امامت در کودکی /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

الف. چگونه می توان مقام نبوت و امامت را در کودکی به اهلش داد و آیا پذیرفتن این دو مقام بستگی به سن و سال دارد؟ب. شرایط پذیرفتن این دو مقام چیست؟


لازمه امامت و نبوتباید توجّه داشت که اعطاى این موهبت الهی، معلول شایستگى هاى آن است؛ نه محصول استعداد جبرى. چنان که در دعاى ندبه مى خوانیم:«اللهم لک الحمد على ماجرى... لنفسک و دینک... بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیة و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلىّ والثناء الجلى واهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک و جعلتهم الذریعة الیک» خدایا براى توست حمد بر... تو با آنان شرط نمودى که نسبت به زینت ها و منزلت هاى دنیوى بى اعتنا باشند (و جز به مقام قرب تو نیندیشند) و آنها نیز این شرط را پذیرفتند و چون مى دانستى به این شرط عمل خواهند کرد، آنان را پذیرفتى و مقرّب خویش ساختى (و به جهت همین شایستگى)... فرشتگان را بر آنان نازل فرمودى و با وحى خود، ایشان را گرامى داشتى و از خوان علم بى کران خویش بهره ها دادى.با توجه به تحلیل «اصل عصمت»، مى توان دلیل و چرایى عصمت در دوران کودکى معصومان را به دو وجه تقریر کرد:1 ـ عصمت پاداشى:عصمت در طفولیت، به عنوان پاداشى براى عصمت اختیارى در بزرگ سالى است؛ یعنى، وقتى خداوند متعال بر اساس علم بی انتهاء خویش مى داند که فردى در آینده زندگى خود، چه مسیرى را انتخاب مى کند؛ به میزان حسن انتخاب او و تلاش مداوم آینده اش، وى را از نخستین روز زندگى، مورد لطف و عنایت قرار مى دهد و از لغزش ها مصون مى دارد.پس زمان تکلیف معصومان، ملاک عصمت «علم و اراده» است.محمد محمدى رى شهرى، فلسفه وحى و نبوت، دفترتبلیغات اسلامى، قم: 1366 ش، ص 220.2 ـ عصمت فرع بر شانیت و لیاقت:و نیز عصمت، متفرع بر شأنیت و لیاقت تکلیف و مسؤولیت پذیرى است و این هر دو در طفولیت وجود ندارد. اما این مسأله عمومیت ندارد؛ چرا که علم و اراده، هم در زمان طفولیت هست و هم در زمان بزرگ سالى؛ هر چند از لحاظ شدّت و ضعف متفاوت باشند. همچنین زمان تکلیف و مسؤولیت پذیرى، نسبت به انسان هاى مختلف متفاوت است؛ چنان که حضرت عیسى (ع) در زمان نوزادى مى فرماید:قال انى عبدالله آتانى الکتاب وجعلنى نبیّا(کودک حضرت عیسى) گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.)مریم (19)، آیه 30(یا درباره حضرت یحیى علیه السّلام مى فرماید: یا یحیى خذ الکتاب بقوة و ءاتیناه الحکم صبیاً «اى یحیى! کتاب خدا را به جد و جهد بگیر و از کودکى به او نبوت دادیم».مریم (19)، آیه 12همچنین بر اساس نصوص دینى و شواهد مسلّم تاریخى، عده اى از ائمه علیهم السّلام در سنین کودکى و نوجوانى به مقام والاى امامت نایل آمدند. امام جواد علیه السّلام در هفت یا نه سالگى، امام هادى علیه السّلام در هشت یا نه سالگى و امام زمان علیه السّلام در چهار یا پنج سالگى به مقامات عالیه نائل گردیدند.شیخ مفید، ارشاد، موسسه الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1399ق، ص 319-317 و 327-366بنابراین هر چند عصمت، متفرع بر تکلیف است؛ اما زمان خاصى نمى توان براى آن تعیین کرد؛ بلکه زمان تکلیف در انسان ها، متفاوت است و آن گونه که از شواهد یاد شده به دست آمد، برخى از آدمیان در سنین طفولیت، مکلّف و عهده دار مقامات و مسؤولیت هایى مى شوند و چون ائمه علیهم السّلام و برخى، از ابتدا چنین بودند، از عصمت در طفولیت نیز برخوردار بودند.محمد تقى مصباح یزدى، راهنماشناسى، امیرکبیر، تهران: 1375 ش، ص 673عصمت: امری ارادی و موهبتی پس «عصمت» هم امرى موهبتى است و هم ارادى و اکتسابى. درک این مسئله در گرو شناخت چند نکته است:یکم: پیامبران و امامان علیهم السلام داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى تحصیل هر چه بیشتر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر، جهاد، زهد و تقوا هستند. به عبارتى این بزرگان «انسان برتر»اند؛ نه «برتر از انسان» و پیامبران پیوسته بر این نکته تأکید مى ورزیدند که:قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌپیامبرانشان به آنها گفتند: ما بشرى همانند شما هستیم .ابراهیم (14)، آیه 11دوم: خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان، براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان، براى بر عهده گرفتن مسئولیت هدایت جامعه علم دارد. در حقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان که بخش عمده اش ناشى از افعال اختیارى ایشان است از قبل نزد خداوند معلوم است و همین «قابلیت مبتنى بر اختیار»، موجب گزینش آنان مى شود. آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهدوَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مى کردند چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.)سجده (32)، آیه 24(واللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ«خداوند بهتر مى داند رسالتش را کجا قرار دهد.»انعام (6)، آیه 124سوم: سپردن هر مسئولیتى با دادن امکانات لازم همراه است. امامت جامعه از این قاعده مستثنا نیست. از این رو خداوند آنان را از علم لازم، براى بر عهده گرفتن مسئولیت امامت بهره مند مى گرداند. این ویژگى هنگام عهده دارى مسئولیت براى امامان علیهم السلام بیشتر احساس مى شود؛ چنان که درباره امام هادى علیه السلام آمده است: یکى از یاران ایشان به نام «هارون بن فضیل» در کنارشان بود که ناگاه امام فرمود: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ابوجعفر امام جواد علیه السلام در گذشت. به حضرت عرض شد: از کجا دانستید؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد که برایم سابقه نداشت اصول کافى، ج 2، ص 218همین‌طور که در ابتدا نیز اشاره شد در اوایل دعاى ندبه، به مجموع این سه واقعیت نورانى اشاره شده است.البته این امتیاز (علم و عصمت موهبتى)، پایه و شرط اولیه امامت است و معصومان، با اراده خویش و تلاش و عبادت، به مقامات عالى ترى از علم و عصمت دست مى یابند؛ چنان که در قرآن مجید از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِى عِلْماًو بگو: پروردگارا! بر دانشم بیفزاى.طه (20)، آیه 114همین عبادت ها و صبر و جهادهاى بیشتر ـ که با اختیار و اراده انجام مى شود ـ موجب برترى برخى از پیامبران، بر برخى دیگر مى گردد:تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍبرخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیمبقره (2)، آیه 253چهارم: دسترسى به مقام «عصمت» و راه یابى به مقامات «علمى و معنوى»، به پیامبران و امامان اختصاص ندارد و براى همگان میسر است؛ چنان که حضرت زینب علیها السلام تا مرز عصمت پیش رفت و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به مقامات عالى معنوى دست یافت. سلمان فارسی «منا اهل البیت» شد؛ بسیارى از علما و اولیا، «تالى تلو معصوم» (نزدیکان به مرز عصمت) خوانده مى شوند. این که مسئله عصمت، عمدتاً در مورد پیامبران و امامان مطرح مى شود، به لحاظ لزوم عصمت در آنان است. به عبارت دیگر شرط امامت و نبوت، «عصمت» است و خداوند فاقدان این ویژگى را براى این دو منصببرنمى گزیند.بنابراین هیچ غیر معصومى، به نبوت و امامت نمى رسد؛ ولى این به معناى آن نیست که هرکس امام یا نبى نباشد، از هیچ درجه اى از عصمت بهره مند نخواهد بود.پنجم: فیاضیت مطلقه الهى، ایجاب مى کند که هرکس قابلیت و استعداد کمالى را دارد، همه شرایط لازم براى به فعلیت رسیدن آن کمال، در اختیار او قرار داده شود. به عبارت دیگر از ناحیه خداوند، هیچ گونه قصور و بخلى دراین باره نیست.بنابراین اگر واقعاً ما قابلیت دریافت علم لدنى را دارا بوده و با داشتن آن حقیقتاً از عصمت برخوردار مى شدیم، خداوند آن علم را به ما عطا مى کرد. اما اگر اندکى دقت کنیم؛ این ادعا ـ که اگر ما هم علم معصومان را داشتیم، معصوم مى شدیم ـ ادعایى بیش نیست! دلیل بر این مطلب آن است که در بسیارى از موارد ما بر خلاف علم و آگاهى خود عمل مى کنیم. در روایتى نیز آمده است:من عمل بما علم علّمه اللّه علم مالا یعلم هر کس به آنچه (از حقایق) مى داند عمل کند؛ خداوند دانش آنچه را که نمى داند، به او خواهد آموخت».ابن حجر، عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، (بیروت: دارالکتب الاسلامیة، 1415ه)، ج 1، ص 45؛ محمد حسین، طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، (قم: مؤسسة النشر الاسلامى)، ج 7، ص 339 نتیجه:آن که عصمت در عین موهبتى بودن، با لیاقت ها و شایستگى هاى اکتسابى و افعال اختیارى انسان ارتباط دارد و اگر خداوند علم موجب عصمت را به پیامبران و امامان افاضه فرموده، براساس قوانین عام و اصول کلى است؛ نه از روى گزاف و دلخواه. از این رو هر کس لیاقت و شایستگى لازم را دارا باشد، چنین موهبتى، به تناسب میزان شایستگى اش، به او افاضه خواهد شد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image