تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آیا امام حسين ـ عليه السلام ـ با ایرانیان خصومت داشت و چرا با حكومت بني اميه كنار نيامد؟ مگر حكومت فوق شعاري جز برتري قوم عرب را سر مي داد؟


معاندين و دشمنان تشيع و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به هر وسيله و روشي دنبال اين هستند كه هم تشيع ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ را بد نام كنند و هم شيعيان را از امامان خود جدا كنند. در اين راستا برخي از افراد كم سواد بي اطلاع از علوم عربي ناخود آگاه دچار اين اشتباه مي شوند. قبل از اينكه درباره متن حديث توضيح داده شود، درباره سند حديث و به نكاتي كلي اشاره مي گردد تا معلوم شود اين حديث از كدام است، با اينكه همه معصومين از نظر شيعيان قابل احترام هستند. اما از آنجائيكه امام حسين ـ عليه السلام ـ به خاطر قيام عاشورا و مبارزه با ظلم و فساد و مصيبتي كه در اين راستا متحمل شدند شيعيان و به خصوص ايرانيان عشق و علاقه زياد الوصفي به آن حضرت دارند و كسي كه اين شبهه را مي پراكند به خطا در صدد كاستن از عشق ايرانيان به حسين است، در حالي كه كور خوانده، كه هرگز ايراني از دامن حسين دست بردار نيست. از آنجا كه هم كنيه امام حسين ـ عليه السلام ـ ابوعبدالله است و هم كنيه امام صادق ـ عليه السلام ـ لذا در اين حديث، آنها كه دنبال ايجاد عداوت بين شيعيان و امام حسين ـ عليه السلام ـ هستند، اين حديث را منسوب به امام حسين مي كنند. در حالي كه حديث منسوب به امام صادق ـ عليه السلام ـ مي باشد. چرا كه ضريس بن عبدالملك كه مستقيما از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت كرده از ياران امام باقر و امام صادق ـ عليهم السلام ـ بوده است. پس اين حديث ربطي به امام حسين ـ عليه السلام ـ ندارد كه به خاطر اين گفتار قيام امام حسين ـ عليه السلام ـ در برابر يزيد را زير سئوال ببريم. 2. نكته دوم اين است كه اين حديث نزد علماي رجال ضعيف شمرده مي شود، زيرا تقطيع سلسله اسنادش قطع شد و متصل به امام نيست. و حديثي كه تقطيع داشته باشد معتبر نيست و نمي توان بر اساس حديث ضعيف حكم داد. 3. اما از حيث محتوائي بايد گفت: شبهه پردازان بين حديث و توضيحي كه علامه مجلسي آورده مخلوط کرده و آن را جزو حديث شمرده و از طرف ديگر اشتباه معني کرده اند. اصل روايت را كه مجلسي از شيخ صدوق در معاني الاخبار نقل كرده، به اين صورت است. ضريس بن عبد عبدالملك مي گويد: سمعت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ يقول: نحن قريش و شيعتنا العرب و عدونا العجم، يعني ما از قبيله قريش هستيم و شيعيان عرب هستند و دشمنان ما عجم هستند. حديث همين اندازه هست و تمام مي شود. در ذيل اين حديث، حديث ديگري هست كه امام ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: ما عرب هستيم و شيعيان ما از ما هستند و بيگانه گان غير از ما هستند. روش نقل علامه مجلسي در بحارالانوار كه حدود 20 سال در تدوين آن زحمت كشيده، طوري است كه در ادامه برخي از روايات توضيحاتي داده است و آن توضيح را با عنوان «بيان» آورده است. او پس از نقل حديث بعد از كلمه العجم واژه «بيان»‌ را آورده است كه در چاپ هاي قديم اين دو كلمه (العجم و بيان) نزديك هم و بدون رعايت فاصله لازم آورده شده است. لذا برخي افراد كه به عربي وارد نيستند در ترجمه حديث و توضيح علامه مجلسي دچار اشتباه شده اند. حال آنكه علامه مجلسي با كلمه بيان توضيح مي دهد، كه منظور امام از جمله «و شيعتنا العرب» اين است كه عرب پسنديده كسي است كه شيعه ما باشد، هر چند كه غير عرب باشد. عجم ناپسند كسي است كه دشمن ما باشد و اگر چه عرب باشد. (منظور از عجم بيگانه است كه شامل غير شيعه از عرب و ديگر ملت ها است) به زبان ساده يعني شيعه ما اگر چه از غير عرب ها باشد گويا مثل ما عرب هست، ولي اگر دشمن ما از عرب باشد گويا اينكه با وجود اينكه عرب است؛ اما ازغير عرب و عجم شمرده مي شود. پس معيار پسنديده بودن شيعيان در نظر امام و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ شايستگي آنان است نه قوميت و معيار مذموميت و ناپسندي دشمنان اهل بيت، عداوت و دشمني با آنها است نه عجم بودن افراد، لغت عجم هرگاه با قرينه استعمال شود شامل افراد بيگانه است،‌ بيگانه از ائمه چه عرب و چه غير عرب. شيخ عباس قمي هم اين حديث را از علامه مجلسي نقل كرده و در ادامه حديث روايتي ديگر از مناقب ابن شهر آشوب نقل كرده است و در اين روايت به نحوه برخورد عمر بن خطاب با اسراي ايراني كه در زمان او اسير شده بودند، آورده است. به اين مضمون كه: هنگامي كه اسيران ايراني وارد مدينه شدند، خليفه دوم خواست كه زنهايشان را بفروشد و مردانشان را بردگان عرب قرار دهد؛ « و لمّا ورد سبي الفرس اراد عمر بن الخطاب بيع النساء و ان يجعل الرجال عبيد العرب...». این شبهه از كلام امام صادق ـ عليه السلام ـ نيست، بلكه برداشت نادرست از توضيح علامه مجلسي است. چون روايتي كه مجلسي در شرح حديث آورده نحوه برخورد خليفه دوم با ايرانيان اسير است كه ضميمه ادامه روايت شد، و برخي از كينه توزان وهابي و سايت هاي دشمن اهل بيت با بيان اين مسائل در صدد ايجاد شبهه در محبت ايرانيان به اهل بيت هستند،. غافل از اينكه امير مومنان(ع) درباره نحوه برخورد عمر عكس العمل نشان مي دهد، مي فرمايد: اين كار را نكن و اين حق را نداري، چرا كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده است كه بزرگان و گراميان هر قومي را گرامي بداريد. با اين بيان، امير مومنان ـ عليه السلام ـ نگذاشت كه زنان ايراني اسير و به عنوان كنيز فروخته شوند. لازم به ذكر است كه مولف سفينة البحار اين حديث را در مورد فضيلت عجم ها بيان كرده است و در تأييد كلام شيخ عباس بايد گفت كه خداوند مي فرمايد: «ولو نزلناه علي بعض الاعجمين فقرأه عليهم ما كانوا به مومنين؛ اگر ما اين كتاب عربي را بر مردي از عجم نازل مي كرديم و پيامبري از عجمها بر مي انگيختيم عرب ها ايمان نمي آوردند». امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: اگر قرآن بر عجم نازل مي شد اعراب به آن ايمان نمي آوردند و اين قرآن بر اعراب نازل گشت و عجم ها به آن ايمان آوردند، پس اين خود فضيلتي است بر عجمها. در ديگر سخن، امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: اصحاب حضرت مهدي (عج) 313 نفر و از فرزندان عجمند. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند؛ اگر ايمان در آسمان آويزان بود، مرداني از فارس به آن مي رسيدند. حال با توجه به مطالبي كه گفته شد، معلوم مي شود منظور از بيان روايت امام صادق ـ عليه السلام ـ توسط شيخ عباس قمي بيان فضايل عجم ها بوده است و اين مطلب را اخبار و روايات وارد شده از ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ تأييد مي كند و بهترين مويد ديگر اين است كه سلمان فارسي كه از ايرانيان باايمان و از اصحاب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ياران و شيعيان باوفاي امام علي ـ عليه السلام ـ بود به خاطر ايمان و وفايش به فرموده رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ جزء اهل بيت آن حضرت گرديد. بنابراين ائمه معصومين ـ‌ عليهم السلام ـ نه تنها در مورد ايراني ها و به طور كلي عجم ها بدگويي نكردند، حتي در موارد متعدد زبان به تعريف و تمجيد از غير اعراب هم گشودند. كه به نمونه هاي اندك از آنها اشاره شد. حديثي هم كه به زعم افراد بي سواد در مزمت ايراني ها از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است، اين از اشتباه و يا از عناد، ترجمه كننده و اختلاط حديث با توضيح آن بوده است نه چيز ديگر، و در پايان به كلام امام صادق ـ عليه السلام ـ دوباره اشاره مي كنيم. قال ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ «نحن قريش و شيعتنا العرب و عدونا العجم». اگر امام مي فرمود العرب شيعتنا و العجم عدونا آن وقت حرف شبهه كننده درست مي بود. يعني شيعه ما از هر قومي باشد از ماست و دشمن ما از هر ملتي باشد بيگانه است. چون اين مطالب مغاير با کلام الهي قرآن است چون قرآن معيار برتري را تقوي قرار داده و امام صادق هرگز كلامي خلاف قرآن نمي فرمايد، و هيچ يك از ائمه سخنان تبعيض آميز را دوست نداشتند و به زبان نياورده اند، ازآن رو كه قرآن از اين گفتار هاي قوم انگيزانه و اختلاف افكن بري و پاك است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image