تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
دلایل تحریف مسیحیت و برتری اسلام:در بحث از تحریف مسیحیت لازم است به چند نکته اشاره شود: 1. کتاب مقدس مسیحیان دو بخش دارد، «عهد جدید» و «عهد عتیق». علت این نامگذاری آن است که مسیحیان معتقدند: خدا با انسان دو پیمان بسته است، یکی پیمان کهن، به وسیلهی پیامبران پیش از عیسی مسیح؛ و دیگری پیمان نو، توسط خدای متجلی یعنی عیسی مسیح. در حقیقت عهد عتیق کتاب آسمانی یهودیان است که مسیحیان برای آن احترام قائل شده و آن را در آغاز کتاب خود قرار دادهاند.(1)2. طبق نص صریح قرآن مجید، انجیل حقیقی بر حضرت عیسی(ع) نازل و به او عطا شده است. (آل عمران / 3 و 65 و مائده / 46 ـ 47 و مریم / 30 و حدید / 27) و آن کتاب هیچ گونه سنخیتی با انجیلهای موجود ندارد. اما تا آنجا که تاریخ نشان میدهد مسیحیان هرگز برای حضرت عیسی(ع) به کتابی قائل نبودهاند و این انجیلها را صرفاً بیانگر زندگی و سخنان وی دانستهاند.توماس میشل، دانشمند معاصر مینویسد: پیش از نوشته شدن اناجیل، یک سنت شفاهی وجود داشت. عیسی به عقیدهی مسیحیان در حدود سال 30 میلادی وفات یافت و کسانی که از او پیروی کرده، وی را شناخته، کارهایش را دیده و سخنانش را شنیده بودند، خاطرات خویش از او را در حافظه نگه میداشتند، هنگامی که مسیحیان نختسین برای عبادت گرد میآمدند، آن خاطرات نقل میشد. اندک اندک این منقولات شکل مشخصی یافت و بر حجم آنها افزوده شد.(2)در جای دیگر نیز میگوید: مسیحیان هرگز نمیگویند: عیسی کتابی به نام انجیل آورد. آوردن وحی توسط عیسی به گونهای که مسلمانان در مورد قرآن و پیامبر اسلام معتقدند در مسیحیت جایی ندارد.مسیحیان، عیسی را تجسم وحی الهی میدانند و به عقیدهی آنان، وی نه حامل پیام بلکه عین پیام بوده است.(3)3. اعتبار کتاب مقدس را از دو دیدگاه میتوان بررسی کرد: الف. دیدگاه کلیسا: همانگونه که بیان شد مسیحیان نسبت به کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) نظری کاملاً موافق دارند و تمام القاب و احترامات شایستهی یک کتاب آسمانی را نسبت به آن روا میدارند و تعبیراتش مانند کتاب خدا و وحی در مورد آن کتب معمول است. بدیهی است که هیچ گونه تحریفی را در مورد آن کتاب قبول ندارند.(4)هر چند که میپذیرند انجیل وحی الهی مانند قرآن نیست. بلکه اصولاً زندگینامهی عیسی است پس ربطی به انجیل نازل شده ندارد.ب. دیدگاه قرآن: مسلمانان از دیرباز معتقد بودهاند تورات و انجیلی که خدا نازل کرده است، دستخوش تحریف قرار گرفته و مسائلی مانند بشارت به ظهور حضرت محمد(ص) از آن حذف و خرافاتی چون جسمانیت خدای متعال به آن افزوده شده است.تحریف در کتاب مقدس را از چند طریق میتوان به وسیلهی آیات و روایات اثبات نمود: الف. برخی آیات و روایات آشکارا تحریف را در این کتاب بازگو میکنند، قرآن کریم میفرماید: «وإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»؛(5) و در واقع برخی از آنان دسته ای هستند که زبانشان را به [خواندن ] کتاب می پیچانند تا بپندارید آن [را که می خوانند،] از کتاب (خدا) است؛ در حالی که آن از کتاب (خدا) نیست. و می گویند:«آن از نزد خداست.» در حالی که آن از نزد خدا نیست، و بر خدا دروغ می بندند، در حالی که آنان می دانند. در جاهای دیگری از قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره شده مثل: بقره / 79 و مائده / 41 و صف / 8. و در روایتی از علی(ع) حکایت شده: پس از غیبت موسی(ع) و عیسی(ع) تورات و انجیل را تغییر دادند و عبارات و کلمهها را از مواضع خود تحریف کردند. و خدا هم دل آنان را کور نمود که به واسطهی این کور دلی مطالب اضافی و تحریف شده را در کتاب باقی گذاردند، و همین مطلب آنان را در این تهمتهای بزرگ و تلبیس امور و کتمان واقعیات رسوا ساخت.(6)ب. برخی آیات قرآن نیز به طور ضمنی و تلویحی به وقوع تحریف در کتاب مقدس نظر دارند: مانند: «مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَاداًلِی مِن دُونِ اللّهِ»؛ 169 برای هیچ بشری سزاوار نیست که خدا به او، کتاب و حکم و پیامبری دهد؛ سپس [او] به مردم بگوید: «غیر از خدا، بندگان من باشید.» و لیکن (سزاوار مقام پیامبر آن است که بگوید: مردمی) ربّانی باشید،به طور ضمنی مطالب موجود در عهد جدید پیرامون الوهیت عیسی(ع) را از موارد جعل معرفی کرده است و همچنین آیهی: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالإِنْجِیلِ»؛ (7)(همان) کسانی که از فرستاده (خدا)، پیامبر درس نخوانده پیروی می کنند؛ آن (پیامبری) که (صفات) او را در تورات و انجیل نزدشان، نوشته می یابند؛ به طور تلویحی به حذف عباراتی از کتاب مقدس یا تحریف معنوی و یا وجود کتابهایی مقدس در بین یهودیان و مسیحیان جزیرة العرب که از میان رفتهاند اشاره میکند به عنوان مثال عباراتی از انجیل یوحنا که بشارت به ظهور «فارقلیط موعود» داده است، از طرف مفسران نصارا به «روح القدس» معنا شده که اقنوم سوم تثلیث است؛ در حالی که مراد از این شخص فردی از نوع انسان است. به همین جهت افرادی چون «مونتانوس» در قرن دوم و «مانی» در قرن سوم خود را «فارقلیط موعود» معرفی کرده تعداد زیادی را به گرد خود جمع کردهاند.ج. با دقت در مضامین مختلف کتاب مقدس به موارد بسیاری از تناقضات واضح و آشکار میرسیم که نشانگر وجود دستهای جاعلینی بوده که ناشیانه به این عمل فسادانگیز اقدام نمودهاند. به عنوان نمونه در «انجیل یوحنا» از «یحیی» پرسیده میشود: آیا تو همان ایلیای نبی ـ الیاس ـ هستی که قبل از فرا رسیدن روز موعود (ظهور مسیح) باید بیاید؟ یحیی تاکید میکند که من چنین شخصی نیستم (خروج 1/19) اما در انجیل به عیسی(ع) نسبت دادهاند که فرمود: «و اگر خواهید قبول کنید که یحیی همان الیاس است که باید بیاید) (خروج / 14).(8)نویسندهی انجیل لوقا برای برداشتن تنافی موجود بین این دو عبارت، مساله را به گونهای دیگر توجیه کرده و میگوید:«و او (یحیی) به روح قوت الیاس پیش روی وی (خداوند) خواهد خرامید.»172 و نیز در انجیل «متی» سخن از «انظلام» یعنی ظلم پذیری است که با شریر مقاومت مکنید و اگر کسی برگونهی راست تو سیلی زد گونهی چپ خود را نیز به طرف او بگردان...(9)د. از مهمترین دلایل تحریف مسیحیت عقیده به «تثلیث» یعنی سه خدائی (پدر ـ پسر ـ روح القدس) است یعنی عیسی را خدا میداند در حالی که مسیحیت دین توحیدی بوده است و این تثلیث در انجیلهای کنونی نیز به صراحت یافت نمیشود.پاورقی:1. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص 127 ـ 128.2. کلام مسیحی، ص 43 ـ 44.3. کلام مسیحی، ص 49.4. میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص 26.5. آل عمران / 78.6. بحارالانوار، ج 92، ص 43، ح 3 و ج 77، ص 276، ح 1.7. آل عمران / 79.8. اعراف / 156.9. درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، محمدرضا زیبایینژاد، ص 82 ـ 85. مطالبی چند درباره قرآن و کتاب مقدّس (تورات + اناجیل چهارگانه)1. قرآن کریم معجزه جاویدان پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) است که کسى مانند آن را نیاورده و نمى تواند بیاورد، ولى تورات و انجیل معجزه نبوده و نیستند. 2. قرآن داراى دو نزول بوده است: اوّل: «نزول دفعى و جمعى» که از سوى خداوند متعال یک جا بر قلب پاک پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)در ماه مبارک رمضان و شب قدر نازل شده است. دوم: «نزول تدریجى» که برحسب شرایط و حوادث و نیازها طى 23 سال فرو فرستاده شده است، ولى تورات و انجیل فقط یک نزول (دفعى) داشته است. 3. قرآن موجود در دست ما، همان قرآن اصلى و کلام خداست که بر پیامبر گران قدر(صلى الله علیه وآله) نازل و زیر نظر آن حضرت جمع آورى شده و به صورت کتاب درآمده و بدون کم و زیاد به دست ما رسیده است، زیرا نگهبانى از آن را خود خداوند متعال به عهده گرفته است؛ (اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ واِنّا لَهُ لَحـفِظون)؛ ما قرآن را نازل کردیم و به طور قطع نگه دار و حافظ آنیم. ولى تورات و انجیل فعلى این گونه نیستند. شواهد تاریخى و ادله دیگر نشان مى دهد که تورات و انجیل اصلى از بین رفته و فقط قسمت هایى از آن دو کتاب آسمانى را پیروان حضرت موسى و عیسى(علیهما السلام) مدت ها بعد از وفات آنها نوشته اند که آن هم متأسفانه با خرافات فراوان آمیخته شده است. بنابراین، تورات و انجیل فعلى مجموعه کتاب هاى تاریخى است که به وسیله یهودیان و مسیحیان نوشته شده، نه این که کتاب آسمانى حضرت موسى و عیسى باشند. 4. محتوا و معارف قرآن کریم با تورات و انجیل متفاوت است و اصلاً با آن دو قابل مقایسه نیست، زیرا: الف) (ونَزَّلنا عَلَیکَ الکِتـبَ تِبیـنـًا لِکُلِّ شَىء) آن چه از زمینه هاى گوناگون فکرى، اعتقادى، بینش هاى بنیادى، نظام هاى رفتارى فردى، اجتماعى، مادّى، معنوى، دنیایى، آخرتى و... در تکامل فرد و جامعه نقش داشته، در قرآن بیان شده و معارف آن، با فطرت و سرشت مشترک انسان ها هماهنگ است؛ بدین جهت از فراگیرى و جامعیت خاصى برخوردار بوده و همگانى، همیشگى و همه جایى است. ب) اصول معارف و مفاهیم قرآن، بر پایه عقل و منطق مشترک و همگانى انسان استوار است و اساس تعالیم اسلام بر مدار جهل ستیزى و عقل انگیزى، تقلیدزدایى و تحقیق پرورى، پندارسوزى و دانش سازى، مى چرخد. ج) قرآن، با نگرشى واقع بینانه به حقیقت وجود انسان و منطبق بر فطرت او (و بدور از افراط و تفریط) اهداف زندگى او را در یک طبقه بندى منظمِ مقدماتى، متوسط، عالى و نهایى، سامان و انتظام مى بخشد که تمام استعدادهاى ذاتى او پرورش یافته، خاستگاه هاى وجودى او به شیوه اى معتدل و هماهنگ ارضا گردد، بر همین اساس، دنیاپرستى و دل سپردگى به آن را مورد نکوهش قرار داده و دنیاگریزى و سرکوب تمایلات طبیعى و مادّى را مطرود مى داند. د) قرآن، از اختلاف و تناقض پیراسته است، در حالى که تورات و انجیل نه تنها، هیچ یک از این ویژگى ها را ندارند، بلکه محتواى آن دو آمیخته با خرافات و نسبت هاى ناروا به پیامبران الهى است؛ براى نمونه: 1. تورات، گوساله سازى و دعوت به بت پرستى را به هارون، وزیر و جانشین موسى(علیه السلام) نسبت مى دهد، در حالى که شخصى از بنى اسرائیل به نام سامرى اقدام به چنین کارى کرد و قرآن، دامان این دو رهبر و پیامبر الهى (موسى و هارون) را از هرگونه آلودگى به شرک و بت پرستى پاک مى داند. 2. قرآن، سلیمان را پیامبرى بزرگ با علم سرشار و تقواى بسیار مى داند که با داشتن حکومت عظیم، هرگز اسیر مقام و مال نشد و... ولى تورات، در زمینه هاى گوناگون بدترین نسبت ها را به او مى دهد که نقل آنها شرم آور است. 3. انجیل به خداوند سبحان نسبت تجسّم داده و مى گوید: خدا به صورت انسان مجسّم شده و ...، ولى قرآن مى فرماید: (لیس کمثله شىء) هیچ چیز همانند او نیست. و... . .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.