مکاتب عرفانی /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

ویژگیهای هر یک از مکاتب عرفانی را به طور کامل شرح داده و آیین هر یک و طرز شکل گرفتن هر یک را به طور کامل شرح داده و تمام مکاتب را به طور کامل مقایسه کنید و مزایا و معایب هر یک را به طورکامل شرح دهید؟


اگر بار دیگر به پرسش ارسالی خود نگاه کنید، با بنده هم نظر خواهید شد که پاسخ کامل به جزء جزء پرسش در هم نهفته ـ و البته ضروری ـ شما، خود کتابی قطور خواهد شد که نه در حوصله مطالعه شما و نه در مجال پاسخ گویی ما است؛ پس به قدر وسع، در چند بخش زیر، پاسخ پرسش های شما را تقدیم می کنیم: الف) مکاتب و مشرب های عرفان اسلامی:اگر چه مشهور آن است که: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق؛ راه های وصول به حق به تعداد افراد و یا به عدد دم و بازدم های مخلوقات الهی است»، اما در یک نگرش کلی می توان سالکان طریق عرفان را به دو دسته کلی تقسیم کرد: 1. مجذوبان سالک: عارفان نظر کرده ای هستند که مربی و راهنمای ظاهری ندارند بلکه در اثر مددهای باطنی و عنایت های غیبی تربیت شده و صاحب انفاس پاک و رحمانی می شوند و در ارتباط با ولی زمان (ع) به انجام وظیفه مشغولند. برخی این شیوه عرفانی را «سلوک اویسی» می نامند (البته این عنوانی عام است که با سلسله دراویش اویسی اشتباه نشود). تعداد مجذوبان سالک، همیشه کمتر از سالکان مجذوب می باشد و آنها هر کدام بی سر و صدا و به صورت ناآشنا، در گوشه ای از این جهان خاکی، در حلقه تربیت ولی الله(ع) در خدمت به خلق خدا حاضرند. مجذوب سالک همیشه چشم بر صدور «حواله غیبی» دارد. از جمله این سالکان می توان مرحوم جعفر آقای مجتهدی را نام برد. برای آگاهی از زندگی، احوال و شیوه سلوکی ایشان، کتاب دو جلدی «در محضر لاهوتیان»‌ نوشته محمد علی مجاهدی(پروانه)، پیشنهاد می شود. 2. سالکان مجذوب؛ که خود نیز به دو دسته تقسیم می شوند: الف) متصوفه: که مربی ظاهری دارند و تحت راهنمایی و تربیت شیخ یا قطب خانقاه در یکی از سلسله های تصوف و یا درویشی، به سلوک صوفیانه مشغولند. اگر چه این طایفه خود را سالک الی الله می دانند اما اساس روش و منش سلوکی آنها با اساس و بنیان عرفان اصیل اسلامی ـ شیعی و مولفه های عرفان ناب معصومین(ع) ، متفاوت است. تقریباً هیچکدام از فرقه های تصوف را نمی توان «شریعتمدار» نامید؛ بلکه نهایت نگاه آنها به شریعت، به عنوان یک مرحله مقدماتی و به اصطلاح تمهیدیه بیش نیست! در منابع تصوف، تقسیمات مختلفی از مکاتب صوفیه صورت گرفته است از جمله: مکتب زهد؛ که ابراهیم ادهم و حسن بصری از نمایندگان این مکتب هستند. مکتب کشف و شهود؛ که از نمایندگان آن می توان به منصور حلّاج و بایزید بسطامی و محمد غزالی اشاره کرد. مکتب وحدت وجود؛ که محی الدین عربی مشهور به شیخ اکبر و جلال الدین محمد مولوی از نمایندگان مشهور این مکتب می باشند (آشنایی با کلیلت علوم اسلامی و فلسفه و عرفان، دکتر سید علی دانشپور، ص 116). البته استاد جلاالدین همایی تقسیم بندی دیگری نیز از تصوف ارائه می دهد که عبارتست از: تصوف عاشقانه؛ که طریقه عرفانی عطار نیشابوری و محمد مولوی است و تصوف عابدانه؛ که سلوک شیخ شهاب الدین سهروردی (صاحب عوارف المعارف) و محی الدین عربی می باشد. (مقدمه استاد جلاالدین همایی بر کتاب مصباح الهدایه)ب)سالکان شریعتمدار: این سالکان مجذوب، بر مدار اخلاق اسلامی و بر مبنای شریعت غرای محمدی(ص) سلوک می نمایند. اینان مربی ظاهری دارند و در حلقه ارادت و تربیت مردان راه رفته و ارشاد مربیان راه آشنا، که عموماً در زمره علماء دین می باشند، به تدریج و پله به پله، منازل سلوک را آهسته و پیوسته می پیمایند. خودسازی و ریاضت از اصول طریقتی آنهاست. این گروه خود نیز به دو روش عرفانی، سلوک می کنند: الف) طریقه تقویت نفس: اینان به مجاهده با نفس اهمیت ویژه می دهند و برای برخورداری از فضای معنوی عوالم روحی و نیل به مکاشفات و واردات قلبی، به سرکوب نفس سرکش با ریاضت های سنگین شرعی مشغول می شوند که از عهده عموم مردم خارج است. این سالکان، ارباب ریاضت و اصحاب مکاشفه و کرامت اند؛ کسانی چون: ملّا فتحعلی سلطان آبادی، آیت الله سید مرتضی کشمیری (رفیق سلوکی آیت الله سید علی قاضی)، آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی مشهور به نخودکی و نیز شیخ رجبعلی خیاط. ب) طریقه معرفت نفس: سالکان در این شیوه، عقیده دارند که برای رسیدن به توحید ذات مقدس اله، راهی جز رسیدن به فقر وجودی و دریافت نیاز ذاتی خود، به عنوان مقدمه طلوع خورشید معرفت رب العالمین و ظهور آفتاب حقیقت که همان وصال به معبود حقیقی است، ندارند. اینان بر اساس جایگاه معرفت نفس در کلام معصومین، علی الخصوص در بیان امیرالمومنین(ع) که می فرمایند: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» و یا «معرفه النفس انفع المعارف»، معرفت انفسی را سودمندتر از معرفت آفاقی می دانند. عارف در طریقه معرفت نفس، در پی وصال حضوری و شهودی به حقیقت ربّ است، لذا بدیهی است که نهایت این طریقه، تجرّد نفس و فناء فی الله می باشد.معرفت نفس، عمده شیوه سلوکی علمای ربانی و عرفای حقّه یکصد و پنجاه ساله اخیر دو حوزه عرفانی نجف و قم، می باشد؛ یعنی از سید علی شوشتری تا آیت الله بهجت و علامه حسن زاده آملی. البته بنا بر تصریح علامه سید محمد حسین طهرانی در کتاب «مهر تابان» از قول علامه طباطبایی، شیوه سلوکی بزرگان متقدمی چون علامه سید مهدی بحرالعلوم و شماری دیگر از عرفای بالله نیز، همین «معرفت نفس» بوده است. در این سلسه عرفانی می توان از بزرگانی چون حضرات آیات: ملا حسینقلی همدانی، سید احمد کربلایی، میرزا جواد ملکی تبریزی، شیخ محمد بهاری، سید علی قاضی، امام خمینی، شیخ محمد تقی آملی، علامه طباطبایی، سید محمد حسین حسینی طهرانی، سید عبدالکریم کشمیری، نام برد. برای آگاهی بیشتر درباره این شیوه سلوکی، مطالعه کتاب های «مهر تابان» یادنامه علامه طباطبایی و «روح مجرد» یادنامه سید هاشم حداد، از نوشته های علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی و نیز کتاب دو جلدی «آیت الحق» یادنامه آیت الله سید علی قاضی، نوشته فرزندش سید محمد حسن قاضی، و مقدمه عالمانه و مفصل دکتر حسین غفاری بر جلد اول کتاب «آیت الحق» به نام «فلسفه عرفان شیعی» مراجعه شود.نا گفته نماند که سالکان مجذوب را بسته به واردات غیبی و حالت درونی آنها، گاه «مناجاتی» و گاه «خراباتی» می نامند. آن دسته از سالکان را که در میانه خوف و رجاء، بیشتر نظر بر خوف از خدا و جلوه جلال الهی دارند، مناجاتی می نامند مانند مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی شاگر آخوند ملاحسینقلی همدانی و استاد عرفان حضرت امام(ره) که دائم البکاء (گریه) بود. و آن دسته از سالکان مجذوبی را که در میانه خوف و رجاء، بیشتر بر امید و رجای خدا دل بسته اند و جلوه جمال الهی را نظارگرند، خراباتی می گویند مانند مرحوم آیت الله شیخ محمد بهاری شاگرد دیگر آخوند ملا ملاحسینقلی همدانی.ب) دو نکته ضروری دیگر:1. مکتب زهّاد؛ این افراد تحت تربیت و ارشاد معنوی مربی خاصی قرار ندارند بلکه: زهد و بی اعتنایی و دوری از دنیا، احتیاط در اعمال، اطاعت از ظاهر کتاب قرآن و سنت اهل بیت(ع)، کثرت اعمال عبادی، اهتمام ویژه به اجرای مناسک دینی و توجه به آخرت، از ویژگیهای آنها است. این زهاد را اصطلاحا نمی توان عارف نامید بلکه انسان هایی بی اعتنای به دنیا و متخلق به اخلاق و آداب شریعتند. خیل کثیر مومنان جامعه اسلامی ـ با شدت و ضعف های ایمانی ـ در این دسته قرار می گیرند.2. به طور کلی عرفان های منهای شریعت نیز به چند فرقه کلی تقسیم می شوند که چهار دسته فعال از آنها در ایران عبارتند از: الف)عرفان‌های شرقی که از هندوستان و چین وارد شده‌اند ب)آیین‌های معرفتی که از غرب وارد شده‌اند، مانند عرفان سرخ‌پوستی ج)عرفان‌هایی که گرچه از غرب و شرق وارد شده‌اند، ولی منشأ الهی دارند مانند عرفان مسیحی د)عرفان‌های بومی یا همان فرق صوفی که شرح آن گذشت. موفق باشید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image