رهبر انقلاب ، نایب امام زمان(عج) /

تخمین زمان مطالعه: 61 دقیقه

چرا رهبر انقلاب نایب امام زمان هستند؟آیا مبانی عقلی و روایی دارد؟


ولایت فقیه تداوم ولایت رسول الله(ص) و معصومین (ع) است . اثبات این موضوع با مراجعه به ادله عقلی و نقلی متعددی که در زمینه ولایت فقیه وجود دارد امکان پذیر است بر اساس این دلایل فقیه واجد شرایط (یعنی جامع صلاحیت های علمی ،اخلاقی و مدیریتی) از سوی پیامبر گرامی اسلام(ص) و معصومین(ع) به عنوان نائب آن بزرگواران جهت اداره و رهبری جامعه اسلامی در عصر غیبت، منصوب گردیده و دارای ولایت است و محدوده ولایت و اختیارات حکومتی ولی فقیه همانند اختیارات حکومتی معصومین (ع) می باشد . (ر.ک : http://www.velayatfagih.porsemani.ir/) در زمان حاضر نیز مقام معظم رهبری مجتهدی جامع الشرایط و مورد تائید سایر مجتهدان و جامعه اسلامی می باشد لذا نائب امام زمان (عج) بوده و اطاعت از دستورات ایشان واجب است .بازگشت ولایت فقیه به ولایت فقه و عدل و تدبیر است ، یعنی شخصیّت حقوقی فقیه است که بر مردم حکومت می کند نه شخصیّت حقیقی او . و به تعبیر دیگر حکم خداست که بر مردم حکومت می کند نه شخص فقیه . در حقیقت جایگاه شرعى و شخصیت حقوقى او، منصوب و مرتبط با وحى الهى است. لذا در روایات اهل بیت علیهم السّلام ردّ حکم فقیه ردّ حکم خدا و موجب شرک به خدا دانسته شده . ( وسائل الشیعه جلد 18 صفحه 99 ) لازم به ذکر است ارتباط با وجود مقدس ولی عصر (عج) فقط از زوایة‌ مسائل رابطه شخصی مطرح نیست. در عالم تکوینی، او واسطة فیض الاهی و باب خدا است. دعا و عنایت خاصّ حضرت به شیعیان، چه در رفع مشکلات،‌ چه در دفع بلایا و چه در قضای حوایج، گره گشا است . و قطعآ شامل ولی فقیه جامع الشرایطی که به نیابت از ایشان در صدد اجرای احکام الهی است و وظیف هدایت و رهبری جامعه اسلامی را بر عهده دارد ، می شود . چنانکه در توقیع امام زمان علیه السلام به مرجع بزرگ آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی چنین آمده : « ارخص نفسک و اجعل مجلسک فی الدهلیز و اقض حوائج الناس نحن ننصرک . » یعنی ؛ فروتنی پیشه کن و در دهلیز خانه ات بنشین (در دسترس مردم باش ) و حاجات و نیازهای مردم را برآورده ساز ما یاریت می کنیم .»( کلمة الامام المهدی نوشته علامه شهید سید حسن شیرازی ، تهران نشر آفاق ص 565.) هنگامی که خداوند تعالی، بنده ای را برای رهبری و تدبیرکاردیگر بندگانش برمی گزیند، به او سینه ای گشاده می بخشد و درقلبش چشمه های حکمت را به امانت می سپارد و دانش را به گونه ای خاص، به او الهام می کند. و این خود وعده حتمی الهی است که در آیات متعدد قرآن مورد تأکید قرار گرفته : «من یتق الله یجعل له مخرجاً» (سوره طلاق، آیه 2) ؛ «والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین» (عنکبوت 69) یا «ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم » و... ، که در زمان معاصر و در حوادث و بحرانهای سهمگین مربوط به انقلاب اسلامی ، دفاع مقدس و توطئه های مختلف دشمنان ، شاهد هدایت ، نصرت و یاری الهی از رهبری و جامعه اسلامی می باشیم . در ادامه به بررسی تفصیلی مباحث فوق می پردازیم:همان گونه که غیبت به دو مرحله صغرا و کبرا تقسیم می شود، نیابت نیز به خاص و عام تقسیم می شود؛ یعنی، نیابت خاصه در غیبت صغرا و نیابت عامه در غیبت کبراست.امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، در زمان غیبت صغرا اشخاص معینی را نایب خود قرار داده بود و آنها را به اسم و رسم معرفی نموده و هر یک را به وسیله نایب پیش از خود به مردم شناسانده بود. اما در نیابت عامه، براساس یک ملاک و معیار کلی که خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف معین فرموده، هر فردی که آن ضابطه را از همه جهت و در همه ابعاد دارا باشد، نایب امام عجل الله تعالی فرجه الشریف رهبر جامعه خواهد بود؛ پس این مقام و نیابت توسط خود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به عالمان واجد شرایط داده شده است.(1) شیخ طوسی عجل الله تعالی فرجه الشریف شیخ صدوق و شیخ طبرسی از اسحاق بن عمار نقل کرده اند که مولای ما حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ( درباره وظیفه شیعیان در زمان غیبت ) فرموده است: « و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم؛ در حوادث و رخدادهایی که واقع می شود، به روایت کنندگان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم ».طبرسی نیز در کتاب الاحتجاج، از امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است: « و اما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه و مطیعاً لامر مولاء فللعوام ان یقلدوه؛ هر یک از فقها که مراقب نفسش و نگهبان دینش و مخالف هوا و هوسش و مطیع فرمان مولایش ( ائمه علیهم السلام ) باشد، بر عوام لازم است که از او تقلید کنند ».بدین ترتیب امور مسلمین در زمان غیبت کبرا به دست ولی فقیه سپرده شده است. منصب فتوا، قضاوت و حکم برای فقیهان گذشته، توسط ائمه معصومین علیهم السلام جعل شده بود، ولی رسمیت مرجعیت و زعامت فقهای اسلام از این تاریخ پدید آمد و تا ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت( مسعود پورسیدآقایی، تاریخ عصر غیبت ، ص 47 – 45، چاپ دوم: 1383.)بنابراین، حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران،‌ در این برهه از زمان، نایب عام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند که فقهای دیگر ( مجلس خبرگان ) ایشان را ولی فقیه دانسته و به عهده دارند، زیرا اسلام، مسلمانان را در زمان غیبت کبرا بی سرپرست نگذاشته و مردم را به اطاعت از فقها ملزم کرده است.برای اثبات این مطلب باید شرایط و ویژگى هاى لازم براى نیابت از معصومین(ع) و رهبرى در نظام اسلامى را به طور دقیق، مورد شناسایى قرار داد. شرایطى که در متون و منابع اسلامى مورد تأکید قرار گرفته، عبارت است از: 1. صلاحیت علمى لازم براى افتا در ابواب مختلف فقه (فقاهت و اجتهاد)؛ 2. عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلامى؛ 3. بینش صحیح سیاسى و اجتماعى، تدبیر، شجاعت و مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى. در مرحله بعد نوبت به تطبیق هر یک از این شرایط بر رهبر معظم انقلاب مى رسد. در اینجا به صورت خلاصه به پاره اى از ویژگى ها و صلاحیت هاى حضرت آیت اللّه خامنه اى براى احراز منصب رهبرى نظام، به نیابت از امام زمان(عج) اشاره شود: یک. صلاحیت علمى یکم. اجتهاد آیت اللَّه خامنه اى از سوى بسیارى از مراجع و بزرگان -از جمله حضرت امام(ره) از قبل تصدیق شده بوده است. دوّم. همه رساله هاى عملیه نوشته اند که اگر دو نفر عادل خبره به اجتهاد کسى شهادت دهند، اجتهاد او قابل قبول است؛ این در حالى است که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم -که مرکب از ده ها مجتهد مطلق و چندین مرجع تقلید است ایشان را به مرجعیت پذیرفتند. همچنین در اساسنامه جامعه مدرسین آمده است: چیزى به عنوان نظر آن جامعه معتبر است که حداقل شانزده تن از اعضا آن را امضا کرده باشند. بنابراین اعلامیه جامعه مدرسین به این معنا است که حداقل شانزده تن از مجتهدان و خبرگان در فقه، ایشان را مرجع مى دانند. سوّم. درس خارج مقام معظم رهبرى -که در آن بسیارى از فضلا شرکت کرده و همگى به وزانت علمى آن شهادت مى دهند دلیل بر بنیه علمى نیرومند و ملکه اجتهاد ایشان است. این توان علمى سابق بر رهبرى و حتى ریاست جمهورى ایشان است؛ نه اینکه ایشان پس از رهبرى، درس خوانده و به این رتبه از دانش رسیده باشند. دو. صلاحیت اخلاقى (عدالت و تقواى لازم) صلاحیت اخلاقى مقام معظم رهبرى نیز از امورى است که در رفتار و عملکردهاى فردى و اجتماعى ایشان -از زمان کودکى، جوانى و مبارزات سیاسى و نیز مسؤولیت هاى متعددى که در بعد از انقلاب در شرایط حساس داشته اند به روشنى قابل اثبات بوده و تمام اشخاصى که از نزدیک با معظم له در ارتباطاند، گواه بر این مدعا هستند. سه. توانایى هاى شخصى در بند سوم اصل یکصد و نهم «بینش صحیح سیاسى و اجتماعى، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى» از جمله شرایط و صفات رهبر دانسته شده است. یکم. مقصود از «بینش صحیح سیاسى و اجتماعى» آن است که رهبر، آن چنان از مسائل و موضوعات و قضایاى سیاسى آگاه باشد که بر آن اساس، هم قادر به اداره امور جامعه باشد و هم در جهت گیرى هاى ظریف بین المللى، تصمیمات بجا، شایسته و مفید به حال جامعه اتخاذ کند. دوّم. «مدیریت و تدبیر» عبارت از مجموعه استعدادهایى است که در شرایط خاص، در رهبرى بارز و ظاهر مى شود و او را در اجراى وظایف سنگین خود یارى مى کند. کشف این استعدادها از جمله مواردى است که در تعیین رهبر، به یقین باید مورد توجه خاص قرار گیرد. سوّم. «قدرت و شجاعت» نیز از جمله شرایطى است که یا از برجستگى هاى علمى و اخلاقى ناشى مى شود و یا آنکه در زمره استعدادهاى درونى رهبر به شمار مى رود. به هر حال مقام شامخ رهبرى چنین مراتبى را مى طلبد و به هنگام تعیین و انتخاب رهبرى، باید به این موضوع توجه جدى داشت. مقام معظم رهبرى تاکنون توانایى هاى فوق العاده اى در راستاى رهبرى و مدیریت جامعه -خصوصاً در مواقع بحرانى و سرنوشت ساز از خود بروز داده اند. از دیگر سو ایشان از بینش صحیح سیاسى و اجتماعى و قدرت و شجاعت بالایى برخوردار مى باشند. این مهم با مرورى بر پیشینه مدیریتى ایشان -در شوراى انقلاب، دوران ریاست جمهورى، سخت ترین شرایط ناشى از جنگ و محاصره هاى بین المللى، بیش از یک دهه رهبرى نظام و با موفقیت بیرون آمدن از فراز و نشیب ها و مشکلات متعدد داخلى و بین المللى به خوبى قابل اثبات است. آخرین مرحله اى که شایسته است مورد توجه قرار گیرد، انتخاب قانونى ایشان از سوى خبرگان رهبرى است. این انگاره خود متأثر از دو عامل است که هر کدام به تنهایى، مهم ترین دلیل بر شایستگى ایشان براى رهبرى نظام اسلامى است: 1. دارا بودن شرایط لازم براى رهبرى در حضرت آیت الله خامنه اى و احراز این شرایط از سوى خبرگان، به عنوان بهترین و شایسته ترین فردى که قدرت و توانایى رهبرى نظام را دارد. این مسأله از سوى اکثریت قاطع اعضاى مجلس خبرگان تأیید شد. 2. تأکید امام خمینى(ره) بر شایستگى آیت الله خامنه اى براى رهبرى نظام؛ حضرت امام در موارد متعددى به شایستگى ایشان تصریح کرده اند. حجت الاسلام و المسلمین هاشمى رفسنجانى در مجلس خبرگان رهبرى در سال 68 در حضور شاهدان این قضیه را نقل کرد: در قضایاى مهدى هاشمى همراه با آقایان خامنه اى، موسوى اردبیلى و میرحسین موسوى خدمت امام راحل رسیدیم و سید احمد خمینى نیز حضور داشت. در آنجا به امام گفتیم: شما با اقدامات خود ما را درباره رهبرى آینده در بن بست قرار مى دهید. امام با اشاره به آقاى خامنه اى فرمود: «در میان شما کسى است که شایسته رهبرى است و شما در بن بست قرار نخواهید گرفت». مرحوم حجت الاسلام سیداحمد خمینى نیز نقل نموده که امام راحل فرمود: «آقاى خامنه اى شایسته رهبرى است».تکمیل مطالب فوق را در قالب چند پرسش بررسی می نمائیم :پرسش: کسى که اشتباه مى کند و معصوم نیست، چگونه مى تواند ولایت داشته باشد؟ جواب: ولایت مراتبى دارد و بسیارى از مراتب آن هیچ ارتباطى با عصمت ندارد؛ مثل ولایت پدر بر فرزند، شوهر بر زن، قیم بر صغیر و....قرآن مجید مواردى از ولایت را ذکر مى کند که لزوماً مشروط به عصمت نیست؛ مثلاً مى فرماید: (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ)؛توبه (9)، آیه 71. «برخى از مؤمنان بر دیگرى ولایت دارند» یا (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ)؛انفال (8)، آیه 72. «همانا کسانى که ایمان آورده و هجرت کردند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد نمودند و کسانى که آنان را پناه داده و یارى کردند، برخى بر بعضى دیگر ولایت دارند».از سوى دیگر یکى از اقسام ولایت «زعامت و رهبرى سیاسى» است. اکنون این سؤال پدید مى آید که آیا این مرتبه از ولایت، عصمت مى خواهد؟ پاسخ آن است که وجود عصمت براى رهبر و پیشواى سیاسى، بسیار خوب و مفید است و با وجود شخص معصوم، هیچ فرد دیگرى، حق حکم رانى و ولایت ندارد. حال اگر شخص معصوم وجود نداشت و یا در غیبت به سر مى برد، چه باید کرد؟ آیا امت اسلامى باید بدون رهبر باشد؟ یا باید به رهبرى و ولایت طاغوت تن دهند؟ و یا باید بهترین کسى که از نظر علم، زهد، تقوا و مدیریت سیاسى، کمترین فاصله را با معصوم دارد، به رهبرى برگزینند؟در واقع با وجود معصوم، باید خود او رهبرى کند و در عصر غیبت به نیابت از امام زمان(عج)، ولى فقیه رهبرى و زمام امور جامعه را به دست گیرد تا امت گرفتار هرج و مرج و آنارشیسم و یا ناچار به پیروى از طاغوت نشود. این مسأله هم از نظر عقلى پذیرفته شده و مورد تأیید است و هم نصوص دینى بر آن صحّه مى گذارد.ناگفته نماند خطا دوگونه است:یکم. خطاهاى فاحش و روشنى که حداقل براى عموم کارشناسان مسائل دینى، سیاسى و اجتماعى، بطلان آن روشن است. کسى که مرتکب چنین خطاهایى بشود، داراى شایستگى رهبرى نیست و ولایت ندارد.دوّم. خطاهاى پیچیده و کارشناختى که در میان کارشناسان نیز چندان روشن نیست و معمولاً مورد اختلاف آرا و نظرات است. در این صورت نمى توان با قاطعیت حکم کرد که نظر کدام یک صحیح است؛ زیرا هر کس بر اساس مبانى پذیرفته شده خود، حکم مى راند. این گونه موارد در مسائل اجتماعى و سیاسى زیاد به چشم مى خورد و ولى فقیه هم یکى از آراى متفاوت را بر مى گزیند. از طرف دیگر در چنین مواردى، چاره اى جز این نیست که یک رأى ملاک عمل قرار گیرد؛ زیرا کنش اجتماعى و سیاسى نیازمند وحدت رویه است و در غیر این صورت جامعه دچار هرج و مرج مى شود. ضمن آنکه از نظر فکرى، راه تحلیل و نقد و بررسى سالم براى همگان باز است؛ اما نظم و انضباط اجتماعى مستلزم وحدت رویه و عمل است؛ همچنان که در تمام نظام هاى سیاسى این گونه عمل مى شود و از آن گریزى نیست.بنابراین در فرض فقدان معصوم یا غیبت او، هیچ راهى براى به صفر رساندن خطا وجود ندارد. از طرفى نمى توان به آنارشیسم و هرج و مرج تن داد و لاجرم باید یک رأى مورد تبعیت قرار گیرد.گفتنى است امامان(ع) مرجعیت کامل دینى را در تمام ابعاد دارند و حجت واقعى خداوند مى باشند. لازمه چنین چیزى مسلماً عصمت است؛ در حالى که مجتهد و ولى فقیه حجت ظاهرى است و لازمه آن عصمت نیست، بلکه عدالت و فقاهت است که نزدیکترین مرتبه ممکن به عصمت مى باشد.خطای ولی فقیه:ازآن جای که براساس اصل 107 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همه مردم ازجمله رهبر در برابر قانون مساوی می باشند؛ رسیدگی به جرایم رهبر؛ کیفیت اثبات آن وسایرمراحل دادرسی همانند رسیدگی به جرایم مردم عادی توسط محاکم خواهد بود. البته براساس اصل یکصد و یازدهم قانون اساسى، مجلس خبرگان، بعد از معرفى فقیه واجد الشرایط به عنوان ولى فقیه، در طول دوران رهبرى نیز وظیفه نظارت بر اعمال و رفتار رهبر، به منظور «بقاء شرایط» را برعهده دارد. نظارت مجلس خبرگان چنانکه در مشروح مذاکرات مجلس خبرگان نیز آمده، به هیچ وجه نظارتى «کنترلى و پارلمانى و استیضاح» نمى باشد، بلکه صرفا یک «نظارت تشخیصى» است؛ یعنى صرفا در محدوده اى است که خبرگان باید - مطابق اصل یکصد و یازدهم قانون اساسى - به منظور تداوم بقاى شرایط رهبرى از آن اطلاع داشته باشند. مجلس خبرگان، به منظور انجام دادن وظیفه نظارتى خویش بر بقاء شرایط رهبرى، از میان اعضاى خود هیئتى را مرکب از یازده نفر عضو اصلى و چهار نفر عضو على البدل، براى مدت دو سال با رأى مخفى انتخاب مى نمایند. ماده یکم آیین نامه داخلى مجلس خبرگان. که به «کمیسیون تحقیق» معروف است؛ اعضاى آن باید فراغت کافى براى انجام دادن وظایف خود داشته باشند. بستگان نزدیک سببى و نسبى رهبر، نمى توانند عضو کمیسیون تحقیق باشند. تحقیقات و مذاکرات کمیسیون تحقیق، محرمانه است و کمیسیون مجاز به انتشار آن ها جز به روش بیان شده در این آیین نامه نیست. این کمیسیون وظیفه دارد هرگونه اطلاع لازم را در رابطه با اصل یکصد و یازدهم در محدوده ى قوانین و موازین شرعى تحصیل نماید و با اشراف برکارهاى رهبرى، سخنرانى ها، موضع گیرى ها، عزل و نصب ها و کارهاى دیگر رهبر را مورد بررسى قرار دهد. این هیئت بر عملکرد نهادهایى که زیر نظر رهبرى کار مى کنند به طور غیررسمى اشراف دارد و اگر در کار آن ها مشکلاتى دید به رهبرى تذکر مى دهد .در ماده 16 آیین نامه داخلى مجلس خبرگان آمده است: «هیئت رئیسه مجلس خبرگان مى تواند در هر اجلاسیه اى از مسؤول یا مسؤولان یک یا چند نهاد از نهادهایى که زیر نظر مستقیم مقام معظم رهبرى فعالیت مى کنند، جهت استماع گزارش فعالیت هاى مهم آن ها به جلسه رسمى مجلس خبرگان دعوت نماید. مدت زمان گزارش، حداکثر یک ساعت خواهد بود.. همچنین نسبت به صحت و سقم گزارش هاى واصله تحقیق و در صورتى که لازم بداند با مقام رهبرى ملاقات نماید مطابق ماده 33 آیین نامه داخلى مجلس خبرگان: «این کمیسیون [تحقیق ] موظف است هرگونه اطلاع لازم را درباره اصل یکصدویازدهم، در محدوده قوانین و موازین شرعى، به دست آورد. هم چنین درباره صحت و سقم گزارش هاى رسیده، دراین باره، تحقیق و بررسى کند و اگر لازم بداند، با مقام معظم رهبرى، در این زمینه، ملاقات کند».. و مقام رهبرى در خصوص گزارش ارائه شده حق دفاع از خود را خواهد داشت. دبیرخانه مجلس خبرگان باید این گونه گزارش ها را به کمیسیون تحقیق تسلیم کند و اگر دیگر اعضاى خبرگان نیز دراین باره، اطلاعاتى در اختیار دارند، باید آن ها را در اختیار کمیسیون قرار دهند. اگر کمیسیون تحقیق، پس از بررسى و تحقیق، مطالب مذکور را براى تشکیل اجلاس خبرگان کافى دانست، تشکیل جلسه فوق العاده را از هیئت رئیسه خواستار مى شود و اگر کافى ندانست، موضوع را با عضو یا اعضاى خبرگانى که اطلاعات را ارائه داده بودند،در میان مى گذارد و درباره آن ها توضیح مى دهد. اگر آنان قانع شدند، موضوع مسکوت مى ماند و اگر قانع نشدند، در صورتى که اکثر نمایندگان منتخب، از هیئت رئیسه مجلس، تقاضاى تشکیل جلسه فوق العاده کنند، هیئت رئیسه باید جلسه را تشکیل دهد. نصاب لازم در تشخیص موضوع و عمل به اصل یکصد و یازدهم، آراى دو سوم نمایندگان منتخب مى باشد. هرگاه رهبر به تشخیص خبرگان از انجام وظیفه رهبرى ناتوان شود از مقام خود برکنار مى شود. جلسه هاى هیئت تحقیق هم مستمر است؛ یعنى در طول سال هر پانزده روز یا هر ماه یک مرتبه اقلاً جلسه دارند (ر. ک: مقررات و عملکرد مجلس خبرگان، گفت و گو با آیت اللَّه ابراهیم امینى، و گفت و گو با آیت اللَّه سید حسن طاهرى خرم آبادى، فصلنامه حکومت اسلامى ش 8.)سوال : اختیارات ولى فقیه با اینکه ارتباط با وحى ندارد، چگونه قابل توضیح است؟پاسخ :براى روشن شدن این موضوع، لازم است به صورت مختصر، این نکته بررسى شود که اصولاً هدف از ارتباط با وحى و عالم غیب چیست و این ارتباط چه کار ویژه مهمى را بر عهده دارد؟ در پاسخ مى توان به دو هدف عمده اشاره کرد:یکم. پیامبر(ص) از طریق وحى و ارتباط با ماوراى طبیعت، بر حقایق و معارف دینى واقف مى شود. و بدون آنکه در این دریافت دچار خطا و یا تردیدى شود، راه صحیح زندگى و اصول و قوانین الهى را در ابعاد مختلف زندگى انسانى به کار بسته و با ابلاغ و اجراى آنها موجبات هدایت و رستگارى جامعه بشرى را به وجود مى آورد.دوّم. پیامبر(ص) از طریق وحى، داراى ولایت و مشروعیت الهى و سیاسى در هدایت و رهبرى جامعه براى خود و جانشینان خود است. آیات زیر بر این مسأله دلالت دارند:الف. (النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ).احزاب (33)، آیه 6.ب. (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ...).مائده (5)، آیه 67.پ. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْکُمْ...).نساء (4)، آیه 59.با انقطاع وحى نیز هیچ گونه خللى در اصل این مسأله وارد نمى شود؛ زیرا ارتباط با غیب، اعم از ارتباط بى واسطه و یا با واسطه است. در زمان حاضر نیز فقیه جامع شرایط -با توجه به ادله متعدد نقلى و عقلى به صورت عام منصوب از سوى امامان معصوم(ع) و پیامبر اکرم(ص) مى باشد؛ هر چند خود مستقیماً با وحى ارتباط ندارد (همان طور که امامان معصوم(ع) نیز با وحى ارتباط نداشتند)؛ ولى جایگاه شرعى و شخصیت حقوقى او، منصوب و مرتبط با وحى الهى است.پرسش : پیرامون شناخت رهبری توسط خبرگان و امکان اشتباه انان توضیح دهید؟پاسخ :شناخت ولی فقیه جامع الشرایط و اطاعت از او در جهت رهبری جامعه اسلامی وتحقق آموزه ها و احکام اسلامی خصوصاً در شرایطی که زمینه های تشکیل حکومت اسلامی فراهم باشد ، امری واجب است . و در صورتی که فقیه جامع الشرایط برتر از میان مجتهدان یک عصر مشخص نباشد لازم است به خبرگان و کارشناسان دینی مراجعه نمود . توضیح اینکه :یکم . بر اساس آموزه های اسلامی شناخت امام معصوم (ع) به عنوان حاکم الهی در هر عصری بر مسلمانان آن زمان واجب است. چنانکه پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «من مات و هو لایعرف امامه، مات میتةً جاهلیه » یعنی هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، مانند کسی است که در دوره جاهلیت (قبل از اسلام) مرده باشد.( میزان الحکمه، ج 1، ص 171، ح 840.)دوم . در زمینه زعامت سیاسى و رهبرى جامعه اسلامى، شیعه با استناد به آیات متعدد قرآن نظیر آیات: «إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا»، (مائده (5)، آیه 55) ؛ «النَّبِی أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (احزاب(33)، آیه 6) و «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»، (نساء (4)، آیه 59). و دلایل قطعى عقیده داردمنشأ و سرچشمه ولایت، خداوند است، او پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین را به این مقام منصوب کرده است. حضرت على(علیه السلام) نیز از سوى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و خداوند متعال براساس آیه مبارکه «یا اَیهَا الرَّسوُلُ بَلِّغ مَا اُنزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّک وَ اِن لَّمْ تَفْعَل فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»؛ مائده (5)، آیه 67.، در روز عید غدیر به مقام امامت و ولایت جامعه منصوب گردید. در احادیث زیادى وارد شده است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) امامان بعد از خود را یکى بعد از دیگرى مشخص نموده و علاوه بر آن، هر امامى نیز از امامت امام بعد از خود خبر داده است. و هر کدام از این بزرگواران نیز در زمان حکومت خود و با توجه به فراهم بودن شرایط و نیاز جامعه اسلامى، برخى اشخاص معین - نظیر مالک اشتر از سوى امام على(علیه السلام) - را براى اداره برخى شهرها یا ایالت ها منصوب کردند. یا اینکه امام مهدی (عج) چهار نائب را برای رهبری شیعیان در دوران غیبت صغری منصوب نمودند . بنابراین تنها راه شناخت امام معصوم (ع) آگاهی به نصوصی است که از خدا و پیامبر (ص) و ائمه قبل از هر امام رسیده است. و همچنین شناخت نائبان خاص آنها نیز مبتنی بر نص می باشد .البته امکان دستیابی به این نصوص همواره برای افراد حقیقت جوئی که در صدد شناخت امام و حاکم الهی جامعه خویش بوده اند وجود داشته و با کمی تحقیق به این شناخت می رسیدند . هر چند برخی افراد نیز علی رغم وجود دلایل آشکار و قطعی نظیر دلایل متعددی که در زمینه ولایت امام علی (ع) وجود داشت به دلیل پیروی از تعصبات جاهلی و هواهای نفسانی از مسیر حق و حقیقت منحرف می گردیدند .سوم . در مورد دوران غیبت معصومین نیز براساس آموزه هاى اسلامى و منابع معتبر دینى، فقهاى واجد شرایط، به صورت عام، از طرف امامان معصوم(علیه السلام) جهت اداره و رهبرى جامعه اسلامى در عصر غیبت، منصوب گردیده و همه داراى ولایت مى باشند، آنان موظفند در زمینه اداره امور جامعه و تشکیل حکومت، اقدام نمایند. چنانکه امام صادق(علیه السلام) در روایت مقبوله عمر بن حنظله، مى فرماید: «... مَنْ کَانَ مِنْکُم مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدیثَنَا وَ نَظَرَ فِى حَلَالنَا وَ حَرَامنَا وَ عَرَفَ اَحکَامَنَا فَلیرضُوْا بِهِ حَکَماً فَاِنِّى قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیکُمْ حَاکِماً فَاِذَا حَکَمَ بِحُکمِنَا فَلَمْ یقبَلْ مِنهُ فَاِنَّمَا استخَفّ بِحُکْمِنَا وَ عَلَینَا رَدٌّ وَ الرَّادُّ عَلَینَا کَالرَّادُّ عَلَى اللّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرکِ بِاللَّهِ»؛ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، دارالتعارف، 1401ق، ج 1، ص 67 ؛ محمد بن حسن عاملى، وسائل الشیعه، تهران: انتشارات اسلامى، ج 18، ص 98.؛ «مردم باید به کسانى از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت مى کنند و در حلال و حرام ما به دقت مى نگرند و احکام ما را به خوبى باز مى شناسند (عالم عادل)، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسى را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزى در حد شرک به خداوند است» جهت آشنایى کامل با تفسیر و تبیین این روایت، ر. ک: سید روح اللَّه موسوى خمینى، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(رحمه الله)، 1374، صص 80، ج 77 و صص 106 - 102..نتیجه استدلال این است که فقهاى جامع شرایط - علاوه بر منصب هاى ولایت در افتا، اجراى حدود و اختیارات قضایى، نظارت بر حکومت و امور حسبیه - در مسائل سیاسى و اجتماعى نیز ولایت دارند و این مناصب و اختیارات، از اطلاق ادله ولایت فقیه استفاده مى شود. بدیهى است امام(علیه السلام) شخص معینى را به حاکمیت منصوب نکرده؛ بلکه به صورت عام تعیین نموده است. روایات متعدد دیگرى نیز دلالت بر این موضوع دارد؛ نظیر توقیع مبارک حضرت ولى عصر(عج) که مى فرماید: «وَ اَمَّا الحَوَادِثُ الوَاقِعَه فَارْجِعُوا فِیهَا اِلى رَوَاةُ حَدیثنَا فَاِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُّجَةُ اللَّه»؛ وسائل الشیعه، پیشین، ج 18، ص 101، ح 8 . و همچنین روایت، «اَلعُلَمَاءُ حُکَّامٌ عَلَى النَّاسِ»؛ میرزا حسین نورى، مستدرک وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت، 1409 ق، باب 11 (از ابواب صفات قاضى)، ح 33. و روایت امام حسین(علیه السلام) از حضرت امیر(علیه السلام): «اِنَّ مَجارِى الْاُمُورِ وَالْاَحْکامِ عَلى اَیدى الْعُلَماءِ بِاللَّهِ اَلْأُمَناءِ عَلى حَلالِهِ وَ حَرامِهِ»؛ همان، ح 16 ؛ و براى آگاهى بیشتر درباره دلایل روایى ولایت فقیه ر.ک: امام خمینى، ولایت فقیه، بحث ولایت فقیه به استناد اخبار، صص 148-48..همانگونه که از این نصوص عام مشخص است ؛ برای شناخت ولی فقیه در عصر غیبت باید سراغ مجتهدان جامع الشرایطی رفت که دارای ویژگی ها و صلاحیت های مذکور در روایات معصومین (ع) باشند .از طرف دیگر على رغم اینکه تمامى فقهاى واجدالشرایط براى اداره جامعه اسلامى در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام) منصوب گردیده اند؛ اما در عین حال، باید توجه داشت که ولایت و رهبرى نظام واحد، براى ملتِ واحد و کشورِ واحد، تعددپذیر و تفکیک پذیر نمى باشد. بر این اساس تصوّر وجود رهبرى هاى متعدد و ولایت هاى موازى در یک حکومت به دلیل اینکه موجب هرج و مرج، آنارشى و بهم ریختگى نظام اجتماعى و گسستن شیرازه نظم و انسجام ملى یک مملکت است؛ غیرقابل قبول بوده و نمى توان قائل به جواز اعمال ولایت براى همه شد و تنها باید یکى از فقهایى را که داراى ملاک ترجیح و برترى در امورى نظیر؛ «اعلم بودن، برجستگى در فضایل اخلاقى، مقبولیت بیشتر، صلابت و استوارى، مدیریت قوى تر، تدبیر استوارتر و...»، نسبت به دیگران است، به رهبرى برگزید.چهارم . شناسایى فقیه جامع شرایط برتر به عنوان رهبرى یک جامعه، که داراى شؤون گوناگونى در سیاست، فرهنگ، اقتصاد، جنگ و صلح و بحران هاى منطقه اى و جهانى مبتنى بر آموزه هاى اسلامى است، امرى کاملاً تخصصى و پیچیده است. بر این اساس، تشخیص رهبرى باکارآیى مطلوب و شرایط لازم، که از اسلام گرفته شده اند، بسیار دشوار است؛ به ویژه اگر دارندگان شرایط، متعدد باشند که در این صورت، تشخیص اصلح، پیچیدگى کار را بیشتر مى کند. با این توصیف، شناخت فرد اصلح و صفات وى، به ویژه اجتهاد، نه تنها از عهده مردم عادى بر نمى آید، بلکه از توان افراد تحصیل کرده اى که از اطلاعات لازم دراین باره برخوردار نیستند، نیز بیرون است از این رو شناسایى فقیه جامع شرایط برتر امرى کاملاً تخصصى است، و نیز اهمیت و حساسیت جایگاه آن، با توجه به گستردگى نفوذ و کارکردهاى رهبرى در جامعه اسلامى و شناخت معیارها و ضوابطى که براساس آن ها بتوان مصداق اصلح را شناسایى کرد، اقتضا مى نماید تا در تشخیص و شناسایى فقیه جامع شرایط برتر از میان سایر فقها، حتماً به کارشناسان و خبرگان امر مراجعه شود. البته در بعضى از موارد رجحان، برترى و افضل بودن یک فقیه نسبت به سایر فقیهان هم عصر خویش، کاملاً واضح و روشن است؛ به گونه اى که هیچ رقیبى براى او وجود ندارد تا زمینه تحیر و تردید پدید آید. در چنین مواردى، نیاز به اقامه بینه یا گزارش کارشناسانه خبرگان نیست و حق حاکمیت با اقدام فقیه و پذیرش مستقیم و بى واسطه مردم اعمال مى شود؛ نظیر پذیرش رهبرى بى بدیل امام خمینى(رحمه الله) از سوى آحاد مردم که از شروع انقلاب، ولایت ایشان به نحو تعین و کاملاً مشخص، بر همگان روشن بود. در چنین مواردى بعد از اینکه فقیه واجد شرایط، اقدام به تشکیل حکومت کرد، تمامى افراد جامعه - حتى فقهاى معاصر او - موظّف به تبعیت از او مى باشند ر.ک: پیرامون وحى و رهبرى، آیةاللَّه عبداللَّه جوادى آملى، تهران: نشر فاطمه الزهرا، 1367، ص 448.. بدیهى است چنین اتفاقى، گرچه عقلاً امکان پذیر است، اما عادتاً بسیار مشکل یا نادر است. در نتیجه، رجوع به افراد خبره ، ضرورت عملى دارد و در حقیقت تا زمانى که معرفى خبرگان و متخصصان امر نباشد، توده مردم به افضلیت فرد پى نخواهند برد. حتى درباره امام(رحمه الله) نیز چنین بود؛ یعنى گرچه در زمان تشکیل حکومت، مردم به صورت مستقیم به ایشان رجوع کرده، ولایت ایشان را پذیرفتند و از لحاظ حقوقى، انتخاب مستقیم انجام گرفت، اما در واقع، این عمل، براساس شناخت قبلى مردم از امام، بواسطه معرفى علما و فرهیختگان جامعه صورت گرفت؛ همان گونه که در مسئله مرجعیت، که حساسیت و پیچیدگى هاى آن، به مراتب از رهبرى کم تر است، تا زمانى که اعلمیت فقیهى میان علما و خبرگان مطرح نباشد، میان مردم شیوع نخواهد یافت پرسش ها و پاسخ هایى درباره مجلس خبرگان رهبرى، پیشین.. نکته پنجم : نگاهی به دوران پر برکت رهبری و زعامت ایشان تا کنون و ارزیابی عملکرد ایشان در این مدت خود بهترین شاهد برای اثبات صلاحیت ایشان است . در این دوره ایشان در عرصه داخلی تلاش نمودند تا با ترسیم خط مشی های روشن , حرکت و جهت گیری کلی نظام را به مسیر تعالی و پیشرفت هدایت نمایند . تبیین اولویت های بخش های مختلف کشور در برهه های مختلف , توجه ویژه به حقوق و مطالبات و نیازهای حقیقی آنها و ترسیم نیازهای حقیقی کشور و اهتمام ویژه به پیشرفت کشور و کاهش وابستگی به سایر کشورها , طرح اهداف بنیادینی همچون نهضت نرم افزاری و تاکید بر تولید علم و دانش و رسیدن کشور به مدارج علمی بالا و تاثیر گذار در سطح بین المللی وتوجه ویژه به نخبگان و... توجه به مشکلات کشور و مطالبه ازدولت برای اهتمام به برطرف نمودن آن , مدیریت صحیح بحران در حوادث مختلف و بحرانهای داخلی کشور همچون حادثه قتل های زنجیره ای , کوی دانشگاه و حوادث پس ازانتخابات اخیر به خوبی بیانگر توانایی و شایستگی ایشان در عهده دار شدن این مسئولیت خطیر است . در عرصه خارجی تبیین اصل حکمت , عزت , مصلحت به عنوان چارچوب سیاست خارجی , برخورد با قدرت و پرصلابت در برابر دخالت ها و زیاده خواهیهای قدرتهای بزرگ به ویژه آمریکا ودشمن شناسی ایشان و تبیین صحیح اهداف آنان در برخورد با نظام جمهوری اسلامی و حمایت قاطع ازمنافع ملی در عرصه بین المللی که نمود آن رادر مساله پرونده هسته ای شاهد بوده و هستیم , دفاع و حمایت از مسلمانان مظلوم در کشورهای اسلامی به ویژه لبنان و فلسطین و... همه و همه شاهدی روشن بر شایستگی و صلاحیت های ایشان برای رهبری نظام است .براستی آیا مسیری جز مسیری که ایشان برای حرکت نظام جمهوری اسلامی تبیین نموده اند پویایی و پیشرفت داخلی در عرصه های مختلف را به دنبال داشته و به استقلال و توانمندی کشور می انجامد و جایگاه کشور را در عرصه بین المللی ارتقا بخشیده و به کاهش وابستگی به سایر کشورها منجر می شود , پیشرفت و توسعه کشور را تضمین خواهد نمود؟ حجم بالای دشمنی با ولایت فقیه و القای شبهات جهت تضعیف آن از سوی قدرتهای بزرگ ناشی از این است که این رکن رکین نظام را صد راه رسیدن به اهداف شوم خود دیده از این رو نوک پیکان تهاجم همه جانبه خود را به آن نشانه رفته تا آنچه عامل وحدت و انسجام ملت است را متزلزل سازند و زمینه تسلط بر کشور را فراهم نمایند و رهبری حکیمانه و هوشمندانه مقام معظم رهبری در این زمینه نقش بسزایی را داشته است . از این رو نگاه منصفانه به عملکرد مقام معظم رهبری در طول مدت رهبری و خطوط کلی ترسیم شده در عرصه های داخلی و خارجی توسط ایشان , به خوبی گویای صلاحیت و شایستگی ایشان در هدایت و رهبری جامعه می باشد . اما در مورد برخورد با چنین افرادی چند راهکارعملی پیشنهاد می گردد ؛1- لازم است هر گونه پرخاش یا برخورد تند پرهیز گردد زیرا کسانی متوسل به پرخاش و یا توهین می شوند که فاقد منطق و استدلال باشند ضمن اینکه برخورد متاقبل با این افراد در بسیاری موارد نتیجه عکس داده و سبب لجاجت و گستاخی بیشتر آنان خواهد شد . 2- مناسب است که این افراد به این نکته توجه داده شوند که بر اساس قانون مجلس خبرگان وظیفه نظارت بر عملکرد رهبر را برعهده دارد و با نظر به اینکه این مجلس متشکل ار فقهای است که توسط مردم انتخاب شده و خبره تشخیص فقاهت و صلاحیت های لازم رهبری هستند در صورتی که رهبری را فاقد شرایط تشخیص داده یا ناتوان در انجام وظایف بدانند به وظیفه قانونی خویش عمل می کنند از این رو عملکرد رهبری همواره تحت نظارت و کنترل این نهاد می باشد و با توجه به تاکید این نهاد به اینکه بهترین گزینه رهبری , مقام معظم رهبری می باشد . نسبت به صلاحیت ایشان اطمینان حاصل می شود . 3- از چنین افرادی باید خواست که دلایل خود را مبنی بر توهین به ایشان و یا فقدان صلاحیت ایشان بیان کنند و با توجه به اینکه صلاحیت و شایستگی های مقام معظم رهبری در مدت رهبری شان بگونه ای بوده که کاملاً قابل دفاع و حمایت می باشد بر اساس آن پاسخ شبهات و دلایل آنها را ارائه داد . 4- با ترسیم اولویت های کشور در بخش های مختلف و انطباق آن با خطوط کلی ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری به عنوان معیار جهت گیری نظام می توان شایستگی و توانمندی ایشان را در امر رهبری به اثبات رساند . هنر مدیریتی مقام معظم رهبری ارزیابی هنر مدیریتی رهبر معظم انقلاب در طول سال‌های گذشته که انقلاب اسلامی را به سلامت از دل طوفان‌ها عبور داد اگر چه در ده‌ها کتاب هم نمی‌گنجد اما در عین حال موضوع مهمی است که نمی‌توان از کنار آن به سادگی گذشت. آنهایی که از نزدیک دستی بر تاریخ دارند، از یک بیماری شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان وتحلیل‌گران تاریخ سخن می‌گویند. چه بسیار تاریخ دانان وتاریخ نویسانی که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنج‌ها و مشقت‌های طاقت فرسایی را برای ضبط و روایت برهه‌هایی دور از یک دوره تاریخی متحمل شده‌اند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبوده‌است. این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه های علمیه، عالمان دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفته‌‌‌‌‌‌است. این روزها درحالی بیستمین سال انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامی فرا روی داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه ومطبوعه‌ای، از این انتخاب هوشمندانه وسرنوشت ساز نام و یادی به میان می‌آید. شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل می گویند هر چه ذوق هنری است در توصیف و استعاره و کنایه وتشبیهی است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوی شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابی به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلی یافته‌است. به جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علمای فلسفه وعرفان، تعبیری در توصیف واجب الوجود دارند که می گویند هو مستور لشده ظهوره و هو مخفی لشده وجوده یعنی ظهور و وجود باری تعالی آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفی مانده‌است. به راستی چرا در این سال‌ها که از ریز و درشت حوادث گفته‌ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده‌ایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته‌ایم و بر عبور از این طوفان‌ها و تلاطم‌ها بالیده و افتخار کرده‌ایم، کمتر از تدبیر و هوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آورده‌ایم، تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل و معمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کرده‌ایم. چه کسی می‌تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس‌تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می‌شناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع‌تر، با تدبیرتر، خلاق‌تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می‌کند؟ آیا می‌توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران‌ها و فشارها و تهدیدهاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 19 ساله نظام اسلامی که از این حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی‌نظیر است، می‌تواند ادعا کند رهبری را می‌شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان‌ها و امواج سهمگین، مدبرانه‌تر از او هدایت کشتی را می‌توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می‌تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟ *خورشید در آینه خورشید امام بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می‌بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنه‌ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می‌باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری‌اند، با بودن آقای خامنه‌ای شما خلا ء رهبری ندارید و ... و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود در میان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: ما با خدا پیمان بسته‌ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان‌هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمان‌هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی و ساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین. *چالش های پس از رهبری جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده‌ای درنظام‌های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری‌های امام امت(ره) و درایت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم‌ترین هزینه انجام شد. به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را می‌توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست‌ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست‌های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید. پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست‌هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیت‌های آیت الله خامنه‌ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند. رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی‌الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی و پرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاش‌ها و جانفشانی‌های مریدانی چون طالقانی‌ها، بهشتی‌ها، مطهری‌ها، خامنه‌ای‌ها، هاشمی رفسنجانی‌ها، مفتح‌ها، باهنرها، رجایی‌ها، سعیدی‌ها، غفاری‌ها، اندرزگوها، مدنی‌ها، اشرفی اصفهانی‌ها، دستغیب‌ها و ... بهره برد که این امتیاز در سال‌های نخستین رهبری آیت الله خامنه‌ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود و سال‌ها به درازا کشید تا بن‌مایه‌های عمیق علمی و قابلیت‌های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده ‌شود. *مدیریت بحران حضرت آیت الله خامنه‌ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان‌ها سائیده و نشان می‌دادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین‌ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود. تنظیم سیاست‌ها و اولویت‌های باز سازی کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادی کشور از چالش‌های نفس‌گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه‌ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه‌ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی‌ها و تبعیض‌ها را فراهم می‌ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست‌های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه وارد می‌آمد، جلوگیری به عمل آوردند. یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می‌شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه‌های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق می‌دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه‌ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری و تدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. *عبور از دوران فتنه دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سیاسی را باید جزو تلخ‌ترین و سخت‌ترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنه‌هایی چون قتل‌های زنجیره‌ای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیره‌ای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. قصه تلخ قتل‌های زنجیره‌ای با هدف فرمان آتش به سوی نظام طراحی شده بود و تبلیغات گسترده‌ای که هیچ تناسبی با وزن واقعی آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتی گوبلز و هیاهوی دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کوره‌های آدم سوزی و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی می‌انداخت. واقعه‌ای که به جای ریشه‌یابی، توسط برخی گروههای فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازی کشیده شده بود و محوری‌ترین شخصیت‌ها و بنیادی‌ترین نهادهای نظام را با آتشباری فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند. توطئه‌ای که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبری، به فرصتی برای پالایش نظام از نیروهای نفوذی و موجب شکل گیری صف بندی جدیدی به نام نیروهای خودی و غیرخودی درجریان های سیاسی کشور گردید. شکل‌گیری مطبوعات زنجیره‌ای که درجهت اجرای پروژه‌هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه‌زنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم‌ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی‌ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام‌گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع) و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست. تدبیر امام‌گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه‌ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه‌ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی‌مان لبخند زند. حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار هر که با ما نیست برماست که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه‌ای که قدرت‌های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد و جریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه‌های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی‌های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست‌ها و ناکامی‌های مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل‌های ناروا، سر در گریبان فرو برده‌اند. *نمی از یم صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی‌های مشروع آنان در برابر خود محوری‌ها و خودکامی‌های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه‌ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید. ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و ...، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود. مروری گذرا برفراز و نشیب‌ها و تهدید و توطئه‌های صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها نمی از یم ویژگی‌ها و ظرفیت‌های شگرف حضرت آیت الله خامنه‌ای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم. تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته‌های حوزه‌های علمیه، شناخت دغدغه‌های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته‌های نظام اسلامی و... باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند. هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصه‌هایی چون پیشرفت‌های هسته‌ای، موشکی، سلول‌های بنیادی، تولید داروها و واکسن‌های مهارکننده بیماری‌هایی چون ایدز و برخی سرطان‌ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغه‌ها و پیگیری‌های مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: اگر بودجه‌بندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه می‌کردم، همین مسئله پژوهش بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند. از زمان فروپاشی ساختار نظام بین الملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، منطقه خاورمیانه و رخدادهای جهانی تحولات پرآشوبی را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکی از حلقه‌های کلیدی آن محسوب می‌شد. عبور از گردونه‌های بسیار سخت تحولات مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در واقع بحران‌ها و رخدادهای متوالی که در طی این سالها برای جمهوری اسلامی ایران رخ داد فوق العاده قابل توجه و بسیار حساس بود. اگر فضای تصمیم گیری را در سه دسته الف) سازمان یافته و برنامه ریزی شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانی تقسیم بندی کنیم، جمهوری اسلامی همواره در فضای بحرانی بسر می‌برد. بنابراین تصمیم گیری در چنین شرایطی بسیار حساس و نیازمند تصمیم گیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامع نگر و شجاع می‌باشد. عبور موفقیت آمیز از این بحرانها و تبدیل کردن آنها به فرصت های مغتنم از شاخص‌های بارز دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیت آمیز نشان می‌دهد که رهبر معظم انقلاب مهمترین و بیشترین نقش را داشته است. امروز کسی تردیدی ندارد که مواضع و رویکردهای رهبر معظم انقلاب در خصوص رویدادهای مهمی مانند 11 سپتامبر، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، مقدمه سازی برای حمله و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، تحریم‌ها و فشارهای ارعاب آمیز و دهها رخداد دیگر، نه تنها جمهوری اسلامی ایران را از تهدیدات بالقوه و بالفعل دور ساختند بلکه موقعیت و جایگاه ایران را در مراتب قدرت و ثبات چه در بعد داخلی و خارجی به شدت افزایش داده‌اند. * سبک هدایت و مدیریت تحولات با نگاهی به ویژگی‌ها و مختصات واکنش‌های رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقه‌ای و بین المللی می‌توان رمز موفقیت‌های جمهوری اسلامی ایران در حوزه خارجی و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود: 1- واکنش واقع گرایانه: یکی از ویژگی های رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه ای و جهانی واقع گرایی معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفی از تحولات در طی این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفی از سوی گروهها و شخصیت های سیاسی مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضای پیچیده زمانی آن تحولات شده ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخی از شخصیت ها و گروههای سیاسی، معلوم نبود که چه پیامدهای منفی متوجه جمهوری اسلامی ایران می‌گردید. یکی از این نمونه‌ها حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت بود که در آن هنگام برخی از سیاسیون چپ سیاسی کشور پیشنهاد همراهی با صدام علیه آمریکا می‌دادند. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصول گرایی موضع بی طرفی ایران را رسما اعلام کرد. البته این بی طرفی به معنای سکوت در برابر جنایات ناشی از جنگ نبود بلکه در عین حال بی طرفی انتقادی را برگزید. بعدها اسنادی که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوی تعریف شده آمریکا برای اهداف چند منظوره بود. نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذ شده از سوی گروهها و شخصیت های مختلف در آن زمان مورد بررسی قرار می گیرد کاملا نشان می دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستی شرکت نماید. در حالی که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونی ترین انگیزه این تحولات و روندهای آن را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجی کشور را به سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست های تهاجمی پس از 11 سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومی جهان و حتی در داخل آمریکا نیز به رویکردی که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشان دهنده تدبیر و آینده نگری در حوزه دیپلماسی است. در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است بسیاری در داخل به این اقدامات مثبت می‌نگریستند و برخی از اصلاح طلبان افراطی نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد می‌کردند. با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژی انزواطلبی 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بی طرفی مثبت وفعال. در شرایط چنین گفتمانهایی رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایه ای را اتخاذ کردند که از یک سو به لحاظ دیپلماتیک بی طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوی دیگر راهبرد فرصت سازی برای ارتقای منافع ملی مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آن را بوضوح مشاهده می‌کنیم. آنچه در نمونه‌های بالا ملاحظه شد دقیقا بیانگر واکنش‌ها و رویکردهای واقع گرایانه نسبت به تحولات منطقه ای و جهانی بوده است. 2- تشخیص به موقع رویدادها و روندهای سیاسیدومین ویژگی مهم در مدیریت رهبری معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجی است. گفته می شود درک تهدید نقش محوری در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید متغیری میانجی بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار می‌آید. هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعی تر و هوشمندانه‌تر باشد واکنش‌های اتخاذ شده درست تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهای به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهای سیاسی نقش حیاتی در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی در اوایل دهه 1370، افشای سناریوی یلتسینی کردن ایران (فروپاشی از درون)، افشای سیاست های پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوی اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب ایرانی از یک سو و راه انداختن جنگ شیعی و سنی از سوی دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسی و اسلام ستیزی غرب و ... نمونه هایی از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است. 3- هدایت دیپلماسی هوشمندانهشاخص دیگری از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسی هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی است. در دیپلماسی هوشمندانه، درک صحیحی از تهدیدات و فرصت ها و قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههای مختلفی از سوی جریانات سیاسی وجود داشته و اصرار بر اجرایی شدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبی می توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالی که اگر هدایت های هوشمندانه مقام رهبری نبود خساراتی جدی بر منافع و مصالح کشور وارد می‌شد. یکی از مهمترین عرصه‌های تجلی این دیپلماسی در موضوع هسته‌ای ایران است. همه متفق القولند که سکان دار اصلی تحولات هسته‌ای ایران چه در بعد فنی و چه در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک آن رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتدای بحران هسته‌ای که جامعه دو قطبی شده و یک طرف بحث واگذاری و تسلیم را مطرح و دیگری مقابله و جنگ را پیشنهاد می‌داد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانی و هوشمندانه‌ای را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضای سنگین بین المللی خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراط گری و تفریط گرایی، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهای معقولانه و هوشمندانه‌ای را تجویز می‌کردند. اکنون تردیدی نیست که چنانچه مشی و رویکرد و هدایت های معظم له نبود، پرونده هسته‌ای ایران از دو حال خارج نبود یا کاملا تسلیم محض می شد و یا منهدم می‌گردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بی‌نظیری را برجای گذاشتیم و به میزان زیادی خصم را از بعد سیاسی و حقوقی و فنی خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود. 4- ترکیب آرمانگرایی و واقع گراییمقام معظم رهبری همچون امام راحل آرمانگرایی و واقع بینی را با هم مد نظر قرار می دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهای گذشته متاسفانه عده‌ای عرصه اجرایی کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهای بیرونی آرمانها را فدای واقعیات آن هم واقع گرایی از نوع رئالیستی محض کردند. در همین حال برخی افراد نیز بودند که توجهی به واقعیات نداشتند و به هر قیمتی و علی رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها می‌کردند اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمانهایی که هر یک به نوبه خود فشارهای سنگینی را وارد می‌کردند، موضع اعتدال و نگاه توامان آرمانگرایانه - واقع گرایانه داشتند. تاکید معظم له بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است. عزت این است که جامعه و نظام اسلامی در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود (9/11/68) حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن، هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است راه داد. و اما مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است یعنی از رفتار شخصی ما : بخصوص شما : شروع می‌شود. (18/4/70) 5- اصول گرایی در سیاست خارجینگاهی به مواضع و رویکردهای مقام معظم رهبری از 1368 تاکنون نشان می‌دهد که اصول‌گراترین شخصیت در این عرصه بوده ودر همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیری خارجی می‌باشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهای امام راحل (ره) می‌دانستند در عمل نیز مشی اصولی آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانی و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و بویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستی و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهای اسلامی همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است. در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههای سیاسی توصیه کردند که مرزهای عقیدتی و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلی و خارجی به تمام و کمال رعایت کردند. یادمان نمی‌رود که بسیاری از جریانات دوم خرداد که خود را حافظ میراث حضرت امام (رحمت الله علیه) می دانستند چگونه ارزشها و آرمانهای امام (ره) را حداقل در حوزه خارجی نادیده گرفته بودند. سناریو های تحت عنوان تابوشکنی رابطه با آمریکا، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی و طرحهای مبنی بر اینکه فلسطین را به خود فلسطینی‌ها واگذاریم و کاری به اسرائیل غاصب نداشته باشیم عناوینی بود که در طی این سالها مطرح و پیگیری می شد. اما حضور فعال و تعیین کننده رهبر معظم انقلاب در مسند ولایت، باعث شد که این آرمانهای امام (ره) ذبح نگردد. در همین راستا معظم له تاکید داشتند: مقبولیت جهانی بسیار خوب است، اما نه به بهای دست برداشتن از اصول جمهوری اسلامی که هویت ملی و جمعی ماست. (29/5/82) اکنون کسی نمی تواند شک نماید که نفوذ و قدرت ایران بواسطه مشی اصول گرایانه که ریشه در منش و رفتار امام راحل (ره) داشت، در سراسر منطقه بشدت تعمیق یافته است. نفوذی که رعب در دل دشمنان ما انداخته است. *دستاوردهای بی نظیر سیاست خارجی ایران محصول ویژگی و مختصات گفته شد و یکسری ویژگی های دیگر که مجال بررسی آن در این مقاله نیست، چه تاثیری بر سیاست خارجی ایران و یا اساسا جایگاه، جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟ واقعیت امر این است که موقعیت ایران در طی این دوران بشدت تحکیم یافته و در کلاس بندی قدرت به رتبه های بالایی دست یافته است. در این جا به برخی از آنها اشاره می‌شود: 1- افزایش اقتدار و نفوذ ایرانیکی از دستاوردهای مهم هدایت ها و رهنمودهای خارجی رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسی و نظامی غرب بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه پیدا کرده‌است. رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصری اخبارالیوم گفت که ایران کشور کلیدی در صحنه سیاسی خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگ کننده سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنی بر اینکه ایران در جریان بازی قدرت این قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلما این نفوذ و قدرت جنبه سخت افزاری ندارد. بلکه این نفوذ و اقتدار ناشی از منابع معنوی و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالت خواهانه و اسلام خواهانه در منطقه است که افکار عمومی منطقه را در سطوح توده‌ای و نخبگی به خودش جذب و جلب کرده است. موسسه سلطنتی امور بین الملل انگلیس در گزارشی با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهای منطقه‌ای نوشت که: آمریکا برای جلوگیری از افزایش قدرت منطقه‌ای ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهای همسایه حتی آن دسته از کشورهای عربی و سنی مذهب که از نفوذ آن بیم دارنده سود جسته و به موقعیت قابل توجهی در منطقه رسیده است. با این حال اکنون هیچ مقامی و تحلیل گری وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاس بندی قدرت در خاورمیانه بطور بنیادی بهم خورده است و ایران در راس هرم قدرت منطقه‌ای قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتی است که آمریکا تن به مذاکره با ایران را برای برون رفت از چالش عمیق در عراق داد و اساسا جنبش مذاکره با ایران در داخل آمریکا که اوج تجلی آن را در مناظره‌های کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا مشاهده می‌کنیم، ناشی از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکی نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزی رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههای برخی از جریانات سیاسی میانه رو یا اصلاح طلب هرگز چنین موقعیتی نصیب ایران نمی‌شد. 2- تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست ناپذیر و مقاومهدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجی که خود تداوم دهنده مشی اصولی و شجاعانه امام راحل (ره) بوده است کشور ایران را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده می‌شود قوی‌تر می‌گردد. اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیست‌های کشورهای جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتدای انقلاب فوق العاده افزایش یافته است. هفته‌نامه آمریکایی تایمز طی گزارشی با توجه به یافته‌های کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمی در سنگر خود قرار گرفته و به هیچ عنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهوری اسلامی 13/1/85) بواسطه چنین شرایطی پروژه حمله نظامی (چه تمام عیار و چه نقطه ای) آمریکا یا رژیم صهیونیستی برای همه امری نشدنی و اساسا غیر خردمندانه تلقی شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامی در رسانه‌ها اوج گرفت همه شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعی را می‌دادند. معظم له همانطور که در گذشته از جمله در سال 1370 اعلام کرد که به حول و قوه الهی اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را برای ضربه زدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. (28/6/70) در سالهای اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضی به خاک ایران بکنند تمام منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیری در واقع ناشی از قدرت و توانایی‌های جمهوری اسلامی ایران از یک سو و ضعف و پوشالی بودن ابهت قدرت هایی مثل آمریکا است. چنانکه ریچاردهاوس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحقق یافتنی نیست. به همین ترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهوری اسلامی است که شاهد تغییرات پی درپی سیاست های غرب علیه ایران هستیم. 3- شکسته شدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینشدیپلماسی هدایت شده توسط رهبر معظم انقلاب راهبردها و سیاست های آمریکا در منطقه را با شکست سختی مواجه ساخت. این سخن ریچاردهاوس شنیدنی است که در مجله فارین افرز نوشته شد: با جنگ اول خلیج فارس عصر آمریکایی در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم شاهد پایان عصر آمریکایی هستیم. در واقع مدیریت منطقه‌ای ایران که با رهنمودهای مقام معظم رهبری صورت گرفته تمام طرحهای این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت به گونه ای که مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد: ایران قدرت اول منطقه است و آمریکا باید بداند که کلید حل معمای خاورمیانه بویژه عراق در دست ایران است. درخواست آمریکا برای مذاکره با ایران در شرایطی رخ داد که همه به ضعف و ذلالت آمریکا پی برده و رادیکالهای جامعه آمریکا این اقدام را سرافکنی بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبری درخواست مذاکره با آمریکا را بخاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آنها در اوج اقتدار پذیرفت. 4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایرانسیاست حمایت از نهضت‌های رهایی بخش و کمک به مسلمانان از تاکیدات جدی رهبر معظم انقلاب بوده‌است، به عنوان نمونه معظم له در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمی‌شود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل (ره) شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسی) می‌باشد توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیری شد و اکنون ثمره آن را ملاحظه می‌کنیم. اتفاقی که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و ... رخ داده است نتیجه استقامت در پیگیری این اصول از سوی رهبری انقلاب بوده است تاکید اخیر از این بابت است که در سالهای گذشته کسانی بودند که با چنین رویکردی مخالفت می‌ورزیدند. با این حال این سیاست با وجودی که ریشه در اصول و باورهای اسلامی و انقلابی دارد، نتایج ژئواستراتژیکی نیز برای ایران داشته است. این سیاست مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقه ای است که یک بازیگر در خارج از محیط ملی خود تعریف نموده و با ایفای نقش موثر در آنجا و ایجاد مشکل برای رقبای خود توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آن را تخفیف می دهد. (افتخاری، 1380) *فرهنگ سازی ها از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سال‌ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاری‌هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگ‌سازی های مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهی و اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع تری را طلب می‌نماید. آینده نگری و پیگیری های مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسئولان نظام، سندی به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که براساس آن، نظام اسلامی در سال 1404 هجری خورشیدی باید در زمینه علمی، فناوری و اقتصادی به قدرت اول آسیای جنوب غربی (خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز) تبدیل گردد. از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می‌برند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی‌ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد. تدابیر دیگر ایشان در طول هجده سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیت‌ها و اقلیت‌های دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریم‌های شدید اقتصادی، قطعنامه‌های شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین و... نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است. تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط، از دیگر هنرهای ناب رهبری ایشان در طول 19 سال گذشته بوده است، به گونه‌ای که در بحرانی‌ترین شرایط فرموده‌اند: من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال می‌دانم. اگر هر مدیر و مسئولی صرفا کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانی ودلهره‌ای ندارم. این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایی دفاع مقدس، برای حفظ موجودیت و بقای خود می‌جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته ای نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیای سیاسی در جهان اسلام وتشکیل خاورمیانه جدید می‌گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامی سخن می‌گویند و ایرانی که زمانی بانک مرکزی تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایی آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه‌ای (حفظه الله تعالی) می‌باید بدانند و نیک هم می‌دانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلی هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفی شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهی به جامعه اسلامی و بشریت تشنه امروز و فردا است. ( منبع : www.farsnews.net ، یکشنبه ١٧ آذر ١٣٨٧)جهت مطالعه بیشتر ر.ک : 1. تجربه کارآمدی حکومت ولایی ، علی ذو علم ، تهران :پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ، 1385 .2. کارنامه بیست ساله ولایت فقیه ، علی ذو علم ، کانون اندیشه جوان ، متن اینترنتی : http://www.tebyan.net/index.aspx?PID=19667&PageSize=1&PARENTID=0&BOOKID=106227&PageIndex=13 . زندگینامه مقام معظم رهبرى، مؤسسه فرهنگى قدر ولایت . دوست عزیز در پایان بار دیگر از اینکه با این مرکز تماس گرفته اید تشکر نموده و در صورتی که باز هم ابهامی باقی مانده باشد با مکاتبه مجدد با این مرکز و بیان نقاط ابهام می توانیم در خدمت شما باشیم . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image