تخمین زمان مطالعه: 97 دقیقه
زندگانی امام زمان از نگاه امام رضا(علیه السلام)
حضرت مهدی (عج) امید بشریّت و بنیانگزار عدالت پایدار جهانی هستند، ایشان که وجودشان سراسر نور و عظمت است. نیاکانشان از پاکترین مردم و دارای مقام و منزلتی والا نزد خدا هستند. عصمت و فضیلت و تقوا در این خاندان انحصار یافته و ستمکاران را در مقام ولایت، راهی نیست، بلکه از امامی به امام دیگر منتقل میشود. امام رضا (ع) میفرماید :
« لا یکونُ القائمُ الا امامَ بن امامٍ ووصیّ بن وصیٍّ »
«قائم جز این نیست که امامی است پسر امام و جانشینی فرزند جانشین رسول خدا (ص)» .
در این فصل برای شناخت مهدی (ع)، با بیان جلوههایی از ویژگیهای سیما و سیره آن حضرت از روایات معصومین، نقاب از رخ مهفام ایشان برمیگیریم تا نور الهی را در آن درخشش خورشید نظارهگر باشیم.
الف ) سیمای حضرت مهدی (عج)
1 ـ ولادت
روایات مربوط به ولادت حضرت مهدی (ع) به عنوان دوازدهمین پیشوای شیعیان، با نشانههایی چون ؛ نهمین فرزند امام حسین (ع) و چهارمین فرزند امام رضا (ع) و...، آنچنان در بین مسلمانان و حتّی حاکمان وقت شهرت یافته بود که همه میدانستند مهدی موعود (ع) که روزی بنیاد ظلم را برانداخته و حکومت عدل برپا میسازند، از نسل امامان شیعه و فرزند امام عسکری (ع) هستند.
لذا خلفای عبّاسی که سختگیریها و مراقبتهای شدید خود را از سالها قبل با تحمیل ولایتعهدی بر امام رضا (ع) و تزویج دختر مأمون به امام جواد (ع) و محصور ساختن امام هادی و امام عسکری (ع) در محله « عسکر » در سامرّا ساماندهی کرده بودند، درصدد آن برآمدند تا ضمن محدود ساختن هدایتها و رهبریهای آن بزرگواران، از ولادت آن نور خدا ممانعت ورزند.
بنابراین در زمان امام عسکری (ع) حلقه محاصره تنگتر شده و فشارهای دستگاه حاکمه به اوج خود رسید. آزار و شکنجه و زندانهای مکرّر آن حضرت، گویای این حقیقت است که آنها میخواستند با از میان برداشتن امام عسکری (ع) ، از تولّد امام زمان (ع) و تداوم امامت جلوگیری کنند. بر این اساس با گماردن جاسوسانی در بیت امام، مترصّد فرصتی بودند تا به هنگام تولّد پسری در این خاندان، او را به قتل برسانند.
امّا برخلاف این تلاشها، تقدیر الهی بر تدبیر شیطانی غالب آمده و در شب نیمه شعبان سال 255 ه . آن مولود مسعود قدم به عرصه وجود نهاد و امامت مستضعفان و حاکمیّت صالحان را به جهانیان نوید داد .
امام رضا (ع) به نحوه ولادت امام به عنوان نشانه و علامت امامت، این چنین اشاره فرمودند :
« و إذا وَقَعَ عَلَی الأرضِ مِنْ بَطْنِ اُمِّهِ وَقَعَ عَلی راحَتَیْهِ رافِعاً صَوْتَهُ بِالشَّهادَتَیْنِ »
وقتی امام متولّد میشوند، به روی دو کف دست به زمین قرار میگیرند و با صدای بلند شهادتین را میگویند.
« نسیم » خادم امام عسکری (ع) نیز در نقل جریان ولادت امام زمان (ع) همین مضامین را بیان کرده و میگوید : وقتی صاحب الزّمان (ع) به دنیا آمد، دو زانو بر زمین نهاده و دو انگشت سبّابه را به جانب آسمان بالا برد. آنگاه عطسه کرده و فرمودند :
« الحَمْدُللهِ ِرَبِّ العالَمینَ وَصَلَّی اللهُ عَلی محمّدٍ وآلِهِ عَبدٌ ذاکِرٌ للهِ ِ غیرَ مُستَنْکِفٍ وَلا مُستَکبِرٍ
زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ اَنَّ حُجَّةَ اللهِ داحِضَةٌ وَلَوْ أذِنَ لَنا فی الکَلامِ لَزالَ الشّکُّ »
«حمد و ستایش مخصوص خداوند است و بر پیامبر و آل ایشان درود فرست. ایشان بنده ذاکر خداست که از پرستش حق استنکاف ننمودهاند و کبر نمیورزند. ستمکاران پنداشتهاند که حجّت خدا از بین رفته است. اگر به ما اجازه سخن گفتن داده شود، هر گونه شک و تردید زایل میگردد»
و نیز از «حکیمه خاتون» عمه امام عسکری (ع) روایت شده که موقع ولادت، نوری حضرت نرجس را فراگرفته بود که توان دیدن ایشان را نداشتم. سپس آن کودک را دیدم که روی مبارک خویش به سجده نهادهاند و دو زانو بر زمین زده اند و در حالی که دو انگشت سبّابه خود را بلند نموده اند، میفرمودند :
« به یگانگی خدایی که شریک ندارد، شهادت میدهم و اینکه جدّم پیامبر (ص)، رسول خدا و پدرم علی (ع)، امیرالمؤمنین است ».
سپس یکایک امامان را شمردند تا به خود ایشان رسید. و پس از آن به درگاه الهی دعا کردند :
« بارالها ! آنچه به من وعده فرمودی به جای آر و کار مرا به انجام رسان و گامم را استوار دار و زمین را به واسطه من از عدل و داد پر گردان » .
در این هنگام امام عسکری (ع) فرمودند :
« زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ اَنَّهُمْ یَقْتُلُونَنیـ لِیَقْطَعُوا هذا النَّسْلَ فَکَیْفَ رَأَوْا قُدْرَةَ اللهِ »
«ستمگران بر این پندار بودند که با کشتن من، نسل امامت را منقطع سازند. پس از قدرت خدا غافل بودند !»
امام زمان (ع) پس از ولادت بیش از پیش در معرض خطر قرار داشتند و لذا بایستی این حجّت و ذخیره خداوندی از دید مردم مخفی باشد.
امام کاظم (ع) میفرمایند :
« یَخْفی عَلَی النّاس وِلادَتُهُ وَلا یَحِلُّ تَسْمِیَتُهُ حَتّی یَظْهَرَهُ اللهُ عزّ وجلّ »
ولادت ایشان بر مردم پوشیده میماند و بردن نام ایشان تا روزی که خداوند فرمان ظهور دهد، روا نمیباشد.
همچنین امام رضا (ع) در معرّفی آن مقام والا میفرمایند :
« یَبْعَثُ اللهُ لِهذا الأمْرِ رَجُلاً خَفِیَّ الْمَوْلِدِ وَالمَنْشَأِ غَیرَ خَفِیَّ فی نَسَبِهِ وَنَفْسِهِ » .
تا اینکه خداوند مردی را برای این امر مبعوث فرماید که تولّد و رشد ایشان بر مردمان پوشیده است ولی نسب و شخصیّت ایشان بر کسی مخفی نیست.
با این وجود، امام عسکری (ع) بارها خواص از اصحاب خود را از وجود آن حضرت آگاه فرمودند تا با اطّلاعرسانی به شیعیان خاص، از گمراهی نجات یابند. از جمله :
احمد بن اسحاق که از شخصیّتهای معروف قم و وکیل امام عسکری (ع) است میگوید :
به محضر امام عسکری (ع) رفتم تا درباره جانشین آن حضرت پرسش کنم. امّا آن حضرت، قبل از سؤال من فرمود : « ای احمد بن اسحاق ! خداوند از روز خلقت آدم تا قیامت، زمین را از حجّت خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت. بلکه همواره به واسطه حجت الهی است که بلاها از ساکنان زمین دفع میگردد و برکات بر آن نازل میشود».
گفتم : پس امام پس از شما کیست ؟ در این هنگام امام به داخل خانه رفته و در حالی که کودکی در بغل داشتند بیرون آمدند، که صورت آن کودک که سه ساله بود، همچون ماه شب چهارده میدرخشید. سپس به من فرمودند : « اگر مقام و منزلت تو در نزد خدا و حجّتهای خداوند نبود، فرزندم را به تو نشان نمیدادم ». پرسیدم : برای اطمینان بیشتر و آرامش قلبم، علامتی به من ارائه دهید. ناگهان آن حجّت خدا با زبانی فصیح و آشکار فرمود : « من تنها بازمانده خدا در روی زمین هستم. و از دشمنان خدا انتقام میگیرم. و تو پس از این دیدار، دیگر نشانهای نخواه ».
سپس امام عسکری (ع) فرمودند : « ای احمد بن اسحاق، این امری از امرهای خداوندی و سرّی از اسرار اوست. آنچه به تو ارزانی داشتیم فراگیر و آن را پوشیدهدار و از سپاسگزاران باش تا در قیامت در مقامات علیّین با ما باشی ».
آنگاه با شادی و خوشحالی فراوان از پیشگاه امام (ع) بیرون آمدم .
2 ـ نَسَب
وجود مبارک امام زمان (ع) از شجره طیّبه آل محمّد است که پیامبر (ص) به ایشان مباهات کرده اند و ایشان را از مفاخر اهلبیت : برشمرده اند. آنجا که میفرمایند :
« وَمِنّا مَهدِیُّ هذه الامَّةِ » .
و نیز فرمود :
« المَهْدیُّ مِنّا اَهْلَ البیتِ » .
در روایات، از آن حضرت به عنوان نهمین فرزند امام حسین (ع) یاد شده است. و امام رضا (ع) در روایتی از پدران خویش از امیرالمؤمنین (ع) نقل فرموده که آن حضرت به امام حسین (ع) فرمودند :
« التّاسِعُ مِنْ وُلْدِکَ یا حُسینُ هو القائمُ بِالحَقِّ وَالمُظْهِرُ لِلدّینِ والباسِطُ لِلْعَدْلِ » .
نهمین فرزند تو، قائم به حق است که دین را آشکار و پابرجا میگرداند و عدالت را در همه زمین فراگیر میسازد.
همچنین امام رضا (ع) از پیامبر (ص) روایت کردهاند که فرمودند :
« ومِن وُلْدِ الحسین تِسْعَةُ اَئِمَّهٍ تاسِعُهُم القائِمُ مِنْ وُلْدی » .
و نه امام از نسل امام حسین (ع) هستند که نهمین آنها فرزندم قائم (ع) است.
و نیز امام رضا (ع) در جواب این سؤال که :
« مَن القائِمُ منکم اهلَ البیت ؟ »
از بین شما اهل بیت، قائم کیست ؟ آن وجود مبارک را نسل چهارم خویش معرّفی میکنند :
« الرّابِعُ مِنْ وُلْدی ابنُ سیّدةِ الإماءِ یُطَهِّرُ اللهُ بِهِ الأرضَ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ وَیُقَدِّسُها مِنْ کِلِّ ظُلمٍ، هُوَالّذی یَشُکُّ النّاسُ فی ولادَتِهِ... » .
او چهارمین فرزند من و پسر بهترین اما است که خداوند به وسیله او زمین را از هر ظلم و ستمی پاک میگرداند. او کسی است که مردم در ولادتش شک و تردید میکنند.
همچنین حضرت رضا (ع)، در آن هنگام که دعبل قصیده خود را ایراد نمود، به بیان سلسله نسب امام زمان (ع) پرداخته و فرمودند :
« الامامُ بَعدی مُحَمَّدٌ ابنی وبعدُ محمّدٍ ابنُهُ علیٍ وبعدُ علیٍ ابنُهُ الحسنُ وبعدُ الحسنِ ابنُهُ الحُجَّةُُ القائِمُ الْمُنْتَظَرُ»
امام بعد از من، پسرم محمّد، و پس از او فرزندش علی و بعد از علی، فرزندش حسن و پس از او فرزندش حجّت قائم منتظر است.
سپس در بیانی دیگر، اختصاصاً نام پدر امام زمان (ع) را یادآوری نموده تا هیچگونه تردیدی باقی نماند :
« الخَلَفُ الصّالحُ مِن وُلْدٍ أبی مُحَمَّدٍ الحسنُ بن علیٍ وهُوَ صاحِبُ الزّمانِ وهو المهدیُّ » .
آن خلف صالح، فرزند ابی محمّد حسن بن علی ( العسکری )، همان صاحب الزمان و مهدی موعود (ع) است.
3 ـ شمایل
ذکر اوصاف و شمایل حضرت مهدی (ع) که در روایات فراوانی از طریق شیعه و سنّی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین ، بیان شده است، مجالی برای تشکیک وسوسهگران و ایجاد تردید در دل مؤمنان باقی نگذاشته، تا امام خود را بشناسند و درباره او به اشتباه یا انحراف نیفتند. بلکه همه این مشخّصات تنها بر شخص امام زمان (ع) قابل انطباق است. و این خود، افشاگر دروغپردازیهای مدّعیان آن است.
ـ شباهت به پیامبر (ص) و امام رضا (ع)
از پیامبر (ص) روایت شده که فرمودند :
« المَهدیُّ مِنْ وُلْدی اسمُهُ اسمی وکُنْیَتُهُ کُنْیَتی اَشْبَهُ النّاسُ بی خَلْقاً وخُلْقاً » .
مهدی از فرزندان من است. نام و کنیه او همچون نام و کنیه من است و از نظر سیما و سیره، شبیهترین فرد به من میباشد.
و نیز در کلامی دیگر فرمودند :
« اَشْبَهُ النّاسِ بیفی شَمائِلِهِ وَاقوالِهِ وأفعالِهِ » .
او در شمایل و گفتار و کردار، شبیهترین فرد نسبت به من است.
همچنین در حدیثی از امام رضا (ع) آمده است که فرمودند :
« بِاَبی واُمّی سمیُّ جدّی وشَبیهی وَشَبیهُ موسَی بنِ عمرانَ » .
پدر و مادرم فدای آن کسی که همنام جدّم و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است.
که در اینجا شایسته است به مواردی چند از وجه شباهت امام رضا (ع) و امام عصر (ع) بپردازیم :
1 ) سیمای ظاهری
امام رضا (ع) در زیبایی جمال و جلال، در عصر خود بینظیر بودند. چهرهای بسیار زیبا، سیمایی نورانی با چشمانی جذّاب داشتند که به جدّشان رسول خدا (ص) شبیه بودند. وقار و عظمت ایشان، هر کسی را فریفته خود میساخت و وقتی در مجامع عمومی حضور مییافتند، بر طبق سنّت آن روزگار، بر صورت مبارکشان نقاب میزدند، به طوری که نور امامت از زیر آن میدرخشید .
محدّثان شیعه و سنّی، شمایل و سیمای ظاهری امام زمان (ع) را طیّ روایات بیشماری از پیامبر (ص) و ائمه هدی : این چنین بیان داشتهاند :
دارای چهرهای گندمگون، ابروانی هلالی و کشیده، چشمانی سیاه و درشت و جذّاب هستند، شانهای پهن و دندانهایی برّاق و بینی کشیده و زیبایی دارند. اندامی متناسب، هیئتی خوش منظر دارند و قیافه ایشان سرشار از حشمت و شکوه رهبری است .
2 ) مادر
مادر هر دو بزرگوار، از اهل مغرب بودند که در لسان روایات به عنوان : « خیرُ الاماء » یعنی سرور اما معرّفی شدهاند. امام رضا (ع) از حضرت مهدی (ع) به عنوان نسل چهارم خود و فرزند بهترین اما یاد میکنند . همچنان که همین تعبیر درباره نجمهخاتون نیز به کار رفته است. آنجا که امام رضا (ع)، عموی خویش علی بن جعفر را بر این کلام پدرش موسی بن جعفر (ع) شاهد گرفتند که آن حضرت از رسول خدا نقل کرده که فرمودند : « پدرم فدای پسر بهترین اما باد که آن امام رانده شده و دور افتاده که انتقامگر پدر و جدّ شهید است و صاحب غیبت میباشد، از فرزندان اوست » .
همچنین داستان راهیابی نجمهخاتون ( مادر امام رضا (ع) ) و نرجس خاتون ( مادر امام زمان (ع) ) به خاندان امامت و ولایت، شباهت زیادی به هم دارد :
از هشام بن احمر نقل شده که روزی امام موسی بن جعفر (ع) به من فرمودند : فردی از اهل مغرب، در حالی که تعدادی برده به همراه دارد به مدینه آمده است. من در خدمت ایشان به نزد او رفتیم. آن حضرت درخواست دیدن کنیزان را نموده، و آن مرد چند کنیز را نشان داد. حضرت فرمودند : دیگری را بیاور. گفت : تنها یک کنیزک بیمار دارم. فرمود : آن را نیز نشان بده. اما آن مرد امتناع نمود. سپس حضرت بازگشته و فردای آن روز مرا به سوی او فرستاده و فرمود : هر چه تعیین کرد بپرداز.
وقتی من به نزد او رفتم، قیمت را بیان کرده و گفت : کمتر از آن نمیدهم و من هم قبول کردم. سپس آن مرد پرسید : مردی که دیروز همراه تو بود کیست ؟ گفتم : از بزرگان بنیهاشم است. و او داستان این دختر را این چنین توضیح داد : « من این کنیز را از دورترین شهرهای مغرب برای خود خریدم. در این هنگام زنی از اهل کتاب که مرا دید، گفت : سزاوار نیست این کنیز نزد تو باشد، بلکه او شایسته بهترین مرد روی زمین است و به زودی پسری از او متولّد میشود که در مشرق و مغرب عالم چون او وجود ندارند ». و من آن دختر را نزد امام کاظم (ع) بردم و دیری نگذشت که امام رضا (ع) متولّد شدند .
و نیز در داستان مادر امام زمان (ع) این چنین وارد شده است :
بشر بن سلیمان از سوی امام هادی (ع) مأموریت یافت که همراه با نامهای که در آن با خط رومی نوشته شده، به محل کاروان حامل اسرا در نزدیکی فرات برود. آن حضرت، خصوصیات کنیزی را که در پشت حجابی به زبان رومی ناله نموده و همه مشتریان را رد میکند به او دادند که میگوید : من باید خریدارم را خود برگزینم که قلبم به وفاداری و امانتداری او آرام گیرد. بعد فرمودند : « تو نامه را به صاحب او بده و بگو نامه را به کنیز بدهد، اگر راضی شد، از طرف من برای خرید او وکیل هستی ».
بشر میگوید : آنچه مولایم فرموده بود انجام دادم. وقتی چشم کنیز به نامه افتاد، شدیداً گریسته و گفت : مرا به صاحب این نامه بفروش. سپس در راه بازگشت داستان خود را این چنین تعریف کرد.
من ملیکه دختر یشوعا فرزند قیصر روم هستم و مادرم از فرزندان شمعون وصیّ حضرت مسیح است. شبی در خواب دیدم که حضرت مسیح به قصر ما آمده و حضرت محمّد (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و جمعی از فرزندانشان به آنجا تشریف آوردند و مرا برای امام عسکری خواستگاری نموده و خود آن حضرت خطبه عقد را خواندند. و سپس به دست حضرت زهرا (س) اسلام آوردم و پس از آن هر شب امام عسکری (ع) را در خواب میدیدم. تا اینکه پس از چندی به من فرمود : به زودی جدّ تو برای جنگ با مسلمانان، لشکری را آماده میکند، و تو با تغییر وضع ظاهر، خود را به شمایل کنیزان درآورده و به آنها ملحق شو. و من چنین کردم و به اسارت درآمدم، در حالی که هیچ کس مرا نمیشناسد و نام خود را نرجس اعلام نمودم.
سپس وقتی او را به خدمت امام هادی (ع) بردم، آن حضرت بشارت ولادت امام زمان (ع) را به او دادند .
ـ بقیّه الله
با آن که همه ائمه : « بقیّه الله » هستند ، امّا این لقب درباره حضرت رضا (ع) و نیز امام زمان (ع) تصریح شده است.
از حضرت نجمهخاتون مادر امام رضا (ع) نقل شده که فرمود : وقتی نوزادم به دنیا آمد، دو دستش را بر زمین نهاده و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و چیزی گفت. پس آنگاه پدرش موسی بن جعفر (ع) بر من وارد شده و فرمود : ای نجمه ! این کرامت الهی که به تو مرحمت شده بر تو مبارک باد. سپس در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را به من بازگردانده و فرمودند :
« خُذیهِ فإنَّهُ بقیّةُ الله تعالی فی أرْضِهِ » .
او را بگیر که او بقیّه الله در زمین است.
درباره امام زمان (ع) هم روایت شده که هنگام قیام، بانگ برمیآورند که :
« أنَا بَقیَّةُ الله فی أرْضِهِ » .
ـ اشتیاق دیدار
بر طبق نقل روایات، ائمه هدی : همواره نسبت به امام زمان (ع) ، با عباراتی چون ؛ « جانم به فدایش » و « پدر و مادرم به فدای او باد » اظهار ارادت کرده و آرزوی دیدارش را داشتند، که امیرالمؤمنین (ع) در کلامی فرمودند :« آه آه شوقاً الی رُؤیَتِهِ » . چقدر مشتاق دیدارش هستم ! و امام رضا (ع) فرمودند :« بأبی وأمّی سمیّ جدّی وشبیهی » . پدر و مادرم فدای آن کسی که هم نام جدّم و شبیه من است.
امام صادق (ع) نیز پس از بیان فضائلی از امام رضا (ع) ، چنین اشتیاقی نسبت به دیدارش ابراز میفرمایند. آنسان که روزی امام کاظم (ع) در مقام تجلیل از فرزندش امام رضا (ع) ، به دیگر فرزندانش فرمود :
« هذا أخُوکم علیُ بنُ موسی عالمُ آلِ محمّدٍ، سَلُوهُ عَن أدیانِکُم وَاحْفَظُوا ما یَقُولُ لَکُم. فَإنّی سَمِعْتُ أبی جَعفرِ بن محمّدٍ غیر مرّةٍ یقول :
« إنَّ عالمَ آل محمّدٍ لَفی صُلْبِکَ وَلَیْتَنی أدْرَکْتُهُ، فإنّه سمیّ امیرالمؤمنین علی (ع) » .
این برادر شما، یعنی علی بن موسی، عالم آل محمّد است. درباره ادیان خود از او سؤال کنید و هر چه میگوید حفظ نمایید که من از پدرم جعفر بن محمّد (ع) چندین مرتبه شنیدم که فرمود : عالم آل محمّد از توست و چقدر مشتاق دیدارش هستم ! و نام او همچون امیرالمؤمنین (ع) ، علی است.
ـ فریادرسی
امام صادق (ع) در بیانی، از امام رضا (ع) به عنوان فریادرس امّت یاد میکند. آنجا که در معرّفی فرزندش موسی بن جعفر (ع) به عنوان امام پس از خود، به مهمترین مشخّصه آن حضرت اشاره میفرماید :
« یُخْرجُ اللهُ مِنْهُ غَوْثَ هذه الأمَّةِ وَغِیاثِها... » .
خداوند فریادرس و غیاث این امّت را از او به وجود خواهد آورد.
همچنان که امام سجّاد (ع) درباره امام زمان میفرمایند :
« الکَهْفِ الحَصینِ وَغِیاثِ المُضْطَرِّ المُسْتَکینِ » .
او پناهگاه استوار و فریاد رس درماندگان و پناه خواهان است.
ـ اوضاع سخت قبل از ولادت
امام عسکری (ع) همچون امام کاظم (ع) دوران سخت و پرفشاری را تحمّل کردند. و همانطور که موسی بن جعفر (ع) در مدّت طولانی بیش از ده سال در زندان بنیعبّاس اسیر بودند : امام عسکری (ع) نیز در محله عسکر سامرا تحت مراقبت شدیدی قرار داشته و برای حفظ راه امامت، مأمور به تقیّه بودند.
یزید بن سلیط زبیدی از امام موسی بن جعفر خواست تا امامِ پس از خود را معرّفی کند، همچنان که پدرش امام صادق (ع) چنین کرد. ولی آن حضرت فرمودند :
« کان أبی فی زَمَنٍ لَیْس هذا مِثْلُهُ » .
پدرم در زمانی بود که حال، مثل آن زمان نیست. ( یعنی الاَن باید تقیه کرد ).
سپس ضمن معرّفی « موسی بن جعفر (ع)» به عنوان امام پس از خود فرمودند : ای یزید، این مطلب را مخفی دار و با کسی در اینباره صحبت نکن. مگر آن که خدا قلبش را برای ایمان، امتحان نموده باشد .
همچنان که امام عسکری (ع) از احمد بن اسحاق خواستند تا امر ولادت فرزندشان را که به عنوان سرّی از اسرار الهی است، پوشیده دارد .
ـ چهرهای نورانی
پیامبر (ع) در بیان سیمای حضرت مهدی (ع) میفرماید :
« المهدیُّ طاوسُ اَهلِ الجَنَّةِ وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّری علیه جَلابیبُ النّورِ » .
مهدی طاوس اهل بهشت است، چهره او مانند ماه درخشنده و بر بدن مبارکش جامههایی از نور است.
از حضرت رضا (ع) روایت شده که فرمودند :
« عَلَیْهِ جَلابیبُ النّور یَتَوقَّدُ مِن شُعاعِ ضِیاءِ القُدْسِ » .
بر او گریبان و طوقهای نور است که از شعاع نور قدس پرتو گرفته است.
و نیز امام صادق (ع) در اینباره میفرمایند :
وقتی که قائم ما قیام کند، زمین با نور پروردگارش نورانی و روشن میشود. به گونهای که مردم از آفتاب مستغنی و بینیاز میگردند و تاریکی از بین میرود .
ـ وجودی خوشبو
امام رضا (ع) فرمودند :
« تکونُ رائِحَتُهُ أطْیَبَ مِنْ رائِحَةِ المِشکِ » .
عطر وجود او از هر مشکی خوشبوتر است.
ـ توانمندی بینظیر
ریّان بن صلت میگوید : از امام رضا (ع) پرسیدم : آیا شما صاحب الامر هستید ؟
فرمود :آری ! من صاحب این امر هستم، اما نه آن کسی که جهان را در حالی که از ستم پر شده، از عدالت سیراب گرداند. من چگونه دارای این ویژگی باشم، در حالی که ناتوانی بدنم را
مشاهده میکنی !
ولکنّ القائِمَ هُوَ الّذی... قَوِیّاً فی بَدَنِهِ حتّی لَوْ مَدَّ یَدَهُ إلی أعْظَمِ شَجَرَةٍ علی وَجْهِ الأرضِ لَقَلَعَها وَلَوْ صاحَ بَیْنَ الجِبالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُورُها...
قائم کسی است آن چنان توانمند که اگر به سوی بزرگترین درخت روی زمین دست دراز کند، آن را از جای بر میکَنَد و اگر بین کوهها فریاد زند، سنگهای کوه فرومیریزند.
همچنین امام رضا (ع) در اینباره میفرماید :
« هو الّذی تُطْوی لَهُ الأرضُ »
زمین برای او درهم پیچیده میشود.
ـ سیمای جوانی
امام رضا (ع) در جواب سؤال ابوصلت هروی که پرسید : علامت قائم چیست ؟ فرمودند :
« عَلامَتُهُ أن یَکونَ شَیخَ السّنِ شابَّ الْمَنظَرِ حَتّی اَنَّ النّاظِرَ إلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ ابنَ أربعینَ سَنَةٍ أوْ دُونَها وَإنّ مِن عَلامَتِهِ أنْ لا یَهْرُمَ بِمُرورِ الأیّام وَاللَّیالی عَلَیْهِ حَتّی یَأتی أجَلهُ .
از نشانههای او سیمای جوانی در سنّ پیری است که هر بینندهای او را فرد چهل ساله یا کمتر تصوّر میکند. و نیز از دیگر نشانههای او این است که گذشت زمان در او تأثیر ننهاده و تا فرا
رسیدن اجلش، آثار پیری در او نمایان نمیگردد.
ـ میراثداری انبیاء
بنابر روایات معصومین :، امام زمان (ع) وارث همه کمالات و فضائل انبیاء الهی است و هنگام ظهور، میراث نفیس و با ارزش انبیاء و علی الخصوص پیامبر اکرم (ص) را همراه خود دارد.
امام صادق (ع) میفرمایند :
« عَلَیْه کَمالُ موسی وبهاءُ عیسی وصبرُ أیّوبٍ » .
کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی و حلم ایّوب با اوست.
و امام رضا (ع) از او به عنوان کسی که شبیه موسی بن عمران (ع) است، تجلیل میکند :
« بأبی وأمّی سِمیُّ جدّی و شبیهی وشبیهُ موسَی بنِ عمرانَ » .
پدر و مادرم فدای کسی باد که هم نام جدّم و شبیه من و شبیه موسی بن عمران (ع) است.
و نیز امام باقر (ع) ایشان را به چهار نبیّ شبیه میدانند :
« فی صاحِب هذا الأمر شبه مِن أربعة انبیاءَ»
شبه مِن موسی، شبه من عیسی، شبه من یوسفَ وشبه من محمّدٍ (ص)
در زیارت امام زمان (ع) آمده است :
« السلامُ علی وارث الأنبیاء وخاتم الأوصیاء، السلامُ عَلَی القائِمِ المُنتَظَرِ... السلام علی بقیّة الله فی بِلادِه وحُجَّتَهُ علی عِباده المُنْتَهی إلَیْهِ مَواریثُ الأنبیاءِ وَلَدَیْهِ موجودٌ آثارُ الأصفِیاءِ » .
سلام خدا بر وارث علوم و کمالات انبیاء الهی و بر خاتم اوصیاء پیامبران. سلام بر امام قائم منتظر... سلام بر حجّت باقیه الهی در سرزمین خدا و حجّت او بر بندگانش، آن کسی که میراث تمام پیامبران و علوم و اسرار آنها به او منتهی میگردد.
ـ خصوصیّات ویژه
امام رضا (ع) فرمودند :
« لا یُری جِسمُهُ ولا یُسَمّی باسِمِهِ » .
شخص امام زمان (ع) دیده نمیشود و بردن نام او جایز نیست.
همچنین او را صاحب غیبت معرّفی فرمودند :
« وهو صاحبُ الغیبة قبل خروجِهِ فإذا خَرَج أشرقت الأرضُ بنور رَبِّها » .
او صاحب غیبتی قبل از قیامش است. پس هنگام ظهور، زمین به نور پروردگارش روشن میشود.
و نیز فرمودند :
« ذلک الرّابعُ مِن وُلْدی یُغَیَّبُهُ اللهُ فی سِتْرِهِ ما شاءَ اللهُ » .
او نسل چهارم من است که خداوند تا هر وقت بخواهد او را در حجاب غیبت مخفی میدارد.
و همچنین از او به عنوان امام رانده شده و دور افتادهای که انتقام پدر و جدّ شهیدش را میگیرد
یاد کرده است .
ب ) سیره مهدی (ع)
امام صادق (ع) در نقلی از پیامبر (ص) درباره سیره حضرت مهدی (ع) میفرمایند :
« القائِمُ مِن وُلدی اسمُهُ اسمی وکُنیتُه کُنیتی وَشمائِلُهُ شَمائِلی وسُنَّتُه سُنَّتی » .
قائم از فرزندان من و هم نام و هم کنیه من است که صورت و سیرتش همچون من است.
1 ـ سیره دینی
امام رضا (ع) درباره خشوع حضرت مهدی (ع) در برابر جلال و عظمت خداوندی میفرمایند :
« یکونُ اشدَّ النّاسِ تواضُعاً للهِ ِ عزّ وجلّ » .
شدّت تواضع او در برابر خداوند، از همه بیشتر است.
و این تواضع و خشوع، غیرت دینی او را تهییج نموده که دغدغهای جز اصلاح دین جدّش ندارد.
امام صادق (ع) در بیان کیفیّت سیره آن حضرت فرمودند :
« یَصنَعُ ما صَنَعَ رسولُ اللهِ (ص) یَهْدِمُ ما کانَ قَبْلَهُ کَما هدَمَ رسولُ الله (ص) أمرَ الجاهلیّةِ وَیَسْتَأنِفُ الإسلامَ جَدیداً» .
همان گونه که پیامبر (ص)، آثار جاهلیّت را از میان برد، ایشان نیز اسلام را از نو احیا میکند.
پیامبر (ص) میفرمایند :
« هو رجُلٌ منّی... یَحْفَظَنی اللهُ فیه وَیَعْمَلُ بِسُنَّتی » .
او مردی از نسل من است که خداوند به وسیله او تلاش مرا محفوظ میدارد، چرا که او به سنّت و شیوه من عمل میکند.
و در کلامی دیگر سنّت او را نصرت اسلام و دعوت مردم به قرآن اعلام میفرمایند :
« القائمُ مِن وُلدی... سُنَّتُهُ سُنَّتی یُقیمُ الناسَ علی مِلَّتی وَشَریعَتی ویَدْعوهُم إلی کتابِ اللهِ عزّ وجلّ مَنْ أطاعَهُ أطاعَنی وَمَن عصاهُ عصانی » .
قائم از فرزندان من است. سنّت و شیوه او همچون من است. او مردم را بر دین و آیین من پایدار میسازد و آنها را به سوی کتاب خدا فرامیخواند. هر کس او را پیروی کند، مرا پیروی کرده و عصیان و نافرمانی او، عصیان من محسوب میشود.
امام رضا (ع) در دعایی که به یونس بن عبدالرحمن تعلیم دادند عرضه میدارند :
« اللّهمّ... أعِزَّ بِهِ المُؤمنینَ وَأحیِ بِهِ سُنَنَ الْمُرسَلینَ ودارِسَ حُکْمِ النّبِیّین وَجَدِّدْ بِهِ ما امْتَحی مِنْ دینِکَ وَبُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ حَتّی تُعیدَ دینَکَ بِهِ وَعَلی یَدَیْهِ جَدیداً غَضّاً مَحْضاً صَحیحاً لا عِوَجَ فیهِ وَلا بِدْعَةَ مَعَهُ » .
خدایا... اهل ایمان را به وجودش عزّت بخش و احکام پیامبران خود را که از بین رفته است، به واسطه او زنده بدار. و آنچه از حکم دین خود که تغییر یافته، با وجودش از نو بنیاد کن تا آن که به دست او آئینی نو که هیچ کژی و بدعتی در آن نباشد، برای امّت پدید آید.
2 ـ سیره اخلاقی
امام مهدی (ع) از نظر اخلاقی شباهت بسیاری به پیامبر (ص) دارد، همچنان که ایشان میفرمایند :
« المهدیُّ مِنْ وُلْدی... أشْبَهُ النّاس بیخُلْقاً وَخَلْقاً » .
مهدی از نسل من و شبیهترین فرد در صفات ظاهری و اخلاقی به من است.
امام، منبع کمالات و اسوه کامل اخلاق است که حضرت رضا (ع) ضمن بیان علامتهای امام به عنوان عالمترین، حکیمترین، باتقواترین، بردبارترین، شجاعترین، باسخاوتترین و عابدترین مردم میفرمایند :
« یکونُ أوْلی بِالنّاسِ مِنْهُمْ بِأنفُسِهِمْ وَأشْفَقَ عَلَیْهم مِن آبائِهِمْ وَأُمَّهاتِهِمْ... وَیکونُ آخِذاً للِنّاسِ بِما یَأمُرُ بِهِ وَاَکُفَّ الناسِ عَمّا یَنْهی عَنْهُ... » .
او نسبت به مردم از خودشان ولایتمدارتر و شایستهتر است و از پدر و مادر مهربانتر. از همه بیشتر به آن چه مردم را به آن فرمان دهد، عمل میکند و از آن چه دیگران را باز میدارد،
پرهیز مینماید.
همچنین امام رضا (ع) در شأن اخلاقی او میفرمایند :
« اَنَّهُ الهادِی المُهْتَدی الطّاهِرُ التَّقیُّ النَقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکیّ » .
او هدایتگر مردم و رهبر پاک سیرت باتقوای پاکیزهای است که به کمالات و صفات پسندیده آراسته است.
3 ـ سیره معنوی
ـ عصمت
امام رضا (ع) در دعای خود درباره عصمت امام زمان (ع) میفرمایند :
« اللّهمَّ... عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنوبِ وَبَرَّأتَهُ مِنَ العُیُوبِ وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَسَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ. اللّهُمَّ فَإنّا نَشْهَدُ لَهُ یومَ القیامَةِ وَیَومَ حُلولِ الطّامَّةِ اَنَّهُ لَمْ یُذنِبْ ذَنْباً وَلا اَتی حُوباً وَلَمْ یَرْتَکِبْ مَعْصِیَةً وَلَمْ یُضَیِّع طاعَةً وَلَمْ یَهْتِکْ لَکَ حُرْمَةً وَلَمْ یُبَدِّلْ لَکَ فَریضَةً وَلَمْ یُغَیِّرْ لَکَ شَریعَةً » .
خدایا... همانا او را از هر گناه دور داشته و از هر عیب و نقصی در امان قرار دادهای. از همه پلیدیها پاکش فرموده و از هر آلودگی، سالم داشتهای. خدایا ما شهادت میدهیم که او هیچ گناهی مرتکب نشده و خطایی نکرده است. هیچ طاعت و عبادتی را ضایع نساخته، حرامی انجام نداده، واجبی را دگرگون ننموده و هیچ آیین و شریعتی را تغییر نداده است.
ـ بصیرت
حضرت رضا (ع) میفرمایند :
« لَنا اَعْیُنٌ لا تُشْبِهُ اَعْیُنَ النّاس وفیها نورٌ لَیس لِلشَّیْطانِ فیهِ شِرْکٌ » .
ما دارای بصیرت و کمال بینایی هستیم و در دیدگان ما که هیچ شباهتی به چشمهای مردم ندارد، نوری هست که شیطان در آن راه نمییابد.
بر این اساس او چشم بینای الهی است که بر اعمال بندگان نظارت دارد، آنها را به کمال برساند، و در این رابطه امام زمان (ع) میفرمایند :
« فَإنّا نُحیطُ عِلْماً بِاَنْبائِکُم وَلا یَعْزُبُ عَنّا شَیْءٌ مِنْ اَخْبارِکُم... اِنّا غَیْرُ مِهْمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَلا ناسینَ لِذِکْرِکُم» .
ما بر احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از دید بصیرت ما مستور نمیماند. ما در رعایت حال شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم.
ـ دعای مستجاب
امام رضا (ع) میفرمایند :
« یکون دُعاؤهُ مُسْتَجاباً حتّی اَنَّهُ لوْ دَعا عَلی صَخْرَةٍ لا نشَقَّتْ بِنِصفَیْنِ » .
دعای او همواره به اجابت میرسد، تا جایی که اگر دعا کند، سنگی از وسط به دو نیم خواهد شد.
و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمودند:
« ودلالتُهُ فی خِصلَتَین ؛ فی العلمِ واسْتِجابَةِ الدَّعوَةِ. وکُلُّ ما اَخْبَرَ بِهِ مِنَ الحوادِثِ الّتی تُحْدَثُ قَبْلَ کونِها فذلِک بَعْهدٍ مَعْهودٍ إلَیه مِن رَسولِ اللهِ (ص) توارَثَهُ عن آبائِهِ عَنه (ع) » .
و علامت مهم او دو چیز است : علم و استجابت دعا. خبرهایی که از حوادث آینده میدهد، از پدرانش از رسول خدا به او رسیده است.
4 ـ سیره اجتماعی
ـ ساده زیستی
امام صادق (ع) شیوه زندگی پیامبر (ص) و سیره امیرالمؤمنین (ع) را الگوی عملی برای امام زمان معرّفی میکند و امام رضا (ع) درباره ساده زیستی و رعایت زهد در زندگی آن حضرت میفرمایند :
« وما لِباسُ القائِمٍ الاّ الغلیظَ وَما طَعامُهُ الاّ الجَشب » .
لباس او پارچه خشن و غذای او بسیار ساده است.
ـ مدیریّت اجتماعی
امام رضا (ع) درباره توان رهبری و سیاستمداری آن حضرت میفرماید :
« مُضطَلِعٌ بِالإمامَةِ، عالمٌ بِالسِّیاسَةِ » .
او بر امر امامت و رهبری امت، توانمند است و به نحوه اداره امور جامعه آگاه.
ـ عدالت گستری
عدالت از جمله خصوصیّات بارز در سیره امام مهدی (ع) است. چندان که در دعای « افتتاح » به عنوان
« عَدل » یعنی مجسمه تمام نمای عدالت، ملقّب شده است :
« اللّهمَّ وصَلِّ علی ولیِّ أمرِکَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَالعَدْلِ المُنْتَظَر » .
خدایا بر ولیّ امرت، قائمی که مردم آرزومند ظهورش هستند و آینه تمام نمای عدالت که همه در انتظارش به سر میبرند، درود فرست.
در زمان ظهور، عدالت به همه زوایای جامعه نفوذ کرده و جهان آکنده از عطر آن خواهد شد. همچنان که امام صادق (ع) میفرمایند :
« أما واللهِ لَیَدخُلَنَّ عَلَیْهم عَدْلَه جوفَ بیوتِهِم کَما یَدْخُلُ الحَرُّ والقَرُّ » .
به خدا قسم عدالت درون خانهها و زندگی مردم راه یافته و در همه جا گسترش مییابد، همان طور که سرما و گرما به آن رخنه میکند.
و فراگیری و گسترش عدالت تا حدّی است که هیچ کس به دیگری ظلم روا نمیدارد و امنیّت اجتماعی استقرار کامل مییابد. امام رضا (ع) میفرمایند :
« فإذا خَرَجَ أشْرَقَتِ الأرضُ بنورِ رَبّها ووَضَع میزانَ العدلِ بَیْنَ النّاسِ فَلا یَظلمُ احدٌ احداً » .
وقتی آن حضرت قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشنایی مییابد و میزان عدالت را در بین مردم برپا نموده که هیچ فردی، دیگری را مورد ظلم و ستم قرار نمیدهد.
و این همان عدالتی است که در روایات فراوانی نسبت به تحقّق آن بشارت دادهاند. امام رضا (ع) در نقل روایتی از پیامبر (ص) میفرمایند :
« لا تَذهبُ الدّنیا حتّی یَقومَ بأمر أُمّتی رجلٌ مِن وُلْدِ الحسین (ع) یَمْلأُها عَدْلاً کَما مُلِئَتْ
ظُلماً وَجوراً » .
دنیا سپری نمیشود تا اینکه مردی از نسل امام حسین (ع) به امر امّتم قیام نموده و آن را همچنان که از ظلم و ستم پر شده، مملوّ از عدالت سازد.
فصل پنجم
دوران قبل از ظهور
الف) اسرار غیبت
پس از اثبات نیاز جامعه بشری به وجود امام معصوم در هر عصر و زمان و اینکه زمین هرگز بدون حجت پایدار نخواهد ماند، بلکه تمامی عالم به نظام امامت بستگی دارد، به روایاتی بر میخوریم که بر امات و صحت غیبت فرزند برومند امام حسن عسگری(ع) دلالت میکند و ایشان را صاحب الغیبه معرفی نموده است. علاوه بر آن که نسبت به حوادثی که در آن زمان به وقوع میپیوندد، هشدار میدهند و به وظایف شیعیان در آن دوران پر مخاطره تصریح کرده است.
غیبت چیست؟
غیبت: به معنای غائب شدن است . به هر نهفته ای که از حس و درک انسان پوشیده باشد، غائب میگویند.
«ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ اِلاَّ فِی کِتابٍ مُبیِن. نمل/ 75 »
و هیچ امر مخفی و پوشیده در آسمان و زمین نیست جز انکه در کتابی آشکار است.
در توضیح این کلمه، لازم است فرق بین دو کلمه ظهور و حضور را بدانیم.
ظهور: یعنی آشکاری که باید دیده شود ولی حضور، اعم از آن است.
آن حضرت را غائب نامیدهاند، چون ظاهر نیست، نه آن که حاضر نیست از روایات چنین استفاده میشود که ، وجود اقدس امام عصر (عج الله) با اینکه از دیدهها نهان است ولی در مجالس مومنان و مردم شرکت میکند و از آنجا که امام باید از اوضاع و احوال دنیا و مردم اطلاع داشته باشد، بنابراین آن حضرت باید تا زمان ظهور در میان مردم بطور ناشناس زندگی میکند و به وظایف محوله ولایی خود عمل مینماید، چنان چه در روایات متعدد مشهور است، آن حضرت دارای دو غیبت به نامهای غیبت صغری و کبری بودهاند.
انواع غیبت
1ـ غیبت صغری
غیبت صغری که اولین غیبت ولی عصر ( عج ) است، از سال 260 هجری قمری روز جمعه از ماه ربیع الاول، آغاز شد.
سعدبن عبدالله... از امهانی گفته است: به محضر امام باقر (ع) رسیدم و درباره آیه « فلا اقسم بالخنس الجوار الکنسر» « قسم به آن ستارگان که حرکت کرده و پنهان میشوند » پرسیدم؟
حضرت باقر (ع) فرمودند:
آن امامی است که در زمان خودش و زمانی که علم و آگاهی مردم نسبت به ایشان قطع میشود، در سال (260 هجری قمری) غایب میشود و بعداً مانند شهاب درخشان در تاریکی ظاهر میگردد، پس اگر آن زمان را درک کردی و دیدی، چشمت روشن!
در آن زمان فقط عده اندک از شیعیان خاص و برخی از وکلای حضرت از وجود مبارک امام مهدی آگاهی داشتند.ایشان پس از اقامه نماز بر جنازه مطهر پدر بزرگوارش، غایب شد .
امام حسن عسکری (ع) قبل از شهادت خود، عثمان بن سعید عمری را به عنوان نائب خاص مهدی (عج) تعیین کردند.
این دوران که حدود 70 سال به طول انجامید به دوران «غیبت صغری» معروف است و چهار نفر به عنوان ئبان خاص، واسطه ارتباط مردم با حضرت بودند. بعد از امام رضا (ع)، امامان به ندرت در میان مردم ظاهر میشدند و فقط در مواردی خاص در جمع مردم حضور پیدا میکردند تا مردم را به غیبت امام عصر (عج) عادت دهند و سپس مشیت الهی بر این امر تعلق گرفت که غیبت صغری قبل از غیبت کبری باشد، تا زمینه ای برای آماده سازی شیعیان با روش جدید ارتباط مردم با حضرت مهدی (عج) باشد.
2ـ غیبت کبری
پس از سپری شدن غیبت صغری، با خاتمه نیابت خاصه و بسته شدن باب مکاتبات و ملاقات حضرت حجت با نواب، دوران غیبت کبری آغاز شد.دوره دوم غیبت از 329 هجری شروع و تا روزی که خدا بخواهد ادامه دارد به این دوران غیبت تامه و ثانیه نیز میگویند.
رسول خدا (ص) در این باره میفرماید:
سپس امامشان تا هر وقت که خدا بخواهد، از میان آنها غایب خواهد شد، او دو مرتبه غیبت میکند که یکی از آن دفعات، طولانی تر از دیگری خواهد بود. آگاه و هوشیار باشید زمانی که پنجمین فرزند از هفتمین نواده ام غایب شود.
جابربن عبدالله انصاری از پیامبر (ص) پرسید؟ ای پیامبر خدا ! آیا قائم از فرزندانت غیبت خواهد نمود؟
ایشان فرمودند:ای وربی:
« ولیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین »
آری ! و به خدا سوگند که خداوند مومنان را امتحان میکند و کافران را از بین میبرد.
امام صادق (ع) میفرماید:
« ان للقائم غیبتین: یقال فی احداهما هلک، ولا یدری فی ای واد سلک »
قائم (عج) دوبار غیبت میکند. در یکی از آنها مردم میگویند که او مرده است و نمی دانند که او در کدام سرزمین است.
روایات وارده از ائمه معصومین ( صلوات الله علیهم اجمعین) همگی بر این مطلب که صاحب این امر(ظهور) دارای دو غیبت میباشد، که یکی کوتاه و دیگری دراز مدت بوده و آن گاه که طولانی میگردد ، اکثر مردم دچار شک و تردید گشته، منکر آن میگردند، لذا تمامی معصومین ( صلوات الله علیهم اجمعین) به شیعیان خویش هشدار میدهند و آنان را از این عقاید انحرافی و باطل مطلع میسازند.
امام جواد (ع) میفرماید:
امام بعد از من، پسرم است که دستور او، دستور من و گفتار او گفتار من و اطاعت از او، اطاعت از من است و امام بعد از پسرم، پسرش حسن است که دستور او، دستور پدرش و گفتار او ، گفتار پدرش و اطاعت از او، اطاعت از پدرش است . پرسیده شد: ای پسر پیامبر خدا ! امام بعد از حسن عسکری (عج) کیست؟ امام جواد (ع) به شدت گریست و سپس فرمود: امام بعد از او، فرزندش قائم به حق و منتظر است، پرسیده شد: چرا به او قام میگویند ؟ فرمود: « به خاطر این که او زمانی قیام میکند که در میان مردم، یادش از بین رفته و بیشتر افرادی که قائل به امامت او هستند، مرتد میشوند » پرسیده شد: برای چه به او منتظر میگویند ؟ فرمود: « به خاطر این که غیبتش طولانی میشود و مخلصان، در انتظار ظهور او میمانند و شکاکان، او را انکار میکنند و منکران، یاد او را مسخره میکنند. هر کس که وقتی را مشخص میکند، دروغ میگوید و هر کس که عجله کند، هلاک میشود و هر کس تسلیم خداوند باشد، نجات مییابد.»
امام زمان (عج) به علی بن ابراهیم ازدی چنین فرمود:
زمین از حجت خدا خالی نمی شود و مردم بیشتر از آن زمانی که بنی اسرائیل در سرگردانی بودند، سرگردان نمی شوند. پس این امانتی است بر گردنت که آن را برای برادران اهل حقت بگو.
این حدیث به زمان فترت اشاره دارد، که به واسطه غضب الهی بر مردم انها دچار فتنه و بلا میشوند. زمانه ما نیز چنین است، سپس خداوند با ظهور موعودش بر مردم منت مینهد و نعمتش را با نابودی رژیم غاصب اسرائیل به دست حجتش بر مسلمانان جهان تمام میکند.
کیفیت انتفاع مردم از ( امام غائب)
امام زمان (عج) در نامه خود به سفیر دومش محمدبن عثمان میفرماید:
اما کیفیت انتفاع مردم از وجود من در زمان غیبت همانند انتفاع آنها از خورشید است، هنگامیکه ابرهای تیره آن را بپوشاند و من امان هستم برای اهل زمین بطورکه ستارگان امان هستند برای آسمان. حجت حق، ولی خدا، بقیه الله الاعظم در میان ماست.او تنها موجود غایبی نیست که به او ایمان داریم، بلکه در عالم هستی موارد بسیاری هستند که هر چند ما آنها را نمی بینیم ولی به آنها اعتقاد داشته و ایمان آورده ایم.به خدای بزرگ که به وسیله قدرت لایتناهی خود آسمان و زمین را نگه داشته است ایمان داریم در حالیکه چشمهایمان ، او را نمی بیند و هیچ تصوری درباره او در اذهان ما نمی گنجد.روح که بر بدن ما اشراف دارد و در جسم ماست و با حضورآن در بدن زنده هستیم و با گسستن آن میمیریم.هوایی که در طول روز، بیش از 40 هزار بار تنفس میکنیم، امواج الکتریسیته، صداهایی که از تارهای صوتی حنجره مان بیرون میآید. افکار و اوهام و خیالات، هوای نفس، سیستم عصبی بدن ، که همگی هستند ولی دیده نمی شوند ولی ما بخاطر بعضی آثار ظاهری که از ایشان میبینیم به آنها ایمان داریم.
بنابراین تمام آثار مرئی و نامرئی برای ما مفید و پایه وجودی ما هستند، اگر چه آنها را نبینیم یا صداهایشان را نشنویم، اما به وجودشان عقیده داریم. چگونه چنین چیزی امکان دارد ؟
خداوند تبارک و تعالی، وجود مبارک ولی عصر (عج) را از دیدگان مردم مخفی داشته است، مردمی که شهواتشان بر عقل ایشان مسلط گشته و انسان را به سوی راههای شیطانی میخوانند و در زمره گمراهان محسوب میشوند، اما باید دید این مسئله برای مومنان حقیقی و منتظران راستین نیز صدق میکند
تو از کجا میدانی ؟!
شاید امام زمان( عج ) در همه جا همراه توباشد، آنگاه که به قصد سفر یا رفتن به مسجد قدم از منزل بیرون مینهی او در کنارت، حاضر و ناظر بر اعمال تو، و گاه سفر همسفر و همراه تو باشد، در حالی که تو او را نمی¬شناسی؟!
بنابراین، آیا میتوان فقط به خاطر ندیدن امام (عج) منکر وجود مبارک او شد؟
غیبت ولی عصر(عج) در پرتو کلام رضوی
امام رضا (ع) میفرمایند:
«ذاکَ الرّابِعُ مِنْ ولدی، یَغیِبَهُ اللهُ فِی سِتْرِهِ ماشاءَ الله»
چهارمین نواده من، خداوند، او را در پس پرده غیبت نگاه خواهد داشت، تا زمانی که بخواهد .
در ادامه حضرت میفرماییند:
«القائم لا یری جسمه و لا یسمی باسمه قائم جسمش»
دیده نمی شود و اسمش برده نمی شود.
عالم آل محمد (ع) درباره غیبت ولی عصر (عج) « و هو الذی یشک الناس فی ولادته و هو صاحب الغیبه قبل خروجه... او کسی است که مردم درباره ولادتش در شک هستند، و در غیبت به سر میبرد او قائم (عج) صاحب غیبت است، قبل از اینکه او قیام نماید.
بر این اساس غیبت امام زمان (عج) یک واقعیت مسلم است که از قبل توسط پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم(ع) پیش بینی شده است و به وقوع پیوسته است و موضوع جدیدی نیست، بلکه ریشه عمیق دینی دارد.
امام عصر(عج) ( نعمت باطنی)
در قرآن کریم آمده است:
«وَ اَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرِهُ وَ باطِنُهْ »
(خداوندا) نعمتهای ظاهر و باطنی خود را به سوی شما سرازیر نمود.
در تفسیر این آیه شریفه امام کاظم (ع) چنین میفرماید:
نعمت ظاهری، امام ظاهر است و نعمت باطنی امام غائب است درست است که از دیدهها پنهان است، ولی یادش از دل مومنان پاک نمی شود او دوازدهمین حجت بر حق امام مهدی (عج)است.
امام رضا (ع) میفرماید:
«ان الخضر شرب من ماء الحیاه، فهو حی لا یموت حتی ینفخ فی الصور 3»
خضر از آب حیات نوشید، پس او تا روزی که در صور دمیده شود ( روز قیامت)، زنده خواهد بود. او به نزد ما میآید و به ما سلام میکند. صدایش را میشنویم، ولی خودش را نمی بینیم.
هر جایی که ازخضر یاد شود، او آن جا حضور مییابد. پس بر او سلام کنید.
خضر (ع) هر سال در مراسم حج شرکت میکند و تمام اعمال حج را به جا میآورد و در عرفه میایستد و به دعای مومنان، آمین میگوید.
از کلام گهربار، عالم آل محمد (ع) به این نکته مهم میتوان پی برد ، که اگر چه امام ما غائب است ولی او با یار و مونس خود حی و حاضر و زنده است و لحظه ای ما را به حال خود رها نمی کند.
اسرار غیبت
بر طبق روایات، غیبت امام زمان عج یک سِرّ الهی است که علت قطعی آن تا زمان ظهور حجت حق مکتوم خواهد ماند و به طور کامل برای ما روشن نمی گردد.
چنان چه امام رضا (ع) میفرمایند: اینطور نیست که هر آنچه دانسته شد گفته شود و اینطور نیست که هر چه گفته شود وقتش رسیده باشد و اینطور نیست که هر چه وقتش فرا رسیده باشد، اهلش گرد آمده باشد.
عالم آل محمد (ع) در این رابطه میفرماید:
« اگر به ما اجازه سخن گفتن داده شود هرگونه شک و تردید از بین میرود» اما، به هر حال در بیان معصومین (علیهم السلام ) گاهی به علتهایی از آن اشاره شده است. که در اینجا با گوش جان سپردن به کلام امام رضا (ع) ، به بیان مواردی از اسرار غیبت میپردازیم.
1ـ امتحان الهی ( امتحان و آزمایش مردم )
معمربن خلاد میگوید: امام رضا (ع) پس از تلاوت آیه
«اَلمْ، اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا، آمَنّا وَهُمْ لایُفْتَنُون »
الف، لام، میم- آیا مردم میپنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟
سپس به من فرمود:
فتنه چیست؟ گفتم فدایت شوم! نزد ما فتنه یعنی گرفتاری در دین.
فرمود: همان گونه که طلا (برای خالص شدن) گرفتار بلاها میشود، شما نیز گرفتار بلا میشوید، همان گونه که طلا خالص میشود.
2ـ حفظ جان
از زمان امام رضا (ع) محدودیتهایی بر ائمه (ع) تحمیل شد و در زمان امام جواد (ع) و امامهادی (ع) این سخت گیریها افزایش یافت، سپس در زمان امام یازدهم به اوج خود رسیده به طوریکه باعث شد فعالیتهای ایشان به حداقل برسد.
و در زمان امام عصر (عج) خواست و مشیت الهی به غیبت ولی عصر (عج) تعلق گرفت تا با حفظ جان ایشان رهبری شیعه تحقق یابد.
امام رضا (ع) میفرماید: از ما اهل بیت کسی نیست که مکاتیب نزد وی میآورند و مسائل از او پرسند و اشاره به او نمایند، مگر اینکه کشته میشود، تا وقتی که خدا برانگیزاند از ما جوانی را برای این امر که محل ولادت و نشو نمای آن مخفی خواهد بود
عالم آل محمد (ع) اهل بیت را به ستارههای آسمان تشبیه میکند. مثل ما اهل بیت (علیهم السلام) مثل ستارگان آسمان است، که هرگاه یکی از ستارگان غروب کند، دیگری طلوع میکند و زمانی که به سمت یکی از آنها بروید و حاجتهایتان را از او بخواهید، فرشته مرگ او را در بر میگیرد و میبرد. پس در مدت زمان بسیاری در سرگردانی خواهید بود تا این که خداوند، باعث طلوع ستاره شما میشود. پس، خداوند را سپاس گویید و امامتان را در بر گیرید.
امام باقر (ع) میفرماید: هنگامی که خداوند تبارک و تعالی از آفریدگانش خشمگین شود. ما (اهل بیت علیهم السلام) را از آنان دور مینماید. بنابراین اگر ترس کشته شدن ایشان و دلائل دیگری که ائمه اجازه افشای آن را نداشتهاند، نبود، هیچگاه حجت خدا، در غیبت باقی نمی ماند تا شاهد رواج معصیت، ظلم و فساد در زمین باشد، بلکه با ظهور خود و با تحمل همه سختیها علیه ظلم و جور قیام کرده، عدل و داد را جایگزین آن میکرد.
اما ترسی که در این جا به آن اشاره شده، به معنای عامیانه ترس نیست، بلکه به خاطر تکلیف خاص الهی است که بر دوش هر امام نهاده شده و نگرانی او بدین جهت است که در جریان پیروزی حق بر باطل، خللی وارد شود که این یک دستور از جانب خداوند است او موظف به اطاعت از فرامین پروردگارش میباشد. بنابراین ولی عصر (عج) قبل از صدور فرمان الهی برای خشنودی دل مردم یا اجابت عده ای که به ظاهر میگویند « ظهور کن تا تو را یاری کنیم » نمی تواند ظهور نماید.
3ـ بیعت نکردن با ظالمان
ثامن الحجج(ع) میفرماید: گویی شیعیان را میبینم که چون سومین نواده ام امام حسن عسکری (ع) را از دست میدهند در جستجوی امام خود همه جا را میگردند، اما او را پیدا نمی کنند چرا که امام آنها هرگاه بیعتی بر گردنش نبا شد، با شمشیر قیام خواهد نمود.
امام رضا (ع) حکمت غیبت امام مهدی (عج) را اینگونه بیان میکند که او غایب میشود، برای اینکه وقتی با شمشیر قیام کرد، بیعت احدی در گردنش نباشد یا به تعبیر دیگر بالاجبار با ظالم زمان خود بیعت نکرده باشد.
4ـ کم بودن یاران واقعی
حضرت رضا (ع) فرمود: برای آن چیزی که گردنتان را دراز کرده اید ( و منتظر آن هستید ) تا زمانی که آزمایش و غربال نشوید و عده کمی از شما باقی نماند محقق نخواهد شد، چرا که خداوند متعال فرموده اند:
«اَلم، اَحَسِبَ النّاسْ اَنْ یَتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا آَمنّا وَ هُمْ لایَفْتَنُونْ »
آیا فکر کردهاند که چون بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و دیگر آزمایش نمی شوند؟
سپس به یکی از یاران خود فرمود:
فتنه چیست ؟ او گفت: جانم به فدایت! آزمایشی است که درباره دین انجام میشود « آزمایشی ، همچون آزمایش طلا، خالص شدنی مانند خالص شدن طلا »
امتحانهای الهی در زمان غیبت به حدی سخت است که از انسانهای مومن، افرادی خود ساخته، مخلص چون طلای ناب میسازد.
5ـ غیبت، سنت انبیاء الهی
سرگذشت انبیاء در تاریخ گواه بر این مطلب است که گروهی از پیامبران همچون حضرت مهدی (عج) از میان مردم خویش غایب شدند.
این پیامبران عبارتند از « ابراهیم، ادریس، صالح، دانیال نبی، الیاس، شعیب یوسف، موسی، عیسی،
محمد (ص) خاتم النبیین»
1ـ مخفی شدن پیامبر(ص) در شعب ابی طالب به مدت سه سال و پناه بردن به غار حراء
2ـ غیبت بیست ساله ادریس از دست قوم گمراهش
3ـ فرار حضرت موسی (ع) از شهر مصر به مدین و اقامت او در نزد شعیب
4ـ حضرت یوسف (ع) در حالیکه پادشاه مصر بود و فاصله او تا پدرش هیجده روز بود
5ـ طولانی بودن غیبت عیسی (ع) در دو نوبت، یکی به مدت 12 سال در سرزمینهای شام و مصر و دیگری هنگامی که مردم قصد به دار آویختن او را کردند که تاکنون ، بیش از 2000 سال میگذرد.
امام رضا (ع) میفرماید:
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ کار او قائم (عج) را در یک شب مهیا میکند. همان گونه که برای موسی (ع) چنین کرد. زمانی که او رفت تا برای خانواده اش آتش بیاورد، وی با مقام رسالت بازگشت.
امام سجاد (ع) فرموده است: در قائم سنتهایی از هفت پیامبر وجود دارد، سنتی از پدرمان آدم(ع) و سنتی از نوح (ع)و سنتی از موسی(ع) و سنتی از ابراهیم (ع) و سنتی از ایوب (ع) و سنتی از پیامبر (ص) از آدم و نوح (علیهما السلام ) طول عمر از ابراهیم(ع) مخفی بودن ولادتش و گوشه گیری از مردم، از موسی (ع) ترس و غیبت، از عیسی (ع) اختلاف مردم درباره او، از ایوب (ع) گشایش کار او پس ازگرفتاری، از محمد (ص) جنگیدن، ترس دشمن از او، کشتن دشمنان خدا و پیامبرش، و کشتن ظالمان و جباران است، و هرگز پرچم او به زمین نمی افتد .
ب) احوال مردمان در زمان غیبت
غربت اسلام
ابن فضال از حضرت رضا (ع) و ایشان از پدرانشان از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود:
اسلام در ابتدای ظهورش غریب بود، بعد از این هم به همان حال بر میگردد و غریب میشود، پس طوبی (خوشا به حال) به غربای اسلام.
شیخ صدوق در توضیح این حدیث میگوید:
در ابتدای ظهور اسلام به جهت قلت تعداد مسلمانان، اسلام غریب بوددر آخرالزمان هم مسلمانان تعدادشان اندک است و آنها در اقلیت و غربت خواهند بود و بهشت و شجره طوبی در انتظار این مسلمانان است. زیرا همان گونه که مسلمین صدر اسلام بر آزار مشرکان صبر کردند، مسلمانان آخرالزمان هم در برابر کفر جهانی و ظلم و ستم آنان صبر کرده و دین خود را از دست نمی دهند.
محور دوستیها و جدائی دلها
امام رضا (ع):
فتنه ای کور( خیلی مبهم و پیچده) در راه است و ناگزیر فرا میرسد که هر خودی و دوست نزدیکی را سرنگون میکند. این فتنه زمانی است که شیعیان، سومین امام از نسل فرزندانم را گم کنند.
فتنه: یعنی امتحان سختی که انسان را میفریبد و ممکن است هر کسی در مقابل آن به لغزش درآید.
این امتحان آن چنان سخت است که دوستان و خواص را هم در معرض سقوط و انحراف قرار میدهد.
اندوه از بدعتها
امام رضا (ع) به نقل از رسول خدا میفرماید:
زمانی بر میآید که دل مومن در درونش آب میشود چنان که سرب و آتش ذوب میگردد. و این بدان جهت است که گرفتاریها و بدعتهایی در دینشان میبینند ولی قدرت دگرگونی آن را ندارند.
فتنه انگیزی در لباس دوستی
عالم آل محمد (ع) میفرماید:
برخی از کسانی که مودت و دوستی ما اهل بیت را دستاویز ساختهاند، زیان و فتنه انگیزیشان بر شیعیان، از دجال بیشتر است.
پرسیدند: ای فرزند رسول خدا ! چرا فتنه شان از دجال بیشتر است ؟
فرمود: زیرا با دشمنان ما مهر و مودت میورزند و نسبت به دوستان ما دشمنی و عداوت مینمایند. هرگاه چنین شد، حق و باطل به هم میآمیزد و حقیقت مشتبه گردیده در نتیجه انسان مومن از منافق باز شناخته نمی شود.
منکران ولایت
امام رضا فرمود:
هرگاه پسر امام جواد (ع) از دنیا برود، بعد از او چراغی ظاهر خواهد شد سپس مخفی خواهد شد ( یعنی امام عسکری) پس وای بر شک کننده بعد از او.
تا اینکه فرمود: چه حسرتی بزرگتر از این که افراد بسیاری به جهت شک و ضعف یقین و کمی ثبات از امر ولایت بیرون روند مگر اندکی از آنان
امام صادق (ع) در ضمن سخنان خویش میفرمایند:
وای بر شما ! امروز صبح کتاب جفر را مطالعه میکردم درباره مولودی تامل میکردم که از دیدهها غایب میشود و غیبت او طولانی میشود و عمرش دراز میگردد و در این زمان، مومنان آزمایش میشوند و به خاطر طولانی شدن غیبتش، دچار تردید میگردند و بسیاری از آنها مرتد میشوند و ریسمان اسلام را از گردن خود باز میکنند که خداوند عزوجل در این باره فرمود: ما مقدرات هر انسانی را چون طوقی بر گردن او مینهیم یعنی ریسمان ولایت را از گردن باز میکنند. پس تأمّل در اوضاع و احوال اینان باعث ناراحتی و
غصّه من شده است.
دلهای بی قرار
امیر المومنین (ع) فرمود: اگر طالب خلافت کشته شود و صاحب عصر روی گردان شود ( غایب) و قلبها در بی قراری بماند در آن حال دلهای پر برکت و دلهای بی برکت هویدا میشوند، آرزو کنندگان هلاک میشوند و مومنان چقدر کم هستند، گروهی همراه با آنان جهاد میکنند که همراه با رسول خدا (ص) در روز بدر جهاد کردند، نه کشته میشوند و نه از دنیا میروند.
منظور از قلوب بی قرار، همان دلهای شیعیان است که از این غیبت بی قرار و در حیرت هستند، بنابراین دلهایی که بر حق ثابت هستند، پر برکت میشوند و دلهایی که از آن سر پیچی کنند، به گمراهی و پوچی میگرایند که بی برکت هستند
امام رضا (ع) به نقل از رسول خدا (ص) میفرمایند: سوگند به خداوندی که مرا به حق بر انگیخت فرزندم قائم با عهد و پیمانی که خدا با من بسته است غیبت میکند تا جایی که اکثر مردم میگویند خداوند نیازی به آل محمد ندارد و گروهی نیز در ولادت او شک میکنند .
اندوه و حرمان
قال الرضا (ع):
« کَمْ مَنْ حَری مُؤمِنَة وَ کَمْ مِنْ مُؤمِنٍ مُتَأسِفٍ حَیْرانَ حَزینٍ عِنْدَ فِقْدانِ الماءِ المَعین »
چه بسیارند زنها و مردهای مومن که در گم کردن ما معین، دل سوخته و اندوهناک و سرگردان و ناراحت هستند .
حزن و اندوه آنها ، به خاطر محرومیت از آب گوارا است، آن جا که باید از این سرچشمه فیاض بهره گیرند و عطش عشق خود را فرو نشاند، آتش هست در وجود آنها شعله میدواند، که چرا او غایب است.
آخر الزمان، دوره ای است که شیعیان، از فقدان امام خود غمگین و افسردهاند خوشی از میان آنها رخت بر بسته و تلخی با زندگی آنها عجین شده است.
علی بن موسی (علیه السلام)در این باره چنین میفرمایند:
« یَبْکی عَلَیْهِ اَهْلِ السَّماءِ وَ اَهْلِ الأَرْضِ وَ کُلُّ حَرّی وَ حَرّانَ وَ کُلُّ حَزینٍ لهفان »
اهل آسمان و زمین و هر زن و مرد دلسوخته و هر غمگین و اندوهناکی بر او میگرید.
ثابت قدمان در آخرالزمان
حضرت رسول(ص) میفرمایند:
بالاترین مردم از لحاظ یقین، کسانی هستند که در آخرالزمان ،پیامبری را ندیدهاند و حجت خداوند از چشم آنها مخفی است و فقط به نوشته ای بر روی کاغذ ایمان آوردهاند.
سپس حضرت در ضمن روایتی دیگر مومنان منتظر را چنین توصیف میکند:
فقط کسانی بر اعتقاد به او (مهدی عج) ثابت قدم میمانند که خداوند، دلهای آنها را بر ایمان آزموده است .
حضرت رضا (ع) در رابطه با ایمان این افراد چنین میفرماید:
پس از غیبت و حیرتی که جز مخلصین کسی در آن استوار نمی ماند، کسانی که مباشر روح الیقین هستند و خداوند پیمان ولایت ما را از آنها گرفته و ایمان را در قلوبشان نگاشته و آنان را به واسطه روحی از جانب خود مؤید داشته است.
قال الرضا (ع)
افرادی که در علوم آل محمد رسوخ یافته و مراد از آن را دریافتهاند، خداوند آنان را به ثبات نعمت داده و به یقین گرامی داشته است.
ج) نابسامانیهای اجتماعی
امام رضا (ع):
هنگامی که فقر و نیازها بسیار شوند و مردم، همدیگر را انکار کنند و کسی برای حاجتی نزد برادرش برود، پس او را به غیر از ظاهری که قبلاً ملاقات کرده بود، ملاقات میکند و به غیر از کلامی که قبلاً از او شنیده بود، میشنود.
فتنههای بسیار سختی در نزدیکی ظهور اتفاق میافتد که از جمله آنها قطع رحم و بریدن خویشاوندان از یکدیگر است و باعث از بین رفتن حرمتها در بین دوستان میشود.
علی بن موسی الرضا (علیه السلام) میفرماید:
مردمان را فتنه ای کوبنده و آشوبی کمرشکن فرا میگیرد که پردهها برداشته و دوستیها و خویشاوندیهای از بین میرود و این هنگامی است که سومین امام از نسل فرزندم از دیدهها ناپدید شود.
اجرا نکردن احکام و حدود الهی
حضرت رضا (ع) فرمود:
هنگامی که قائم (عج) قیام کند به سه چیز داوری کند که احدی پیش از اوداوری نکرده است.
1ـ پیرمرد زانی را میکشد.
2ـ مانع الزکوه را میکشد .
3ـ برادر از برادر اظله ارث میدهد.
مضمون این حدیث بیانگر این مسئله است که در آخرالزمان احکام الهی تعطیل شده و احدی جرات اجرا کردن حدود الهی را ندارد.
علی (ع) میفرماید:
فقهاء آخرالزمان طبق آنچه دلشان خواهد فتوی میدهند و قضات به چیزی که نمی دانند حکم میکنند و بیشتر آنها به دروغ شهادت میدهند کسی که پول دارد، در نزد مردم عزیز و محترم است ولی شخصی که
بی پول باشد در نزد آنها زبون و حقیر است .
دشواری حفظ دین
در آن دوران پر مخاطره با امتحانات دشوار، مومنان حقیقی از افراد سست ایمان باز شناخته میشوند.
به تعبیر زیبای علی بن موسی (ع) که میفرمایند:
«یُفْتَنُون لَمّا یُفْتَنُ الذَهَب، یُخْلَصُونَ کَما یُخِلُ الذَهَبْ»
آزمایشی، همچون آزمایش طلا ، خالص شدنی مانند خالص شدن طلا.
بنا به گفته حضرتش (ع)، مومنان با تحمل سختیها، چون طلا گداخته شده و مانند طلای ناب از ناخالصیها پاک میگردند.
دشواری این امتحان به حدّی است که حتّی معتقدان به ولایت و امامت نیز ممکن است از لغزش مصون نباشند.
بر این اساس، امام رضا (ع) سفارش به صبر مینمایند.
«اِنَّ اللهَ ـ جَلَّ ذِکْرُه ـ اَخَذَ میثاقَ اَوْلِیائِنا بِالصَّبْر»
خداوند متعال، از اولیای ما برای شکیبایی بر حکومتهای باطل، پیمان گرفته است. تو نیز در برابر حکم پروردگارت شکیبایی پیشه کن.
مشتبه شدن حق و باطل
امام رضا (ع):
در این دوران، برخی در لباس دوستی اهل بیت، به فتنه انگیزی پرداخته که زیان آن از فتنه انگیزی کار دجال بیشتر است، چرا که با دوستی با دشمنان ما و عداوت نسبت به دوستان ما رفتار میکنند. هرگاه چنین کنند، حق و باطل به هم میآمیزد و حقیقت مشتبه گردید و در نتیجه انسان مومن از منافق باز
شناخته نمی شود.
تباهی علم و دانش
عالم آل محمد (ع) فرمود: هنگامی که دانش از میان شما رخت بر بندد، از زیر پای خود فرج را انتظار بکشید( این امر ناگهانی فرا خواهد رسید )
طلب پناهگاه
ثامن الحج(ع) فرمود: گویا با چشم خود شیعیانم را میبینم که هنگام رحلت سومین فرزندم در طلب پناهگاهی هستند ولی آن را نمی یابند.
پرسیدند: علت آن امر چیست ؟ فرمود: چون امامشان از دیدهها پنهان است.
کشتار دائمی
علی بن موسی (ع) فرمود: پیش از قیام قائم کشتاری خواهد بود که لحظه ای قطع نمی شود. پرسیدند؟ کشتار قطع نشدنی چیست؟
حضرت فرمود: کشتار مداومی که سرد نشود و از حِدَّت و شدت آن کاسته نشود.
مدعیان دروغین
امام رضا (ع):
از نشانههای ظهور آن حضرت ویرانی شام به هنگام برخود سر لشگر از زیر پرچمهای سفیانی، اصحاب و ابقع است.
این حدیث به افرادی تکرو، کجرو و فرصت طلب اشاره دارد که از جهت نسبت به اهل بیت (ع) منسوب هستند ولی برای به دست آوردن قدرت و حکومت به ادعاهای دروغین متوسل میشوند تا به این وسیله افراد مذهبی و تندرو را به طرف خود جذب کنند.
د) انتظار فرج
انتظار امید جهانی
در تمامی ادیان و مکاتب مختلف ، انسانها را به آینده نیک جهان و آمدن موعودی که بشریّت را از ظلم رهانیده و عدالت اجتماعی را برقرار میسازد نوید میدهند و تحقّق یافتن این عدالت جهانی به مفهوم دسترسی هر پدیده به حق خویش، بزرگترین فلسفه ظهور امام عصر است.
اندیشه پیروزی حق بر باطل برخلاف اندیشههای مأیوس کننده که از پیروان مکتب الحاد و مادّه گرایی نشأت میگیرد ، مورد تأیید همه فرق و مذاهب اسلامی است ، این اندیشه مقدّس در فرهنگ شیعی یک اصل الهی محسوب شده که در آیات قرآنی و روایات با قاطعیت تمام غلبه صالحان بر ستمگران را در طول تاریخ نوید داده است و از این ایده نوید بخش به عنوان انتظار فرج یاد شده است.
و یکی از مهّم ترین خضائص در اندیشه شیعی محسوب میشود که آن را از ایدههای مشابه در ادیان دیگر متمایز میسازد و اعتقاد به آن سبب امید به آینده و پویا ئی و تلاش در میان شیعیان شده است و نوعی راهگشایی به سوی آینده ، امید به سازندگی و دلبستگی به آینده ای طالع است.
معنای لغوی انتظار
نظر، نگاه کردن، برگرداندن و توجه دادن چشم ظاهر و چشم باطن برای دیدن و ادراک چیزیست، که مقصود از این عمل تامل و تحقیق درباره آن است.راغب گوید: نظر به معنی انتظار است . می گویند:
اِنْتَظَرْتُهُ وَ انْظَرْتُهُ یعنی آنرا به تاخیر انداختم
قل فانتظروا انی معکم من المنتظرین بگو پس منتظر باشید که من نیز با شما از منتظرانم (یونس 102)
فَاْعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتُظِرْ اِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونْ (سجده 30)
پس از ایشان روی برتاب و منتظر باش که آنها نیز در انتظارند.
معنای لغوی فرج
اَلْفَرَجْ وَ الْفُرْجِه: شکاف، شکافندگی میان دو شئ، مثل شکاف دیوار.
فَرَجَ: برطرف شدن غم و اندوه است گشایش.
واژه فرج به صورت جمع یا مفرد بطور استعاره برای مرزهای کشور و هر جائی که بیم ناک باشد و باید از دستبرد دشمن آن را حراست کرد بکار رفته است
اَلْفُرْجانْ: در کشورهای اسلامی مرزهای مرزداران ترک و سودان گفته شده است.
در آیه:
«اَفَلَمْ یَنْظُرُوا اِلَی السّماءِ فَوْقَهُم کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّناها وَ مالَها مَنْ فُرُوجْ»
آیا به آسمانی که از نظر مکانی و زمانی و جسمی و عددی و منزلت برتر از ایشان است، نمی نگرند که چگونه آن را بنا کرده و با ستارگان زینت داده ایم و حدودی مسدود وبسته ندارد و در آن شکاف و فاصله ای هم نیست.
انتظار شیعی
این امتیاز خاص موعود شیعی است، بدین معنا که موعود در ادیان دیگر چندان نشانههای مشخصی ندارد و تنها از یک تصور مبهم حکایت میکند با پژوهشی عمیق در احادیث و روایات اثبات میشود که این موعود موجود بوده و از خاندان پیامبر (ص) نسب برده و از فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) میباشد.
مذهب تشیع، تنها مذهبی است که رابطه میان خدا و خلق را برای همیشه نگه داشته است و اصل ولایت را همواره زنده و پابرجا میدارد.
زیرا مذهب یهود نبوت را که رابطه ای است، واقعی میان خدا و عالم انسانی در حضرت موسی (ع) ختم کرده، پس از آن به نبوت حضرت مسیح (ع) و حضرت محمد (ص) اذعان نموده است و رابطه مزبور را قطع میکند.
مذهب نصاری در حضرت مسیح (ع) متوقف شده، اهل سنت از مسلمین در حضرت محمد (ص) وقوف کردهاند و با ختم نبوت در ایشان دیگر رابطه ای میان خالق و خلق موجود نمی دانند.
تنها مکتب تشیع است که نبوت را به حضرت محمد (ص) ختم شده میداند، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل است بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده میداند.
رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الهی است و بعد از حضرت محمد (ص) به واسطه ولایت جانشینان وی زنده بوده و هست و خواهد بود.
وجود او حقیقتی است زنده که هرگز هیچ نظر علمی نمی تواند او را از خرافات به شمار آورد و از فهرست حقائق حذف نماید.
انواع انتظار
1ـ انتظار سازنده: یک آرزوی شورآفرین و آرمان بی نظیر است ، که در انسانها انگیزه ، امید و اندیشه نوآوری ایجاد مینماید.
انتظار سازنده، روح بدبینی و بدگمانی را از کالبد شیعیان زدوده در عوض آنان را خوش بین و امیدوار میسازد.
انتظار فرج، با تقوی و سازندگی قرین است نه با پلیدی و معصیت که در این صورت انتظار خود نوعی عبادت تلقی میشود.
اِنْتَظِروُا الْفَرَج وَ لَاتیأسُوا مِنْ روح الله، فَاِنَّ أَحَبَّ الأَعْمال عنداللهِ عزَّوجلَّ اِنْتِظارُ الْفَرَج مادامَ
عَلَیْه العَبْدُالمؤمِنْ.
منتظر فرج باشید و از رحمت الهی ناامید نگردید، پس به درستی که انتظار فرج محبوبترین اعمال نزد خداوند است، تا آنگاه که بنده مؤمن در انتظار است.
امام رضا (ع) از پیامبر نقل فرمود:
« اَفْضَلُ اَعْمالُ اُمَّتِی اِنْتِظارُ الْفَرَج »
افضل اعمال امت من انتظار فرج است
اگر «انتظار» به معنای امید و انتظار ظهور است پس ضد آن «یأس» به معنای ناامیدی است.
امام رضا(ع) میفرماید:
« ما أَحْسَنُ الصَبْر وَ اِنْتِظارُ الْفَرَج! مَا سَمِعْتُمْ قَولُ اللهِ تَعالی وَ ارْتَقَبُوا اِنّی مَعَکُم رَقیِب،
فَانْتَظِرُوا اِنّی مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرینِ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْر، فَاِنَّما یَجِیءُ الْفَرَجُ عَلَیَ الْیَأس وَ قَدْکانَ
الَّذیِنَ مِنْ قَبْلِکُمْ أصبَرَ مِنْکُم »
و چه نیکوست صبر و انتظار فرج، مگر نشنیده اید گفتار خدا را که فرموده است:
منتظر باشید که من نیز همراه شما منتظرم پس صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید که فرج بعد از یأس و نا امیدی خواهد آمد، اقوامی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند.
امام جواد (ع):
«اَفْضَلُ اَعْمالُ شِیَعتُنا اِنْتِظارُ الْفَرَج، مَنْ عَرَّفَ هذا الأَمْر فَقَدْ فَرَجَ عَنْهُ بِاِنْتِظارِهِ »
برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است، هر کس این امر را بداند و آنرا بشناسد، خداوند با همین انتظار برای آنها فرج عطا میفرماید.
روایات فراوانی با همین مضمون از ائمّه (علیهم السلام ) به نقل از پدران گرامی و جدشان پیامبر(ص) نقل شده است که نشانگر اهمیت فوق العاده این مسئله است.
انتظار ویرانگر
این نوع انتظار نوعی منفی نگری و مقاومت نکردن در مقابل ظلم و فساد و کجرویها و بدعتها است پیروان این نظریه معتقدند شر و فساد مقدمه ظهور است، آنگاه که ظلم جهان را فرا گیرد و باطل یکه تاز میدان گردد، امر ظهور واقع میگردد.
بر این مبنا این گروه با هر گونه جهاد و مبارزه مخالفت کرده و آنرا عامل تاخیر در امر ظهور میپندارند. این نحوه نگرش منفی از توجیه نادرست روایات ظهور نشأت میگیرد.
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند:
«یکونُ لِغِیبةِ حَیرَةٌ یَضِلُّ فیها اقوام و یَهتدی آخرون، اولئک خیارالاُمَّة مَعَ ابرار العِترَة»
در زمان غیبت او سرگردانی است که عده ای در آن گمراه و عده ای هم هدایت میشوند و آنها بهترین مردم هستد که همراه بزرگان عترت هستند.
امت اسلامی همواره با افکار و عقاید انحرافی روبه رو بودهاند، در عصر غیبت این افکار و انحرافات فزونی گرفته و حتی از جهاتی از دوران جاهلیّت هم خطرناکتر است ، بسیاری از احکام و عقاید اسلامی به فراموشی سپرده شده و تنها شمار اندکی از مردم از شرّ این انحرافات در امان هستند.
امام باقر (ع) نیز در این رابطه میفرمایند:
«یَخرُجُ بَعدَه غَیبةٍ و حَیرَةٍ لا یثبُتُ فیها علی دینه الاَّ المُخلِصون المُباشِرون لِروح الیقین، الذین اخَذَ الله میثاقَهُم بِوِلایَتِنا و کتَبَ فی قلُوبِهُمُ الایمانَ و اَیَّدهُم بِروحٍ مِنهُ»
قائم (عج) بعد از حیرت و سرگردانی ظهور خواهد کرد و فقط کسانی بر دین ثابت قدم هستند که مخلص باشند و با روح یقین همراه باشند، کسانی که خداوند برای ولایت ما از ایشان عهد گرفته است و ایمان را در قلبهای آنها حک نموده است و آنها را با روحی از جانب خود تأیید میکند.
آیا این قیام توسط حجت حق، پیش زمینه و آماده شدن جامعه اسلامی برای یاری حضرتش را میطلبد
یا خیر؟
ابوبصیر از حضرت صادق (ع) چنین نقل میکند:
«لِیُعِدّ اَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ الْقائِمِ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ لَو سَهْماً فَاِنْ عَلِمَ اللهُ ذلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ رَجَوتُ لَأَنْ یُنْسِأَ فی عُمْرِهِ حَتّی یُدْرِکَهُ وَ یَکُونَ مِنْ اَعْوانِهِ وَ اَنْصارِهِ »
لازم است بر هر کدام از شما که خویشتن را مهیا سازید اگر چه به آماده کردن یک تیر باشد. پس وقتی که خداوند این آمادگی را در شما ببیند امیدوارم به شما مهلتی مرحمت کند و ظهور آن سرور را درک نمایید.
امام رضا (ع) از رسول خدا (ص) روایت کردند که دنیا تمام نمی شود تا وقتی که مردی از اولاد حسین در امر امت من قیام نماید و او زمین را پر از عدل و داد میسازد همانطور که پر از ظلم و جور شده است.
امام خمینی (ره) در تبیین مفهوم انتظار ویرانگر چنین فرمود: «از غیبت صغری تاکنون چند هزار سال می گذرد و ممکن است صدها هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و ظهور منسوخ شدن اسلام است.»
امام رضا (ع) میفرمایند:
«اِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ ذِکْرُهُ- اَخَذَ میثاقَ اَوْلِیَائِنا بِالصَّبْرِ عَلی دَوْلَةِ الْباطِلِ. وَاْصبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ.»
خداوند متعال، از اولیای ما برای شکیبایی بر حکومت های باطل، پیمان گرفته است. تو نیز در برابر حکم پروردگارت شکیبایی کن.
امام صادق (ع) میفرمایند:
«اِنَّما هَلَکَ النّاسُ مِنْ اِسْتِعْجالِهِمْ لِهذاَ الْأَمْر، اِنَّ الله لا یَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبادِة. اِنَّ لِهذاَ الأَمْرِ غَایَةً یَنْتَهَی اَلَیْها، قَدْ بَلَغُوا لَمْ یَسْتَقْدِموُا ساعَةً وَ لَمْ یَسْتَأخِروُا.»
مردمی که برای ظهور او عجله کردند، هلاک شدند. خداوند به خاطر عجله بندگانش عجله نمی¬کند. برای ظهور، زمانی تعیین شده که باید این زمان به انتها برسد.
ه) وظایف شیعیان در زمان غیبت
1ـ معرفت و شناخت امام
امام رضا:
« مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعرِفُ اَئِمَّتَهُ ماتَ مَیَّتَهُ جاهِلَّیهً»
هرکس بدون شناخت نسبت به امامان خویش بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.
هدایت و معرفت دینی، تنها از رهگذر شناخت امامان میسر میباشد و این معرفت، فراتر از شناخت نام والقاب و تاریخ ولادت و... آنها ست. باید در شگفتیها و اسرار حیات آنها اندیشه کرده، حقایق را در لابه لای فرمایشات آنها بدست آورد. اهداف والای آنها را مطالعه نموده و آنها را اسوههای زندگی برگزید.
تدبر در شناخت آنها، تعبد آفرین است و روح انسان را با روح عبادت و بندگی خدا قرین خواهد ساخت. چرا که اطاعت از امام زمان، عین اطاعت از ائمه و اطاعت از پیامبر و خداست. پس گویا آن حضرت، خود نمونه تمام عیار دین است که در یکی از زیارت، با همین عنوان به حضرتش سلام میدهیم:
« السلام علی الدین الانور »
( زیارت سرداب مطهر) سلام بر دین به ما رسیده و پیروی از این دین و حرکت در مسیر ولایت آن حضرت، به شیعیان مقام همدمی و رفاقت، پیامبران و شهیدان میبخشد که امام رضا در این باره میفرمایند:
«حَقُّ عَلَی اللهِ اَنْ یَجْعَلَ وَلِیَّنا رَفیقاً لِلنَّبیینَ وَ الصِّدیِقینَ وَ الشُّهَداءَ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقا»
بر خداوند است که دوستان ما را که به حق به مقام ولایت و معرفت ما نایل شدهاند، همدم و رفیق پیامبران راستگویان، شهیدان و شایستگان قرار دهد و آنان نیکو رفقایی هستند .
ایمان و عمل صالح
حضرت رضا (ع) درباره حقیقت ایمان میفرمایند:
«لایَسْتَکْمِلُ عبد حَقیِقَةُ الاِیمان حتَی تکونُ فیه خصالٌ ثلاث.»
هیچ انسانی به حقیقت ایمان راه نمی یابد مگر در پرتو سه خصلت:
التَفَقُه فِی الدَین.
1ـ شناخت و ژرف نگری در دین
وَ حُسْنُ التَقْدیرِ فِی المَعیشَةِ.
2ـ برنامه ریزی صحیح در ادامه زندگی
وَالصَبْرُ عَلی الرَّزایا.
3ـ شکیبایی بر سختیها
امام رضا (ع) فرمودند:
«لا تَدْعوُا العَملِ الصّالِح وَالاِجْتِهاد فِی العِبَادَةِ اِتِکّالاً عَلی حُبِّ آل مُحمَد (علیهم السلام) لا تَدْعُوا حُبَّ آل محمد (صلی¬الله علیه و آله وسلم) وَ التَسْلیم لِاَمْرِهِم اِتّکالاً عَلَ العِبادَةِ فَاِنَّهُ لایَقْبَلُ اَحَدُ هُما دُونَ الآخَر.»
عمل صاحل (نیک) و تلاش و کوشش در عبادت الهی را با تکیه کردن به محبت اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) رها نکنید و محبت (مودت) به ائمه (صلوات الله) و مطیع شدن در مقابل اوامر ایشان را به خاطر انجام عبادات رها نکنید که این دو اصل هر کدام بدون دیگری (در درگاه الهی) پذیرفته نمی گردد.
3- یاد و محبت امام
امام رضا درباره آیه (یونس/58):
«قُلْ بِفَضلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَلِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ یَجْمَعُونَ »
مقصود این است که به دوستی پیامبر و خاندان او باید شادمان باشند که آن بهتر است از دنیایی که آنها جمع کنند.
امام رضا (ع) به نقل از امیرالمومنین (ع):
هرکس دوست دارد خداوند را ملاقات کند در حالی که ایمانش کامل و اسلامش نیکو باشد، محبت حجت نتظر صاحب الزمان را پیشه خود قرار دهد که او و دیگر پیشوایان، چراغهای روشن در تاریکیهای زندگی و امامان هدایت و نشانههای تقوایند، من برای هر که آنان را دوست بدارد و ولایتشان رادارا شود، از سوی خدای تعالی را بهشت ضمانت میکنم.
امام رضا (ع) می فرماید: اهل آسمان و زمین و هر زن و مرد دل سوخته و هر دل غمین و اندوهگین بر آن حضرت گریه میکنند.
خداوند محبت به اهل بیت را بر همگان لازم دانسته و آن را اجر و پاداش رسالت عنوان فرموده است
« قُل لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ اَجراً اِلاَّ المَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی ( شوری /23)»
واین نیست مگر آن که بهره و منفعت آن، برای خود مردم لحاظ میشود.
« قُلْ ما سَألْتَکُمْ مِنْ اَجرٍ فَهُوَ لَکُم (سبا /47). »
چه اینکه با محبت به آن اسوههای پاکی، زمینههای اطاعت آنها فراهم شده و راه هدایت و کمال
هموار میگردد.
بر این اساس، کلام امام زمان که فرمودند:
« فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امرئ مِنْکُمْ بِما یَقرَبُ بِهِ مِنْ مُحِبَّتِنا »
پس هر یک از شما باید به آنچه که او را به مقام محبت ما نزدیک میکند، عمل نماید.
از آن جهت است که انجام اعمال شایسته ما، مقدمه ای برای افزون ساختن محبت و تقرب ما به آن مقام الهی میباشد، وظیفه ای خطیر برای شیعیان به شمار میآید.
4- انتظار عاشقانه
انتظار فرج، با تقوی و سازندگی قرین است نه با پلیدی و معصیت که در این ورطه این انتظار خود نوعی عبادت تلقی میشود.
از جمله برکات انتظار، گشایش در کار است. امام رضا(ع) میفرمایند:
«اَلَیسَ اِنْتِظارُ الفَرَجِ مِنَ الفَرَج؟ اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلُّ یَقُولُ: فَانتَظِرُوا اِنّی مَعَکُمْ مِنْ المُنْتَظِریِنَ
(اعراف/71) »
آیا انتظار فرج، خود بخشی از فرج نیست؟ خدا میفرماید: پس انتظار بکشید که من هم با شما در انتظارم.
امام رضا (ع) از پیامبر نقل فرمود:
« اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِی اِنْتِظارُ الْفَرَج »
افضل اعمال امت من انتظار فرج است .
5- تَولّی وَ تَبَرّی
امام رضا (ع):
« شیعَتُنا الْمُسْلِمُونَ لِاَمْرِنا اَلاخِذُونَ بِقَولِنا الَمُخالِفُونَ لِاَعْدائِنا فَمَنْ لَمْ یَکُن کَذلِکَ فَلَیْسَ مِنّا»
پیروان ما کسانی اند که به امر ما گردن مینهند و به گفتار ماعمل میکنند و با دشمنان ما مخالفت میورزند پس هر که چنین نباشد از ما نیست .
امام رضا در باب محیت به آل محمد به مردی مسنی که میخواست برای تبرک دست خطی از امام بگیرد فرمودند:
« دوستدار آل محمد باش، اگر چه فاسق باشی ودوستدار دوستان ایشان باش، اگر چه آنها فاسق باشند »
امام در باب بیزاری جستن و عدم معاونت دشمنان، به سلیمان بن جعفر جعفری فرمودند:
« ای سلیمان، وارد شدن به دستگاه دشمنان و کمک به آنها و کوشش در تامین نیازهایشان، معادل کفر است و توجه عمدی به ایشان، در زمره گناهان بزرگی است که آتش و دوزخ، سزای آن است .»
6-تقیه و صبر
امام رضا (ع) فرمودند:
«ما اَحْسَنَ الصَّبرَ وَ اِنْتِظارُ الفَرَج..... فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ»
و چه نیکوست شکیبایی و انتظار فرج.... پس بر شما باد به شکیبایی .
منتظر، در سنگر صبر، امکانات خود را برای روز ظهور ذخیره میکند و با بسیج نیروها، به دشمن حمله ور میشود. آنچه مسلم است اینکه غافل ماندن دشمن و مستور سازی سنگر و اختفاء رزمنده از جمله لوازم موفقیت و پیروزی در این نبرد است که بر طبق روایات باید در این عصر، بر مبنای تقیه صورت گیرد.
تقیه، دژ پایدار و بلندی است که بین مومنان و دشمنان خدا، سدی نفوذ ناپذیر میسازد
امام رضا اهمیت جایگاه تقیه برای شیعیان در عصر غیبت را در حد یک وظیفه قلمداد کرده می فرماید:
عَلَیْکُمْ بِالتَقیهَ، فَاِنَّهُ روِی «من لاتقَیة له لادین له» وَ رُوِیَ «تارِکُ التَقِیة کافِرٌ» «اتقّ حیثُ لایتّقی، التقیّة دین مُنْذٍ أَوَّلَ الدَهرالی آخر.» « مَنْ تَرَکَ التَّقِیَّةَ قَبَلَ خُرُوجِ قائِمِنا فَلَیسَ مِنّا »
هر کس که به کلی قبل از مقام قائم، تقیه را ترک کند از ما نیست.
اما تقیه یک شیوه حفاظتی در برابر دسیسههای دشمنان است که به معنای « دست از تکاپو کشیدن » و « همدستی با دشمنان » نیست، بلکه استفاده از اصل غافلگیری دشمن و استتار فعالیتها میباشد.
بنابر کلام امام رضا (ع) تقیه امر مسلمی در دوران غیبت است که برای آماده سازی نیروها درجهت نصرت امام زمان لازم است.
ایشان در بیانی دیگر، تقیه را همطراز تقوی معرفی کردهاند: آنجا که ذیل آیه
« اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ اَتْقاکُمْ ( حجرات/13)»
میفرمایند:
« اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ اَعْمَلَکُمْ بِالْتَقِیَهُ»
گرامی ترین شما نزد خدا، کسی است که بیشتر به تقیه عمل کند.
سپس از آن حضرت سوال شد که تا کی باید تقیه کرد؟
فرمود: «تا روز ظهور قائم ما اهل بیت و هر کس قبل از قیام او تقیه را ترک کند از ما نیست »
در این حدیث اتقاکم به تقیه کننده ترین فرد تفسیر شده است. زیرا هر دو از یک ریشه و به معنی نگهداری است. تقوی یعنی، عملی که موجب نگهداری انسان از عذاب باشد، تقیه نیز عملی است که موجب میشود انسان از مکر و کینه دشمنان حفظ شود.
همچنین امام رضا (ع) از جمله راههای رهایی از فتنه آخر الزمان را کناره گیری از مردم و
سکوت بر میشمردند.
«یَأتی عَلَی النّاسِ زَمانٍ تَکُونَ العافِیَه مِنْهُ عَشَرَة اَجْزاءِ تِسْعَةَ فِی اِعْزالِ النّاسِ وَ واحِدٍ فِی الصُمْتِ »
زمانی بر مردم آید که طلب عافیت و سلامت جستن در ده جزء است، نه آن در کناره گیری از مردم و یکی در خاموشی و سکوت است.
قال امام الرضا (ع):
«اِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْه: اَلْحِلم وَالعِلْم، وَالصُّمْت بابٌ مِنْ اَبْوابِ الحِکمْةَ. اِنَّ الصُمتْ یَکْسِبُ المُحِبّة، اِنّهُ دَلیلُ عَلی کُلِّ خَیر.»
حضرت رضا (ع) فرمود: از نشانه های زیرکی و بردباری و دانش است. و سکوت دری از درهای حکمت است. به درستی که سکوت جلب محبت می کند و قطعاً راهنمای بر هر خیری است.
توصیه های اخلاقی امام رضا (ع) به امت
امام رضا (ع) فرمودند:
«اِیَاکُمْ وَ الْحِرض وَ الحَسَدْ فَاِنَّهُما أَهْلَکا الأمَمِ السَالِفَه، وَ اِیّاکُم وَ البُخْل فَاِنَّها عاهَةٌ لاتَکُونَ فی حُرّء ولا هُؤمِنٍ، اِنَّها خلاف الایمان.»
از حرص و حسد بپرهیزید، زیرا این دو خصلت موجب هلاکت امت های پیشین شده است و از بخل بپرهیزید زیرا این خصلت آفتی است که در شخص مؤمن و آزاد نباشد و به درستی که (صفت بخل) مخالف ایمان است.
فرمودند:
« الغضب مِنْتاجُ کُلِّ شرّ. »
خشم دری است به روی همه زشتیها.
حضرت رضا (ع) فرمودند:
« عَلَیْکُمْ بِالصّدق وَ اِیَاکُمْ وَ الْکِذْب فَاِنَّهُ و لا یُصْلِحُ اِلاّ لِاَهْلِه »
بر شما باد به راستی و برحذر باشید از دروغ به درستی که این خصلت شایسته نیست مگر برای اهلش.
احترام و ادب ( تجلیل از مقام او )
امام رضا، هنگام ذکر نام « قائم » از جای برخاسته و به نشان تواضع و احترام به ساحت مقدسش، دست بر سر نهاده و برای فرجش دعا میفرمود.
این کار علاوه بر احترام به مقام والای آن امام همام، خود اعلام آمادگی در جهت جامه عمل پوشیدن آرمانهای مقدس و قیام جهانی او به شمار میرود.
دعا برای ظهور امام عصر (ع) (به حسب زمان و مکان)
ائمه علاوه بر تقیه خود به دعای برای امام زمان، پیروان خویش را نیز به آن ترغیب میفرمودند امام رضا همواره به دعا برای آن حضرت فرمان میدادند.
و خود وجود مقدس امام عصر نیز به پیروان خوددستور دادهاند:
« وَ اَکْثَرُ وَ الدُّعاءَ تَعْجیِلِ الْفَرَجْ فَاِنْ ذلِکَ فَرَجُکُم »
برای تعجیل در امر فرج بسیار دعا کنید، زیرا گشایش شما در آن است.
حاجات بزرگ را روا میسازد و آن روز زیادتی رحمت است. خداوند در آن روز، افرادی را از عذاب آتش رها میسازد. هر که حق و حرمت چنین روزی را ادا کند، خدای تعالی بر خود حتم و لازم داشته است که او را از آتش جهنم آزاد کند.
اگر چنین کسی در آن روز یا شب بمیرد، شهید مرده است، و در هنگام محشور شدن در امان است. و هرکس حرمت این روز را کوچک شمارد، و حق آن را ضایع کند بر خداوند سزاوار است که او را در جهنم قرار داده مگر آنکه توبه نماید. در بسیاری از روایات، به تأثیر زمان خاص در استجاب دعا، اشاره شده است.
حضرت رضا (ع) از اجدادش، از پیغمبر (ص) چنین نقل می کند:
بدون شک روز جمعه سید ایام است. خداوند در آن روز حسنات را دو برابر میکند.گناهان را میآمرزد. درجهها را بالا میبرد.دعاها را مستجاب میکند. اندوهها را برطرف مینماید.
طبق روایتی که در کتاب کامل الزیارت آمده است:
یکی از مکانهای مقدسی که دعا کردن در حق حضرت حجت (عج) سفارش شده است حرم امام رضا (ع) است.در این روایت چنین آمده است: بعد از نماز برای هریک از امام معصوم (علیهم السلام)
دعای زیر خوانده شود:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی حُجَّتکَ وَ وَلیّکَ وَ الْقائِم فی خَلْقِکَ، صَلوةً نامِیَةً، باقِیَةً، تُعَجِّلُ بِها فَرَجَهُ، وَ
تَنْصُرُهُ بِها...»
خداوندا! بر حجت و ولیت و قائم در آفرینشت درود بفرست. درودی روزافزون و پایدار که با آن فرجش را زودتر برسانی، و به آن پیروزش گردانی.
زندگانی امام زمان (عج) در نگاه امام رضا (ع)
«بابی و اُمّی سمّی و شبیهی و شبیهُ موسی بن عمران، علیه جلابیت النور تیوقدُّ
مِن شُعاع القُدس»
پدر و مادرم فدای او که هم نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است و هالهای از نور از شعاع قدس او را احاطه کرده است.
امیرمؤمنان علی (ع) سیمای تابناک آن حضرت را چنین توصیف میفرماید:
«المهدی اقبل، اجعد، هو صاحب الوجه القمر، والجبین الازهر، صاحب الشامة و العلامة...»
مهدی دیدگانی مشکی، موهایی پرپشت، چهرهای چون ماه تابان، پیشانی باز و درخشان و خالی (بر گونة راست) و نشانی (در میان دو کف) دارد.)
امام باقر (ع) در توصیف هشتمین فرزند از نسل مبارک خود میفرماید:
«وجهه کوکبٌ درّی شرب بحمره»
چهره او چون ستارهای درخشان و سرخ فام است.
امام صادق (ع) در مورد آن خورشید فروزان چنین میفرمایند:
«حسن الوجه، آدم، اسمر، شرب بحمره»
ااو صورتی زیبا، گندمگون و آمیخته به سرخی دارد.
و عالم آل محمد حضرت رضا (ع) در توصیف سمای دلربای آن باقیماندة الهی در روی زمین میفرمایند:
«علامته ان یکون شیخ السّن، شابُّ المنظر، حتّی ان الناظر الیه لیحسبُهُ ابن اربعین سنه اَو دونها»
نشانه او این است که از نظر سنّی پیر ولی از نظر سیما بسیار جوان است چنانچه که هرکس او را ببیند چهل ساله یا کمتر تصوّر میکند
امام رضا (ع) در توصیفی دیگر از آن امام همام میفرمایند:
«پدر ومادرم فدای او که هم نام جدّم رسول خدا و شبیه من است»
و چون نام آن حضرت را در حضور ایشان میبردند، به احترام او میایستاده و دستان مبارکشان را بر سر مینهاده و میفرمودند:
«خداوندا در فرج او تعجیل فرما و خروج و قیام او را آسان نما»
این قطرهای از دریای فضائل و کمالات آخرین محبّت خدا بود که با کلمات نورانی آباد طاهرینش
به تصویر کشیدیم.
شناخت معرفی حقیقتی از اشیاء موجب کشش و جذب یا دفع انسان از آن شئی است و شناخت و معرفت مهمترین و اصلیترین عامل کمال انسان محسوب میشود.
این کلمات گهربار خاندان وحی برای توجه دادن مردم به سوی آن حضرت و شناساندن آن یوسف زهرا ایراد شده است.
رسول خدا (ص) خطاب به وصّی و جانشین خود امیرمؤمنان میفرماید: «پس از من فتنهای کرکننده و سخت ایجاد میشود که در آن شخص برگزیده و زیرک هم سقوط میکند و این در زمانیست که شیعیان تو پنجمین نفر از امام هفتم که همه از فرزندان تو هستند را گم میکنند برای فقدان او اهل آسمان و زمین غمگین میشوند و چه بسیارند زنان و مردان باایمانی که در هنگام غیبت او متأسف و حیران هستند، پدر و مادرم فدای او باد که هم نام من و شبیه من است...» وقتی او بیاید پرندگان در آشیان خود شادمان گشته و راهیان دریا جشن میگیرند، چشمهساران میجوشند و زمین چندین برابر محصول خواهد داد. خداوند به وسیلة مهدی بر امت گشایش میدهد و قلبهای بندگان را آکنده از عبادت و اطاعت میسازد و عدالت را بر همه جا میگسترد . خداوند به سبب او دروغ را ریشهکن ساخته و ستمگری و درندگی را محو مینماید و طوق بندگی و ذلّت برای غیر خدا را از گردن مردمان برمیدارد. ساکنان آسمان و زمین او را دوست میدارند، آسمان باران فرو میفرستد و زمین گیاهان خود را میرویاند... مردگان آرزوی حیات میکنند تا عدل و آرامش را ببینند و خیر و برکات اهل زمین را تجربه نمایند. ...
در آن زمان همة امت مانند زنبوران عسل که به ملکه خود پناه میبرند به آغوش او پناهنده میشوند و خداوند زمین را به وسیله او در عالم میگستراند و خفتهای بیدار نمیگردد و خونی ریخته نمیشود.
رفاه و آسایش پدید میآید که نظیر آن پیش از این نبوده و مال و ثروت آنچنان وفور مییابد که هرکس نزد آن حضرت بیاید، فوق تصور تصورش دریافت میکند و اموال چون سیل جریان مییابد و هیچ کس فقیر نمیماند و مردم برای صدقه دادن فقیری نمییابند.
آری او ذخیرة الهی، برای تحقق بخشیدن به وعدههای خداست و اوست که با دست باکفایت خویش همه خوبیها و خیرات و برکات و زیبائیها را به اهل زمین ارمغان خواهد داد.
1) مشخصات آن حضرت
نام مبارک (م ح م د) است که رسول خدا (ص) فرمود: نام او نام من و کنیه او کنیه من است.
کنیه مسلم آن حضرت ابوالقاسم است ولی در میان شیعیان به اباصالح نیز اشتهار دارند.
لقب: القاب آن حضرت بسیار است، محدث نوری که از متون اسلامی 182 لقب برای آن حضرت جمعآوری نموده و دربارة هر کدام روایت یا شرح و علّت تسمیه ذکر نموده است که ما در بخشی مستقل آن را آوردهایم. از جمله القاب ایشان عبارتند از: مهدی، منصور، قائم به امرالله، حجةالله، ولیالله، صاحبالامر، صاحبالزمان، المنتقم، بقیةالله، نورالله، وجهالله، عینالله، خلیفةالله، بابالله، میثاقالله، وعدالله، داعیالله، مضطّر، ثائر، مهتدی، تقی، نقی، رضی، زکی، صابر، شکور، قطب، مجتهد، غوث، غوثالفقراء، صاحبالرجعة، صاحبالعصر، قائم، عصر، غریم، صاحبالدولةالزهراء، قیّمالزهرا، قیّمالزمان، کاشفالغطاء، خلفصالح، بقیةالانبیاء، خاتمالائمه، خاتمالاوصیاء، حاشر، خُنّس، الجوارالکنّس، حجةالله، سدرةالمنتهی، ساعة، ابوتراب، ابوابراهیم، ابوجعفر، ابولحسن، ابومحمّد، ابوعبدلله، اصل، احمد، باسط، قابض،برهانالله، مسیحالزّمان، میزان الحق، لسانالصدق، لوای اعظم، ماءمعین موعود، یعوبالدین.
علاوه بر آنها به القاب دیگر و توضیحات مختصر آنها از نجمالثاقب ج 1 توجه نمائید:
نور آل محمّد، شرید، طرید، موتور، وادث، ناقور، مأمول، مفرّجاعظم، مضظر، ناطق، نهار، موعود، منتقم، مهدی، مؤمّل، عبدالله، منتظر، ماءمعین، بئرمعطّلة، بلدالامین، قائم، فجر، صاحبالامر، صاحبالغیبة، صاحبالرجعة، صاحبالدّار، صاحبالناحیة، صاحبالعصر، بقیةالانبیاء، صاحبالکرةالبیضاء، صمصامالاکبر، صبحمسفر، صدق، صراط، ضیاء، ضُحی، جنب، طالب التُراث، احسان اذن سامعه، ایدی، بقیةالله، حاشر، قابض، فردوسالاکبر، لندیطارا، واقیذ، بهرام، بنده یزدان، پرویز، اوقیدمو، ایزدشناس و ایزدنشان، ایستاده، کیقباد دوم، خسرو، خجسته، خداشناس زندافریس، سروش ایزد، فیروز، فرخنده، فیذموا، وهوهل، خلف و خلف صالح، خلیفةالله.
در کشف الغمه روایت شده از رسول خدا (ص) که فرمودند:
«مهدی خروج میکند در حالی که بر سر ابری است و در آن منادیی ندا میکند که: این مهدی خلیفة الله است او را پیروی کنید.»
همچنین از آن جناب روایت کرده که فرمودند:
«بدرستی که او خلیفة الله مهدی است»
پدر و سلسله نسب آن حضرت: حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین شهید بن علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین (علیهم السلام ) مادر آن حضرت: نرجس (ملیکه) دختر یشوعا، نوادة قیصر روم که چون شاهزاده بود، به سوسن و صیقل و حکیمه نیز ملقّب شده است.
سال تولد: بنا بر مشهور در سال 255 یا 256 هجری قمری موافق با عدد کلمة نور متولد گشت.
محل تولد: شهر سامرا در منزل پدری که اکنون صحن و حرم عسکریین (علیهماالسلام) است.
ساعت تولد: در سحرگاه شب جمعه نیمه شعبان توسط عمّه پدرش حکیمه خاتون از شکم مادر متولد گردید.
خصوصیات حمل و ولادت: حمل ایشان تا زمان تولد مخفی ماند، مانند حمل موسی بن عمران (ع)، به طوری که تا لحظه تولد کسی از آن اطلاع نیافت، حتی قابلههای متخصص (معتمد خلیفه عباسی که برای اطلاع از حمل بانوان حرم گماشته شده بودند.)
نرجس خاتون مادر حضرت میفرمود: فرزندم در شکم با من سخن میگوید! لیکن حکیمه خاتون هیچ اثری از حمل در نرجس خاتون ندیده بود تا وقتی که صبح نزدیک شد و نزدیک بود که شکی در ایشان عارض شود، ناگاه صدای برادرزادة خود را شنید که فرمود: «عمّه شک نکن، سوره قدر را بخوان! و چون سوره قدر را تلاوت کرد صدای جنین از رحم مادر به تلاوت سوره بلند شد و ناگهان نوزاد متولد گشت و نوری از وجود مقدسش ساطع شد که چشمهای او را خیره نمود.
آگاه نوزاد به سجده افتاد و شهادتین را بر زبان جاری ساخت و بر امامت پدران خود شهادت داد و چون به خود رسید فرمود:
«خداوندا وعدة مرا منجّز فرما و امرم را تمام کن و مرا ثابتقدم نما و زمین را به وسیلة من از قسط و عدل آکنده ساز.»
دوران تربیت: تا سال 260 هجری قمری یعنی حدود پنج سال یا چهار سال و چند ماهی از سن شریفش در کفالت پدر بزرگوارش گذشت، به روحالقدس سپرده شده بود و در این مدت میزیست، مگر بعضی از خواص که از ولادتش اطلاع داشته و در دوران خردسالی ایشان را دیده بودند.
ابتدا امامت: از امام باقر (ع) با چندین سند روایت شده است که فرمودند: «این امر نمیشود مگر در گمنامترین و کمسالترینها.»
کم سن و سالترین امام حضرت مهدی (ع) در حدود پنج سالگی امامت را از پدر بزرگوارش تحویل گرفت، در سال 260 هجری قمری که پدر بزرگوارش به زهر معتمد عباسی شهید شد، امامت به او انتقال یافت.
سن مبارک آن حضرت: عمر آن حضرت هماکنون که سال 1430 هجری قمری است یک هزار و صد و هفتاد و پنج سال میباشد، اما زمانی که ظهور میکند در سن کمتر از چهلسالگی به نظر خواهد آمد و گذر زمان مکان در وجود ایشان اثری نخواهد داشت.
قامت: ایشان جوانی چهارشانه و کشیده قامت است که نه بلند بالا و نه کوتاه قامت میباشد.
صورت: خوشرو و درخشنده به طوری که نور رویش بر سیاهی موی ریش و سر غالب آید و همچون ستارهای درخشان است.
گونه و خال: دو گونة ایشان روان و بدون برآمدگی و بر گونة راستش خال سیاهی است.
پیشانی: گشاده پیشانی، صاف و روشن.
ابروان: گشاده ابرو، باریک و کشیده و نزدیک به هم اما ناپیوسته.
چشمان: چشمانی سیاه و درشت و فرورفته با پلکهایی درخشنده.
بینی: کشیده و بالاآمده با مختصر برآمدگی در میان.
دندانها: دندانهای سفید و مرتب، گشاده و به هم پیوست.
رنگ سیما: سفید و درخشان، با هالهای سرخفام.
رنگ بدن: گندمگون و سبزة مایل به سفیدی.
مو و رنگ آن: رنگ موهای سر و ریش سیاه، اما نور صورت، غالب بر سیاهی موهاست، در کودکی موهای سر سیاه و درخشنده و مجعد اما نه زیاد درهم پیچیده که تا نرمة گوش آویزان و بر روی دوش ریخته و از وسط دارای فرق بوده است.
سرمبارک: گرد و مدّور.
سرشانه و مابین دو شانه: استخوان سرشانه نرم و بزرگ و سردوش پایین افتاده و میان دو شانه پهن و گشاده.
علامت: میان دو شانة آن حضرت از سمت چپ خالی است برخلاف رنگ بدن و در زیر دو شانه برگی مانند برگ یاس است.
بازو: بر بازوی راست او این دو آیه نوشته شده:
«جاءالحَقُّ و زَهَقَ الباطِلُ إِنَّ الباطِلَ کانَ زَهوقاً و تَمَّت کَلِمَةُ رَبِّکَ صدقاً وَ عَدلاً لامُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الحَکیمُ »
دستها: کف دست آن حضرت پهن و بزرگ است.
سینه: سینهای فراخ و پهن دارد.
شکم: کمی برآمده به شکلی زیبا و متناسب.
پاها: دو پای ایشان پهن و پر گوشت و بر ران پای راست خالی برخلاف رنگ بدن است.
زانوان: زانوهایی رو به جلو آمده و بزرگ.
قدرت بدنی: قوه او آنچنان باشد که اگر اراده کند بزرگترین درخت را از جای برکند و اگر میان کوهها صیحه برآورد، سنگها از جا کنده و پاشیده شود.
2) علائم امامت
امام هام علی بن موسی الرضا (ع)، بیشترین علامات امامت را در حدیثی نورانی ذکر کردهاند که ما خلاصهای از آن را ذکر میکنیم :
1- پاک و مطهر و ختنه شده متولد شد.
2- چون از شکم مادر به زمین آید بر دو کف دست خود قرار گرفته و شهادتین گوید.
3- محتلم نشود.
4- چشم او بخوابد و دل او بیدار باشد.
5- او را سایه نباشد.
6- خمیازه نکشد.
7- پشت سر را درست مانند روبهرو ببیند.
8- از همه مردم به احکام خدا عاملتر است.
9- از همه بردبارتر است.
10- عابدترین مردم است.
11- حکم او از همه برتر و صحیحتر است.
12- از همه پرهیزکارتر است.
13- از همه مردم شجاعتر است.
14- از همگان بخشندهتر است.
15- تواضع او در برابر خدا از همه بیشتر است.
16- به هرچه امر کند از دیگران عاملتر است.
17- از آنچه نهی کند، از همه ترککنندهتر است.
18- به مردم از خویشان مهربانتر است.
19- دارای معجزه است.
20- فرشتگان با او سخن میگویند (محدّث است.)
21- مستجاب الدعوه است.
22- سلاح و شمشیر جدّش در نزد اوست.
23- زره پیامبر (ص)، بر قامت او متناسب است و بر تن دیگران یک وجب کوتاه یا بلند میباشد.
24- مصحف فاطمه (س) نزد اوست.
25- صحیفة جامعه نزد اوست.
26- جفر اکبر و اصغر در نزد اوست.
27- صحیفهای که نام شیعیان تا روز قیامت در آن ثبت است همراه اوست .
3) آثار و موادیث انبیاء
تابوت آدم و عصای مویس را از دریاچه طبریه بیرون خواهد آورد و با آن همان خواهد کرد که موسی
با فرعون کرد
همچنین کتابهای انبیاء سابق را از غاری انطاکیه بیرون خواهد آورد و میان یهود با تورات و میان مسیحیان با انجیل و میان اهل زبور به وسیله زبور حکم خواهد کرد
الواح موسی (ع) را هم از درهای در راه یمن و از زیرسنگی بزرگ بیرون خواهد آورد.
پیراهن یوسف را به همراه دارد.
خاتم سلیمان که با نظر در آن جن و انس و پرندگان به دور او جمع میشدند همراه اوست.
4) نشانههای رسول خدا و امیرمؤمنان (ع)
1- بیرقی که جبرئی در روز بدر آورد.
2- پیراهنی که رسول خدا (ص) در روز احد پوشیده بود و هنوز آثار خون در آن است.
3- عمامة سحاب
4- زره پیامبر (ص) که کاملاً اندازه ایشان است.
5- انگشتر پیامبر (ص)
6- عصای پیامبر (ص)
7- اسب یربوع
8- اسب نجیب عریب: براق.
9- ناقه عضباء.
10- استردلدل.
11- درازگوش یعفور.
12- ذوالفقار.
13- مصحف امیرالمؤمنین (ع).
14- عهدنامة پیامبر (ص)
5) نشانههای تشریفی و اختصاصی امام (ع)
1- ماه و خورشید به فرمان اویند.
2- ابر و باد در تسخیر او هستند
3- ابر بر و سایه میکند و ندایی از آن برمیآید که (این مهدی آل محمد (ص) است)
4- ندای آسمانی که پیش از قیام به نام او از آسمان ندا کند.
5- ایجاد رعب در دل دشمنان.
6- نزول شمشیرها از آسمان به عدد اصحاب او که بر هر شمشیر نام و خصوصیات صاحب آن
نوشته شده است.
7- سه ملک مقرب یعنی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل همراه و یاور او خواهند شد.
8- نزول عیسی بن مریم (ع) برای کمک به ایشان در حالی که پشت سر او نماز خواهد خواند.
9- رجعت: اصحاب کهف و همه مردگان مؤمن از اقوام گذشته و امت محمد (ص) برای یاری آن حضرت به این جهان رجعت خواهند کرد.
10- طی الارض: یعنی زمین در زیر پای او پیچیده میشود و در مدت کوتاهی مسافتی بسیار طی خواهد کرد.
11- احاطه بر دنیا: بلندیهای زمین برای او پست است و زمین در برابر او چون کف دست است.
12- آسان شدن همه مشکلات و دشواریها برای ایشان.
13- نور حضرت: نور چهره ایشان به قدری فراوان است که مردم از آفتاب بینیاز میگردند.
14- دوست و دشمن و صالح و طالح را میشناسد و از خفا و سرّ آگاه است.
15- شفادهندة امراض خواهد بود و کور مادرزاد را بینا میسازد.
انتظار در اقوام و آیین های دیگر
انتظار و امید به آیندهای درخشان مسألهای جدید و مربوط به قرن و هزارة ما نیست، بلکه سابقهای به قدمت تاریخ آفرینش انسان دارد و میتوان آن را در نزد همه اقوام، مذاهب آسمانی و غیرآسمانی به عیان دید، چو خاستگاه انتظار و بذر اصلی عشق به آیندة روشن در اعماق فطرت انسان است. لذا دانشمندان فراوانی به طراحی مدل شهرها و جوامع آسمانی و ایدهآل پرداختهاند از قبیل افلاطون، فارابی، توماس مور و فرانسیس بیکن و... دلیل آن را بایددر توجه به دو نکته مهم و ضروری جستجو کرد: 1- در روح آدمی عشق به آگاهی عشق به نیکی، عشق به زیبایی و عشق به تکامل وجود دارد و نقطه اوج دستیابی به این علاقه در ظهور یک مصلح تحقق مییابد.
2- تمام علائق و کششهای درونی انسان یک به ازاء خارجی در عالم دارد، پس عشق به تکامل و نیکی و عدالت از یک سو و به هم پیوستگی و هماهنگی احساسات درونی، با عالم بیرون، معلوم میسازد باید یک مصلح دادگر تحقق یابد که پاسخگوی این نیاز در شکل کلی و برای همه انسانها باشد.
لذا ایدة انتظار مصلح در همه اقوام و ملل وجود دارد.
انتظار در آیین یهود:
یهودیان که خود را پیرو موسی کلیم الله (ص) میدارند در آثار دینی خود منتظر یک موعود هستند و در متن تورات تحریف نشده به ظهور پیامبر آخرالزمان و رجعت و... اشاره شده است.
در آثار مقدس یهود، چهره سه موعود ترسیم شده: حضرت مسیح (ع)،حضرت محمد (ص) و حضرت مهدی (ع).
با وجود این اشارات، قوم یهود به حضرت مسیح و حضرت محمد (ص) نگرویدند، از این جهت باید نسبت به مسأله انتظار موعود حساس و نگران باشند و به دور از غفلت، به انتظار و آمادگی بیشتر از همگان داده و از ظلم و ستم و تجاوز دست بردارند.
2- انتظار در آیین مسیحیت
در کتاب مقدس انجیل بشارات فراوانتری در مورد موعود آخرالزمان آمده است که علت آن قرب زمانی و تحریف کمتری است که در این آثار پدید آمده است، لذا بشارت در مورد ظهور مصلح در کتاب مسیحیت بسیار میباشد به طور نمونه در انجیل مرقس باب سیزدهم حضرت مسیح میفرماید:
«بیدار باشید زیرا نمیدانید که صاحبخانه چه زمانی میآید، در شام یا بانگ خروس یا صبح، مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد.»
3- انتظار در آیین زرتشتی
انتظار از جمله اصول مسلم زرتشتیان است و در کتاب اوستا از سه موعود سخن رفته است، و مهمترین آنها آخرین آنهاست که او را «سوشیانس پیروزگر» خوانده شده و این سوشیانت همان موعود اصلی است.
در آیین زرتشت تاریخ جهان به چهار دوره تقسیم شده است که هر دوره سه هزار سال است و معتقدند که «یشت زرتشت» در آغاز دورة آخرین ظهور فرمود و پس از او سه نجات دهنده دیگر پیاپی به فاصله هزار سال خواهند آمد.
که آخرین آنها موعود آخرالزمان سوشیانت است.
4- انتظار در اسلام
اسلام که آخرین و کاملترین دین آسمانی است به مسأله انتظار مهدی موعود (ع) اهمیت خاصی داده است و آن را بیشتر از سایر ادیان تشریح کرده است. انتظار در اسلام یک دیدگاه عمیق و حیاتی و از اعتقادات اسلامی مسلمانان است.
در قرآن آیات بسیاری به مسأله انتظار اشاره دارند.
در روایات رسول خدا (ص) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) کثرت احادیث و روایات دربارة حضرت مهدی در کتب و اسناد عالمان مذاهب اسلامی به حدی است که کمتر به آن اندازه، درباره موضوعی دیگر حدیث رسیده است و فراوانی آن از طرق روایی شیعه و اهل سنت به خوبی چشمگیر است تا آنجا که دانشمندان اهل حدیث به متواتر بودن احادیث مرتبط با «عقیده به حضرت مهدی (ع) و انتظار ظهور» تصریح کردهاند.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع:
1 . منتخب الاثر ج 2 ص 122 ح 474.
2 . سیمای آفتاب ص 179 ـ 181 با تصرّف.
3 . ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 19 ص 238 ح 1.
4 . بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 4 ح 6؛ کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 42 ص 155 ح 5؛ منتخب الاثر ج 2 ص 397 ح 788؛ غیبت طوسی ص 436 ح 211؛ النّجم الثاقب باب اول ص 25.
5 . بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 13 ح 14؛ کمال الدین وتمام النعمه ج 2 باب 41 ص 151 ـ 152 ح 2؛النجم الثاقب باب اوّل ص 21.
6 . غیبت طوسی ص 414 ح 197؛ النجم الثاقب باب دوّم ص 55.
7 . بحار الانوار ج 51 باب 3 ص 32 ح 5.
8 . بحار الانوار ج 51 باب 4 ص 37 ح 8؛ ترجمه عیون اخبار الرضا ج 2 باب 35 ص 58 ـ 59 ح 1؛منتخب الاثر ج 2 ص 293 ح 657.
9 . بحار الانوار ج 52 باب 18 ص 23 ـ 24 ح 16؛ منتخب الاثر ج 2 ص 199 ح 564.
10 . بحار الانوار ج 36 باب 41 ص 370.
11 . همان ص 369؛ منتخب الاثر ج 2 ص 136 ح 500.
12 . بحار الانوار ج 51 باب 2 ص 110 ح 2؛ کمال الدین وتمام النعمة ج 1 باب 26 ص 304 ح 16؛منتخب الاثر ج 2 ص 167 ح 538.
13 . بحار الانوار ج 36 باب 41 ص 254 ح 70؛ کمال الدین وتمام النعمة ج 1 باب 24 ص 260 ح 6 وص 261 ح 7؛ منتخب الاثر ج 1 ص 158 ـ 159 ح 228 و 229.
14 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 321 ـ 322 ح 29؛ منتخب الاثر ج 2 ص 187 ح 554.
15 . بحار الانوار ج 51 باب 8 ص 154 ح 4؛ منتخب الاثر ج 2 ص 189 ح 556.
16 . بحار الانوار ج 51 باب 4 ص 43 ح 31.
17 . بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 72 ح 13 که در ح 16 از امام صادق (ع) روایت شده است؛ کمال الدین وتمام النعمه ج 1 باب 25 ص 536 ح 4؛ منتخب الاثر ج 2 ص 133 ح 497 ـ 498.
18 . بحار الانوار ج 36 باب 41 ص 282 ح 105.
19 . بحار الانوار ج 51 باب 8 ص 152 ح 2؛ ترجمه عیون اخبار الرضا (ع) ج 1 باب 30 ص 655 ح 14.
20 . زندگانی امام علی بن موسی الرضا (ع) عمادزاده ص 94.
21 . روزگار رهایی ج 1 ص 129.
22 . خورشید مغرب ص 28.
23 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 321 ـ 322 ح 29؛ منتخب الاثر ج 2 ص 187 ح 554.
24 . بحار الانوار ج 50 ص 324 ح 14؛ منتخب الاثر ج 2 ص 117 ح 465.
25 . ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 2 ص 31 ـ 33 ح 4؛ کافی ج 1 ص 486 ـ 487.
26 . ر.ک : کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 4 ص 134 ـ 143؛ بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 6 تا 10 ح 12؛غیبت طوسی ص 374 ـ 385 ح 178.
27 . بحار الانوار ج 24 باب 56 ص 211 ـ 212 ح 1؛ آنچنان که امام باقر (ع) میفرماید: «یا اهلَ المدینهِالظالم اهلُها أنا بقیهُ اللهِ» «ای شهری که دارای مردمانی ستمگر میباشد من بقیه الله هستم.»
28 . ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 4 ص 38 ح 2.
29 . بحار الانوار ج 24 باب 56 ص 212 ح 1.
30 . ر. ک : بحار الانوار ج 51 باب 2 ص 132 ح 25 ضمن شعری که منسوب به امیرالمؤمنین (ع) است.
31 . ر. ک : بحار الانوار ج 83 باب 40 ص 81 ح 8 به نقل از امام کاظم (ع).
32 . بحار الانوار ج 51 باب 2 ص 115 ح 14.
33 . بحار الانوار ج 51 باب 8 ص 152 ح 2.
34 . بحار الانوار ج 49 باب 7 ص 100 ح 17.
35 . ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 4 ص 45 ح 9.
36 . مفاتیح الجنان ذیل صلوات منقول از امام سجاد (ع) در هر روز از ماه شعبان.
37 . ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 4 ص 46 ح 9.
38 . همان ص 47.
39 . ر. ک : بحار الانوار ج 52 باب 18 ص 24 ح 16؛ منتخب الاثر ج 2 ص 199 ح 564.
40 . نجم الثاقب باب سوّم ص 70 ـ 71.
41 . ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 30 ص 656 ح 14؛ کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 35 ص 60 ح 3.
42 . غیبت طوسی فصل 8 ص 783 ح 484؛ نجم الثاقب ص 87.
43 . ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 19 ص 439 ح 1.
44 . منتخب الاثر ج 2 ص 188 ح 555.
45 . کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 35 ص 60 ح 5.
46 . بحار الانوار ج 52 باب 26 ص 285 ح 16 و ج 52 باب 27 ص 332 ح 30؛ کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 35 ص 69 ح 8؛ منتخب الاثر ج 2 ص 188 ح 555؛ نجم الثاقب ص 79 ـ 80.
47 . ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 6 ص 84 ح 2.
48 . بحار الانوار ج 51 باب 8 ص 152 ح 2.
49 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 347 ح 97.
50 . مفاتیح الجنان زیارت حضرت صاحب الامر (ع).
51 . کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 35 ص 59 ح 2.
52 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 323 ح 29؛ کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 35 ص 61 ح 5.
53 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 323 ح 30؛ کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 35 ص 69 ح 8.
54 . ر. ک : بحار الانوار ج 50 ص 324 ح 14؛ منتخب الاثر ج 2 ص 117 ح 465.
55 . بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 73 ح 19.
56 . بحار الانوار ج 25 باب 4 ص 117 ح 1.
57 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 352 ـ 353 ح 108.
58 . بحار الانوار ج 51 باب 2 ص 29 ح 2.
59 . بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 73 ح 19؛ کمال الدین وتمام النعمة ج 2 باب 39 ص 122 ح 6.
60 . مفاتیح الجنان دعای برای امام زمان (ع).
61 . بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 72 ح 13 و 16.
62 . بحار الانوار ج 25 باب 4 ص 116 ـ 117 ح 1؛ ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 19 ص 438 ـ 439 ح 1.
63 . مفاتیح الجنان دعایی که امام رضا (ع) درباره امام زمان به یونس بن عبدالرحمن تعلیم فرمود.
64 . مفاتیح الجنان دعاء امام رضا (ع) برای امام زمان (ع).
65 . بحار الانوار ج 24 باب 42 ص 126 ح 3.
66 . امام رضا (ع) در دعا برای امام زمان (ع) آن حضرت را با این عبارت معرّفی کردهاند: «عَی نِکَ النّاظِرهِ بِاِذْنِکَوَشاهدِکَ علی عبادِکَ». او چشم بینای تو به اذن الهی و شاهد بر بندگانت است.
67 . ترجمه احتجاج ج 2 ص 650 ـ 651.
68 . بحار الانوار ج 25 باب 4 ص 117 ح 1؛ ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 19 ص 439 ح 1.
69 . بحار الانوار ج 25 باب 4 ص 118 ح 2؛ ترجمه عیون اخبار الرضا ج 1 باب 19 ص 441 ح 2.
70 . ر. ک : بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 340 ح 88.
71 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 359 ح 126 و ص 354 ح 115 به نقل از امام صادق (ع)؛ غیبتنعمانی باب 15 ص 338 ح 5.
72 . کافی ج 1 ص 202.
73 . مفاتیح الجنان دعای افتتاح (شبهای ماه رمضان).
74 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 362 ح 131.
75 . بحار الانوار ج 52 باب 27 ص 322 ح 29؛ کمال الدین وتمام النعمه ج 2 باب 35 ص 61 ح 5.
76 . بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 66 ح 5؛ نجم الثاقب ص 92. و نیز در روایتی از امام رضا (ع) است که: «اگر یک روز بیشتر از عمر دنیا باقی نمانده باشد خداوند آن را آنقدر طولانی میگرداند تا اینکه او قیام نموده و زمین را پر از عدالت نماید. همان طوری که از ظلم پر شده است.» کمال الدین وتمام النعمه ج 2 باب 35 ص 63 ح 6. ) و نیز ر. ک : کمال الدین وتمام النعمه ج 2 باب 35 ص 69 ح 8 از امام رضا (ع) و بحار الانوار ج 51 باب 1 ص 71 ح 13 ( از جابر انصاری) و ح 16 از امام صادق (ع). و نیز ج 51 باب 1 ص 73 ح 18.)
77 ـ سوره تکویر/ 15و 16
78 ـ ر، ک. بحارالانوار، ج 51، ص 266 و ج 53، ص6 بنابر حدیث از امام صادق (ع)
79 ـ اسامی این افراد عبارتند از. عثمان بن سعید عمری، محمدبن عثمان عمری، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سمری
80 ـ روز رهایی ج1/ص 162 و 196
81 ـ بحارالانوار،ج52،ص38
82 ـ بحارالانوار/ج52/ص380،آل عمران آیه 41
83 ـ منتخب الاثر، ص 251
84 ـ الزام الناصب / ص 112
85 ـ بحارالانوار ج52، ص 92
86 ـ روز رهایی، ص 143
87 ـ روز رهایی، ج1/ص143
88 ـ الزام الناصب،ص82
3ـ بحارالانوار/ج51/ص109، منتخب الاثر/ص55، ر.ک. الغیبه نعمانی، ص88، منتخب الاثرص220 حدیثی با همین مضمون از امام رضا (ع) جداخصی المولد و المنشاء غیر حض نسبه و نفسه.
90 ـ لقمان/20
91 ـ بحارالانوار/ج51،ص64،150
93 ـ بحارالانوار،ج52،/ص152، منتخب الاثر، ص262، 277
94 ـ بحارالانوار/ج53، ص 115
95 ـ سوره عنکبوت/201
96 ـ بحارالانوار/ج 52/ص 15،ح 30، غیبت نعمانی، باب 2، ح2
97 ـ نعمانی /ج9
98 ـ بحارالانوار /ج 51، ص138،75،23
99 ـ بحارالانوار،ج52،ص 189
100 ـ بحارالانوار،ص 98
101 ـ روز رهایی،ج1/ص120
102 ـ بحارالانوار، ج 51، ص 152، الرام الناصب ص 82
103 ـ ر.ک. بحارالانوار، ج53،ص 181ـ لا بیعه لاحد من الطواغیت
104 ـ عنکبوت/2
105 ـ الغیبه نعمانی، ص 107، الارشادف شیخ مفید، ص 339، منتخب الاثر ص 115
106 ـ بحارالانوار، ج51، ص 162
107 ـ اعلام الوری ص 402، 403، کشف الغمه، ج3، ص 313 المحجه البیضاء ج 4، ص 338
108 ـ بحارالانوار/ج52. ص 191، ح 23
109 -همان، ص 191
110 ـ بحارالانوار، ج51، ص 152
111 ـ مسائل الشیعه، ج16، باب 5، ص 140
112 ـ بحارالانوار، ج75، ص 391، ح 11
113 ـ بحارالانوار، ج51، ص 157، باب 9، ج 3، به نقل از امام جواد (ع)
114 ـ کتابی که از اتفاقات جهان خبر داده است و در دست ائمه است.
115 ـ بحارالانوار، ج51، ص 219، بشاره الاسلام، ص 144ـ 146، الزام الناصب، ص 85
116 ـ غیبت نعمانی، ص 229/230، باب یازدهم
117 ـ مسند الرضا، ج 1، ص 228
118 ـ عیون اخبار الرضا، ج2، ص 6
119 ـ بحارالانوار، ج51، ص 152
120 ـ بحارالانوار، ج52، ص 125/ منتخب الاثر، ص 513
121 ـ ینابیع الموده، ج3، ص77/ الزام الناصب، ص 127
122 ـ کمال الدین، ص 565، باب 26
123 ـ بحارالانوار، ج51، ص 157، باب 9
1- بشاره الاسلام، ص 104،108،302/ بحارالانوار ج 52، ص 185
2- بحارالانوار، ج52، ص 152
126 ـ بحارالانوار، ج52، ص 309/ الزام الناصب، ص 140، بشاره الاسلام ص 240
127 ـ بشاره الاسلام، ص 80/ الزام الناصب 185
128 ـ الغیبه، نعمانی، ص 107/ منتخب الاثر، ص 315
129 ـ بحارالانوار، ج 53، ص 87
130 ـ بحارالانوار،ج52،ص 182ریال غیبت نعمانی ص 144
131 ـ بحارالانوار،ج52،ص 237/ بشاره الاسلام ص 94،175،192
132 ـ به نقل از پروفسورهانری کربن ، شیعه در اسلام ، علامه طباطبائی ص15
133 ـ چهارده نور پاک ، دکتر عقیقی ص971
134 ـ قیام و انقلاب مهدی ، شهید مطهری ص62
135 ـ قاموس ج 5ـ7 ص 82/ دارالکتاب الاسلامیه چاپ هشتم 1361
136 ـ المنجه قاموس قرآن ج5/ص 157و 156
137 ـ به نقل ازهانری کربن فرانسوی در مصاحبه با علامه طباطبائی، مجله مکتب تشیع، 1330، سال دوم /ص/21و20
138 - بحارالانوار، ج 52، ص 122، باب 220
139 ـ نجم الثاقب/ص 430
140 ـ بحار الانوار/52/ص 129، منتخب الاثر/ص/496، غیبت نعمانی/ص 180
141 ـ ر.ک. بحار الانوار/ج52/ص1220،غیبت نعمانی ص180، ج 52، ص 110، باب 22 (122-150)
142 - غیبت طوسی، ص 204، اعدام الورک، ص 400؛
143 - بحارالانوار، ج 51، ص 110، کشف الغمه، ج 3، ص 311، اعدام الورک، ص 401؛
144 - اصول کافی، ج 2، ص 72؛
145 - سیدروح الله امام خمینی، ولایت فقیه 30 و 31؛
146 - بحارالانوار، ج 53، ص 87؛
147 . الغیبة، نعمانی، ص 158؛
148 ـ بحارالانوار/ج23/ص84
149 ـ بحارالانوار/ج23/ص307/ج4
150 - بحارالانوار، ج 78، ص 339، ج 38، باب 26- مواعظ الرضا (ع)
151 - همان، ج 78، ص 347
152 ـ تفسیر نورالثقلین/ج2/ص307
153 ـ بحارالانوار/ ج36/ص296
154 ـ بحارالانوار/51/ص152
155 ـ احتجاج طبرسی/ج2/ص 599
156 ـ تفسیر عیاش/ جلد2/ص20/ح52 ـ نجم الثاقب/ص 430
157 ـ نجم الثاقب/ص 430
158 ـ بحارالانوار/65/ص167/ح24
159 ـ بحارالانوار/ ج69/ص252/ح33
160 ـ بحارالانوار/ج75/ص374/ح25
161 ـ بحارالانوار/52/ص129/ح23
162 ـ تفسیر نور الثقلین/ج3/ح232
163 ـ کمال الدین/باب35/ح5
164 ـ کمال الدین/ باب 35/ح5
165 ـ تحف العقول/ص470/ح35
166 ـ بحارالانوار/ ج 78/ ص 346/ ح 4- منا
167 ـ همان، ج 78، ص 347/ ح 4-منا
168 ـ منتخب الاثر،ص 506
169 ـ بحارالانوار/ ج95/ ص330/ح4
170 ـ کمال الدین/ج2/ص485
171 ـ وسایل الشیعه/ج6/ص 36
172 - بحارالانوار، ج 51، ص 114
173 - بحارالانوار، ج 52، ص 51
174 - روزگار رهایی، ج 1، ص 126
175 - الارشاد، ص 342
176 - بحارالانوار، ج 52، ص 285 و 332
177 - صحیفة مهدیه، ص 111-123
178 - صحیفه مهدیه، ص 111 تا 123
179 - نیابیع المودّه، ج 2، ص 136
180 - بحارالانوار، ج 51، ص 75 ، ح 29، الغیبه، ص 114
181 - بحارالانوار، ج 51، ص 104
182 - منتخب الاثر، ص 478
183 - البیان، ص 173
184 - صحیح مسلم، ج 8، ص 185 و مسند احمد، ج 2، ص 530
185 - کشف الغمه فی المعرفة الائمه، ج 3، ص 270
186 - کشف الغمه فی المعرفة الائمه، ج 3، ص 288
187 - معجم احادیث الامام المهدی 3/355، ح 101
188 - غیبت نعمانی، باب 23، ص 380
189 - معجم احادیث المهدی 30/238، ح 766
190 - اسرائ/81
191 - انعام/115
192 - بحارالانوار 7/299، من لایحفره الفقیه 4/418 ح 5914، خصال، ص 527 از ابواب سحاکانه، عیون اخبار الرضا ج 1/212 ب 19 ح 1، احتجاج 2/436 و 337 بحارالانوار 25/116 ب 4 ح 1، اثبات الهداه ج7، مهدی منتظر ص 43
193 - معجم احادیث الامام المهدی، 1/222 ح 133 و 264 ح 166 و...
194 - کمال الدین/1/250 ب 23 ح 1، بحارالانوار 51/68 ب و 52/277 ب 25
195 - سوره طه آیه 135، سوره طه آیه 82، سوره یونس آیه 20، سوره بقره آیه 1 و2 سوره انعام آیه 158، سوره هود آیه 86، سوره انبیاء آیه 105
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.