آیین مسیحیت-آیین زرتشت-آیین یهود /

تخمین زمان مطالعه: 51 دقیقه

دین یهود و کلیمی و زردشتی و مسیحی را به طور مختصر توضیح دهید.


زرتشت در رابطه با آیین زرتشت ابهامات و اشکالات متعددى وجود دارند. برخى از این اشکالات جنبه تاریخى دارند، برخى کلامى و اعتقادى اند، بعضى مربوط به وثاقت کتاب آسمانى و اشکالاتى نیز راجع به حوزه هاى اخلاقى و رفتارى و یا نظام اجتماعى و خانوادگى آن مربوط مى شود. اکنون به اختصار به پاره اى از این موارد اشاره مى کنیم. یک. نظرگاه تاریخى اطلاع دقیقى پیرامون زمان پیدایش و ظهور زرتشت به عنوان پیامبر آیین مزدیسنى وجود ندارد. برخى از دانشمندان مانند هوسینگ در اصل وجود او تردید کرده و چون رستم و اسنفدیار شخصیتى موهوم دانسته اند.بنگرید : شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 239، قم و تهران : صدرا، چاپ هشتم، 1383. بعضى تاریخ ظهور او را 600 و برخى تا 6000 سال قبل از میلاد دانسته اند. قول مشهور آن است که او 660 سال پیش از میلاد پا به جهان گذاشته و سى سال بعد دعوى نبوت کرده و بنگرید : . همچنین در مورد این که واقعاً او پیامبرى الف. حسین توفیقى، همان، ج 14، ص 186.ب. جان بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص 453.ج. دین ایران باستان، ص 188.بنگرید : محل تولد وى نیز مردد بین رى، آذربایجان، افغانستان، فلسطین، خوارزم و فارس است د. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 186.الف. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 57 و 58.ب. ابراهیم پورداود، اوستا، ص 28. به سال 583 ق.م در آتشکده بلخ به دست تورانیان کشته شده است.ج. دین ایران باستان، ص 185. برگزیده از سوى خداست یا نه، اطلاع دقیقى در دست نیست و مسلمانان صرفا به استناد منابع دینى خود - نه با اتکا به ادله تاریخى - برخى برآنند که آنچه در نصوص اسلامى به ویژه در قرآن به عنوان . بنابراین فارغ از برخورد اسلام و مسلمانان با پیروان زرتشت و آیین او؛ هیچ دلیلى بر اعتبار و بنیاد الهى آن وجود ندارد و حتى اعراب زیرسلطه ساسانیان نیز آیین مجوس در ردیف ادیان وحیانى و داراى کتاب در برابر مشرکین قرار گرفته غیر از آیین زرتشتى موجود است و با آن تفاوت هاى اساسى دارد.با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نموده اندجهت آگاهى بیشتر در این باره بنگرید : رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى زرتشت (مق)، معارف (ماهنامه)، ش 49. آنان را اهل کتاب نمى شناختند.بنگرید : همان، ص 18. دو. عدم وثاقت کتاب اوستا کتاب مقدس زرتشتیان «اوستا» نام دارد. قدیمى ترین نسخه اوستا که به خط «دبیره» نوشته شده و در دانمارک ابراهیم پورداود، اوستا، ص 49، ق : منبع پیشین. یعنى 1908 سال بعد از کشته شدن زرتشت نگهدارى مى شود مربوط به سال 1325 میلادى است. بنابراین به احتمال زیاد زرتشتیان حدود 20 قرن کتاب مدون و شناخته شده اى نداشته و اگر داشته اند اثرى از آن در دست نیست. افزون بر آن زرتشتیان آیین اتفاق نظر دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر از اوستاى کنونى بوده است. اوستاى کنونى داراى 83000 کلمه است و احتمالاً اصل آن داراى 345700 یعنى چهار برابر بوده است. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 188. کریستن سن بر آن است که علت کاسته شدن از حجم اوستا در دوره ساسانى تمایل خود زرتشیان به حذف پاره اى از افسانه ها و اسطوره هاى عامیانه در اوستا نگاشت هاى پیشین بوده است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: الف. کریستن سن، آرتور امانوئل، ایران در زمان ساسانیان، ص 163 و 164.؛حسین توفیقى، همان، ص 59. .این مساله زرتشت را با دو مشکل اساسى روبرو مى سازد.2-1. تردید در وثاقت کتاب مقدس؛ زیرا کتابى که بیش از نوزده قرن پس از رحلت ابلاغ کننده آن گردآورى شود، آن هم براساس نوشته هاى پراکنده اى که تواتر تاریخى در مورد آنها ثابت نیست، به شدت اعتبار و وثاقت آن را مخدوش مى سازد. برخى نیز برآنند که اوستا در دوره هخامنشى مدون بوده و با حمله اسکندر از میان رفته و یا اسکندر آن را سوزانده است و تا ظهور ساسانیان اثرى از اوستاى مدون نبوده تا آن که به دستور اردشیر، یکى از روحانیون زرتشتى بار دیگر اوستا مرتب شد. اما این که بر چه اساسى اوستا بازسازى شده و تا چه اندازه بابنگرید : شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 187. اوستاى اصلى انطباق دارد معلوم نیست.2-2. اوستا داراى 5 بخش به نام هاى زیر است : «یسنا»، «ویسپرد»، «وندیداد»، «یشتها» و «خرده اوستا». قسمتى از «یسنا»، «گاتها» نامیده مى شود که مشتمل بر ادعیه و معارف دینى و معروف ترین قسمت اوستاست. از وبنگرید : هنریک ساموئل ینبرگ، دین هاى ایران باستان، ص 2، ترجمه سیف الدین نجم آبادى ؛ دین و فرهنگ ایرانى پیش از عصر زرتشت، ص 304. ق : همان. این مسأله نیز اعتبار بنگرید : تاریخ ادیان، ص 454، مقدمه جلیل دوستخواه، بر کتاب اوستا، ج 1، ص 11. ق : رسول رضوى، بقیه آن به دوران پیش از زرتشت و یا پس از وى تعلق دارد. اوستا را به عنوان کتاب آسمانى زرتشت مخدوش مى سازد. نظر اوستا پژوهان تنها قسمتى از گاتها به زرتشت تعلق دارد.بازکاوى تاریخ و آموزه هاى آیین زرتشت.2-3. به فرض ثابت شود که اولاً زرتشت پیامبرى الهى بوده و ثانیاً آنچه در اوستاى کنونى وجود دارد عیناً همان مطالبى است که از زرتشت به یادگار مانده؛ در نهایت مخاطبان را با دینى ناقص مواجه مى کند که حدود سه چهارم آن از دست رفته است. لاجرم پیامبر دیگرى لازم است که نیازهاى دینى از دست رفته را جبران و خلاء موجود را پر نماید.به عبارت دیگر اگر اوستاى موجود براى هدایت بشر کافى بود، انزال سه چهارم دیگر لغو و بى فایده بود. و اگر کافى نبود چنین نقصى وجود دین و پیامبر دیگر را لازم مى نماید و بر زرتشتیان نیز لازم مى شود که به آیین کامل بعدى ایمان مى آورند. سه. نژاد و ملیت گرایى نژادپرستى و ملیت گرایى یکى از عوامل منفى راه یافته در آیین زرتشت به ویژه از دوره ساسانى است. این مسأله به آیین یاد شده ویژگى هاى تاریخى و احکام خاصى بخشیده است از جمله:3-1. اگرچه احتمالاً دعوت زرتشت فراگیر بوده ولى براساس شواهد تاریخى پیروان آن همه آریایى بوده و از نژادهاى دیگر چندان کسى به این آیین در نیامده است.زرتشت و آموزش هاى او، ص 7 3-2. ملیت گرایى و ناسیونالیسم در «فرّ ایزدى» به خوبى آشکار است. فریا خوارنه فروغى است ایزدى، به دل هر که بتابد برترى یابد، پادشاه شود، پیروز گردد یا در کمالات نفسانى و روحانى آراسته شود و پیامبر گردد. دو نوع فر بنگرید: الف. مرضیه شنکایى، بررسى تطبیقى اسماى الهى، ص 279، تهران، سروش، چاپ اول، 1381. در اوستا آمده: Airayane yareno(یئریانم خوارنه) و Kavaenem xareno(فرکیانى) که دومى تا ظهور رسوشیانت همیشه با ایرانیان خواهد بود.ب. پورداود، یَشت ها، ج 2، ص 310.3-3. نژادگرایى و نظام طبقاتى سبب تجویز و گسترش ازدواج با محارم شده است. «کرتیر» از بنیانگذاران زرتشتى ساسانى نوشته است: «بسیار ازدواج ها میان محرمان برقرار نمودم».هاشم رضى، ج 1، ص 45. این مسأله همواره موجب خرده گیرى بر آیین زرتشت گردیده است.3-4. بى ارزش انگارى جان غیرزرتشتیان؛ در تفکر زرتشتى انسان ها به دو دسته: مزداپرستان (زرتشتیان) و دیوپرستان (نازرتشتیان) تقسیم مى شوند.در این آیین اگر پزشکى در پى آموزش جراحى است باید تمرین خود را بر دیوپرستان آغاز کند. اگر سه دیوپرست به دست او مرد، دیگر نباید بر مزداپرستان پزشکى کند.وندیداد، فرگرد هفتم، بند 37 و 38. 3-5. انحصارگرایى؛ یکى از ویژگى هاى نظام اجتماعى زرتشتى سامانى انحصارگرایى در قدرت، ثروت و دانش در طبقات فرادست است.آموزش در انحصار موبدان و کاهنان بوده و طبقات فرودست به کلى از آموختن دانش محروم بودند تا آن جا که گفته اند: «موبد را باید لغت پهلوى غیر را نیاموزد و به عبارتى به طبقه خود. تعلیم کن».دبستان المذاهب، ص 111. چهار. نظام طبقاتى جامعه ساسانى و آیین زرتشت پیوندى دو سویه دارند. از طرفى آیین ساسانى شکل خاص و ویژه اى به این آیین بخشیده به طورى که برخى از پژوهشگران زرتشتى موجود را شدیدا متأثر از ساسانیان دانسته اند. از طرف دیگر جامعه ساسانى نماد جامعه مطلوب و مورد نظر آیین بنگرید : رسول رضوى، همان ص 20. چنین جامعه اى شدیدا مورد حمایت و حفاظت آموزه ها و پیشوایان زرتشتى بوده است. زرتشت شناخته مى شود.در این نظام جامعه از چهار طبقه متمایز تشکیل شده بود:1. آژون (روحانیون)، 2. ارتش تاران،3. کشاورزان، بنگرید : .الف. عبدالعظیم رضایى، زین العابدین آذرخش، تاریخ ده هزار ساله ایران، ج 2، ص 106.4. صنعتگران ب. اوستا، یسنا، 19/17.در این نظام اولاً طبقات وضعیت سربسته اى داشته و به هیچ روى امکان ترقى از طبقه اى به طبقه دیگر وجود نداشت. ثانیاً طبقات فراتر امتیازات فراتر و طبقات فرودست محدودیت هاى بیشترى داشتند و جز کار و بردگى بهره اى نصیب شان نمى شد. ثالثاً امتیازات و محرومیت هاى طبقاتى جنبه ارثى داشت و نسل به نسل به اجبار و بدون امکان تغییر تداوم مى یافت. پنج. افسانه گرایى و بت پرستى وجود افسانه هاى خردگریز در اوستا یکى از ضعف هاى آیین و کتاب مقدس زرتشتى است.کریستن سن افسانه خلقت را بر اساس اوستاى ساسانى چنین نقل مى کند: «... عمر دنیا بالغ بر 12000 سال است. در سه هزار سال نخستین عالم، اوهرمزد (یا عالم روشنى) و اهریمن (یا عالم تاریکى) در جوار یکدیگر آرام مى زیسته اند. این دو عالم از سه جانب نامتناهى بوده، فقط از جانب چهارم به یکدیگر محدود مى شده اند. دنیاى روشن در بالا و عالم ظلمانى در زیر قرار داشته و هوا فاصله آنها بوده است. مخلوقات اورمزد در این سه هزار سال در حال امکانى بودند، سپس اهریمن نور را دیده درصدد نابود کردنش برآمد. اوهرمزد که از آینده آگاهى داشت مصافى به مدت نه هزار سال با وى طرح افکند. اهریمن که فقط از ماضى آگاه بود رضا داد. آن گاه اوهرمزد به او پیشگویى کرد که این جدال با شکست عالم ظلمت خاتمه خواهد یافت. از استماع این خبر اهریمن سخت متوحش شد و مجدداً به عالم تاریکى درافتاد و سه هزار سال در آنجا بى حرکت بماند. اوهرمزد در این فرصت دست به آفرینش جهان زد و چون کار خلقت به پایان رسید، گاوى را بیافرید که موسوم به گاو نخستین است. پس آنگاه انسانى بزرگ خلق کرد به نام گیومرد (کیومرث) که نمونه نوع بشر بود. آنگاه اهریمن به آفریدگان او حمله برد و عناصر را بیالود و حشرات و هوام ضاره را بیافرید. اوهرمزد در پیش آسمان خندقى کند. اهریمن مکرر حمله کرد و عاقبت گاو گیومرد را بکشت اما از تخمه گیومرد که در دل خاک نهفته بود چهل سال بعد گیاهى رست که اولین زوج آدمى به اسم مشیگ و مشیانگ از او بیرون آمد. دوره آمیزش نور و ظلمت که آن را گمیزشن گویند شروع شد. انسان در این جنگ خیر و شر به نسبت اعمال نیک یا بد خود از یاران نور یا از اعوان ظلمت همان، ص 168. 169. شمرده مى شود».افسانه گرایى در زرتشتى گرى دوره ساسانى به بنیادى ترین مبانى اعتقادى یعنى خداباورى نیز راه یافته است. علیرغم آن که گفته اند زرتشت خداى مجرد را باور داشته، اما خداى زرتشتى ساسانى داراى شکل و ریش و عصا و تاج است و هنوز که هنوز است با چنین شمایل انحطاط و تجسم یافته اى به عنوان آرم ملى بر روى تابلوى بسیارى از مؤسسات زرتشى عصر حاضر به چشم مى خورد و خدا را به ؛ صورت بتى بسان یک پادشاه نشان مى دهد.جهت آگاهى بیشتر بنگرید : شهید مطهرى، همان، ص 195-192. در این آیین آتش، دختر خدا شناخته مى شودایران در زمان ساسانیان، ص 168. گاو به ویژه گاو نر تقدس ویژه مى یابد. در افسانه خلقت، اول مخلوق زمینى بنگرید : الف. شهید مطهرى، همان، ص 198-196.!ب. ایران در زمان ساسانیان، ص 167.فرض مى شود و با گیومرد (کیومرث) به درجه شهادت نائل مى گردد و بول آن از آب پاک کننده تر است. شش. احکام خردستیز و غیرعملى افزون بر احکامى که در لابه لاى مطالب پیشین اشاره شد احکام خردستیز دیگرى در آیین زرتشتى وجود دارد که به پاره اى از آنها اشاره خواهد شد.وندیداد، فرگرد، پانزدهم، بند 6-5. یعنى مرگ ارزان که با دادن تاوان 6-1. تقدیس سگ؛ در وندیداد سگ مقام بسیار بالایى دارد به طورى که اگر کسى استخوان سخت و ناجویدنى به آن بدهد یا آن را بترساند گرفتار مجازات پشوتنو بخشوده نمى شودهمان، بند 1. دارد.نیز اگر کسى سگ آبى را بکشد باید ده هزار بسته هیزم سخت خشک، ده هزار هیزم نرم خشک از چوب هاى خوش بو، ده هزار برسم (شاخه هاى تازه بریده شده) ده هزار شیر پاک و... را به روان سگ آبى بدهد. پس ده هزار مار، ده هزار سگ نما (گربه)، ده هزار سنگ پشت، ده هزار قورباغه اى که در خشکى زندگى مى کند، ده هزار موردانه کش، ده هزار مورگودال کن، ده هزار کرم خاکى، و ده هزار مگس را کشته و ده هزار گودال ناپاک را پُر کندهمان، بند 1 تا 18. ده ها کار دیگر که انسان از شنیدن آن حیران مى شود و نیز مجازات کسى که پیکر مرده سگى را بر زمین اندازد دو هزار ضربه شلاق است.نگا : وندیداد، فرگرد ششم، بند 25-24. ق : رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى زرتشت. الف. دارمستتر، مجموعه قوانین زردشت، ترجمه موسى جوان، ص 211 و 223..ب. سید حسن حسینى (آصف)، درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتى (مق) هفت آسمان (فصلنامه)، ش 28، سال هفتم، زمستان 84.6-2. احکام بانوان؛ در اصطلاح وندیداد کلمه «دشتان» به معنى قاعدگى، عادت ماهانه زنان کاربرد دارد و احکام بسیار پیچیده و سختى به دنبال دارد، چنین زنى باید دور از دیگران و در «دشتانستان» که . جایى متروک و دور از آتش .وندیداد، فرگرد شانزدهم، بند 24 - 25. . در ظرف هاى فلزى کم بها به او غذاى مى دهند لکن بایدوندیداد فرگرد شانزدهم، بند 1 - 5. بعد او را با گمیز (ادرار گاو) در دو گودال شستشو و آب و مردمان است ساکن شود غذاى کم بخورد تا نیرو نگیرد مى کنند سپس در گودال سوم با آب .همان، بند 6. و در تابستان باید 200 مورچه بکشد و اگر زمستان بود باید 200 حشره گزنده و آسیب شستشو مى شود رسان را از بین ببردهمان، بند 12. حال اگر زنى بچه مرده به دنیا آورد باید او را در آلونکى دور از آب و آتش و مردم حبس کرد، او باید 3 یا 6 یا 9 جام گمیز «ادرار گاو» بنوشد تا رحم او پاک شود. بعد از آن مى تواند شیر گرم مادیان گاو را بنوشد ولى نمى تواند آب بنوشد. تا 3 شب باید به این گونه بماند بعد از 3 شب تن و جامه خود را با گمیز آمیخته با خاکستر و آب در کنار 9 گودال بشوید بعد تا 9 شب بدین منوال تنها . مى ماند. بعد از آن تن و جامه خویش را با ادرار گاو و آب مى شوید تا پاک شود». همان، ق : رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى زرتشت.بنگرید : و جسد مرده را در دخمه الف. فرهنگ ادیان جهان، ص 286.ب. محمد معین، مزدیسنا و ادب پارسى، ص 53 و 54.6-3. منع دفن مردگان؛ در آیین زرتشتى خاک و آتش پاک و مقدسند و به همین دلیل از سوزاندن و دفن مردگان جلوگیرى مى شود. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 198 و 199؛وندیداد، فرگرد هشتم، بند 45-44 این مسأله بیش از نیم قرن است که توسط دولت هاى ایران و هند به جهت و کیفر کسى که مرده اى را در زمین دفن کند و یک سال در زمین بماند دو هزار تازیانه است. همان، فرگرد هشتم، بند 25. یا بالاى بلندى باید گذاشت تا خوراک حیوانات و پرندگان شود حفظ بهداشت عمومى ممنوع شده است. و اگر دو سال بماند هرگز حتى با توبه یا جریمه و کفاره تطهیر نمى شود. همان، 3/39 ق : رسول رضوى، بازکاوى تاریخ و آموزه هاى آیین زرتشت. هفت. پیشگویى هاى غیر واقع براساس «هزاره گرایى زرتشتى» انتظار ظهور سه منجى از نسل زرتشت مطرح است که یکى پس از دیگرى جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد:الف. هوشیدر، 1000 سال پس از زردشت.ب. هوشیدرماه، 2000 سال پس از زرتشت. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 61. ج. سوشیانس (سوشیانت) 3000 سال پس از زردشت که با ظهور او جهان پایان مى یابد.اکنون نسبت به فرد سوم نمى توان پرسش کرد؛ چرا که هنوز پنج قرن به آمدنش باقى است؛ اما نسبت به دو فرد نخست این سؤال مطرح است که آنان کى و چگونه ظهور کرده اند و کارکرد آنها در بسط عدل جهانى چه بوده و چرا در تاریخ نام و یادى از آن مصلحان که بنابر ادعا باید جهان را پر از عدل و داد کرده باشند به چشم نمى خورد؟ هشت. ستم موبدان و اسلام گرایى ایرانیان یکى از واقعیات بزرگ تاریخى گرایش سریع و آزادانه ایرانیان زرتشتى به اسلام، پس از فتح ایران است. این مسأله در شرایطى رخ داد که مسلمانان با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نموده و آنان را کاملاً در مسائل دین شان آزاد گذاشته بودند؛ اما سیل خروشان اسلام گرایى ایرانیان نشانگر برترى واضح و روش این دین در نظر آنان، نسبت به آیین پیشین است.دکتر صاحب الزمانى در این باره مى نویسد: «توده هاى مردم نه تنها در خود در برابر جهان بینى و ایدئولوژى ضد تبعیض طبقاتى در اسلام مقاومتى احساس نمى کردند، بلکه درست در آرمان آن همان چیزى را مى یافتند که قرن ها به بهاى آه و اشک و خون خریدار و جان نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرن ها در خود احساس مى کردند».ناصرالدین صاحب الزمانى، دیباچه اى بر رهبرى، ص 255. بخشى از ستم موبدان را در احکام ظالمانه اى مى توان یافت که آشکارا در جهت تأمین منافع انحصارى موبدان است. از این جمله است پاره اى از احکام کیفرى. به عنوان مثال افزون بر آنچه در بند ششم پیرامون مجازات کشنده سگ آبى گفته آمد به احکام شگفت ترى برمى خوریم. در وندیداد اوستا فرگرد 14 بند 8 به بعد آمده است:8-1. شخص گناهکار باید براى آمرزش روان تمام اسباب و لوازم مورد نیاز و مربوط به انجام مراسم دینى براى آثرَوَن (اوستا:a)(aurvan یا a°)(ravanپهلوى: a°sro°n (موبد روحانى نگهبان آتش در آتشکده) را به مردان اَشوَ (موبدان و مردان مقدس) به عنوان کفاره بدهد (8/14).8-2. گناهکار مى بایست کلیه لوازم و ساز و برگ یک مرد سپاهى و جنگى اعم از نیزه، کارد (شمشیر)، گرز، کمان، زین، فلاخن، زره، سپر و غیره را به عنوان کفاره به مردان اشو بدهد (9/14)؟!8-3. گناهکار باید تمام لوازم و اسباب مورد نیاز یک کشاورز، شبان و یک مرد برزگر را به مدان اشو به عنوان کفاره گناه بدهد (11-10/14).این ابزارها عبارتند از: یک عدد خیش با یوغ، یک عدد اسباب گاو رانى، دو هاون سنگى، یک عدد آسیاب دستى براى آرد کردن گندم و یک بیل؟!8-4. او باید یک نهر (جوى) آب، یک قطعه زمین حاصلخیز و مرغوب به اندازه اى که آبِ دو جوى براى آبیارى آن کفایت کند و آب تا دورترین نقاط آن پیش برود، براى مردان اشو فراهم کند (13-12/14)؟!8-5. او باید یک خانه اربابى با گاوستانى (طویله) داراى نُه پرچین، نُه حصار، نُه نوع علوفه را جهت کفاره گناه به مردان اشو بدهد. خانه باید داراى دوازده راهرو در قسمت بالا و نُه راهرو در قسمت وسط و شش راهرو در قسمت پایین باشد. او همچنین باید یک رختخواب خوب با لحاف و بالش به مردان اشو و پاک بدهد (14/14)؟!8-6. مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه اى از زیورآلات زینتى و طلاجات براى مردان اشو به ازدواج دهد. البته این دختر باید خواهر پانزده ساله خود را نیز همراه گوشواره (جهیزیه) براى مردان اشو بیاورد (15/14)؟!8-7. همچنین این مرد موظف است هفت رأس رَمه ریز در دوبار به مردان اشو و نیکوکار تقدیم کند. او باید هفت عدد سگ در دوبار پرورش دهد. او باید هفت عدد پل روى آب در دو بار بنا کند. او باید نُه عدد باغ خرابه در دو بار تعمیر و مرمت کند. او باید نُه عدد سگ را که در پوست یا گوش گرفتار کک و شپش و همه ناخوشى هایى که به تن سگ روى مى آورد، پاک کند و درمان بخشد. او باید نُه مرد نیکوکار را در دوبار به خوراکى سیر از گوشت، نان وجهت آگاهى بیشتر بنگرید : درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتى، سید حسن حسینى (آصف) (مق)، هفت آسمان (فصلنامه تخصصى ادیان و مذاهب) ش 28 زمستان 1384، صص 216 - 220. شراب اطعام کند (17-16/14)؟!براساس مستندات تاریخى از این راه ها ثروت هاى هنگفتى به چنگ آمده و انباشته شده و سپس در نبردهاى مختلفى به غارت رفته است.بنگرید : همان، ص 220 و 221. -----------------------------------------------------یهودیت تحریف توراتتحریف تورات از نظر تاریخى و علمى قطعى است، بر این مسأله دلایل بسیارى وجود دارد. برخى از آنها در لابلاى مطالب مرتبط به تحریف متون مقدس مسیحیت از نظر خواهد گذشت، زیرا عهد عتیق مسیحیان همان کتاب مقدس یهودیان است که مشتمل بر تورات نیز مى باشد. افزون بر آن دلایل مستقلى بر تحریف یا بشرى بودن تورات کنونى وجود دارد که برخى از آنها از قرار زیر مى باشد: یک. وفات و دفن موسى در باب 34 سفر تثنیه و نیز باب 36 سفر پیدایش شرح وفات و دفن حضرت موسى آمده است، معلوم مى شود این مطالب پس از رحلت حضرت موسى(ع) به تورات اضافه شده است. دو. اختلاف در نسخه هاى تورات در میان فرقه هاى مختلف یهودى تفاوت هایى در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامرى تنها پنج سفر تورات را مى پذیرد و 34 کتاب دیگر عهد عتیق را رد مى کند. همچنین سامریان نسخه ویژه اى از کتاب یوشع دارند که با کتاب یوشع رایج تفاوت دارد. تورات ایشان نیز با بنگرید : حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم، 1384. تورات رایج اندکى اختلاف دارد. سه. اشکالات ابن عزراءبرخى از عالمان، مفسران و اندیشمندان از قدماى یهود مانند ابراهیم بن عزراء(1164-1089م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسى(ع) را قبول نداشته و ادله اى رمزگونه براى این سخن آورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و «باروخ اسپینوزا» (1677-1632م) سعى کرده است که رمزهاى ابن عزراء را بگشاید.او از آنها استفاده مى کند که در درون خود تورات، شواهد متعددى وجود دارد که نویسنده تورات حضرت موسى(ع) نیست، و شخص دیگرى قرن ها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسیرش بر «سفر تثنیه» به شرح ذیل است:«آن طرف اردن، و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانى... علاوه موسى تورات را نوشته... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا، به او وحى مى شود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین، تو این حقیقت را خواهى دانست».ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار اشاره مى کند که نویسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسى(ع) نبوده، بلکه شخص دیگرى بوده که مدت هاى طولانى پس از موسى(ع) مى زیسته است. به علاوه، کتابى که موسى(ع) نوشته، با کتاب هاى باقیمانده تفاوت دارد.بنگرید :الف. باروخ اسپینوزا، مصنف واقعى اسفار پنجگانه، ترجمه : علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (این مقاله ترجمه اى است از فصل هشتم کتاب :Transloted From The Latin With An Introductionby R.H.M. Francesco Cordasco. Works Of Spinooza; A Theo Logico - Political Treatise and A Political Treatise, The Chief ب. عبدالرحیم سلیم بن اردستانى، کتاب مقدس، صص 56 - 67، قم : آیت عشق، دوم، 1385.اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را چنین مى گشاید:3-1. «آن طرف اردن» اشاره است به سفر «تثنیه»، 1:1 که در آن آمده است: «این سخنانى که موسى به آن طرف اردن در بیابان عربه... با تمامى اسرائیل گفت».از این جمله بر مى آید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولى حضرت موسى(ع) از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسى(ع) آمده است:«خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهى کرد تثنیه، 31 :2. .3-2. «اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانى»: در سفر «تثنیه»، 27:1، حضرت موسى(ع) به بنى اسرائیل دستور مى دهد که وقتى از رود اردن عبور کردید، مذبحى بسازید و تمامى کتاب شریعت را روى سنگ هایى نوشته، اطراف آن بگذارید. در «صحیفه یوشع» ،32-30:8 آمده است که یوشع(ع) به وصیت موسى(ع) عمل کرد و مذبحى از سنگ هاى نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامى تورات حضرت موسى(ع) را نوشت. ربیان یهود گفته اند: تعداد این سنگ ها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روى دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسى(ع) بسیار کوچک تر از کتاب موجود بوده است.3-3. «علاوه موسى تورات را نوشته»: در سفر «تثنیه» 31:9 آمده است و موسى(ع) این تورات را نوشته. این عبارت نمى تواند نوشته خود حضرت موسى(ع) باشد، بلکه باید دیگرى آن را نوشته باشد.3-4. «در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند»: در سفر «پیدایش»، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان است و مى گوید: «در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند».از این عبارت بر مى آید که نویسنده زمانى این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبوده اند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسى(ع) فتح شد و بقایاى اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمان(ع) در آنجا بودند، پس موسى(ع) نمى تواند نویسنده این فقره باشد.3-5. «در کوه خدا به او وحى مى شود»: در سفر «پیدایش»، 22:14، کوه اوریا، که بر آن ماجراى ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) رخ داد «کوه خدا» نامیده شده است. این در حالى است که حضرت موسى(ع) وعده این نامگذارى را مى دهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمان(ع) این مکان «کوه خدا» نامیده مى شود. پس حضرت موسى(ع) نمى تواند این فقره را نوشته باشد.3-6. «سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن»: در سفر «تثنیه»، 3:11 آمده است:«زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقى مانده بود. اینک تخت خواب او تخت آهنین است. آیا آن در رَبَت بنى عمّون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمى است؟این در حالى است که حضرت داود(ع) به شهر «ربه» غلبه کرد و این تخت را کشف کردکتاب دوم سموئیل، 29-12 :28. و این قرن ها پس از موسى بود. چهار. اشکالات اسپینوزااسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء مى گوید: موارد مهم ترى در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است:4-1. در موارد متعددى، در تورات از موسى(ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئیات زندگى او پرداخته شده است مثل:«موسى با خدا سخن گفت» (خروج، 33:9)؛ «موسى مردى بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانى که بر روى زمین اند» (اعداد، 12:2)؛ «موسى؛ مرد خدا... س موسى، بنده خداوند، . در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود»تثنیه، 33 :1. . «پیامبرى مثل موسى تا به حال در اسرائیل برنخاسته است» که خداوند او را رو به رو شناخته باشد»تثنیه، 36 :10.4-2. در باب آخر سفر «تثنیه»، وفات و دفن حضرت موسى(ع) و عزادارى بنى اسرائیل براى او همراه با جملاتى از قبیل «پیامبرى مثل موسى تا به حال در اسرائیل برنخاسته» و «احدى قبر او را تا امروز ندانسته است» نقل شده است.4-3. برخى از نام ها در تورات آمده اند که مدت ها، پس از حضرت موسى(ع) از آنها استفاده شده است. براى مثال، در سفر «پیدایش»، 14:14 آمده است که «ابراهیم دشمنان خود را تا «دان» تعقیب . کرد»، در حالى که مدت ها پس از مرگ یوشع(ع) و در زمان داوران، نام «دان» بر این شهر نهاده شد: «و شهر را به اسم پدر خود، که براى اسرائیل زاییده شد، «دان» نامید؛ اما اسم شهر قبل ازداوران، 18 :29. آن «لارش» بود»4-4. برخى از ماجراها در تورات آمده اند که تا پس از وفات حضرت موسى(ع) ادامه داشته اند. در سفر «خروج»، 6:35 آمده است: «و بنى اسرائیل مدت چهل سال منّ مى خوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنى تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود». و «و بنى اسرائیل در زمان یوشع بن نون(ع) وارد کنعان شدند»یوشع، 5 :12. .همچنین در سفر «پیدایش» آمده است: «اینانند پادشاهانى که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهى بر بنى اسرائیل سلطنت کند»همان، ص 95-94. .4-5. با وضوح تمام از آنچه ذکر خواهد شد، به دست مى آید که موسى نویسنده اسفار پنجگانه نیست، زیرا پس از عبارت سفر تثنیه که «موسى این تورات را نوشت»، مورخ مى افزاید: «موسى آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومى آن را براى تمامى مردم قرائت کنند». این عبارت نشان مى دهد که تورات مى بایست حجمى خیلى کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامى آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتى که همه آنان نیز آن را بفهمند»همان، ص 97-95. .اسپینوزا در پایان نتیجه مى گیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلى و به احتمال قوى به دست عزراء نوشته شده اندهمان، ص 101. . پنج. نقد تاریخى با پیدایش جریان نقد تاریخى کتاب مقدس، مطالعات گسترده اى درباره این کتاب آغاز گشت. نظریه اى که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امرى مسلم درآمد، نظریه «منابع تورات»است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمان هاى گوناگون به وجود آمده اند، ترکیب شده اند.این چهار منبع عبارتند از:منبع «یهوه اى» (Jahwist) منبع الوهیمى (Elohist) منبع کاهنى (Pristly) منبع تثنیه اى (Deuteronomy).در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب، به صورت «یهوه» و «الوهیم» آمده و از همین رو به این نام ها نامیده شده اند. منبع کاهنى بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه اى منبع سفر «تثنیه» است.«نظریه منابع» به حل برخى از مشکلات تورات کمک مى کند. به وسیله این منابع، معلوم مى شود که دلیل برخى از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده اى یهودى برخى از این موارد را بر شمرده است:دو بار رانده شدن هاجر (پیدایش، 16 و 21-21:19)؛ دو بار ربوده شدن ساره (پیدایش، 20-12:10 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او (پیدایش، 30، 43-25)، و از سوى دیگر، با راهنمایى یک فرشته در خواب (پیدایش، 31:9 و شماره هاى بعد) در یکجا روبین باعث نجات یوسف مى شود به اینکه پیشنهاد مى دهد او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون .Thougt Ed. Arthur A. Cohen and Paul Mendes - Flohr, New York, 7891. P.63.Cjrt, Contemporary Jewish Religious مى آورند. (پیدایش، 24-37:20 و 30-28) و در جاى دیگر، یهودا او را نجات مى دهد و او را به اسماعیلیان فروشندپیدایش، 37 : 25 - 28.بر خلاف سفر «پیدایش»، در سه سفر بعدى که در آنها از سه منبع (یهوه اى، الوهیمى و کاهنى) استفاده شده، تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخى از مطالب ترکیبى هستند. از این رو، محققان منبع (یهوه اى - الوهیمى) را در نظر گرفته اند. بنابراین در سه سفر «خروج»، «لاویان» و «اعداد»، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبى از دو منبع اول است.اندیشه هاى دینى دو منبع یهوه اى و الوهیمى متفاوتند. منبع یهوه اى بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید مى کند، در حالى که منبع الوهیمى سعى دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنى با موضوعاتى خاص از قبیل تقدس و مراسم دینى، مانند قربانى ها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسم هاى مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و برخلاف سه منبع دیگر، چیزى درباره وحى در سینا نمى گوید، بلکه بیشتر بر تجلى خدا در خیمه عبادت متمرکز است.خود یک ساختار نظام مند است که منبع سفر «تثنیه» است. Ibid P.63 - 73; Eb, The New Encyclopedia منبع چهارم، یعنى منبع «تثنیه اى» (D)صورت یک سخنرانى و داعى و به شکل یک زندگى نامه خویش نویس است از میان این چهار منبع، منبع یهوه اى از همه قدیمى تر است که در زمان داود(ع) (1015-975 ق.م) و سلیمان(ع) (975-933 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمى پس از حضرت سلیمان(ع) و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالى نوشته شده است. منبع تثنیه اى در «یوشیّا» (640-609 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخى، منبع کاهنى است که در دوره اسارت بابلى نوشته شده است.بنابراین، نویسنده نهایى تورات پس از دوره اسارت بابلى، یعنى پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونى را به وجود آورده الخورى بولس الفعالى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج 2، ص 16 - 39. . است امروزه حتى بیشتر سنتى هاى یهودى و مسیحى این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمى تواند حضرت موسى(ع) باشد.توماس میشل، که از فرقه سنت گراى «ژزوئیت» مسیحى است، مى گوید: «تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده اى ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهى بوده است».در قدیم، مردم معتقد بودند که موسى تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان مى دهد که پاسخ به مسأله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور مى شود، دشوارتر است. تورات در طول نسل ها پدید آمده است؛ در ابتدا روایت هایى وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل مى کردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخى از آنها در باب تاریخ و برخى در باب احکام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعه ها در یک کتاب گرد آمد. کسانى که در این کار طولانى و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهى در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، ص 32. . شش. ناپدیدشدن تورات و باز پیدایى آن از عهد قدیم (کتاب دوم تاریخ ایام باب 34) بر مى آید که در زمان هایى تورات ناپدیده شده و بعدها کسانى مدعى شده اند که آن را یافته اند.«یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشى دربار رفت و گفت: «در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کرده ام». سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتى گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه مى داد در مورد کتابى نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را براى پادشاه خواند. وقتى پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتى لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشى، عسایا (ملتزم پادشاه)، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت: «از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکرده اند...».پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگى، در حالى که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها مى آمدند، به خانه خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، براى آنها خواند.پادشاه نزد ستونى که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروى کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام . جماعت نیز قول دادند این کار را بکنندکتاب دوم پادشاهان، 23 :4-22 :8.در جاى دیگرى از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلى بنى اسرائیل، از عزراى کاهن خواستند که تورات موسى را براى قوم بخواند. عزرا و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز براى مردم مى خواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسیدکتاب نحمیا، باب هشتم. .برخى به صورت جدى در این تردید کرده اند که توراتى را که عزرا خواند همان کتابى باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد:«آیا آن «کتاب شریعت موسى» چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتى که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمام ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 382. به نقل از : عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، کتاب مقدس، صص 67-56؛ قم : آیت عشق، چاپ دوم تا 1385. . وقت بود--------------------------مسیحیت تحریف انجیلیکى از منابع اصیل هر دینى، کتاب مقدس آن است که فصل الخطابِ تلقى هاى گوناگون و معیار نشان دادن بدعت ها و انحراف ها به شمار مى رود. در این کتاب آموزه هاى اساسى و محورى نظام اعتقادى، ارزشى و احکام عبادى مطرح شده است و به وسیله آن، مى توان ممیزات هر دینى را از دین و آیین دیگر تشخیص داد. بر اساس منابع مذهبى ما، تعدادى از پیامبران الهى (آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، موسى، عیسى(ع) و پیامبراکرم(ص) ) داراى کتاب آسمانى بوده اند.بحارالانوار، ج 51، ص 27، ح 27 . تمامى این کتاب ها از ناحیه خداوند وحى شده بود و پیامبران نامبرده نقشى جز دریافت و ابلاغ مضامین آن نداشته اند. اما - غیر از قرآن مجید - تمامى آنها و یا بخش اصلى آنها، مفقود شده و یا متن آنها دچار تحریف گشته است.این تحریف با سه رویکرد تاریخى، نگرش محتوایى به مضامین این کتاب ها و قضاوت قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانى اثبات مى گردد و با اثبات آن، تحریف دین روشن مى شود. البته رویکرد سوم تنها براى کسانى قابل قبول است که آسمانى بودن قرآن را قبول دارند؛ اما رویکردهاى پیشین همگانى است؛ از این رو فقط به بیان آن دو مى پردازیم. یک. رویکرد تاریخى براساس گزارش هاى معتبر و مستند تاریخى کتاب هاى مقدس (تورات و انجیل)، در طول 1500 سال تألیف و گردآورى شده است، از همین رو علاوه بر برخوردارى از شیوه هاى متنوع ادبى، با گذشت زمان، تحول آرام و کندى را تجربه کرده است. صرف نظر از اقلیتى ناچیز از مسیحیان - که مى پندارند کتاب هاى مقدس (تورات و انجیل )، با همین الفاظ الهام شده اند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشرى منتقل و وى چیزهایى را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است - بیشتر مسیحیان معتقدند: که خداوند کتاب هاى مقدس را به وسیله مؤلّفانى بشرى، نوشته است و بر این اساس کتاب هاى مقدس، یک مؤلّف الهى و یک مولّف بشرى دارد.نگا:الف. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت و دیگران، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش )، ج 3، صص 695-721 ؛ب. ساروخاچیکى، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، صص 14-31؛ تهران : آموزشگاه کتاب مقدس، بى تا.جالب است بدانید تعداد کتاب هاى مقدس (در مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش )، ص 51. عهد جدید یعنى انجیل )، براساس نوعى توافق، حاصل شده است.حال وقتى تاریخ به ما نشان مى دهد که بشر در تألیف کتاب مقدس دست داشته است، این کتاب دیگر مصون از خطا نخواهد بود. این مسأله موجب شد تا هر کسى، اقدام به نوشتن و گزارش روایات مربوط به دوران کوتاه رسالت عیسى و سرگذشت او کند و به نوبه خود منجر به پدید آمدن صد نوشته گشته است که هر کسى نوشته خود را صحیح مى داند. از این رو براساس گزارش هاى تاریخى، در اواخر قرن اول میلادى و اوایل و اواسط قرن دوم میلادى، فرقه هاى انجیلى متعددى به وجود آمد و اختلاف ها و کشمکش هاى فراوانى رخ داد.طرح مؤلف بشرى در کنار مؤلف الهى، در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهاى ناگوارى براى کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست.در این باره نگا: محمدرضا کاشفى، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ، (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى )، مبحث کتاب مقدس در فصل دوم. در اینجا کافى است به اعتراف برخى از عالمان و اندیشمندان مسیحى بسنده کنیم:انطباق انجیل فعلى را با گفته هاى عیسى به صراحت رد مى کند و مى گوید: «این بدان معنا نیست که عیسى تمام کلماتى را که گزارش شده است دقیقاً به همان شکلى که انجیل نویسان 1-1. رابرت م.گرنت نوشته اند گفته است».رابرت م.گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدى، ص 212، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، چاپ اول، 1385.1-2 ارنست رنان؛ کتاب مقدس را نگاشته انسان دانسته، آن را همچون دیگر مکتوبات بشرى مشتمل بر خطاهایى مى شمارد و بر وجود داستان هاى دروغین و افسانه ها در آن تأکیدمى ورزد. همان، ص 295. 1-3. متکلمان لیبرال مسلّم مى دانند که کتاب مقدس مستقیماً وحى منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است.ایان باربور، علم و دین، ص 130 - 131. ق : همان، ص 295. 1-4. بسیارى از سنت گرایان بر مرکزیت مسیح اصرار مى ورزند بدون اینکه بر خطاناپذیرى انجیل پافشارى داشته باشند. 1-5. برخى از متکلمان برجسته مسیحى مانند بریث مى گویند نمى توان محتویات کتاب مقدس را صادق شمرد.جان هیک و دیگران، کلام فلسفى، ترجمه ابراهیم سلطانى و احمد نراقى، ص 307. 1-6. ویت (الهیات رسمى - سنتى جدید) پروتستان معتقدند کتاب مقدس به خودى خود وحى الهى نبوده، یک مکتوب متکلمان نئوارتدکس خطاپذیر انسانى است که به وقایع وحیانى شهادت مى دهد.1-7. پل تیلیش که از متکلمان برجسته مسیحى به شمار مى رود، معتقد است: «پژوهش هاى تاریخى نشان داده اند که عهد قدیم و عهد جدید در بخش هاى نقلى خود، عناصر تاریخى، افسانه اى و اسطوره شناختى را تلفیق مى کنند و در اکثر موارد تفکیک این عناصر از یکدیگر با هر درجه اى از امکان پذیرى نامحتمل است... مردم، دیگران یا خودشان را بدون ایمان مسیحى قلمداد مى کنند، تنها به این دلیل که به مستند بودن حکایت هاى معجزه اى عهد جدید اعتقادى پل تیلیش، پویایى ایمان، ص 103. ق : رابرت م. گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدى، ص 294 - 296. ندارند. به طور قطع آن حکایت ها مستند نیستند».1-8. توماس میشل - استاد الهیات مسیحى - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتاب هاى مقدس، املاى الهى نیست و داراى عصمت لفظى نمى باشد و گاهى نویسندگان بشرى، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزى را در متن کتاب باقى گذاشته اند. نگا: توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 - 27. تحریف از دیدگاه مسیحیان اعتبار کتاب مقدس همواره مورد انتقاد اندیشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم میلادى، مباحث انتقادى مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله جدیدى شده است: «بولتمان (1884 - 1976م) که بزرگترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر، به ارزیابى کتاب مقدس مى پردازد. از نظر او بسیارى ازتونى لین، تاریخ تفکر مسیحى، ترجمه : روبرت آسریان، ص 446؛ تهران : نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1380. سخنان مکتوب عیسى(ع) گفته هاى خود او نیست بلکه محصول حیات جوامع مسیحى اولیه است».«آدولف فون هارتاک» مورخ تواناى قرن نوزدهم و بزرگترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدى تاریخ اصول ایمان، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وى در پى آن بود که تاریخِ فرایند یونانى شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده عیسى(ع) به ویژه به واسطه تعالیم پولس، به مذهبى در مورد عیسى(ع) تغییر یافته و به اصل ایمانى تجسم خداى پدر تبدیل شده است.همان، ص 387. برخى دیگر از صاحب نظران به آرچیبالد رابرتسون، عیسى اسطوره یا تاریخ، ترجمه : حسین توفیقى، ص 71؛ قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1378. و عده اى نیز در مورد تاریخ تألیف اناجیل ایراداتى را نوسازى روزافزون روایات انجیل به نفع الوهیت عیسى توجه نموده مطرح کرده اند.ر.ک : محمدرضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص 185؛ تهران : سروش، چاپ اول، 1382. اما شاید بتوان گفت مهم ترین سند در مورد انحراف مسیحیت از دیدگاه ایشان خود کتاب مقدس است. در این کتاب «پولس» با حواریون و شخص «پطرس» که جانشین رسمى حضرت عیسى(ع) است، مخالفت ورزیده، حتى آنان را به «نفاق» متهم مى سازد: «اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبه رو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود... و سایر یهودیان هم با وى نفاق کردند، به حدى که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد».رساله پولس به غلاطیان، 2 : 11 - 13. مسلماً چنین برخوردى نشان از وجود انحراف در عقاید بزرگان صدر اول مسیحیت دارد.برگرفته از : سید محمد ادیب آل على، مسیحیت، صص 99 و 100، قم : مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه، چاپ اول، 1385. دو. رویکرد محتوایى با نگرش محتوایى به مضامین کتاب هاى مقدس، روشن مى گردد که برخى از کتب ادیان آسمانى، دچار تحریف گشته اند؛ چرا که اگر کتاب مقدس دچار زیاده و نقصان و تغییر در لفظ و مفاهیم نشود، هیچ گاه مطالب متناقض و معارف، خردستیز نخواهد داشت، حال آنکه با مراجعه به این کتاب ها مسائل منافى با یکدیگر و غیر عقلانى فراوان یافت مى شود.وجود تناقضات در اناجیل چنان زیاد است که علامه شعرانى پس از نقل و بررسى تفصیلى 45 مورد از اشتباهات و تناقضات اناجیل مى نویسد: «این بنده مؤلف از این قبیل بیش از هفتصد تحریف یادداشت کرده ام. در «اظهار الحق»ج اول، ص 165. گوید: اختلافات در انجیل به عقیده «میل» سى هزار است و به طورى که «گریسباخ» تحقیق کرده است صد و پنجاه هزار است و «شولز» که آخرین محققین ایشان است عدد آن را به تحقیق نیافته میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، تحقیق : حامد فردى اردستانى، ص 282، چاپ اول، 1386، تهران : مرتضوى. است».جالب آن که اناجیل از همان آغاز در نسب نامه عیسى(ع) گرفتار تناقض شده اند. این دلیل روشن بر تحریف کتاب هاى مقدس است.اکنون نسب نامه آن حضرت را براساس متن «انجیل لوقا» و «انجیل متى» و کتاب «تواریخ ایام» تقدیم مى داریم: انجیل لوقا باب 3 انجیل متى باب اول کتاب تواریخ ایام باب 3یوسف یوسف -هیلى یعقوب -متثات متان -لیوى الیعازر -ملخى الیهود -یناه اکیم -یوسف صادوق -متاثیاه عازور -عاموس الیاقیم -تاحوم ابیهود -اهلى - -نکى - -ماث - -مطائیاه - -شمعى - -یوسف - -یهوداه - -یوحناه - -ریصاه - -زرو بابل زرو بابل زرو بابل شلتى ئیل شلتى ئیل پدایاه نیرى یکیناه یکنیاه ملخى - یهویاقیم ادى یوشیاه یوشیاه قوصام امون امون المودام منسه منسه ائیر حزقیاه حزقیاه یوسى احاز احازالیعازر یوثام یوثام یوریم عزریاه عزریاه متأث - امصیاه لیوى - یوآش شمعون - احزیاه یهوداه یورام یورام یوسف یهوشافاط یهوشافاطونان اسا اساایلیاقیم ابیاه ابیاه میلیاه رحبعام رحبعام مئنان - -مطاثاه - -ناثان سلیمان سلیمان داود داود داوداقتباس از : میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، ص 269 و 270، تهران : مرتضوى، چاپ اول، 1386. نمونه هایى از تحریف در کتاب مقدس در کتاب مقدس به مواردى از مصادیق تحریف برمى خوریم. ذیلاً به برخى از آنها اشاره برخى از تحریفات نیز در پاسخ پرسش هاى پیشین اشاره شد. . آشنایى با این موارد مى تواند زمینه هاى پژوهش بیشتر را مى شود فراهم کند:1. در سِفر «پیدایش» مى خوانیم: «بعد از این ایام که خدا ابراهیم(ع) را امتحان کرد، به او گفت: اى ابراهیم. عرض کرد: لبیک. گفت: «اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست مى دارى، یعنى «اسحاق» را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکى از کوه هایى که به تو نشان مى دهم به عنوان هدیه سوختنى، قربانى کن».پیدایش، 22 : 1. در این متن که مربوط به جریان ذبح کردن یکى از فرزندان حضرت ابراهیم(ع) به دست او است، پس از عبارت «یگانه فرزند»، عبارت «یعنى اسحاق» قرار گرفته است. در حالى که عبارت صریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس ازهمان، 17 : 25 و 18 : 1. یعنى اسماعیل تولد اسماعیل مى داند. تا چهارده سالگى تنها فرزند ابراهیم است. پس در اینجا تحریفى صورت گرفته و عبارت «یعنى اسحاق» بعداً به متن عهد عتیق اضافه شده است.اما انگیزه این تحریف چیست؟ در اعتقاد یهودیان که به مسیحیان هم انتقال یافته است، «مسیّا» یعنى همان پیامبر موعود باید از نسل اسحاق باشد و از سوى دیگر، شخص موعود از نسل شخص «مذبوح» است. تنها در صورتى که اسحاق همان شخص مذبوح باشد مى توان موعود امم را از نوادگان اسحاق دانست و تنها در این صورت است که سیادت بنى اسرائیل و اندیشه برترى یهود تثبیت مى شود و مسیحیان با استناد به همین متن، عیسى(ع) را که از نوادگان اسحاق است، موعود امم دانسته اند. و اگر مشخص شود که مذبوح اسماعیل بوده نه اسحاق، زیربناى بسیارى از اعتقادات یهود و مسیحیت تخریب مى گردد.2. انجیل متى، عیسى(ع) را از فرزندان سلیمان بن داود(ع) مى داند.انجیل متى، 1 : 6. در حالى که وى در انجیل لوقا فرزند ناتان بن داود معرفى شده است.انجیل لوقا، 3 : 31. 3. در انجیل متى، عیسى(ع) اعلام مى کند که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد ماند: «زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز در شکم ماهى ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود».انجیل متى، 12 : 40.در حالى که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل ازر.ک : انجیل متى، 27 : 57 و 28 : 1 ؛ انجیل مرقص، 15 : 42 و 16 : 1 ؛ انجیل لوقا، 23 : 53 و 24 : 1. ؛انجیل متى، 2 : 22 ؛ برگرفته از : مسیحیت، صص 100 - 102. سپیده یکشنبه، یعنى حداکثر یک روز و دو شب مى دانندانجیل مرقس - که قدیمى ترین و کوتاه ترین انجیل ها است - خاطرات قدیس پطرس حوارى را مطرح مى کند که متضمن احساسات بشرى عیسى است. در این انجیل، عیسى موجودى مافوق بشر نشان داده شده و «فرزند انسان» لقب گرفته است، اما اثرى از اصل «تجسّم الهى» در پیکر عیسى و اصل ازلیت او (وجود قبل از خلقت ) دیده نمى شود. اما انجیل متى و انجیل لوقا، حاوى عباراتى است که زمینه را براى اعتقاد به تجسّم ربوبیت در پیکر عیسى آماده مى کند و انجیل یوحنا، به صراحت طبیعت الوهى عیسى را - چنان که معاصرش یعنى پولس مطرح کرده بود - بیان مى کند. این تهافت مشکل پیچیده اى است که اذهان اندیشمندان مسیحى را تاکنون به خود مشغول داشته و راه حل هاى گوناگون اما بى حاصل در رفع آن ارائه کرده اندر.ک: کلام مسیحى، صص 66-80. .در انجیل یوحنا از یحیى(ع) پرسیده مى شود: آیا تو همان ایلیاى نبى الیاس هستى که قبل از فرارسیدن روز موعود (ظهور مسیح ) باید بیاید؟ یحیى تأکید مى کند: من چنین شخصى نیستم کتاب مقدس، انجیل یوحنا، 1:19. ؛ بنابراین روز موعود هنوز فرانرسیده است. اما در انجیل متى به عیسى(ع) نسبت داده اند که گفت: «اگر بخواهید قبول کنید که یحیى همان الیاس است که باید بیاید»متى، 11:14. .نویسنده انجیل لوقا براى برداشتن تنافى موجود میان این دو عبارت، مسأله را به گونه اى دیگر توجیه کرده، مى گوید: «و او (یحیى ) به روح قوت الیاس پیش روى وى (خداوند )، خواهد .لوقا، 1:17. . این مضامین متفاوت و متعارض، نشانگر آن است که آیات اصلى الهى - که به خرامید» عیسى(ع) وحى شده - دچار تحریف جدى گشته در باب خردستیزى برخى از آیات کتاب مقدس ر.ک: موریس بوکاى، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبیح اللَّه دبیر، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1368 ). است چنان که گفته آمد با رویکرد قرآنى و روایى نیز مى توان تحریف کتاب هاى مقدس را نشان داد، بعضى از آیات قرآن و روایات نقل شده از امامان(ع)، نشانگر تحریف کتاب مقدس است. گزارش این دسته از نصوص در این نوشتار کوتاه در این باره نگا: محمدرضا زیبایى نژاد، تاریخ و کلام مسیحیت، (قم: معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامى، تابستان 1375 )، صص 81-84. . مقدور نیست ریشه هاى مسیحیت در قرون اخیر عده اى از دانشمندان غربى مشاهده کرده اند که بین عقاید مسیحیان و ادیان هندى تشابه عجیبى وجود دارد. آنان در مطالعات خود متوجه شده اند که عقاید تثلیث، فدا، تصلیب و سایر مسائل اعتقادى مسیحیان عیناً در مذاهب بت پرستان وجود داشته، ولى در اعتقادات بنى اسرائیل سابقه اى نداشته است.دانشمندان محقق، حتى در برابر جمله هایى از انجیل، عبارت هاى مشابه در کتاب هاى هندو و بودایى یافته اند که حیرتشان را برانگیخته است. آنان دیدند که حتى لقب هاى گوسفند خدا، فرزند خدا، بردارنده گناهان، فدا شونده و غیر اینها که به مسیح(ع) اطلاق مى شود، در آن مذاهب نیز هست و چون سابقه تاریخى آن ادیان بیشتر است، دانشمندان نظر دادند که اعتقادات و اصطلاحات مسیحیان در این باب باید از آن ادیان گرفته شده باشد.در سال 1974 در بیابان هاى فلسطین، در غارهایى بر کرانه بحرالمیت، طومارهایى کشف شد که یک جنبش فکرى را در باب مسیحیت پدید آورد. این طومارها که شامل بخش هایى از کتاب مقدس و تفاسیر و ادعیه است، حدود 2000 سال قدمت دارد یعنى خط آنها در حدود عصر مسیح(ع) نوشته شده است.دانشمندان پس از مطالعه طومارها فهمیدند که آنها به فرقه اى از یهودیان به نام اِسِنیان مربوط مى شود. این فرقه در صحراها زندگى مى کردند و افکارى عرفانى داشتند و انتظار مسیحاى بنى اسرائیل را مى کشیدند. آنان نوشته هاى خود را در کوزه مى کردند و در غارهایى در کنار بحرالمیت به ودیعت نهادند و پس از آن به سرنوشتى نامعلوم گرفتار شدند و خبرى از ایشان باز نیامد.کشف این طومارها انعکاس عجیبى در محافل علمى جهان داشت. در ابتدا برخى آنها را جعلى مى پنداشتند، ولى پس از آزمایش هاى فنى، اعتبار آنها ثابت شد.براى مطالعه بیشتر در این موضوع، رک : دانیلو، ژان، ریشه هاى مسیحیت در اسناد بحر المیت، ترجمه على مهدى زاده، قم نشر ادیان، 1383. برخى دانشمندان گفتند: طومارهاى کشف شده دیدگاه علمى ما را نسبت به حضرت مسیح(ع) و آغاز مسیحیت تغییر خواهد داد.تا کنون هزاران کتاب درباره این طومارها نوشته شده است، از جمله کتابى به نام «مفهوم طومارهاى بحرالمیت» نوشته یک روحانى آزاد اندیش مسیحى به نام «اى.پاول دیویس» که بسیار جالب توجه است. در این کتاب پس از تحقیق درباره محتویات طومارهاى مذکور چنین آمده است:نظریه اى که یک تن مسیحى عامى درباره پدیدآمدن مسیحیت اتخاذ مى کند این است که مسیح بشارت خود را تبلیغ کرد، به عنوان مسیح و منجى مرد، از مردگان برخاست و کلیساى مسیحى را تأسیس کرد که در سراسر جهان با فعالیت حواریان گسترش یافت... .همچنین یک مسیحى عامى اظهار مى دارد که عیسى یک تن یهودى بود که سنن و فرهنگ یهودى را به ارث برده بود. علاوه بر این اظهار مى کند که رسولان برداشت هایى از بشارت از عیسى دیده و شنیده بودند و بر اثر تجربیات شخصى خویش دریافتند که او منجى و خداوندگار بشر و پسر خدا بوده است.به هر حال، یک عامى اعتقاد مسیحى را چنین بیان مى کند و ابداً به ذهنش خطور نمى کند که مقدار زیادى از آن اعتقادات پیش از مسیحیت وجود داشته است... و نمى داند که پایه و اساس بسیارى از آن اعتقادات در کتاب مقدس یافت نمى شود.چیزى که عامى نمى داند، اما دانشمند مى داند این است که در عصر مسیح و پس از آن، بت پرستان Mitra مهر، مظهر روشنایى و فروغ؛ خدایى که در رداهاى هندى به همراه وارونا ذکر شده؛ ظاهراً میتراز ایزد روز و وارونا ایزد شب بوده است؛ ایزد خورشید زرتشتیان، (واژه نامه ادیان، عبدالرحیم گواهى). منجى بشریت بود، براى خدایان خود باورهایى داشتند و نام هایى مى گفتند که عین آنها در عقیده مسیحى اظهار شده است. میترا خداى کشاورزى در مصر باستان که با خواهرش ایزیس (الهه . اعتقاد به فادى فدا شونده. بودن مسیح که سرانجام، در مسیحیت وارد شد یک اعتقاد یهودى نبود و مسیحیان نخستین در فلسطین نیز آن را باور نداشتند. خداى گیاهان نزد قوم آکاد که سومرى ها خداى یونانى رشد گیاهان ازدواج کرد و فرزندى به نام هوروس (خداى آفتاب) به دنیا آورد. اوزیریس به دست برادر خود به نام سِت (خداى خشکسالى) کشته شد. و همین طور تموز آن را دوموزى مى خواندند.مسیحاى مورد انتظار یهودیان و مسیحیانِ یهودى الاصل پسر خدا نبود، بلکه پیامبرى از طرف خدا بود. او بنا نبود با خون خویش کفاره گناهان دیگران شود، بلکه قرار بود که از راه ایجاد حکومت مسیحایى بر روى زمین، مردم را نجات دهد. مسیحیان یهودى الاصل به نجاتى که به ایشان اجازه دخول در آسمان دهد، چشم ندوخته بودند؛ بلکه به نجاتى که نظام جدیدى روى زمین تأسیس کند، اعتقاد داشتند و این مطلوب آنان بود، گرچه به فناپذیرى روح و جاودانگى جان معتقد بودند.عقیده مسیحى هنگامى میان بت پرستان رواج یافت که عقیده به عیسى به عنوان خداى نجات بخش پدید آمد. این عقیده کاملاً بر آنچه پیش از آن بود، به ویژه میترا، منطبق مى شد. همچنین روز 25 دسامبر(انقلاب شتوى) سالروز تولد میترا بود که توسط مسیحیان، سالروز تولد عیسى شد و حتى روز سبت(شنبه) یعنى هفتمین روز یهودیان که توسط خداوند در شریعت موسى(تورات) مشخص شده و خداوند آن را تقدیس کرده بود... تحت تأثیر اندیشه هاى میترایى به روز اول یعنى یکشنبه (Sunday)، روز خورشید فاتح، تبدیل شد.در زمان گسترده شدن مسیحیت، در حوزه مدیترانه منطقه اى نبود که فکر مادر باکره و فرزند او که باید (در راه گناهان) بمیرد، وجود نداشته باشد. اصولاً زمین الهه اى بود که در هر بهار باکره مى شد. فرزند وى میوه زمین بود که براى مردن به دنیا مى آمد، و همین که مى مرد در زمین دفن مى شد تا تخم میوه بعدى باشد و دوره تازه اى را به وجود آورد. این افسانه رستنى بود که داستان غم انگیز خداوند رهاننده و مادر غمدیده را به گونه اى ماهرانه پدید آورد.گردش فصول روى زمین به گردشى مانند آن در آسمان ها مربوط شد. این عقیده نیز وجود داشت که الهه باکره همان برج سنبله است که درست هنگامى که ستاره شعراى یمانى در مشرق، تولد تازه خورشید را اعلام مى کند، این برج در قسمت شرقى آسمان طالع مى شود. قرار گرفتن خط افق در میان سنبله رمز پذیرفته شدن مادر باکره بود که توسط خورشید عطا مى شد. افسانه زمین به این گونه با افسانه آسمان درآمیخت و این دو با افکار قهرمانان واقعى و غیر واقعى عهد باستان مخلوط شدند و داستان قهرمان فداشونده پدید آمد.غارى که زادگاه عیسى محسوب شد، از پیش زادگاه هوروس بود که پس از بزرگ شدن، اوزیریس گردید و مقرر بود براى رهایى قوم خود بمیرد. ایزیس مادر غمدیده بود. تعداد زیادى از این ) و مسلک هاى معتقد به فدا وجود داشت که توسط نویسندگانى چون «فریزر» در کتاب شاخه زرین( شده The Goldern Boughدانشمند بزرگ و متخصص ادبیات یونان و روم استاد «ژیلبر مورى» شرح داده است.در این مسلک ها آیین هایى وجود داشت که پس از این، آیین هاى مسیحى نامیده شد. شام آخر(عشاى ربانى) به میترا پرستى تعلق داشت که از آن عاریت گرفته شد و با شام مسیحیت فلسطینى ترکیب شد. نه تنها آیین ها، بلکه یک مجموعه اعتقادات از قبیل خون بره (یا ثور، گاو نر) نیز از میتراپرستى گرفته شد. نه تنها اعتقادات مذهبى، بلکه شمارى از تعالیم اخلاقى نیز از مسلک کسانى که به مسیحیت مى گرویدند، جذب شد. به علاوه تعالیمى اخلاقى نیز وجود دارد که از غیر آن مسلک ها گرفته شده است، مانند تعالیم رواقیان.ارتباط مسیحیت با بت پرستى به اندازه اى زیاداست که اگر اصولاً یک هسته مسیحیت یهودى الاصل نیز در کار باشد، مسیحیت کنونى از آن بهره اندکى دارد. باید به خاطر داشت که پس از عیسى به ندرت به او معلم گفته شد. وى مسیح و نجات دهنده و خداوندگار مسیحیان شده بود.نویسنده کتاب مى افزاید: یک عامل اصیل براى فاتح ساختن مسیحاى یهود در رقابت مسلک هاى معتقد به فدا، پولس طرسوسى است که یک یونانى مآب و قدیس ملهم یهودى با درک ژرف از مسلک بت پرستى بود. او در ترکیب و پیوند، استادى ماهر بود و هم او نخستین کسى است که اندیشه پیوند دادن اسرائیل را به آتن و معبد اورشلیم را به قربانگاه میترایى و یَهْوَه فرقه اِسِنى را به خداى ناشناخته تپه آروپاگوس «کوه مریخ» اعمال رسولان، 17 :16-23. دانشمندان مغرب زمین کتاب هاى مستند و بى شمارى در این باب نوشته اند. خلاصه اى از مباحث ایشان در کتاب «افسانه هاى نوشته محمدطاهر تنیر. آمده است. در این کتاب تصاویرى از قبیل تصویر بت پرستى در آیین کلیسا» تریمورتى هندوان که به نشانه تثلیث سه سر دارد، به چاپ رسیده است.یکى از القاب حضرت عیسى(ع) کلمه(Logos) است که گفته مى شود از فلسفه هاى قدیم یونان گرفته شده است. مسیحیان، به خصوص با استناد به انجیل یوحنا، ایمان دارند که عیسى انسانى است که کلمه خدا در او زیست مى کند؛ یعنى پیام ازلى که خداى حکیم هر چیز را به وسیله آن آفرید، با تجسم یافتن در عیساى انسان، در میان بشر خیمه خویش را برافراشت. پیام ازلى با قرارگرفتن در عیسى، به شکل . انسانى زیست مى کرد که مانند همه مردم براى تحصیل لقمه اى مى کوشید، مى خورد و مى نوشید، دوستان وبرگرفته از : حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، تهران، قم : طه، سمت، مرکز جهانى علوم اسلامى، چاپ هفتم 1384. خویشاوندانى داشت، رنج کشید و مرددر تصاویر پیش رو مجسمه خدایان تثلیثى بوداییان در هند و کامبوج با مجسمه تثلیث مسیحیان مقایسه شده است.نماد گرایى خدایان و آیین هاى هندو، چاپ : هند : بمبئى، هندا.پارتازاراتى. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image