نماز پیامبر(ص)-اذان پیامبر(ص)-اذان شیعه /

تخمین زمان مطالعه: 22 دقیقه

آیا نمازی که ما می خوانیم با نمازی که رسول الله می خواندند، متفاوت است؟ اگر آری، چرا و اگر نه، آیا رسول الله نیز در اذان و اقامه(اشهد ان علی ولی الله) را ذکر می کردند؟ بسیار منتظر پاسخ هستم.


نماز و اذانی که ما می خوانیم عین نماز و اذانی است که رسول خدا(ص) انجام می داد برای روشن شدن مطلب به این نکات توجه کنید:یکی از مهمترین اختلافاتی که بین شیعه و اهل سنت در نحوه نماز خواندن وجود دارد در باز و بسته بودن دست در حین نماز است در این رابطه باید گفت که نمازی که شیعیان می خوانند کاملا شبیه نمازی است که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله ) می خواند و به این مطلب حتی در کتب معروف اهل سنت هم به آن اذعان شده است برای نمونه به این مورد توجه کنید: محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است پس ابو حمید می گوید من داناترین شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند : نماز را عرضه کن پس گفت : رسول خدا زمانی که به نماز می ایستاد دو دست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت سپس تکبیر می گفت تا اینکه هر عضو بدنش در جای خود قرار می گرفت سپس حمد و سوره را قرائت می کرد سپس تکبیر می گفت سپس دو دستش را تا گوشش بالا می آورد سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت سپس آرام می گرفت نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت خدا سخن کسی که او را مدح کند شنید سپس دو دستش را بالا برد تا کنار گوشش قرار گرفت سپس گفت : الله اکبر و سپس خود را به زمین انداخت و دو کف دست خود را کنار خود گذاشت سپس سر بلند کرد و بر پای چپ نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز کرد و سجده کرد و سپس الله اکبر گفت و بلند شد و بر پای چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده بعد همین کار را کرد .... همه گفتند : راست گفتی رسول خدا اینچنین نماز می خواند . امام مالک در الموطا و ابوداود آن را نقل کرده اند و ترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح (سنن ابن ماجة ، ج 1، ص 280 ، سنن أبی داود، ج 1، ص 170 کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذی، ج 1، ص 188 باب ما جاء فی وصف الصلاه ، مسند أحمد ج 5، ص 424، سنن الدارمی ، ج 1، ص 314 کتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الکبرى للبیهقی، ج 2، ص 72 ، عمدة القاری، ج 6، ص 104 ‘ صحیح ابن حبان ج 5 ص 196...) بخاری هم آن را به طور مختصر نقل کرده است.(صحیح البخاری ، ج 1، ص 201، کتاب الصلاة ، باب سنّة الجلوس فی التشهد).شوکانی میگوید: صاحبان صحاح سته(صحاح سته شش کتابی هستند که کاملا مورد قبول اهل سنت می باشند) جز نسائی آن را نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است، و بخاری آن را به صورت مختصر نقل کرده است.(نیل الأوطار، ج 2، ص 198).در این روایت که قصد راوی بیان کامل نماز رسول خدا با همه جزئیات است هرگز مطلبی درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است بعد از ثبوت این خبر صحیح از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روشن میگردد که عمل شیعه در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است . بنابر این بقیه مذاهب اسلامی باید پاسخگو باشند که چرا مخالف سنت نبوی عمل میکنند. البته ما به ذکر روایت از کتب اهل سنت اکتفا کردیم چرا که در کتب شیعه و روایات شیعه این مسئله اجماعی است. و هیچ قول مخالفی در شیعه نسبت به این امر وجود ندارد.اما در مورد تکتف و دست بسته نماز خواندن که اهل سنت آن را انجام می دهند باید توجه داشته باشید که این کار بعد از پیامبر اکرم توسط خلیفه دوم بدعت شده است . امیرمؤمنان علی (ع ) می فرماید: لایجمع المسلم یدیه فی الصلاه و هو قائم بین یدی الله یشبه باهل الکفر من المجوس؛ نمازگزار دست های خودرا در حالی که در برابر خدا ایستاده است روی هم قرار ندهد که با این عمل شیوه مجوسیان کافر را حکایت می کند (وسائل الشیعه , ج 4, باب 15 از ابواب قواطع نماز حدیث 7 - منشور عقاید امامیه , جعفر سبحانی , انتشارات مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق , ص 279 و 280)دست بسته نماز خواندن از زمان خلیفه دوم عمر بن خطاب به دستور ایشان بدعت شده است . گفتنی است که همه فرقه های اهل سنت دست بسته نماز نمی خوانند; همانند مالکی ها .... و این از اموری است که از زمان خلیفه دوم مرسوم شده و ما آن را بدعت و حرام می دانیم . مسلما رسول خدا(ص ) و امیرالمومنین با دست باز نماز می خواندند و باید توجه داشت آنهایی هم که با دست بسته نماز می خوانند آن را مستحب می دانند. در این مورد به کتاب »بحثهایی از فقه تطبیقی « آقایان پیشوایی و گودرزی مراجعه فرمائید.توجه داشته باشید که پیامبر اسلام اگر دست بسته نماز می خواندند و سنت همیشگی پیامبر آن گونه بود, در این صورت , همه آن طور می خواندند و کسی در آن اختلاف نمی کرد. از خصوصیات شیعه پای بندی به سنت پیامبر است . اگر پیامبر اسلام دست بسته می خواندند: اولا, شیعیان قطعا دست بسته می خواندند در حالی که هیچ کدام از امامان معصوم شیعه نگفته اند که پیامبر دست بسته نماز می خوانده است )مستند العروه , آیت الله شیخ مرتضی بروجردی , ج 4, ص 445). ثانیا, اگر عمل پیامبر می بود, اهل سنت نیز دست بسته خواندن را واجب می دانستند در حالی که هیچ کدام از چهار فرقه فقهی اهل سنت این عمل را واجب نمی دانند حتی مالکی ها آن را مستحب هم نمی دانند(الفقه علی المذاهب الخمسه , مغنیه , ص 109( آنان که اولین بار دست بسته نماز خواندن را رسم کردند چنین فکر کردند که چنین حالتی به خود گرفتن، یک نوع احترام و تواضع در برابر خداوند است و برای همین , دستور دادند که از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند. دست روی دست گذاشتن و هر دو دست را روی شکم گذاشتن , در اصطلاح فقهی تکفیر و تکتیف نامیده می شود. در این که از چه زمانی دست بسته نماز خواندن سنت شد اختلاف نظر هست . برخی معتقد هستند که در زمان خلیفه اول ابوبکر چنین رسمی رواج یافت و بعضی ها معتقدند که در زمان خلیفه دوم عمربن خطاب , این سنت رواج یافت . بنابراین , اهل سنت نیز این عمل را عمل پیامبر نمی دانند, بلکه عمل صحابه پیامبر بعد از رحلت نبی اکرم (ص ) می دانند و داستان آن را چنین آورده اند که وقتی که اسیران ایرانی را نزد عمر بن خطاب آوردند, عمر بن خطاب آنها را دست بسته دید و پرسید: چرا چنین کرده اید؟ گفتند: رسم ما ایرانیان این است که در برابر پادشاهانمان چنین می ایستیم . عمر بن خطاب از این حالت خوشش آمد و دستور داد از این پس در نماز چنین بایستند و مردم هم مطابق دستور عمل کردند و به این ترتیب , تکتف, سنت شد(مستند العروه , ج 4, ص 445 - جواهر, ج 11, ص 19( شیعیان علی (ع ) براساس روایاتی که از امامان معصوم رسیده , به تکتف معتقد نیستند و به جای آن , دست ها را روی ران ها می گذارند و پایین می اندازند. برخی از روایات چنین است : الف ) به امام صادق (ع ) یا امام باقر(ع ) گفته شد: کسی دست خود را روی دست دیگر می گذارد و نماز می خواند, حکم این چیست ؟ جواب داد: این , تکتف است و انجام نشود. ب ) علی (ع ) فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روی دست دیگر, خود را به مجوس تشبیه نمی کند. ج ) امام باقر(ع ) فرمود: در نماز تکتف نکن که این کار مجوس است . مورد اختلافی دیگر در جمع بین دو نماز است، در این زمینه یه این مطالب توجه کنید: 1- روایات فراوانی داریم که پیامبر اکرم (ص ) در مدینه بدون ضرورت نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا را متصل خواندند. از برخی از صحابه نیز همین عمل نقل شده است. ائمه اطهار(ع ) نیز آن را مشروع دانسته اند. لذا شیعه فتوا به جواز جمع می دهد. 2- وقت واجب نماز عصر و عشا نزد اهل سنت همان وقت فضیلت آن دو نماز نزد شیعه است. لذا شیعه نیز خواندن هر نماز را در وقت فضیلت خود بهتر می داند. ولی هرگاه امر دائر شود بین این که نماز را در پنج وقت ولی فرادا یا در سه وقت ولی جماعت بخوانیم, رعایت جماعت نزد شیعه ترجیح دارد. 3- نکته ای که از برخی از روایات برای جواز جمع بین نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا ذکر شده مسئله تسهیل و آسان گیری بر بندگان است. 4-دلیل و گواه دانشمندان شیعه بر جواز جمع میان دو نماز احادیثی است که از پیشوای ششم حضرت امام صادق (ع) نقل شده است و مرحوم شیخ حر عاملی این احادیث را در کتاب خود (وسایل الشیعه، کتاب صلوه، باب های مربوط به وقت نماز باب 32 و 33) گرد آورده است. اما باید توجه داشت که تنها محدثان شیعه نیستند که این احادیث را نقل نموده اند، بلکه محدثان اهل تسنن نیز روایات مربوط به جواز جمع میان نمازها را حتی در مواقعی که عذری در پیش نیست از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند و در حدود ده روایات در کتاب های معتبر خود از ابن عباس و معاذ بن جبل و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر ذکر نموده اند(ناصر مکارم شیرازی، پاسخ به پرسش های مذهبی، قم، امیرالمومنین، 1377، ص 298( ما در اینجا تنها به نقل برخی از آن ها اکتفا می کنیم: الف) محدث معروف جهان تسنن، احمد حنبل، در کتاب معروف خود از ابن عباس نقل می کند: رسول خدا نمازهای ظهر و عصر، مغرب و عشاء را با هم در یک جا، بدون داشتن عذرهایی مانند ترس از دشمن و مسافرت به جا آورد. (مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 221) ب) محدث معروف مسلم بن الحجاج القشیری، یک باب در صحیح خود به عنوان «جمع نماز در حضر» منعقد نموده و چهار روایت در این زمینه که سه روایت از آن به «ابن عباس» و یکی به «معاذ بن جبل» منتهی می گردد ذکر کرده است، و مضمون این چهار حدیث با آن چه نقل کردیم یکی است و در این روایات به نکته تازه ای اشاره شده است و آن این که: وقتی راوی از علت این جمع می پرسد، وی در پاسخ می گوید: اراد ان لایخرج امته ؛ خواست امت خود را به زحمت و مشقت نیفکند. (صحیح مسلم، ج 2، ص 151) ج) راویان این مسئله (جمع بین دو نماز) منحصر به «ابن عباس و معاذ» نیستند، «طبرانی» از «عبدالله بن مسعود» نقل می کند که پیامبر خدا میان نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء را برای این که امت وی به زحمت نیفتد جمع نمود. (شرح موطا زرقانی، ص 263) این ها قسمتی از احادیثی است که محدثان اهل تسنن در کتاب های تفسیر و حدیث خود نقل کرده اند و همگی حاکی از این است که جدا خواندن نمازها امری مستحبی است و اگر روزی دیدیم که مراعات این مستحب به اصل ادای فریضه لطمه می زند، به دستور خود پیامبر می توانیم ترک کنیم، یعنی هر دو را با هم به جا آوریم. امروزه در بسیاری از مناطق، وضع زندگی طوری تنظیم شده که مراعات این استحباب، موجب مشقت شده است و چه بسا سبب می شود که گروهی از انجام اصل نماز سرباز زنند. در این موقع با الهام گرفتن از راهنمای خود پیامبر می توان برای مراعات «اهم» مساله تفریق را ترک نمود، و هم اکنون بسیاری از فقهای اهل تسنن همین نظر را دارند، ولی به ملاحظاتی از اظهار نظر خودداری می کنند. (مکارم شیرازی، پیشین، ص 300) اما در مورد شهادت به ولایت حضرت علی (ع ) (اشهد ان علیا ولی الله) هیچ گاه جزء اذان نبوده است نباید کسی این شهادت را به نیت اذان بگوید. هر چند ترک آن اشکالی ندارد ولی مستحب است که انسان به دنبال شهادت به رسالت پیامبر(ص ) این شهادت را نیز ذکر کند; و آن را جزء اذان به حساب نیاورد. بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین(ع) در اذان مستحبی در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود. اما اقرار به ولایت اگر چه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته می شود آن است که اقرار به خلیفه بودن با وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه طاهرین(ع) در آن باشد (توضیح المسائل آیت الله فاضل، م 758). و از آنجا که این عبارت، الان در میان جوامع رایج می باشد و به عنوان شعار شیعیان مطرح است. گفتن آن بهتر است هم چنان که در اذان و اقامه اهل سنت - الصلوه خیر من النوم - شعار آنان به شمار می آید البته اگر مجامع اهل سنت و شیعیان اتفاق کنند که هر دو بر اذان زمان پیامبر(ص) عمل کنند بسیار شایسته است. اگر چه در اذان شیعه حذف نیست بلکه در ادامه شهادت به نبوت شهادت به ولایت مطرح شده که مطابق آیات قرآن است، مانند آیه شریفه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛ (مائده(5)، آیه 55. اما در اذان و اقامه اهل سنت عبارت «حی علی خیرالعمل» که جزء اذان بوده به دستور خلیفه دوم حذف شده است. پس اذان آنان ناقص است. در نتیجه شیعیان در ادامه دادن اذان به شهادت به ولایت، چیزی از اذان کم نکرده اند و اظهار آن به رضایت خدا و پیامبر(ص) نزدیک تر است. (توجه کردید که حی علی خیر العمل از اول جزء نماز بوده است ولی اهل سنت آن را در زمان عمر تغییر دادند و به جای آن الصلاه خیر من النوم را گذاشتند). حضرت آیت الله سید اسماعیل مرعشی در کتاب اهمیت اذان واقامه و سومین شهادت , دو حدیث را از کتاب (السلافه فی امر الخلافه ) که اثر محقق و دانشمند بزرگ اهل سنت شیخ عبدالله مراغی مصری است نقل می کند و از این دو حدیث برمی آید که شهادت سوم(اشهد ان علیا ولی الله) از زمان رسول خدا وجود داشته است: 1- سلمان فارسی در عصر پیامبر در اذان و اقامه بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(ص ) به ولایت امیرمؤمنان علی (ع ) نیز شهادت می داد. یکی از اصحاب به محضر رسول خدا(ص ) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا, امروز موضوعی را شنیدم که قبلا نشنیده بودم . پیامبر فرمود: آن موضوع چیست ؟ او عرض کرد: سلمان اذان می گفت . شنیدم او بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر (شهادتین ) به ولایت علی (ع ) گواهی داد (این ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجرای غدیر رخ داد). پیامبر فرمود: سمعتم خیرا; چیز خوبی شنیده اید. 2- نیز در مورد ابوذر غفاری روایت شده , یکی از اصحاب نزد پیامبر(ص ) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا، ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت پیامبر(ص ) به ولایت علی شهادت می دهد و می گوید: (اشهد ان علیا ولی الله ) پیامبر فرمود: کذلک اونسیتم قولی فی غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه فمن ینکث فانما ینکث علی نفسه ; همین گونه است . مگر سخن مرا در غدیر خم فراموش کرده اید که گفتم هر کس من رهبر او هستم پس علی (ع ) رهبر او است . هر کس پیمان را بشکند قطعا به خودش آسیب رسانده است. در هر حال علی (ع ) به حکم آیه (انما ولیکم الله والرسول ...), (مائده , آیه 55) از اولیاء الهی بر مسلمین است , شهادت دادن بر ولاء علی به حکم آیه , بدون آن که آن را جزئ اذان بدانیم کاری است محبوب . از دیدگاه شیعه , متن اذانی که در عصر رسول خدا(ص ) برای نماز قرائت می شد به این صورت است : الله اکبر, الله اکبر, الله اکبر, الله اکبر, اشهد ان لا اله الا الله , اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمدا رسول الله , اشهد ان محمدا رسول الله . حی علی الصلوه , حی علی الصلوه , حی علی الفلاح , حی علی الفلاح , حی علی خیر العمل , حی علی خیر العمل , الله اکبر, الله اکبر, لا اله الا الله , لا اله الا الله . نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد, (فقیه , ج 1, ص 188, چهار مجلدی , چاپ آخوندی , چاپ پنجم , وسائل الشیعه , ج 4, ص 644, ح 9. روایت دیگری هم همین 18 فصل را آورده اند. (اگر کسی یک کلمه کم یا زیاد کند, کار حرامی انجام داده است و هیچگونه تردیدی در این نیست . باید همین گونه که هست , بجا آورده شود, (مستند العروه , ج 2, ص 287). شیخ صدوق می گوید: فرقه ی گمراه و ملعون (مفوضه ) از خود, اخباری ساختند و در اذان این جمله را اضافه کردند: (محمد و آل محمد خیر البریه ) بعضی از آنان جمله ی (اشهد ان علیا امیرالمؤمنین حقا) را پس از (اشهد ان محمدا رسول الله ) اضافه کردند و در بعضی روایات این گروه , پس از (اشهد ان محمدا رسول الله ) اشهد ان علیا ولی الله آمده است . شیخ صدوق اضافه می کند: تردیدی نیست در این که علی (ع ) ولی الله امیرالمؤمنین بحق است و محمد و آل محمد, خیر البریه هستند ولی این جمله ها در اصل اذان نیست , (فقیه , ج 1, ص 188). برای همین فقهای شیعه هیچکدام نگفته اند که این جمله جزو اذان است بلکه آنچه آوردیم , اذان همان است نه یک کلمه کم دارد و نه یک کلمه زیاد.همچنین از دیدگاه شیعه , اذان مانند احکام شرعی دیگر, به رسول خدا(ص ) وحی شده است نه اینکه پیامبر خدا با مسلمانان مشورت کند و قرار بگذارند که به فلان شکل انجام شود (که اهل تسنن به این مطلب قائلند) لذا شیعه قائل است که: به خاطر اینکه وحی است , نمی توان اذان را کم و زیاد کرد. از حضرت امام صادق روایت شده است که فرمود: وحی بر پیامبرتان نازل می شود و شما گمان می کنید که آن حضرت اذان را از عبدالله بن زید گرفته است( توجه داشته باشید که اهل سنت قائلند که پیامبر اذان را از عبدالله بن زید یاد گرفته است نه به واسطه وحی !!), (وسائل الشیعه , ج 4, ص 612, ح 3). ابن ابی عقیل می گوید: امام صادق (ع ) نفرین کرده است کسانی را که می گویند پیامبر اسلام (ص ) اذان را از عبدالله بن زید گرفته است , (همان ). در حدیث امام باقر(ع ) آمده است : وقتی که رسول خدا(ص ) به معراج رفت , وقت نماز که رسید, جبرئیل اذان و اقامه گفت و رسول خدا(ص ) با فرشتگان نماز خواندند, (همان , ح 1). حدیث سوم , حدیث هشتم , حدیث هفدهم , و حدیث دهم از باب 19, از ابواب اذان و اقامه در وسائل الشیعه , همه نشان می دهند که اذان از سوی جبرئیل به حضرت محمد(ص ) تعلیم داده شده است و سخن دیگر وحی است نه یک امر قراردادی . بر اساس روایاتی که می گوید: (پیامبر اسلام (ص ) در شب معراج اذان را از جبرئیل گرفت ) می توان گفت که تشریع اذان پیش از هجرت بوده است چون معراج قبل از هجرت بود. ممکن است کسی بپرسد: اصلا چرا این جمله(ذکر اشهد ان علیا ولی الله) مطرح شد؟ در جواب باید گفت : بنی امیه تمام تلاش خود را به کار بردند تا نام و آثار حضرت علی (ع ) محو شود.شیعه برای زنده نگه داشتن نام علی و ولایت آن حضرت در طول تاریخ با همه تلاش , با ذکر جمله ی (اشهد ان علیا ولی الله ) و امثال آن , مانع موفقیت دشمن شده است . فخر رازی سنی، در تفسیر سوره فاتحه , در مسأله فقهی جهر به بسم الله می گوید: علی (ع ), بسم الله الرحمن الرحیم را در نمازها بلند می گفت و بر بلند گفتن تأکید داشت . وقتی که حکومت و دولت به بنی امیه رسید, آنان از بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم ممانعت کردند و در این ممانعت بسیار تأکید داشتند و علت اصلی ممانعت آنها این بود که آنان سعی داشتند آثار علی (ع ) را از بین ببرند. بعد می گوید: دلایل عقلی موافق نظر ما است و عمل حضرت علی هم کمک ما است و هر کس علی را امام دین خود کند, در دین و جان خود به زنجیر ناگسستنی چنگ زده است , (تفسیر کبیر, ج 1, ص 160, چاپ استانبول ). در آن زمان که امویان حاکم بودند, در برخی از مناطق کشور اسلامی یاران مخلص حضرت علی(ع) را می کشتند, آن حضرت را سب و نفرین می کردند و حتی نمی گذاشتند کسی نام علی را برای بچه های خود انتخاب کند. بر هیچ کس پوشیده نیست که چه بلاهایی از سوی امویان و عباسیان بر آل علی و سادات علوی رسید. شیعه در برابر این فشارها مقاومت کرد و علی(ع) را فراموش نکرد و به این ترتیب علی , یاد علی و مکتب علی زنده ماند.اما اذان از دیدگاه اهل سنت: ابو محذوره می گوید: پیامبر اسلام این اذان را به من یاد داد: الله اکبر, الله اکبر, اشهد ان لا اله الا الله , اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمدا رسول الله , اشهد ان محمدا رسول الله . سپس بر می گردد و می گوید: اشهد ان لا اله الا الله , اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمدا رسول الله , اشهد ان محمدا رسول الله . حی علی الصلوه , حی علی الصلوه , حی علی الفلاح , حی علی الفلاح , الله اکبر, الله اکبر, لا اله الا الله ( صحیح مسلم , ج 1, ص 287, باب صفه الاذان , ح 6, بیروت , چاپ اول ). درباره جمله های اذان می گویند: عبدالله بن زید, نزد پیامبر آمد و گفت : خوابی دیده ام . سپس خوابش را برای پیامبر نقل کرد و پیامبر هم فرمود: خواب درست دیده ای , آنچه را که به تو در عالم خواب گفته شده , به بلال تعلیم بده و او اذان بگوید. عمر بن خطاب وقتی مراجعه عبدالله بن زید و صدای اذان بلال را فهمید نزد پیامبر آمد و گفت : ای پیامبر، من هم مانند عبدالله بن زید خواب دیده ام!!! و پیامبر فرمود: پس خدا را شکر و این پایدارتر است , (صحیح ترمذی , ج 1, ص 359, ح 189, با تحقیق و شرح احمد محمد شاکر, 1357 قمری ). بنابراین از دیدگاه اهل سنت , اذان بر پیامبر وحی نشده بلکه پیامبر آن جمله ها را از خواب عبدالله بن زید گرفته است . (برای توضیحات بیشتر درباره ی اذان اهل سنت به کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص ) نوشته سید جعفر مرتضی عاملی لبنانی ، جلد سوم , ص 80, چاپ جامعه مدرسین مراجعه شود). از آنچه گذشت معلوم شد که اولا: از دیدگاه شیعه اذان در مکه تشریع شده و از دیدگاه اهل سنت در سال اول هجرت و در مدینه . ثانیا: از دیدگاه قرآن همان گونه که رسول اکرم ولی از سوی خداوند است , حضرت علی (علیه السلام ) نیز ولی است : »انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکاه و هم راکعون ; تنها سرپرست شما خدا و رسول او و کسانی هستند که ایمان آورده اند. کسانی که نماز را به پای می دارند و در حال رکوع زکات می دهند«, (مائده , آیه 55) که به تصریح شیعه و سنی بر امام علی (ع ) تطبیق شده است , (ر.ک : تفسیر طبری , ج 6, ص 186; احکام القرآن (تفسیر جصاص ), ج 2, ص 542; تفسیر بیضاوی , ج 1, ص 345; الدرالمنثور, ج 2, ص 292).ثالثا: در برخی از روایات آمده است که هر کس »لااله الا الله محمد رسول الله « می گوید: علی امیرالمومنین نیز بگوید, (بحارالانوار, موئسسه الوفائ, ج 81, ص 112, به نقل از احتجاج طبرسی , ص 83). این روایت دلالت بر استحباب شهادت به ولایت پس از شهادت به توحید و رسالت در همه مواضع دارد چه در اذان باشد چه در غیر اذان . بله , از آنجا که اجزائ اذان و اقامه معین است و شهادت به ولایت در آن نیست , کسی حق ندارد شهادت به ولایت را به عنوان جزئ اذان و اقامه بگوید ولی اگر بدون قصد جزئیت بگوید, نه تنها حرام و بدعت نیست بنابر روایت مذکور, مستحب هم خواهد بود. البته هر مقلدی باید در این مسائله به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند. رابعا: از آنجا که شیعه هرگز جمله ای را که داخل اذان نیست به قصد اذان نمیگوید بدعت گزار نیست و هرگز چیزی را نیز از اذان کم نکرده است . برخلاف برخی از اهل سنت که »حی علی خیرالعمل « را حذف به جای آن در اذان صبح »الصلاه خیر من النوم « آوردند, (متقی هندی در کنزالعمال , ج 4, ص 266 از طبرانی نقل می کند که بلال در صبح اذان می گفت و حی علی خیرالعمل را می گفت و نیز رجوع شود به : موطا مالک , ج 1, ص 93). نتیجه کلی:پس این اهل سنت هستند که نماز را از حالت اصلی آن تغییر داده اند و در اذان بدعت گذاری کرده اند، و اذان را از حالت واقعی و اصلی آن منحرف کرده اند، ولی شیعیان همان اذان و نماز پیامبر را اجرا می کنند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image