۳۳- گسترش عدل /

تخمین زمان مطالعه: 22 دقیقه

۳۳- گسترش عدل بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل على محمد و آله و حلنى بحلیة الصالحین ، و البسنى زینة المتقین فى بسط العدل


33- گسترش عدل بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل على محمد و آله و حلنى بحلیة الصالحین ، و البسنى زینة المتقین فى بسط العدل امام سجاد علیه السلام در این قسمت از دعاى شریف مکارم الاخلاق از پیشگاه بارى تعالى مى خواهد که او را به زیور صالحین بیاراید و زینت متقین را بر وى بپوشاند تا بتواند در پرتو این دو عطیه بزرگ الهى مردم را به صفات حمیده و خصال پسندیده که مایه سعادت مادى و معنوى است متصف نماید و آنان را از خطراتى که ناشى از فقدان آن صفات است برهاند و اولین امرى که مورد نظر امام (ع ) قرار گرفته و مى خواهد به قدر ممکن آن را در جامعه پیاده کند، گسترش عدل و داد است ، و به خواست خداوند در سخنرانى امروز در مورد این مهم ، یعنى بسط عدل ، بحث خواهد شد، امید است مورد استفاده شنوندگان محترم قرار گیرد. اقامه عدل از ناحیه یک یا چند نفر در جامعه ، مطلوب و پسندیده و موجب خشنودى حضرت بارى تعالى است اما قدر و منزلت بزرگ در زمینه عدل ، گستردگى و اقامه آن در سطح وسیع اجتماع است ، یعنى مردم آنقدر به رشد معنوى و کمال روحى نایل گردند که تمام افراد یا لااقل اکثریت آنان خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به موقع اجرا بگذارند. امام سجاد (ع ) در بسط عدل به همین مطلب نظر دارد و مى خواهد دادگرى در سطح وسیع اجتماع تحقق یابد و مردم بسیار از آن بهره مند گردند. پیمبران الهى در ماءموریت آسمانى خود خواهان اقامه عدل در جهان و بین تمام انسانها بودند و قرآن شریف در این باره فرموده است : لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط.(44) ما پیمبران را با ادله و براهین مبعوث نمودیم و براى آنان کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم در پرتو تعلیم و تربیت آنان به عدل قیام نمایند و خود عملا مجرى آن باشند. گاهى عدل از ناحیه حاکم عادل و با قدرت اجرایى او در جامعه پیاده مى شود، یعنى حکومت مردم را به رعایت عدل و داد ملزم مى نماید و اجازه نمى دهد در حوزه فرمانرواییش فردى به فرد دیگر ستم کند و به او تعدى و تجاوز نماید. مردم در مقابل قدرت حکومت تسلیم مى شوند و عدل را در جمیع شئون زندگى به کار مى بندند و افراد ظالم از تعدى و ستم دست مى کشند. عمل چنین حاکم عادلى آنقدر ارزش معنوى دارد که پیشواى بزرگ اسلام درباره یک ساعت عدل او، پاداش بزرگ را مژده داده و در مقابل ، براى یک ساعت ظلم و جور حاکم ظالم از کیفر الهى خبر داده است : عن النبى صلى الله علیه و آله : عدل ساعة خیر من عبادة سبعین سنة قیام لیلها و صیام نهارها، و جور ساعة فى حکم اشد عند الله من معاصى ستین سنة .(45) رسول اکرم (ص ) فرموده است : عدل یک ساعت بهتر از عبادت هفتاد سال که شبش در قیام و روزش در صیام طى شود و جور یک ساعت در حکمى نزد خداوند شدیدتر از شصت سال معصیت است . در قلمرو فرمانروایى حاکم عادل ، عدل اجرا مى شود ولى مردم ملکه عدالت ندارند و به انگیزه درونى و کشش باطنى خود مقررات را رعایت نمى نمایند بلکه محرک آنان در اقامه عدل ، ترس از مجازات حاکم عادل است ، اما ماءموریت پیمبران الهى انسان سازى و ایجاد ملکه عدالت بود، انبیا کوشش داشتند تا در پرتو تعلیم و تربیت ، مردم را به گونه اى بار آورند که مؤ من و درستکار باشند، اقامه عدل را وظیفه الهى و انسانى خود بدانند، همیشه و همه جا در خلوت با آگاهى یا ناآگاهى ماءمورین حکومت ، مقررات عدل را رعایت نمایند، به عبارت کوتاهتر در حوزه حکومت فرمانرواى عادل اقامه کننده عدل شخص حاکم با کمک ماءمورین اجرایى اوست ، اما در محیط دعوت انبیاى الهى ، مردم با ایمان ، خود بپا دارنده عدل و دادند و این امتیاز از آیه قرآن شریف که هدف ارسال رسل و انزال کتب را بیان نموده ، بخوبى مشهود است . لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان .(46) ما رسولان خود را با ادله روشن فروستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل نمودیم ، لیقوم الناس بالقسط، تا مردم ، خود قیام به قسط نمایند و عدل و داد را برپا دارند. اگر فرموده بود: لیقیموا الناس بالقسط معناى آیه این مى شد که : پیمبران همانند زمامداران عادل ، مردم را با نیروى انتظامى و قدرتهاى اجرایى به رعایت عدل وادار سازند. عدل چیست ؟ عدل در لغت به ضد ظلم و جور معنى شده است . بعضى گفته اند: عدل عبارت از این است که هر چیزى در جاى خودش ‍ قرار داده شود و بعضى دیگر گفته اند که : عدل این است که حق هر صاحب حقى با اندازه صحیح به وى اعطا گردد، و بعضى با تعبیرهاى دگر عدل را معنى کرده اند. در حدیثى امیرالمؤ منین علیه السلام عدل را ترازوى الهى براى اقامه حق خوانده و چنین فرموده است : عن على علیه السلام قال : ان العدل میزان الله سبحانه الذى وضعه للخلق و نصبه لاقامة الحق فلا تخالفه فى میزانه و لا تعارضه فى سلطانه .(47) على علیه السلام فرموده : عدل میزان خداوند سبحان است که براى مخلوق قرار داده و آن را به منظور اقامه حق نصب نموده است ، پس با خداوند در میزانى که قرار داده مخالفت نکن و با سلطه و قدرت او معارضه ننما. نظم کهکشانها و نظام حیرتزاى جهان هستى بر پایه عدل تکوینى خداوند حکیم برقرار است و در حدیث آمده : بالعدل قامت السماوات و الارض .(48) آسمانها و زمین بر اثر قوانین عادلانه بارى تعالى و در پرتو محاسبه و اندازه گیرى هاى آفریدگار دانا و توانا پایدار و قائم اند. مردم روى زمین نیز اگر خواهان سعادت و رستگارى باشند باید جوامع خود را بر اساس عدل تشریعى خداوند استوار نمایند و طبق آن عمل کنند، با این تفاوت که عدل تکوینى با سرشت آسمانها و زمین آمیخته و به جبر اجرا مى شود ولى عدل تشریعى خداوند در هر زمان به وسیله پیمبر وقت به مردم ابلاغ مى شود و مردم در قبول و رد آن آزادى عمل داشته و دارند، مى توانند آن را بپذیرند و بر طبق آن عمل کنند و سعادتمند باشند و مى توانند از پذیرش آن سرباز زنند و عملا مخالفت نمایند و راه سقوط و تباهى را پیش گیرند. ممکن است کسانى سؤ ال کنند مگر انسانها نمى توانند براى خود قوانینى بر وفق عدل و مصلحت وضع نمایند و حتما قانونگذار باید خدا باشد و قوانین عادلانه را به وسیله وحى بر پیمبران فرو فرستد و آنان آنها را به مردم ابلاغ نمایند؟ در پاسخ باید گفت : بشر از جهات متعدد در وضع قوانین عادلانه و سعادت بخش عاجز و ناتوان است ، بشر قادر نیست براى خود مقررات جامع و کاملى را وضع نماید که جوابگوى تمام نیازهاى آدمى باشد بعد حیوانى و انسانى را در نظر بگیرد، موازنه ماده و معنى را رعایت نماید، در تمام ابعاد، مردم را به راه صحیح هدایت کند و موجبات تعالى و تکامل همه جانبه آنان را فراهم آورد. براى آنکه مطلب تا اندازه اى روشن گردد لازم است در اینجا راجع به بعضى از جهات عجز و ناتوانى انسان در وضع قوانین عادلانه و مصلحت آمیز به اختصار توضیح داده شود. امید است شنوندگان محترم با توجه به این بحث اساسى بیش از پیش به ارزش ‍ قوانین الهى و ضرورت بعثت پیمبران در تاءمین سعادت بشر وقوف یابند و با معرفت زیادترى از اوامر بارى تعالى اطاعت نمایند. در دنیاى پیشرفته امروز بشر با نور علم ، قسمتهایى از زوایاى تاریک خلقت را روشن نموده ، از ذخایر درونیش آگاه گردیده و بر آنها دست یافته است ، در اعماق زمین و دریاها کاوش کرده ، از محتواى آنها آگاه شده و آن ودایع را براى بهبود زندگانى خود به کار گرفته است . اجرام کیهانى را تا حد ممکن مورد بررسى و تحقیق قرار داده ، با افزارهاى فنى و صنعتى در جرم نزدیک زمین ، یعنى کره ماه ، قدم گذارده و از اجرام دور دست کیهان عکسبردارى کرده است ، هسته اتم را شناخته ، نیروى درونیش را آزاد ساخته و از آن بهره بردارى کرده است ، پیشرفتهاى بهت آور و حیرتزا که در جهان امروز نصیب بشر گردیده بسیار است و همه این موفقیتها مدیون علم و شناخت موجودات ارضى و سماوى است . اما بشر ناشناخته و مجهول است . اولین علت عجز بشر از وضع قوانین ناآگاهى انسان از وجود خویشتن است ؛آنقدر خلقت آدمى پیچیده و مبهم است که یکى از دانشمندان عصر کنونى کتابى نوشته و نام آن را انسان ، موجود ناشناخته گذارده است . از جمله مسائلى که از قرون پیشین تا امروز مورد بحث و اختلاف نظر بین فلاسفه و دانشمندان بوده ، مسئله بقاى روح آدمى پس از مرگ بدن بوده و هستند، اینان عقیده دارند که حیات و مرگ آدمى همانند حیات و مرگ حیوان و گیاه است و با مردن پایان مى یابد. اما روحیون به بقاى روح عقیده داشته و دارند؛اینان مى گویند: پرونده حیات انسان با مرگ بدن بسته نمى شود زیرا آدمى داراى روح مجرد و پایدار است و با مردن بدن آن حقیقت مجهول همواره زنده است و در جایى که از آن بى خبریم به حیات خود ادامه مى دهد. راسل ، فیلسوف معروف دنیاى غرب ، با آنکه از منکرین بقاى روح پس از بدن است ولى به نظرش زمینه ادله روحیون آنقدر قوى و نیرومند آمده که در کتاب چرا مسیحى نیستم ؟ گفته است : ولى قبول دارم که این برهانها هر لحظه امکان دارد قوى تر شود و در چنین حالتى عدم اعتقاد به زندگى پس از مرگ مغایر با اندیشه علمى خواهد بود. اگر جمعى از افراد تحصیلکرده امروز که متخصص در رشته هاى مختلف علوم اند گرد هم جمع شوند و بخواهند با مشورت و تبادل فکر براى سعادت انسانها قوانین عادلانه که جامع و کامل باشند وضع نمایند آیا مى توانند مسئله بقاى روح را با آن همه ادله علمى و شواهد عینى نفى نمایند؟ پاسخ این پرسش منفى است و از نظر علمى چنین عملى براى آنان ناممکن است . اگر نظریه روحیون را بپذیرند باید قانون را به گونه اى وضع کنند که حاوى سعادت بشر قبل از مرگ و بعد از مرگش باشد. این کار براى آنان ناشدنى است . بشرى که از عالم بعد از مرگ کمترین اطلاعى ندارد چگونه مى تواند براى آن قانون سعادت بخش وضع کند؟ اگر عالم بعد از مرگ را نادیده انگارد و فقط براى زندگى دنیا وضع قانون نمایند، باید گفت چنین قانونى ناقص است و نمى تواند جوابگوى تمام نیازهاى مادى و معنوى انسان باشد و سعادت همه جانبه او را تاءمین نماید. اما در قوانین تشریعى بارى تعالى که به وسیله پیمبران ابلاغ مى گردد، این مشکل وجود ندارد و جهات مختلف سعادت بشر به طور جامع و کامل رعایت شده است . در مکتب پیمبران حیات پس از مرگ و زندگى در جهان ناشناخته برزخ امرى است قطعى و در ادیان الهى به موازات قوانین عادلانه براى تاءمین سعادت دنیا، مقرراتى براى تاءمین سعادت مردم در عالم بعد از مرگ وضع شده و کلمه تقوى ، جامع همه آن مقررات است . خداوند در قرآن شریف فرموده : و تزودا فان خیر الزاد التقوى .(49) تا در دنیا هستید براى عوالم بعد از مرگ توشه برگیرید که بهترین توشه تقوى است . عن الحسن علیه السلام قال : انک لم تزل فى هدم عمرک منذ سقطت من بطن امک فخذ مما فى یدیک لما بین یدیک فان المؤ من یتزود و الکافر یتمتع .(50) حضرت مجتبى علیه السلام فرموده است : اى فرزند آدم ! تو از موقعى که رحم مادر را ترک گفتى و به این عالم قدم گذاردى همواره در ویران ساختن عمر خود هستى ، پس ، از سرمایه اى که هم اکنون در دست دارى براى منازل آینده خود ذخیره اى بردار که شخص باایمان در این جهان توشه برمى گیرد و کافر در فکر لذت گرایى و کامیابى است . هوى پرستى : از جمله عواملى که منشاء عجز بشر از وضع قوانین عادلانه و مصلحت آمیز است هوى پرستى و اطاعت بى قید و شرط از خواهشهاى نفسانى است . قرآن شریف در این باره فرموده است : اءراءیت من اتخذ الهه هواه افانت تکون علیه وکیلا.(51) اى پیغمبر گرامى ! آیا دیدى آن انسان سیه روز و بدبخت را که مطیع هواى نفس خویشتن گردیده و آن را معبود خود ساخته است ؟ آیا تو مى توانى نگهبان او از سقوط و تباهى باشى ؟ هواى نفس در وجود آدمى دشمنى نیرومند و قوى است . او کور و کر است ، نه به فکر عدل و دادگرى است و نه در اندیشه صلاح و سعادت ، تنها اقناع خود را طلب مى کند و در پى ارضاى خویشتن است ، نه عقل مى تواند مهارش کند و نه هوش قادر است طغیانش را فرونشاند. اى شهان کشتیم ما خصم برون مانده خصمى زان بتر اندر درون کشتن آن کار عقل و هوش نیست شیر باطن سخره خرگوش ‍ نیست شیطان بزرگ و گمراه کننده هر انسان هواى نفس اوست ؛تنها نیروى ایمان به خداوند است که مى تواند هواى سرکش را مقهور و مغلوب نماید و از کرسى فرمانرواییش به زیر آورد. عن النبى صلى الله علیه و آله قال : ما منکم من احد الا و له شیطان . قالوا: و انت یا رسول الله ؟ قال : و انا، الا ان الله عزوجل اعاننى علیه فاسلم فلا یاءمرنى الا بخیر.(52) رسول اکرم (ص ) فرمود: هیچ یک از شما نیست مگر آنکه شیطانى دارد. گفتند: یا رسول الله ! و شما هم ؟ فرمود: و من هم ، جز آنکه خداوند مرا یارى نموده و شیطانم تسلیم شده است و مرا جز به خیر و خوبى امر نمى کند. مردم کشورهاى غرب اسیر حکومتهاى مستبد و خودسر بودند، در مضیقه و فشار زندگى مى کردند، سرانجام از زورگویى عمال حکومتها به جان آمدند و ملتها یکى پس از دیگرى طغیان نمودند، آشوب و انقلاب برپاکردند، کشته ها دادند، تا در نتیجه ، زنجیرهاى اسارت را پاره کردند، استبداد را برانداختند به آزادى دست یافتند، و حکومت مردم بر مردم را مستقر ساختند. اینان در پرتو انقلاب بر حکومتهاى ظالم چیره شدند و آنان را از کرسى قدرت به زیر آوردند ولى هواى نفس همچنان در ضمیرشان حکومت مى کند و آنان را به کارهاى ظالمانه و غیر انسانى وادار مى نماید، به فرمان هواى نفس کشورهاى ضعیف را مورد تجاوز قرار مى دهند، به مردم زور مى گویند، ذخایرشان را به یغما مى برند، سرزمینشان را استعمار و خودشان را استثمار مى نمایند، از عدل و آزادى سخن بسیار مى گویند، خود را مدافع حقوق بشر مى خوانند ولى هر جا منافعشان اقتضا کند عدل و آزادى را پایمال مى نمایند و به حقوق بشر پشت پا مى زنند و از پى منافع خود مى روند. در کشورهاى پیشرفته امروز قانونگذاران نمایندگان مردم اند و باید طبق خواسته آنان وضع قانون نمایند، هر چند آن خواسته منافى با مصلحت و سعادت جامعه باشد. از این رو در کشورهاى غربى نوشابه هاى الکلى با تمام مفاسد فردى و اجتماعى و با همه ضررهاى بهداشتى و اخلاقى ، مجاز شناخته شده و در حمایت قانون قرار دارد. هوى پرستى موجب شده است که به زنان و دختران در اعمال تمایل جنسى ، آزادى بیش از حد داده شود و این عمل ضد مصلحت و سعادت مورد حمایت قانون قرار گرفته و هر سال به موجب آمار بر عوارض شوم و زیانبار آن افزوده مى شود. اطاعت بى قید و شرط از هواى نفس ، چشم و گوش دل را نابینا و ناشنوا مى کند و آدمى را به پستى و انحطاط سوق مى دهد و ممکن است با خطرات بسیار عظیم و غیر قابل جبران مواجهش نماید. اولیاى گرامى اسلام در این باره سخن بسیار گفته و پیروان خود را آگاه نموده اند و در اینجا فقط به ذکر یک حدیث اکتفا مى شود: عن على علیه السلام قال : انکم ان امرتم علیکم الهوى اصمکم و اعماکم و ارداکم .(53) على (ع ) فرمود: اگر هواى نفس بر وجودتان فرمانروا گردد شما را کر و کور مى کند و موجبات پستى و سقوطتان را فراهم مى آورد. هم اکنون در کشورهاى پیشرفته گروههایى یافت مى شوند که انسانیت را از یاد برده ، تعالى معنوى را فراموش نموده ، کرامت نفس را واپس زده و سعادت خود را در اقناع هواى نفس خویش پنداشته اند، بعضى تصور نموده اند سعادت آدمى در لذت گرایى است و گمان دارند سعادتمندترین مردم کسى است که کامیابى و تمتعش در زندگى بیشتر باشد. در نظر اینان غریزه جنسى پایگاه اصلى سعادت آدمى است . گروهى از پى سخن نیچه رفته و سعادت آدمى را در قدرت و غلبه مى دانند، اینان در هوى پرستى به تفوق طلبى و برترى جویى توجه بسیار دارند و اگر به هدف خویش نایل گردند خود را سعادتمند مى پندارند. بعضى پایگاه اصلى سعادت را اقتصاد و تمکن مالى شناخته و تمام فعالیت خویش را در این راه مصروف مى دارند و به قول یکى از نویسندگان ، این گروه ، انسانیت را در مقابل بت اقتصاد قربانى نموده اند. از این نظریه هاى نادرست مى توان فهمید که بشر امروز تا چه حد اسیر هواى نفس شده ، از قوانین عادلانه دور افتاده و از واقع بینى و شناخت سعادت حقیقى شایسته انسان محروم مانده است . افراد با ایمان و پیروان واقعى قرآن شریف هواى نفس خود را اندازه گیرى صحیح و در چهار چوبه قوانین عادلانه الهى اعمال مى نمایند، اینان خود را بنده خدا مى دانند نه بنده هوى ، از این رو تمایلات نفسانى خویش را بر معیار شرع مقدس و رضاى آفریدگار اعمال مى نمایند. البته این قبیل افراد از خطرات ناشى از اطاعت کور کورانه هواى نفس مصون و محفوظ خواهند بود. عن النبى صلى الله علیه و آله قال : لن یستکمل مؤ من ایمانه حتى یکون هواه تبعا لما جئتکم به .(54) رسول اکرم (ص ) فرموده : هیچ مؤ منى ایمان خود را کامل نمى کند تا آنکه هواى نفس خویشتن را پیرو دستور تعالیم دینى که من آورده ام قرار دهد. عن على بن الحسین علیهما السلام قال : لکن الرجل کل الرجل نعم الرجل هو الذى جعل هواه تبعا لامر الله .(55) حضرت على بن الحسین علیهما السلام فرمود: مرد واقعى ، مرد تمام ، خوب آن کسى است که هواى نفس خود را پیرو امر خداوند قرار دهد. از آنچه مذکور افتاد روشن شد که بشر در بسیارى از موارد از وضع قوانین عادلانه و مصلحت آمیز که خیر انسانها را از جمیع جهات تاءمین عاجز و ناتوان است و براى نیل به عدل و مصلحت و دست یافتن به سعادت واقعى باید از قوانین تشریعى آفریدگار جهان که عالم به تمام دقایق و حقایق است پیروى نماید و پیمبران الهى براى ارائه این قوانین و نیل به این هدف مقدس ‍ مبعوث شده اند. درباره عدل و قدر و منزلت رفیع آن روایات بسیارى از اولیاى گرامى اسلام رسیده که در اینجا پاره اى از آنها ذکر مى شود: عن النبى صلى الله علیه و آله قال : العدل جنة واقیة و جنة باقیة (56) رسول اکرم (ص ) فرموده : عدل سپرى است نگهبان و بهشتى است جاودان . عن على علیه السلام قال : فى العدل الاقتداء بسنة الله و ثبات الدول .(57) على (ع ) فرموده : عدل ، اقتدا به طریقه و روش خداوند است و موجب پایدارى و ثبات دولتهاست . عن مغیره بن نوفل عن النبى صلى الله علیه و آله : من لم یحمد عدلا و لم یذم جورا فقد بارز الله تعالى بالمحاربة .(58) مغیرة بن نوفل از رسول اکرم (ص ) حدیث نموده که فرمود: هر کس عدل و داد را تمجید نکند و از جور و بیداد مذمت ننماید به جنگ خداوند آمده است . قرآن شریف صریحا به مسلمانان دستور داده که عدل و داد را در درباره همه مردم ، حتى نسبت به دشمنان خود رعایت کنند و از مسیر حق منحرف نشوند. و لا یجرمنکم شنآن قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اءقرب للتقوى .(59) من وصایا امیر المؤ منین لابنه الحسین علیهما السلام : اوصیک بتقوى الله فى الغنى و الفقر بالعدل على الصدیق و العدو.(60) از جمله وصایاى امیر المؤ منین به فرزندش حسین علیهما السلام این بود که فرمود: ترا به تقوى سفارش مى کنم در حال غنى و فقر، و به عدل و داد توصیه مى کنم درباره دوست و دشمن . علاقه و میل درونى امام سجاد (ع ) این است که عدل اسلامى را در جمیع ابعادش بین مردم گسترش دهد و جامعه را از عدالت در عقاید و اخلاق ، عبادات و معاملات ، معاشرت و آمیزش ، گفتار و رفتار و خلاصه ، در تمام شئون مادى و معنوى برخوردار نماید. امام براى دست یافتن به این هدف بسیار عالى و بزرگ دو تمنى از پیشگاه بارى تعالى مى نماید: یکى آنکه او را به زیور صالحین بیاراید، و دیگر آنکه زینت متقین را بر وى بپوشاند: و حلنى بحلیة الصالحین و البسنى زینة المتقین فى بسط العدل . گویى امام سجاد (ع ) با این قسمت از دعاى شریف مکارم الاخلاق به پیروان پاکدل و باایمان خود مى فهماند که اگر مى خواهند همانند پیمبران الهى مردم را تربیت نمایند و آنان را برپا دارنده عدل و داد بسازند باید واجد دو مزیت باشند: اول صلاحیت و شایستگى ، دوم تقوى و پاکى . صلاحیت یک لفظ است ولى مصادیق بسیار دارد و در اینجا با استفاده از آیات و روایات ، پاره اى از آنها ذکر مى شود: کسى که مى خواهد عدل را بین مردم گسترش دهد و آنان را دادگر بسازد باید در هر مورد از تعالیم شرع مقدس بخوبى آگاه باشد و عدل را درباره هر یک از شئون مادى و معنوى بداند تا بتواند با قاطعیت و اطمینان خاطر سخن بگوید و مردم را به رعایت آنچه در شرع مقدس رسیده است دعوت نماید. قرآن شریف در این باره فرموده : و لا تقف ما لیس لک به علم ، ان السمع و البصر و الفؤ اد کل اولئک کان عنه مسؤ ولا(61) هرگز از پى آنچه علم و اطمینان ندارى مرو و ناآگاه قدم برمدار که گوش و دل آدمى در پیشگاه الهى مؤ اخذ و مسئولند. عن على علیه السلام قال : دع القول فیما لا تعرف .(62) على (ع ) فرموده است : سخن گفتن را در چیزى که نمى دانى و از آن آگاهى ندارى ترک گوى و خوددارى کن . و عنه علیه السلام قال : ایاک و الکلام فیما لا تعرف طریقته و لا تعلم حقیقته .(63) و نیز فرموده است : بپرهیز از اینکه در چیزى سخن بگویى که راه آن را نمى دانى و از حقیقتش آگاهى ندارى . کسى که مى خواهد عدل الهى را که محتواى احکام و مقررات شرع مقدس ‍ است بین مردم نشر دهد باید در هر مورد، دستور الهى را بداند و آگاهانه سخن بگوید و اگر به نام عدل دینى چیزى را بین مردم القا نماید که از دین خدا نبوده و نفى و اثباتش نابجا باشد مردم گمراه مى شوند و این خود گناه بزرگ است ، و در صورتى که خطایش آشکار شود و مردم بفهمند که او، ولو در یک مورد، عدل را جور خوانده یا جورى را به حساب عدل آورده است ، از آن پس اطمینان شنوندگان از وى سلب مى شود و کلامش را با تردید و دو دلى تلقى مى نمایند. عن على علیه السلام قال : لا تقل ما لا تعلم فتتهم باخبارک بما تعلم .(64) على (ع ) فرموده : چیزى را که نمى دانى مگو که این کار موجب مى شود که در سایر گفته هایت متهم شوى و شنوندگان در صحت دیگر سخنانت که از روى علم و آگاهى گفته اى شک و تردید نمایند. استقامت و پایدارى : کسى که مى خواهد عدل را بین مردم گسترش دهد و آنان را دادگر بسازد باید از استقامت و ثبات برخوردار باشد و در مقابل مشکلات مقاومت کند، ناملایمات را تحمل نماید و این از شرایط اساسى صلاحیت و شایستگى در انجام مهمات است . بشر به رغبت طبیعى و میل غریزى خواستار آزادى بى قید و شرط است ، مى خواهد تمنیات نفسانى خود را آنطور که مایل است اقناع نماید و چیزى سد راهش نشود و چون قوانین و مقررات عادلانه او را محدود مى کند و خواهشهاى ناروا و خلاف مصلحتش را منع مى نماید از قبول آنها خوددارى مى کند و از اطاعت و فرمانبرى سرباز مى زند. انسان دادگستر و خیرخواه اگر در هدف مقدس ‍ خود پافشارى کند و با منطقى قوى ضرورت پیروى از عدل را که زیر بناى سعادت مادى و معنوى انسانها است به آنان بفهماند سرانجام پیروز مى گردد و به مقصد بلند خویش دست مى یابد و سرافراز مى گردد. عن على علیه السلام قال : علیک بمنهج الاستقامة فانه یکسبک الکرامة و یکفیک الملامة .(65) على (ع ) فرموده : بر تو باد به استقامت و پایدارى ، چه آنکه استقامت براى ، تو کسب بزرگوارى و کرامت مى نماید و در زمینه ملامت امر تو را کفایت مى کند. انسان دادگستر باید افراد را متوجه این نکته نماید که اگر عدل در جامعه برقرار گردد و تمام مردم ، از قوى و ضعیف ، توانا و ناتوان ، در مرز خود قدم بردارند همه اعضاى جامعه در کمال رفاه و اطمینان خاطر زندگى مى کنند و هیچ یک احساس مضیقه و سختى نمى نمایند. اگر عدل از میان برود و قانون جنگل جایگزین آن گردد، مضیقه افزایش مى یابد و هر قدرتمندى گرفتار تعدى و تجاوز قدرتمندتر از خود مى شود و این مفاد کلام حضرت مولى الموحدین على (ع ) است که فرموده : فان فى العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق .(66) کسى که از عدل احساس مضیقه نماید تنگنایى جور را براى او فزونتر خواهد بود. خلاصه ، شرایط صلاحیت و شایستگى در گسترش عدل متعدد است و یکى از آن شرایط که اهمیت بسیار دارد و امام سجاد (ع ) آن را تخصیص به ذکر داده ، تقوى و پاکى شخصى است که مردم را به عدل دعوت مى کند، چه اگر دعوت کننده با دارا بودن شرایط صلاحیت واجد تقوى باشد و در جمیع شئون زندگى ، ورع و پاکى را رعایت نماید سخن او در شنوندگان نفوذ بیشتر دارد و مى تواند منشاء تحول جامعه گردد. عن على علیه السلام قال : استعن على العدل بحسن النیة و قلة الطمع و کثرة الورع .(67) على (ع ) براى پیشبرد عدل و دادگرى فرموده است : از سه چیز استعانت و استمداد کن : اول نیت خوب ، دوم کمى توقع از مردم ، و سوم فزونى ورع و تقوى . در این روایت ، امام علیه السلام براى گسترش عدل از کثرت ورع سخن گفته یعنى آن کس که مى خواهد عدل را در سطح وسیع پیاده کند باید داراى ورع بسیار باشد به طورى که در هیچ عملى تقوى را فراموش نکند و از مرز حق قدمى فرا تر نرود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image