وال استریت و بحران در سرمایه های نامرئی غرب /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

امروز اقلیتی کوچک که آمریکایی ها آن را یک درصدی می نامند در تمام مصادر قانونی، اجرایی ، قضایی و مالی آمریکا رسوب کرده است و توان دخالت مردم آمریکا در سایر امور را نیز مسدود نموده است، این اقلیت کم شمار با استفاده از فعالیت های رسانه ای و عصر ارتباطات نه تنها هر روز اولویت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مردم آمریکا را تعیین می کند؛ بلکه سبک و روش زندگی دلخواه خود را بر اکثریت ۹۹ درصد تحمیل می کند و این همان اعتراضی است که «هربرت شیلر» متفکر آمریکایی به نظام سیاسی آمریکا ابراز می دارد که «اقلیتی کوچک، ضررها را به اکثریت بزرگ، تحمیل کرده است» یا «نظام های اطلاعاتی به این دلیل از راه های مختلف توسعه یافت


امروز اقلیتی کوچک که آمریکایی ها آن را یک درصدی می نامند در تمام مصادر قانونی، اجرایی ، قضایی و مالی آمریکا رسوب کرده است و توان دخالت مردم آمریکا در سایر امور را نیز مسدود نموده است، این اقلیت کم شمار با استفاده از فعالیت های رسانه ای و عصر ارتباطات نه تنها هر روز اولویت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مردم آمریکا را تعیین می کند؛ بلکه سبک و روش زندگی دلخواه خود را بر اکثریت ۹۹ درصد تحمیل می کند و این همان اعتراضی است که «هربرت شیلر» متفکر آمریکایی به نظام سیاسی آمریکا ابراز می دارد که «اقلیتی کوچک، ضررها را به اکثریت بزرگ، تحمیل کرده است» یا «نظام های اطلاعاتی به این دلیل از راه های مختلف توسعه یافته اند که حافظ و ضامن منافع اقلیتی ناچیز باشند.» از این دیدگاه، نهاد رسانه ها رابطه نزدیک با نظام سیاسی، امنیتی و نظامی دارد. بر اساس این نظریه، بیشتر دانش و اطلاعاتی که از سوی رسانه ها برای جامعه تولید می شود، غالباً محتوای آنها درباره گسترش بازار منافع اقتصادی مالکین و تصمیم گیران است که عموماً نیز به طور غیرمستقیم و ضمنی ارائه می شوند. رسانه های آمریکایی و اروپایی در هفته های گذشته برای غلبه بر وقایع جنبش های ضد سرمایه داری در اروپا و آمریکا همزمان دو استراتژی را دنبال کرده و می کنند؛ اول: سانسورخبری وجلوگیری از انتشار این وقایع و رویدادها (و در صورت عدم موفقیت و درز اطلاعاتی روش دوم را دنبال می کنند) دوم: سرایت اعتراض به مسائل دیگر، این استراتژی مهم ترین استراتژی است، زیرا این رسانه ها نه تنها متهم به سانسور اطلاعات نمی شوند؛ بلکه هم فهم جنبش را مشکل می کنند و هم جنبش را منحرف. در این استراتژی رسانه های خبری غرب به دنبال تصویری غیر واقعی از علت اعتراض بر می آیند و آن را یک جنبش اعتراضی به رکود اقتصادی یا بحران مالی می دانند این در حالی است که با تحلیل محتوای شعارها، اعتراضات و بیانیه ها که تمام اقشار و گروه های مردم آمریکا را در بر می گیرد این جنبش یک جنبش سیاه پوستی و یا طبقه ای نیست. سابقه آمریکا در بحران های مالی نشان می دهد در ۵۰ سال گذشته ۷۷ بار سقف بدهی های مجاز دولت افزایش یافته است. هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان هر دو این مسئله را تجربه کرده اند. «رونالدریگان» ۱۸ بار افزایش سقف قروض دولت از کنگره را تقاضا کرد و «جرج دبلیو بوش» ۷ بار چنین تقاضایی داشت. با توجه به چنین تنگناهای مالی و پولی چنین جنبش عظیمی در آمریکا سابقه نداشته است. جنبشی که صدای «آرام باش» رسانه ها و مسئولان آمریکا را نشنید و به قیام خود در حمایت از عدالت در همه زمینه ها ادامه داد. در سالیان گذشته رسانه های ریز و درشت توسط مالکان رسانه ای به نام غول های رسانه بلعیده شدند. امروز غول های رسانه ای تایم وارنر، والت دیزنی، وایکام، نیوزکور پریشن وابسته به «رابرت مرداک» در همه زمینه های فرهنگی اجتماعی، تفریحی و سیاسی مردم را در اقیانوس اطلاعات غرق می کنند و تاکتیک های عمده خبررسانی برای تحریک آستانه های حسی مخاطبان و بهره گیری از آنان را به عنوان بازار مصرف و وسیله ادامه حاکمیت به کار می گیرند. تاکتیک های عمده خبررسانی رسانه های غربی که حاکمیت آنان به چالش شده است به شرح ذیل است: هژمونی رسانه ای: بر اساس دیدگاه هژمونی، ابزار سلطه حاکمیت ها، قدرت فیزیکی نیست، بلکه امروزه ابزار سلطه حاکمیت ها از قدرت های فیزیکی به رسانه های همگانی (قدرت شرطی کنندگی) تغییر یافته است. هژمونی در رسانه در نهایت به این منجر می شود که مخاطبان در تور مهندسی خبر رسانی رسانه ها گیر کنند و عملاً رفتاری را انجام بدهند که آنها می خواهند. در سالیان گذشته عرصه رسانه ای بیش از آن که عرصه آگاهی رساندن به مردم باشد عرصه استیلای فکری و استیلای حاکمیتی با بوده است. با استفاده از این ایده رسانه ای نه تنها عرصه ای موسع از سهم خواهی از مخاطبان صورت می گیرد، بلکه بسیاری از آگاهی های آن به تعویق می افتد و در خلأ اطلاعاتی مورد ستم، بهره کشی و استثمار قرار می گیرد. در جنبش ضد وال استریت رسانه های کوچک و «مینی مدیاها» به جنگ رسانه های بزرگ و غول های رسانه ای رفتند و عملاً هژمونی آنان را در عرصه اطلاع رسانی به چالش کشیدند. عمده ترین تقابل با نظام سلطه در این عرصه مشاهده شد که مردم رفتاری را از خود بروز دارند و به نمایش گذاشتند که غول های هژمون طلب نمی خواستند. ایدئولوژی رسانه ای: رسانه های غربی با استفاده از این استراتژی به مشروع سازی دیدگاه رهبران و ترویج نظرات آنان برای سلطه و تحکم بیشتر می پردازند.اخبار رسانه ها عموماً از یک زمینه و بستر ایدئولوژیک برمی خیزد و همان ایدئولوژی را باز تولید می کند. در فراگرد «مشاهده، تعبیر، روایت و اشاعه» خبر به ارزش ها، ایدئولوژی ها و هنجارهایی که از آنها برخاسته، حکم طبیعی و عینی می بخشد و در گستره خود، آنها را باز تولید یا به عبارتی بازآفرینی می کند. بنابراین رسانه ها در عملکرد روزانه خود، صحنه مناظره بینش و میدان منازعه کلمات و معانی هستند. جوامع سرمایه داری برای گسترش ایدئولوژی خود و ثبات آن از رسانه ها و خبر استفاده می کنند. در جنبش ضد وال استریت مردم ارزش های حاکم بر ایالات متحده که از طریق رسانه ها تبلیغ و ترویج شده بود را طرد کردند و به دنبال جایگزینی فراتر از ایدئولوژی حاکم هستند. وانمایی رسانه ای: رسانه های خبری غرب در جریان اطلاع رسانی خود همواره بر این تأکید داشته اند که سعادت بشری در اندیشه های غربی و لیبرال دموکراسی نهفته است. شریان اطلاع رسانی غرب با تکنیک «وانمایی» اگرچه واقعیت را نفی نمی کند؛ اما تفاوت میان واقعیت و تصویر را مخدوش می کند. به عبارتی چیزهایی شبیه واقعیت به جای واقعیت نشان می دهند؛ لذا نشانه ها و رمزها، دیگر به واقعیت بیرونی مرتبط نیستند و به چیزی دلالت نمی کنند. رسانه ها فقط چنین وانمود می کنند که واقعیتی در کاراست و خود را شکل تقلیدی آن نمودار می سازند. به عبارتی، وانمایی به این معنا است که نشانه ها فقط میان خود مبادله می شوند و عمل می کنند و دیگر ارتباط به واقعیت ندارند. «بودریا » معتقد است که وانمایی های رسانه ای مناسبات اجتماعی جدیدی را خلق می نمایند که در جهت منافع حاکمان عمل می کند. اما اکنون با توجه به رمز گشایی مردم از این سلطه غول های رسانه ای که در صدد تامین منافع حاکمان هستند شورش های عمومی در غرب علیه جبهه سرمایه داری انجام داده اند که گستره آن با افزایش آگاهی مردم در حال توسعه یافتن است. رسانه های جبهه سوسیال دموکراسی در حقیقت بر بال توسعه جهل در غرب نشسته اند و در حال پرواز و گشایش افق های جدید هستند و هروقت این توسعه غفلت و سرگشتگی به مسیر خود هدایت شود محققاً افق های این رسانه ها نیز از دست خواهد رفت. چارچوب دهی اطلاع رسانی: رسانه ها معمولاً با تصویری پیش ساخته و داستانی پیش پرداخته به مشاهده رویدادها می روند و با نگرشی شکل گرفته، به گزینش داده ها و بررسی پدیده های اجتماعی می پردازند. فرایند گردآوری، گزینش و انتشار اخبار، فرآیندی عینی و بی طرفانه نیست، بلکه آمیخته به ارزش ها و هنجارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. در نظریه چارچوب همچنین برای تحت تأثیر قرار دادن ذهن مخاطب، احساسات او را به کمک تکنیک های فنی خبری مانند رنگ، نور، جلوه های ویژه و... به کار می گیرند و کمتر به استدلال های خبری که باید در هر خبر شود توجه نشان می دهند. از این دیدگاه مخاطب پس از مدتی به سمت سطحی نگری و ایدئولوژی قالب که در تمامی خبرها وجود دارد سوق پیدا می کند. امروزه بسیاری از شخصیت های غربی که به کشور ما سفر می کنند آنچه که تاکنون شنیده اند با آنچه اکنون در ایران می بینند را متفاوت ارزیابی می کنند؛ این تفاوت ادراک از یک واقعیت حقیقی برای چه به وجود آمده است؟ آیا جز این است که رسانه های خبری غرب همواره در جریان سازی اخبار خود یک تکنیک اساسی دارند که با دست چین کردن همه رویدادهای منفی علیه یک پدیده و قرار دادن آن در یک چارچوب خاص و ایجاد هیجان های ویروسی؛ ترس، خشم، تعجب، تعصب و وحشت به ایجاد یک چارچوب منفی در ذهن مخاطبان خود می پردازند؟ این شیوه چارچوب سازی نیز در مورد غرب هم حکایت می کند که فقط به دنبال ایجاد یک نگرش مثبت و بدون خط خوردگی در اذهان مخاطبان غربی هستند. در این نظریه اصل بر تک صدایی و تک آوایی در روایت های رسانه ای است؛ اما باز این سوال مطرح می شود که با این همه رسانه چگونه تک صدایی اتفاق می افتد؟ اما هنگامی که واکنش های رسانه ای در غرب را راجع به یک موضوع مشخص مانند هولوکاست مورد پژوهش و ارزیابی قرار می دهیم این رسانه ها عموماً به تکثیر دیدگاه ها در این زمینه پرداخته اند، نه تکثر رسانه ای که بتواند دیدگاه های دیگر را بدون تقطیع و تخریب منتشر کند. مسئولان غربی در تلاش هستند که اعتراضات ضد وال استریتی را یک جنبش اجتماعی علیه بیکاری و بحث اقتصادی و مالی در غرب نشان دهند؛ اما حقیقت آن است که علاوه بر این که سرمایه های مرئی غرب شبیه بازارهای مالی با شکست، کسری و ناکامی مواجه شده است، سرمایه های نامرئی که دارای اهمیت بیشتری هستند، رو به زوال و نیستی گذاشته اند. برای درک دقیق از این سرمایه های ناملموس اما حیاتی لازم است اشاره ای به هر یک از آنها شود. سرمایه سیاسی: این سرمایه دارای وجوه متفاوتی است که سازمان ها، ارتباطات و قدرت ابعاد اصلی آن می باشند. در سرمایه سیاسی میزان اعمال قدرت و نفوذ حاکمیت در میان توده های مردم مد نظر است و در این راستا دولتمردان آمریکایی و سیستم سیاسی از طرق مختلف کوشیده است جنبش وال استریت را وادار به برگشت به خانه های خود کند؛ اما تاکنون به موفقیتی دست نیافته است و باوجود برخوردهای خشونت آمیز پلیس و نیروهای امنیتی در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان این جنبش هنوز به تهدیدها و ارعاب ها توجهی نمی کند و به دنبال اعمال حقوق خود می باشد. سرمایه فرهنگی: جنبش وال استریت و تمام جنبش های ضد دولتی در اروپا نشان داد که غرب سرمایه های فرهنگی خود را نیز از دست داده است، زیرا این سرمایه فرهنگی است که تعیین می کند جهان را چگونه ببینیم. آیا مردم اروپا و آمریکا اکنون جهان را شبیه آنچه که غول های رسانه ای می سازند باور دارند یا به یک نگرش جدید دست یافته اند؟ طبعاً به یک نگرش جدید دست یافته اند که این گونه در منزل نمی مانند و باوجود سرمای هوا و سرکوب خشن پلیس حضور در کف خیابان ها را ترجیح می دهند. مردم غرب اکنون تمام باورها، ارزش ها و عقاید خود را نسبت به حاکمیت لیبرال دموکراسی از دست داده اند و به عنوان یک ۹۹ درصد واقعی به دنبال تغییر هویت جعلی و رسانه ای شده می باشند. سرمایه اجتماعی: رسانه های غربی همواره به عنوان پلیس افکار در صدد بوده اند که جامعه پذیری سیاسی را بر شهروندان برای اهداف خود تحمیل کنند، از این رو با فعالیت رسانه ای به دنبال هنجارمند کردن جامعه و ایجاد اعتماد اجتماعی برای تسهیل اقدامات هماهنگ بوده اند؛ اما عملاً امروزه شاهد هستیم که جامعه غرب ضمن بی اعتمادی به غول های رسانه ای و شبکه و با اتکا به رسانه های کوچک و اجتماعی در حال ایجاد یک نوع سرمایه اجتماعی جدید بیرون از ساخت قدرت رسمی هستند. اما همان گونه که امام خامنه ای فرمودند؛ ممکن است حکومت آمریکا با شدت عمل، این جنبش اعتراضی را سرکوب کند، اما نمی تواند ریشه های آن را از بین ببرد. ریشه های این حرکت در آینده آن چنان گسترش خواهد یافت که نظام سرمایه داری آمریکا و غرب را زمین خواهد زد. (وال استریت و بحران در سرمایه های نامرئی غرب،فرهاد مهدوی، سایت الف، سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰ ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image