روابط ایران و روسیه /

تخمین زمان مطالعه: 19 دقیقه

آیا روسها در طول سالها و قرنها همسایگی خود با ایران در ارتباط با ایرانیان صادق بوده اند یا اینکه سعی کرده اند از برتری خود سوءاستفاده کرده و ایران را تحت فشار قرار دهند؟


اصولاً کشورهاى جهان به خصوص در جهان معاصر و پس از رخداد رنسانس ، که بر مبناى انسان‌محورى و جلب منفعت حداکثرى به هر طریق شکل گرفت ، هماره به دنبال جلب هر چه بیشتر منافع ملى خود هستند . این امر به عنوان هدف سیاست خارجى کشورها مدنظر کارگزاران سیاست خارجى نیز قراردارد . بر این اساس خیال‌بافى است که انتظار داشته باشیم ، قدرت هاى استعمارى جهان به خاطر منافع دیگران از منافع خود دست‌کشیده و صرفاً جهت منافع دیگرى دست به اقدامى بزند . از این جهت کشورها در طراحى سیاست خارجى خود لازم است به این امر توجه دوچندان داشته باشند تا بتوانند با طراحى سیاست‌هاى مناسب راه‌کارهاى دست‌یابى به منافع ملى و عقیدتى خود را هموار نماید . یکى از این راه‌کارها ، یافتن کشورهایى است که در برخى زمینه‌ها با ما منافع مشترک دارند . در برخى موارد ممکن است این منافع مشترک با دو هدف مختلف باشد اما آن‌چه مهم است ، منافع مشترک خواهد بود . مثلاً منافع ملى دو کشور محدود کردن دامنه قدرت کشور سومى است ، کشور اول با هدف جایگزین شدن و کشور دوم به خاطر رهایى از ظلم و ستم‌هایى که به آن مى‌شود . بنابراین شاید کمتر بتوان دو کشورى را پیدا کرد که منافع مشترک طولانى مدتى در سیاست خارجى داشته باشند . این امر در خصوص کشورهایى که به دنبال اهدافى متفاوت با وضعیت موجود هستند ، دشوارى دو چندان خواهد داشت و به تبع نیازمند سیاست‌گذارى‌هاى بسیار پیچیده‌ترى است . ایران به عنوان کشورى که معتقد به تغییر وضعیت موجود است ، در طراحى سیاست خارجى خود نیازمند بهره‌گیرى هر چه بیشتر از این مسئله است . این امر در طول تاریخ معاصر نیز وجود داشته است . به عنوان نمونه در دوران صفوى شاه عباس براى اخراج پرتغالى‌ها از منطقه خلیج فارس و جزیره هرمز ، پیمانى با انگستان که در آن روزگار رقیبى براى پرتغالى‌ها به حساب مى‌آمد بست و طى یک عملیات مشترک موفق به اخراج نیروهاى اشغال‌گر پرتغالى از این منطقه شد . اما این پیمان به حدى سیاست‌مدارانه بود که انگلستان نتوانست سوءاستفاده‌اى از آن ببرد . در این سیاست هدف ایران و انگلستان یکسان نیست ، اما منافع مشترکى در این میان وجود دارد که این دو کشور را در انجام یک عمل همراه مى‌کند ، هر دو همراه در اخراج پرتغالى‌ها ، اما ایران به هدف رهایى از اشغال مناطق خود و انگلیس به هدف دست‌یابى به این منطقه . به نظر مى‌آید برخى سیاست‌هایى که امروزه نیز در ارتباط با دیگر کشورها مورد توجه قرار مى‌گیرد ، تا حدى با این هدف صورت مى‌پذیرد . در این میان راه‌کارى که ابتکار عمل را به دست دستگاه دیپلماسى ما خواهد داد ، استفاده از ظرفیت‌هاى این چنین است . برخى تضادهاى موجود میان قدرت‌ها ظرفیتى است که دستگاه دیپلماسى ایران مى‌تواند نهایت استفاده از آن را در راه کسب حداکثر منافع ملى و عقیدتى خود ببرد . نکته دیگرى که درمورد سیاست خارجى ایران لازم است مورد توجه قرارگیرد ، توجه به موازنه‌اى منفى است . ما در طول تاریخ معاصر هرگاه شاهد حاکمیت این نگرش بوده‌ایم ، سیاست خارجى قابل قبول براى افکار عمومى و مطابق منافع خود داشته‌ایم . چهار نگرش عمده در طول تاریخ معاصر ، بر سیاست خارجى ایران حاکم بوده است : . 1 موازنه منفى ، . 2 موازنه مثبت ، . 3 استفاده از نیروى سوم و . 4 وابستگى . که مورد آخر خود دو بخش دارد . الف : وابستگى به غرب ، ب : وابستگى به شرق . نگرش وابستگى همان‌طور که از اسمش نیز مشخص است ، به دنبال است تا با متصل شدن به یک قدرت برجسته بین‌المللى ، یا شرق یا غرب ، تحت حمایت این قدرت سایه امنیتى براى خود فراهم کنند . نمونه این سیاست را هم در دوران محمدعلى شاه ، و هم در دوران پهلوى مى‌بینیم ، که اولى دست به دامان روس‌ها و دومى ایران را تحت‌الحمایه ابتدا انگلستان و سپس آمریکا نموده بود . در این سیاست حاکمیت با از بین بردن استقلال کشور در ابعاد مختلف ، امنیتى نسبى و تابع را بر جامعه حکمفرما مى‌کند . استفاده از نیروى سوم ، نیز سیاستى است که در دورانى از تاریخ ایران مورد توجه سیاست‌مداران این مرز و بوم قرارگرفته است . توجه به قدرت‌هاى تا حدى بى‌طرف در میان ابرقدرهاى موجود نقطه اصلى این سیاست است . فرانسه و در دورانى آمریکا در تعارض میان روسیه و انگلیس از جمله کشورهاى مورد توجه در این سیاست بودند . این سیاست نیز در برخى موارد تجربه مناسبى براى ایران نبوده است ، زیرا کشورهاى غربى على‌رغم برخى تعارضات ، در یکسرى منافع اشتراکات فراوانى دارند ، بنابراین پیمان‌هاى ایشان با دیگر کشورها بسیار سست و بى‌بنیاد است . سیاست موازنه مثبت معتقد است ، اگر بخواهیم جامعه را از تعرض قدرت‌هاى بزرگ مصون بداریم ، لازم است به صورت مساوى به طرفین امتیاز دهیم تا در پرتو آن امنیتى نسبى بر جامعه حکم‌فرما شود ، یعنى اگر امتیازى به شرق داده شد ، امتیازى نیز براى غرب در نظر گرفته شود . بیشتر دوران قاجار شاهد حاکمیت این نگرش بوده‌ایم ، به خصوص در دوران انحطاط این سلسله و حاکمیت گروه‌هاى غرب‌زده بر دستگاه سیاست خارجى . اما در سیاست موازنه منفى ، اعتقاد بر این است که حفظ امنیت ایران در گرو تدارک صحیح بازى دیپلماتیک است ، یعنى ما براى حفظ استقلال خود نه به غرب امتیاز دهیم و نه به شرق ، بلکه ، بکوشیم از تعارضات استراتژیکى که میان ایشان وجود دارد ، با طراحى‌هاى دیپلماتیک ، حداکثر استفاده را به نفع خود جلب نموده و مانع از بین رفتن استقلال سیاسى فرهنگى کشور خود شویم . این سیاست در دوران صفوى و در برخى برهه‌هاى قاجاریه حاکمیت داشته است . امیرکبیر صدراعظم با لیاقت ایران نیز از این سیاست بهره مى‌برد . نگرش حاکم بر اندیشه‌هاى دینى نیز مشابه این نظر است . مثلاً مرحوم میرزاى شیرازى ، صاحب فتواى تحریم تنباکو ، در جریان تحریم تنباکو که ضربه‌اى محکم به استعمار انگلستان وارد کرد ، در مقابل اظهار ارادت نمایندگان روسیه نیز از خود واکنش نشان داده آنان را به حضور نپذیرفتند . زیرا در اندیشه دینى ، راهى براى تسلط کفار و بیگانگان بر جامعه اسلامى وجود ندارد . جریان انقلاب اسلامى نیز در پرتو شعار نه شرقى نه غربى ، به دنبال پیاده کردن این سیاست در روابط خارجى خود است . زیرا در اندیشه اصیل دینى و ملى شرق و غرب از نظر ماهیتى با محتواى نظام اسلامى سرسازش ندارند و در برخى موارد حتى از تضادهاى عمیق خود دست برداشته بر سر مقابله با نظام اسلامى متحد مى‌شوند ، نمونه آن در دوران هشت‌سال دفاع مقدس قابل مشاهده است . آمریکا و شوروى ، على‌رغم دشمنى و تعارضى که در بسیارى از مناطق دنیا با یکدیگر داشتند ، اما براى مقابله با جمهورى اسلامى ایران در همکارى با رژیم بعث عراق متحد شدند . بنابراین تنظیم سیاستى که بتوان از ظرفیت‌هاى جهان مدرن ، حداکثر استفاده را به نفع منافع ملى خود برد ، بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود . اما پس از بیان مختصر اصول سیاست خارجى ، به بیان روندى تاریخى از روابط ایران با کشورهاى قدرتمند خواهیم پرداخت ، تا در پرتو آن بتوانیم دغدغه فکرى شما را در مورد روابط ایران و روسیه نیز پاسخ‌گو باشیم . مهمترین برخورد جدى که میان ایران و روسیه در تاریخ معاصر ایران قابل ردیابى است ، مربوط مى‌شود به دورانى که جهان میان دو قدرت روسیه و انگلستان تقسیم شده بود . در این دوران یکى از این دو ابرقدرت به دلیل همجوارى مرزى با ایران اقدام به هجومى نظامى علیه ایران کرد . جنگ‌هاى ایران و روس ، که طى آن قواى روسیه تزارى به عنوان یکى از پایه‌هاى قدرت مدرن در جهان آن روزگار از رقیب خود انگلستان پیشى گرفته وبا حمله به ایران باعث جدایى برخى مناطق مرزى ایران شده و در نهایت نیز على‌رغم مجاهدت‌هاى فروان علما و مردم ، ایران را وادار به پذیرش عهدنامه‌هاى گلستان و ترکمن‌چاى کرد . ایران آن دوران به دو جهت داراى اهمیت فوق‌العاده بود . اول به دلیل داشتن ذخایر معدنى و بازار مصرف بالا ، و دیگرى به این دلیل که منطقه‌اى استراتژیک و مسیرى مناسب براى دست‌یابى به شرق آسیا بود . این دو جهت باعث شده بود که ایران از چشم طمع استعمارگران آن دوره ، یعنى روس و انگلیس دور نباشد و ما شاهد رقابت این دو کشور بر سر تصاحب هرچه بیشتر منابع ایران باشیم . روسیه از این حیث که داراى مرز مشترک با ایران بود یک گام از رقیب استعمارگر خود جلوتر بود . به همین دلیل است که اقدام به هجوم نظامى علیه ایران براى به دست آوردن هرچه بیشتر منافع و نیز هموار کردن مسیر براى دست‌یابى به هند و شرق آسیا مى‌پردازد . سؤال مهمى که درباره این جنگ و اثرات آن وجود دارد این است که چرا ایران نتوانست از رقابتى که میان این دو قدرت استعمارى وجود داشت به نفع خود استفاده کند ؟ . در پاسخ به این امر باید گفت ، على‌رغم برخى بى‌کفایتى‌هایى که در حکومت‌گران این دوره مشاهده مى‌شود ، تعاملى پنهان میان روسیه ، انگلیس و برخى دیگر کشورهاى غربى ، در این میان شکل گرفته بود ، یعنى روس‌ها با دادن برخى تضمین‌ها در مورد هند تحت سیطره انگلیس ، به رقیب استعمارى خود ، مانع از دخالت این کشور و دیگر کشورها در مسئله حمله به ایران شدند . در منابع تاریخى آن دوره داریم که برخى سیاست‌مداران آن دوره مى‌خواستند با استفاده از رقابت میان استعمارگران مانع شکست و از بین رفتن منافع ایران شوند ولى این توافق پنهانى مانع کارآمدى این سیاست شد . اشتراک منافع قدرت‌هاى استعمارى نسبت به کشورهایى مانند ایران ، امرى قابل مشاهده در تاریخ ایران است ، تا آن‌جا که باعث شده در افکار عمومى جامعه ایران ، جریان استعمار اعم از روس یا انگلیس ، چهره مطلوب و موجهى نداشته باشند . قیام مردم تهران علیه گریبایدوف ، سفیر متکبر روس و دخالت‌هایى که این کشور در مسائل داخلى ایران انجام مى‌داد ، و نیز قیام تحریم تنباکو علیه استعمار و دخالت‌هاى انگلستان نشانه‌هایى از این امر است که تا به امروز نیز ادامه دارد . منشأ شکل‌گیرى استعمار و هجمه‌هاى آن به دیگر کشورها به دلیل زمینه فکرى است که قسمت قبل نیز مورد اشاره قرارگرفت . جریان انسان‌محور حاکم در غرب ، این حق را براى خود قائل بود که به هر طریق ممکن منافع بیشترى را به سوى خود جلب نمایند . یکى از این راه‌ها ، استعمار و تاراج منابع و امکانات دیگر کشورها بود . اگر کشور مورد استعمار در همسایگى این کشورها بود یا این‌که امکانى براى لشکرکشى مستقیم وجود داشت ، دریغ نمى‌شد ، و در صورت عدم امکان ، روش‌هاى دیگر مورد استفاده قرار مى‌گرفت . ایران با داشتن ذخایر معدنى و نیز بازار مصرف بالا ، منطقه‌اى نبود که از دید کشورهاى اروپایى مخفى بماند . از این رو به هر طریق ممکن مورد تعرض واقع شد ، حال یا به صورت حمله نظامى یا به صورت‌هاى دیگر ، مانند گرفتن امتیازهاى گوناگون . روسیه به دلیل همجوارى که با مرزهاى ایران داشت از حمله نظامى و در مقابل انگلستان به دلیل عدم امکان هجوم مستقیم نظامى ، به صورت غیرمستقیم و با گرفتن امتیازهاى مختلف به تاراج منابع ایران اقدام مى‌کرد . امتیازهاى لاتارى ، تالبوت ( تنباکو ) قرارداد 1919 ، و . . . که توسط دربار قاجار به انگلستان ، اعطا شده بود همگى نشانى از این امر است . روند دخالت‌هاى استعمار در هر دو نوع شرق و غرب ، در دوران اوج خود ، یعنى دوره پهلوى ، با وقوع انقلاب اسلامى با چالشى اساسى مواجه شد . محتواى شعار نه شرقى و نه غربى مردم ایران پاسخى منفى به هرگونه دخالت در امور داخلى ایران از سوى هر قدرت استعمارى بود و این پایانى بود بر روندى دیرینه در تاریخ ایران . یعنى جامعه ایران پس از انقلاب اسلامى به دنبال این هدف بود که با استفاده از سیاست موازنه منفى ، و استفاده صحیح از ظرفیت‌هاى موجود ، ضمن پرهیز از انزوا ، دست استعمارگران را از منافع ایران کوتاه نماید . اصل لزوم رابطه و تعامل میان کشورها در سطح عرصه بین المللی ضرورتی غیر قابل انکار می باشد زیرا کشورها در سطح بین المللی به دلیل ارتباط و پیوند عمیق و به منظور تامین نیازها و منافع در ابعاد مختلف، نیازمند تعامل و رابطه با سایر کشورها هستند و هیچ کشوری نمی تواند در سطح بین المللی و جهانی خودش را بی نیاز از ارتباط با سایر کشورها دانسته و بدون ارتباط و تعامل باسایر کشورها منافع ملی خود را تامین کند و نیازهای خود را برطرف سازد . از این رو تعامل در سطح بین المللی با سایر کشورها یک ضرورت و نیاز اساسی است اما در عین حال این تعامل زمانی مفید و کارآمد خواهد بود که در یک سطح و بر پایه حفظ استقلال کشورها و احترام و منافع متقابل و بدور از هر گونه وابستگی باشد ، زیرا در غیراین صورت استقلال و هویت کشور وابسته در عرصه بین المللی خدشه دار شده و سطوح مختلف میان کشورها شکل خواهد گرفت و کشورهای قدرتمند و سلطه گر اهداف خویش را بر سایر کشورها تحمیل می کنند و به منافع ملی سایر کشورها توجهی نخواهند نمود . بر این اساس ، شعار نه شرقی و نه غربی ، جمهوری اسلامی در طول مبارزات مردمی و آغازشکل گیری انقلاب اسلامی تا به امروز سرلوحه سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است و بر پایه آن ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری ، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور ، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار شده است . ( قانون اساسی ، اصل یکصد وپنجاه و دوم ) در حقیقت این شعار بیانگر استقلال کشور در عرصه بین المللی و نفی سلطه پذیری و وابستگی به سایر کشورها به ویژه قدرتهای شرق و غرب است، نه به معنای نفی رابطه مثبت و بر اساس احترام متقابل با سایر کشورها، به تعبیر دیگر هدف از شعار نه شرقی ، نه غربی ، نفی سلطه بیگانه است نه گسستن رشته ارتباط با دیگر کشورها . ( روح الله رمضانی ، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ، ترجمه علیرضا طیب ، تهران : نشر نی ، 1380، ص 70) اصل نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی به معنای نفی سلطه و حاکمیت سیاسی و مکتبی شرق و غرب و برقراری حاکمیت و ولایت نظام اسلامی بر جامعه است . ( منوچهر محمدی ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، تهران : نشر دادگستر ، 1377، ص 39 ) چنانکه مقام معظم رهبری فرمودند : خطوط اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی که پایه عمده آن ، اصل نه شرقی و نه غربی است تغییر نیافته و هرگز هم قابل تغییر نیست ... اصل نه شرقی ، نه غربی ، به معنای عدم تسلیم در برابر افزون خواهی مستکبرانه و مقابله جدی با دست اندازی به منافع امت اسلامی است ( منشور دولت اسلامی ، بازخوانی مواضع و انتظارات مقام معظم رهبری از قوه مجریه ، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر ، قم: همای غدیر ، 1384، ص 188) بنابر این معنای شعار نه شرقی و نه غربی نفی سلطه و وابستگی است و این به معنای نفی رابطه بر اساس احترام متقابل و با رعایت اصل استقلال کشور نمی باشد . با توجه به این مقدمه در پاسخ به سوال شما باید بگوییم نظام جمهوری اسلامی بر اساس احترام متقابل , و در راستای مصالح و منافع ملی خویش , خواستار برقراری و گسترش روابط با تمامی کشورها از جمله کشورهای شرقی مانند روسیه و چین است و اگر با امریکا و رژیم صهیونیستی رابطه ندارد به دلیل ماهیت استکباری وسلطه جویانه و خوی تجاوز طلبی آنان است که امکان ایجاد و برقراری رابطه بر اساس احترام متقابل را مخدوش می سازد . این در حالی است که کشورهای شرقی از جمله روسیه و چین چنین نگرشی را در روابط با ایران نداشته و ماهیت استکباری نداشته و در صدد تحمیل خواسته ها و تمایلات خود بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور ما نبوده و نیستند . بنابر این اگر امروز نظام جمهوری اسلامی با کشور روسیه یا چین روابط دوستانه دارد از آنجاست که این رابطه بر اساس احترام متقابل و حفظ استقلال کشور ما و در راستای تامین منافع ملی ما شکل گرفته است و با اصل عزت و حکمت و مصلحت به عنوان چارچوب سیاست خارجی ما هماهنگ است و از آنجا که سلطه و وابستگی در کار نیست با اصل نه شرقی و نه غربی منافات نداشته و هیچ عدولی از آن صورت نگرفته است . و این گونه نیست که این رابطه یک طرفه بوده و جمهوری اسلامی به طور مطلق از اهداف این کشورها پیروی کند و وابسته به این کشورها باشد . البته بدیهی است که تمامی کشورها در روابط با یکدیگر منافع ملی خویش را در نظر گرفته و در راستای آن به تعامل با سایر کشورها می پردازند . اما آنچه مهم است این است که این رابطه و تعامل از حالت رابطه به وابستگی و سلطه یک طرف بر طرف دیگر نیانجامد , و تعامل ایران با روسیه در این چارچوب قابل ارزیابی است.در اینجا مناسب است نگاهی گذرا به روابط جمهوری اسلامی و روسیه داشته باشیم تا ماهیت این روابط و تعاملات مشخص گردد. روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه با توجه به جایگاه دو کشور در مسایل منطقه ای و بر اساس منافع مشترک دو کشور شکل گرفت .تلاش مشترک ایران و روسیه برای حفظ ثبات سیاسی و تامین امنیت در منطقه آسیای مرکزی سبب ایجاد اعتماد متقابل در میان دو کشور گردید .بر خلاف تبلیغات غربی که در صدد تخریب روابط دو کشور بودند , با شکل گیری سیاست حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی در میان دو کشور, این ارتباط در مسیر توسعه قرار گرفت . روسیه ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای که ضامن ثبات می تواند باشد مورد توجه قرار داد. دریای خزر و مشکلات و مسایل گوناگون آن یکی از عوامل نزدیکی سیاست های دو کشور به یکدیگر بوده است .فروش راکتور آب سبک به ایران و انعقاد قرار داد تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر از سوی روسیه با وجود مخالفت های آمریکا از جلوه های استقلال عمل در سیاست خارجی روسیه و توجه به منافع خویش و منافع کشور ماست . تحلیل گران روسی نزدیکی با ایران را سبب افزایش هزینه های امنیتی غرب و به نفع خود تلقی می کنند. ( الهه کولایی , سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه , تهران: وزارت امور خارجه , 1376, ص 280 و281) از این رو روابط ایران و روسیه بر اساس منافع دو جانبه در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی استوار می باشدو به هیچ وجه رابطه ای یک سویه و سلطه جویانه نبوده و نیست تا با اصل نه شرقی و نه غربی منافات داشته و موجب خدشه دار شدن آن شده و عدول از آن محسوب گردد .بر این اساس در جریان مسایل هسته ای ایران , در حالی که آمریکا و برخی از کشورهای غربی با نادیده گرفتن منافع ملی کشورمان به صورت یکجانبه خواستار چشم پوشی از این فناوری بودند و از موضع قدرت و تحمیل خواسته خود بر کشورمان سخن می گفتند و پذیرش خواسته آنان جز تن دادن به ذلت و از بین رفتن عزت و استقلال کشور و زیر پا گذاشتن منافع ملی چیز دیگری نبود ، اما در این میان کشور روسیه و چین با اذعان به حق ایران ، خواستار حل این مساله از طریق مذاکره و گفتگو بودند .در بحران سوریه ، روسیه اجازه ماجراجویی به آمریکا در این کشور را نداده و به مقابله با گروههای تروریستی پرداخت صرف نظر از اینکه انگیزه این کشور ، حفظ امنیت خود یا مقابله با تسلط آمریکا بر این منطقه و یا امر دیگری باشد ، در مبارزه خود صادقانه عمل کرد نه همچون آمریکا که از یکسو به حمایت همه جانبه از این گروهها می پرداخت و اساساً منشأ بحران سوریه و وارد کردن این گروهها به سوریه خود امریکا بود و از سوی دیگر بر طبل مقابله با تروریسم می زند .به هر حال روسیه بر اساس راهبردهای منطقه ای و جهانی دارای روابط هستند هر چند ممکن است با بروز مسائلی منافع این کشور تغییر کند آنچه باید توجه داشته باشیم این است که اگر زمانی کشور روسیه بخواهد این رابطه متقابل و دوستانه را خدشه دار نمایند و استقلال کشور را مخدوش سازند ، نظام جمهوری اسلامی بر اساس تکلیف و مسئولیت دینی و الهی و وظیفه ملی و منافع کشور در رابطه با این کشورها نیز همچون آمریکا و اسرائیل تجدید نظر خواهد نمود . آنچه برای نظام اسلامی اهمیت دارد حفظ استقلال و عزت کشور در عرصه بین المللی است . مقام معظم رهبری فرمودند : در ارتباطات دیپلماسی ما باید بر استقلال و بر این عزت اجتماعی تکیه بشود که بحمد الله می شود و این روش درستی است ما با ملت های دنیا و با دولت های گوناگون عالم ، بنای همکاری و تفاهم داریم البته نه با زورگوها و کسانی که می خواهند همه مسائل را با تکیه بر قدرت خودشان حل بکنند مثل آمریکا با اینها آبمان در یک جوی نمی رود .همچنین فرمودند: جمهوری اسلامی ، رابطه با رژیم آمریکا را که رمز و نشانه قلدری و سلطه ناحق و مظهر ستم به ملتهای ضعیف عالم است ، مردود می داند ... رابطه با دیگر کشورها - چه اروپایی و چه آسیایی و افریقایی و چه کشورهای پیشرفته صنعتی و چه غیر اینها - تا آنجا که به تشخیص مسئولین در جهت منافع کشور و ملت باشد ، برای ما همیشه مطلوب ، بلکه لازم بوده است و مسئولین دولتی موظف بوده و هستند آن را هوشمندانه و پیگیر تامین کنند و آنان و همه ملت بدانند و می دانند که ایجاد این روابط و تحکیم آن ، هیچ گونه خدشه ای به اصل نه شرقی و نه غربی وارد نمی سازد .( منشور دولت اسلامی ، پیشین ، ص 195 و 204) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image