عربستان کانون تحولات عصر ظهور ۱ /

تخمین زمان مطالعه: 22 دقیقه

عربستان، کانون تحولات عصر ظهور (۱) نویسنده:محمود مطهری نیا اشاره: شبه جزیره حجاز و کشور عربستان افتخار ظهور اسلام را قرن ها پیش یافت و از همین رو،در سال های متمادی پس از آن، همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. سالانه در ایام حج مسلمانان جهان، از هر رنگ و زبانی، چند روزی را کنار هم گرد آمده، به انجام مناسک حج می پردازند. با توجه به روایاتی که در دست داریم، در آستانه ظهور و پس از آن، این کشور به جهت اتفاقاتی که در آن رخ می دهد توجه بیشتری را به خویش معطوف خواهد ساخت و نقش قابل توجهی خواهد یافت. در این نوشتار به بررسی این موضوع می پردازیم. ۱.پیش ازظهور :


عربستان، کانون تحولات عصر ظهور (1) نویسنده:محمود مطهری نیا اشاره: شبه جزیره حجاز و کشور عربستان افتخار ظهور اسلام را قرن ها پیش یافت و از همین رو،در سال های متمادی پس از آن، همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. سالانه در ایام حج مسلمانان جهان، از هر رنگ و زبانی، چند روزی را کنار هم گرد آمده، به انجام مناسک حج می پردازند. با توجه به روایاتی که در دست داریم، در آستانه ظهور و پس از آن، این کشور به جهت اتفاقاتی که در آن رخ می دهد توجه بیشتری را به خویش معطوف خواهد ساخت و نقش قابل توجهی خواهد یافت. در این نوشتار به بررسی این موضوع می پردازیم. 1.پیش ازظهور : بخشی از تحولات و اتفاقاتی که در عربستان رخ می دهد،ناشی از حوادث اجتماعی و طبیعی داخلی است و بخشی متأثر از حملات و هجوم بیگانگان، به ویژه سفیانی است که مجموعاً شرایط ملتهب و کاملاً بی ثباتی را در عربستان به وجود می آورند و این دیار را مهیای ظهور امام عصر (ع) می کنند. 1-1.تحولات داخلی عربستان: روایات منابع شیعه و سنی در مورد طلیعه ظهور حضرت مهدی (ع) در حجاز، بر پیدایش خلأ سیاسی و کشمکش بین قبائل بر سر فرمانروایی همداستانند. این حادثه در پی مرگ پادشاه یا خلیفه ای رخ می دهد که با مردن او گشایش و توسعه در امور به وجود می آید. نام وی در برخی روایات، «عبدالله» ذکر شده است. بعضی از روایات مرگ او را در روز عرفه تعیین می کنند، که حوادثی پیاپی آن، در حجاز تا خروج سفیانی، ندای آسمانی، درخواست نیرو از سوریه از جانب حجاز و سرانجام ظهور حضرت مهدی (ع) به وقوع می پیوندد.(1 )ازامیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) نقل شده است، که فرمود: «سه پرچم به مخالفت با یک دیگر بر افراشته می شود؛ پرچمی در مغرب، پرچمی در عربستان و پرچمی در شام. فتنه و جنگ بین آن ها یک سال طول می کشد»(2)امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید: «هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم (ع) را برای او ضمانت می کنم»، سپس فرمود: «وقتی عبدالله درگذشت، مردم از او با کسی برای حکومت توافق نمی کنند. و این اختلاف و درگیری به خواست خدا تا ظهور صاحب الامر(ع) ادامه می یابد و فرمانروایی های چند ساله پایان یافته و حکومت چند ماهه و چندین روزه فرا می رسد»، سؤال کردم آیا این ماجرا به طول می انجامد؟ فرمود: «هرگز».(3)نیزفرمود: «زمانی که مردم در سرزمین عرفات در حال وقوف می باشند، سواری برشتری سبک سیر به آن جا وارد می شود و مرگ خلیفه را خبر می دهد؛ با مرگ او فرج آل محمد (ص) و گشایش کار تمام مردم فرا می رسد».(4) روایاتی که درگیری بر سر تاج و تخت در حجاز را بعد از کشته شدن این فرمانروا توصیف می کند فراوان است. اینک نمونه هایی از آن را یادآور می شویم. حضرت رضا (ع) فرمود: «از جمله نشانه های فرج، حادثه ای است که بین حرم مکه و مدینه رخ می دهد»، پرسیدم: آن حادثه چیست؟ فرمود: «تعصب قبیله ای بین دو حرم به وجود می آید و فلانی از خاندان فلان، پانزده رئیس قبیله را به قتل می رساند».(5)احادیث شریف ما از آشوبی که در میان حاجیان طیّ مراسم حج رخ خواهد داد، خبر می دهند که در واقع دنباله اختلافات اهالی حجاز بر سر پادشاهی آن دیار است.امام صادق (ع) فرمودند: «مردم با هم حج می کنند و وقوف در عرفاتشان را هم با همدیگر و بدون امام انجام می دهند. هنگامی که در منا هستند، فتنه سختی بر می خیزد و همه قبایل بر هم می شورند. جمره عقبه از خون رنگین می شود. مردم وحشت زده گشته، به کعبه پناهنده می شوند».(6) ازاین حدیث می توان فهمید که مردم در آن زمان چندان روابط صمیمانه ای با هم ندارند که بلافاصله پس از انجام مناسک حج یا حتی پیش از اتمام آن ها طیّ انجام «رمی جمرات در منا» که بخشی از مناسک حج است، دسته دسته شده و شورش ها شکل می گیرد.حاجیان غارت می شوند، اموالشان به تاراج می رود و خودشان هم کشته می شوند و پرده های نوامیس مردم دریده می شود.سهل بن حوشب از رسول مکرم (ص) نقل کرده است که: «در ماه رمضان صدایی خواهد بود و در ماه شوال درگیری و در ذیقعده قبایل با هم به جنگ می پردازند و نشانه آن تاراج (در) حج است. جنگی در منا به پا می شود و کشتار زیادی طیّ آن رخ می دهد و چنان خونی به جریان می افتد که به جزیره (جمره) می رسد».(7 )عبدالله بن سنان هم از امام صادق (ع) روایت کرده است: «مردم چنان دچار مرگ و کشتار می شوند که به حرم پناه می برند پس (از آن) منادی راست گویی ندا در می دهد که برای چه جنگ و کشتار به پا کرده اید؟سرور شما فلانی است».(8) 1-2.حمله اجانب و بیگانگان به عربستان: علاوه برآشوب های داخلی، اتفاقی که تحولات عربستان را جدی تر می کند حمله بیگانگان است که در دو قالب سپاه خیر وشر به این کشور روانه می شوند. بخشی از سپاه سفیانی، پس از جنایاتی که از شام تا عراق انجام داده اند،(9)به شبه جزیره عربستان و به خصوص شهر مدینه رو می کنند. در نسخه خطی «فتن»ابن حماد، از ابی قبیل نقل شده است که گفت:«سفیانی، سپاه خود را به مدینه، می فرستند و به آن ها دستور می دهد، هر کس از بنی هاشم در آنجاست، حتی زنان باردار را بکشند! و این کشتار در برابر عملکرد شخصی هاشمی است که با یاران خود از مشرق خروج کرده است. سفیانی می گوید: تمام این بلاها و کشته شدن یاران من فقط از ناحیه بنی هاشم است. پس فرمان به کشتار آنان می دهد به طوری که دیگر کسی از آن ها در مدینه شناخته نمی شود، آنان و حتی زنانشان سر به بیابان ها و کوه ها می گذارند و به سوی مکه می گریزند. چند روزی دست به کشتار آن ها می زند سپس دست نگه می دارد و هر کس از آنان یافت شود وحشت زده است تا اینکه نهضت مهدی(ع)در مکه آشکار شود و هر کس که به آن جا آمده گرد آن حضرت جمعی می شود».(10)هتاکی سفیانی به مسجد النبی (ص) نیز کشیده می شود.(11)امام صادق (ع) در جای دیگر فرمودند: «سفیانی لشکری را به مدینه گسیل می دارد که آن جا را خراب و قبر مطهر [حضرت رسول (ص)] را منهدم می کنند و استران و چهار پایان آن ها در مسجدالنبی (ص) مدفون خود را می ریزند».(12) سپاه سفیانی به دنبال خبر ظهور امام عصر(ع) روانه مدینه شده بود و به دنبال ایشان می گشتند. در ادامه بیشتر به موضوع خواهیم پرداخت. 2.ظهور امام عصر(ع): مهم ترین حادثه ای که در این ایام اتفاق می افتد ظهور امام عصر(ع) است. 2-1.صیحه آسمانی و ظهوراصغر: پیش از این، در مقاله «از ظهور تا قیامت» به تفصیل درباره آغاز و زمان ظهور امام عصر(ع) سخن گفته ایم. در اینجا به اجمال یادآور می شویم که، ظهورامام(ع) با صیحه آسمانی جناب جبرئیل، فرشته آسمانی در بامدادان بیست و سوم ماه مبارک آغاز شده و عده ای محدود از یاران و اطرافیان حضرت از این موضوع با خبر می شوند و نام و یاد ایشان برزبان ها جاری شده،مردم از این موضوع با هم به گفت و گو می پردازند. درباره مکان و مسکن امام عصر (ع) در این روزها، روایات سخنی نگفته اند اما با توجه به آن که پس از اطلاع سفیانی از این که ایشان در مدینه هستند و به این شهر حمله ور می شوند، می توان گفت: این روزها امام (ع) در مدینه اند و به برقراری رابطه و مذاکره با اطرافیان و آشنایان می پردازند و پرده حجاب را از رخسار خویش و چشم دیگران برداشته اند.به تصریح برخی از محققان، در شرایطی که به سر می بریم، پرده ی کاملی از امام عصر(ع) نزد سیستم های اطلاعاتی جهان وجود دارد.(13) با توجه به روایاتی که بیان کننده شباهت آن حضرت(ع) به رسول خدا(ص) هستند(14)و اوصافی که به زیبایی و دقت درباره این دو معصوم (ع) در روایات بیان شده است(15)می توان تصویری دقیق از امام عصر(ع) را ترسیم نمود و به دنبال ایشان به جست و جو پرداخت. 2-2.وهابیت و تشیع: نکته بسیار مهمی که پس از ظهور اصغر امام عصر(ع) از روایات می توان برداشت نمود، موضوع تقابل جهانی و گفتمانی تشیع و وهابیت است.محتوای صیحه آسمانی و جهانی جناب جبرئیل در بامدادان ظهور، به دفاع از امام عصر(ع) و تشیع و هم چنین ندای ابلیس در شامگاه همان روز در دفاع از سفیانی و جریان مشابه وهابیت، می تواند این احتمال را به طور جدی به ذهن متبادر می کند که در آن هنگام جریان های مختلف فکری شرق و غرب جایگاه چندانی نزد مردم جهان نخواهند داشت و اذهان عمومی مردم به اسلام و دو گرایش غالب شیعی و وهابی معطوف خواهد بود. ابو حمزه می گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: آیا شورش سفیانی از علایم حتمی ظهور است؟ حضرت فرمودند: «آری، ندا هم حتمی است... از حضرت پرسیدم: این ندا چگونه خواهد بود؟ فرمودند: «یک منادی اول روز ندا می دهد که حق با آل علی (ع) و شیعیان اوست و در انتهای روز شیطان ندا می دهد که حق با عثمان و شیعیان اوست و در این زمان یاوه گویان (باطل گرایان) دچار تردید می شوند».(16) 2-3.شهادت نفس زکیه اول و خروج امام از مدینه: از روایات چنین بر می آید که حکومت روبه زوال حجاز در تعقیب بنی هاشم و پیروانشان در حجاز و به ویژه در مدینه، دست به تلاش و کوشش می زند و جوانی را که به عنوان نفس زکیه می باشد تنها به جرم این که نامش «محمد بن حسن» است و حضرت مهدی (ع) نزد مردم به این نام مشهوراست، می کشد یا بدین جهت که وی از مؤمنان شایسته ای است که با حضرت مهدی(ع) ارتباط دارد: «سپاه سفیانی،مردی را که نامش محمد و خواهرش فاطمه است، تنها به دلیل این که نام او محمد و نام پدرش حسن است و به قتل می رساند»!در چنین موقعیتی بحرانی، امام مهدی _روحی فداه_ مانند حضرت موسی (ع) بیمناک و نگران از مدینه خارج می شود و طبق روایات رسیده، یکی از یارانش آن حضرت را همراهی می کند که نام او در روایات رسیده، یکی از یارانش آن حضرت را همراهی می کند که نام او در روایتی «منصور» و در روایتی دیگر «منتصر» آمده است. روایتی نیز می گوید: «حضرت مهدی (ع) با میراث رسول الله، در حالی که شمشیر او را در دست و زره وی را بر تن و پرچم در دست دیگر و عمامه پیامبر را بر سرو ردای او را در بر دارد،ازمدینه خارج می گردد».(17) 2-4.ظهوراکبر و قیام : الف-ورود امام (ع) به مکه: امام (ع) پس ازخروج ازمدینه به مکه وارد می شوند. مفضل بن عمردر روایت طولانی، از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود:«سوگند به خدا ای مفضل،گویا اکنون او -حضرت مهدی(ع)-را می بینیم که وارد مکه می شود،درحالی که عمامه ای زرد فام بر سرنهاده،کفش مخصوص پیامبر(ص) را پوشیده،چوبدستی او را دردست گرفته و چندین بزغاله را پیشاپیش خود می برد تا آن ها را به خانه خدا می رساند، اما هیچ کس او را در آن جا نمی شناسد».(18)سند این روایت ضعیف است، مگر این که بسیج شدن تجهیزات و عوامل دشمنان جهت جست و جوی آن حضرت و در حالت اختفا و پنهانی به سر بردن وی، که شباهت به غیبت صغرا و پنهانی آن دارد، بتواند دلالت این روایت و مانند آن را جبران کند.(19) درجایی دیگرآمده:«وقتی بازار تجارت کساد،راه ها ناامن و فتنه ها زیادشود،هفت تن از علمای مناطق مختلف که با هریک از آنان بیش از سیصد و اندی نفر،دست بیعت داده اند،بدون قرار قبلی رهسپار مکه می شوند و در آن جا یک دیگر را ملاقات کرده، از هم می پرسند: انگیزه آمدن شما به مکه چیست؟ می گویند: به جست و جوی این مرد آمدیم که امید است این فتنه ها به دست با کفایت او آرام گیرد و خداوند قسطنطنیه را به دست او آزاد نماید،ما او را با نام خود و نام پدر و مادرش و ویژگی هایش می شناسیم. این هفت دانشمند بر سر این گفته با یک دیگر توافق می کنند و به جست و جوی آن حضرت در مکه می پردازند. (او را دیده)ازاو می پرسند: آیا فلانی پسر فلانی هستی؟ می گوید:«نه، بلکه مردی از انصار هستم» تا آنکه ازآن ها جدا می شود. اوصاف او را برای اهل اطلاع بر می شمرند و می گویند: او همان دوست و محبوب شماست که در جست و جویش هستید و اکنون رهسپار مدینه گشته است، در پی او به مدینه می روند ولی به مکه باز می گردد، به دنبال او به مکه می آیند و او را در مکه می یابند و می پرسند:شما فلانی فرزند فلانی هستی و مادرتو فلانی دختر فلانی است و درباره شما این نشانه ها آمده است و شما را یک باراز دست دادیم، اکنون دست تان را بدهید تا با شما بیعت کنیم. می گوید:«من صاحب الأمر شما نیستم، من قلانی فرزند فلانی انصاری هستم با ما بیایید تا شما را به دوست و محبوبتان راهنمایی کنم»، آن گاه از ایشان جدا می شود و آن ها او را در مدینه می جویند ولی او برعکس خواسته آن ها به مکه رفته است.ازاین رو به مکه می آیند و حضرت را درکنار رکن می یابند و می گویند: گناه ما و خون های ما به گردن توست اگر دستت را ندهی که با تو بیعت کنیم،زیرا ارتش سفیانی درتعقیب ماست و مردی حرام زاده برآن ها فرمانروایی دارد، آن گاه حضرت بین رکن و مقام می نشیند و دست خود را جهت بیعت به آنان می دهد و با وی بیعت می کنند و خداوند محبت و عشق او را در دل مردم می افکند و با گروهی که شیران روز و زاهدان شب اند به حرکت خود ادامه می دهد».(20 ) ب-شهادت نفس زکیه (دوم): طبق روایات و وضع اجتماعی و روند آن،هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) نیروهای فعال و مؤثری بدین ترتیب در مکه وجود دارد: 1.حکومت حجاز؛ با وجود ضعفی که دارد نیروهای خود را جهت رویاروئی با ظهور احتمالی آن حضرت بسیج می کند، ظهوری که مسلمانان چشم انتظار آن از مکه هستند و فعالیت های خود را بدین جهت در موسم حج افزایش می دهند. 2.شبکه های امنیتی ابر قدرت ها؛ که در راستای تأیید و پشتیبانی از حکومت حجاز و نیروهای سفیانی فعالیت می کنند یا به صورت مستقل اوضاع حجاز، به ویژه مکه را مراقب اند. 3.نیروهای امنیتی سفیانی؛ که در تعقیب فراریان مدینه از چنگال حکومت وی می باشد و پیوسته اوضاع را جهت ورود لشکر سفیانی درموقعیت مناسب، زیر نظر داشته تا هرگونه قیام و نهضت امام مهدی(ع) را از ناحیه مکه، سرکوب نماید. در برابر این تحریکات مخالف، ناگزیر یمنی ها در مکه و حجاز دارای نقش خواهند بود، به ویژه از آن رو که حکومت زمینه ساز آن ها، چند ماه قبل ازظهور تأسیس می شود، هم چنان که یاران ایرانی امام (ع) نیز در مکه حاضر می شوند، بلکه حضرت دارای یارانی از خود مردم حجاز و مکه بین نیروهای رژیم حجاز می باشد. در چنین فضای موافق و مخالف، امام مهدی -ارواحناه فداه- برنامه نهضت خویش را از حرم شریف اعلان نموده، بر مکه استیلا پیدا می کند. البته طبیعی است که روایات، جزئیات این برنامه را مشروحاً بیان نمی کند،مگر آن مقدار که در پیروزی انقلاب مقدس، سودمند و مؤثر است یا لااقل ضرر و زیانی به بار نیاورد.بارزترین حادثه ای که روایات آن را بیان می کند، این است که حضرت مهدی(ع) در 24یا23ذیحجه یعنی پانزده شب پیش از ظهورخویش جوانی از یاران و خویشان را جهت ایراد بیانیه خود به سوی اهل مکه اعزام می دارد، اما طولی نمی کشد بعد از نماز درحالی که پیام حضرت مهدی(ع) یا فرازهایی از آن را برای مردم خوانده، دشمنان به او حمله ور شده و به طرز وحشیانه ای وی را در داخل مسجدالحرام بین رکن و مقام به قتل می رسانند و این شهادت فجیع در آسمان و زمین اثر می گذارد.این واقعه حرکتی آزمایشی است که فایده های بسیاری را در بر دارد از جمله چهره درنده خوئی حکام حجاز و نیروهای کافرحامی وی را برای مسلمانان آشکار می سازد و نیز این حادثه تلخ، زمینه را برای نهضت حضرت مهدی(ع) که بیش از دو هفته بعد از آن حادثه طول نخواهد کشید فراهم می سازد و در اثر این جنایت بر تمام تشکیلات حکومتی آن سامان، سایه می افکند.خبرهای مربوط به شهادت این جوان نیک سرشت در مکه، در منابع شیعه و سنی به طور متعدد و در منابع شیعه بیشتر است که نام او را غلام (نوجوان) و نفس زکیه نامیده است و برخی روایات نام وی را محمد بن حسن ذکرکرده.(21) در روایتی مرفوع(22) و طولانی که آن را ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده، آمده است که فرمود: «قائم به یاران خود می فرماید: ای دوستان من، اهل مکه مرا نمی خواهند ولی من برای اتمام حجت، نماینده خود را به سوی آنان می فرستم تا آن گونه که شایسته من است، حجت را بر آن ها تمام کند... از این رو یکی از یاران خود را فرا خوانده، بدو می گوید به مکه برو و این پیغام را به مردم آن سامان برسان و بگو: ای مردم مکه من پیام آور فلانی به سوی شما هستم، که چنین می گوید: ما خاندان رحمت و کانون رسالت و خلافت الهی و از سلاله محمد(ص) و از تبارانبیا می باشیم. از آن زمان که پیامبر ما به ملکوت اعلا پیوست تا امروز درحق ما ظلم شد و بر ما ستم ها رفت و حقوق مسلم ما پایمال گردید اینک ما از شما یاری می خواهیم و شما ما را یاری نمایید. وقتی آن جوان این سخنان را ابلاغ می کند، بر او هجوم می آورند و او را بین رکن و مقام به شهادت می رسانند،او همان «نفس زکیه» است. چون این خبر به اطلاع امام می رسد به یاران خود می فرماید:نگفتم به شما که اهل مکه ما را نمی خواهد؟ یاران، حضرت را رها نمی کنند تا آن که قیام می نماید و از کوه طوی با سیصدوسیزده نفر به تعداد رزمندگان جنگ بدر،فرود می آید تا آن که وارد مسجدالحرام شده، درمقام ابراهیم چهار رکعت نماز می گزارد و آن گاه به حجرالاسود تکیه می دهد و پس ازحمد و ستایش خدا و ذکر نام و یاد پیامبر و درود بر او، لب به سخن می گشاید، به گونه ای که کسی از مردم چنین سخن نگفته باشد».(23) ج-سرآغاز قیام: با شهادت نفس زکیه و پیامی که او ابلاغ کرده بود، موضوع ظهور اهمیت و جایگاه بالاتری نسبت به قبل نزد مردم منطقه و جهان پیدا می کند. در پی آن، فراخوان گردهم آیی سیصدوسیزده یار اصلی و ممتازامام عصر(ع) داده می شود. یونس بن ظبیان نقل می کند که امام صادق (ع) فرمودند:«شب جمعه، خداوند متعال ملکی را به آسمان دنیا می فرستد. وقتی که فجر طلوع کرد، آن ملک بر عرش خدا که بالای بیت المعمور قرار گرفته، می نشیند و برای هر کدام از پیامبر، حضرت علی، امام حسن و امام حسین (ع) یک منبر نورانی می گذارد و ایشان هم از آن ها بالا می روند و ملائکه و پیامبران و مؤمنان هم در مقابل ایشان جمع می گردندو به دنبال آن درهای آسمان گشوده می شود و پس از زوال خورشید (هنگام ظهر) پیامبر (ص) می فرمایند: بار پروردگارا! این وعده ای است که در کتاب خویش دادی و گفتی: «خداوند به آن دسته از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آن ها را همانند پیشینیان حاکمان زمین و دین مرضیّ خویش کند».(24) پس از ایشان، ملائکه و پیامبران هم، چنان می گویند. آن چهار نور مقدس به سجده می افتند و رسول خدا (ص) می فرمایند: پروردگارا غضب نما که حریمت دریده شد و برگزیدگانت شهید و بندگان صالحت خوارگشتند. پس خداوند آنچه را که بخواهد می کند که آن روز معلوم است.(25) د-اجتماع لایه اصلی یاران امام (ع): امام (ع) در این زمینه تعبیر جالبی دارند که به ما در درک چگونگی اجتماع یاران قائم (ع) یاری می کند. ایشان می فرمایند: «چون وقت آن برسد، آقای بزرگوار و پیشوای دین مستقر و پا برجا گردد.پس [یاران] نزد آن بزرگوار گردآیند،چنان که پاره های ابر در فصل پاییزگردآمده و به هم می پیوندند».(26) تشبیه جمع یاران آن حضرت به جمع شدن ابرهای پاییزی، نشان از سرعت اجتماع و به هم پیوستن آن ها دارد؛ چنان که در روایتی که در همین زمینه از امام باقر(ع) نقل شده،آمده است: «یاران قائم صدوسیزده مرد از فرزندان عجم (غیر عرب) هستند. گروهی از آنان به هنگام روز به وسیله ابر حرکت می کنند و با نام خود و نام پدر خصوصیات نسبشان شناخته می شوند.گروهی دیگر از آن ها در حالی که در بستر خود آرمیده اند، بدون قرار قبلی در مکه بر آن حضرت وارد می شوند».(27 ) هـ)گونه شناسی یاران امام (ع) از حیث عرب وعجم: به تصریح روایات، اکثر یاران امام (ع) عجم و غیر عرب هستند و یکی از مشکلات جدی امام (ع) در نبردها با اعراب خواهد بود تا جایی که از ایشان با تعبیر شمشیر برّان عرب یاد شده است.(28) و-اعلان جهانی: مفضل بن عمر از امام صادق (ع) در این رابطه، روایت کرده است: «در آن روز (عاشورا) وقتی خورشید طلوع کرد و نور افشانی نمود، کسی از قرص خورشید به زبان عربی فصیح، خطاب به مردم فریادی می کشد که تمام آن ها در آسمان ها و زمین ها هستند، می شنوند:«تمامی مخلوقات! این مهدی آل محمد(ع) است» و او را به نام و کنیه جدش رسول الله(ص) و نسبش می خواند و گوش هر زنده ای این صدا را می شنود. تمام مخلوقات در بیابان ها، شهرها، دریاها و خشکی ها بدان روی می کنند و با هم در این رابطه گفت و گو می کنند و از هم درباره آن چه شنیده اند می پرسند».(29) صبح شنبه عاشورای موعود که بناست حضرت ظهورکنند،وارد مسجدالحرام می شوند و دو رکعت نماز، رو به کعبه و پشت به مقام به جا می آورند و پس از دعا به درگاه الهی،نزدیک کعبه رفته، با تکیه بر حجرالاسود،رو به جهانیان کرده، اولین خطبه تاریخی خویش را چنین انشاء می کنند: پس از حمد خداوند و سلام و صلوات برآستان با عظمت پیامبر اکرم و خاندان بزرگوارشان سلام الله علیهم اجمعین_ ایشان چنین می فرمایند: «ای مردم! ما برای خداوند [ازشما] یاری می طلبیم و کیست که ما را یاری کند؟ آری ما خاندان پیامبرتان محمد مصطفی (ص) هستیم و سزاوارترین [ونزدیک ترین] مردم نسبت به خدا و ایشان. هر کس با من در رابطه با آدم محاجّه کند، من سزاوارترین [و نزدیک ترین] مردم نسبت به اویم و همین طور راجع به نوح،ابراهیم، محمد(ص) و دیگر پیامبران وکتاب خداوند که به هر کدام از دیگر مردم اولی هستم. مگر خداوندمتعال در کتابش نفرموده است: « به درستی که خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را برجهانیان برگزید؛ خاندانی که برخی از آن ها از بعضی دیگرند و خاندان شنوا وداناست».(30) من بازمانده آدم و ذخیره نوح و برگزیده ابراهیم و عصاره وجود محمد(ص) هستم... هر کس درباره سنت رسول الله (ص) با من محاجه کند، من سزاوارترین مردم نسبت به آن هستم. هرکس را که امروزکه کلام مرا می شنود، به خداوند متعال قسم می دهم که به غایبان [این سخنان را] برساند،به حق خداوند متعال و رسول گرامی اش و حق قرابت وخویشاوندی رسول الله(ص) را بر گردن شما دارم که شما ما را یاری کنید و درمقابل آن ها که به ما ظلم می کنند، حمایت کنید که اهل باطل به ما دروغ بستند. ...ازخدا بترسید و خدا را درباره ما در نظر داشته باشید، ما را خوار نکنید و یاریمان کنید تا خداوندمتعال شما را یاری کند».(31) سپس حضرت دست هایش را به آسمان بلند کرده،با دعا و تضرع این آیه را به درگاه الهی عرضه می دارند: «أمن یجیب المضطرّ إذا دعاه و یکشف السّوء ؛ کیست آن که وقتی شخص مضطر دعایش کند، او را پاسخ داده و بدی را از او بر طرف کند؟».(32) پی نوشت ها: 1.ر.ک: کورانی، عصر ظهور، ص 293. 2.ص 84، باب 1، 33. 3.بحارالأنوار، ج52، ص 210. 4.همان، ج 52، ص240. 5.همان، ج 52، ص210. 6.الممهدون للمهدی (ع)، ص 60؛ یوم الخلاص، ص 570. 7.منتخب الاثر، ص451؛ بشارة الاسلام، ص34،یوم الخلاص، ص532؛ بیان الائمه(ع)، ج1، ص 433 و ج2، ص 355. 8.الغیبه نعمانی، ص178؛ در این زمینه ر.ک: عصر ظهور، ص293. 9.تفصیل این مطلب و جنایات و کشتار گاه هایی را که سفیانی در شهرهای مختلف عراق ازخون شیعیان به راه می اندازد در کتاب شش ماه پایانی، نوشته استاد مجتبی الساده مطالعه نمایید. 10.نسخه خطی، فتن، ابن حماد، ص89، به نقل از:عصرظهور، ص145. 11.تفصیل بیشتر این مطلب را در ضمن حوادث ماه محرم کتاب شش ماه پایانی مطالعه نمایید. 12.الزام الناصب، ج 2، ص 166؛ یوم الخلاص، ص 701. 13.برای نمونه ر.ک: عصر ظهور، ص 17. 14.برای نمونه ر.ک: إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 398. 15.ر.ک: فصل نامه انتظار، شماره پنجم. 16.الارشاد، ج 2، ص 371؛ الغیبة، شیخ طوسی، ص266؛ إعلام الوری، ص429. 17.تفصیل این مطلب را در کتاب عصر ظهور، ص300 به بعد مطالعه کنید. 18.بشارة الاسلام ص 267، به نقل از: بحارالأنوار. 19.عصر ظهور، ص301. 20.عصر ظهور، ص 302 به نقل از: نسخه خطی ابن حماد، ص95. 21.عصرظهور، ص311. 22.روایتی است که از بین سلسله سند و یا آخرآن یک یا چند نفر راوی حذف شده باشد. 23.نسخه خطی ابن حماد، ص91 بنابر نقل عصرظهور، ص312. 24.اشاره به آیه نازل شده در روز غدیر: «الیوم أکملت لکم دینکم و أتمیت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً» یعنی اسلام را مسلط و خوف آن ها به آرامش تبدیل کند. 25.الغیبة نعمانی، ص184؛ بحارالأنوار، ج52، ص297. 26.فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه،ص1202، ح1. 27.همان،ص369، ح157. 28.ر.ک:الغیبة نعمانی، ص235. 29.یوم الخلاص، ص543؛ المهدی(ع) من المهد الی الظهور، ص341. 30.سوره آل عمران (3)، آیه 33. 31.الغیبة نعمانی، ص 121؛ بحارالأنوار، ج52، ص223؛بشارة الاسلام، ص102. 32.سوره نمل (27)، آیه 62. منبع:نشریه موعود،شماره 106 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image