تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
معناى لغوى: «تفسير»، در لغت به معناى پرده بردارى، كشف، و آشكار كردن معناى چيزى مىباشد.
معناى اصطلاحى: مقصود از تفسير قرآن، اين است كه ما معانى آيات قرآن و مقاصد خداوند تبارك و تعالى را، متوجه بشويم و براى ديگران بيان كنيم.
علامه طباطبائى رحمه الله در اين باره مىنويسند: تفسير به معناى بيان معانى آيات قرآن و كشف مقاصد، و مدلولهاى آن است.
بدين ترتيب در تفسير قرآن چند عنصر اساسى وجود دارد:
اول: متوجه شدن معانى كلمات و آيات.
دوم: بدانيم، هدف خدا از بيان اين آيه چه بوده است.
سوم: اين كه آن مطلب را براى ديگران اظهار و بيان كنيم.
اگر اين سه مرحله انجام شود، تفسير صورت گرفته است.
البته چنين تفسيرى بايد براساس قرائن و منابع معتبر باشد يعنى اينكه از قرائن عقلى و قرائن نقلى مثل آيات ديگر قرآن، و احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام استفاده شود تا تفسيرى معتبر و جايز ارائه شود.
تأويل:
معناى لغوى: واژهى «تأويل» در لغت به معناى ارجاع دادن چيزى به چيز ديگر است، مانند اين كه يك موضوعى را به يك معنايى ارجاع بدهيم، يا يك واقعهاى را به واقعهى ديگر، ارجاع بدهيم، پس تأويل ممكن است در، اشياء، به أشياء باشد؛ و ممكن است در، معانى باشد، اما بحث ما در مورد، معانى است.
در قرآن كريم در آيات متعددى واژهى تأويل آمده، از جمله در آيهى 7 سورهى آل عمران مىفرمايد: «مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»؛ «تأويل قرآن را جز خدا و كسانى كه راسخ در علم باشند (/ عميق و ژرفنگر باشند) نمىدانند»
قدماى از مفسرين واژهى تأويل را به معناى تفسير امروزى به كار مىبردند ولى امروزه واژهى تأويل به آن معنا به كار نمىرود بلكه معناى جديدى پيدا كرده؛ اكنون معناى مخالف ظاهر لفظ را تأويل مىگويند. به عبارت ديگر برگرداندن ظاهر لفظ به معناى مرجوح.
دست خدا بالاتر است از دستهاى آنها.
ظاهر اين آيهى شريفه، اين است كه «خدا دست دارد» ولى وقتى ما به آيات ديگر قرآن مثل آيهى شريفهى «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»
مراجعه مىكنيم با قرينهى اينگونه آيات، اين آيه را تاويل مىكنيم، يعنى آن را از ظاهرش به يك معناى ديگرى بر مىگردانيم، و مىگوييم مقصود، دست نيست بلكه مقصود، قدرت خداست و «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» يعنى قدرت خدا برتر است و در ترجمه مىنويسيم: «دستِ (قدرتِ) خدا بالاى دست آنهاست.» نه اينكه خدا دست داشته باشد، چون هيچ چيزى مثل خدا نيست، و دست ما هم مثل دست خدا نيست و اينجا چيز ديگرى از دست مقصود است.
و يا با قرينهى عقلى مىدانيم كه، چون خدا جسم نيست، نمىتواند دست داشته باشد زيرا اگر جسم باشد، لازمهاش محدوديت است و خدا محدود نيست.
بنابراين واژهى «يد» نمىتواند به معناى همين دست ما باشد.
البته براى واژهى تأويل، صاحبنظران علوم قرآن و تفسير، معانى ديگرى هم ذكر كردهاند از جمله علامه طباطبائى رحمه الله و برخى از اهل سنت آن را به معناى، «حقيقت عينى» معنا كردهاند، «5» و يا برخى ديگر تأويل را به معناى «توجيه متشابهات» دانستهاند و آيهى شريفه «مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ» را چنين معنا كردهاند: «توجيه متشابهات را غير از خدا كسى نمىداند.»
و برخى ديگر گفتهاند: تأويل در اين آيه، به معناى تفسير مىآيد.
اگر در كلمات، صاحب نظران علوم قرآن و تفسير جستجو بكنيم، براى تاويل حدود 12 معنا ذكر شده است؛ ولى مشهورترين آن همان دو معناى اول بود كه گذشت يكى به معناى «تفسير» در نظر قدما و يكى هم به معناى «خلاف ظاهر» در نظر مفسران معاصر، و بقيه بحثهاى فنى و دقيقى است كه مجال آن اينجا نيست، و در كلاسهاى علوم قرآن، و تفسير اين مباحث مطرح مىشود.
ولى در مجموع به نظر مىرسد واژهى تأويل يك مشترك لفظى است؛ يعنى مىتواند در جاهاى مختلف معانى متعددى داشته باشد.
تفاوت تأويل با تفسير چيست؟
از لابلاى بحث قبل اين مطلب روشن شد، كه تفسير آن معناى ظاهرى الفاظ است ولى تأويل جايى است كه معناى خلاف ظاهر را با كمك قرينهى عقلى يا نقلى بيان كنيم.
البته اگر تمام معانى تأويل را در نظر بگيريم كه نزديك 12 معنا و كاربرد دارد، گاهى اوقات برخى از معانىِ تفسير، با تأويل يكى مىشود و در پارهاى معانى با هم متفاوت مىشوند.
همانطور كه بيان شد مفسرين گذشته واژهى تفسير را با تأويل يكى مىدانند، ولى در زمان ما، واژهى تفسير با تأويل كاملًا متفاوت معنا مىشود: تفسير يعنى معناى ظاهرى، تأويل يعنى معناى خلاف ظاهر كه با كمك قرينه بدست مىآيد .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.