تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
در منابع روایی، گزارشی در مورد ناتوانی ابوذر در درک کامل جایگاه مقام علمی سلمان فارسی،[1] وجود دارد:امام صادق(ع) فرمود: روزى نزد امام سجاد(ع) سخن از تقیه به میان آمد و حضرتشان اظهار داشت: به خدا سوگند، اگر ابوذر آنچه در دل سلمان بود را میدانست، او را میکشت، (یا او را تکفیر میکرد[2]) با آنکه پیامبر خدا(ص) میان آن دو، پیوند برادرى برقرار کرده بود! (وقتی حال ابوذر و سلمان چنین است)، پس درباره مردم دیگر چه گمان دارید؟! همانا (فهم) علم دانایان سخت و دشوار است و تحمل آن در تاب و توان هر فردی نیست جز پیامبر مرسل یا فرشته مقرّب یا بنده باایمانی که خدا قلبش را برای ایمان آزموده باشد، سپس فرمود: سلمان چون از ما اهلبیت است از جمله دانایان ویژه شده است.[3]اگرچه در برخی بررسیهای رجالی، این روایت را روایت ضعیفی ارزیابی کردهاند،[4] با این وجود، برخی از اندیشمندان دینی، این گزارش را پذیرفته و احتمالات و تفسیرهایی را در مورد آن ارائه کردهاند:1. مرجع ضمیر هاء در عبارت «... لَقَتَلَهُ ...» جناب سلمان است و منظور از این روایت، آن است که اگر سلمان درجات بالایی از مراتب معرفت خدا، پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) را که در قلب خود داشت، برای ابوذر بازگو میکرد، از سوی او متهم به دروغگویی، ارتداد، استفاده از علوم غریبه و ... شده و یا اینکه آن دانش را برای دیگران آشکار میکرد که در نهایت باعث کشته شدن سلمان میشد.[5]2. مرجع ضمیر در «قتله» به «فرد مطلع» برگشت میکند، به این معنا که اگر ابوذر بر آنچیزهایی که در قلب سلمان وجود داشت، آگاه میشد و یکسان بودن ظاهر و باطن و شدت اخلاص او برایش بیشتر هویدا میگشت، محبت سلمان در دلش به اندازهای افزایش مییافت که ممکن بود او را از پا درآورد! سید مرتضی چنین تفسیری از روایت را پسندیده و آنرا شایستهتر به مقام این دو صحابی بزرگوار دانسته است که پیامبر اسلام(ص) بین آٔنان پیوند برادری برقرار کرده بود. ایشان در ادامه میگوید که اگر روایت را به گونهای تفسیر کنیم که بر اساس آن ابوذر در صورت آگاهشدن به دانش ویژه سلمان او را به قتل میرساند، ابوذر را فردی منافق و فریبکار تصور کردهایم که هرگز شایسته شخصیت والای او نیست.[6]3. و یا آنکه کشتن در این روایت به معنای واقعی آن نبوده، بلکه نوعی مبالغه است بدین ترتیب که دانش سلمان،ابوذر را به اندازهای در فکر و حیرت فرو میبرد که او را از زندگی عادی باز میداشت.[7]به عبارت دیگر، از آنجا که عقل ابوذر توان درک آن علم را نداشت یا آنرا انکار میکرد و یا حتی اگر به درک درستی از آن رسیده و مأمور به کتمان و مخفی کردن آن میشد، نمیتوانست آنرا در دل خود نگهداشته و یا از شدت اضطراب جان میسپرد و یا دانشی که به آن رسیده بود را برای دیگران بازگو میکرد.[8]از اینرو گفته شده است که سینه ابوذر ظرفیت پذیرش اسراری را که در سینه سلمان بود نداشت؛ زیرا مراتب ایمان ده مرحله است و هر کسی که در مرتبه پایین از ایمان قرار دارد، نمیتواند مرحله بالای از ایمان را درک کند. همچنین اباذر عارف به لایههای ظاهری بود، اما سلمان علاوه بر آن، به لایههای باطنی نیز شناخت داشت و ظرفهای ظاهر توان قبول باطن را ندارد.[9] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.