ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

روايات و مطالبي در کتب شيعه است که شيعيان اسماعيلي براي اثبات امامت اسماعيل از آنها استفاده ميکنند. لطفاً کيفيت رد و يا مفهوم واقعي اين روايات، مخصوصاً روايت اول که در کتب شيعه براي نشان دادن امامت امام حسن عسگري ـ عليه السلام ـ استفاده مي شود را بفرماييد. منابعي تاريخي نيز وجود دارد که بر حيات اسماعيل پس از شهادت پدر تاکيد دارند، اين مطالب چگونه رد مي شوند؟


برای اینکه سوال طولانی نشود احادیث را از متن سوال به متن پاسخ منتقل نمودیم: روى الكليني و المفيد و الطوسي عن أبي هاشم داود بن القاسم الجعفري قال: كنت عند أبي الحسن العسكري وقت وفاة ابنه أبي جعفر و قد كان أشار إليه و دل عليه، و اني لأفكر في نفسي و أقول هذه قصة أبي إبراهيم و قصة إسماعيل، فاقبل إلي أبوالحسن و قال: نعم يا أبا هاشم بدا لله في أبي جعفر و صير مكانه أبا محمد كما بدا له في إسماعيل بعدما دل عليه أبو عبدالله و نصبه، و هو كما حدثتك نفسك و أنكره المبطلون... أبو محمد ابني الخلف من بعدي عنده ما تحتاجون إليه، ومعه آلة الإمامة والحمدلله! (دل عليه أبو عبدالله ونصبه؟) 2. عن مسمع كردين قال: دخلت على أبي عبدالله و عنده إسماعيل، قال: و نحن إذ ذاك نأتم به بعد أبيه، الرواية! انظر الاختصاص (290) و البصائر (97) و البحار (47/82) و إثبات الهداة: (3/165) 3. ذكر الوليد بن صبيح أن أباه قد أوصى إليه و قال: كان بيني و بين رجل يقال له: عبد الجليل صداقة في قدم، فقال لي: إن أبا عبدالله أوصى إلى إسماعيل في حياته قبل موته بثلاث سنين! انظر البحار: (48/22 ). 4. كذلك ذكر الحسن بن موسى النوبختي في كتابه (فرق الشيعة) أن الأمام الصادق نص على ابنه إسماعيل و هذا قوله: ( فإنه لما أشار جعفر بن محمد إلى إمامة ابنه إسماعيل ثم مات إسماعيل في حياة أبيه رجعوا) 5. منابعي که بر حيات اسماعيل تاکيد دارند. (سنة 138/755 عند المقريزي في اتعاظ الحنفا. ليبزغ 1909، ص6، و طبعة القاهرة. تح 755. شيال .م1.ص15. الجويني. تاريخ جهان. لندن 1937ـ1912م 3 ص146. رشيد الدين. اسماعيليان. ص10. دي غويه مذكرات قرامطة البحرين. ليدن 1886، ص203. مقالة كازانوفا في JA .سلسلة 11. 19. 1922 ص126. ص135). امت اسلامي پس از رحلت رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به دو مذهب تشيع و تسنن تقسيم شد و هر کدام از اين دو مذهب رفته رفته در سالهاي بعد به انشعابات و فرقههای مختلف دسته بندي شدند، جامعه شيعه از زمان حيات امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ تا سال متمادي دچار فرقه گرايي بود، مسائلي چون عدم شناخت کافي از امام و امامت، دور بودن از معارف خاندان وحي، اشتباه در تطبق امامان، دنيا طلبي و ... همه باعث اين ميشد که دسته اي از مردم داراي افکار و عقايد خاصي شوند و تحت پرچم و لواي شخصي جمع شوند. يکي از فرقههايي که مقدمات شکلگيري آن در زمان امام صادق ـ عليه السلام ـ پديدار شد فرقه اسماعيليه بوده؛ اسماعيليه در ابتدا کساني بودند که به امامت اسماعيل فرزند بزرگ امام صادق ـ عليه السلام ـ معتقد شده، امّا بعد از شهادت امام صادق ـ عليه السلام ـ به چند گروه تقسيم شدند: اسماعيليه خالصه: کساني بودند که امامت را در حضرت اسماعيل دانسته و معتقد شدند که وي از دنيا نرفته و آنچه که امام صادق ـ عليه السلام ـ در مرگ او فرموده است همه به خاطر حفظ جان اسماعيل از دشمنان بوده است، او زنده است و هموست که امام منتظر غايب است که اين گروه منقرض شدند. مبارکيه: کساني بودند که دلايل اسماعيليه خالصه را کافي ندانسته قائل شدند که اسماعيل مرده است؛ امّا چون در حيات امام صادق ـ عليه السلام ـ به امامت رسيده بود، امامت به فرزندش محمد بن اسماعيل منتقل شده است. قرامطه: گروه اخير نيز به دو گروه منشعب شده عده اي مرگ محمد بن اسماعيل را پذيرفته و برخي منکر مرگ او شدند، و وي را امام قائم دانستند که به اينان قرامطه گويند. دلايل اماميه بر رد اسماعيليه 1. وفات اسماعيل در زمان حيات امام صادق ـ عليه السلام ـ : همان طور که برخي از اسماعيليه معتقدند که اسماعيل قبل از امام صادق ـ عليه السلام ـ از دنيا رفته روايات زيادي هم از شيعه در اين مورد نقل شده است. اسماعيل بعد از سي و اندي سال زندگاني در اين دنيا در «عريض» دار فاني را وداع گفت و امام صادق ـ عليه السلام ـ که مي دانست پذيرش مرگ اسماعيل براي عده اي سخت است بارها در مسير طولاني عريض و مدينه پوشش روي صورت اسماعيل را کنار زد و سعي مي کرد که مرگ اسماعيل را به همه ثابت کند. در برخي از روايات آمده است که عده اي از بزرگان را به مرگ اسماعيل شاهد گرفت و از مفضل بن عمر دو بار اقرار گرفت: زرارة بن اعين: «... پس از پايان يافتن غسل و کفن به مفضل فرمود: صورتش را بگشا صورت او را گشود فرمود: مرده است يا زنده؟ گفت: مرده، فرمود: خدايا گواه باش، او را به طرف قبرستان بردند، وقتي در لحد گذاشتند باز فرمود: مفضل صورتش را بگشا فرمود: نگاه کنيد مرده است يا زنده؟ همه گفتيم مرده است...». در ادامه اين روايت، امام بار ديگر به وفات اسماعيل از بزرگان شيعه اقرار ميگيرد و دو بار به امامت موسي بن جعفر تصريح ميفرمايد: «امّا از آنجا که اسماعيل فرزند بزرگ امام بود و اين حديث از امام صادق ـ عليه السلام ـ در بين شعيان که امامت در پسر بزرگ امام است معروف بود. و چون اسماعيل نزد پدر مورد تکريم و ستايش بود. براي برخي مردم چنين توهم شد که وي امام بعد از پدر است و عده اي بر اين عقيده ماندند. 2. رواياتي که نام ائمه در آنها ذکر شده است نام مقدس تمام ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ از زمان حضرت رسول براي برخي از اصحاب روشن بوده است که در هيچ کدام از اسماعيل نامي برده نشده است. 3. روايات بسياري از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است که تصريح به امامت امام کاظم ـ عليه السلام ـ دارد و مردم را به ايشان ارجاع ميدهند. نقد و بررسي دلايل پرسشگر امّا آنچه که به عنوان دلايل اسماعيليه از کتب شيعه بيان شده است؛ مبتلا به اشکالاتي ميباشد که ادعاي آنان را ثابت نميکند، ابتدا از اشکال چهارم از اشکالات روايي پاسخ ميدهيم: اشکالي را که از کتاب فرق الشيعه مرحوم نوبختي ذکر شده است، عقيده جناب نوبختي نيست، بلکه ايشان نظر گروهي از اسماعيليان را بيان ميکند، بدون اين که در مورد آن اظهار نظر نمايد به عبارت ديگر وي ميگويد که آنها بر اين باور بودهاند که «امام صادق ـ عليه السلام ـ به امامت اسماعيل اشاره کرده و چون اسماعيل در حيات پدر از دنيا رفت برگشتند و...» بنابراين مرحوم نوبختي عقيد شيعه اثنا عشر را بيان نکرده، بلکه عقيده آن فرقه را از قول خودشان شرح داده است دقت شود. نسبت به دليل دوم و سوم بايد بگوئيم آنان که اين روايات را از کتب شيعه به اثبات اسماعيليه دليل ميآوردند يا تحقيق کافي نکرد، و يا اين که متأسفانه امانت در نقل روايت را رعايت نکرده اند چرا که روايت را تقطيع کرده و ادامه روايت را که به امامت امام کاظم ـ عليه السلام ـ تصريح دارد نقل نمي کنند . «محمّد بن عبد الجبّار عن أبي عبد الله البرقي عن فضاله عن مسمع کردين عن أبي عبد الله ـ عليه السلام ـ قال دخلت عليه و عنده اسماعيل قال و نحن اذ ذاک ناتمّ به بعد أبيه فذکر في حديث طويل ـ أنه سمع رجل أبا عبدالله ـ عليه السلام ـ خلاف ما ظن فيه ـ قال فأتيت رجلين من أهل الکوفه کانا يقولان به فأخبرتهما فقال واحد منهما سمعت و أطعت و رضيت و سلّمت ـ و قال الاخر و أهوي بيده إلي جيبه فشقّه ـ ثم قال لا و الله لا سمعت و لا أطعت و لا رضيت حتي أسمعه منه قال ثم خرج متوجها إلي أبي عبد الله ـ عليه السلام ـ قال و تبعته ـ فلمّا کنا بالباب فاستاذنّا فأذن لي فدخلت قبله ـ ثم اذن له فدخل فلما دخل قال له ابو عبدالله ـ عليه السلام ـ يا فلان أيريد کل امري منکم أن يؤتي صحفا منشرة إنّ الّذي أخبرک به فلان الحقّ قال جعلت فداک إني اشتهي أن أسمعه منک ـ قال إن فلانا إمامک و صاحبک من بعدي يعني أبا الحسن ـ فلا يدعيها فيما بيني و بينه إلا کاذب مفتر فالتفت إلي الکوفي و کان يحسن کلام النبطيّه ـ و کان صاحب قبالات فقال لي ذرقه فقال أبو عبدالله ـ عليه السلام ـ إن ذرقه بالنبطيّة خذ أجل فخذها فخرجنا من عنده». مسمع کردين (خدمت حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ بودم اسماعيل فرزندش نيز حضور داشت که ما در آن موقع او را امام بعد از پدرش مي دانستيم. در ضمن يک جريان طولاني گفت: از مردي شنيدم که حضرت صادق ـ عليه السلام ـ بر خلاف تصور ما در مورد امامت اسماعيل مطلبي فرموده. من پيش دو نفر از اهالي کوفه که اسماعيل را امام مي دانستند رفتم و جريان را به آنها گفتم يکي از آنها گفت شنيدم مطيع امام خود هستم و راضي هستم به اين امر. آن ديگري گريبان خود را چاک زده گفت: نه بخدا نمي شنوم و اطاعت نمي کنم و راضي نيستم مگر از خود امام بشنوم. به طرف خانه حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ رفت من هم از پي او رفتم به در خانه که رسيديم اجازه خواستيم به من اجازه داد قبل از او وارد شدم. بعد به او اجازه داد وقتي وارد شد. فرمود فلاني مي خواهي براي هر کدام از شماها يک نامه خصوصي بفرستند و آنچه فلاني گفت درست است. گفت من دلم مي خواهد از شما بشنوم. فرمود فلاني (منظورش حضرت موسي ابن جعفر بود) امام تو است بعد از من هر کس ادعاي امامت کند دروغگو است. در اين موقع من متوجه آن مرد کوفي شدم که زبان نبطي را خوب مي دانست به من گفت (ذرقه) حضرت صادق ـ عليه السلام ـ فرمود (ذرقه به زبان نبطي يعني تحويل بگير و ما از خدمت امام مرخص شديم). روايت سوم: «ابن عقدة عن القاسم بن محمد بن الحسين عن عبيس بن هشام عن درست عن الوليد بن صبيح قال کان بيني و بين رجل يقال له عبد الجليل صداقة في قدم فقال لي إنّ أبا عبدالله ـ عليه السلام ـ اوصي الي اسماعيل قال فقلت ذلک لأبي عبدالله ـ عليه السلام ـ إن عبد الجليل حدّثني بأنک اوصيت إلي اسماعيل في حياته قبل موته بثلاث سنين فقال يا وليد لا و الله فإن کنت فعلت فإلي فلان يعني أبا الحسن موسي ـ عليه السلام ـ و سمّاه». وليد بن صبيح: با مردي به نام عبد الجليل از قديم دوستي داشتم يک روز به من گفت: حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ به پسرش اسماعيل وصيت نموده و اين مطلب را به حضرت صادق ـ عليه السلام ـ عرض کردم سه سال قبل از فوت اسماعيل بود. فرمود نه بخدا اگر بنا به وصيت شود به فلاني وصيت مي کنم. موسي بن جعفر را نام برد. روايت اول در ذکر منابع اين روايت تحقيق کافي به عمل نيامده است زيرا اين روايت با عبارتي که شما روي آن تأکيد کرده و داخل کروشه قرار داده ايد (دل عليه ابو عبدالله...) را فقط شيخ طوسي در کتاب الغيبة خود نقل نموده است و جالب اينجاست که مرحوم کليني و مفيد اين روايت را از ابوهاشم بدون اين عبارت (ما دل عليه...) نقل مي کنند. / لذا لسان اين روايت در کتاب الغيبه شيخ طوسي و کافي مرحوم کليني و ارشاد شيخ مفيد يکسان نيست و سازگاري لازم بين آنها وجود ندارد. علاوه بر اين که بر فرض صحت، اين فقره از روايت نمي تواند با روايات بسياري که دلالت بر آن دارد که نصبي بر امامت اسماعيل نبوده است بلکه اگر نصبي بوده بر امامت امام کاظم ـ عليه السلام ـ بوده است مقابله کند، آنچه که وجود داشت همان روايت معروفي بود که امامت را در فرزند بزرگتر مي دانست و آن هم چنان که شيخ مفيد مي فرمايد در فرضي است که فرزند اکبر اول بعد از امام زنده باشد و شرايط امامت در او وجود داشته باشد. وحال آن که برخي از اسماعيله نيز بر وفات وي اذعان دارند. رواياتي هم هست که بدا را در مورد اسماعيل اين گونه معنا کرده اند که خداوند دو بار کشته شدن را بر فرزندم اسماعيل مقدّر نمود که از خدا خواستم که آن را رفع نمايد و رفع شد، امّا در مورد امامت و نبوّت نه تنها خداوند به بدا متصف نمي شود بلکه علماي اماميه بر آن اجماع دارند و روايتي نقل مي کنند که خداوند در نبوّت نبي، امامت امام و ايمان مؤمني که بر ايمان پيمان بسته است بدا ندارد. براي اثبات وفات اسماعيل همه آنچه را که گفته شد و با رجوع به کتبي که در اين زمينه تأليف شده مثل «الملل و النحل» اثر آيت الله سبحاني که نظر اهل سنت را هم در وفات اسماعيل گفته است. کافي مي باشد و ادّعاي حيات وي در برابر دلايل مختلفي که اقامه شد و اعتماد به آن منابع در برابر اتفاق علماي ثقة اماميه ادّعاي گزافي است.J .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image