کنجکاوی در فلسفه نماز /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

آیا درسته که ما در خصوص فلسفه احکام کنجکاوى و پرسش کنیم؟


از منظر دین هیچگونه مانعى در خصوص کنجکاوى و پرسش از فلسفه احکام وجود ندارد چرا که : اولا : صدها آیه وحدیث ، مردم را به تعقل و و تفکر فرا مى خواند و هیچ مکتبى به اندازه اسلام ، به اندیشیدن دعوت نکرده است . ثانیا : یکى از انتفادهاى شدید قرآن بر مشرکان و بت پرستان ، تقلید کورکورانه و بى دلیل از نیاکان است . ثالثا : خودقرآن ، بارها درکنار بیان احکام و دستورها ، به دلیل آن هم اشاره کرده است . امامان معصوم نیز در روایات ، به بیان این حکمتها پرداخته و دانشمندان اسلامى ، گاهى به تالیف کتابهایى پیرامون این موضوع اقدام کرده اند . 1 . به علاوه با پیشرفت دانش بشرى ، روز بروز پرده از اسرار احکام الهى و دستورهاى دینى برداشته مى شود و هرچه از عمر اسلام مى گذرد برعظمت و جلوه آن افزوده مى شود . 2 . اما در خصوص فلسفه عبادات از جمله نماز ، نکاتى را باید همواره مد نظر داشت : الف - احاطه به فواید و حکمت هاى دستورات فرعى دین اگر براى همه غیر ممکن نباشد ، براى اکثر مردم غیر ممکن است و مانع از انجام وظایف و مشاغل دیگر مى شود و شخص را از استفاده عملى از این دستورات محروم مى سازد . مانند بیمارى که بخواهد تمام جزئیات نسخه یک طبیب حاذق را بررسى کند و از هر جهت رابطه آن را با مزاج خود تشخیص دهد . بنابراین لازم نیست دلیل همه احکام را همه مردم در همه زمان ها بدانند . ب - دستورات فرعى دین ، همین قدر که با منطق عقلاً و علم ثابت و با فرضیه هاى علمى مخالف نباشد ، قابل پیروى و لازم الاتّباع است مانند دستور طبیب که همین قدر که بدانیم طبابت او بر خلاف قوانین مسلّم طبّى و تندرستى نیست به آن عمل مى کنیم با این تفاوت که در دستورات دینى ، احتمال خطا و اشتباه هم نمى دهیم . ج - فلسفه همه احکام و جزییات آنها به طور تفصیلى روشن نیست و آگاهى از آن دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى طلبد . لیکن به طور اجمال روشن است که همه احکام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست . بنابراین در صورتى که فلسفه حکمى را بالخصوص ندانیم بنابر قاعده کلى فوق از آن باید پیروى کرد . زیرا یقین به وجود مصلحتى در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد . د - درجست و جوى فلسفه احکام نباید همیشه به دنبال علوم تجربى رفت ودلیلى مادى و فیزیولوژیک برایش جست و جو نمود . این فرایند که همواره در پى یافتن مصلحت یا مفسده اى طبى یا . . . باشیم برخاسته ازنگرشى مادى گرایانه است . در حالى که بسیارى از احکام مصالحى معنوى دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشرى قابل تحقیق نیست وآنها با متد تجربى خود قادر به حکمى نفیا یا اثباتا پیرامون آن نیستند و یااگر نظرى بدهند بسیار سطحى است و چه بسا مساله حکمتى برتر و بالاترداشته باشد . چنان که در مورد روزه ، علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته اند ولى قرآن مجید فلسفه اى بالاتر را بیان فرموده و آن ( دست یابى به تقوا ) است . کسى که خدا را حکیم و دستورهایش را بر اساس حکمت مى داند ، نباید به خاطر این که امروز دلیل حکمى را نمى داند از انجام آن تخلف کند . ز - درهرجا از قرآن و حدیث ، دلیل محکمى بر فلسفه حکمى نداریم ، بهتر است ساکت باشیم و با یک سرى توجیهات و حدسیات ، دلیل تراشى نکنیم . ه - اگر گوشه اى از اسرار حکم خدا را شناختیم ، نباید گمان کنیم که بر همه اسرار واقف گشتیم . آنکه فلسفه حکمى را را بفهمد ، نمى تواند خیال کند آنچه فهمیده ، تمام است و دیگز چیزى جز آن نیست . مگر با عقل و فکر محدود انسانى ، مى توان به عمق احکامى که از علم بى انتهاى خدا سرچشمه گرفته ، پى برد ؟ از آنجا که در دوران ائمه ( علیهم السلام ) همه مردم قدرت هضم بسیارى از اسرار را نداشتند ائمه ( علیهم السلام ) تنها در جواب افرادى که چیزى در زمینه فلسفه احکام سوال مى نمودند مطالبى را که مطابق با فکر و درک آنها بودبیان مى کردند . بدیهى است که در این گونه موارد ، نمى شود حکم کرد که فلسفه و اسرار آن احکام منحصر به چیزى است که در آن روایت اشاره شده است زیرا اگر پرسش کنندگان اسرار زیادترى را مى خواستند پیشوایان دینى از جواب دریغ نکرده و مطالب زیادى مى گفتند و ما از این نمونه ها زیاد داریم که شخصى از امام چیزى را مى پرسید و جوابى گرفت و دوباره که سؤال مى کرد ، امام مطلب عمیق را براى او بیان فرمود . . 3 ى - همان عقلى که ما را به فهمیدن فلسفه احکام دعوت مى کند ، همان مى گوید : اگر جایى ندانستى ، از آگاهان بپرس ، این همان تعبد در برابر اولیاى دین است . ( 1 ) شاخص ترین این کتاب ها ، کتاب علل الشرایع شیخ صدوق است که هم اکنون ترجمه آن نیز موجود مى باشد . ( 2 ) محسن قرائتى ، پرتویى از اسرار نماز ، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن ، تابستان 1387 ، هجدهم ص . 66 ( 3 ) یک نمونه آن مربوط مى شود به کسى که از علت نامگذارى کنیه پیامبر خدا به » ابوالقاسم » سوال نمود که امام در ابتدا جوابى دادند اما پس از سوال مجدد این شخص امام به بیان مطالب عمیقى در این زمینه پرداختند . ( علل الشرائع ، ج 1 ، باب 106 حدیث 2 ( . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image