تاريخ بزرگان / بزرگان /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

لطفاً زندگی‌نامه ابوسعید بن عقیل را که روز عاشورا در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، بیان نمایید.


بر اساس برخی گزارش‌های تاریخی از منابع شیعه و اهل‌سنت،‌ یکی از افرادی که توانست روز عاشورا در رکاب امام حسین(ع) به فیض شهادت برسد، و نام خود را در میان شهدای کربلا ثبت نماید، پسرعموی آن‌حضرت ابوسعید الاحول بود که یکی از فرزندان عقیل و برادران مسلم به شمار می‌آمد.[1] وی از برادرش عبدالرحمن کوچک‌تر[2] و نام مادرش ام‌ البنین دختر ثغر بود.[3]با آن‌که گزارش شهادت او در کربلا در برخی منابع ذکر شده است؛ اما به توصیفی در مورد چگونگی نبرد و شهادت او به دست نیاوردیم که در صورت برخورد به مطالبی در این زمینه، این پاسخ را ویرایش خواهیم کرد.اما گزارش‌های متنوعی از زندگی او در قبل از شهادت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که وی فاطمه خواهر سیدالشهداء(ع) و ‌دختر امام علی(ع) را به همسری برگزید و نتیجه‌ی ازدواج آنها دختری به نام حمیده بود.[4] البته گزارشی نیز وجود دارد که داماد امام علی(ع)، فرزند ابوسعید به نام محمد بن ابی سعید بود[5] و این گزارش با گزارشی که مادر محمد را کنیزی ام ‌ولد می‌داند، سازگارتر است.[6]در هر حال، یا این شهید و یا فرزندش محمد، داماد امام (ع) بود. گفته می‌شود که در نهایت، نسلی از ابوسعید باقی نماند.[7]گزارشی از ملاقات ابوسعید به همراه امام حسن(ع) و عبدالله بن زبیر با معاویة بن أبی سفیان نیز وجود دارد. از آن‌جا که معاویه علاقه‌مند بود بین آنان فتنه‌انگیزی کند؛ خطاب به امام حسن(ع) گفت: پدرت علی(ع) بزرگ‌تر بود یا زبیر؟ امام حسن(ع) فرمود: سن آن دو به هم نزدیک بود؛ اما پدرم علی(ع) بزرگ‌تر از زبیر بود، خداوند علی(ع) را رحمت کند.عبدالله بن زبیر بلافاصله گفت: خداوند، پدرم زبیر را هم رحمت کند! ابوسعید پسر عقیل بن ابی‌طالب که آن‌جا حضور داشت، به عبدالله گفت: طلب رحمت حسن بن علی(ع) برای پدرش چرا تو را به موضع‌گیری واداشت؟! عبدالله گفت: من تنها برای پدرم طلب رحمت کردم و کار دیگری نکردم! ابوسعید گفت: گویا پدرت زبیر را هم‌طراز علی(ع) می‌دانی؟! عبدالله گفت: چه ایرادی دارد؟! هر دو از قریش بودند و هر دو مردم را برای حکومت خود فراخواندند و هر دو موفق نشدند! ابوسعید به عبدالله گفت: این سخن را رها کن که مقام و منزلت علی(ع) در قریش و روابط نزدیک او با رسول خدا(ص) ‌چنان است که خودت می‌دانی، و از طرفی چون علی(ع) مردم را به پیروی از خود فراخواند، مردم هم پیروی کردند و خود علی رهبری آنان را بر عهده گرفت، در حالی که زبیر مردم را به حمایت از سپاهی فراخواند که رهبرش زنی (عائشه) بود، و چون دو گروه سپاه علی و سپاه عائشه مقابل هم قرار گرفتند(جنگ جمل) پیش از آن‌که حق آشکار و پیروز شود و باطل از میان رود، زبیر به عقب برگشت و پشت به لشکر عائشه نمود و فرار کرد و مردی که ارزشش به اندازه یکی از اعضای زبیر هم نبود با او روبرو شد و گردنش را زد و جامه و سلاحش را برگرفت و سرش را نزد علی(ع) آورد، در حالی که حضرتشان همچنان بر عادتی که در پیروی از پسر عمویش محمد(ص) داشت باقی بود؛ پس قیاس زبیر با علی باطل است. بنابراین خداوند علی(ع) را قرین رحمتش نماید!ابن زبیر (که سخنی برای گفتن نداشت)، به ابوسعید گفت: اگر کس دیگری جز تو این سخنان را می‌گفت، می‌دانستم با او چه کنم! ... معاویه در این‌جا ابوسعید را از ادامه‌ی درگیری منع کرد و همگان سکوت کردند.بعدها وقتی عائشه از گفت‌وگوی آن دو آگاه شد، به ابوسعید گفت: آیا تو آن سخنان را در مجلس معاویه به خواهرزاده‌ام (ابن زبیر) گفتی؟ ابوسعید برگشت و نگریست و چیزی ندید، گفت: شیطان ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم؟ عائشه خندید و گفت: خدا پدرت عقیل را بیامرزد، چقدر زبانت تیز است.[8] .

اسلام کوئست

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/23



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image