سوره عبس و عصمت پیامبر /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آیا آیات آغازین سوره عبس دلالت بر خطا یا اشتباهی از ناحیه پیامبر اسلام میکند یا خیر و قضیه نابینا در این سوره چیست


در آیه دلالت صریحى بر این که پیامبر اخم کننده باشد وجود ندارد و بر اساس روایت امام صادق علیه السلام در شان نزول آیه اخم کننده مردى از بنى امیه بوده است. محقق بزرگ شیعه مرحوم سید مرتضى این شأن نزول را پذیرفته است. تنها چیزى که مى تواند قرینه اى براى خطاب به پیامبر بوده باشد آیات 8 تا 10 همین سوره است که مى فرماید: هر کس که پیوسته براى شنیدن آیات خدا به سرعت سراغ تو میآید و از خدا مى ترسد تو از او غافل مى شوى. ولى به گفته سید مرتضى قرائنى نیز در این آیات وجود دارد که نشان مى دهد منظور شخص پیامبر صلی الله علیه وآله نیست از جمله اینکه عبوس بودن از صفات پیامبران مخصوصا پیغمبر اسلام نیست، او حتى نسبت به دشمنان خود با چهره گشاده سخن میگفت تا چه رسد به مؤمنان حقیقت جو. دیگر اینکه پرداختن به اغنیا و غافل شدن از فقراى حق طلب با اخلاق آن حضرت که در آیه 4 سوره (ن) به آن اشاره شده (و انک لعلى خلق عظیم-تو اخلاق عظیم و برجسته اى دارى، هرگز نمى سازد به خصوص آنکه معروف است سوره (ن) قبل از سوره عبس نازل شده است. ولى به فرض که شأن نزول غیر از این باشد و بگوییم شأن نزول در مورد عبد الله بن ام مکتوم مى باشد، این مطلب در حد ترک اولایى بیش نیست و کارى که منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمى شود. زیرا اولا پیآمبر هدفى جز نفوذ در سران قرش و گسترش دعوت اسلام از این طریق و درهم شکستن مقاومت آنها نداشت. و ثانیا چهره درهم کشیدن در برابر یک مرد نابینا مشکلى ایجاد نمى کند چرا که او نمى بیند، به علاوه عبد الله بن ام مکتوم نیز رعایت آداب مجلس را نکرده بود زیرا که هنگامى که مى شنود پیامبر صلی الله علیه وآله با گروهى مشغول صحبت است نباید سخن ایشان را قطع کند. ولى از آنجا که خداوند اهمیت فوق العاده به محبت و ملاطفت کردن با مؤمنان مستضعف حقیقت طلبت مى دهد همین مقدار بى اعتنایى را در برابر این مرد مؤمن براى پیامبرش نمى پسندد و او را مورد عتاب قرار مى دهد. پیامبرصلی الله علیه وآله کسى است که از طرف خدا براى ارشاد مردم آمده است. فلذا عقلا لازم است که در دریافت وحى و حفظ و ابلاغ آن معصوم باشد تا براى مردم اطمینان حاصل شود که آنچه او ابلاغ مى کند کلام خداست. اما افزون بر این که پیامبر مبلغ وحى است، مفسر قولى و فعلى آن نیز هست. احکامى که در قرآن آمده در مواردى کلى است و به جزئیات آنها اشاره نشده است. از طرف دیگر آموزه هاى قرآن داراى سطوح مختلفى است و برخى از آنها فراعقلى است و با عقل عادى و اجتهاد بشرى بدون روشنگریى هاى معصومانه و دانش افاضه شده از سوى خدا فراچنگ نمى آیند از این رو چنین امورى را تنها خود پیامبر و ائمه تبیین و تفسیر مى کنند. فلذا عقلا لازم است که نبى در درک وحى و تفسیر آن و عمل به آن نیز معصوم باشد. تا براى مردم یقین حاصل شود که آنچه پیامبر در تفسیر قول خدا مى گوید درست است و نیز آنچه انجام مى دهد همان است که خدا که به انجامش امر کرده است. هر چند در انسان غیرمعصوم احتمال خطا و لغزش همواره وجود دارد، ولى به هیچ وجه عدم عصمت مساوى و ملازم با وقوع لغزش و اشتباه نیست از دیدگاه آموزه هاى اسلامى «عصمت به معنى پاک بودن و از دستبرد وسوسه هاى شیطانى در امان بودن و گناه کبیره و صغیره مرتکب نشدن، منحصر به چهارده معصوم نمى باشد و براى هر کسى که تلاش کند، این راه در این حد و مفهوم باز است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید تفسیر سوره عبس در المیزان ج 20 تفسیر نمونه ج 26، ص 123- 127 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image