تحدی با قران از گذشته تا حال /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

آیا در ۱۴۰۰ سال گذشته هیچ فرد یا گروهی به تحدی قرآن پاسخ داده اند؟


در پاسخ به مطالبی زیر توجه کنید : الف. برخی افراد که به خیال خود به معارضه با قرآن برخاسته باشند، تاریخ نام آنها را ضبط کرده است از جمله:نام عبد اللَّه بن مقفع را برده اند که او کتاب الدرة الیتیمة را به همین منظور نوشته است.در صورتى که کتاب مزبور هم اکنون در اختیار ما است و چندین بار چاپ شده است و کوچکترین اشاره اى در آن کتاب به این مطلب نشده است، نمى دانیم چطور این نسبت را به او داده اند؟نام متنبى احمد بن حسین کوفى شاعر را در این زمره نیز ذکر کرده اند، که ادعاى نبوت نموده است، در صورتى که قرائن زیادى نشان مى دهد که داعیه او بیشتر بلندپروازى محرومیتهاى خانوادگى و حس جاه طلبى بوده است.ابو العلاى معرى نیز متهم به این امر شده است، گر چه از او سخنان زننده اى نسبت به اسلام نقل شده اما هیچ وقت داعیه مبارزه با قرآن را نداشته است بلکه جملات جالبى درباره عظمت قرآن گفته که به پاره اى از آنها اشاره خواهد شد.ولى مسیلمه کذاب از مردم یمامه مسلما از کسانى است که به مبارزه با قرآن برخاسته و به اصطلاح آیاتى آورده است که جنبه تفریحى آن بیشتر است بد نیست چند جمله از آنها را در اینجا بیاوریم:1- در برابر سوره الذاریات، این جمله ها را آورده است.و المبذرات بذرا و الحاصدات حصدا و الذاریات قمحا و الطاحنات طحنا و العاجنات عجنا و الخابزات خبزا و الثاردات ثردا و اللاقمات لقما اهالة و سمنا .یعنى قسم به دهقانان و کشاورزان، قسم به درو کنندگان، قسم به جدا کنندگان کاه از گندم، قسم به جدا کنندگان گندم از کاه، قسم به خمیر کنندگان، قسم به نان پزندگان، قسم به ترید کنندگان! قسم به آن کسانى که لقمه هاى چرب و نرم بر مى دارند!! 2- یا ضفدع بنت ضفدع، نقى ما تنقین، نصفک فى الماء و نصفک فى الطین، لا الماء تکدرین و لا الشارب تمنعین .اى قورباغه دختر قورباغه! آنچه مى خواهى صدا کن! نیمى از تو در آب و نیمى دیگر در گل است، نه آب را گل آلود مى کنى، و نه کسى را از آب خوردن جلوگیرى مى نمایى!تفسیر نمونه، ج 1، ص: 127ب. در دوران متاخر نیز برخی ادعای مبارزه و هماوردی با قران داشته اند .در این باره به چند نمونه که ادعاى هماوردى داشته اند اشاره مى شود: در سال 1912 میلادى چاپخانه اى انگلیسى - آمریکایى در بولاق مصر، در نقد و ردّ اعجاز قرآن نشریه اى منتشر و در آن ادعا کرد که سوره حمد از بلاغت کامل برخوردار نیست و در آن مطالب تکرارى وجود دارد و مى توان نه تنها همانند این سوره، بلکه بهتر از آن را آورد. در این نشریه چنین آمده است: «چه نیکوست سخن برخى از منکران اعجاز قرآن که گفته اند: اگر مؤلف قرآن به جاى سوره حمد گفته بود: «الحمد للرحمن ربّ الاکوان الملک الدیّان لک العبادة و بک المستعان اهدنا صراط الایمان» با کمال اختصار مطلب را ادا کرده، در عین حال، همه محتواى سوره حمد را گردآورده، از ضعف تألیف و مطالب زاید رهایى یافته و از قافیه هاى پست، مانند رحیم و نستعین خارج شده بود».3 نخست باید یادآور شویم که آیه شریف «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» بدون هیچ اختلاف نظرى یکى از آیات سوره حمد است و در آن نکات بسیار شگرف و مهمى وجود دارد و نویسنده مقاله «حسن الایجاز» از آن غفلت کرده و به آن نپرداخته است. ما از آن صرف نظر مى کنیم و به بررسى آیات دیگر مى پردازیم. 1. در جمله اول تنها هنر نویسنده تبدیل واژه «للَّه» به «الرحمن» است؛ به توهّم آنکه نیازى به ذکر اللَّه نیست و با گذاردن واژه الرحمن به جاى واژه «للَّه» رعایت اختصار شده است و همه آن مطالبى که واژه اللَّه و واژه هاى الرحمن و الرحیم در آیه سوم بر آن دلالت مى کند، در این تعبیر کوتاه گنجانده مى شود؛ در حالى که با این تبدیل، نکاتى از دست رفته است: نخست آنکه آیه در صدد است بیان اختصاص همه ستایش ها به خداوند است و علاوه بر آن، دلیل و علت آن ستایش ها را نیز بیان مى کند و بر این اساس، ضرورت دارد که هم واژه «اللَّه» مطرح شود و هم در ادامه، «رحمن و رحیم» به عنوان دو وصف خداوند در این مقام ذکر شود. از سوى دیگر، کسانى که به ستایش موجودى مى پردازند، یا به سبب کمال ها و امتیازهاى شخصى آن موجود است، یا براى سپاسگزارى از نعمت هایى است که به آنان داده یا به امید نعمت ها و موهبت ها و یا از ترس مجازات هاى آینده او است و واژه «اللَّه» به انگیزه نخست اشاره دارد. «رب العالمین» دومین انگیزه، «الرحمن الرحیم» انگیزه سوم و «مالک یوم الدین» انگیزه چهارم را مد نظر دارد؛ با این بیان، این آیات متذکر مى شوند که با هر انگیزه و علتى که انسان بخواهد موجودى را ستایش کند، باید خدا را ستایش کند؛ و همه ستایش ها به خدا اختصاص دهد. با این بیان، ارتباط مستحکم این آیه با آیات بعدى نیز روشن مى شود؛ در صورتى که با تبدیل واژه اللَّه به الرحمن، ارتباط روشنى بین جمله الحمد للرحمن و عبارت رب! الاکوان وجود ندارد. 2. در قسمت دوم نیز نویسنده فقط کلمه «العالمین» را به «الاکوان» تبدیل کرده است. خواننده بصیر با اندکى تأمل درمى یابد که بین وصف «رب العالمین» با جمله «الحمدللَّه» و وصف «الرحمن الرحیم» تناسب کامل وجود دارد. به علاوه، واژه العالمین بر وجود عوالم متعدد و موجودات داراى شعور دلالت دارد که از واژه اکوان استفاده نمى شود. 3. «الرحمن الرحیم»؛ نویسنده «حسن الایجاز» چنین پنداشته است که تعبیر الحمد للرحمن مفاد «الرحمن الرحیم» را در بردارد؛ غافل از آنکه «رحمن» بر سعه رحمت الهى و شمول آن نسبت به همه انسان ها یا موجودات دلالت دارد و «رحیم»، رحمت دایمى و جاودانه خداوند را که ویژه نیکوکاران است بیان مى کند؛ و از سوى دیگر، با واژه رحیم (رحمت خاصه) زمینه مطرح شدن وصف «مالک یوم الدین» را فراهم مى سازد و از این رو حتى با وجود این دو وصف در آیه اول «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» تکرار آن دو وصف، در اینجا ضرورت داشته است. 4. در ادامه، نویسنده به نظر خود خواسته است وصف «مالک یوم الدین» را با کلماتى کوتاه تر ادا کند؛ از این رو، واژه «الملک الدّیّان» را به جاى آن گذارده؛ ولى در اثر این تبدیل، نکات مهمى از دست رفته است؛ توضیح آن که این سوره در صدد تعلیم و تلقین اصول معارف الهى به انسان است. در آیات قبل با ذکر اسم خاص، یعنى عَلَم شخصى خدا (اللَّه) و سه صفت از اوصاف او، به معرفى اولین اصل اعتقادى یعنی «توحید» پرداخته است و از اختصاص ستایش ها به خداوند سخن به میان آورده است. آیه «مالک یوم الدین» دومین اصل، یعنى «معاد» را مطرح و در آیات بعد، ضمن نتیجه گیرى از آیات قبل، مسأله «نبوت» را که سومین اصل اعتقادى اسلام است بیان مى کند؛ ولى تعبیر «الملک الدیان» صرفاً دو صفت دیگر از اوصاف خدا را یادآور مى شود؛ رابطه این آیه با آیه بعد، نیز نکته مهمى است که باید به آن توجه شود. مالکیت انحصارى خداوند نسبت به روز جزا، زمینه را فراهم مى سازد که بنده، عبادت را تنها براى خدا انجام دهد و در این مسیر، فقط از او کمک بخواهد و سر تسلیم در پیشگاه خدا فرود اورد. 5. نویسنده به جاى آیه شریف «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، جمله «لک العبادة و بک المستعان» را گذارده است. نه تنها مختصرتر از آیه شریف نیست، بلکه یک حرف بیشتر دارد. نکات دیگرى در باب جمع آوردن «نعبد» و «نستعین» و تکرار «ایاک» وجود دارد که در کتاب هاى تفسیرى به آن پرداخته شده و از آن صرف نظر مى شود. 6. جمله «اهدنا صراط الایمان» که به جاى «اهدنا الصراط المستقیم» گذارده شده نیز در مقایسه، از محتواى کمترى برخوردار است. علاوه بر اینکه «الصراط المستقیم» نسبت به «صراط الایمان» فراگیرتر است. نویسنده، از همانند آورى ادامه آیات خوددارى کرده است و چنان پنداشته که تعبیر «صراط الایمان» در بردارنده مفاد آیه بعد است؛ در صورتى که در آیات بعد، قدم به قدم سالک و بنده را به سوى خدا و مسیر درست وصول به قرب الهى رهنمون مى شود؛ به علاوه از جهت تربیتى ارائه الگو و اسوه و هشدار دادن نسبت به الگوهاى انحرافى و مسیرهاى نادرست، نقش چشم گیرى در تعلیم و تربیت و رشد و پیشرفت فرد دارد و این نکات تنها با عبارت «اهدنا صراط الایمان» به هیچ وجه تأمین نمى شود.4 گفتنى است از صدر اسلام تاکنون، نمونه هاى فراوانى از عبارت هاى مشابه آیات قرآن ساخته و پرداخت شده است که در نگاه مردم با ذوق و خردمندان صاحب سخن، نقص و ضعف آن بسیار مشهود و محسوس است. چنان که در برابر آیه شریفه «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ»5 گفته شده است «قَتلُ البعضِ احیاءٌ لِلْجَمیع»!! ؛ «اَکثروا القتلَ لیَقِلُّ القتل»!!6 و یا در برابر آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ».7 برخى گفته اند: «یا ایها العاقلون لا تقتلوا الذین یلونکم من المخالفین و لیجدوا فیکم رحمة و الانسانیة و اعلمو اَنَّ اللَّه مع العادلین»!! بنا بر آنچه گفته شد قرآن تنها با اسلوب لفظى خود تحدى نمى کند بلکه سبک خاص قرآن در بیان حقایق و واقعیت ها، محدود در وزن و قافیه خاص نیست در حالى که زیبایى هاى نظم و نثر و بدایع و لطایف را در خود داراست، این ویژگى قرآن در سطح عالى، در سایر کتاب هاى بشرى و حتى کتاب هاى آسمانى دیده نمى شود. به طورى که خود پیامبر که حامل وحى است همانند آن را نیاورده است و حتى کلمات و احادیث قدسى خداوند متعال نیز با آیات قرآن متفاوت است.8 ---------------------- پی نوشت ها: 1 ر. ک: سبحانى ، جعفر، الهیات ، ج 2، ص 145 طبع دوم ؛ مطهرى ، مرتضى ، مجموعه آثار، ج 2، ص 125. 2 رضى موسوى، شریف محمد، همان، حکمت 455. 3 ظاهر، نصیرالدین حسن، الایجاز فى ابطال الاعجاز، چ 1، الامریکانیة مصر(بولاق)، المطبعة الانکلیزیة، 1912. 4 براى پى بردن به نکات دیگرى که در آخرین آیه سوره نهفته است به تفاسیر سوره حمد و کتب سرّ الصلوة رجوع کنید. 5 بقره (2)، آیه 179. 6 ر.ک: معرفت، محمدهادى، التمهید، ج 5، ص 60. 7 توبه (9)، آیه 32. 8 ر.ک: الف. طباطبائى، محمد حسین، قرآن در اسلام، ص 118؛ ب. خویى، ابوالقاسم، ترجمه البیان، بخش اعجاز قرآن؛ ج. سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 372. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image