ماهیت و زمان شفاعت /

تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

شفاعت و زمان آن را بگویید؟


در ابتدادر مورد ماهیت و چیستی شفاعت به گفتگو می نشینیم و در پایان بحث نیر از زمان وقوع شفاعت حرف به میان می آوریم.معنا و حقیقت شفاعتتعریف شفاعت : «شفاعت» در لغت، به معناى وساطت و میانجى گرى است. در گفت وگوهاى روزمره، به وساطت و میانجى گرى شخص مورد اعتماد در نزد بزرگى - به منظور عفو مجرمى یا برآوردن حاجت کسى - شفاعت گفته مى شود. این معنا برآمده از ریشه لغوى این کلمه است؛ زیرا شفاعت از ماده «شفع» به معناى زوج - در مقابل «وتر» به معناى فرد - گرفته شده است. (المقاییس فى اللغة، ماده شفع، ج 3، ص 201؛ مفردات راغب اصفهانى، ماده شفع، ص 263؛ فیروزآبادى، قاموس المحیط، ماده شفع، ج 3، ص 45( گویا شخصى که متوسّل به شفیع مى شود، نیروى خود را به تنهایى براى رسیدن به مقصود کافى نمى بیند؛ بدین جهت نیروى شفیع و میانجى را به آن ضمیمه مى کند تا به مقصود خود نایل آید. در اصطلاح «شفاعت، واسطه شدن یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگر، در رساندن خیر یا دفع شر - خواه در دنیا و خواه در آخرت - است». جایگاه شفاعت. در بینش توحیدى، خداوند مبدأ هستى است و همه موجودات از او، وابسته به او و پرتو فیض الهى اند. خداوند، عالم هستى را بر اساس «نظام اسباب و مسببات» بنیان نهاده است و تحقق هر پدیده و پیدایش هر نوع اثرى در این عالم، از طریق سبب و علّت خاصى صورت مى گیرد؛ یعنى، اراده حکیمانه او به تحقّق امور، از طریق اسباب معیّن، تعلق گرفته است. امام صادق(ع) مى فرماید: «ابى اللّه ان یجرى الاشیاء الاّ بأسباب، فجعل لکل شى ءٍ سبباً» : «خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز از طریق اسباب فراهم آورد، پس براى هر چیزى سببى قرار داده است» (میزان الحکمه، ح 8166، ج 3، ص 1231) در نتیجه: عالم هستى - که یک پارچه تجلّى فیض و عطاى خداوند است - مجموعه اى به هم پیوسته از اسباب و مسبب ها است. خداوند فیض خود را - اعم از مادى و معنوى - از طریق سبب ها و علّت ها اعطا مى کند و اینها واسطه هاى فیض او است. «نقش اسباب و علل، وساطت در رسیدن فیض الهى(شفاعت) به مخلوقات است». به تعبیر دیگر «شفاعت»، همان سبب بودن و تأثیرگذارى اسباب بر طبق نظام حاکم بر عالم هستى است. ## در حقیقت، در نگرش توحیدى، فیض الهى وقتى به اسباب و واسطه ها نسبت داده مى شود، «شفاعت» است. سبب بودن جمیع علّت ها و اسباب طبیعى (همچون: سوزندگى آتش، روشنى و حرارت بخشیدن خورشید، درخشندگى ماه) و نیز سببیّت و تأثیرگذارى علل معنوى (مانند: سبب بودن توبه و استغفار براى آمرزش گناهان و نقش پیامبران و کتاب هاى آسمانى در جهت هدایت انسان ها) همگى شفاعت نامیده مى شود.این اسباب و علت هاى طبیعى و معنوى، شفیعان و واسطه هاى فیض الهى اند. 3. اقسام شفاعت : با توجه به تعریفى که ارائه شد، شفاعت داراى سه قسم است: 1) شفاعت تکوینى : با توجه به نگرش توحیدى، اسباب و علل در اصل وجود و نیز در علّت بودن و تأثیر گذاریشان، وابسته به «علة العلل» (خداوند) و واسطه فیض او به مخلوقات اند. این وساطت «شفاعت تکوینى» نامیده مى شود. 2) شفاعت رهبرى : یکى از معارف مربوط به اصل معاد، انگاره «تجسّم اعمال» است. بر اساس آیات و روایات، همان گونه که باطن و حقیقت اعمال، افکار، اوصاف و اخلاق انسان به صورت حقیقتى عینى، در آخرت تجلّى مى کند؛ حقیقت روابط معنوى میان انسان ها نیز در آخرت به صورت ملکوتى خود، مجسم مى شود. وقتى شخصى، سبب هدایت یا گمراهى انسانى باشد، این رابطه رهبرى و دنباله روى در روز رستاخیز، مجسّم شده و «رهبر» پیرو خود را به دنبال خویش وارد بهشت یا جهنم مى کند. قرآن کریم مى فرماید: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»(اسراء (17)، آیه 71) : «روزى (رستاخیر) که هر گروهى را با رهبر و پیشوایشان فرا مى خوانیم» و در مورد فرعون مى فرماید: «یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ»(هود (11)، آیه 98 ) : «روز قیامت، پیشاپیش پیروانش حرکت مى کند؛ پس آنان را وارد دوزخ مى کند». مقصود از شفاعت رهبرى، جلوه گرى رابطه هدایت میان امام و مأموم (رهبر و پیرو) است. امام همان گونه که در دنیا، واسطه هدایت پیرو خویش است، در آخرت نیز واسطه ورود پیرو خویش به بهشت مى شود و او را با خود به آنجا وارد مى کند. 3) شفاعت مغفرت : مغفرت و آمرزش نیز همانند هر رحمت و فیض دیگرى، از طریق مجارى خاص و بر اساس نظام اسباب و مسببات به بندگان مى رسد؛ یعنى، خداوند امورى را به عنوان سبب هاى آمرزش و بخشش قرار داده است. با توجه به تعریف شفاعت، نقش این اسباب (واسطه هاى فیض مغفرت)، شفاعت مغفرت نامیده مى شود.یکى از اسبابى که خداوند براى آمرزش قرار داده، درخواست اولیاى الهى در آخرت است؛ یعنى، خدا، آنان را واسطه در رسیدن فیض بخشش و مغفرت، به بندگانى خاص قرار داده است. بدین جهت اولیاى الهى، همانند سایر اسباب و علل، «شفیعان» نامیده مى شوند و به نقش وساطت آنان در رسیدن فیضِ «مغفرت و بخشش الهى» به بندگانى خاص، «شفاعت» مى گویند. در حقیقت شفاعت اولیاى الهى در آخرت، یکى از مصادیق «شفاعت مغفرت» است. شهید مطهرى مى نویسد: «شفاعت » مقصود، شفاعت مغفرت است ، همان مغفرت الهى است که وقتى به خداوند نسبت داده مى شود، با نام «مغفرت» خوانده مى شود و هنگامى که به وسایط و مجارى رحمت منسوب مى گردد، نام «شفاعت» به خود مى گیرد» )مجموعه آثار، ج 1، ص 259 ) در حقیقت، خداوند اراده کرده است بندگان خود را از رحمت مغفرت خویش بهره مند سازد؛ لکن براى اعطاى آن، مانند سایر فیض هاى خویش، اسباب خاصى قرار داده و شرایطى قائل شده است.بر این اساس، خداوند، اولیاى الهى را به عنوان شفیعان و واسطه هاى فیض معین کرده تا آنان براى بندگانى که در دنیا با اعمال خویش، شایستگى بهره مندى از این رحمت الهى را پیدا کرده اند، درخواست مغفرت کنند. قرآن کریم فرموده است: «در آن روز شفاعت نمى کنند، مگر کسانى که خداوند به آنان اذن دهد» (طه (20)، آیه 109 ) و «شفاعت نمى کنند مگر براى کسانى که خداوند مى خواهد آنان را ببخشاید» (انبیاء (21)، آیه 28( بنابراین، شفاعت اولیاى الهى، چیزى جز فیض الهى و جلوه گرى خواست و اراده خداوند نیست.در حقیقت شفاعت، قانونى است که خداوند واضع آن است. بر طبق این قانون، اولیاى الهى - که از سوى خداوند به عنوان سبب هاى فیض مغفرت نصب شده اند - بر اساس شرایطى، براى عده اى خاص از گنه کاران، درخواست مغفرت مى کنند؛ یعنى، آنان واسطه فیض مغفرت الهى اند. توضیحات بایسته: یکم. این بخشش و آمرزش، بى حساب و گزاف نیست؛ بلکه شامل حال بندگانى مى شود که با عمل خود در دنیا، استحقاق آن را پیدا کرده اند. دوم. قرار دادن اولیاى الهى به عنوان اسباب و واسطه هاى مغفرت، بر اساس حکمت و حساب است. سوم. شفاعت، به معناى ضمیمه شدن درخواست اولیاى الهى با عمل و تلاش خود آدمى است. در حقیقت، شفاعت جزء علت و تمام کننده سبب است و به تنهایى مستقل در تأثیر نیست سید محمدحسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ج 1، ص 158.؛ بلکه تلاش و قابلیت شفاعت شونده نیز مهم است. چهارم. با توجه به اینکه معناى شفاعت در لغت، وساطت است، از توسّل به اولیاى الهى نیز با عنوان شفاعت تعبیر مى شود. پس مباحث مربوط به شفاعت اخروى، نباید با شفاعت به معناى توسّل، خلط و اشتباه شود.گستره شفاعت گنندگانبا توجه به مفهوم گسترده شفاعت، تمام اسباب و علّت هاى مادى و معنوى، شفیعان درگاه الهى اند؛ چون واسطه فیض خداوند به مخلوقات هستند. امّا در خصوص شفاعت مغفرت (شفاعتى که نتیجه آن آمرزش گناهان است)، شفیعان درگاه الهى عبارت اند از:1. توبه : قرآن کریم مى فرماید: «وَ هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ» ؛ شورى (42)، آیه 25. «و او است آن که توبه را از بندگان خود مى پذیرد و از گناهان مى گذرد». در آیات متعددى از قرآن کریم، نقش توبه و استغفار در آمرزش و بخشش گناهان، بیان شده است. مائده (5)، آیه 39؛ فرقان (25)، آیه 71؛ تحریم (66)، آیه 8؛ توبه (9)، آیه 104؛ نساء (4)، آیه 110؛ انفال (8)، آیه 33؛ مائده (5)، آیه 74. بنابراین توبه از اسباب و علل رسیدن فیض مغفرت و بخشش الهى به بنده گنه کار و از شفیعان درگاه الهى است. از آنجا که اثر توبه علاوه بر آخرت، در همین دنیا ظاهر شده و قبل از مرگ، سبب آمرزش گناهان مى شود، در روایات از آن به عنوان بهترین شفیع نام برده شده است. امام على(ع) فرمود: «لا شفیع انجح من التوبه»؛ «هیچ شفیعى بهتر و کارآمدتر از توبه نیست» بحار الانوار، ج 8، ص 58، ح 75.؛ چون در همین دنیا اثر مى کند و مکافات کار انسان، به قبر و قیامت کشیده نمى شود.2. ایمان و عمل صالح قرآن کریم مى فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ» ؛ مائده (5)، آیه 9. «خداوند کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند، به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است». در آیات متعددى ایمان و عمل صالح، به عنوان سبب مغفرت و آمرزش دانسته شده است. حج (22)، آیه 50؛ سبأ (34)، آیه 4؛ فاطر (35)، آیه 7؛ فتح (48)، آیه 29؛ هود (11)، آیه 11؛ یس (36)، آیه 11. در روایات نیز از مصادیق عمل صالح - چون، روزه، اداى امانت، صداقت و راست گویى - به عنوان شفیعان درگاه الهى یاد شده است. میزان الحکمه، ج 4، ص 1475، احادیث 9508 و 9511 و 9513؛ مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 256)3. قرآن کریم : کسانى که در دنیا قرآن را دستور زندگى خود قرار داده و به آن عمل کرده اند، در روز رستاخیز از شفاعت آن بهره مند خواهند شد. سنن ترمذى، ج 4، ص 414، ح 2914؛ مسند ابن حنبل، ج 8، ص 273؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 78. امام على(ع) مى فرماید: «در روز قیامت، قرآن براى هر کس شفاعت کند، پذیرفته مى شود». نهج البلاغه، خطبه 176.4. اولیاى الهى : بر اساس روایاتى از شیعه و اهل سنت، ملائکه، انبیا، اوصیاى پیامبران و امامان معصوم، عالمان و دانشمندان دینى، شهیدان و مؤمنان، در روز قیامت، شفیعان درگاه الهى اند. در این قسمت به ذکر چند نمونه از روایات بسنده مى کنیم: - رسول اکرم(ص): «سه گروه نزد خداوند شفاعت مى کنند و شفاعت آنها پذیرفته مى شود: پیامبران، عالمان و شهیدان» میزان الحکمه، ج 4، ص 1474؛ ج 6، ص 2794، ح 9502. و نیز: «در روز قیامت، من شفاعت مى کنم و شفاعتم پذیرفته مى شود و على شفاعت مى کند و شفاعتش پذیرفته مى شود و اهل بیتم شفاعت مى کنند و شفاعت شان پذیرفته مى شود». همان، ج 4، ص 1475، ح 9505. - امام صادق(ع): «به خدا سوگند! ما در حق شیعیان گنه کارمان شفاعت مى کنیم». بحار الانوار، ج 8، ص 37، ح 15. - امام صادق(ع): «در روز قیامت ... به عابد گفته مى شود: به بهشت برو و به عالم گفته مى شود: بایست و به سبب آنکه مردم را تربیت و ادب نیکو آموختى، براى آنان شفاعت کن». همان، ص 56.گستره و شرایط شفاعت شوندگانشفاعت اولیاى الهى در روز قیامت براى گنه کاران، بدون حساب نیست؛ بلکه متوقف بر شرایطى است که در همین دنیا باید آن را به دست آورد. در آیات و روایات، براى هیچ فرد یا گروهى تضمین نشده است که حتماً مورد شفاعت قرار مى گیرند؛ بلکه صفات و ویژگى هاى کلى کسانى که از این نعمت بهره مند و یا محروم اند، بیان شده است. بر اساس آیات و روایات، شرایط شمول شفاعت نسبت به بنده گنه کار، عبارت است از:1. رضایت خداوند: 1-1. رضایت از شفیع : شفیعان واسطه فیض خدا هستند.به همین جهت شرط اصلى و اساسى شفاعت، این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد. شفیعان کسانى اند که خداوند آنان را براى این کار پسندیده و به آنان اجازه شفاعت داده است. قرآن کریم مى فرماید: «در آن روز، شفاعت کسى سودمند نیست، مگر آن کسى که خداى رحمان به او اجازه دهد». طه (20)، آیه 109) 2-1 . رضایت از شفاعت شونده : شفاعت شوندگان باید مورد رضایت و پسند خداوند باشند؛ یعنى، شفاعت در حق کسانى مؤثر خواهد بود که در دنیا در مسیر اطاعت، بندگى و رضایت خداوند قرار داشتند. قرآن کریم مى فرماید: «و [ شفیعان ]شفاعت نمى کنند، مگر براى کسى که مورد رضایت و پسند خداوند باشد». انبیاء (21)، آیه 28. در حقیقت شفاعت تجلّى اراده و خواست خداوند، مبنى بر بخشش و آمرزش بندگانى است که در دنیا عقیده و عملشان مورد رضایت خداوند بوده است؛ هرچند دچار خطا و لغزش نیز شده اند. شفاعت، پاداشى در حق آنان است. 2. حفظ اصل ایمان : کسانى مورد شفاعت قرار مى گیرند که به سبب گناهان، اصل ایمانشان به خطر نیفتاده باشد. به همین جهت، در منابع دینى آمده است: کافر، مشرک و منافق در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمى گیرند. رسول اکرم(ص) فرموده است: «شفاعت براى تردیدکنندگان، مشرکان و کافران نیست؛ بلکه براى مؤمنان یکتاپرست است». (میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9482)3. عمل به دستورات دینى : گنهکارانى مورد شفاعت قرار مى گیرند که مطیع دستورات خدا و پیامبر(ص) و اولیاى دین باشند؛ یعنى، درست بر خلاف آنچه که برخى گمان مى کنند که وعده به شفاعت، موجب تشویق افراد به ارتکاب گناه و سرباز زدن از مسؤولیت مى شود! در منابع دینى شرط شفاعت، عمل به دستورات دین و اطاعت از خدا و رسول و امامان معصوم(ع) ذکر شده است. کسى که روش عملى او اطاعت از خدا و عمل به وظایف و مسؤولیت هاى دینى بوده؛ لکن گاهى هم دچار لغزش و خطا شده است، شایستگى دریافت رحمت الهى را در آخرت خواهد داشت.امام صادق(ع) مى فرماید: «هرکس دوست دارد شفاعت در مورد او سودمند واقع شود، باید در صدد جلب رضایت خداوند برآید. بدانید هیچ کس رضایت خداوند را جلب نخواهد کرد؛ مگر با اطاعت از خدا و پیامبر و اولیاى الهى از آل محمد(ص)». بحار الانوار، ج 75، ص 220. این روایت ضمن بیان شرط اساسى شفاعت (رضایت خداوند)، راه جلب خشنودى او را عمل به دستورات دین دانسته است. از دیدگاه قرآن کریم، علت اینکه شفاعت به حال برخى از اهل دوزخ سودى نمى بخشد، عدم پایبندى آنان به احکام و وظایف دینى است: «از اهل دوزخ سؤال مى کنند: چه چیزى شما را جهنمى کرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم و بینوا را اطعام نمى کردیم، و با اهل باطل، همراه و هم صدا بودیم، و روز پاداش را دروغ مى انگاشتیم، تا اینکه مرگ ما فرا رسید. پس شفاعت شافعان به حال آنان سودى نمى بخشد». مدثر (74)، آیات 48 - 42. اهمیت عمل به احکام و وظایف دینى، به حدى است که در مواردى، حتى سبک شمردن و اهمیت ندادن به آن، موجب محرومیت از شفاعت مى شود. رسول اکرم(ص) فرموده است: «شفاعت من به کسى که نمازش را سبک بشمارد، نمى رسد». میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9485)4. رابطه معنوى شفاعت شونده و شفیعان : کسانى مورد شفاعت قرار مى گیرند که در دنیا ارتباط روحى و معنوى خاصى بین آنان و شافعان برقرار شده باشد. کسانى که نسبت به اولیاى الهى محبت و مودّت دارند و در دنیا تحت جذبه هدایت گرى آنان قرار گرفته و هم فکر، هم عقیده و همراه ایشان بوده اند. به درجه اى از وحدت و سنخیت روحى با آنان رسیده اند، در آخرت نیز مورد شفاعت آنان قرار مى گیرند. در حقیقت، یکى از حکمت هایى که سبب شده خداوند اولیاى الهى را در روز رستاخیز، واسطه وشفیع در فیض مغفرت و بخشش خود، به این افراد قرار دهد، همین رابطه معنوى و سنخیتى است که در دنیا میان آنان برقرار بوده است. در روایات گوناگونى بر محبت و دوستى پیامبر اکرم و امامان معصوم تأکید شده است بحارالانوار، ج 27، ص 158، ح 3؛ کنز العمال، ج 14، ص 399، ح 39057.؛ زیرا این محبت موجب تقویت رابطه معنوى و سنخیت روحى با آنان مى شود. وحدت و سنخیت دو روح، به یگانگى عقاید، اوصاف، روش ها و عمل ها است. محبت حقیقى، محب را شیفته محبوب کرده و موجب همگونگى در عقاید، اخلاق و سلیقه ها مى شود. محبت و مودّت حقیقى نسبت به پیامبر اکرم و امامان(ع)، از ارتکاب گناه مى کاهد و مانع از دلبستگى ها و وابستگى هاى کاذب مى شود. بر این اساس «محبت اولیاى الهى»، یکى از شرایط شفاعت آنان است تا در پرتو آن محبت، از مغفرت، رحمت و لطف الهى بهره مند گردد. ر.ک: محمد شجاعى، تجسم عمل و شفاعت، ص 106. در منابع دینى آمده است: - «عالم براى کسانى که با هدایت او ره یافته اند، شفاعت مى کند». میزان الحکمه، ج 4، ص 1475، ح 9506. - «امامان معصوم(ع) براى شیعیان و پیروان خود شفاعت مى کنند». همان، ح 9504 و 9505؛ بحارالانوار، ج 8، ص 43، ح 34، 42، 43 و ص 36 و 37. - «کسانى که حلقه ارتباط و اتصال به اولیاى الهى را گسسته و ولایت امامان را نپذیرفته اند، مورد شفاعت آنان قرار نمى گیرند». بحار الانوار، ج 8، ص 736، ح 9. به همین جهت در روایات آمده است: کسى که ذریه و فرزندان رسول اکرم را آزار دهد، مورد شفاعت آن حضرت نخواهد بود: «به خدا سوگند! براى کسانى که فرزندان و ذریه ام را آزار کرده باشند، شفاعت نمى کنم» امالى صدوق، ص 370؛ بحارالانوار، ج 93، ص 218، ح 4 ) محرومان از شفاعتکافران، دشمنان خاندان رسالت، آزاردهندگان فرزندان و ذریه رسول اکرم و کسانى که رشته محبت و پیوند روحى با شفاعت کنندگان را در دنیا گسسته اند، مورد شفاعت آنان قرار نمى گیرند. منکران شفاعت و سبک شمارندگان نماز نیز از دیگر محرومان از شفاعت اند. رسول اکرم(ص) مى فرماید: «شفاعت من در روز قیامت حق است، پس کسى که به آن ایمان نداشته باشد، مورد شفاعتم نخواهد بود» میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9487؛ کنز العمال، ج 14، ص 399، ح 39059. و «شفاعت من براى گنه کاران است، مگر شرک و گناه ظلم». میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9484. امام صادق(ع) مى فرماید: «کسى که نماز را سبک بشمارد، شفاعت ما هرگز شامل حالش نمى شود». همان، ح 9486زمان شفاعتروایاتی از ائمه نقل شده که ظاهر آنها دلالت بر عدم وجود شفاعت در عالم برزخ می کند مثل :عَمرو بن‌ یزید میگوید: به‌ حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌السّلام‌ عرض‌ کردم‌: من‌ شنیدم‌ که‌ شما می‌گفتید: تمام‌ شیعیان‌ ما با هر کرداری‌ که‌ دارند در بهشت‌ هستند. حضرت‌ فرمود: این‌ قول‌ تو را تصدیق‌ می کنم‌، سوگند به‌ خدا که‌ همه‌ در بهشتند.عرض‌ کردم‌: فدایت‌ شوم‌! گناهان‌، بسیار و بزرگند‌.حضرت‌ فرمود: امّا در قیامت‌ ، پس‌ همه شما در بهشتید بواسطه شفاعت‌ پیامبرِ مُطاع‌ یا به‌ شفاعت‌ وصیّ آن‌ پیامبر ؛ ولیکن‌ من‌ از برزخ‌ شما نگران‌ و در هراس‌ می‌باشم‌.عرض‌ کردم‌: برزخ‌ چیست‌؟فرمود: برزخ‌ عبارت‌ است‌ از عالم‌ قبر از وقتی‌ که‌ انسان‌ می‌میرد تا زمانی‌ که‌ قیامت‌ بر پا می شود». (فروع‌ کافی ‌، ج‌ 1، ص‌ 66)در مقابل چنین روایاتی ، روایات دیگری قرار دارند که بر حضور و عنایت ویژه پیامبر و ائمه(ع) دربرخی مواقع مثل لحظه جان دادن ،شب اوّل قبر ، وقت سوال نکیر و منکر دلالت می کنند. در مقام جمع بین این دو دسته از روایات احتمالاتی مطرح شده که حاصل را می توان به این صورت بیان نمود که: شفاعت را بر دو گونه دانست ؛ شفاعت کبرا و شفاعت صغرا ، شفاعت کبرا که به صورت عمومی و فراگیر است ، مربوط به قیامت و بعد از حسابرسی کامل می باشد که تمامی مومنین در انتظار شفاعت به سر می برند و پیامبر ،ائمه اطهار و سایر شافعین به اذن الهی هر که را که بخواهند شفاعت می کنند امّا شفاعت صغرا که در عالم برزخ جریان دارد ، یک جریان عمومی نبوده و تنها برای عده ای خاص به صورت محدود وجود دارد.به هر حال آنچه از مجموعه آیات و روایات به دست می آید این است که شفاعت به معنای وسیع کلمه ، در هر سه عالم (دنیا ، برزخ و آخرت) صورت می پذیرد. هر چند محل اصلی شفاعت به معنی خاصّ آن در قیامت و برای نجات از آتش دوزخ است .(ر.ک: پیام قرآن ، آیة الله مکارم شیرازی ، ج 6، ص526).بنا بر این شفاعت به معنای عامّ آن در هر عالمی امکان پذیر است ؛ بلکه شواهدی قرآنی وجود دارد که نشان می دهد شفاعت در دنیا نیز ممکن است .در داستان حضرت یوسف فرزندان حضرت یعقوب ، از پدرشان خواستند در پیشگاه خدا برای آنان استغفار کند و حضرت یعقوب نیز پذیرفت و این چیزی جز شفاعت نیست. شفاعت این است که شخص مقرّب در پیشگاه خدا ، واسطه شود تا گناهان شفاعت شونده بخشیده شود. در این جریان نیز عملاً چنین امری رخ می دهد.همچنین حضرت نوح (ع) برای فرزندش نزد خدا شفاعت نمود ولی شفاعت او پذیرفته نشد. در مورد عالم برزخ نیز روایات بسیاری داریم که اعمال نیک آدمی همچون نماز ،روزه و ولایت و امثال آن یا حضور اولیاء الله سبب تخفیف آلام و مجازاتها می گردد. در آخرت نیز اموری مثل نماز و روزه و ولایت و توبه همراه با اولیای الهی شفاعت خواهند نمود. بنابراین شفاعت به معنی عامّ آن ، محدود به عالم خاصّی نبوده و همه عوالم سه گانه را در بر می گیرد. ولی محل اصلی شفاعت به معنی خاصّ آن که ردّ نمی شود و موجب بخشودگی کامل شفاعت شونده می شود ، قیامت و در آستانه عذاب الهی است.شاید دلیل نگرانی ائمه(ع) نسبت به شیعیان در عالم برزخ نیز ، همین محدودیت دایره شفاعت در عالم برزخ و احتمال عدم مقبولیّت شفاعت در این عالم باشد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image