنها جاي خاصي نداشتند که بروند، امکانات هم نداشتند. دولت نيز امکانات در اختيار آنان نمي گذاشت گاهي حتي ماليات هاي سنگين دولتي بر دوش آنها سنگيني مي کرد. در نتيجه کشاورزان زيادي به صورت کارگر وارد شهرهاي بزرگ شدند و روستاها را رها کردند. حالا ديگر غلبه صهيونيست ها همه جا آشکار بود و اين جريان کم کم زمينه ايجاد يک نفرت عمومي از طرف کشاورزان و مردم را فراهم کرد. اين مسأله باعث انسجام و مقابله گروه هاي فلسطيني در قالب دانشجويان، روشنفکران، بازرگانان و کارگران بيکار شده گرديد. گرچه انگليس و يهود سعي کردند با نفوذ در لايه هاي سه گروه اول آنها را مهره خود کنند اما مشکل اصلي و بحران بزرگ فلسطين طبقات کارگري بود که کار نداشتند و حجم عظيمي هم از روستاها به شهرها هجوم آورده بودند. دستمزدها بسيار پايين بود و از طرفي شهرک نشين ها و انگليسي ها فقط از کارگران يهود استفاده مي کردند. بنابراين مهاجرت فلسطينيان به کشورهاي همجوار شروع شد حتي به کارگيري کارگران يهود و حق داشتن سنديکا براي آنان قانون مصوب گرديد. نتيجه: فروش زمين ها توسط فلسطينيان نبوده بلکه به اين صورت بود که مالکان عمده فلسطيني که خارج از فلسطين بودند بعضاً نفوذي هاي انگليسي و اروپايي بودند که ملت فلسطين را مستعمره ديده بودند و زمين هاي بزرگ را فروختند. خرده مالکان ساکن فلسطين به اجبار تنها 9 درصد زمين ها را فروختند. کشاورزان و مردم ساکن در زمين ها توسط خريداران يهودي که اکنون مالک زمين ها بودند اخراج شدند و سپس با سخت گيري و ماليات هاي سنگين و اقدامات اين چنيني زمينه آوارگي و سپس مهاجرت به کشورهاي همجوار را بر بوميان فلسطين تحميل کردند. بزرگ مالکان به چند برابر ارزش زمين خود پول گرفتند اما مردم ساکن آواره گرديدند و زمين هاي آنها تصرف شد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image