بيداری اسلامی / انقلاب مصر /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

يکی از انقلاب هايی که با بيداری اسلامی شکل گرفت انقلاب مصر است چرا سرانجام انقلاب مصر ، انقلابي نافرجام بود؟


تحولاتي که در اين کشور گذشت به ويژه پس از سرکوب خونين معترضان به دست ارتش و نيز دستگيري رهبران اخوان المسلمين که يادآور دوران سرکوب نيروهاي مخالف در زمان حاکميت ديکتاتوري مبارک بود از نظر برخي تحليل گران به عنوان کوبيدن آخرين ميخ ها بر تابوت انقلاب مردم مصر تلقي مي شود به گونه اي که در اين کشور گويي هرگز انقلابي رخ نداده و هيچ خوني در راه انقلاب ريخته نشده و حاکميت مبارک همچنان در قالب و رهبري جديد و البته خشونت بارتر ادامه يافته است و روزهاي شيرين پيروزي انقلاب مردم مصر نيز تنها خوابي شيرين بود که فاقد هر گونه تعبيري مي باشد.اين روز ها در مورد عللي که باعث شد تا انقلاب مردم مصر اين چنين به حال احتضار بيفتد تحليل هاي فراواني گفته مي شود اما با نگاهي به روند اوضاع مي توان گفت که پيش بيني چنين وضعيتي با توجه به روند غلطي که در پيش گرفته شده بود چندان هم مشکل نبود و به همين دليل شخصيت هايي همچون مقام معظم رهبري از همان آغاز تحولات مربوط به انقلاب مصر و به ويژه در مقطع پيروزي اوليه اين انقلاب ، نسبت به روند تحولات اين کشور حساسيت ويژه اي نشان داده و در همايش هاي برگزار شده با موضوع بيداري اسلامي و نيز خطبه هاي نماز جمعه تحليل هاي دقيقي از روند انقلاب و نيز آسيب هايي که مي تواند اين پيروزي ها را دچار مشکل سازد ارائه کردند که متاسفانه در برخي موارد مورد توجه انقلابيون سرمست از پيروزي قرار نگرفت و نهايتاً به اين وضعيت فلاکت باري دچار شدند که شاهدش هستيم که در ادامه به برخي از اين آسيب ها و اشکالات اشاراتي خواهيم کرد . از طرفي بخشي از اين اشکالات به ماهيت خود انقلاب مصر و بخشي ديگر به عملکرد انقلابيون و روندي که در تداوم انقلاب در پيش گرفتند باز مي گردد که اجمالا به شرح ذيل مي توان از آنها ياد کرد :1 – مشکل فقدان رهبري واحد و فصل الخطاب در انقلاب : يکي از رازهاي پيروزي انقلاب اسلامي و حتي اکثر انقلاب هاي دنيا اين بود که همگي داراي يک رهبر واحد بودند که هم از قدرت سازماندهي نيروها برخوردار بود و هم فصل الخطابي ميان نيروها تلقي مي شد و هم توانايي اين را داشت که استراتژي ها و تاکتيک هاي مسير انقلاب را به خوبي ترسيم نمايد . امّا متاسفانه در جريان انقلاب هاي عربي و از جمله انقلاب مردم مصر ، فاقد هر گونه رهبري واحد و جامعي بوديم که بتواند انقلاب را رهبري و به سرانجام برساند و حتي همراهي رسمي جريان اخوان المسلمين با انقلاب ، بعد از مدتي که از آغاز انقلاب گذشت شروع شد . با اين حال حتي اين جريان نيز نتوانست به گونه اي نيروهاي انقلابي را متشکل سازد که در زير چتر واحدي جمع شده و حکم رهبري را داشته باشد . بر اين اساس اين انقلاب از همان ابتدا انقلابي «بي سر» و فاقد هر گونه مرجع واحدي که عنوان فصل الخطاب و جامع نيروها داشته باشد بود که همين نيز ترسيم خط مشي هاي آن را در شرايط اختلافات شديد داخلي به ويژه ميان خود انقلابيون با مشکل مواجه مي ساخت و يکي از دلايلي که باعث شد تا در نهايت اين انقلاب به اين روز بيفتد همين موضوع بود .2 – اعوجاجات در حمايت مقامات ديني رسمي و مورد قبول مردم از اين انقلاب و روند آن به گونه اي که برخي از مقامات ديني در کنار انقلاب و برخي ديگر بر عليه آن ايستادند . برخي بر له آن فتوا دادند و برخي بر عليه آن . نظير چنين تعارضاتي را در حمايت هاي علماي داخل و خارج از مرزهاي مصر نيز شاهد بوديم . به عنوان مثال پس از سرنگوني دولت مرسي شاهد بوديم که مفتي الازهر مصر ، مخالفان مرسي را رسماً به عنوان خوارج خطاب مي کرد و آنان را به تمکين از دولت نظامي فرا مي خواند و در مقابل ، قرضاوي مفتي مصري الاصل قطري ها ، دولت نظامي را مصداق خوارج معرفي کرده و حمايت از بازگشت مرسي را واجب شرعي مي داند . نتيجه چنين ديدگاه هاي متعارضي سر درگمي مردم در اتخاذ موضع درست و به جا در قبال انقلاب اين کشور مي باشد . همچنين وابستگي نهاد ديني در کشور مصر به دولت اين کشور نيز باعث شده است تا سازماندهي مردمي که در برخي انقلابها همچون انقلاب اسلامي بر عهده نيروهاي ديني بود با مشکل مواجه شود به ويژه اينکه شيخ الازهر درآخرين موضع گيري هاي خود ، رسماً در کنار کودتاگران بر عليه مرسي موضع گيري کرد و همين مساله تشکل مردم در تقابل با حکومت کودتا را با مشکلات فراواني مواجه نمود .3 – ميدان دادن به جريانات سلفي در اين کشور که با توجه به جنايت هايي که در اين کشور به ويژه بر عليه شيعيان و محبان اهل بيت انجام دادند وخط و نشان هايي که براي آنها کشيدند باعث ريزش بخش عمده اي از نيروهاي انقلابي شيعه و نيز هواداران اهل بيت شدند که از جمله اين جنايت ها به شهادت رساندن علامه شيخ حسن شحاته به طرز فجيع در نيمه شعبان امسال بود .4 – برقراري روابط نزديک به حامي اصلي ديکتاتوري و ارتجاع در جهان عرب و ضد انقلابي ترين نظام حاکم يعني عربستان سعودي به جاي برقراري روابط نزديک با کشورهاي انقلابي از جمله جمهوري اسلامي ايران که از نظر تفکرات انقلابي بسيار به اين کشور نزديک بود . اين روابط به گونه اي بود که محمد مرسي پس از انتخاب به رياست جمهوري ، در نخستين سفر خارجي خود به دست بوسي ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودي رفت در حالي که سفر وي به ايران براي شرکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد با شک و ترديدهاي فراواني صورت گرفت و پس از سفر به ايران نيز بر خلاف اکثر روساي دولت هاي دنيا با مقام معظم رهبري که از اصلي ترين حاميان بيداري اسلامي در منطقه مي باشد هيچ گونه برنامه ديداري نداشت . نتيجه چنين اعتمادي اين بود که پادشاه عربستان علاوه بر کمک يک ميلياردي به ارتش مصر براي سرنگوني دولت مرسي ، بلافاصله پس از کودتا با ارسال پيام تبريک براي دولت موقت مصر ، وعده کمک 5 ميليارد دلاري به آنها داد و در روزهاي بعد نيز از کشتار انقلابيون اين کشور به دست ارتش رسماً حمايت کرد.5 – موضع گيري ها بر عليه يکي از اصلي ترين محورهاي مقاومت يعني سوريه و ميدان دادن به تروريست ها و حاميان تکفيري آنان که همين موضوع نيز به نوبه خود باعث ريزش بخشي از نيروهاي انقلابي حامي جريان مقاومت در اين کشور گرديد .6 – عدم برخورد قاطعانه با بقاياي رژيم مبارک به ويژه در ارتش و قوه قضائيه که همين نيروها نيز در روند سرنگوني و محاکمه دولت انقلابي مرسي و در مقابل تبرئه مبارک از جنايت هايش که در واقع مُهر پايان بر انقلاب مردم مصر بود ، اصلي ترين نقش را ايفا کرده و مي کنند .7 – اعتماد به آمريکا و غرب و ژست هاي به ظاهر حاميانه آنان ، اين در حالي بود که اين رژيم ها همواره مواضع منافقانه اي از خود نسبت به تحولات مصر اتخاذ مي کردند به طوري که روزي از رژيم مبارک حمايت مي کردند ، امّا پس از سقوط مبارک در کسوت حمايت از انقلابيون ظاهر شدند و امروز نيز رسماً از دولت کودتا حمايت کرده و غير دموکراتيک ترين راهکار انتقال قدرت در جهان را به عنوان اقدامي دموکراتيک مورد تائيد قرار دادند . اين در حالي است که مقام معظم رهبري چند سال قبل ، اين نکته را به عنوان يکي از آسيب هاي انقلاب به رهبران انقلاب مصر گوشزد کرده و فرمودند : « اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده‌ها و حمايتهاى آنها افتادن نيز آسيب بزرگ ديگرى است كه به طور ويژه بايد پيشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس بايد شناخت و از كيد او كه در مواردى در پسِ ظاهرِ دوستى و كمك پنهان مي شود، بايد ملت و انقلاب را مصون ساخت. »[1]8 – ناديده گرفتن خواست انقلابيون در قبال اسرائيل که در کنار تحرک دولت بر عليه محور مقاومت در سوريه باعث دلسرد شدن بسياري از هواداران انقلابي از جمله جوانان از دولت مرسي شد . در اين زمينه دولت انقلابي به جاي قطع رابطه با رژيم صهيونيستي ، به تداوم اين روابط پرداخت و مرسي ضمن اعزام سفير به اين کشور جعلي در نامه اي رئيس جنايتکار اين رژيم را با عنوان «عزيزم و دوست بزرگوارم» خطاب کرده و آرزوي رفاه ، شکوفايي و آسايش براي اين رژيم جعلي نمود[2]، علاوه بر اين دولت مرسي به قرار داد ذلت بار کمپ ديويد وفادار ماند ، صدور گاز به رژيم صهيونيستي -که انقلابيون در طول انقلاب خود با انفجار خط لوله انتقال گاز ، خواستار قطع آن شده بودند – را ادامه داد و در مجموع روابط اين رژيم با مصر را همچون دوران مبارک ادامه داد .9 – حفظ شاکله نظام سابق که در واقع مانعي بزرگ در راه به ثمر نشستن درخت انقلاب بود و اين آسيب بزرگ به اندازه اي در توفيق يا عدم توفيق انقلاب دخيل بود که تحليلگران از همان زمان نسبت به اين موضوع هشدار مي دادند . ولي متاسفانه با بي توجهي دولت بر آمده از انقلاب اين کشور مواجه شد و در نهايت همين مساله نيز يکي از اصلي ترين عوامل سقوط دولت مصر و بازگشت به دوران سابق گرديد . مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي در يکي از سخنان خويش در روزهاي التهاب مصر در باره اين آسيب بزرگ چنين هشدار داده و فرمودند : « آمريكائى‌ها تلاش كردند شاكله‌ى آن نظام را حفظ كنند. اين تزويرها و ترفندهاى آمريكائىِ غربى است، موذيانه و خباثت‌آلود، امّا در عين حال سطحى؛ كه اگر ملتها هوشيار باشند، مي توانند اين تزويرها را رو كنند، اين ترفندها را باطل كنند. آمريكائى‌ها سعى كردند حالا كه حسنى مبارك را در مصر يا بن‌على را در تونس از دست دادند، شايد بتوانند شاكله‌ى نظام را حفظ كنند. آدمها عوض بشوند، امّا نظام باقى بماند؛ لذا اصرار و پافشارى كردند كه در آن كشورها يك نخست‌وزير حتماً بايد بماند؛ امّا ملتها قيام خودشان را ادامه دادند، بر اين ترفند هم فائق آمدند و اين دولتها را هم ساقط كردند. »[3]آنچه از اين فرمايش رهبر معظم انقلاب مي توان دريافت اين است که حفظ شاکله نظام سابق يکي از توطئه هاي آمريکا براي مصون نگهداشتن نظام ديکتاتوري از زوال نهايي بود که اين ترفند اگر چه در انقلاب مصر تا حدود زيادي در مورد بخش اصلي نظام مورد توجه قرار گرفت امّا در مجموع کليت شاکله نظام از هم فرو نپاشيد و بخش هاي مهمي از نظام به ويژه در بخش هاي نظامي و قضايي همچنان دست نخورده باقي ماند و حتي رئيس جمهور جديد مصر در برابر دادگاه عالي قانون اساسي مصر که از جمله بقاياي رژيم مبارک بود سوگند خورد بدون اينکه به اين نکته توجه کند که اساس اين دادگاه به دليل وابستگي به نظام ديکتاتوري سابق ، فاقد هر گونه مشروعيتي مي باشد . البته در آن مقطع تلاش هايي به منظور ابراز نامشروع بودن دادگاه قانون اساسي صورت گرفت از جمله اعلام سوگند خوردن مرسي در پارلمان و يا در جمع مردم انقلابي . امّا متاسفانه اين قبيل کارها نيز همچون بسياري از ادعاهاي ديگر دولت انقلابي در حد حرف و حديث باقي ماند و در نهايت دولت مرسي نيز با سوگند خوردن در برابر دادگاه قانون اساسي اين کشور ، از برخي مواضع انقلابي اعلام شده ، عقب نشيني کرد .10 – عقب نشيني از شعارها و ادعاهاي انقلابي در مقابل فشارهاي داخلي و خارجي که به يکي از موارد آن در بند قبل اشاره شد يعني عقب نشيني از سوگند خوردن در پارلمان اين کشور به جاي دادگاه قانون اساسي مصر که از بقاياي رژيم مبارک بود . علاوه بر آن موارد متعددي وجود داشت که در آنها بقاياي نظام سابق اقدام به توطئه هايي بر عليه پيروزي هاي انقلابيون به اجرا در آوردند که در ابتدا با مقاومت انقلابيون ، اعلام مي شد که با توطئه ها مخالفت خواهد شد امّا پس از مدتي ، آن را به عنوان يک واقعيت به رسميت مي شناختند و در واقع به جاي پايداري محافظه کاري را پيشه خود مي ساختند همچون انحلال پارلمان اين کشور و تعليق قانون اساسي جديد و در واقع ناديده گرفتن راي و نظري که مردم با حضور پر شور خود اعلام کرده بودند و همين زمينه را براي ناديده گرفتن آخرين راي و نظر مردم درباره زمامدار سکان سياسي کشور فراهم کرد و به اين ترتيب عقب نشيني در برابر کودتاهاي آرام و نيمه آرام بقاياي نظام سابق بر عليه نهادهاي دموکراتيک و فرايند دموکراتيکي که پس از پيروزي اوليه انقلاب در اداره سياسي کشور آغاز شده بود منجر به شکل گرفتن اميد به پيروزي در کودتاي نهايي بر عليه انقلاب مردم اين کشور شد و همين عامل سبب شد تا اين جرئت در ارتش پيدا شود تا رئيس جمهوري که توانسته بود حداقل راي بيش از پنجاه درصد مردم اين کشور را به دست آورد به راحتي کنار زده و نظام ديکتاتوري را بار ديگر به اين کشور باز گرداند .11 – بروز اختلاف ميان انقلابيون : يکي از آسيب هاي مهمي که از همان ابتداي شگل گيري حرکت هاي جديد در کشورهاي اسلامي به عنوان آفت مهم اين حرکت ها قابل پيش بيني بود بروز اختلاف ميان انقلابيون بود و از آنجايي که اين جنبش ها ، جنبشي بي سر يعني بدون رهبري واحد و جامع بودند لذا اين خطر بيش از هر خطر ديگري در کمين اين جنبش ها بود به طوري که حضرت آيت الله خامنه اي نيز در همان زمان نسبت به اين خطر هشدار داده و فرمودند : « ايجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابيون و رخنه در پشت جبهه‌ى مبارزه، نيز آفتى بزرگ است كه با همه‌ى توان بايد از آن گريخت. »[4]در جريان تحولات اخير مصر نيز مشاهده مي شود که بروز اختلاف ميان انقلابيون اصلي ترين زمينه ساز تحولات اين کشور بود به طوري که زمينه را براي دخالت بقاياي رژيم مبارک از جمله ارتش اين کشور براي دخالت و شکست انقلاب فراهم کرد . در واقع جنبش تمرد مصر که اصلي ترين جنبش ضد مرسي در ماه هاي اخير بود نه يک گروه ضد انقلابي بلکه يکي از گروه هاي انقلابي بود که با گروه اخوان المسلمين که اصلي ترين برنده تحولات سياسي اين کشور در طي دوران پس ازانقلاب بود دچار تنش هايي شد و ارتش نيز به پشت گرمي پتانسيل نيروهاي مردمي که جنبش تمرد توانسته بود در خيابان هاي قاهره جمع آوري کند تلاش کرد تا اقدامات کودتاگرانه خود را به عنوان خواست مردمي تلقّي کرده و به راحتي دولت منتخب مردم را سرنگون نمايد .درمجموع تحولات کشور مصر نتيجه دو عامل مهم بود : نخست توطئه هاي داخلي و خارجي (اعم از توطئه هاي بقاياي مبارک و نيز دولت هاي غربي همچون آمريکا) که از همان ابتداي شکل گيري انقلاب در صدد خاموش ساختن ، تحريف و يا مصادره روند انقلاب بودند و دوم آسيب هايي که متاسفانه از سوي نيروهاي انقلابي کمتر مورد توجه قرار گرفت و همين بي توجهي ها نيز به روند شکست انقلاب کمک شاياني نمود .با تمام اين احوال نکته اي را نبايد از نظر ها دور نگهداشت و آن اينکه اگر چه امروزه صداي انقلاب و انقلابيون مصر تا حد زيادي فرو خفته است امّا اين ، به معناي پايان کار انقلاب مردم اين کشور نيست . چرا که کشور مصر با توجه به ظرفيت هايي که دارد پتانسيل عظيمي براي خيزش دوباره و احياي انقلاب زخم خورده اش دارد و همين امر نيز مانع از بسته شدن پرونده انقلاب مصر مي شود . مصر کشوري است که در طي سده هاي اخير عليرغم قرائت هاي رسمي نهادهاي ديني ، انديشه ها و انديشمندان انقلابي را در خود پرورش داده است و اين انديشه ها بسان بذرهايي بارور قابليت شکوفايي و نقش آفريني در حيات سياسي و اجتماعي اين کشور را عليرغم همه سرکوب ها دارا مي باشند و اميد است که در شکوفايي دوباره اين انديشه ها ، تجربياتي که از نقاط ضعف و قوت دوران انقلاب اين کشور حاصل شد بسان مشعل هدايتي به موفقيت انقلاب و برحذر ماندن از آفات گذشته کمک نمايد .پی نوشتها:[1]. بیانات در اجلاس بین‌المللی بيدارى اسلامى‌ ، 26/6/90[2]. باشگاه خبرنگاران جوان ، تاريخ انتشار خبر ۲۹ مهر ۱۳۹۱[3]. بيانات در حرم مطهر رضوی در آغاز سال 90[4] . بيانات در اجلاس بين‌المللی بيدارى اسلامى‌ ، 26/6/90منبع: اندیشه قم .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image