تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
در میان مورخان بحثی نیست که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مکتب نرفت و خط ننوشت ، و قرآن نیز صریحا درباره وضع پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از بعثت میگوید: "[1]و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون": پیش از این نه کتابی میخواندی و نه با دست خود چیزی مینوشتی تا موجب تردید دشمنانی که میخواهند سخنان ترا ابطال کنند گردد .
اصولا در محیط حجاز به اندازهای باسواد کم بود که افراد باسواد کاملا معروف و شناخته شده بودند ، در مکه که مرکز حجاز محسوب میشد تعداد کسانی که از مردان میتوانستند بخوانند و بنویسند از 17 نفر تجاوز نمیکرد. و از زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن و نوشتن داشت[2].مسلما در چنین محیطی اگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نزد معلمی خواندن و نوشتن را آموخته بود کاملا معروف و مشهور میشد .و به فرض اینکه نبوتش را نپذیریم او چگونه میتوانست با صراحت در کتاب خویش این موضوع را نفی کند ؟ آیا مردم به او اعتراض نمیکردند که درس خواندن تو مسلم است ، این قرینه روشنی بر امی بودن او است .و در هر حال وجود این صفت در پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تاکیدی در زمینه نبوت او بود تا هر گونه احتمالی جز ارتباط به خداوند و جهان ماوراء طبیعت در زمینه دعوت او منتفی گردد .
این در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نیز در هیچیک از تواریخ نقل نشده است که او خواندن و نوشتن را از کسی فرا گرفته باشد ، بنابراین به همان حال امی بودن تا پایان عمر باقی ماند .ولی باید به این نکته توجه داشت که درس نخواندن غیر از بیسواد بودن است و کسانی که کلمه امی را به معنی بیسواد تفسیر میکنند ، گویا توجه به این تفاوت ندارند .
و لذا عده ای معتقدند: هیچ مانعی ندارد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به تعلیم الهی ، خواندن - یا - خواندن و نوشتن را بداند ، بی آنکه نزد انسانی فرا گرفته باشد ، زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کمالات انسانی است و مکمل مقام نبوت است .
شاهد این سخن آن است که در روایاتی که از امامان اهلبیت (علیهمالسلام) نقل شده میخوانیم : پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میتوانست بخواند و یا هم توانائی خواندن داشت و هم توانائی نوشتن[3].
اما برای اینکه جائی برای کوچکترین تردید برای دعوت او نماند از این توانائی استفاده نمیکرد.
و اینکه بعضی گفتهاند توانائی بر خواندن و نوشتن ، کمالی محسوب نمیشود ، بلکه این دو علم، کلیدی برای رسیدن به کمالات علمی هستند نه علم واقعی و کمال حقیقی، پاسخش در خودش نهفته است ، زیرا آگاهی از وسیله کمالات خود نیز کمالی است روشن[4].
البته گروهی دیگراز محققین، کمال را در این نکته می دانند که پیامبر(ص)بی سواد باشد و در عین حال معارف بلند اسلام را از طریق وحی به بشریت عرضه کند[5]. و شاهد تاریخی این نکته ، حادثه ای است که در جریان صلح حدیبیة اتفاق افتاد.
در جریان صلح حدیبیةپس از مذاکراتی چند، رسول خدا(ص)علی(ع)را طلبید و به او فرمود: بنویس:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
سهیل بن عمرو گفت: من این عنوان را به رسمیت نمیشناسم، باید همان عنوان رسمی ما را بنویسی«بسمک اللهم»و علی(ع)نیز به دستور رسول خدا(ص)همان گونه نوشت.
آن گاه فرمود: بنویس«این است آنچه محمد رسول الله با سهیل بن عمرو نسبت به آن موافقت کردند. . .
سهیل گفت: اگر ما تو را به عنوان«رسول الله»میشناختیم که این همه با تو جنگ و کارزار نمیکردیم، باید این عنوان نیز پاک شود و به جای آن«محمد بن عبد الله»نوشته شود، پیغمبر قبول بکرد و چون متوجه شد که برای علی بن ابیطالب دشوار است عنوان«رسول الله»را از دنبال نام پیغمبر پاک کند خود آن حضرت انگشتش را پیش برده و فرمود: یا علی جای آن را به من نشان ده و بگذار من خود این عنوان را پاک کنم و بهدنبال آن فرمود:
«اکتب فان لک مثلها تعطیها و انت مضطهد».
[بنویس که برای تو نیز چنین ماجرای دردناکی پیش خواهد آمد و به ناچار به چنین کاری راضی خواهی شد! (اشاره استبه داستان جنگ صفین و صلحنامهای که میان آن حضرت و معاویه تنظیم شد کهچون خواستند بنویسند: «هذا ما صالح علیه امیر المؤمنین علی بن ابیطالب. . . »عمروبن عاص گفت: باید این عنوان پاک شود زیرا اگر ما تو را امیر المؤمنین میدانستیم باتو جنگ نمیکردیم[6].) ]
استاد سبحانی پیرامون این نکته می فرماید:
امی بودن پیامبر(ص) قبل از بعثت مثل روز روشن است که آگاهان به تاریخ در آن شک نمی کنند واما بعد از بعثت ، گرچه مفاد حدیث بدء الرساله و دو روایت صحیح از امام صادق (ع) اینست که آنحضرت می خوانده و نمی نوشته است ، اما حکم به مفاد اینها متوقف بر آن است که در این گونه مسائل اخبار آحاد را کافی بدانیم و الا حکم به بقا امی بودن پیامبر(ص) برای بعد از بعثت ، اوثق و اسد می باشد، و موید این مطلب، قصه ی حدیبیه وتعلیلی است که در آیه وارد شده است، چون در آیه آمده که: (إذاً لارتاب المبطلون) و توانایی بر خواندن در این زمان ، منجر به شک در قبل از رسالت می شود که عده ای بگویند شاید این توانایی در زمان سابق بر رسالت هم وجود داشته است، خصوصا اگر کسی قائل باشد که آنحضرت به صناعت قرائت و کتابت تظاهر می کرده است و در مرئی و منظر مردم این کار را انجام می داده است[7]. ممکن است گفته شود در دو روایت که از ائمه اهلبیت (علیهمالسلام) نقل شده ، صریحا تفسیر امی به درس نخوانده ، نفی گردیده است ، و تنها به معنی کسی که به ام القری ( مکه ) منسوب است ، تفسیر شده .
در پاسخ میگوئیم یکی از این دو روایت به اصطلاح مرفوعه است و سند آن فاقد ارزش ، و روایت دوم از جعفر بن محمد صوفی نقل شده که از نظر علم رجال شخص مجهولی است .
و اما اینکه بعضی تصور کردهاند که آیه دوم سوره جمعه "یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة" و آیات دیگری که به این مضمون است ، دلیل بر آن است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرآن را از روی نوشته بر مردم میخواند کاملا اشتباه است ، زیرا تلاوت هم به خواندن از روی نوشته گفته میشود و هم به خواندن از حفظ ، کسانی که قرآن یا اشعار یا ادعیه را از حفظ میخوانند ، تعبیر به تلاوت در مورد آنها بسیار فراوان است .
از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه میگیریم که :
1 - پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به طور قطع ، نزد کسی خواندن و نوشتن را فرا نگرفته بود ، و به این ترتیب یکی از صفات او این است که نزد استادی درس نخوانده است .
2 - هیچگونه دلیل معتبری در دست نداریم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از نبوت یا بعد از آن عملا چیزی را خوانده یا نوشته باشد .
3 - این موضوع منافاتی با آن ندارد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به تعلیم پروردگار قادر بر خواندن یا نوشتن بوده باشد[8].البته همانطوری که بیان گردید این نکته ی اخیر از طرف عده ای از محققین مورد پذیرش قرار نگرفته است، اما بهر حال این اختلاف در محل بحث ما که نکته ی اول می باشد ، خدشه ای وارد نمی سازد.برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب اندیشه جاوید آیت الله سبحانی رجوع کنید. .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.