وصيت های شهدا / 8 سال دفاع مقدس /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

چند نمونه از وصيت هاي شهداي 8 سال دفاع مقدس را ارائه دهيد ؟


اولاً در پاسخ به اين سوال بايد گفت در پيام شهيدان نكاتي است كه به قول حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ انسان را مي لرزاند و بيدار مي كند ما در اين جا به نمونه هايی از اين وصايا اشاره می کنيم :شهيد سعيد هاويزان بهترين معامله را با خدا شهادت قرار داده است او مي فرمايد: ... همسرم، چند روز قبل به ميدان انتخاب رفتم، جائي كه بايد انتخاب كرد كه با چه كسي مي خواهي معامله كني؟ ...و من تصميم گرفتم در اين ميدان، در اين عرصه تجارتم را سودمندترين تجارت قرار دهم و بخاطر همين در بين هر چه داشتم(همسرم، پدرم، مادرم، اموالم و دنياي پشت سرم) آن چيز را كه نداشتم انتخاب كردم چرا كه براي يافتنش از خانه ام به سوي نور هجرت كردم و اكنون در ازاي لقاي يار، جانم را مي دهم كه البته آن هم متعلق به يار است.ـ شهيد غلامحسين شيخ محمدي و الگويش حسين ـ عليه السّلام ـ و زينب: او مي فرمايد: و تو اي همرزم و برادرم و دوستم. خود بهتر مي داني كه اين انقلاب به چه نحوه اي به پيروزي رسيد با كشته شدن كساني چون علي اكبر و علي اصغر و حبيب بن مظاهر و ...اما ساعت هاي آخر عمر من است و اشك شوق بر گونه هايم مي چكد و هر لحظه يادي از صحراي كربلاي حسين در چشمم مجسّم مي شود كه عزيز زهرا اهل و عيالش دور او را گرفته بودند ... عزيزان من را، زينب وار كه شب عاشورا يتيمان حسين ـ عليه السّلام ـ را جمع آوري مي نمود يتيمانم را جمع آوري كنيد و دست نوازش بر سر و رويشان بكشيد و نگذاريد گرد يتيمي آنان را محو نمايد چون دلم كباب است براي ديدن يك لحظه از آنان، چون زود بود كه يتيم شوند ولي چه كنم اسلام غريب است و چشمها را بايد باز كرد ...دانشگاه اخلاق و ديدن آنچه را كه فقط چشم دل ياراي آن را دارد: شهيد حسن جوزداني در متن وصيت نامه اش مي نويسد: ... خدايا اينجا چه جائي است، اينجا از دانشگاه اخلاق هم بالاتر است، زيرا اينان را كه من در اينجا مشاهده مي كنم انسانهاي معمولي نيستند هر يكشان دنياي اخلاق و عرفانند، ولي حيف كه هر يكشان يكي پس از ديگري به سوي معبودشان پر مي كشند و دوباره ما تنها مي مانيم و مسئوليت سنگيني خونشان در اينجا ...... انسان به برادران كوچكتر از خودش حسرت مي خورد چون آنها اينقدر با اخلاص نماز و دعا مي خوانند كه انسان بي اختيار گريه اش مي گيرد، خدايا من چگونه خودم را با اين عزيزان مقايسه كنم اينان درياي معرفتند ... وقتي از اين برادران صحبت مي شود مي بينم بعضي ها برادرشان شهيد و يا مفقود است و اميد مادرشان به آنهاست اما گويي احساس مي كنند عقب افتاده اند و لذا سلاح را بر زمين نمي گذارند.نصيحت به گذشت سريع عمر و استفاده بهينه از آن:از شهيد محمد ابراهيم پناه: دوستان عزيز، بدانيد كه لحظات و فرصتها همانند ابر مي گذرند و اين عمر ماست كه در اين مقوله مثل تيري است كه از تركش ايام رها شده و به سرعت به نقطه پايان نزديك مي شود. لذا بايد حداكثر استفاده را از عمري كه خداوند به ما عنايت داشته نمائيم ... پدر عزيزم، مي دانم كه محبت من در دل تو بسيار است و رنج و اندوه از دست رفتنم برايت دشوار ولي در راه الله و در راه به ثمر رسيدن حكومت اسلامي بسي ناچيز است.مادر عزيزم مي دانم كه غم از دست دادن فرزند براي ما بسيار مشكل و دشوار است. اگر بگويم مادر فراموشم كن مي دانم كه برايت امكان پذير نيست ولي مادر عزيزم عمر دنيا كوتاه است بالاخره آدمي روزي آمده و روزي مي رود چه بهتر كه اين مرگ شهادت در راه خدا باشد ...ـ شهيد محسن عسگري و آرزوي دوباره شهادت:... خدا، مي داني كه ما چه مي كشيم، پنداري كه چون شمع ذوب مي شويم، ما از مُردن نمي هراسيم اما مي ترسيم كه بعد از ما ايمان را از سر ببُرند و اگر نسوزيم كه هم روشنايي رخت بر مي بندد و جاي خود را دوباره به ظلمت مي سپارد پس چه بايد كرد؟ از يك سو بايد بمانيم تا شهيد آينده شويم از سوي ديگر بايد شهيد شويم تا آينده بماند. عجب دردي است چه مي شد امروز شهيد مي شديم و فردا زنده مي شديم تا دوباره به فيض شهادت برسيم.ـ شهيد رضا دستوريان: من سيد رضا دستوريان از خرمشهر براي شركت در عمليات دو استخاره كردم اين آيه آمد: و السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار و الذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم و رضو عنه ... لذا درنگ نكردم و به خط مقدم شتافتم.... مادرم آرزو مي كنم سخت جان بدهم تا تمام گناهانم آمرزيده شود و مادرم تقاضا دارم از راه خياطي هم كه شده، شهريه هاي سه سال را كه من از حوزة علميه گرفته ام را بپرداز زيرا مي ترسم شهريه هاي دوران طلبگي را مصرف كرده باشم و درست انجام وظيفه ننموده باشم.زير سئوال رفتن شهادت توسط عده اي كه به گمان شهيد منافق ناميده مي شوند...شهيد پاسدار حسين قوچي در ذيل وصيت نامه اش مي نويسد: … برادر، من اين را مي دانم پس از مرگ يا شهادت چه قضاوتهايي كه در مورد من و امثال من نمي شود عده اي بر اين عقيده اند كه ما جاهل بوده و آگاه نبوديم، جنگ را سبك و بازيچه شمرده و رفتيم. عده اي ديگر كه خود را روشنفكر و فهميده مي پندارند بر اين عقيده اند كه ما از روي تحريكات و احساسات عاطفي و مذهبي جذب شده و همانند بُراده هاي آهن تصور مي كنند كه بدون اختيار بدور آهن ربا جمع شده و در نهايت به مقصدي كه قطب براي ما پيش بيني كرده مي رويم … گروه سوم گروهي هستند كه در مرگ ما هيچ سخني بر لب نياورده و احساسي نشان نمي دهند گوئي كه انگار ما خارجي هستيم و براي بيگانه مي جنگيم، اين قشر شايد در گوشه و كنار، سطح جامعه ما را پوشانده اند و سرشان در لاك خودشان مي باشد و شاهد شهيد حق و باطل جامعة خود نيستند.(شايد شهيد محترم مي خواسته بفهماند كه در دوره بعد از او كساني مي آيند كه جنگ را اصلاً زير سئوال برده و عقيده دارند شهيد اجرش را از خدا مي گيرد و جامعه وظيفه اي در قبال او ندارد.)شهيد محمد جوادي و اهميت حفظ حجاب: … امروز در شهرهاي ايران اينگونه به چشم مي خورد كه بار ديگر معدودي زنان، با لباسهاي بدن نما در كوچه ها و خيابانها وارد مي شوند. بر شما واجب است كه جلوي اين مزدوران از خدا بي خبر را بگيريد و بر زنان مسلمان است كه آنان را در صفوف خود راه ندهند، به جوانان عزيز توصيه مي كنم كه به جاي رفتن به دنبال اين شيطان صفتان دنبال خدا و قانون خدا بروند و از حدود خدا تجاوز نكنند.شهيد فاضل هلالي و لحظات آخر عمر:مادر من، شايد آخرين لحظات زندگيم باشد و شايد هم شما را زيارت نكنم، لحظات حساسي است. رفقا هم رفته اند. بعضي هم در حال رفتن هستند و من مانده ام با دريايي از تفكر و هيجان و آمادگي براي نبرد با دشمنان اسلام، الحق كه عجب اوقاتي است وقتي كه همه آماده اند. يكي لباس جمع مي كند، يكي خداحافظي مي كند و اكثراً خوشحال هستند و من هم مثل آنها خوشحال از اينكه مي دانم هدفم چيست؟ خداحافظ مادرم.منبع: اندیشه قم .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image