فلسفه /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

رابطه علم و معرفت چيست؟


علم عبارت است از مطلق ادراک، چه ادراک تصوّري و چه ادراک تصديقي، چه يقيني و چه غير يقيني، هم چنين به تعقّل، يا حصول صورت شيء در ذهن، يا به ادراک کلّي، چه مفهومي و چه حکمي، يا به اعتقاد جازم مطابق واقع، يا به ادراک شيء چنانکه هست، يا به ادراک حقايق اشياء و علل آن ها، يا به ادراک مسائل از روي دليل، يا به ملکه حاصل از ادراک اين مسائل، علم اطلاق مي شود. اما معرفت که در فارسي به معناي شناخت است، يعني دريافتن چيزي از طريق حواس يا طريق ديگر و حصول تصور اشياء. اين مفهوم نزد قدما به چند معني به کار رفته است: 1. ادراک شيء توسط بعضي حواس. 2. مطلق علم چه تصور باشد چه تصديق. 3. ادراک بسيط چه تصور ماهيت شيء باشد چه تصديق به احوال و خواص آن. 4. ادراک جزئي چه تصور جزئي باشد و چه حکم و تصديق جزئي. 5. ادراک جزئي ناشي از دليل. 6. ادراکي که بعد از جهل قرار دارد. بين معرفت و علم فرق گذاشته اند در اين مورد گفته اند: معرفت، ادراک جزئي و علم، ادراک کلّي است و معرفت در تصورات و علم در تصديقات به کار مي رود. به همين جهت مي توان گفت به خدا معرفت داريم، اما به او علم نداريم، زيرا شرط علم اين است که به احوال معلوم احاطه کامل داشته باشيم. به همين جهت خدا را به موجودي که علم دارد وصف کرده اند نه موجودي که معرفت دارد. (يعني مي گوئيم خدا عالم است و او را عارف نمي ناميم). پس فرق علم و معرفت در نوع ادراک است. فخر رازي از قول شيخ الرئيس(ره) نقل مي کند که او مي گويد: معرفت، ادراک جزئيات و علم، عبارت از ادراک کليات است. هم چنين خود او مي گويد: معرفت، ادراک چيزي است که قبلا ادراک شده است (يعني ادراک دوباره که همان ياد آوري است). معارف در فرهنگ اسلامي به طور کلي به دو بخش تقسيم مي شوند معارف نظري غير شهودي و معارف شهودي. معارف نظري را مي توان به معارف حسّي، عقلي و استدلالي تقسيم بندي کرد. معرفت حسّي معرفتي است که از راه حواس ظاهري به اشياء خارجي حاصل مي شوند و معرفت عقلي مدرکات کلي عقل است. و به طور کلي معرفت نظري به يکي از اين سه راه حاصل مي شود يا از راه يکي از قواي حاسه است (معرفت حسي)، و يا به وسيله يکي از قواي عقلي است (معرفت عقلاني) و يا به طريق برهان ضروري است (معرفت استدلالي). به اين معنا، علم شاخه اي از معرفت و در واقع همان معرفت نظري است. در مورد رابطه ميان علم و معرفت بايد گفت: با توجه به معاني اي که از معرفت شده است، رابطه اين دو مختلف خواهد بود. بر اساس تعريف اول از معرفت (ادراک جزئي) مي توان گفت معرفت پایین تر از علم است، زيرا علم داراي شرايطي است که اين شرايط تماما در هر معرفتي پيدا نمي شود. پس هر علمي معرفت است، اما هر معرفتي علم نيست. اما بر حسب تعريف دوم از معرفت و گستردگي آن، علم در واقع زير مجموعه معرفت خواهد بود (رابطه عموم وخصوص مطلق)و حداقل آن است که بگویيم، اگر معرفت تمام و کامل باشد، مطابق شيء (معلوم) و مترادف و عين علم است. پس حق آن است که بگویيم علم کامل تر از معرفت است و معرفت زير مجموعه علم، اگر معرفت جزئي و ناقص باشد و در صورت دوم علم شاخه اي از معرفت است (معرفت نظري)، اگر معرفت کامل و تمام باشد و در هر دو صورت، رابطه وابسته به معرفت و شناخت است. بهتر آن است که گفته شود بسته به این که از هر کدام چه معنایی اراده کنیم ، نسبت ها متفاوت می شود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image