تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

چگونه انسانى كه در طول زندگى خود در انحراف و گناه و... بوده ، به وسيلۀ احسان و نيكى و دعاى ديگران و...، وضعيت او در آخرت بدون اين كه خودش نقشى داشته باشد عوض مى‏شود؟


برای روشن شدن جواب باید نکاتی را بیان کنیم:1. هر گناه دو جنبه دارد که یک جنبۀ آن، عصیان و نافرمانی و حرمت شکنی پروردگار است (ظلم در حق پروردگار) و جنبۀ دیگر مربوط به فرد گناهکار و دیگر افراد جامعه است (ظلم در حق مردم و شخص گناهکار).[1]2. گناهان با توجه به اختلاف شرایط زمان و مکان انجام گناه و تفاوت گناهان و شخصیت گناهکار، در یک سطح نیستند و با یکدیگر تفاوت دارند و بالطبع مجازات آنها نیز تفاوت دارد.مثلاً قرآن دربارۀ همسران پیامبر (ص) می فرماید: "اگر شما کار زشتی انجام دهید، مجازات آن را دو برابر خواهید دید".[2]یا در روایتی از امام رضا (ع) آمده است: "کسی که آشکارا گناه می کند و یا آن را پخش می کند ذلیل است و کسی که گناهان را بپوشاند و مخفی کند مورد آمرزش قرار می گیرد".[3].[4]3. در یک تقسیم، گناهان به دو قسم - حق الله و حق الناس - تقسیم می شوند و در روایات آمده است: "خداوند هرگز گناهانی را که حق الناس (حق مردم) است نمی بخشد، مگر این که خود صاحب حق، آن را ببخشد".[5] بنابراین، این قسم از گناهان هرگز با دعا و استغفار فرد گناهکار یا دیگر افراد چه در زمان حیات و یا در بعد از مرگ او، قابل بخشش نیست و باید صاحبان حق راضی شوند و یا از حق خود صرف نظر کنند؛ مثلاً اگر کسی مال دیگری را ضایع کرده یا غصب کرده است تا صاحب مال راضی نشود، خداوند چنین گناهی را نخواهد بخشید.4. گناهان به گروه صغیره و کبیره تقسیم می شوند. گناه کبیره گناهی است که از نظر اسلام آن چنان اهمیت دارد که در قرآن مجید علاوه بر این که از آن نهی شده است، برای ارتکاب آن وعدۀ عذاب دوزخ داده شده است؛ مثل زنا، قتل انسان بی گناه، رباخواری و ... . چنانچه در روایات آمده است.[6] اما گناه صغیره آن است که تنها از آن نهی شده است.قرآن مجید تنها دربارۀ گناهان صغیره وعده آمرزش داده است و فرموده است: "اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می سازیم".[7]طبق این آیۀ شریفه با اجتناب از گناهان کبیره، گناهان صغیره نیز بخشیده خواهد شد. اما باید توجه داشت که گاهی در شرایطی خاص، گناهان صغیره تبدیل به گناه کبیره خواهد شد و از این وعده الاهی خارج می شود؛[8] یعنی بسیاری از گناهان صغیره تبدیل به کبیره خواهند شد که خداوند نه تنها نسبت به آنها وعدۀ آمرزش نداده است که وعده عذاب داده است.[9]5. در یک تقسیم بندی می توان گناهکاران را به دو دسته تقسیم کرد:الف. آنان که از روی جهالت و نادانی مرتکب گناه شده اند و بعد از آن پشیمان شده و در صدد جبران و توبه برآمده اند که خداوند متعال وعده بخشش و آمرزش را منحصر در آنان نموده است.[10]ب. آنان که گناهان را با علم به گناه بودن انجام می دهند و بعد از آن پشیمان نمی شوند که قطعاً آمرزش الاهی شامل این دسته نخواهد شد.از آنچه بیان شد معلوم می شود که آمرزش و بخشش پروردگار و عوض شدن وضعیت فرد گناهکار تنها در مورد گناهانی امکان دارد که خداوند، با تحصیل علل و اسباب آمرزش،[11] وعدۀ عفو و بخشش را داده است.اما این که شخصی که در طول زندگی خود در گناه و انحراف بوده است چگونه به وسیلۀ احسان و نیکی و دعای دیگران، مورد عفو و بخشش قرار می گیرد و سرنوشت او در آخرت عوض می شود؟ باید بگوییم که همۀ افراد غرق در گناه و انحراف این طوری نیستند و امکان ندارد که با اعمال و دعای دیگران وضعیت آنان عوض شود. بله در مورد گناهکارانی که مرتکب گناهانی شده اند که خداوند به آنها وعدۀ مغفرت و عفو داده است، این امید است که حتی با دعا و اعمال نیک دیگران مورد عفو قرار گیرند؛ زیرا قرآن می فرماید: " حسنات[12]، سیئات (و آثار آنها) را از بین می برند.[13]همان طوری که شخص گناهکار اگر در زندگی کارهای نیکی انجام دهد به واسطۀ انجام کارهای نیک او، طبق آیۀ قرآن خداوند گناهان و آثار گناهان او را محو می نماید، حال اگر دیگران کارهای نیک انجام دادند و ثوابش را به فرد گناهکار هدیه کردند، این اعمال نیز باعث محو گناهان و آثار گناهان او خواهد شد.ما روایات زیادی داریم که می فرماید: وقتی شخصی از دنیا می رود اگر دیگران (فرزندان یا افراد دیگر) کارهای نیکی؛ نظیر نماز، روزه، حج، صدقه، آزادسازی بندگان و ... انجام دهند و ثواب این کارها را به این فردی که از دنیا رفته است هدیه کنند، ثواب و پاداش این اعمال به او خواهد رسید.[14]مسلماً وقتی که ثواب اعمال خیر دیگران که به فردی گناهکار هدیه می شود، به او برسد اگر در حد جبران آثار سوء گناهان فرد گناهکار باشد، گناهانش را نیز جبران خواهد کرد و اصولاً این عدالت خداوند است که با اعمال نیک دیگران در حق گناهکار، گناهانی که در حد آن کارهای نیک هستند آمرزیده شوند؛ زیرا خداوند تعالی بر لسان نبی اش این راه را باز و مفتوح گذاشته است[15]. همان طوری که در این جهان نیز اگر کسی مرتکب خلافی شد و خسارتی به دیگری وارد کرد، اگر شخص ثالثی این خسارت را از طرف او جبران نماید، قطعاً شخص خسارت دیده راضی خواهد شد و اگر راضی نشود مورد ملامت قرار می گیرد. بنابراین، هیچ جای تعجب و سؤال نیست که چطور گناه فرد گناهکار که از دنیا رفته است با اعمال و کارهای افراد دیگر جبران می شود.بله اگر فرد آن قدر گناه و معصیت کرده که اگر تمام افراد نیکوکار هم کارهای نیک خود را به او بدهند باز جبران گناهان بزرگ و بی شمار او را نکند، در این صورت هرگز با اعمال دیگران گناهان او آمرزیده نخواهد شد، بلکه از بار گناهان او کاسته خواهد شد و خداوند متعال در عذاب او تخفیف خواهد داد.[16]لازم به تذکر است از آن جایی که خداوند متعال عادل و حکیم است و به هیچ یک از بندگانش ذره ای ظلم نمی کند، اعمال هیچ بنده ای را نادیده نمی گیرد و اجر و پاداش هیچ نیکوکاری را ضایع نمی کند، ممکن است کسانی را ببخشد که از نظر ما گناهکار و مستحق عذابند (چون ما به تمام اعمال و رفتار آنان آگاهی نداریم)، لکن خداوند چون از همه چیز خبر دارد و از چیزهایی آگاهی دارد که ما آگاه نیستیم، باید مغفرت و عفو او را به حساب آن اعمال نیکی بگذاریم که خداوند می داند و ما نمی دانیم.البته نباید از این نکته هم غفلت ورزید که معمولا دعا ی خالصانه و طلب آمرزش از خدا برای دیگران به خاطر جهات مثبت و کارهای خیری است که دیگری در زندگی خود انجام داده است و الا اگر فردی هیچ نقطۀ مثبتی در زندگی خود نداشته باشد و سراسر زندگی اش آکنده از گناه باشد، کسی درباره او دعای خالصانه واقعی نخواهد کرد، حتی فرزندان و نزدیکان او! و نزدیکان او، اگر خودشان افراد ناصالحی باشند که دعایشان مستجاب نمی شود و اگر افراد صالحی باشند که دل خوشی از او ندارند تا با الحاح و پافشاری درباره اش دعا نمایند.تفسیر نمونه در پاسخ به این سؤال که چگونه آیاتی که شفاعت را مطرح می کنند، یا آيۀ 21 سورۀ طور که می فرماید: "فرزندان بهشتيان را نيز به آنها ملحق مى‏سازيم در حالى كه ذريه تلاشى در اين راه نكرده‏اند، یا آنچه که در روايات اسلامى آمده كه هر گاه كسى اعمال خيرى انجام دهد، نتيجه او به فرزندان او مى‏رسد، با این آیه قابل جمع است که بهرۀ هر كس در قيامت تنها حاصل سعى او است.قرآن می فرماید: انسان بيش از سعى و كوشش خود حق ندارد، ولى اين مانع از آن نخواهد بود كه از طريق لطف و تفضل پروردگار، نعمت هایى به افراد لايق داده شود. استحقاق مطلبى است و تفضل مطلبى ديگر. همان گونه كه حسنات را ده برابر و گاه صدها يا هزاران برابر پاداش مى‏دهد.از اين گذشته شفاعت بى حساب نيست، آن هم نياز به نوعى سعى و تلاش و ايجاد رابطه‏اى معنوى با شفاعت كننده دارد.[17] همچنين در مورد الحاق فرزندان بهشتيان به آنها نيز قرآن در همان آيه مى‏گويد: "و اتبعتهم ذريتهم بايمان". اين در صورتى است كه فرزندان آنها در ايمان از آنها پيروى كنند.[18]علامه طباطبائی (ره) در کتاب المیزان در بحث شفاعت می گویدید: اگر شخصى بخواهد به ثوابى برسد كه اسباب آن را تهيه نديده و از عقاب مخالفت تكليفى خلاص گردد بدون اين كه تكليف را انجام دهد، در اين جا متوسل به شفاعت مى‏گردد و مورد تاثير شفاعت هم همين جا است، اما نه بطور مطلق؛ براى اين كه بعضى افراد هستند كه اصلا لياقتى براى رسيدن به كمالي كه مي خواهند ندارند؛ مانند يك فرد عامى كه مي خواهد با شفاعت اعلم علما شود، با اين كه نه سواد دارد و نه استعداد، يا رابطه‏اى كه ميان او و ديگرى واسطه و شفيع شود ندارند؛ مانند برده‏اى كه به هيچ وجه نمى‏خواهد از مولايش اطاعت كند و مي خواهد در عين ياغى‏گرى و تمردش به وسيلۀ شفاعت مورد عفو مولا قرار گيرد كه در اين دو فرض، شفاعت سودى ندارد؛ چون شفاعت وسيله‏اى است براى تتميم سبب، نه اين كه خودش مستقلا سبب باشد. اوّلى را اعلم علما كند و دومى را در عين ياغي گريش مقرب درگاه مولا سازد.[19]پی نوشتها:[1] تفسیر نمونه، ج 6، ص 415.[2] احزاب، 30[3] کافی، ج 2، ص 428.[4] تفسیر نمونه، ج 14، ص 406.[5] کافی، ج 2، ص 433.[6] "الکبائر التی اوجب الله عزوجل علیه النار"؛ گناه کبیره آن است که خداوند آتش جهنم را بر آن واجب کرده است. کافی، ج 2، ص 276.[7] "ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سئیاتکم و ندخلکم مدخلاً کریماً"، نساء، 31، ترجمه مکارم شیرازی.[8] شرایطی که گناهان صغیره را به گناهان کبیره تبدیل می کند عبارت اند از:1. در صورتی که گناه صغیره تکرار شود، امام صادق (ع) فرمود: "لاصغیرة مع الاصرار" یعنی هیچ گناهی با اصرار بر آن (تکرار) صغیره نخواهد بود. (به کبیره تبدیل می شود). کافی، ج 2، ص 88.2. در صورتی که گناه کار، گناه صغیره را کوچک بشمارد و آن را تحقیر کند، کبیره می شود. حضرت علی (ع) فرمود: "اشد الذنوب ما استهان به صاحبه"[8] یعنی بزرگ ترین گناهان، گناهی است که کسی که آن را مرتکب می شود، آن را کوچک بشمارد. وسائل الشیعة، ج 15، ص 312، باب 43.3. در صورتی که گناهکار از روی طغیان و تکبر و گردن کشی مرتکب گناه شود قرآن می فرماید: "فاما من طغی و اثر الحیوة الدنیا فان الجحیم هی الماوی"؛ اما آن کسی که طغیان کرده و زندگی دنیا را مقدم داشته مسلماً دوزخ جایگاه اوست. نازعات، 37.4. در صورتی که گناه صغیره از افراد بزرگ و صاحب موقعیت اجتماعی سر بزند، قرآن دربارۀ همسران پیامبر (ص) می فرماید: "اگر شما کار زشتی انجام دهید، مجازات آن را دو برابر خواهید دید". احزاب، 30، ترجمه مکارم شیرازی.5. در صورتی که گناهکار از انجام آن مسرور باشد، پیامبر اکرم (ص) فرمود: "هر کس گناهی کند در حالی که خندان باشد در آتش وارد می شود در حالی که گریان است". وسائل الشیعة، ج 15، ص 305، باب 40.6. در صورتی که گناهکار عدم مجازات سریع خداوند را دلیل بر رضایت خداوند از خود بداند. قرآن از قول بعضی از گناهکاران مغرور نقل می کند که آنها در پیش خود می گویند چرا خداوند ما را مجازات نمی کند (شاید خداوند از کار ما راضی است) سپس قرآن اضافه می کند که آتش دوزخ برای آنها کافی است. مجادله، 8. تفسیر نمونه، ج 3، ص 359 به بعد.[9] البته این مطلب با شمول شفاعت نسبت به مرتکبین کبیره منافات ندارد. علامه طباطبائی در بارۀ این که شفاعت به چه چيز تعلق مى‏گيرد؟ می گوید: شفاعت دو قسم بود، يكى تكوينى كه عبارت است از تاثير هر سببى تكوينى در عالم اسباب و يكى تشريعى كه مربوط است به ثواب و عقاب. حال مي گویيم از اين قسم دوم بعضى در تمامى گناهان از شرك گرفته تا پایين‏تر از آن اثر مى‏گذارد؛ مانند شفاعت و وساطت توبه و ايمان. البته توبه و ايمان در دنيا و قبل از قيامت. بعضى ديگر در عذاب بعضى از گناهان اثر دارد؛ مانند عمل صالح كه واسطه مي شود در محو شدن گناهان. اما آن شفاعتى كه مورد نزاع و اختلاف است؛ يعنى شفاعت انبيا و غير ايشان در روز قيامت، براى برداشتن عذاب از كسي كه حساب قيامت، او را مستحق آن كرده است و در گذشته - در بحت عنوان شفاعت در حق چه كسى جريان مى‏يابد- ، گفتيم كه اين شفاعت مربوط است باهل گناهان كبيره، از اشخاصى كه متدين بدين حق هستند و خدا هم دين آنان را پسنديده است. ترجمه الميزان، ج 1 ، ص 264.[10] قرآن می فرماید: "انما التوبة علی الذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم..."؛ پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند، سپس زود توبه می کنند خداوند توبه چنین افرادی را می پذیرد. نساء، 17، ترجمه مکارم شیرازی.[11] مفسران با استفاده از آیات و روایات، اسباب آمرزش گناهان را این طور بر شمرده اند:1. توبه و بازگشت به سوی خدا توأم با پشیمانی از گناهان گذشته و تصمیم بر اجتناب از آن در آینده. قرآن در این زمینه می فرماید: "هو الذی یقبل التوبة عن عباده و یعفو عن السیئات..."؛ او کسی است که توبه را از بندگانش می پذیرد و بدی ها را می بخشد و آنچه را انجام می دهید می داند. شوری، 25، ترجمه مکارم شیرازی.2. انجام کارهای نیک فوق العاده که سبب آمرزش اعمال زشت می شود: "ان الحسنان یذهبن السیئات"؛ حسنات، سیئات (و آثار آنها) را از بین می برند. هود، 114، ترجمه مکارم شیرازی.3. شفاعت: حقیقت شفاعت دعای پیامبر اکرم (ص) یا یکی از ائمه طاهرین (ع) در حق گناهکار است تا مورد عفو و آمرزش الاهی قرار گیرد. جعفر سبحانی، بحوث قرآنیه، ص 117-118.اگرچه شفاعت را یکی از اصول مسلم اسلام است که در آیات قرآن و احادیث مطرح شده است و موجب غفران بندگان گناهکار می شود، ولی این شفاعت دارای شرط هایی است و شامل هر کس نمی شود، بلکه شامل کسانی می شود که نسبت به انجام واجبات دینی خود و مخصوصاً نماز سهل انگار نباشند و خداوند نیز اجازۀ شفاعت دربارۀ آنها را داده باشد و همین طور شامل همۀ گناهان نمی شود. (شرایط شفاعت و جزئیات آن در جای خود آمده است).4. پرهیز از گناهان کبیره باعث آمرزش گناهان صغیره می شود. نساء، 31.5. عفو الاهی که شامل کسانی است که شایستگی آن را داشته باشند. عفو الاهی مشروط به مشیت الاهی است و دارای شرایط و قیودی است و به کسانی تعلق می گیرد که شایستگی خود را عملاً به نوعی به اثبات رسانیده باشند.از این جا معلوم می شود که چرا خداوند متعال فرموده است "شرک" بخشیده نمی شود؛ زیرا مشرک ارتباط خود را با خداوند به طور کلی قطع کرده است و مرتکب کاری شده است که بر خلاف تمام اساس ادیان و نوامیس آفرینش است.در میان اسباب آمرزش گناهان که برشمردیم، شاید قوی ترین سبب، توبه باشد که در آیات زیادی "خداوند بندگانش را به توبه دعوت کرده است". تحریم، 8؛ هود، 60؛ نور، 31. و فرموده است که "توبه کنندگان را دوست دارد".بقره، 222. و "کسانی را که توبه کنند گناهانشان رابه حسنه تبدیل خواهد کرد". فرقان، 70.اما همین توبه باید با شرایط خاص خود و در وقت مناسب انجام پذیرد تا مؤثر واقع شود. از جمله این که گناهکار باید: 1. از عمل خود واقعاً نادم و پشیمان باشد. 2. عمل ناشایست خود را جبران نماید (اگر حق مردم را ضایع نموده آن را جبران کند و یا رضایت آنان را جلب نماید. 3. تصمیم داشته باشد که دیگر به آن گناه باز نگردد. 4. در فرصت کافی توبه کرده باشد نه به هنگامی که مرگ خود را حتمی می داند.[12] کارهای نیک[13] "ان الحسنات یذهبن السیئات". هود، 114، ترجمه مکارم شیرازی.[14] وسائل الشیعة، ج 2، ص 445 ،ح 2603و 2605و 2606 ؛ ج 3 ، ص 200 ؛ ج6 ، ص 219 ؛ ج 11 ص204.[15] نک: میزان الحکمة، حرف التاء، موضوع التوبة.[16] البته گناه شرک حساب ویژه ای دارد. قرآن مجيد در این باره می فرماید: "مسلمانان حق ندارند براى مشركان استغفار كنند اگر چه بستگان و نزديكان آنها بوده باشند، سپس براى اين كه كسى استغفار ابراهيم را در باره آزر دستاويز قرار ندهد، چنين مى‏گويد: "و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعدة وعدها اياه فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه" توبه، 114. استغفار ابراهيم براى پدرش ( آزر ) فقط به خاطر وعده‏اى بود كه به او داده بود. تفسير نمونه، ج 5 ، ص 304.[17] برای آگاهی بیشتر از معنا و شرایط و... شفاعت، رجوع شود به: تفسير نمونه، ج 13، ص 304 ؛ ج 9 ، ص 90 ؛ ج 1 ، ص 228 ؛ ج 1 ، ص 229 ؛ ج 1، ص 235 و ترجمه الميزان، ج 1 ، ص 238- 265.[18] تفسير نمونه، ج 22 ، ص 555 – 556.[19] ترجمه الميزان، ج 1 ، ص 240.منبع: http://farsi.islamquest.net .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image