حقانیت دین و لزوم دین /

تخمین زمان مطالعه: 62 دقیقه

سلام حق بودن ادیان خدا را چگونه میشود اثبات کرد ؟


مقاله : ابتدا لیستی از کتاب هایی که در معرفی اسلام و شیعه مفید می باشند خدمتتان ارائه می کنیم و در ادامه مطالب مفیدی در لزوم دینداری و معارف دینی جهت آگاهی شما می نماییم:1. کتاب دین شناسی آیت الله جوادی آملی2. قران شناسی، محمد تقی مصباح یزدی3. معاد شناسی، علامه تهرانی4. راه و راهنما شناسی، محمد تقی مصباح یزدی5. انسان شناسی، محمد تقی مصباح یزدی6. درس هایى از اصول عقاید محمدى رى شهرى7. اخلاق در قران، محمد تقی مصباح یزدی8. وحی و نبوت، شهید مرتضی مطهری،9. عدل الهى شهید مطهرى.10. تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی، ترجمه: حسین‌علی عربی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382ش.11. الصحیح من سیرة النبی الاعظم، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، قم، دار الحدیث، 1426ق. این کتاب، 35جلدی و عربی است و (به جز چند جلد ابتدایی آن از چاپ قدیم )هنوز به صورت کامل به فارسی ترجمه نشده است و باید آن را شاهکاری در سیره رسول خدا(ص) دانست.12. تاریخ اسلام، مهدی پیشوایی، قم، معارف، 1386ش. این کتاب به صورت خلاصه و بیانی روان و مختصر زندگانی پیامبر را مورد بررسی قرار داده است.13. سیره رسول خدا(ص)، رسول جعفریان، قم، انصاریان، 1380ش.14. تاریخ خلفا، رسول جعفریان، قم، انصاریان، 1380ش.15. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، قم، انصاریان، 1381ش، چ6.16. تاریخ سیاسی اسلام، دکتر سید جعفر شهیدی، مرکز نشر دانشگاهی، این کتاب نیز به بررسی تاریخ صدر اسلام تا پایان امویان پرداخته است .17. تاریخ سیاسى اسلام، صادق آیینه وند18. نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسکرى19. روش شناخت سنت و تاریخ اسلام ، محمود افتخارزاده20. زندگانى تحلیلى پیشوایان ما عادل ادیب، ترجمه: اسداللّه مبشرى21. تمدن در بوته آزمایش آرنولد ج توین بى، ترجمه ابوطالب صارمى22. تحلیلى از حماسه سیاسى تاریخى محمد، رسول دریایى23. جریان شناسى تاریخ نگارى ها در ایران معاصر، ابوالفضل شکورى24. فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه25. تاریخ پیامبر اسلام(ص)، دکتر آیتى26. فروغ ابدیت، آیت اللّه سبحانى سنجه های حقانیت :شاخص ه های اساسی حقانیت یک دین چهار امر است:1. بنیاد الهیاصل الهی بودن یک دین از راه های زیر قابل بررسی است:1 ـ1ـ آموزه های دینبا مراجعه به آموزه هایی که هر دینی برای خود دارد ـ چه این آموزه ها در قالب کتاب مقدس باشد یا گفتارهای پیامبر آن دین ـ می توان پی برد که آیا یک دین، واقعاً دین حق الهی است یا خیر؟ در اینجا معقول و منطقی بودن، داشتن هماهنگی و انسجام، پاسخ گویی به نیازهای ابدی و اساسی انسان، وجود نظام اعتقادی، ارزشی و عبادی، هدفمندی و مطابقت با سیر و سرشت جوهری انسان، بهترین شاخص هایی است که می تواند ما را به حق بودن یک دین رهنمون شود.2 ـ1ـ تأیید دین قبلی یا بعدیاز آنجا که ادیان آسمانی، با یکدیگر پیوند عمیقی دارند و هر دینی مؤید و تکمیل کننده دین قبلی است، می توان با مراجعه به نصوص معتبر رسیده از پیامبری که حق بودن دینش برای ما به اثبات رسیده است، کشف کرد که آیا ادیان دیگر، به تأیید این دین رسیده اند یا نه. این روش از جایگاه ویژه ای برخوردار است که کمتر بدان توجه شده است. از طریق این روش عدم حقانیت همه ادیانِ ادعاییِ پس از پیامبر خاتم نیز اثبات می شود.3 ـ1ـ اعجازمعجزه پیامبر یکی از دلایل اثبات صدق نبی و بنیاد الهی دین اوست. معجزه پیامبر باید به طور قطعی اثبات شود. بنابراین کسی که در حقانیت دینی تحقیق می کند باید خود آن معجزه را مشاهده کند و یا از طریق نقلی که صدق آن قطعی و غیرقابل تردید است با آن آشنا شود. مورد نخست تنها در مورد حاضرین در محضر پیامبر امکان پذیر است و غایبان از آن بی بهره اند، جز در مورد قرآن که معجزه زنده و ابدی است و همگان می توانند با این سند رسالت ارتباط مستقیم برقرار کنند و اعجاز آن را تجربه کنند.4 ـ1ـ روش تاریخیبا رجوع به گزارش های مستند، معتبر و کافی تاریخی، می توان فهمید که آیا دین خاصی دارای ویژگی ها و خصایصی که بیان شد هست یا خیر؟ تاریخ در این باره، یکی از منابع شناخت ما در ادیان مطابق با واقع است. این چهار روش در عین مجزّا بودن از یکدیگر، در پاره ای موارد می توانند مکمل یکدیگر در اثبات حقانیت یک دین باشند.5 ـ1ـ ادعای خود دینادعای خود دین نسبت به بنیاد الهی به سه صورت قابل تصور است:ـ یا دینی ادعای الهی و وحیانی بودن دارد.ـ یا دینی ادعا دارد که از سوی خدای هستی نازل نشده.ـ یا دینی نسبت به این مسئله ساکت است.در مورد اول باید صدق مدعا را از طریق راه های پیشین آزمود. اما اگر دینی ادعای الهی بودن نداشته یا عکس آن را داشته باشد، مانند ادیان ابتدایی و قدیم همچون آنیمیسم، فتیشیسم، میترانیسم، هندوئیسم، برهمنیسم، جنیسیم، و ادیان ترکیبی مانند سیکیسم و یا ادیان فلسفی چون بودیسم و کنفوسیونیسم و بسیاری از ادیان قدیم آمیخته به شرک مثل تثلیث بابلی، تثلیث رومی، تثلیث هندی و... کاملاً از مجرای بحث خارج می شوند و حوزه تحقیقات، منحصر به ادیان مدعی الهی بودن چون اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری می شود.2ـ تحریف ناشدگیصرف بنیاد الهی در اصل نخستین یک دین برای اثبات حقانیت فعلی آن کافی نیست؛ بلکه باید وثاقت کتاب آسمانی آن از جهت مصون بودن از تحریف و دستکاری های بشری نیز اثبات شود.برای اثبات وثاقت کتاب آسمانی، یعنی استناد قطعی آن به پیامبر و تحریف نشدن آن، می توان از روش های 1 ـ1 و 2 ـ1 و 4 ـ1 استفاده نمود. در خصوص قرآن به لحاظ اعجاز بودنش روش 3 ـ1 نیز کاربرد دارد.3ـ نسخ ناشدگینسخ شدن یا نشدن یک دین از دو طریق به دست می آید:1ـ3 ـ عدم پیدایش شریعت حقه پسینبراساس این ضابطه تا زمانی که شریعت الهی جدیدی نازل نشود شریعت قبلی باقی است و با پیدایش شریعت جدید منسوخ خواهد شد. این روش نسخ نشدن را به طور موقت ثابت می کند و با آمدن شریعت جدید برای همیشه شریعت پیشین منسوخ شناخته می شود. از این رو با آمدن شریعت اسلامی همه شرایع پیشین برای همیشه منسوخ خواهند بود.2ـ 3 ـ ادعای خاتمیتدینی که اصل الهی بودن و تحریف ناشدگی کتاب آسمانی آن اثبات شده باشد اگر ادعای خاتمیت کند، به لحاظ صدق قطعی این ادعا نسخ ناپذیری آن برای همیشه ثابت می شود و ملاکی برای کشف کذب و عدم حقانیت همه ادیان ادعایی بعدی خواهد شد. بنابراین خاتمیت اسلام به تنهایی دلیل قاطع بر کذب و بطلان همه ادیان بعد از آن همچون آیین سمیک و بهائیت می باشد. بر این اساس حقانیت برای همیشه اختصاص به دین مبین اسلام دارد.4ـ خردپذیریبررسی تطبیقی ادیان براساس این مسئله، تحقیقی گسترده و فراخ دامن می طلبد. در عین حال به طور فشرده و کوتاه، اشاراتی در مقایسه چند دین بزرگ خواهیم داشت:الف) مهم ترین رکن اساسی یک دین، «خداشناسی» آن است. در این راستا آموزه «توحید» در اسلام، خردپذیرترین آموزه است و ادله متقن بسیاری بر آن گواهی می دهد. اثبات توحید به خودی خود، ابطال کننده آموزه «تثلیث» و «ثنویت» است. بنابراین همین مسئله، به تنهایی برای اثبات عدم حقانیت ادیان غیر توحیدی کافی است.ب) بسیاری از ادیان، به رغم دارا بودن پیشینه الهی، در طول تاریخ دچار تحریفات چشمگیری شده و اصالت خود را از دست داده اند. همین مسئله باعث شده که آموزه های خردستیز بسیاری در این ادیان رخ نماید. اکنون از باب نمونه تنها به چند نمونه از تحریفات عهدین اشاره می شود. گفتنی است عهد عتیق کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، هر دو است، و عهد جدید کتاب مقدس مسیحیان می باشد.تحریفات عهدین1. تناقضات:ارنست رنان درباره کتاب مقدس می نویسد: «هیچ تناقضی نباید در آن کتاب وجود داشته باشد. اکنون با توجه به مطالعه دقیقی که در کتاب مقدس انجام داده ام، در عین حال که گنجینه هایی تاریخی و زیباشناختی بر من نمایان شد، این نکته نیز برای من اثبات شد که این کتاب همچون دیگر کتب قدیمی از تناقضات، اشتباهات و خطاها مستثنا نیست. در این کتاب داستان های دروغین، افسانه ها و آثاری که کاملاً نگارش یافته انسان است، وجود دارد».2. اتهامات ناروا به پیامبران:علاوه بر رسوخ تحریفات بنیادی و اعتقادی در کتاب مقدس، پاره ای از اتهامات ناروا و غیراخلاقی به برخی از پیامبران نسبت داده شده است که قلم از بیان آن شرم دارد!!در عهد قدیم درباره حضرت لوط علیه السلام آمده است که دخترانش وی را شراب نوشانده، مست کردند و با او همبستر شدند. همچنین داستان شرم آوری درباره حضرت داوود علیه السلام در عهد قدیم (کتاب دوم سموئیل) آمده است. براساس این داستان، وی از پشت بام زن زیبای «اوریا» را دید که در حال شست و شوی خود بود. حضرت داوود علیه السلام به آن زن علاقه مند شد و به گونه ای، اسباب فرستادن اوریا به جنگ و کشته شدن وی را فراهم ساخت و پس از گذشت مدت ماتم فقدان اوریا، همسر او را به خانه خود برد.3. وجود افسانه ها:وجود افسانه های بی پایه در کتاب مقدس، یکی دیگر از جنبه های تحریف آن است؛ از جمله می توان به کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا و غلبه او بر خدا، اشاره کرد!!«اوریگن» برجسته ترین عضو مکتب تفسیری اسکندریه در رابطه با وجود افسانه های غیرعقلانی در عهدین می نویسد: «حتی اناجیل، مملو از چنین عباراتی است؛ مانند این جمله که «وقتی که شیطان عیسی را بالای کوهی بلند می برد تا از آنجا قلمرو کل جهان و عظمت آن را به او نشان دهد» ... خواننده دقیق صدها عبارت مشابه دیگر در اناجیل می یابد؛ مطالبی که او را متقاعد خواهند ساخت که حوادثی که اصلاً رخ نداده اند داخل گزارش حوادثی شده اند که به راستی رخ داده اند.4. انسان شناسی بدبینانه:مسیحیان معتقدند: آدم در بهشت به گناه آلوده و این گناه به حساب همة فرزندان او نوشته شده است؛ یعنی، انسان ذاتاً با به دوش کشیدن بار گناه، به دنیا می آید! حتی اگر پس از آمدن به دنیا هیچ گناهی مرتکب نشود از طرف دیگر هرگونه تلاش و عمل او در رهایی از این خطا، سودی نخواهد بخشید و تصلیب و تنها به دار کشیده شدن حضرت عیسی، کفّاره گناه ذاتی و جبلی انسان است! پس انسان نه با اختیار خویش گنهکار و پلید گشته و نه با گزینش اختیاری خود پاک می شود.5. تقویت ظلم:یکی دیگر از آموزه های نامعقول کتاب مقدس، توجیه ظلم و ستم و دعوت به سکوت در برابر حاکمان ظالم، به بهانه این است که آنان، حاکم و سایه خدا در زمینند!!6. علم و معرفت ستیزی:ستیز با دانش و آگاهی بشر هم در بن مایه عقاید مسیحی نهفته است و هم در سیره ارباب کلیسا در نگرش مسیحی آنچه آدم را از بهشت بیرون راند تناول درخت ممنوعه دانایی بود (شرح بیشتر این مسئله در مطالب بعدی خواهد آمد.) وجود آموزه های غیرعقلانی، در کنار طرح مسئله تثلیث و تجسیم و وجود تناقض های متعدد در متن کتاب مقدس ، دلیل روشنی بر عدم حقانیت یهودیت و مسیحیت امروزی در برابر اسلام است.7. تحقیقات علمی و زبان شناختی، بر عدم وثاقت متون مقدس گواهی داده است:توماس میشل ـ استاد الهیات مسیحی می نویسد: «اکثر متفکران کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان عصر حاضر عصمت لفظی کتاب مقدس را مردود می دانند.»امتیازات اسلام بر دیگر ادیان:1. خردپذیری و خردپروریاز جمله امتیازات مهم اسلام، عقلانیت، خردپذیری و بالاتر از آن خردپروری آموزه های آن است. این مسئله در امور مختلفی نمودار است؛ از جمله:در ابتدای همین مقاله حدفاصل حروف و اعداد با خط تیره آمده و باید یکسان شود.1 ـ1. نظام فکری و عقیدتی اسلام: (مانند خداشناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، راهنماشناسی و فرجام شناسی)؛2 ـ1. نظام اخلاقی اسلام؛3 ـ1. نظام رفتاری و قوانین و دستورات عملی؛4 ـ1. دعوت به تحقیق و پرسشگری در انتخاب دین.خردپذیری آموزه های اسلام، از چنان وضوح و روشنی برخوردار است که قرآن مجید، آدمیان را به بررسی هوشمندانه و انتخاب خردمندانه دین دعوت کرده و هر گونه تحمیل و اجبار و پذیرش کورکورانه دین را نهی می کند: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛ پس بشارت ده بندگانم را، آنان که به سخنان [مختلف] گوش فرا داده و برترین را بر می گزینند» و «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی؛ هیچ گونه تحمیل و اجبار در امر دین روا نیست؛ [زیرا] به خوبی راه هدایت از ضلالت روشن شد». اما مسیحیت کنونی به علت قرار گرفتن در تنگناهای شدید معرفتی و ناتوانی در حل رابطه تثلیث و توحید و تجسد و خداانگاری مسیح، به جداسازی و گسست ایمان از معرفت فتوا داده و دین و ایمان را با عقل و خرد بیگانه ساخته است!پروفسور لگنهاوزن می گوید: «چیزی که در اسلام بیش از همه، برای من جاذبه داشت، این بود که چقدر این دین از پرسش های انسان استقبال می کند و همواره دعوت به تحقیقات بیشتر در تعالیم دین می کند».همو می گوید: «وقتی از کشیش ها می پرسیدم که من نمی فهمم چه طور خدا یکی است و سه شخص است؟ در اکثر موارد جواب می گفتند که ما نمی توانیم به درک این آموزه برسیم. تنها خدا می داند که حقیقت این امر چیست. این رمزی است که فقط خدا آن را می داند و عقل در اینجا به بن بست می رسد! از جمله چیزهایی که برای بنده خیلی جالب بود، این بود که در اسلام نگفته اند اصول دین را چشم و گوش بسته بپذیر؛ بلکه دعوت کرده اند که بپرس. مخصوصاً این خصلت در میان شیعیان خیلی بیشتر است»خانم مارگریت مارکوس (مریم جمیله) نیز در این زمینه می نویسد: «پس از آنکه عقاید همه کیش های بزرگ را مورد بررسی قرار دادم، به این نتیجه رسیدم که به طور کلی مذهب های بزرگ یکی بودند؛ ولی به مرور زمان فاسد شده اند. بت پرستی، فکر تناسخ و اصول طبقه بندی در کیش هندویی سرایت کرد. صلح جویی مطلق و انزوا از مشخصات کیش بودایی شد. پرستش آبا و اجداد جزء عقاید کنفسیوسی، عقیده اصالت گناه و تثلیث و در نتیجه آن مفهوم خدایی مسیح و شفاعت به استناد مرگ ادعایی عیسی بر روی دار در مسیحیت، انحصارطلبی ملت برگزیده یهود و... نتیجه این انحرافات است. هیچ یک از این اندیشه هایی که مرا منزجر ساخته بود، در اسلام پیدا نمی شد؛ بلکه به صورت روزافزونی احساس می کردم که تنها اسلام آن مذهب اصیلی است که طهارت خودش را حفظ کرده است. سایر مذهب ها فقط و فقط بعضی اجزای آن، مقرون با حقیقت است؛ ولی فقط اسلام است که تمام حقیقت را حفظ کرده است.»2ـ اسلام و علمبه رغم آنچه در تعارض و ناسازگاری مسیحیت با علم و معرفت بیان شد، دین اسلام با دانش و معرفت، پیوندی نزدیک و ناگسستنی دارد. وفاق و آشتی دین و دانش در اسلام در سه حوزه چشمگیر و در خور توجه است:یک) تشویق به فراگیری دانشدر این عرصه اسلام گوی سبقت از هر مکتب و آئینی را ربوده است و از این هم فراتر رفته و کسب دانش های لازم در جهت تأمین نیازمندی های دنیوی و اخروی را ضروری دانسته است؛ چنان که پیامبر اکرم( ص) فرمود: «ان طلب العلم فریضة علی کل مسلم؛ همانا علم آموزی بر هر مسلمانی واجب است.»و نیز آمده است: عالمی که از دانش او بهره برند از هفتاد هزار عابد برتر است. در کتاب های روایی و نصوص دینی ابواب مفصلی در این زمینه وجود دارد.دو) تقویت روحیه علمی:اسلام روحیه پژوهشگری را ارج می نهد و در مسیر حقیقت یابی و معرفت اندوزی هیچ مانعی نمی نهد. قرآن مجید آوای تحقیق و جست وجوی آزاد و گزینش رهاورد معقول پژوهش را صلا داده و فرموده است: «بشارت ده بندگانی را که به سخنان گوش فرا داده و برترین آنها را برمی گزینند.»سه) دارا بودن مضامین علمی:نصوص دینی اسلام آکنده از مضامین و مطالب علمی است. در این عرصه اسلام هم در بردارنده مبانی و پیش فرض های عام و متافیزیکی علوم است و هم دارنده بسیاری از گزاره های علمی، به گونه ای که یکی از وجوه اعجاز کتاب آسمانی اسلام اعجاز علمی آن شناخته شده تا آنجا که دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان صدها کتاب در باب رهاوردهای علمی قرآن به نگارش درآورده اند.از جهت سازگاری با علم و دانش بشری نیز اسلام کارنامه درخشانی دارد. موریس بوکای، دانشمند فرانسوی، به دو امتیاز اساسی در این رابطه اشاره می کند:1 ـ غنای فراوان قرآن در حوزه مسائل علمی؛ در حالی که عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) نسبت به بسیاری از آنها ساکت و فاقد اطلاعات و داده های مشخصی هستند.2 ـ استواری و توافق داده های قرآن با دستاوردهای متقن و معتبر علوم روز؛ در حالی که عهد عتیق و اناجیل به تعارضات آشتی ناپذیری در این زمینه مبتلا هستند. بوکای می نویسد: «من بدون سبق ذهن و با عینیت کامل، ابتدا به قرآن توجه کردم و خواستم درجه سازگاری این متن را با معلومات علمی امروز بسنجم... در پایان کار بر من مسلّم شد که قرآن، به ایجاب و اثبات هیچ مطلبی نمی پردازد که در این دوره معاصر، بتوان آن را از نظر گاه علمی محل انتقاد و تردید قرار داد.براساس همین روش عینی، عهد عتیق و اناجیل را نیز مطالعه کردم. در مورد عهد عتیق به هیچ وجه نیازی نبود که پا را از کتاب نخست آن؛ یعنی، سفر تکوین (پیدایش) فراتر بگذارم، تا به تأکیداتی آشتی ناپذیر، با معلومات متقن علمی این روزگار برخورد کنم!در همان صفحه اول انجیل نیز، شجره و نسب عیسی علیه السلام ما را دچار اشکال می کند؛ زیرا در این باب متن انجیل متی با متن انجیل لوقا آشکارا در تناقض است. درباره تاریخ ظهور بشر بر روی زمین نیز مطالب انجیل لوقا با معارف امروزی کاملاً ناسازگار است».البته اسلام در این باره، امتیاز اساسی دیگری نیز بر مسیحیت دارد و آن نوع نگاه اسلام به علم و دانش است. اسلام دینی است که به گسست ناپذیری علم، عقل، ایمان، معرفت و رستگاری فتوا می دهد. اما به اعتقاد رسمی مسیحیت شجره ممنوعه ـ که آدم و حوا به جرم خوردن آن از بهشت رانده شدند و به تبع آن همه انسان ها مورد خشم الهی قرار گرفته و گنهکار شدند ـ چیزی جز شجره معرفت و دانش نیک و بد نبوده است: «پس گرفته خداوند پروردگار آدم را در بهشت عدن قرار داد تا او را رستگار و مورد عنایت خود سازد و آدم را امر نموده، چنین گفت: آنچه از درختان خواهی بخور؛ اما مبادا که از درخت معرفت نیک و بد بخوری که هر گاه از آن بخوری خواهی مرد».در باب سوم می گوید: خداوند پس از تخلف آدم چنین گفت: «اکنون انسان مانند یکی از ما شده که نیک و بد را تمیز می دهد و اکنون است که دست دراز کند و از درخت حیات نیز بخورد و تا ابد زنده بماند؛ پس او را از بهشت عدن بیرون کرد...».بر اساس این آموزه، جست وجوی دانش و معرفت در تعارض با رستگاری و خلود انسان در بهشت است. به عبارت دیگر، چنین وانمود می کند که یا باید رستگاری در بهشت را برگزید و یا در جست وجوی دانش و معرفت برآمد. پس آنکه بهشت و رستگاری می خواهد، باید از پیمودن طریق دانش و معرفت فاصله گیرد و آنکه دانش و معرفت می جوید، باید بهای سنگین خروج از بهشت و سعادت جاودان را بپردازد! استاد مطهری در این باره می نویسد: «بر اساس این برداشت همه وسوسه ها، وسوسه آگهی است؛ پس شیطان وسوسه گر همان عقل است» .... ادامه داردپی نوشت ها:ـ جهت آگاهى بیشتر ر.ک: الف. سید محمدحسین طباطبایى و مرتضى مطهرى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، (قم: صدرا، چاپ چهارم، 1374)؛ ب. مرتضى مطهرى، توحید، (قم: صدرا، چاپ سوم، 1374).ـ جهت آگاهى بیشتر بنگرید: حمیدرضا شاکرین، دین شناسی، (قم: معارف).ـ Ernest Renan.ـ رابرت م. گرنت، دیوید تریسى، تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه و نقد و تطبیق: ابوالفضل ساجدى، ص 298، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، چاپ اول، 1385.ـ ر.ک: انجیل یوحنا، 112: 1، سفر تکوین، 3819: 30. براى آشنایى بیشتر ر.ک: الف. انیس الاعلام، ج 3؛ ب. محمد، صادقى، بشارات عهدین، ص 73 و 177؛ این در حالى است که براهین عقلى لزوم عصمت پیامبران را اثبات مى کند.ـ سفر پیدایش (38 ـ 19:30).ـ کتاب دوم سموئیل (31 ـ 11:3).ـ سفر پیدایش، 2330: 43.ـ متى (4:8).ـ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ص 297.ـ انجیل متى، 5: 38 و اکثر نامه هاى پولس به رومیان.ـ در جلد دوم کتاب «انیس الاعلام»، 125 مورد تناقض موجود در کتاب مقدس، مورد بررسى قرار گرفته است. نیز نگا: الف. حقیقت مسیحیت، صص 133 – 127(قم: مؤسسه در راه حق، چاپ اول 1361)؛ ب. مصطفى زمانى، به سوى اسلام یا آیین کلیسا (قم: پیام اسلام، 1346).ـ توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص 27، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377.ـ زمر (39)، 17و18.ـ بقره(2)، 256.ـ جهت آگاهى بیشتر نگا: الف. محمد تقى، فعالى، ایمان دینى در اسلام و مسیحیت، (تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول 1378)؛ ب. حمیدرضا، شاکرین، پرسمان سکولاریسم، (مشکلات کلامى مسیحیت)، (تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، 1384).ـ M.(G) Legenhausen.ـ محمد، لگنهاوزن، «با پرسش زنده ام»، پرسمان (ماهنامه)، پیش شماره اول، خرداد 80، ص 5.ـ همان، ص 6.ـ مارگریت، مارکوس، نقش اسلام در برابر غرب، ترجمه غلامرضا سعیدى، ص 9 (تهران: شرکت سهامى انتشار، 1348).ـ الشیخ المفید: الامالى، ص 292.ـ بصائر الدرجات، باب فضل العالم على العابد، ص 6.ـ به عنوان نمونه ر.ک: اصول کافى، ج 1، کتاب فضل العلم.ـ «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»، (زمر / 18).ـ Mourice Bucallie.ـ موریس، بوکاى، عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبى، بى تا، ص 12، (تهران: حسینیه ارشاد).ـ همان، صص 12 ـ13.ـ جهت آگاهى بیشتر نگا: اصول کافى، ج 1، کتاب «نفس العلم» و کتاب «العقل و الجهل».ـ تورات، سفر پیدایش فصل 2 آیه 15 ـ17.ـ تورات، سفر پیدایش فصل 3 آیه 22.ـ مرتضى، مطهرى، مجموعه آثار، ج 2، ص 30، (قم: صدرا، چاپ هفتم، 1377).چــــــــــــــــــــــرا اســـلام ؟(2)معارف3ـ کتاب معصوم الهییکی از مهم ترین امتیازات اسلام بر دیگر ادیان، «کتاب آسمانی» آن است. قرآن مجید، از چند جهت بر کتاب های دیگر ادیان امتیاز دارد. برخی از این جهات عبارت است از:1‌ـ3ـ کلام الهی؛ قرآن مجید کتابی است که تماماً از سوی خداوند، بر پیامبر(ص) نازل شده و تمام الفاظ و کلمات به کار رفته در آن، عیناً کلام الهی است. به دیگر سخن، اسلام تنها دینی است که مستقیماً کلام خدا را در دسترس بشر قرار می دهد و انسان را با سخن او آشنا می سازد؛ در حالی که دیگر ادیان، از چنین امر مهمی تهی بوده و حتی ادعای آن را ندارند.دکتر موریس بوکای می نویسد: «فرق اساسی دیگر میان مسیحیت و اسلام ‌ـ در مورد کتاب های مقدس ‌ـ این است که مسیحیت متنی ندارد که از طریق وحی نازل شده و تثبیت گردیده باشد؛ اما اسلام قرآن را دارد که با ضابطه بالا می خواند.قرآن بیان و گزاره وحیانی است که از طریق جبرئیل به محمد(ص) رسیده است. بر خلاف اسلام، اصول مذهبی مبتنی بر وحی در مسیحیت، بر پایه گواهی های متعدد و غیر مستقیم افراد انسانی استوار است و بر خلاف تصور بسیاری از مسیحیان، هیچ‌گونه قولی در دست نیست که واسطه نقل آن، یک شاهد عینی زندگانی عیسی(ع) باشد» .توماس میشل ‌ـ استاد الهیات و کشیش مسیحی ‌ـ می نویسد: بر خلاف قرآن، کتاب مقدس مجموعه ای بین 66 تا 73 کتاب است که در طول 1500 سال تألیف شده و شمار بزرگی از مؤلفان ‌ـ که تاریخ نام بسیاری از آنها را فراموش کرده ‌ـ برای تهیه آن به عملیات پیچیده ای پرداخته اند.او همچنین می گوید: «اصولاً مسیحیان نمی گویند خدا کتاب های مقدس را بر مؤلفان بشری املا کرده است؛ بلکه معتقدند او به ایشان برای بیان پیام الهی به شیوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبک نویسندگی ویژه هر یک، توفیق داده است».میشل اشاره می کند که نویسندگان کتاب های مقدس، معصوم نبوده و دچار محدودیت های علمی و تنگناهای زبانی بوده و به رنگ زمان خود در آمده بودند و لاجرم خطاهایی نیز در کتاب مقدس به یادگار نهاده اند: «گاهی این نویسنده بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزی دارد که اثر آن در متن کتاب باقی می ماند» .رابرت ا. هیوم نیز می نویسد: «اسلام، از این جهت که متن مقدس آن صریحاً وحی خداوندی به یک فرد خاص ‌ـ بنیانگذار این دین ‌ـ است، در میان همه ادیان جهان منحصر به فرد است. در قرآن سخنگوی اصلی خداست...» .2‌ـ3ـ تحریف‌ناپذیری؛ قرآن کتابی است تحریف ناپذیر که همواره اصالت و عصمت خود را در طی قرون حفظ و دست بشر را از دستبرد تحریف کوتاه کرده است؛ در حالی که هیچ یک از ادیان موجود، از این ویژگی برخوردار نیست. «عصمت» امری افزون بر اصل الهی بودن پیام قرآن است و برای آن می توان مراحل زیر را ذکر کرد:1‌ـ2‌ـ3ـ عصمت از ناحیه نازل کننده (خداوند)؛2‌ـ2‌ـ3ـ عصمت از ناحیه حاملان وحی و فرشتگان رساننده به پیامبر(ص) ؛3‌ـ2‌ـ3ـ عصمت در دریافت وحی از سوی پیامبر(ص)؛4‌ـ2‌ـ3ـ عصمت در ابلاغ وحی به مردم از سوی پیامبر(ص)؛5‌ـ2‌ـ3ـ عصمت در بقا و استمرار تاریخی وحی در میان بشر تا پایان تاریخ.به اعتقاد مسلمانان، کتاب های آسمانی نازل شده بر پیامبران پیشین نیز از نظر عصمت در چهار مرحله نخست با قرآن مجید همتا و همپ هستند؛ لیکن مرحله پنجم عصمت (تحریف ناپذیری ابدی در میان مردم) از اختصاصات قرآن است.3‌ـ3ـ معجزه جاوید و سند رسالت؛ پیامبران برای اثبات رسالت خود، معجزه آورده اند؛ لیکن کتاب آسمانی آنها، غیر از معجزه و سند رسالتشان بوده است. اما قرآن خود معجزه است؛ یعنی هم کتاب رسالت است و هم برهان صدق آن. از طرف دیگر این کتاب معجزه ای جاودان و باقی و سندی زنده بر رسالت است که قرن ها و عصرها را در می نوردد و همگان را به تحدّی می طلبد. در حالی که معجزات پیامبران پیشین، فقط نزد حاضرین مشهود بوده و اثری از آن باقی نیست و جوامع بشری از مشاهده آن محرومند.افزون بر آن کتاب آسمانی اسلام، امتیازات بیشماری از جهت محتوایی دارد که بررسی آنها مجالی فراخ تر می طلبد.4ـ جامع بودناز دیگر ویژگی های اسلام در برابر دیگر ادیان، جامع بودن آن است. اسلام برنامه تکاملی بشر تا پایان تاریخ را به ارمغان آورده است. جان دیون پورت می نویسد: «... قرآن مطابق تحقیقات کومب با انجیل فرق دارد؛ زیرا انجیل دارای مکتب و روش فقاهتی نیست؛ بلکه به طور کلی محتویات آن مرکب است از قصص و روایات و بیانات تحریض و ترغیب بشر در نشر عواطف و احساسات عالی و فداکاری و... ولی هیچ نوع عامل و رابطه منطقی جالب و جاذبی که این معانی را با یکدیگر ربط دهد، در انجیل وجود ندارد. از این گذشته قرآن مانند اناجیل نیست که فقط به عنوان میزان و شاخصی درباره عقاید دینی و عبادت و عمل درباره آن شناخته شده است؛ بلکه دارای مکتب و روش سیاسی نیز هست؛ زیرا تخت و تاج یا به تعبیر دیگر اساس دستگاه و سازمان سیاسی، روی این شالوده ریخته شده و هر نوع قانونی برای اداره امور کشور، از این منبع گرفته می شود. و بالاخره کلیه مسائل حیاتی و مالی با اجازه همین منبع و مصدر قانون گذاری، حل می شود.5ـ نظام حقوقی اسلاماز جمله امتیازات انحصاری اسلام بر دیگر ادیان، نظام حقوقی اصیل آن است. این مسئله بسیاری از اندیشمندان غرب را به تحسین و اعجاب وا داشته است. اگر چه این مسئله در ذیل نظام رفتاری و بحث از «جامعیت اسلام» قابل بررسی است، لیکن به جهت اهمیت ویژه ای که دارد به طور مستقل مورد بررسی قرار می گیرد. اولین نکته قابل توجه، نقش بی بدیل اسلام در بنیان گذاری و توسعه حقوق بین الملل است.مارسل بوازار پژوهشگر انستیتوی تحقیقات عالی حقوق بین الملل در ژنو، می نویسد: «در قرون وسطی هر وقت رکودی در قوانین مسیحیت روی می داد صاحب نظران از حقوق اسلامی استفاده می کردند. در قرن سیزده میلادی در چند دانشگاه اروپا، مبانی فقه اسلامی مورد پژوهش قرار گرفت. اگر فلسفه تأسیس دانش حقوق بین الملل را دگرگونی در روابط ملت ها و جلوگیری از تجاوز زورمندان و توانگران و برابری و برادری انسان ها بدانیم؛ باید اذعان کنیم که پیغمبر اسلام صلی الله علیه وآله بنیانگذار حقوق بین الملل بوده است».اصول حقوق بشر در اسلامحقوق بشر و یا حقوق بین الملل اسلامی دارای اصولی چند است؛ از جمله:1. اصل حرمت و کرامت انسان؛2. اصل عدالت، برابری و نفی تبعیض؛3. اصل صلح و همزیستی مسالمت آمیز؛4. اصل وفای به عهد؛5. اصل تفاهم و رواداری؛6. اصل مشارکت و همکاری های بین المللی؛7. اصل حمایت از ملل تحت ستم و ... .اصول یاد شده در نگاه اندیشمندان غربی، مورد توجه قرار گرفته است. مارسل بوازار در مورد اصول همزیستی مسالمت آمیز و تفاهم می نویسد: «در مورد پیروان ادیان الهی باید گفت اصولاً اسلام، آنها را مورد حمایت خود قرار داده و امنیت کاملی در جامعه اسلامی دارند. آنان می توانند طبق دستورات دینی خود آزادانه عمل کنند، به خصوص که در قرآن نیز رعایت حقوق آنان توصیه شده است. این تساهل دینی در مسیحیت و یهود، مطلقاً وجود نداشته و به ویژه پیروان دین یهود، ناگزیر از انجام فریضه های بسیار سخت و توان فرسا بوده اند» .وی می نویسد: «در دیانت یهود، برتری نژادی وجود دارد و در برادری مسیحیت، رابطه الهی بر جنبه های عملی آن در زندگی اجتماعی غلبه یافته و در شرایط امروز قابل اجرا نیست. اما در دیانت اسلام این افراط و تفریط به چشم نمی خورد... این تفکر که از قرآن نشأت می یابد، به دیانت اسلام سودای جهانشمولی می بخشد. اسلام به دنبال ساختن جهانی است که همه مردم ‌ـ حتی آنان که به دین سابق خویش وفادار مانده اند ‌ـ با تفاهم، همکاری، برادری و برابری کامل زندگی کنند».6ـ خاتمیتاسلام دین خاتم است و این خاتمیت، ارکان و لوازمی دارد؛ از جمله:1‌ـ6. نسخ شرایع پیشین؛ هر پیامبری که شریعتی به ارمغان آوَرْد، شریعت پیشین را نسخ کرد و اسلام ‌ـ به عنوان آخرین شریعت و برنامه کامل سعادت بشر از سوی خداوند ‌ـ ناسخ همه شریعت های پیشین است.2‌ـ6. نسخ ناپذیری؛ دین و شریعت اسلامی به لحاظ خاتم بودنش، از پایایی و ماندگاری برخوردار است. این دین هرگز نسخ نخواهد شد و شریعت دیگری جایگزین آن نمی شود.3‌ـ6. همگانی بودن؛ لازمه ناسخ بودن و پویایی اسلام، آن است که این دین، بدیل ناپذیر، همگانی و یگانه پرچمدار دعوت به سوی توحید و وحدت بخش همه آدمیان تحت لوای توحید و یگانه شریعت و قانون سعادت آفرینِ خداوند باشد. ویژگی های دیگری نیز در باب جاذبه های اسلام و امتیازات معارف آن وجود دارد که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می شود.7ـ نفی نیست انگارییکی از امتیازات اساسی اسلام، در برابر برخی از دیگر ادیان به ویژه مسیحیت، پیراستگی آن از درون مایه های نیست انگارانه و نفی زمینه گرایش به نیهیلیسم (نیست انگاری) است. به تعبیر پروفسور فلاطوری، در اسلام عنصری یافت نمی شود که بهانه به دست نیست انگاری چون نیچه دهد تا در این حوزه فرهنگی، حکم به نیست انگاری کند. توضیح اینکه نیچه؛ نیهیلیسم را مفهومی دو پهلو می داند که یکی از وجوه آن نیست انگاری به معنای قدرت روح و به تعبیر وی «نیهیلیسم فعال» است و دیگری نیست انگاری به معنای سقوط و زوال قدرت روح (نیهیلیسم منفعل) . نیست انگاری منفعل، از تباه شدن قوه خلاّقه و از بی هدفی و آنچه معنای حیات و ارزش های واقعی را تشکیل می دهد، ناشی می شود .نیهیلیسم فعال، بر ملا کننده بیهودگی مطلق و به تعبیر دیگر افشاگر نیهیلیسم منفعل است. نیست انگاری منفعل، به گذشته فرهنگ مغرب زمین تعلق دارد و بنیاد آن از نظر نیچه، تصور متافیزیکی افلاطونی و باور دینی مسیحیت است. عمده ترین عنصر مسیحی ‌ـ افلاطونی مورد توجه وی، نگاه منفی به جهانی است که ما در آن زندگی می کنیم. باور افلاطونی و ایمان مسیحی، این جهان را که ما در آن زندگی می کنیم، جهانی خیالی و ساختگی، غیر واقعی و دروغین و بد و زشت می پندارد . او مسیحیت را مذهبی نیست انگارانه می خواند و می گوید: آری، نیست انگاری و مسیحیت هم قافیه اند و نه تنها هم قافیه که برازنده هم هستند.در مقابل، دو عنصر اساسی در تعالیم اسلامی وجود دارد که راه را بر بسیاری از انتقادات وارد بر مسیحیت و یهودیت ‌ـ از جمله این نگرش نیچه ‌ـ می بندد. آن دو عنصر عبارت است از: 1. یکتا پرستی مطلق که مضمون و محتوای اصلی ایمان دینی اسلام را تشکیل می دهد. 2. نگرش مثبت به جهان به عنوان اصل و مبنای حیات.در این نگرش، پیامبر، دارای ذات و قلمروی الهی ‌ـ به معنای قلمروی حقیقی و واقعی که در برابر جهان غیر واقعی و در مقابل جهان ظاهر قرار گرفته است ‌ـ نمی باشد. در دین اسلام بین جهان بود و نُمود، انفصال نیست و جهان نمود، به اندازه جهان بود، واقعی است. بنابراین تعالیم اسلام بهانه به دست کسی نمی دهد تا بر آن انگ نیست انگاری زند و همین مسئله باعث می شود که نیچه نیز در ضمن نفی مسیحیت ‌ـ به عنوان مذهبی نیست انگارانه که حیات را نابود می سازد و علم و فرهنگ را به تباهی می کشاند ‌ـ از اسلام تعریف و تمجید کند.او می نویسد: «مسیحیت، ما را از ثمرات تمدن عهد باستان و بعدها از دستاوردهای تمدن اسلامی محروم کرد. فرهنگ و تمدن اسلامی در دوران حکمرانان مسلمان اندلس ‌ـ که در اساس با ما خویشاوندتر از یونان و روم بوده و در معنا و مفهوم و ذوق و سلیقه گویاتر از آنها است ‌ـ، لگدمال شد؛ چرا این تمدن لگدمال شد؟ برای آنکه اصالت داشت... برای آنکه به زندگی آری می گفت...» .8ـ عدم حاجت به عصری کردن دیننبود نص الهی در ادیان دیگر و تعارض آموزه های کتب مقدس با ره آوردهای علمی و حاجات عصری، اندیشمندان و متألهان غرب را بر آن داشت که به عصری کردن دین، روی آورند؛ زیرا نه چشم پوشی از دستاوردهای نوین علمی و نیازهای عصری امکان پذیر می نمود و نه با تعارض می توان زیست و نه متون مقدس از چنان اعتبار و وثاقت و درونمایه ای بر خوردار بود که بر علم پیشی گیرد. از این رو یا باید با دین معارض عقل و علم، خداحافظی کرد و یا برای جمع بین دینداری و زیستن در زمان حال، دین را به رنگ زمانه درآورد و این گزینه مقبول اندیشمندان غربی شد.منظور از عصری کردن دین، جایگزین ساختن دین یا کتاب های آسمانی جدید و تغییر پیاپی آنها، همگام با تحولات عصری نیست؛ بلکه تغییر فهم و ارائه قرائت های گوناگون از دین به تناسب تحولات فکری، فرهنگی و تاریخی است.به عبارت دیگر، اگر کتاب مقدس سخن خدا نباشد و نویسندگان آن برداشت خود از پیام الهی را نگاشته باشند، ‌ـ برداشتی که تابع فرهنگ زمان و علوم و دانسته های آن زمان بوده و عاری از خطا و اشتباه نمی باشد ‌ـ هیچ دلیل منطقی بر تعبّد در برابر نص نخواهد ماند و هر کس می تواند دین را مطابق پسند و فرهنگ حاکم بر زمان خود ‌ـ بدون داوری و سنجش کتاب مقدس ‌ـ فهم و تفسیر کند؛ زیرا آنچه در کتاب مقدس است، کلام مستقیم الهی نیست؛ بلکه فهمی از آن است، بدون آنکه نویسنده آن و فهم او از پیام خدا، برتر از فهم انسان امروزی باشد.چنین چیزی در نهایت به آنارشیزم معرفتی خواهد انجامید و راه هرگونه ارزش داوری در باب بسیاری از برداشت های گوناگون را مسدود خواهد ساخت؛ زیرا در اینجا نه می توان «نص محور» بود و نه «مؤلف محور» ، زیرا نصی الهی وجود ندارد و آنچه هست تفاسیر و تجربه های مؤلفان بشری است، و چون نص الهی در میان نیست، راهی به سوی فهم مراد شارع نیز وجود ندارد. پس تنها یک راه می ماند و آن «مفسّر محوری» است. بنابراین، دین امری کاملاً شخصی و عصری می شود؛ زیرا چنین دینی، چیزی جز معرفت دینی و برداشت مفسر نیست و هیچ نص و متن نهایی وجود ندارد که بتوان معرفت دینی را با آن موزون کرد و مورد سنجش قرار داد.اما در اسلام، مسئله کاملاً برعکس است. در دسترس بودن متن وحی، جامعیت دین، هماهنگی اسلام با علم و عقل، اجتهاد زنده و پویا، هماهنگی دین با فطرت ثابت بشری، وجود قوانین ثابت برای نیازهای ثابت و قوانین متغیر برای نیازهای متغیر و بسیاری از عوامل دیگر، حاجت به عصری شدن و لجام گسیختگی در تفسیر دین را مسدود می سازد. آنچه در اینجا لازم است تنها شناخت نیازهای نو شونده در طول زمان و عرضه آنها بر منابع دینی و گرفتن پاسخ از دین بر اساس متدلوژی فهم دین است. اگر چه در این عرصه نیز گاه برداشت های متفاوتی رخ می نماید؛ اما چند تفاوت اساسی در اینجا وجود دارد؛ از جمله:1. وجود برداشت های متفاوت، تنها در پاره ای از آموزه های دینی؛ یعنی، برخی از امور ظنی است نه همه آنها و شامل امور یقینی و ضروری نمی شود.2. نص معتبر و خدشه ناپذیری وجود دارد که ملاک و معیار سنجش است و لاجرم هرگز به آنارشیزم معرفتی نمی انجامد.افزون بر آنچه گذشت امتیازات دیگری برای اسلام قابل شمارش است؛ از جمله: مورد بشارت انبیای پیشین بودن و اعتبار پذیری ادیان الهی و پیامبران پیشین از اسلام و... که به جهت اختصار از بررسی آنها خودداری می شود.... پایانپی‌نوشت‌ها:ـ نگا: توماس، میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول 1377)، صص 23 و 24.ـ همان، ص 26.ـ همان، ص 27.ـ همان، ص 27.ـ بقره/ 176؛ نساء/ 122 و....ـ شعراء/ 193.ـ نجم/ 3 و 4؛ تکویر/ 19‌ـ23، بینه/ 2.ـ همان.ـ فصلت/ 42؛ حجر/ 9، واقعه/ 77.ـ این مسئله نشان مى دهد که اعتبار کتب آسمانى و ادیان پیشین نزد مسلمانان بسیار بالاتر از آن است که مدعیان پیروى از آن ادیان ادعا مى کنند. بهترین گواه این مطلب سخنانى است که از توماس میشل درباره عهدین بیان شد.ـ جان، دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمدصلى الله علیه وآله و قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدى (قم: دارالتبلیغ اسلامى، بى تا) ص 99.ـ مترجم کتاب در پاورقى آورده است: «مردم بى خبرى که حتى در همین کشور اسلامى تصور مى کنند دین از سیاست جداست، بخوانند و متنبه شوند که دستگاه تبلیغات اسلامى غیر از ادیان منسوخ است و چقدر تأسف آور است که یک نفر محقق خارجى این معنا را کاملاً درک کرده و توضیح دهد؛ ولى کسانى که خود را مسلمان معرفى مى کنند به تقلید کورکورانه از خارجیان مغرض، چه یاوه سرایى هایى مى کنند»همان، صص 100 ‌ـ 99).ـ Boizard, Marcell A.ـ مارسل، بوازار، اسلام در جهان امروز، ترجمه د.م.ى، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1361)، ص 270.ـ براى آگاهى بیشتر نگا: الف. عبدالکریم، سلیمى، نقش اسلام در توسعه حقوق بین الملل، (قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1382)؛ ب. زین العابدین، قربانى، اسلام و حقوق بشر، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ پنجم 1375)؛ ج. مارسل، بوازار، انسان دوستى در اسلام، ترجمه محمد حسین مهدوى، (تهران: توس، 1362).ـ همان، ص 107.ـ مارسل، بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دکتر محسن مؤیدى، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1358)، ص 106.ـ این قسمت عمدتاً از مقاله «فرهنگ شرقى ‌ـ اسلامى و نیست انگارى غربى» نوشته پروفسور «عبدالجواد فلاطورى» استفاده شده است که توسط آقاى خسرو ناقد، از زبان آلمانى به فارسى ترجمه گردیده و در روزنامه شرق (فرهنگى)، شماره 262 ‌ـ 3 به تاریخ 21 و 22، مرداد 1383، ص 6 چاپ شده است.نام اصل مقاله عبارت است از:konnte die islamisch‌ـ morenlaendische kultur zu einem dem abendlaen dischennihilismus aehnelnden nihilismus fuehrer?ـ Nihilismus (Nihilism(.ـ Nietzche.ـ ارجاعات این قسمت به «مجموعه آثار» نیچه به زبان آلمانى از سوى نویسنده مقاله است. همه ارجاعات با ذکر شماره مجلد و شماره صفحه آمده است. نام و مشخصات اصلى مجموعه آثار نیچه عبارت است از:(Neitzche’ werke. Leipziq 1091)ـ همان، ج 15، صص 651 و 851.ـ همان، ج 16، صص 563 فصل47 آیه7 و نیز: ج 5، ص 572.ـ همان، ج 15، ص 852.ـ کنایه نیچه به هم قافیه بودن واژه هاى آلمانى nihilist und christ است.ـ این جمله ناظر به تفکیک قلمرو مسیح از حکومت این جهان در آیات انجیل است که نخستین بذر سکولاریسم و جدا انگارى دین از دنیا را در جهان مسیحى افشانده است. نگا: انجیل متى، باب 22، آیه 21؛ لوقا، باب 20، آیه 25، یوحنا، باب 19، آیه 36.ـ همان، ج 8، ص 703.ـ Epistemic Anarchism.ـ Evaluation.ـ Text Oriented.ـ Author Oriented.ـ Interpreter Orientation.ـ Interpreter Orientation.ـ جهت آگاهى بیشتر در این زمینه به منابع زیر رجوع کنید: الف. میرمصطفى، تامر، بشارت هاى کتب مقدس، ترجمه بزرگ کیا، (قم: دلیل، چاپ اول 1379)؛ ب. جعفر، سبحانى، احمد موعود انجیل؛ نیز: منشور جاوید، ج 6 (تفسیر موضوعى)، (قم: توحید، چاپ اول، 1375)، صص 22 ‌ـ 13؛ پ. انجیل برنابا، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش (سردار کابلى)، (بى جا، بى چا، دفتر نشر الکتاب، 1362)؛ت. داود، عبدالاحد، محمد فى کتاب المقدس، (قطر: دارالضیاء، للنشر و التوبیع، 1985م)؛ ث. محمد صادق، فخر الاسلام، انیس الاعلام فى نصرة الاسلام، (تهران: مرتضوى، 1351)؛ ج. موریس، بوکاى، عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبى: (تهران: حسینیه ارشاد، بى چا، بى تا)، صص 151 ‌ـ 145؛ د. عبدالرحیم، سلیمانى اردستانى، درآمدى برالهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت،( قم: طه، 1382، چاپ اول). پاسخی دیگر اجمالی:بدون شک در این دنیا انسان نیاز به دین دارد و عقل و تجربه بشرى اگر چه بسیار مفید و لازمند اما کافى براى تأمین نیازهاى بشر نیستند. دین هم در حوزه نیازهاى فردى و روانشناختى انسان کاربرد دارد و هم در عرصه اجتماع و مناسبات انسانى و همه در رابطه با طبیعت. افزون بر آن با توجه به یکپارچگى نظام هستى و پیوند دنیا و آخرت انسان باید دنیاى خود را ناظر به زندگى جاوید تنظیم کند و در این زمینه چیزى جز دین حق الهى نمى تواند راهنماى انسان باشد. در این زمینه برخى از کارکردهاى اجتماعى دین تقدیم مى گردد. تفصیلی:(ماجهت آگاهى بیشتر از مجموعه پرسش ها و پاسخ هاى دانشجویى، ج 6، نشر معارف را نیز در ذیل آوردیم مطالعه نمایید.) کار کردهاى معرفتى دین یک. پاسخ به پرسش هاى بنیادین مهم ترین کارکرد معرفتى دین پاسخ به اساسى ترین پرسش انسان یعنى» راز هستن «است. هر انسانى افزون بر حاجات مادى مانند خوراک، پوشاک، آسایش و رفاه، نیازمندى هاى دیگرى دارد که بسیار با اهمیت تر از آنهاست. از جمله دریافت پاسخى مناسب به پرسش از راز وجود است. هر انسان هوشیارى در هر عصر و زمان، متعلق به هر نژاد و ملیت و در هر وضعى از نظر پایگاه اجتماعى، سطح معلومات، و... پرسشهایى دراین باره دارد که بدون دریافت پاسخى اعتمادپذیر هرگز قرار و آرام نخواهد داشت. عمده ترین این پرسش ها عبارتند از: 1 از کجا آمده ام؟ اولین پرسش انسان این است که انسان و جهان چگونه و توسط چه عاملى پدید آمده اند؟ آیا جهان آفریدگار حکیم و دانا دارد یا نه؟ 2 آمدنم بهر چه بود؟ آیا آفرینش انسان و جهان هدفمند و در پى تدبیر و عاقبت نگرى بوده یا بى هدف و عبث. 3 به کجا مى روم آخر؟ جهان رو به کدامین سو دارد، فرجام جهان و انسان چیست و چه سرنوشتى فرا روى آنهاست؟ پرسش نخست به گذشته و پیشینه عالم و آدم نظر دارد پرسش دوم گذشته را به آینده مى پیوندد و پرسش سوم وضع حال را بر مى رسد و نقش آن را در آینده پى مى گیرد. این پرسش در بردارنده پرسش هاى دیگرى است، از جمله: 3. 1 آیا حیات انسان محدود به همین چند روز دنیاست و با مرگ پایان مى پذیرد یا گستره اى فراخ و جاودان دارد مرگ چیزى جز پیدایش یک تحول و گذر از مرحله اى به مرحله دیگر نیست؟ 3. 2 آیا انسان موجودى مجبور و محکوم سرنوشت است و همه چیز بدون دخالت نقش و اراده او تعیین شده، یا خود معمار شخصیت و سرنوشت خویش است و با تکیه بر بینش ها، خصلت ها و کنش هاى اختیارى خود مى تواند خوب و بد سرنوشت را رقم زند؟ 4 چه باید بکنیم؟ اگر انسان داراى حیات جاودان و نویسنده کتاب سرنوشت خویش است چه باید بکند چگونه خود و آینده اش را بسازد تا فرشته خوشبختى را در آغوش گیرد؟ راه سعادت چیست و هر یک از بینش ها، خصلت ها و کنش هاى آدمى دقیقاً چه تأثیرى در نیک و بد سرنوشت او دارند؟ 5 چه کسانى و چگونه در این راه پرپیچ خم راهنما و مددکار انسان مى باشند؟ پاسخ دقیق، جامع، معتبر، بهنگام و همه فهم این پرسش ها را تنها از طریق دین حق مى توان انتظار داشت. پاسخ این پرسشها در بخش نظرى» جهان بینى «خوانده مى شود و در بخش عملى شریعت یا ایدئولوژى. سرجمع اهم آموزه هاى دین دراین عرصه عبارت است از: 1 خداشناسى اسماء حسنى و اوصاف ذاتى و فعلى خداوند و رابطه او با جهان و انسان. 2 هستى شناسى مشتمل بر پیشینه جهان، عوالم هستى و درجات و مراتب آن، سنت هاى حاکم بر هستى، فرجام جهان. 3 انسان شناسى، ابعاد و مراتب وجود آدمى، استعدادها، توانش ها و گرایش هاى او. 4 فرجام شناسى، غایت جهان و انسان چگونگى حیات جاودان و عوامل مؤثر در آن. 5 راه شناسى نمایاندن راه سعادت و همه عوامل موثر در آن، نیز بیان موانع راه و چگونگى فراز آمدن در برابر آنها. 5 راهنماشناسى معرفى راهنمایان طریق و امدادگران آن. دو. دین و علم دین حق از چند سو به یارى دانش مى شتابد و در رشد و شکوفایى و سمت و سو دهى به آن مؤثر است: 1 انگیزش دین حق یکى از مهم ترین عوامل انگیزش در تحقیقات علمى است. از نظر اسلام مراکز علمى محراب عبادت به شمار مى روند و لحظه اى تفکر و اندیشه از چهل سال عبادت ارزنده تر و دانش اندوزى دانشوران از خون شهیدان برتر است. بى جهت نیست که اینشتین مى گوید:» حس دینى قوى ترین و شریف ترین سرچشمه) شاه فنر (تحقیقات علمى است «. (11) 2 جهت دهى ویلیام جیمز بر آن است که:» دین همیشه نشانه هایى از چیزهایى داده است که عقل و علم بشر هرگز به آنجا راه نداشته است، اما همین نشانه ها سبب شده که عقل و علم به تحقیق پردازد و بالاخره به کشفیاتى نائل گردد «. (12) کارکردهاى روانشناختى دین از نظر روانشناختى دین کارکردها و ثمرات بسیارى براى انسان دارد. در میان دانش هاى جدید هیچ یک مانند روانشناختى نقاب از رازهاى شگفت دین و دیندارى برنکشیده و لزوم اجتناب ناپذیر آن را به طور ملموس روشن نساخته است. پاره اى از کارکردهاى دین و دین ورزى در این عرصه عبارتند از: 1 معنا بخشیدن به حیات (13) از مهم ترین کارکردهاى اساسى دین تبیین معناى زندگى است. هر انسانى از خود مى پرسد که این زندگى براى چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخى صحیح در برابر این پرسش هاى بنیادین زندگى ساز است و ناکامى در برابر آن زندگى سوز. دین با تبیین جاودانگى، حکمت و هدفمندى هستى و جهت گیرى رو به خیر و کمال و تعالى آن، در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست مى دهد. کارل یوستاویونگ (14) در اهمیت این مسأله مى نویسد:» در میان همه بیمارانى که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده ام، یکى هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزى جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان مى توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیمارى مى کرده اند که چیزى را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه مى دارند، از دست داده اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینى خود، شفاى واقعى نیافته است «. (15) ویکتور فرانکل (16) نیز قدرت دین را عقیده به» اَبَر معنى «(17) مى داند، یعنى دین بهترین معنى براى زندگى کردن است. (18) برخى از جامعه شناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بى معنایى در زندگى بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقى معنادار است. (19) پاره اى از بروندادهاى روانشناختى تفسیر دینى حیات عبارت است از: 1. 1 احساس خوش بینى و رضایت 1. 2 مطبوع سازى زندگى در مجموعه هستى 1. 3 ایجاد امیدوارى 1. 4 مسئولیت پذیرى 1. 5 نشاط و حرکت آموزه هاى دینى نگرش فرد به نظام هستى و قوانین آن را خوشبیانه مى سازد. (20) از نظر استاد مطهرى فرد باایمان در کشف هستى هم چون شهروند کشورى است که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه مى داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم: اولاً، زندگى براى او مطبوع و دلپذیر مى شود. ثانیاً، زمینه هاى ترقى و تعالى را براى خود و دیگران فراهم مى بیند و روح» امیدوارى «در او پدید مى آید. ثالثاً، اگر چیزى موجب عقب ماندگى او شود آن را جز کم کارى و بى تجربگى و مسئولیت گریزى خود و امثال خود نمى داند. او همچنین پاره اى از رنج ها و دشوارى ها را زمینه ترقى و تکامل خود مى داند. این اندیشه به طور طبیعى شخص را به غیرت مى آورد و با» خوش بینى «و» امیدوارى «به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وا مى دارد و از دشوارى ها استقبال مى کند. در مقابل فرد بى ایمان شهروندى رامى ماند که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد مى داند و از قبول آنها هم چاره اى ندارد. درون چنین فردى انباشته از عقده ها و کنیه ها است. او هرگز به فکر اصلاح خود نمى افتد، از جهان لذت نمى برد و هستى براى او زندانى هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختى آن را تحمل کند. زبان حال او در جهان این است که: در کف شیر نر خونخواره اى غیر تسلیم و رضا کو چاره اى از این رو قرآن مجید مى فرماید:» وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً «(21). با توجه به آنچه گذشت مى توان تاثیر معناى دینى حیات بر روان و کنش فرد را به شکل زیر ترسیم کرد: معناى دینى حیات- خوش بینى- مطبوع سازى زندگى- امیدوارى- مسؤولیت پذیرى- جنبش و حرکت اصلاحى 2 بهداشت، سلامت و آرامش روان یکى از نیازهاى مهم انسان سلامت و آرامش روان است. در دنیاى کنونى علیرغم پیشرفت هاى خیره کننده علمى و تکنولوژیکى بشر روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگى و ناآرامى بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحى و روانى بیشتر احساس مى شود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفى حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روان شناسان قابل توجه است: الف. دیندارى و تحمل فشارهاى روانى تحقیقات انجام شده نشان مى دهد انگاره هاى دینى نقش مؤثرى در تسکین آلام روحى، کاهش اضطراب و تحمل فشارهاى روانى دارند و افراد مذهبى از ناراحتى روانى بسیار کمترى رنج مى برند. (22) ب. دیندارى و افسردگى براساس تحقیقات بین دین و افسردگى است، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد. (23) این مسأله در عصر حاضر مورد توجه بسیارى از روانشناسان و اندیشمندان است. ویلر (24) بر آن است که فرد مذهبى از طریق اعتقادات دینى بر مشکلات چیره مى شود و از طریق اعمال مذهبى و شرکت در مراسم دینى به شبکه وسیع حمایت هاى اجتماعى متصل مى شود. میدور (25) نیز اظهار مى دارد که وابستگى دینى چون بدیل دیگر متغیرهاى مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادى و حمایت هاى اجتماعى عمل مى کند و منجر به کاهش شیوع افسردگى مى شود. (26) ج. بررسى ها گواه بر آن است که بین دیندارى و بزهکارى رابطه منفى وجود دارد و رفتارهاى مذهبى مى تواند بین این دو تمایز افکند. (27) د. دیندارى و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر براساس تحقیقات انجام شده توسط ادلف (28)، اسمارت، (29) اوتار، (30) دیویدز، (31) افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمى کنند و یا بسیار کم مصرف مى کنند. از نظر لوچ (32) و هیوز (33) به ویژه در میان عناصر مذهبى اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینى فرد قوى تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوى با صفر است. (34) ه. دین دارى و خودکشى و خودسوزى تحقیقات نشان مى دهد خودکشى درکسانى که در مراسم دینى شرکت مى کنند نسبتى بسیار کمتر از دیگران دارد. کامستاک (35) و پاتریچ (36) دریک بررسى نشان دادند احتمال خودکشى در افرادى که به عبادتگاه ها نمى روند چهار برابر بیش از شرکت کنندگان در محافل دینى است. (37) هم پژوهش ها نشان مى دهد یکى از علل مهم خودسوزى ضعیف بودن اعتقادات مذهبى بوده است. یک بررسى که در کشور اردن توسط داراکه (1992) (38) انجام شده است نشان مى دهد که تعداد خودکشى در ماه رمضان در مقایسه با ماههاى دیگر سال کاهش قابل توجهى را نشان مى دهد. (39) و. دیندارى، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق براساس مطالعات انجام شده مذهب مهم ترین عامل پاى بندى به خانواده، رضایت از ازدواج (40) و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمى در بهداشت روانى خانواده ها به شمار مى رود. تحقیقات نشان داده است مردانى که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده اند ده برابر پیش از دیگران در معرض ابتلا به بیمارى هاى روانى هستند. (41) 3 سازگارسازى جهان درون و برون کاهش رنج ها بهره دیگرى که از تفسیر دینى حیات بر مى خیزد» ایجاد سازگارى بین جهان درون و برون «و لاجرم کاهش رنج ها و ناراحتى ها است. بدون شک در مواردى بین خواسته ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هایى مشاهده مى شود. گاه این تفاوت ها به گونه اى است که شرایط خارجى براى انسان رنج آفرین و ملال انگیز است. این تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل: 1 تفاوت بین خواسته هاى ما و نظام تکوین، مانند: شرور و آفاتى چون مرگ و میرها، سیل، زلزله، نقض عضو، بیمارى و... 2 بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعى مثل: حاکمیت نظام استبدادى و... از طرف دیگر در مواردى واقعیات خارجى به سهولت و در شرایطى که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است در چنین وضعیتى انسان ها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود مى کوشند اما گاه جهان خارج اصلا تغییر پذیرنیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود و یا تغییر آن مستلزم هزینه هایى تحمل ناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازى درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتى دهنده این دو جهان است. دین با تفسیرى که از جهان و ناملایمات و رنج هاى آدمى در آن مى دهد، نه تنها ناسازگارى آن دو را از میان بر مى دارد بلکه با دادن نقش عبادى به تحمل دشوارى ها و این که بزرگ ترین اولیاى الهى چشنده تلخ ترین رنجهایند شیرین ترین رابطه را بین آن دو ایجاد مى کند به طورى که انسان مؤمن مى گوید:» زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت «، از همین رو» الیسون «بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبى مى داند. (42) این که حضرت اباعبدالله الحسین) ع (در سرزمین سوزان کربلاء و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخم هاى بسیار بر جان و توان خویش فرمود:» رضا الله رضانا اهل البیت «و زینب کبرى پس از تحمل آن همه دشوارى طاقت فرسا مى فرماید:» ما رأینا الا الجمیل «عالى ترین نمایش شکوه ایمان در سازگارى جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختى در جهت مقاصد و اهداف بلند الهى و انسانى است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش مى یابد، بلکه در مواردى شیرین و دلپذیر مى شود و این جز در سایه دین و ایمان دینى امکان پذیر نیست. 4 هدف بخشى و ایده ال پرورى یکى از مهم ترین کارکردهاى دین ارائه ایده آل و آرمان مطلوب است. ایده آل اصل یا موضوعى است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش ها و کوشش هاى او باشد. ایده آل موجب شکل گیرى نوع انتخاب آدمى است. شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیده ها را با آن مى سنجد و ارزشداورى مى کند. ایده آل از مختصات زندگى بشرى و از عناصر اساسى آن است. انسان زمانى مى تواند از یک زندگى حقیقى برخوردار باشد که آگاهانه براى خود ایده آل و آرمان انتخاب کند. انسان ها در طول تاریخ ایده آل هایى چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایى، دانش و... انتخاب کرده اند لیکن بهترین ایده آل آن است که داراى شرایط زیر باشد: 4. 1 منطقى باشد. 4. 2 قابل وصول باشد. 4. 3 تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و من طبیعى آدمى را کنترل کند. 4. 4 در انسان چنان کششى ایجاد کند که از درون به سوى هدف اعلاى حیات حرکت کند. چنین آرمانى تنها از دین حق و معناى دینى حیات بر مى خیزد. (43) 5 پاسخ به احساس تنهایى یکى از رنج هاى بشر که در جهان صنعتى و پیدایش کلان شهرها به شدت رو به تزاید نهاده است مساله احساس تنهایى است. منظور از احساس تنهایى در این جا تنهایى فیزیکى یعنى جدایى از دیگران نیست بلکه گونه هاى دیگرى هم چون ناتوانى دیگران در پاسخ دهى به برخى از نیازهاى انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمى دیگران به کار خود و جستجوى منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدى، خیرخواهانه و دیگر خواهانه در جهت تأمین خواسته ها و نیازهاى شخص است. (44) به عبارت دیگر انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانى مى یابد که همواره در بند خودخواهى هاى خویشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نیک و مفید به حال دیگرى انجام مى دهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواست ها، گرایش ها و خودخواهى هاى ظاهر و پنهان است و کسى صد در صد به خاطر» من «کارى براى» من «انجام نمى دهد. اما در نگرش دینى انسان هیچ گاه تنها نیست. خدا همواره با اوست» وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ «(45) نسبت به انسان رؤوف و مهربان است» أَنَّ اللَّهَ بالناس له رَؤُفٌ رَحِیمٌ «(46) نیازهاى انسان را مى داند، در رفع آنها تواناست، به یارى انسان مى شتابد و دعاى او را اجابت مى کند، و در این جهت هیچ خواسته، نیاز و تقاضایى ندارد.» ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ. إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ «(47)» من ] در برابر نعمت آفرینش و هدایت [از آنان روزى نمى جویم و نمى خواهم که مرا طعامى بخشند، همانا خداوند بسیار روزى دهنده و داراى قدرت متین و استوار است 6 تقویت قدرت کنترل غرایز از جمله خطراتى که همواره جامعه بشرى را مورد تهدید قرار داده و در عصرقدرت و تکنولوژى خطراتى صد افزون براى بشریت به بار آورده لجام گسیختگى غرایز، خودخواهى ها و تمایلات سرکش نفسانى است. این پدیده شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه هاى بشرى مهارشدنى نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود در آورده و علم و تکنولوژى را نیز در این جهت، استخدام کرده است. مولوى رومى در این باره مى گوید: اى شهان کشتیم ما خصم برون مانده خصمى زان بتر اندر درون کشتن آن کار عقل و هوش نیست شیر باطن سخره خرگوش نیست قدرتى خواهم ز حق دریا شکاف تا به ناخن برکنم این کوه قاف آن عامل نیرومندى که انسان را از اسارت هواهاى نفسانى آزاد ساخته و قدرت رویارویى با طغیان هاى زندگى سوز نفس اماره را مى بخشد، ایمان استوار دینى است. داستایوفسکى مى گوید:» اگر خدا) دین (نباشد همه چیز مباح است «. (48) یعنى غیر از خداباورى و ایمان مذهبى هیچ عامل دیگرى توان بازدارندگى از اعمال ضداخلاقى، بیمارى بى عدالتى، تجاوز و فساد و تباهى و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمى را ندارد. (49) 7 دیگر کارکردها افزون بر آنچه گذشت کارکردهاى روان شناختى، (50) فراروانشناختى، (51) روان تنى (52) و جسمانى دیگرى براى دین ذکرشده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز ر ابه مطالعه و جستجوى بیشتر در این زمینه فرا مى خوانیم: 1 بهداشت و سلامت جسمانى، طول عمر، پایدارى در فعالیت هاى فیزیکى، تقویت سیستم ایمنى و دفاعى بدن، تسریع در بهبودى و کوتاه کردن دوران درمان (53). 2 ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانى آکنده از سرگردانى و تعارضات فکرى. (54) 3 عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادى بشر و ایجاد لذت هاى فراجسمانى، (55) تصفیه غم ها و جذب شادى ها. (56) 4 کاهش اضطراب، ترس ها و وحشت ها به ویژه ترس از مرگ. (57) 5 افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن) سایکو سایبرنیتک ((58) و تصویرسازى ذهنى. (59) 6 هویت بخشى، انسجام و تعادل شخصیت، (60) رهایش از آشفتگى و هماهنگ سازى افکار و احساسات. (61) 7 امیدبخشى، شجاعت آفرینى و افزایش قدرت پایدارى در برابر دشمنان و زورمندان. (62) 8 بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمى. (63) 9 ایجاد وقار و سنگینى و دورى از جلفى و سبکى. (64) 10 کاهش عملیات جنسى. (65). 7) جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شاکرین، حمید رضا، براهین اثبات خدا، در نقدى بر شبهات جان هاسپرز، فصل دوم) برهان تجربه دینى (، تهران، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 8 1385) تفاوت هاى دیگرى نیز در این باره ذکر شده است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: همان. 9) جهت آگاهى بیشتر بنگرید: محمدتقى فعالى تجربه دینى و مکاشفه عرفانى، ص 218- 230، تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 10 1379) مسأله کارکردهاى دین در عرصه دانش را در پرسش؟؟؟/////؟؟؟ پى مى گیریم. 11) شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 12 200) همو، مجموعه آثار، ج 3، ص 336، تهران، قم: صدرا، چاپ دهم، 13 1382) این مسأله اساساً مقوله اى معرفتى است، از این رو در بحث از کارکردهاى معرفتى دین تحت عنوان» پاسخ به پرسش هاى بنیادین «بررسى شد، لیکن به لحاظ کارکردهاى مهم روانشناختى آن در اینجا نیز به آن اشاره مى شود. .gnuJ evatsuG lrak ) 41 15) پیتر آلستون، ملتون بیکر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهاى نو، ترجمه غلامحسین توکلى، ص 163، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، بوستان کتاب قم، 61 .elknurF rotciV ) 1376 . .ogolrepuS ) 71 18) جهت آگاهى بیشتر بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 164- 167، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 19 1377) ملکم همیلتون، جامعه شناسى دین، ترجمه محسن ثلاثى، ص 179، تهران، تبیان، چاپ اول، 20 1377) خوش بینى داراى گونه هاى مختلف مثبت و منفى است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: 21) طه (20)، آیه. 124 نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان، ج 2، ص 245، قم، معارف، چاپ اول، 1382 جهت آگاهى بیشتر بنگرید: الف. دکتراحمدعلى نوربالا، شواهد پژوهشى در رابطه بین وابستگى مذهبى و افسردگى) مقاله (اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات، ج 1، ص 17- 20 قم، معارف، چاپ اول، 1382 ب. دکتر قربانعلى اسداللهى، رابطه اعتقادات مذهبى در درمان بیمارى هاى افسردگى) مقاله (نقش دین در بهداشت روان) مجموعه مقالات ص 41- 47، قم، نوید اسلام، چاپ اول،. 1377 نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان مجموعه مقالات (ج 2، ص 23، قم، معارف، چاپ اول،. 1382 نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 237- 39 243) دکتر محمد قهرمانى و...، بررسى تأثیر روزه دارى بر وضعیت سلامت روانى) مقاله (نقش دین در بهداشت روان، ج 1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول،. 1382 بنگرید: الف. دکتر باقر غبارى بناب، مطالعاتى در قلمرو مشترک دین و روان شناسى) مقاله (، ص 100، حوزه و دانشگاه) فصلنامه (، شماره 29، زمستان 80 ب. دکتر محمد قهرمانى، و... بررسى تأثیر روزه دارى بر وضعیت سلامت روانى) مقاله (، دین و بهداشت روان، ج 1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 42 1382) بنگرید: دکتر على نقى فقیهى، بهداشت و سلامت روان در آیینه علم و دین، ص 85، قم، حیات سبز، 1384، چاپ اول. 43) جهت آگاهى بیشتر در این زمینه بنگرید: دکتر عبدالله نصرى، فلسفه آفرینش، ص 49- 73، قم، معارف، چاپ اول، 44 1382) بنگرید: جوادى آملى، انتظار بشر از دین، ص 46 و 47، قم، اسراء، چاپ اول، 45 1380) حدید (57)، آیه 46 4) بقره (2)، آیه 143 حج (22)، آیه 47 65) ذاریات (51)، آیه 56- 48 58) مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران و قم: صدرا، 49 1368) بنگرید: الف. همو، حکمت ها و اندرزها، ص 3 ب. همو، امدادها و غیبى در زندگى بشر، ص 05 .cigoloheysP ) 86 . .cigolohcysparaP ) 15 .citecmosohc ysP ) 25 53) بنگرید: الف. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللى» نقش دین دربهداشت روان «، ج 1، ص 28 و 187- 153، قم، معارف، چاپ اول، 1382 ب. همان، ج 2، ص 27 ج. پت کورى، بازگشت به دعا در آستانه هزاره سوم، ترجمه عزیزالله صوفى سیاوش. 54) بنگرید: الف. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى و... ب. شهید مطهرى، یادداشت ها، ج 4، ص 196، قم و تهران، صدرا، چاپ دوم، 55 1382) بنگرید: الف. همان، ص 158 و 159 ب. همان، ج 7، ص 15- 19 ج. همو، امدادهاى غیبى در زندگى بشر، ص 39، قم: صدرا، چاپ هفتم، 56 1374) مجموعه مقالات اولین همایش دین در بهداشت روان، ص 167، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 57 1377) بنگرید: شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 85 .citnerebycohcysP ) 122 . 59) اسلام و بهداشت روان) مجموعه مقالات (، ج 1، ص 177- 60 161) بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 165، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 61 1377) شهید مطهرى، حکمت ها و اندرزها، ص 62 47) همو، یادداشتها، ج 4، ص 123 و 158- 63 159) همان، ص 64 154) بنگرید: الف. ویلیام جیمز، دین و ران، ترجمه مهدى قائنى. ب. شهید مطهرى، همان، ص 65 169) مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 167. کارکردهاى اجتماعى دین داشتن جامعه سالم وجود جامعه سالم، حسن روابط و مناسبات اجتماعى انسان در گرو امورى است از جمله: 1 جهت گیرى به سمت اهداف، ایده آل ها و معیارهاى تکاملى، پیش برنده و بشر دوستانه 2 وجود قوانین جامع، دقیق و عادلانه 3 رعایت عملى عدالت و اجراى قوانین قناعت به حقوق خود و رعایت حقوق دیگران 4 پاى بندى به تعهدات و پیمان ها 5 پاسداشت اصول اخلاقى درامور شخصى و در تعامل با دیگران، حسن تعاون و همدردى با یکدیگر به قول شاعر: خلل پذیر بود هر بنا که مى بینى مگر بناى محبت که خالى از خلل است 6 انسجام اجتماعى و حسن اعتماد متقابل دین پشتوانه اخلاق اجتماعى یکى از نقش هاى بنیادین دین در اجتماع پشتوانه اخلاق اجتماعى است. از نگاه استاد مطهرى اخلاق منهاى خدا، دین و ایمان هم چون اسکناس بدون پشتوانه و استدلال بدون منطق است. (1) ایشان در این باره ژرژبیدو رهبر سوسیالیست هاى فرانسه و از مدافعان و امضاء کنندگان اعلامیه حقوق بشر را مثال مى زندکه وقتى سخن از استقلال الجزایر به میان آمد شدیدا با آن مخالفت کرد و جزء سازمان هاى آدمکش در برابر آزادى خواهان الجزایرى قرار گرفت. (2) بنابراین بدون خدا و دین، معنویت و اخلاق سرابى بیش نیست. به قول داستایوفسکى، اگر خدا) دین (نباشد همه چیز مباح است. (3) ریشه همه اینها یک چیز است و آن فاصله گرفتن سیاست و نظام مدیریت جامعه از خدا و دین. خدا سر سلسله معنویات است و هم پاداش دهنده کارهاى خوب، که اعتقاد به خدا در حقیقت در بر دارنده ضمانت اجرائى نیکى کردن است. احساسات نوع پرستانه که خود امرى معنوى است، وقتى در انسان ظهور و بروز مى کند که انسان در جهان، معنویتى قائل باشد. یعنى وقتى که انسان به خدایى معتقد باشد مى تواند انسان ها را دوست داشته باشد. دین باورى پشتوانه اخلاق اعتقاد مذهبى پشوانه مبانى اخلاقى است. آن کسى که مى گوید اخلاق از مقوله زیبایى است، و زیبایى را هم زیبایى معقول و معنوى مى داند) باید توجه داشته باشد که (اساساً تماما به یک حقیقت و زیبایى مطلق معقول و معنوى به نام خدا قائل نباشیم نمى توانیم به یک زیبایى معنوى دیگر معتقد باشیم، یعنى زیبایى معنوى روح یا زیبایى معنوى فعل، آن وقت معنى پیدا مى کند که ما به خدایى اعتقاد داشته باشیم. اگر خدایى نباشد این معنى ندارد که فعل فقط در دنیا خوب و زیبا باشد و اساساً فعل زیبا یعنى فعل خدایى، فعلى که گوئى پرتوى از نور خدا در آن هست. کارکردهاى اخلاقى- اجتماعى دین پاره اى از کارکردهاى اخلاقى- اجتماعى دین عبارت است از: 1 استوار ساختن میثاق ها و پیمان ها احترام به عهد و پیمان یکى از ارکان جنبه انسانى تمدن است. این نقش را همواره مذهب بر عهده داشته است و هنوز که هنوز است جانشینى پیدا نکرده است.» ویل دورانت «در کتاب درس هاى تاریخ مى نویسد: » مذهب... به مدد شعائر خود میثاق هاى بشرى را به صورت روابط با مهابت انسان و خدا درآورد و از این راه استحکام و ثبات به وجود آورده است «. (4) 2 ایجاد انسجام و همبستگى اجتماعى رابرتسون اسمیت بر آن است که دین دو کارکرد دارد: یکى تنظیم رفتار فردى براى خیر همگان و دیگرى برانگیختن اساس اشتراک و وحدت اجتماعى. او مناسک دینى را وحدت زا و تحکیم بخش اشتراک اجتماعى مى داند. (5) امیل دورکیم نیز نقش حیاتى دین را ایجاد همبستگى و انسجام اجتماعى مى داند. او مى گوید:» مناسک دین براى کارکرد درست زندگى اخلاقى ما، همان اندازه ضرورت دارند که خوراک براى حفظ زندگى جسمانى ما لازم است زیرا از طریق همین مناسک گروه خود را تایید و حفظ مى کند. (6) برخى از کارکردهاى ویژه دین در راستاى ایجاد انسجام و همبستگى اجتماعى عبارت است از: 1-. 2 انگیزش محبت و عواطف انسانى. (7) 2-. 2 بسط شخصیت و مقابله با خودخواهى و طغیانگرى هاى نفس انسان. (8) 3-. 2 رفع اختلاف، (9) فراموشاندن بدى ها و تصفیه کدورتها. (10) 4-. 2 تعهد آفرینى و ایجاد احساس مسئولیت. (11) استاد مطهرى در این باره مى نویسد:» تأثیر مهم دین و نقش دین در اجتماع این است که نوعى انقلاب فکرى و وجدانى به وجود مى آورد که عواطف و احساسات و هدف ها و ایده آل ها و معیارها دگرگون مى شود و جهان بینى عوض مى شود. آدمى خود را داراى رسالت احساس مى کند زندگى اجتماعى جهت خاص پیدا مى کند و جهت دیگر غیر از جهت زندگى فردى) را (درک مى کند، نوع دلبستگى عوض مى شود «. (12) عدالت و قانون دین بزرگ ترین پشتوانه اجراى عدالت و قانون است. منتسکیو مى نویسد:» مذهب مى تواند هنگامى که تمام قوانین کشورى و سیاسى ناتوان و قاصر است، مُمِدّ تشکیلات و قوانین سیاسى باشد. جایگاه عدالت در دین چنان ارجمند است که قرآن دراین باره مى فرماید:» لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ «(13). براساس آیه بالا برقرارى عدالت اجتماعى یکى از اهداف مهم بعثت انبیاء و انزال کتاب آسمانى است. کارویژه هاى عدالت مدار دین 1 بینش و انگیزش نقش دین و پیامبران در نحوه نگرش به عدالت و انگیزش نسبت به آن نقش بدیع و انحصارى است و با دیدگاه فیلسوفان و دیگر مصلحان اجتماعى تفاوت بنیادین دارد: 1-. 1 در بعد نظرى با ارائه جهان بینى عدالت نگر عدالت بشرى را به عنوان جزئى ازکل عدالت جهانى مى شناساند، نه این که این جهان را آکنده از جور و ستم و ناموس آن را تنازع بقاء دانسته و عدالت را به ناچار تنها براى تأمین منافع خود لازم شمرد. از طرف دیگر دین آینده بشریت و حرکت تاریخى بشر را به سمت برقرارى عدالت فراگیر و جهان گستر معرفى مى کند. (14) 1-. 2 در بعد عاطفى و انگیزش عدالت را امرى مطلوب، پرکشش، جاذبه دار و مطبوع و دلپذیر مى سازد. (15) 2 قوانین عادلانه مطمئن ترین منبع قوانین عادلانه براى بشر قوانین دینى و الهى است. قانون عدالت، هرگز از انسان اسیر شهوات و خودخواهى انتظار نمى رود. علم و تکنولوژى نیز نه تنها انسان را به عدالت نزدیک نساخته، بلکه بر اثراسارت آن در دست انسان هایى که خود اسیر شهوات و هواهاى نفسانى خویشند جهان را در توحشى مدرن قرار داده است. ژوزوئه دو کاسترو مى گوید:» جهان در حالى که علم و صنعت پیشرفت کرده است، سیاست جهان دوران توحش را طى مى کند «. (16) ژان ژاک روسو مى نویسد:» براى کشف بهترین قوانینى که مناسب ملل است، یک عقل کل لازم است که ناظر به تمام شهوات انسانى باشد ولى خودش هیچ حس نکند] فاقد گرایش شهوانى باشد [. هیچ گونه وابستگى با طبیعت نداشته باشد اما آن را به خوبى بشناسد. مصلحت آن بستگى به ما نداشته ولى به بهروزى ما کمک کند. پس فقط خدایان مى توانند آن طور که باید و شاید به مردم قانون عرضه دارند «(17). آنچه گذشت، تحلیل مسئله از منظر برون دینى و به عبارت دیگر نگاه برون متنى است. از دیگر سو با مرورى کوتاه بر قوانین اسلامى و آیات قرآن، روشن مى گردد که اسلام دینى جامع و همه سونگر است که تمام ابعاد زندگى انسان را در نظر گرفته است. این دین، همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستى دعوت مى کند و دستورات اخلاقى و مربوط به خودسازى فردى دارد احکام و دستوراتى در مورد مسائل حکومتى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، قضایى، فرهنگى، تربیتى و... دارا است. ادوارد گیبون (18) مى نویسد:»... قرآن دستور عمومى و قانون اساسى مسلمین است. که شامل مجموعه قوانین دینى، اجتماعى، مدنى، تجارى، نظامى، قضایى، جنایى و جزایى است. همین مجموعه قوانین از تکالیف زندگى روزانه گرفته تا تشریفات دینى از تزکیه نفس تا حفظ بدن و بهداشت از حقوق عمومى تا حقوق فردى از منافع فردى تا منافع عمومى از اخلاقیات تا جنایات و از عذاب مکافات این جهان تا عذاب و مکافات جهان آینده همه را در بر دارد «(19). 3 مبارزات آزادى بخش نقش دین و پیامبران در مبارزه با استبدادها و اختناق هاو درگیرى با مظاهر طغیان، از اساسى ترین نقش هاست. قرآن در داستان هاى خود درگیرى هاى پیامبران را با مظاهر استبداد مکرر یادآورى مى کند و در برخى آیات خود تصریح مى کند طبقه اى که با پیامبران همواره در ستیز بوده اند، این طبقه بوده اند. (20) 4 استقرار نظم عادلانه از زمان نوح (ع) هر پیامبرى که آمده است و نظم مذهبى موجود را به هم ریخته، به نظم اجتماعى توجه داشته و در پى اصلاح بوده است. (21) استاد مطهرى در معناى آیه 25 سوره حدید مى گوید: یعنى بر هم زدن یک نظم فاسد موجود و استقرار یک نظم عادلانه مطلوب، هدف همه رسالت ها و نبوت ها بوده، فقط این امر در اسلام ختمیه محرزتر و مشخص تر است. (22) پى نوشت ها: 1) شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 4، ص 123، قم و تهران، صدرا، چاپ دوم، 2 1382) همان، امدادهاى غیبى در زندگى بشر، ص 43، قم و تهران، صدرا، چاپ هفتم، 3 1374) همان، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 118، قم و تهران، صدرا، چاپ بیست و پنجم، 4 1374) شهید مطهرى، وحى و نبوت، ص 27، قم و تهران، صدرا، چاپ پنجم، 5 1374) بنگرید: ملکم همیلتون، جامعه شناسى دین، ترجمه محسن ثلاثى، ص 170، چاپ اول، 6 1377) همان، ص 7 179) شهید مطهرى، یادداشتههاى ج 4، ص 8 123) همان، ص 9 123) جوادى آملى، انتظار بشر از دین، ص 52، قم، اسراء، چاپ اول، 10 1380) شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 11 157) شهید مطهرى، یادداشته ا، ج 4، ص 132- 12 141) همان، ص 123 و 13 124) حدید (57)، آیه 14 25) بنگرید: همان، تکامل اجتماعى انسان، قم و تهران، صدرا 15) جهت مطامعه بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، یادداشته، ج 4، صص 174- 16 177) همان، ص 17 123) ژان ژاک، روسو، قرارداد اجتماعى، ترجمه منوچهر کیا،) تهران: انتشارات گنجینه، چاپ دوم 1352)، ص 81 .nobbiG drawdE ) 48 . 19) جان، دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمدصلى الله علیه وآله و قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدى،) قم: دارالتبلیغ اسلامى، بى چا، بى تا (، ص 99- 20 98) همان، وحى و نبوت، ص 21 28) مرتضى مطهرى، پیرامون انقلاب اسلامى، ص 22 128) همان .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image