باسلام خدمت آقای مرادی باتشکر ازشما خواهشمندم کمی مرادرموردمشکلم که در زیر برایتان توضیح می دهم راهنمایی کنید. من 8سال است که ازدوج کرده ام وشوهرم خیلی به خانواده اش وابسته است واین وابستگی بیش از حد او به خانوادهاش ومی شود گفت کمی بی توجهی اش به من وپسرم زندگی را برایم مشکل ساخته است .در ضمن اوتصمیم دارد برای زندگی به منزل پدرش برویم ومن مخالفت می کنم خواهشمندم مرا راهنمای کنید. خدانگهدار

سلام/ منظور از وابستگی چیست؟  اگر صرف سر زدن به آنها و رفع بعضی از نیازهایشان توسط شوهرتان را وابستگی میدانید باید گفت این تنها یک "احساس" منفی از جانب شماست. هر فرزندی نسبت به والدین تکالیفی دارد که خدا واجب فرموده ..."وبالوالدین احسانا"... مبادا حقوق والدین را ندیده بگیرید. هردو باید به والدینتان توجه و رسیدگی داشته باشید و یکدیگر را در این انجام وظیفه کمک کنید. اما با اعتدال و نه به قیمت ضایع کردن حقوق یکدیگر!  اگر شوهرتان بیشتر اوقات خود را با آنها می گذراند و به احتیاجات آنها بیشتر از نیازهای شما توجه دارد و یا مثلا در تصمیم گیریها فقط طبق نظر آنها عمل میکند، (که کار درستی نیست) بهتر است به تدریج و با مهربانی و در موقعیتی با نشاط و صمیمی در این باره با او صحبت کنید و بدون جبهه گیری خواسته های خود را در میان بگذارید. پرخاش کردن و حساسیت زیاد نشان دادن وضع را بدتر میکند. .

موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/03

لینک کوتاه