بزرگان و زیارت /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

نمونه ای از فرمایش و سیره بزرگان را درباره زیارت بیان کنید.


{J دیدگاه آیه‌اللَّه بهجت ( ره ) J} متن ذیل از سخنان عارف عالى قدر حضرت آیه‌اللَّه العظمى بهجت ( ره ) است که در مورد زیارت بیان گردیده است : بسم الله الرحمن الرحیم در مورد زیارت سه نظر وجود دارد : نظر اول از وهابیان مى باشد . آن ها زیارت را شرک مى دانند . گروه دوم اهل سنّت و عده اى از شیعیان هستند که فکر مى کنند امام وفات کرده است . هنگامى که به حرم حضرت رضاعلیه السلام مى روند گویى به زیارت قبور مى روند ! مى پندارند امام فوت کرده است ! ؟ نه امام را مى بینیم ، نه فکر مى کنیم که امام مى بیند ! در این مورد حالت بسیارى از ما همانند پیروان اهل سنّت است ! هنگامى که به دیدن یکى از مسئولین عالى رتبه نظام مى رویم ، مثلاً رئیس جمهور ، چقدر در حرکات خود دقت مى کنیم ؟ در کلماتى که مى گوییم دقت مى کنیم ؟ نگاه خود را برنمى گردانیم ، چرا که خدمت این مقام هستیم ! این مقام ، ما را مى بیند ! آیا همین مواظبت و دقت را در محضر امام رضاعلیه السلام هم داریم ؟ گویى به زیارت مرده اى مى رویم ؟ حضرت رضاعلیه السلام وفات کرده است ! ! آیا معنى H اشهد انک تشهد مقامى و تسمع کلامى و ترد سلامى E را مى فهمید ؟ گروه سوم امام را حىّ ، حاضر ، ناظر و قادر مى دانند . امام عین الله ناظره است . مؤمن خدا را حاضر مى داند ، واسطه خدا را هم حاضر مى داند . عینک داشته باشیم و ببینیم ، مؤمن مى فهمد امام زنده است ، ناظر است ، قادر و مقتدر است . ائمه علیه السلام حاضرند ! حاضرند ! مى بینند ! جواب مى دهند . این ها ممتاز هستند ، از ملائکه بالاتر هستند . التفات ما کم است ! حرم مى رویم و مى آییم فکر مى کنیم کسى ما را ندیده است ؟ ملائکه از ما غافل نیستند . ما را مى بینند ! ( بخش دیگر مربوط به موضوع در ادامه آورده شده است . ) {J اذن دخول J} {J آیه‌اللَّه بهجت ( ره ) در این زمینه مى فرماید : J} « زیارت شما قلبى باشد . در موقع ورود ، اذن دخول بخواهید ، اگر حال داشتید به حرم بروید . هنگامى که از حضرت رضاعلیه السلام اذن دخول مى طلبید . مى گویید : H أ أدخلُ یا حجّه‌اللَّه ؟ E « اى حجت خدا : آیا وارد شوم ؟ » به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولى در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه ؟ اگر تغییر حال در شما بود ، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است . اذن دخول حضرت سیدالشهداعلیه السلام گریه است اگر اشک آمد ، امام حسین علیه السلام اذن دخول داده اند و وارد شوید . اگر حال داشتید ، به حرم وارد شوید ، اگر هیچ تغییرى در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست ، بهتر است به کار مستحبى دیگر بپردازید . سه روز ، روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از آن حضرت اجازه ورود بخواهید » . {J آیه‌اللَّه بیدآبادى نیز مى نویسد : J} « تا زمانى که شوق و میل باطنى ، به زیارت و دعا دارى ، در حرم باش و زمانى که میل تو ، به سستى گرایید بلافاصله از حرم خارج شو که ذکر نگفتن بهتر است از ذکرى که با غفلت و بى توجهى به محتواى ذکر همراه باشد » 1 . « در حرم مطهّر براى پدر و مادرت و نیز کسانى که حقى بر تو دارند ( مانند بزرگان دین واساتید و خویشاوندان و دوستان ) دعا و طلب رحمت نماى » 2 . {J ادب و تشرّف J} تشرف امام خمینى به حرم مطهّر امیرالمؤمنین علیه السلام با آن آداب خاص و زیارت حضرت نیز شایان توجه است . با کمال ادب و متانت ، اذن دخول مى خواندند سپس از طرف پایین پا وارد حرم مى شدند و مقید بودند که از بالاى سر مطهر حضرت امیرعلیه السلام عبور نکنند و هنگامى که مقابل ضریح مطهّر مى رسیدند ، زیارت « امین اللَّه » یا زیارت دیگرى را با نهایت اخلاص مى خواندند ، بعد دوباره به طرف پایین پا بر مى گشتند و در گوشه اى از حرم نشسته ، نماز ، زیارت و دعا مى خواندند . باز دو رکعت نماز مى خواندند و سپس برمى خاستند و با رعایت آداب و اخلاص تمام ، از حرم مطهر خارج مى شدند . در ایام زیارتى و جمعه ها برنامه منظّمى براى دعا و نیایش و نماز و قرآن داشتند که اگر کار یک نفر فقط همین باشد ، نمى تواند به این منظّمى برنامه عبادتش را اجرا کند 3 . {J مرحوم آقاى املایى ، نقل مى کرد : J} « روزى در حرم مطهّر حضرت امام حسین علیه السلام ، امام خمینى را دیدم که در میان انبوه زائران گیر کرده اند و نمى توانند قدمى به پیش بگذارند جلو دویدم و با کنار زدن مردم راه را براى ایشان باز کردم . امام با اعتراض و ناراحتى مرا از این کار منع کردند ولى من بى توجه ، به کار خود ادامه دادم ناگهان متوجه شدم که امام از مسیرى که من براى ایشان باز کرده ام ، نیامده و تغییر مسیر داده اند و در لابه لاى جمعیت به راه خود ادامه مى دهند » 4 . {J احترام به زائر J} {J حضرت آیه‌اللَّه میرزا جواد آقا تهرانى مى گوید : J} از تهران با اتوبوس عازم مشهد بودم . . . مسافر جوانى که کنار من نشسته بود خوابش گرفت و کم کم سرش را روى شانه من گذاشت و به خواب ناز رفت . چند دقیقه اى این وضع را تحمّل نمودم ، امّا دیدم خیلى خسته هستم و هر طورى شده باید خودم را کنترل کنم که مبادا خوابم ببرد ! حتّى مراقب بودم که چُرت هم نزنم بالاخره تا صبح نخوابیدم و حتى چرت هم نزدم و آن شخص جوان الحمدللَّه تا مشهد خوابید و من تمام شب را بیدار بودم و تا صبح محافظ او بودم و شانه ام را به همان صورت که او خوابیده بود نگه داشتم که مبادا به سبب تکان دادن شانه ، او از خواب بیدار شود و موجب اذیتش شود 5 . ( 1 ) پیام حوزه ، شماره 6 . ( 2 ) همان . ( 3 ) همان ، ج 4 ، ص . 12 ( 4 ) همان ، ص 172 و . 173 ( 5 ) خاطراتى از آیینه اخلاق ، ص . 39 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image