تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
«امروز نیز همانند شرایط جنگ احزاب در دوران پیامبر (صلی الله علیه و آله)، همهی دشمنان ملت ایران در سطح بینالمللی و منطقهای دست به دست یکدیگر دادهاند تا ایستادگی و عزم راسخ این ملت را بشکنند.»
عربستان سرزمینی با سنتهای بسیار دیرین و مردمی متعصب و وفادار نسبت به این سنتها بود. شاید همین امر موجب شد که آخرین فرستادهی خداوند، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، حدود 20 سال رنج و تلاش را برای گسترش اسلام و تشکیل حکومت اسلامی در میان مردم این سرزمین تحمل کنند. دوران 13سالهی اقامت پیامبر در مکه جزء سختترین دوران پیامبری و تبلیغ ایشان به حساب میآید، زیرا ایشان با دشمنی شدید کفار و در رأس آنان قبیلهی قریش مواجه بودند.
قبیلهی قریش به عنوان بزرگترین و قدرمندترین قبیله در سرزمین حجاز، از آنجایی که موقعیت طلایی خود را با اسلام آوردن مردم و گسترش آن در سرزمین عربستان به خطر میدیدند، از همان آغاز با قاطعیت با پیامبر مخالفت میکردند و در این راه از حربههای مختلف از جمله آزار و اذیت مسلمانان، تحریم اقتصادی و اجتماعی ایشان و حتی اقدام برای به شهادت رساندن پیامبر ـکه خود ایشان نیز از قبیله قریش بودـ استفاده کردند.
پس از هجرت پیامبر از مکه به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، تلاش ایشان برای ترویج اسلام در شهر مدینه و دیگر شهرهای نزدیک به آن با سرعت بیشتر و تا اندازهای راحتتر انجام شد، ولی با این حال مشرکین بیکار ننشستند و مصممتر از گذشته و با راههای مختلف سعی کردند مسلمانان را تضعیف و نابود کنند. پس از چندی، جنگهای بدر و احد اتفاق افتاد و سهم هر کدام پیروزی در یکی از این جنگها بود. شهر یثرب، که پس از ورود پیامبر به آن به مدینه معروف شد، علاوه بر اعراب، محل اسکان قبایلی از یهود بود که از مدتها قبل در آنجا زندگی میکردند.
پیامبر، پس از ورود خود به مدینه، پیماننامهای با یهودیان ساکن در آنجا امضا کرد. مفاد این پیماننامه حاکی از این بود که یهودیان باید در جنگها به پیامبر یاری برسانند و مسلمانان نیز مانع اجرای مناسک دینی یهودیان نشوند.
در اوایل ماه شوال سال پنجم هجرت، حی بن اخطب، رئیس قبیلهی بنینضیر، که از مدتی قبل به دلیل توطئه برای کشتن پیامبر به قلعهی خیبر تبعید شده بودند، به مکه رفت تا بتواند قریش را برای یک جنگ تمامعیار علیه مسلمانان تحریک کند. مشرکین مکه، پس از اینکه از نیت قبایل یهود و عدم حمایتشان از پیامبر مطمئن شدند، دیگر قبایل را نیز تحریک کردند تا بزرگترین عملیات نظامی را علیه مسلمانان ترتیب دهند. حی بن اخطب، پس از بازگشت به مدینه، دست به تحریک کعب بن اسد، رئیس قبیلهی بنیقریظه ـکه همپیمان با پیامبر بودندـ زد و توانست رضایت این گروه را برای جنگ و خیانت علیه مسلمانان به دست آورد.
رؤسای قبایل یهود، که از این زمان به بعد و همچنان که در سورهی احزاب نیز آمده است به منافقین معروف شدند، به این هم راضی نشدند و برخی از قبایل سرزمین عطفان را با وسوسهی اینکه اگر علیه پیامبر با قریش متحد شوند، محصول یک سال خیبر را به آنان میدهند، بر تعداد لشکر مشرکین بیش از پیش افزودند.
بیشک جنگ احزاب بزرگترین ملاک برای تشخیص مسلمان واقعی از غیرواقعی است. بحران کمبود آذوقه و قحطی، کارشکنی و پیمانشکنی منافقین در درون شهر مدینه، چند برابر بودن سپاه کفار نسبت به سپاه مسلمان و مجهز بودن ابزارآلات جنگی مشرکین نسبت به مسلمانان، همه و همه دست به دست یکدیگر دادند تا شرایط بسیار سخت و سرنوشتسازی برای مسلمانان رقم بخورد.
دلیل اینکه نام این جنگ را، علاوه بر خندق، احزاب میگویند همین امر است که گروهها، قبیلهها و دستههای مختلفی، چه از سوی مشرکین و چه از سوی یهودیان، علیه پیامبر و مسلمانان متحد شدند. نکتهی بسیار مهم این است که این جنگ با کمی آذوقه و قحطی در مدینه همزمان شده بود و این امر کار را برای مسلمانان بیش از پیش مشکل میکرد.
مشرکین در اواخر ماه شوال سال پنجم هجرت، با 10 هزار نیروی سواره و پیادهنظام به سمت مدینه رهسپار شدند. پس از اینکه خبر حرکت سپاه مشرکین، که تعدادشان حدود 3 برابر نیروهای مسلمانان و تجهیزاتشان نسبت به تجهیزاب مسلمانان چندین برابر مجهزتر بود، به گوش پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید، ایشان بلافاصله جلسهای را تشکیل دادند و طبق روال در این مواقع از یاران و صحابهی خویش مشورت خواستند.
گروهی معتقد بودند که بهتر است در بیرون از شهر با مشرکین وارد جنگ شویم، ولی از آنجایی که سپاه کفار چند برابر سپاه مسلمانان بود و از آنجایی که شرایط جغرافیایی شهر مدینه به گونهای است که اطراف آن را کوه، باغ و نخلستان پوشانده است و ورود به شهر آن هم با چنین لشکری فقط از یک سمت امکانپذیر بود، موافقت شد که در داخل شهر جنگ را دنبال کنند.
با پیشنهاد سلمان فارسی، که حفر خندق را در این شرایط بهترین راه دفاع میدانست، مسلمانان شروع به حفر خندق کردند؛ کاری که حدود 10 روز به طول انجامید و شخص پیامبر نیز همراه دیگر مسلمانان مشغول این کار شدند. طول خندق در حدود 5 کیلومتر بود و پیامبر افرادی را برای حفاظت از آن گماشتند. پس از اینکه مشرکین با این خندق مواجه شدند و دریافتند که توان عبور از آن را ندارند، محاصرهی شهر را در پیش گرفتند؛ محاصرهای که حدود 1 ماه به طول انجامید.
همزمان با محاصرهی شهر به وسیلهی کفار، یهودیان قبیلهی بنیقریظه، که در تاریخ اسلام و در قرآن از این زمان به بعد به منافقین معروف شدند، پیمان خود را شکستند و دست به کارشکنی زدند و در میان سپاه مسلمانان دودستگی ایجاد کردند و روحیهی آنها را تضعیف نمودند. در نتیجهی کارشکنی این افراد، گروهی از مسلمانان که پیام رسول خدا را ـکه به صابرین و پایداران راه اسلام وعدهی بهشت را داده بودندـ فراموش کردند و با بهانهتراشیهای مختلف میدان جنگ را رها کردند و در خانههای خود پنهان گشتند و به این ترتیب، تعداد سپاه اسلام بیش از پیش کم شد.
بیشک این واقعه در صدر اسلام بزرگترین ملاک برای تشخیص مسلمان واقعی از غیرواقعی است. بحران کمبود آذوقه و قحطی، کارشکنی و پیمانشکنی منافقین در درون شهر مدینه، چند برابر بودن سپاه کفار نسبت به سپاه مسلمان و مجهز بودن ابزارآلات جنگی مشرکین نسبت به مسلمانان، همه و همه دست به دست یکدیگر دادند تا شرایط بسیار سخت و سرنوشتسازی برای مسلمانان رقم بخورد.
با این حال، چند عامل منجر به شکست مشرکین در این نبرد سرنوشتساز شد که به اختصار میتوان این موارد را برشمرد:
1. پیروزی حضرت علی (علیه السلام) بر عمر بن عبدود در یک نبرد تن به تن. عمر بن عبدود یکی از بزرگترین قهرمانان و جنگاوران اعراب بود که کشته شدن وی به وسیلهی حضرت علی (علیه السلام) موجب تضعیف روحیهی کفار و از طرفی موجب افزایش امید به پیروزی در میان مسلمانان شد.
2. امدادهای غیبی و مدد خداوند، از جمله طوفانهای شن و بادهای تند، موجب خستگی و پراکنده شدن سپاه کفار شد.
3. ایجاد دودستگی در سپاه مشرکین از سوی پیامبر. نعیم بن مسعود، که جوانی تازه مسلمانشده بود، با دستور پیامبر توانست در میان قبیلهی بنیقریظه تفرقه و چنددستگی ایجاد کند که این امر تأثیر بسیار زیادی در ناکامی مشرکین داشت.
4. صبر و استقامت مسلمانان در آن شرایط حساس و وخیم (از طرفی منافقین در درون مسلمانان دست به کارشکنی میزدند و از طرف دیگر، بحران قحطی آذوقه و نیز محاصرهی شهر حدود 1 ماه به طول انجامیده بود) باعث شد آنها از آرمانهای خود کوتاه نیایند.
5. از همه مهمتر رهبری، هدایت و تدبیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در اداره کردن این نبرد و ایجاد آرامش در میان مسلمانان بود.
عبور از این شرایط حساس در نبرد احزاب چندین دستاورد بزرگ برای مسلمانان به همراه داشت که به مهمترین آنها میتوان به اختصار اشاره کرد:
از آنجایی که مشرکین با تمام قوا و تمام تجهیزات و دسیسهها و برای نابودی کامل مسلمانان پای به این نبرد گذاشته بودند، ناکامی آنان در این میدان موجب ناکامی و ناامید شدن آنان از ضربه زدن به مسلمانان شد.
1. چهرهی منافقین و پیمانشکنان و مسلمانان سستایمان در این نبرد بر ملا شد و مسلمانان بیشتر آگاه و متوجه شدند که باید با ثبات قدم و عزمی استوار توطئههای آنان را خنثی کنند.
2. خاطرهی دردناک شکست جنگ احد جبران شد.
3. تثبیت موقعیت مسلمانان و افزایش توانمندی آنان در مقابل دشمنان از دستاوردهای مهم جنگ احزاب برای مسلمانان به شمار میرفت.
با توجه به شرایط خاص موجود داخلی و بینالمللی، میتوان شباهتهای زیادی میان شرایط فعلی جمهوری اسلامی ایران ـبه عنوان تنها منادی گسترش و اجرای فرامین اسلامی در میان تمامی کشورهایی که اسلام را به عنوان دین رسمی خود اعلام کردهاندـ با شرایط بهوجودآمده برای مسلمانان در جنگ احزاب یافت.
حضرت آیتالله خامنهای مهمترین راه برای تقابل با فشارهای روزافزون غرب را «قدرتمند شدن در ابعاد مختلف» میدانند و میفرمایند: «فشارها تا زمانی که در مقابل خواستهی دشمنان سر تعظیم فرود آورده نشود، ادامه خواهد داشت و تنها راه تأثیر نپذیرفتن از این فشارها قدرتمند شدن در ابعاد مختلف است.»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم شاهنشاهی، از همان آغاز، این نظام آماج حملهها و تحریمهای کشورهای غربی قرار گرفت و اکنون جمهوری اسلامی ایران، پس از جنگ تحمیلی 8ساله که با رشادت و استقامت ملت و رهبری حضرت امام با موفقیت پشت سر گذاشته شد، در حال تجربه کردن سختترین دوران از آغاز انقلاب تا به امروز میباشد.
در واقع آنچه شرایط کنونی ایران در نظام بینالملل را شبیه به دورهی جنگ احزاب نموده است اتحاد دشمنان جمهوری اسلامی برای نابود کردن آن است؛ چنان که مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «امروز نیز همانند شرایط جنگ احزاب در دوران پیامبر (صلی الله علیه و آله)، همهی دشمنان ملت ایران، در سطح بینالمللی و منطقهای، دست به دست یکدیگر دادهاند تا ایستادگی و عزم راسخ این ملت را بشکنند.»
آنچه در کنار فشارهای کشورهای غربی با ابزارهایی چون تحریمهای اقتصادی همهجانبه، تهدیدهای نظامی و شاید از همه مهمتر جنگ فرهنگی همراه شده است، کارشکنیها و ندانمکاریهای برخی از افراد داخل نظام است که در مجموع شرایط را برای مردم و نظام بسیار سخت و حساس کرده است؛ چنان که در زمان جنگ احزاب نیز عدهای بودند که تحمل سختیها را نداشتند.
مقام معظم رهبری دربارهی رفتار این منافقان و پاسخ یاران پیامبر این چنین بیان میکنند: «در جنگ احزاب عدهای منافق و سستایمان، مؤمنان را مورد عتاب و خطاب قرار میدادند که چرا کوتاه نمیآیید و سیاست خود را عوض نمیکنید، اما یاران واقعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پاسخ به آنها میگفتند: ما از این فشارها تعجب نمیکنیم و نمیهراسیم و به راه خود ادامه خواهیم داد.»
نکتهی مهم و محوری این است که حضرت آیتالله خامنهای مهمترین راه برای تقابل با فشارهای روزافزون غرب را «قدرتمند شدن در ابعاد مختلف» میدانند و میفرمایند: «فشارها تا زمانی که در مقابل خواستهی دشمنان سر تعظیم فرود آورده نشود، ادامه خواهد داشت و تنها راه تأثیر نپذیرفتن از این فشارها، قدرتمند شدن در ابعاد مختلف است.»
مسئلهی مهم این است که در این راستا و برای رسیدن به این هدف بسیار مهم، نخست باید اتحاد و همدلی در داخل ایران منسجمتر و مستحکمتر شود و با الگوگیری از مسلمانان در جنگ احزاب ـکه استقامت، پایداری و صبر را پیشه مینمودند و از دستورات پیامبر اسلام اطاعت میکردندـ ما نیز همچون ایشان در این شرایط سخت باید صبور باشیم و اتحاد داخلی را به عنوان مهمترین مسئله مد نظر قرار دهیم و با ولایتمدار بودن و اطاعت از فرامین مقام معظم رهبری، این برههی حساس را پشت سر بگذاریم.
مسئلهی مهم دیگر این است که میبایست، با استفاده از خلاقیتهای داخلی و استعدادهای ایرانی، عملاً با بینیازی از غرب و همچنین بینیازی از فروش مواد خام، تحریم را از تهدید به فرصت تبدیل نماییم. همان گونه که مقام معظم رهبری نیز تأکید نمودهاند، تمام پیشرفتهای کشور در دوران تحریم و فشار حاصل شده است. (*)
* علیاکبر نودهی؛ پژوهشگر تاریخ صدر اسلام/برهان/۱۳۹۱/۷/۲۵ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.