تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

تعاريف غرب در مورد توسعه، و اشكالات آن را بيان نماييد؟ آيا در اسلام تعريف امعى در مورد توسعه وجود دارد؟


كلمه ى توسعه در زبان فارسى معادل development است. اين واژه در زبان انگليسى به معناى رشد كمىّ و افزايش مقدار است؛ به تعبيرى، رشد بادكنكى و افزايش كميت و مقدار توليدات و كالاها و خدمات و آنچه كه موجب افزايش رفاه مادى بشر مى شود؛ به عبارت ديگر، توسعه در آغاز جلوه ى كمى داشته، ولى پس از گذشت حدود نيم قرن از مطرح شدن موضوع توسعه، خصوصاً ديدگاه هاى دو دهه ى اخير، با توجه به بعضى حوايج بشر، توسعه را به صورت كيفى و انسان گرا لحاظ نموده اند. در آغاز كه توسعه مطرح شد، هر كشورى را كه درآمد سرانه اش بالا بود، توسعه يافته مى شمردند؛ البته در آمد سرانه ى بالايى كه هم چنان فزاينده بود، چون رشد و توسعه تفاوت دارند؛ رشد به معناى افزايش درآمد سرانه به صورت صرفاً كمى است ولى توسعه به اين معناست كه فزاينده بودن درآمد سرانه ى يك كشور با تحولى در زيرساخت هاى اقتصادى همراه است؛ به طورى كه اين فزاينده بودن در آمد سرانه، حالت مستمر پيدا مى كند. به هر حال، در آغاز وجه مادى توسعه مدنظر بود؛ ولى در دو دهه ى اخير به اين نتيجه رسيدند كه گاهى روى كرد يك جامعه به توسعه، داراى آثار و نتايج زيانبار اجتماعى، روانى و سياسى خواهد بود؛ بنابراين، از جهت انسانى نيز به توسعه توجه شده است. و حتى توسعه اى مورد قبول قرار مى گيرد كه علاوه بر افزايش درآمد سرانه و تحول در زيرساخت ها، با انسانى تر شدن زندگى، و تعميم توزيع بهتر درآمد جامعه و گسترش رفاه فراگير همراه باشد. اگر بخواهيم با استفاده از منابع معرفت دينى در مورد توسعه نظر بدهيم، مناسب ترين واژه در اين زمينه واژه ى عمران است كه در قرآن و روايات نيز آمده است و آن را به عنوان يكى از اهداف خلقت انسان بر روى زمين معرفى كرده اند. خداوند در قرآن مجيد از قول يكى از انبيا به قومش مى فرمايد: (هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ)؛[1] در اين جا استعمار به آن معناى زشتى كه در اثر كاركرد غرب پيدا كرده، نيست؛ بلكه كشانيدن به عمران و آبادانى است. همان گونه كه در زبان فارسى به آبادى شهرها و در زبان عربى به عمران البلاد تعبير مى كنيم. ابن خلدون، مفسر تاريخ، از آن به «علم العمران» تعبير مى كند و مى توان آن را به جاى كلمه ى توسعه به كار برد و اعتقاد داشت كه در آن علاوه بر معناى كمى جهات كيفى نيز نهفته است. خداوند انسان را در روى زمين آفريد تا زمين را آباد كند و آباد كردن زمين هم حدى ندارد؛ بلكه مى توان آباد و آبادتر شود. حضرت على(عليه السلام) در خطبه ى اول نهج البلاغه مى فرمايد: فأهبطه بعد التّوبه ليعمر أرضه بنسله؛ خداوند آدم را بر روى زمين فرود آورد تا زمين خدا را با نسل خودش آباد كند. حضرت على(عليه السلام) در نامه اى به مالك اشتر، يكى از وظايف والى را عمران بلاد و آبادانى شهرها معرفى نموده اند. اين معنا مى تواند واژه ى مناسبى به جاى توسعه باشد. مفهوم عمران يك مفهوم چند بعدى است، يك بُعد آن، بُعد مادى است؛ يعنى افزايش امكانات مادى زندگى، توسعه ى كشاورزى، دام دارى، صنعت و گسترش بهره بردارى از زمين به عنوان مسكن و گسترش تجارت، كه اين ها را به عنوان بُعد مادى توسعه مى گيريم. در مجموعه اى از روايات اهل بيت(عليهم السلام) كلمه ى عمران با استفاده از مبانى و مسائل ديگرى تحقق پيدا مى كند؛ يعنى عمران علاوه بر بُعد مادى، نتيجه ى يك حركت اخلاقى، عاطفى و اجتماعى است. (صلة الرحم تعمر الديار و تزيد فى الاعمار[2])؛ از اين روايت استفاده مى شود كه حركت اخلاقى و عاطفى، باعث فزونى عمر و آبادانى جامعه مى شود؛ نيز در اسلام، عمران يك پديده ى صرفاً مادى و يك بعدى نيست. در روايت ديگرى از عبدالله بن عباس نقل شده است كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)از خداوند نقل مى كنند: (بالقائم منكم أعمر أرضى بتسبيحى و تقديسى و تهليلى)[3]؛ به وسيله ى امام زمان(عج) من زمين را آباد مى كنم. در اين جا وجه ديگرى از عمران، يعنى جلوه ى معنوى عمران و ازدياد امكانات مادى در اثر روى كرد معنوى نشان داده مى شود. خداوند در قرآن مى فرمايد: (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكات مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا.)[4] اين بيان كننده ى تأثير يك بعد معنوى رفتار مردم است و نتيجه ى چنين رفتارى، يك حاصل مادى است؛ يعنى اگر ايمان داشته باشند، خداوند بركات مادى را بر آنها نازل مى كند؛ بنابراين عمران، يك حقيقت چند بعدى پيدا مى كند. غربى ها در تعريف توسعه، كم كم به اين معنا نزديك مى شوند؛ چون سخن از توسعه ى انسانى و امنيت خاطر و آرامش و رفع اضطراب دارند. ما چگونه مى توانيم اين مسائل را به تحقق برسانيم؟ با افزايش شكوه مادى، اضطراب از بين نمى رود؛ بلكه بايد با روى كرد معنوى، عاطفى و اخلاقى همراه باشد، تا اضطراب از بين برود. دو بعد وجود انسان (بعد مادى و بعد معنوى) با هم حركت رو به رشد داشته اند تا توسعه ى مدنظر اسلام تحقق پيدا كند. اگر ما بتوانيم عمران را به عنوان يك پديده ى چند بعدى تعريف كنيم، تعريف توسعه از ديدگاه اسلام را بيان كرده ايم؛ در حالى كه توسعه ى غربى يك توسعه ى تك بعدى است. هرچند در حال چند بعدى شدن هستند؛ اما آن چند بعد اسلام، در آن لحاظ نشده است.پی نوشتها:[1]. سوره ى هود، آيه ى 61. [2]. بحارالانوار، ج71، ص93، باب 3. [3]. بحارالانوار، ج18، ص341. [4]. سوره ى اعراف، آيه ى 96.منبع: دين و اقتصاد، محمد جواد شريفى، حميده انصارى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1382) .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image