تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

شيعه چگونه به آية وضو در قرآن براي مسح پاها استدلال مي كند؟


وضو به عنوان شرط ورود به نماز يكي از طهارت هايي است كه، از ابتداي تشريع نماز جزء اعمال عبادي محسوب شده است. اين عمل عبادي در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و در حضور اصحاب آن حضرت از جانب ايشان به گونه اي كه شيعه عمل مي كنند انجام مي شده است، و روايات زيادي در اين رابطه وارد شده است. ولي اين عمل بعد از آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ (در زمان عثمان)، مورد تحريف قرار گرفت تنها در ميان تعدادي از صحابة بزرگوار آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ مانند حضرت علي ـ عليه السلام ـ و بعضي ديگر كه عمل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نزد آنها حجت بود حفظ شد و آية وضو در قرآن نيز مؤيد اين عمل آنان است كه همان عمل پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ باشد. ولي علماي اهل سنت، به خاطر اين كه عمل بزرگان خود را توجيه كنند از اين آيه استفادة مخالف سيرة پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را مي كنند. لذا به شستن پاها در وضو حكم كرده اند. آيه: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ»[1] تنها آيه اي است، كه در قرآن كريم درباره وضو نزل شده است وشيعه همانند اهل سنت از اين آية كريمه براي وضو استدلال مي كند، ولي به خاطر اعراب «ارجل» اهل سنت مي خواهند برخلاف قواعد عربي استدلال كرده، تا عمل بزرگان خود را توجيه كنند ـ و شستن پا را نتيجه بگيردند. هر كدام از طرفين استدلال بر كيفيت وضو نموده، كه در اين جا به استدلال هر دو طرف اشاره مي شود: اعراب ارجل در مورد اعراب ارجل سه قول وجود دارد: 1. قرائت به رفع: كه قرائت نادر و شاذي است، و بنابر ابتدائيت است و خبر آن محذوف است، و آن مغسوله يا ممسوحه است.[2] 2. قرائت به نصب: نافع ابن عامر و عاصم ـ به روايت حفص ـ آن را منصوب خوانده اند. كه در اين صورت قول شيعه ثابت مي شود، در واقع به محل برؤوسكم عطف است، كه محل آن منصوب است، و مفعول و امسحوا است. 3. قرائت به جرّ: در اين صورت آن را عطف به لفظ برؤوسكم مي دانند. ولي از نظر اهل سنت در واقع منصوب است كه عامل نصب آن هم «اغسلوا» باشد، بنابر جر وجوب مسح پاها بدست مي آيد لكن از نظر شيعه اين قرائت (به جر) بالجوار منوط به دو شرط است. يكي ايمني از اشتباه و دوم فقدان حرف عطف، و در اين جا هم حرف عطف است، و اشتباهي هم در كار نيست لذا اكثريت عرب قرائت به جرّ لا نمي پذيرند (جر بالجوار) و تنها در موارد ضروري، كاربرد دارد، و آن موارد خوف و اشتباه است. دلائل شيعه و رد قول اهل سنت چنانچه گفتيم، از قرائت سه گانه مذكور، شيعه قرائت به نصب را پذيرفته، و براي آن دلائلي دارد، (و عطف به محل رؤسكم مي باشد.) 1. زيرا اگر قول اهل سنت را بپذيريم. كه آن را عطف به ايديكم مي گيرند، درين صورت بين معطوف و معطوف عليه امور بيگانه فاصله مي شود و اين فاصله افتادن، در مفرد جايز نيست، تا چه رسد به جمله.[3] 2. همانطور كه عامل نصب، «اغسلوا» مي تواند باشد (كه اهل سنت مي گويند) «امسحوا» نيز مي تواند عامل نصب باشد و هرگاه دو عامل صلاحيت عمل كردن در يك معمول را داشته باشند. عامل اقرب مقدم خواهد بود، بنابراين «امسحوا» مقدم بر «اغسلوا» است.[4] 3. اين عطفي كه اهل سنت مي گويند، برخلاف فصاحت است زيرا؛ پيش از استيفاي غرض از يك جمله، به جمله اي ديگر منتقل شده، كه ربطي به آن ندارد.[5] هرچند كه بعضي احتمال داده اند كه، قرائت به نصب، به خاطر عامل مقدر باشد، و آن (اي فاغسلوا ارجلكم)،[6] ولي اين احتمال مردود است، چرا كه: اولاً: تقدير عامل خلاف اصل است، و تا حدامكان بايد عامل ذكر شود (نه مقدّر)، ثانياً: بر فرض تقدير، مي توان به قرينه نزديكي ارجل به «برؤوسكم» عامل مقدر آن را، همان «امسحوا» در نظر گرفت، به هر حال تقدير اغسلوا ترجيحي ندارد. نتيچه اين شد كه چه قرائت به نصب را بگيريم، كه عطف به محل «رؤوسكم» باشد، و عامل نصب آن هم «امسحوا» و چه قرائت جرن بگيريم كه عطف به لفظ «برؤوسكم» باشد در هر دو صورت قول شيعه كه مسح باشد ثابت مي شود، و قول اهل سنت كه (اَرجل) را معطوف بر «اَيدي» مي داند، خلاف فصاحت و بلاغت و عرف اكثريت عرب است. و ادبا و خيلي از مفسرين اهل سنت براساس قواعد عربي و قرائتي، قول شيعه را درست مي دانند. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. المسح علي الرجلين، شيخ مفيد، تحقيق شيخ مهدي. 2. المسح في وضوء الرسول ـ صلي الله عليه و آله ـ ، محمدحسن آمري. 3. تفسير طبري: 4 / 452 ـ 477، ذيل آيه. ابي جعفر محمد بن جرير طبري.[1] . اي كساني كه ايمان آورده ايد، چون به(عزم) نماز بر مي خيزيد، صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد، و سر و پاها را تا برآمدگي مسح كنيد.» مائده/6. [2] . آلوسي بغدادي، محمود، روح المعاني، انتشارات دارالكفر، 1408 هـ ، 1987 م، ج3، ص73. [3] . سبحاني، جعفر، الاعتصام بالكتاب و السنه، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، 1413ه‍ ، ص12. [4] . فخر رازي، مفاتيح الغيب، ترجمه: علي اصغر حلبي، تهران، نشر اساطير، 1379 ش، ج11، ص161. [5] . حلّي، تذكرة الفقهاء، نشر مكتبة الرضويه الاحياء آثار الجعفريه، (مؤسس شيخ عبدالكريم)، بيتا، ج1، ص118. [6] . مقداد بن عبدالله يسوري، كنزالعرفان، انتشارات مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، چاپ اول، 1380 ش.( اندیشه قم ) .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image