عرفان /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چگونه برخي با انجام دادن كار خاصي، صاحب كرامت مي شوند ؟ آيا اين کرامات امتحان است؟


پاسخ اين پرسش در ضمن نكاتي روشن مي شود: 1. طبق ادّله عقلي و نقلي، خداوند موجودي است عالم، عادل و حكيم؛ لذا هيچ كاري را از روي جهل، ظلم و بدون هدف انجام نمي دهد. اگر به كسي نعمتي مي دهد، قطعاً بر اساس حكمت و مصلحتي است و اگر از كسي نعمتي را دريغ مي كند، باز هم بدون دليل و حكمت نيست. مقام كرامت نيز از اين قاعده مثتثني نيست؛ اينكه بعضي به اين مقام رسيده و كرامتهايي از آنها ديده مي شود و در مقابل بعضي نمي توانند به اين مقام برسند و صاحب كرامت نمي شوند، گزاف و بي دليل نيست. البته عقل بشري، گاه به اين دليل و مصلحت پي مي برد و در بسياري از موارد هم از فهم آن عاجز است. در هر صورت بايد توجه داشت كه تمام كارهاي خداوند بر اساس حكمت و مصلحت است؛ چه ما آن را بدانيم و چه ندانيم. 2. كرامت ـ در اصطلاح ـ امري است خارق العاده كه خداوند، به خاطر گراميداشت دوستان خاصّ و خالص خويش، به آنها عطا مي كند. رسيدن به چنين مقامي شرايطي دارد كه به مهمترين آنها اشاره مي كنيم: الف‌ ـ عمل به دستورات خداوند متعال: بدون رعايت دستورات خداوند، انجام واجبات و ترك گناهان، رسيدن به مقام كرامت ناممكن است؛ زيرا چنانچه در تعريف كرامت گفته شد، كرامت مخصوص كساني است كه دوستان خاص و خالص خداوند می باشند و دوستي خداوند، بدون عمل به فرامين او ممكن نيست. با نگاهي گذرا به زندگي بزرگاني چون ميرزا علي قاضي، علامه طباطبائي، حضرت امام خميني، شيخ رجبعلي خيّاط مشاهده مي كنيم كه همّت اصلي اينها، اطاعت خداوند و انجام دقيق وظايف شرعي ايشان بود. بر همين اساس، علامه طباطبائي در تفسير شريف الميزان، موقعي كه مي خواهند از كرامت سخن بگويند، مي فرمايند: كرامت در خلال مجاهدات ديني (انجام وظايف شرعي) براي افراد صالح حاصل ميشود. ب ـ عدم تعلّق خاطر به امور دنيوي: وقتي انسان، وابستگي روحي به امور دنيوي داشت و دائماً مشغول به لذائذ جسماني شد، ديگر فرصت ندارد تا در راه اصلاح نفس خويش گام بردارد .ضمن اينکه بدون اطلاع و تصفية نفس، از آلودگي هاي گوناگون، رسيدن به مقامات معنوي، همچون مقام كرامت، امكان پذير نيست. حتي كساني مثل مرتاضان براي رسيدن به مقامات روحي مورد نظر خود، نفس خود را از مشغول شدن به امور دنيوي باز مي دارند. و به حدّاقل هاي خوراك و پوشاك قناعت مي ورزند. ج ـ آمادگي و ظرفيّت روحي لازم، براي پذيرش مقام كرامت: زيرا در صورت عدم آمادگي لازم روحي، ممكن است، شخص به دارا بودن چنين مقامي مغرور شده و از مسير مستقيم الهي منحرف شود. كم نيستند كساني كه وقتي به يك مقام معنوي مي رسند، قدرت كنترل خود را از دست مي دهند و همين مقام، خود باعث انحراف آنها ميشود؛ لذا نبايد فراموش كرد كه خداوند، بخاطر علم بي نهايتش و احاطة كامل بر زواياي روحي ما، مصلحتمان را بيشتر از خود ما مي داند. 3. انسان در همه حال و در هر لحظه از عمر خويش، در معرض امتحان الهي است. أحَسِب الناس يتركوا ان يقولوا امنّا و هم لا يفتنون و لقد فَتنّا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمنّ الكاذبين (آيا مردم گمان مي كنند همينكه بگويند ايمان آورده ايم، به حال خود رها مي شوند و مورد امتحان قرار نمي گيرند، ما امتهاي قبل از شما را امتحان كرديم و نتيجة اين امتحان آن است كه خداوند راستگويان و دروغگويان را مي شناسد) و در قبال عكس العمل خوب يا بد، نتيجة مخصوص آنرا دريافت خواهد كرد. صاحب كرامت شدن نيز امتحاني است از امتحانات الهي، اگر انساني توانست از اين نعمت به نحو احسن و در راه صحيح استفاده كند، قبول اين امتحان است و در غير اينصورت، بازنده و مطرود درگاه الهي خواهد بود. بلعم باعورا، نمونه چنين افرادي است. او كه به مقام والايي از علم و معنويت رسيده بود و همة دعاهايش در پيشگاه الهي مستجاب مي شد، در اثر پيروي از نفس اماره، از راه حق منحرف شد و به تعبير قرآن جزو گمراهان گرديد. 4. آنچه براي انسان فضيلت است و موجب قرب او به خداوند مي گردد، عبوديت و بندگي خالصانه خداست. انساني كه همه چيز خود را متعلق به خدا بداند، چشم بر امر و گوش بر فرمانش دارد، به غير او نمي انديشد و جز راه او را نمي رود و به والاترين و پرافتخارترين مقام انسانيّت رسيده است. تعبير به «بنده»، پر افتخارترين و با شكوه ترين توصيفي است كه ممكن است از يك انسان شود. چنانچه خداوند متعال، در موارد متعددي از قرآن كريم، پيامبرش حضرت محّمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را توصيف به «عبد» (بنده) مي كند: سبحان الذي اسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي ... (پاك و منزه است خدائي كه بنده اش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصي برد ...) الحمدلله الذي انزل علي عبده الكتاب و ... (حمد مخصوص خدايي است كه اين كتاب را بر بنده اش نازل كرد ... ) انسان در اثر اطاعت و عبادت خداوند، به مقامات والاي معنوي مي رسد، چنانچه در حديثي قدسي، خداوند متعال مي فرمايد: «يا بني آدم انا حّي لا اموت اطعني فيها اترك حتي اجعلك حيّاً لا تصوف، يابن آدم انا اقول للشي، كن فيكون اطعني فيها امرتك اجعلك تقول للشي: كن فيكون» (اي فرزند آدم، من زنده هستم و نمي ميرم از من طاعت كن تا تو نيز هيچ وقت نميري، ای فرزند آدم، من به موجودات مي گويم: موجود شو، پس موجود مي شوند. از من اطاعت كن تا تو نيز هر گاه به اشياء بگوئی: موجود شو ، آنها موجود شوند). شيخ رجبعلي خيّاط آن پير عارف و صاحب كرامت، رمز موفقيّت خويش را در رعايت تقواي و اطاعت خداوند مي داند. وي در دوران جواني مورد امتحان بزرگي قرار ميگرد و از طرف دختري زيبا، به او پيشنهاد زنا ميشود، ولي او با رعايت تقوا و مخالفت با هواي نفس، از اين امتحان بزرگ سربلند بيرون مي آيد و اين نكته عطفي ميشود در رسيدن او به مقامات والاي عرفاني. در اين مسير عبوديت، برخي از افراد صاحب كرامت مي شوند و برخي نمي شوند. ولي بايد دانست كه صاحب كرامت شدن، مهم نيست و فقط بار مسئوليت انسان را سنگينتر مي كند و امتحانش را مشكل تر. مهم اينست كه انسان بتواند با رعايت دستورات خداوند در زندگاني خود، رضايت او را جلب كند و به كمال واقعي و انساني نزديكتر شود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image