تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
بررسى نقش امام خمینى(ره) در بیدارى اسلامى از ابعاد گوناگون و نیز از سطوح مختلف امکان پذیر میباشد. از اندیشههاى فلسفى، عرفانى، فقهى، کلامى و اخلاقى امام خمینى(ره) تا عمل و موضعگیرىهاى سیاسى او، بیانگر سطوح مختلف تأثیرگذارى است.
بنیادهاى نظرى امام خمینى(ره)
فلسفه سیاسى: فلسفه سیاسى، معرفت به ماهیت امور سیاسى با روش فلسفه است، که طى آن اولاً ماهیت و چرایى حاکمیت مشخص میشود و ثانیاً بیان میدارد که جامعه خوب چگونه جامعهای است.
مبانى نظرى فلسفه سیاسى: مبانى نظرى یک فلسفه سیاسى، مهمترین بنیادهاى نظرى هستند که بر اساس آنها مهمترین سؤالات مطروحه در فلسفه سیاسى پاسخ داده میشود.
مبانى معرفتشناسى و جهانشناسى
به طور قطع، باورهاى هستىشناختى امام خمینى(ره) از یک منشأ الهى برخوردار است. نگاه امام(ره) به عالم و آدم، نگاه زمینى و ناشى از تفسیرهاى خود بنیاد انسان از عالم و آدم نیست. اندازهای که امام(ره) براى عالم وجود قائل است، محدود به عالم ماده نیست؛ بلکه نگاه او به عالم علاوه بر آن، جهان غیب را نیز شامل میشود.
مبناى جهانشناسى امام خمینى(ره) را میتوان در منابع مختلفى که از ایشان به یادگار مانده است، سراغ گرفت. شاید یکى از ماندگارترین آثار مکتوب ایشان، نامهاى است که به گورباچف آخرین رهبر جماهیر شوروی نوشتند و در آن به وحى الهى، وجود حق تعالى و جهان غیب به عنوان مبانى نظرى خود تصریح کردند. میتوان از دیدگاه امام(ره) در این مورد که مشکلات و ابتذال غرب به عدم اعتقاد به خدا برمیگردد، استنباط کرد که هر نوع فلسفه سیاسى، پیوند اساسى با بنیادهاى نظرى مربوط به آن دارد. امام خمینى(ره) در مصاحبه با مجله تایمز هم ریشه تمام اعتقادات خود را به "توحید" باز میگردانند و تصریح میکنند که اگر در مرام خود به عدالت و آزادى و حقوق انسانى اعتقاد دارند، ناشى از همین اعتقاد توحیدى است. مؤلفههاى مهم فلسفه سیاسى در اندیشه امام خمینى(ره) از قبیل مشروعیت، آزادى، عدالت، قانون و... به همین بنیادهاى نظرى، باز میگردد.
مبانى انسانشناسى
امام خمینى(ره) در مورد طبیعت اولیه انسان میفرمایند: "بدان انسان چون ولیده همین عالم است و مادر او همین دنیاست و اولاد این آب و خاک است. حب این دنیا در قلبش از اول مغروس است و هر چه بزرگتر شود، این محبت در دل او نموّ میکند."1
ولى با وجود این از نگاه امام(ره) ماهیت انسان منحصر به این طبیعت نیست و زمینههاى درونى و خارجى براى انسان فراهم است، که میتواند او را از دامان طبیعت که مادر اوست بیرون کشد و راه کمال و استکمال را برای او هموار کند: "این انسان مثل سایر حیوانات نیست که همان حیات طبیعى و دنیایى باشد- بلکه انسان یک طور خلق شده است که علاوه بر حیات طبیعى، حیات مابعدالطبیعه هم دارد،..."2
نظر انسانشناسىِ امام(ره) به وجود حیات مابعدالطبیعه که گاهى از آن به "فطرت مخموره" تعبیر میکنند، از یک طرف و اعتقاد ایشان به ارسال رسولان الهى براى به کمال رساندن انسانها از طرف دیگر، موضوع استعداد و ظرفیت انسانها براى تکامل و تقرب را در عرصه انسان شناختى بازگو میکند.
اعتقاد امام خمینى(ره) به امکان کمالیابى براى انسان موجب طرح انسان کامل و ربط آن به ولایت انبیا و اولیا میشود؛ موضوعى که در فلسفه سیاسى ایشان از جایگاه بسیار با اهمیتى برخوردار است. اگر انسانها داراى درجات مختلفى از کمال هستند به ضرورت عقل، هر کدام که در مرتبه عالى قرار دارند، براى مرتبه دانى باید ولایت داشته باشند. با این تبیین، ولایت انسان کامل که در مرحله اثبات براى انبیا و امامان(ع)، بالإصالة و براى فقها به تبعیت محرز است، مبتنى بر بنیادهاى نظرى امام خمینى(ره) است.
مؤلفههاى فلسفه سیاسى امام خمینى(ره)
مهمترین پرسشهایى که در فلسفه سیاسى به آنها پاسخ داده میشود، عبارتند از:
۱. چه چیزى به حاکمیت نظام سیاسى مشروعیت میدهد؟
۲. زندگى خوب با توجه به مؤلفههاى تشکیل دهنده آن (آزادى، عدالت، حق و تکلیف، قانون، رابطه دین و سیاست و نوع و شکل حکومت) چگونه است؟
در پاسخ به سؤالات مذکور و مؤلفههاى مطرح شده، با استناد به مکتوبات و آثار گفتارى امام خمینى(ره)، بیان شده است که مؤلفههاى فلسفه سیاسى در اندیشه ایشان، به بنیادهاى نظرى او بازگشت میکند. به عنوان مثال، امام(ره) در بحث مشروعیت نظام اسلامى معتقدند "حق حاکمیت از آن خداوند است و تنها اوست که حق تشریع و قانونگذارى دارد". "ریشه و اصل همه آن عقاید - که مهمترین و با ارزشترین اعتقادات ماست - اصل توحید است... این اصل به ما میآموزد که انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانى نباید اطاعت کند؛ مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد و بنابراین هیچ انسانى هم حق ندارد انسانهاى دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند."3 البته مردم در نظام اسلامى متولى امور خود هستند و تشکیل حکومت، مبتنى بر قاعده بیعت، با توافق اکثریت مسلمانان ممکن است.
امام(ره) در پاسخ به پرسش دوم، زندگى خوب را در گرو اطاعت از قوانین خداوند میدانند: "سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهى است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است."4
ایشان در توجیه هر یک از مؤلفههاى فلسفه سیاسى به مبانى نظرى مطرح شده در اسلام استناد میکنند:
نوع و شکل حکومت: اگر کمال مطلق، همان حضرت حق تعالى است، تنها اوست که داراى ولایت مطلق بر عالم و آدم میباشد. از طرف دیگر چون اعمال ولایت الهیه بدون واسطه بر جامعه انسانى ممکن نیست، این انسان کامل است که وظیفه اعمال ولایت را عهدهدار میشود. همچنین اگر سیر و حرکت جوامع، باید به سمت کمال و تقرب باشد، ضرورتاً فقط و فقط این انسان کامل و یا جانشینان او هستند که میتوانند وظیفه هدایت انسان را به سمت کمال و رساندن آن به سعادت دنیوى و اخروى بر عهده گیرند. امام خمینى(ره) هدف از ارسال انبیای الهى از آدم تا خاتم را اصلاح جامعه میدانند.5
آزادى: بر اساس بنیادهاى نظرى امام(ره) تکامل و تقرب به پیشگاه مقام ربوبى، هدف انسان است و رسیدن به این هدف جز در سایه آزادى و اراده ممکن نیست. اعتقاد توحیدى امام(ره) باعث شده است تا در فلسفه سیاسى، آزادى را حق انسان بداند و براى دیگران هیچ حقى در محروم کردن آزادى فرد و جامعه قائل نباشد. بنابراین با توجه به مبانى فلسفى امام خمینى(ره)، آزادى مهمترین حق انسانى محسوب میشود.6
با وجود این، آزادى از دیدگاه امام خمینى(ره) همچون همه فلاسفه سیاسى نامحدود نیست. در اعتقاد فلاسفه سیاسى غرب، حدّ آزادى، آزادى دیگران است، ولى امام(ره) مطابق با بنیادهاى نظرى و مبانى فلسفه سیاسى خود، این حدّ از آزادى را قبول ندارند. به اعتقاد امام(ره) انسان در عالَم وجود، منعزل از هستى نیست و آغاز و انجام او به خالق هستى برمیگردد. او مالک و آفریننده انسان است و از همه حقایق عالم مطلع است. این اصل، حد آزادى انسان را بیان میکند. انسان در همه امور آزاد است الّا در جایى که به نافرمانى انسان از خداوند مىانجامد.
عدالت: اهتمام امام خمینى(ره) نسبت به عدالت نیز به بنیادهاى نظرى او بازگشت میکند؛ همچنان که عدم اهتمام فلاسفه سیاسى غرب به عدالت ناشى از نوع نگاه آنها به هستى است. فلاسفه سیاسى غرب، با تکیه بر اومانیسم، پایه و مبناى روابط و تعاملات انسانى را بر لیبرالیسم قرار مىدهند؛ امّا امام خمینى(ره) با اعتقاد به "عدل" به عنوان یکى از صفات خداوند و وجود اعتدال در نظام تکوین و تشریع، جایگاه رفیعى براى "عدالت" در نظام سیاسى اسلام قائل هستند.
سایر مؤلفههاى فلسفه سیاسى نیز به طریقى به مبانى نظرى ایشان بازگشت میکند و براى آنها در کلام امام خمینى(ره) مستنداتی موجود است.
اندیشه بیدارى
بررسى سخنان امام خمینى(ره) در مورد بیدارى و هدایت امت اسلامى، نشان میدهد که چه ربطی میان این سخنان و مؤلفههاى تشکیل دهنده فلسفه سیاسى ایشان وجود دارد. به عبارت دیگر میتوان کلیدواژههاى بیدارى در سخنان امام خمینى(ره) را در مؤلفههاى فلسفه سیاسى ایشان رهگیرى کرد.
جالب این است که میان اندیشه بیدارى در کلام امام(ره) و عناصر تشکیل دهنده حرکت و خیزشى که در کشورهاى اسلامى در حال وقوع است، تناسب و هماهنگى بسیار عجیبى وجود دارد. بنابراین "آزادى خواهى"، "عدالت طلبى"، "بازگشت به فرهنگ"، "اخلاق و قوانین اسلامى"، "حق حاکمیت"، "استقلال"، "اتحاد و همبستگى"، "مبارزه با استکبار"، "استعمار" و "استبداد" و ... که عناصر مشترک بیدارى اسلامى را تشکیل میدهند، همان کلیدواژههایى است که در اندیشه بیدارى امام خمینى(ره) مطرح شده و همه آنها قابل تبیین و توجیه با مؤلفههاى فلسفه سیاسى ایشان میباشند.
پینوشتها:
1 . امام خمینى و اندیشههاى اخلاقى - عرفانى (مقالات عرفانى ۲)، به کوشش کنگره اندیشههاى اخلاقى - عرفانى امام خمینى، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ اول ۱۳۸۲، ص ۳۰۸، نقل از شرح چهل حدیث، ص ۱۲۲.
2 . صحیفه امام، ج ۹ ص ۱۱.
3 . همان، ج ۵ ص ۳۸۸.
4 . همان.
5 . همان، ج ۱۵ ص ۲۱۳.
6 . همان، ج۳ ص ۵۱۰.
(بیداری اسلامی در فلسفه سیاسی امام خمینی(ره), عبدالرسول یعقوبی, نشریه معارف نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها ) .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.