گونه شناسى سبک زندگى  /

تخمین زمان مطالعه: 31 دقیقه

سبک زندگى و زندگى مصرفى(۱) پایگاه بصیرت:چگونه زندگی کنیم؟ این سوالی است که پاسخ آن را «سبک زندگی» می دهد، زیرا سبک زندگی یکی از عرصه های بسیار مهم و تأثیرگذار در فرهنگ عمومی است و فرهنگ است که زندگی ما را اداره می کند و به کمک سبک زندگی است که ما معانی رفتار دیگران را درک می کنیم و می توانیم رفتارها را از هم تمییز دهیم.ممکن است از سبک زندگی چیزی ندانیم و از این غافل باشیم که آیا یک تله است یا یک فرصت؛ مانند ماهی در رود گل آلود سبک زندگی شنا می کنیم و جریان تند آب ما را با خود می برد، اما نمی دانیم که سرانجامی برای این جریان پرشتاب و کور هست یا خیر؟ لایه پنهان، اما حوزه های استراتژیک


سبک زندگى و زندگى مصرفى(1) پایگاه بصیرت:چگونه زندگی کنیم؟ این سوالی است که پاسخ آن را «سبک زندگی» می دهد، زیرا سبک زندگی یکی از عرصه های بسیار مهم و تأثیرگذار در فرهنگ عمومی است و فرهنگ است که زندگی ما را اداره می کند و به کمک سبک زندگی است که ما معانی رفتار دیگران را درک می کنیم و می توانیم رفتارها را از هم تمییز دهیم.ممکن است از سبک زندگی چیزی ندانیم و از این غافل باشیم که آیا یک تله است یا یک فرصت؛ مانند ماهی در رود گل آلود سبک زندگی شنا می کنیم و جریان تند آب ما را با خود می برد، اما نمی دانیم که سرانجامی برای این جریان پرشتاب و کور هست یا خیر؟ لایه پنهان، اما حوزه های استراتژیک سبک زندگی و تأثیرات آن اگر چه در حوزه خانه و خانواده و گرایش ها و علایق فردی عمومیت دارد، اما اکنون به عنوان یکی از مباحث استراتژی فرهنگی در نظام های سیاسی مطرح و تحت بررسی است.چه بسا گسترش سبک زندگی در میان توده های مردم، تهدیدها و بحران های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را برای نظام سیاسی ایجاد کند و بحران کارآمدی و مقبولیت از دهانه آتشفشان آن بیرون بزند.سبک زندگی دارای مولفه ها و ویژگی هایی در تولید، گسترش و مشروع سازی رفتارها و سلایق است که از جمله مهم ترین آنها، نقش رسانه است. در مطالعه سبک زندگی در ایران ما باید چند محور را مورد مطالعه قرار می دهیم. 1- چیستی سبک زندگی، از منظر اسلام و غرب 2- مطالعه سبک زندگی به عنوان یکی از محورهای تهاجم به فرهنگ و هویت ایرانی 3- مطالعه نقش رسانه های جمعی در ترویج و گسترش سبک زندگی 4- نقش انتخاب سبک زندگی در افزایش مصرف 5- آموزش سبک زندگی از دیدگاه اسلام 6- وظیفه رسانه ها در قبال روش زندگی اسلامی یا زندگی متعهدانه و ایمانی با توجه به اینکه بخش اعظم سبک زندگی، مصرف، اسراف و فرهنگ مصرف است و امسال در سال حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی قرار داریم. آسیب شناسی سبک زندگی ایرانی در سالیان اخیر به این موضوع کمک می کند که نگرش ایرانی- غربی در مورد مصرف کالا و اسراف را مورد واکاوی قرار دهیم. 1- چیستی سبک زندگی در دهه های پایان قرن بیستم شاهد برجسته شدن فرهنگ بوده ایم. یکی از چالش برانگیزترین جنبه های جهانی شدن جنبه فرهنگی جوامع است. برخی یکی شدن فرهنگ ملت ها را حاصل پیشرفت های اطلاعاتی و ارتباطی می دانند که جهان را مانند دهکده ای به هم پیوند داده است. در جهانی شدن و فرهنگ شکل گیری و گسترش فرهنگی خاص در عرصه جهانی، موجی از همگونی فرهنگی را در جهان پدید می آورد و ویژگی های منحصر به فرد فرهنگی را به چالش می کشاند. یک برداشت رایج و آشنا از جهانی شدن فرهنگ غربی؛ همان امپریالیسم فرهنگی است. از این دیدگاه؛ جهانی شدن عبارت است از اراده معطوف به همگون سازی فرهنگی جهان و به عبارت بهتر، غربی کردن جهان. اکنون نتایج جهانی شدن در عرصه های مختلف زندگی در حال آشکار شدن است. 1-1 تعریف سبک زندگی با توجه به نظریات مطرح شده درخصوص سبک زندگی می توان به این نتیجه رسید که بسیاری از محققان مفهوم سبک زندگی را به عنوان جایگزین برای مفهوم طبقه می دانند، زیرا طبقه در گذشته ملاکی برای تقسیم بندی اجتماعی مردم بر پایه اقتصاد بود که انگلس، مارکس و لنین به آن معتقد بودند، اما اینک این مفهوم کارآیی خود را گسترش داده و به نوعی طبقه بندی و کلاس بندی مردم، نرم افزارانه و فرهنگی- هویتی شده است و از سبک زندگی برای نشان دادن سلسله مراتب و قشربندی اجتماعی استفاده می کنند. در فرهنگ لغت، شیوه زندگی یا سبک زیستن که منعکس کننده گرایش ها و ارزش های یک فرد یا گروه است، عادت ها، نگرش ها، سلیقه ها و معیارهای اخلاقی و سطح اقتصادی و ... که طرز زندگی کردن فرد یا گروهی را می سازد سبک سازندگی می گویند. «زیمل» سبک زندگی را تجسم تلاش انسان برای یافتن ارزش های بنیادی و فردیت برتر خود می داند به اعتقاد وی، فرد می کوشد از طریق سبک زندگی فرهنگ عینی اش را به سمع دیگران برساند؛ به عبارت دیگر، انسان برای معنای موردنظر خود(فردیت و برتری)، شکل(صورت) های رفتاری ای را برمی گزیند. زیمل توان چنین گزینشی را سلیقه و این اشکال به هم مرتبط را سبک زندگی می نامد. (زیمل،1990 ، 314 ) سبک زندگی روش الگومند مصرف، درک و ارزشگذاری محصولات فرهنگ مادی است که استقرار معیارهای هویتی را در چارچوب زمان و مکان ممکن می سازد. سبک زندگی اساساً به معانی نمادین محصولات توجه دارد؛ یعنی آنچه در ورای هویت آشکار این محصولات نهفته است، سبک زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی چندان کاربردی ندارد، چون ملازم بانوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکان های موجود است این رویکرد، راهی است که به درک مدرن بودن سبک های زندگی و تقابل آنها با شکل بندی های پیشین می انجامد و این معانی نمادین، اموری توافقی هستند که پیوسته در حال از نو ابداع شدن هستند. (گیدنز،1383 ،120 ) برای تأیید نمادین بودن محتوای سبک زندگی هم می توان دلیل آورد، صنعتی شدن موجب پیچیدگی و تمایزیافتگی حد و حصر جهان کالاها شده است که نه تنها تعداد اشیای موجود به غایت فزونی یافته، بلکه چگونه دسترسی به آنها، عرضه، نمایش و معرفی آنها همگی تبدیل به خدماتی شده اند که خود شکلی از کالا محسوب می شوند که بنابراین، در بازار خرید و فروش می شوند. سبک های زندگی عمدتاً در قالب چیزهای ملموسی هستند که آنها را به اموری نمادین بدل می کنند؛ نمادهایی که انعطاف پذیر و دارای معانی گوناگون هستند. (چاووشین،1381 ،2) بر مبنای تعاریف فوق خطوط کلی سبک زندگی به شرح ذیل است: 1- ایجاد اشکال به خصوص از هویت در فرایند مدرن شدن و استقرار آنها در حوزه های معینی از کنش اجتماعی مثل: ذوق، سلیقه، سبک زندگی و مد. 2- افزایش اهمیت روزافزون حوزه های کنش اجتماعی جهت ترسیم و توصیف زندگی اجتماعی در حالی که سایر شکل های متمایز ساختاری بی اهمیت تر شده اند. 3- اهمیت فزاینده سبک زندگی و هویت با اتکا به حوزه مصرف 4- هویت شخصی چیزی نیست که در نتیجه عضویت های گروهی یا تداوم کنش های اجتماعی فرد به او تفویض شده باشد، بلکه فرد باید آن را به طور مداوم و روزمره ایجاد کند و در فعالیت خویش به طرز بازتابی، مورد حفاظت و پشتیبانی قرار دهد. (رحمت آبادی، 242، 1385) 5- روش زندگی فرد بخشی از سلیقه جهانی است که ممکن است بر او تحمیل شده باشد. 6- در سبک زندگی، فرد هویت خود را با کالا و اشیا معاوضه می کند و از اشیا کسب هویت می کند و به نوعی، شی ءوارگی می رسد. 7- در سبک زندگی، فرد به صورت همزمان، همسانی و تفاوت خود را براساس الگوهای مطرح رسانه ای شده دنبال می کند. 8- در سبک زندگی معنای زندگی از یک ویژگی شخصی و برای خود بودن به برای دیگران بودن تغییر می یابد. 9- به علت عدم ثبات و پایداری در سبک زندگی، همواره نوعی استرس و نگرانی از عدم جلب توجه و مورد پسند قرار نگرفتن روان فرد را مورد هجمه قرار می دهد. 1-2 اهمیت سبک زندگی مطالعه اهمیت سبک زندگی ما را بر آن می دارد که ضمن شناخت آسیب ها و فرصت هایی که از این مجموعه بر نظام اجتماعی و سیاسی، وارد می شود تصمیمات و راهبردهای لازم طراحی و برنامه ریزی شود. مطالعه سبک زندگی دارای اهمیت است، زیرا: 1- آیا سبک زندگی یک پروژه است یا یک پروسه، پاسخ به این سوال می تواند ما را به این امر هدایت کند که اگر سبک زندگی یک پروژه است و دارای اهداف و مبانی طراحی شده برای هجمه به خانواده و اجتماع است، برنامه ای منسجم برای آن طراحی شود؛ زیرا عدم پایداری خانواده ها و فروپاشی خانواده یکی از طرح های مهمی است که سرویس های رسانه ای : جاسوسی به همراهی اتاق های فکر به صورت مشترک آن را دنبال می کنند. 2- آیا سبک زندگی همان آمریکایی نمودن زندگی است. بسیاری از متفکران عقیده دارند که سبک زندگی نوعی تلاش آمریکایی، برای آمریکایی نمودن همه زندگی ها است. آمریکا در تلاش است بحران های خانواده غربی را با برنامه جهانی سازی به تمام جهان سرایت دهد که از طریق تهاجم نرم بتواند ماهیت زندگی را که آرامش و تربیت فرزندان است از بین ببرد. 3- آیا سبک زندگی برنامه ای برای مصرف بیشتر و گرم کردن کوره صنایع غرب است؟ الگوهای مصرف شامل سبدی از کالاها و خدمات است که مصرف کنندگان آن را در دوره ای خاص مصرف می کنند، این الگو از یک سو تابع درآمد و از سوی دیگر، تابع شرایط اقلیمی، معیشتی و هنجارهای فرهنگی حاکم بر جامعه است، اما هنگامی که الگوی مصرف معیوب می شود که مصرف نقش نمادی برای افزایش منزلت و توجه دیگران داشته باشد و غرب با توجه به ابزارهای تکنولوژیکی و رسانه ای که دارد، هر لحظه بر حرص و ولع مردم برای خرید بیشتر می افزاید و پاداش شرطی آن را هم لذت بیشتر و هم منزلت بالاتر قرار می دهد. 4- آیا سبک زندگی می تواند به فرهنگ و هویت هجوم ببرد؟ سبک زندگی بیش از آنکه یک فعالیت اقتصادی باشد، یک فعالیت فرهنگی و هویتی است. زیرا سبک زندگی خود نشأت گرفته از یک فرهنگ و هویت است که در اثر تکرار، ارزش گذاری و شرطی سازی به صورت یک اپیدمی جهانی در می آید و محققاً زندگی ها و فرهنگ هایی که با فرهنگ مبدع سبک زندگی همخوانی و هم آوایی نداشته باشند، مورد هجمه قرار می گیرند. 5- آیا سبک زندگی فقط خانه و خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد؟ گزینش سبک زندگی تهاجمی باعث افزایش مصرف و در نهایت اسراف می شود و در نتیجه، جامعه مصرفی با فرهنگ تن آسایی خو می گیرد، ضمن اینکه افزایش مصرف باعث رشد واردات کالاهای مصرفی نیز می شود در نتیجه در این زنجیره، چند فعالیت ضداجتماعی صورت می گیرد: 1- ترجیح تن آسایی و تنبلی بر تولید 2- نیاز به کالای وارداتی به جای کالای تولیدی 3- افزایش بیکاری 4- شکاف طبقاتی و احساس نارضایتی از سیستم سیاسی. عوامل فوق نشان می دهد که رواج سبک زندگی تنها به زندگی یک یا چند خانواده محدود نمی شود و به عنوان موضوعی جزئی و فاقد اهمیت نباید به آن نگریسته شود. 6- شخصیت انسان ها بر اثر سبک زندگی چه تحولی پیدا می کند؟ روانشناسان شخصیت را نتیجه و محصول تأثیر متقابل فرد و محیط طبیعی و اجتماعی او می دانند و در بررسی شخصیت افراد، به خصوصیات بدنی، نحوه تفکر، ایده آل ها، علایق، استعدادها و چگونگی سازگاری فرد با محیط و طرز برخورد او با دیگران توجه می کنند. عامه مردم شخصیت فرد را جلوه او در نظر دیگران می دانند. هر شخصیتی با توجه به جایگاه فردی و اجتماعی خود به بازتولید و گرایش نوع ویژه ای از سبک زندگی می اندیشد. سبک زندگی از آنجایی که امر نمادین و صوری برای برون یافت شخصیت در نگاه دیگران است و از طرف دیگر، دارای سیالیت و عدم تعادل نیز می باشد، شخصیت هایی را تربیت می کند که دارای تعادل فکری، عقلی و احساسی نیستند و مجبورند که براساس سبکی که برای زندگی پذیرفته اند، به یک فعالیت اجتماعی و سیاسی بپردازند. یعنی با مقدم کردن امر نمادین بر امور عقلانی و مذهبی، شخصیت خود را به نمایش می گذارند. 7- آیا سبک زندگی با فضاسازی رسانه ای ارتباط دارد؟ ارتباط سبک زندگی با رسانه از دیرباز مورد تأکید محققان غربی بوده است و از آن به عنوان صنایع فرهنگی نام برده اند. آنها صنایع فرهنگی را به عنوان صنایع جدیدی معرفی کردند که شامل موسسه های سینمایی، تولید فیلم، موسسه های رادیویی و موسسه های مطبوعاتی است و تأثیرات نامطلوبی را در جوامع ایجاد می کنند. از نظر مکتب فرانکفورتی ها، فرهنگ، جنبه تجارتی یافته و هدف آن، تولید بیشتر برای مصرف بیشتر است. به اعتقاد آنها، این گونه فرهنگ نقش تخدیرکننده دارد و فرهنگی جهت داده شده و ساختگی است. 8- آیا سبک زندگی قشر خاصی از جامعه را هدف قرار داده است؟ در سبک زندگی برخلاف سایر برنامه های دشمن که نوعی تقابل با یک طیف خاص در آن دیده می شود، همه گروه های سنی و طیف های اجتماعی را دربرمی گیرد. در این شیوه از زندگی همه کسانی که در یک نظام اقتصادی زندگی می کنند به طور فعال در تصمیمات مربوط به مصرف کالاها درگیر می شوند، از کودکانی که والدین شان را برای خرید اسباب بازی و خوراکی های تبلیغ شده، ترغیب می کنند؛ تا افراد بزرگی که تمام زندگی خود را براساس خرید کالاها و خدمات (خانه، مبلمان و غذاها) شکل می دهند. دین در اسارت سبک زندگی(2) 3-1-معنای زندگی در غرب الف) هویت در سبک زندگی در سبک زندگی امروزی، هویت بر مبنای پست مدرنیسم تعریف می شود که هویتی غیرذاتی و سیال است. در این نوع هویت، هر فرد مجموعه ای از تعارض ها و اجزای گوناگون است. از دیدگاه پساساختارگرایان و پسامدرنیسم انسان معانی، اندیشه ها، نظریه ها و غیره همگی بر وحدت و هویت ظاهری، خود را تنها از طریق غیریت یا بیگانه سازی به دست می آورند. هویت پست مدرنی که سبک زندگی ما را درگیر خود کرده است دارای خصوصیات زیر است: 1- این هویت ها چند پاره اند و ممکن است از چند بخش هویتی جهانی گرفته شده باشند و با هم سنخیت و وحدتی ندارند. 2- هویت ها اساساً از طریق زبان و نظام نمادها صورت می گیرند. در این نوع هویت، شکل و نماد و زبان آن نماد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در سبک زندگی، اهمیت معنایی اشیا و قدرت نمادسازی آن بالاتر است از اثر اولیه آن است. 3- هویت ها محصول روایت های رسانه ای و ساخته شده ای هستند که ممکن است در گذشته فرهنگی جامعه حضور نداشته باشند. 4- هویت ها هر لحظه در حال تغییر و دگرگون شدن هستند، مانند گذشته نیست که یک هویت بر اصول ثابت خود پایدار باشد. 5- مرکزیتی برای این گونه هویت ها نمی توان در نظر گرفت و آن مرکزیت سابق هویت ها که غالباً از ساختارهای تاریخی و مذهبی گرفته می شد، در این نوع هویت، مورد تخریب قرار گرفته است. 6- در این نوع هویت فرایند شک اندیشی ها در مورد هویت های دینی- مذهبی و سنتی مورد تجلیل قرار گرفته و سعی می شود که از مطلق نگری امور به نسبی گرایی در امور مذهبی گرایش پیدا کند. 7- در هویت پست مدرن و سبک زندگی، تمام نقاط اتکای سابق که بر امور ماورایی و الهی تکیه داشت به ابزار و تجهیزات جدید تکیه می دهند و یک جایگزینی و جاگیری در امور اعتقادی فرد صورت می گیرد. 8- از آنجایی که هویت پست مدرن توسط هنرپیشه ها، بازیگران و شخصیت های مشهور و رسانه ها در حال تغییر است هر چه وابستگی افراد به رسانه و شهرت بیشتر باشد انگیزه هویت چندپاره و نامتعادل در وی قدرت می گیرد. 9- میزان و مدت و نوع مواجهه افراد با شخصیت ها و هنرپیشه ها و حتی رسانه ها به سبک زندگی او تغییر و تلون و نمادسازی را با سرعت بیشتری طی می کند، به گونه ای که امروز در روستاهایی که کمتر از رسانه خبری هست، نوعی از ثبات زندگی با معنای واقعی و اولیه آن وجود دارد. 10- تأثیرپذیری زندگی از سبک زندگی که میوه هویت مدرن و پست مدرن است معنای زندگی را دارای عدم ثبات کرده است و همین سبب شده که کارکرد زندگی که تولید آرامش و تعالی روانی است دچار کج کارکردی شود و معنای واقعی زندگی فهمیده نشود و در این زندگی است که نابسامانی خانوادگی در این سال ها به رشد روزافزونی رسیده است. ب) دین غربی وسیله ترویج سبک زندگی غربی! یکی از فعالیت های عمده سبک زندگی مبحث مصرف گرایی است که اولویت اصلی را در معرفی این زندگی دارد، اما اینکه دین خود عامل مصرف گرایی شود یکی از عجایبی است که با دست کاری دین مهیا شده است. همزمان با پیدایش وسایل ارتباطی جمعی آوانجلیسم که تبلیغ مسیحیت را سرلوحه کار خود قرار داده است در ساختار و محتوای تبلیغات مذهبی خود تغییراتی را ایجاد کرده که رنگ و بوی تبلیغات تجاری به خود گرفته. امروزه، هم در تبلیغات تجاری و هم در تبلیغات آوانجلیستی برای مشکلات اساسی و بزرگ زندگی بشر، راه حل های بسیار سهل و ساده ای پیشنهاد می شود. پیام هایی که مردم از رسانه ها دریافت می کنند از آنان می خواهند با خریدن یک کالا یا با دادن پاسخ مثبت به عیسی مسیح(ع) زندگی خود را دگرگون کرده و به خوشبختی دست پیدا کنند. (فکورپور، 153،1386) یکی از اقدامات مهم آوانجلیست ها در گسترش پیام های مربوط به مسیحیت استفاده از تبلیغات رسانه های نوین است. عصر مصرف گرایی نه تنها بر تجارتگاه تأثیرگذار بوده، بلکه فرهنگ دینی را نیز به عنوان نوعی کالا مورد تبلیغ قرار داده است و به دنبال مصر ف کنندگان است. در حقیقت، میان «تبلیغات تجاری» و «تبلیغات مسیحی» می توان همپوشانی های زیادی را جست وجو کرد. به عقیده «یالی» تبلیغات را از آن جهت می توان با مذهب مقایسه کرد که تبلیغات تجاری به ما کمک می کند تا دنیای اطراف مان را درک کرده و جایگاه خود را در این دنیا بشناسیم. این کارکرد تبلیغات تجاری از طریق یکپارچه ساختن افراد با اشیا، آن هم در درون فضایی سحرآمیز و ماوراء الطبیعی انجام می پذیرد.(یالی، 217، 1989) یکی از اندیشمندان غربی بر این باور است که امروزه سبک زندگی ما برگرفته از انجیل مصرف گرا و کالاگونه است. به عقیده «کاوانا» وجود تنش میان انجیل «کالاگونه» و انجیل «فردی» که هر دو رقیب یکدیگرند از ویژگی های جامعه سرمایه داری معاصر است. هر یک از این دو رقیب در تلاشند. سلطه ای بر هوشیاری ما در ادراک مان از خویش و دنیای اطراف ایجاد کنند. انجیل کالاگونه به دلیل سازگاری و هم رنگ شدن با ارزش های جامعه ای که فرهنگ مصرف بر آن سلطه دارد، در مباحثی مانند توضیح و تفسیر دنیای اجتماعی و همچنین تجربیات شخصی از انجیل فردی پیش گرفته است. قابلیت عرضه در بازار و همین طور قابلیت مصرف شدن، به عنوان هسته ارزش های انجیل گونه و فرهنگ مصرفی، ارزش هایی هستند که انسان ها به واسطه آنها دست به تعریف از خود می زند. آنها در این روند، خود را به عنوان «اشیای قابل تعویضی می بینند که هدف و ارزش شان بسته به میزان عرضه شان در بازار، مقدار تولیدشان و اندازه مصرف شان است.» کاوانا این تفکر را با سمت و سویی مذهبی بسط داده و بیان می کند که شکل کالایی نوعی بت پرستی است که در آن «محصول دست های خودمان را می پرستیم.» و با این کار «خودمان را در تصویر محصولات مان دوباره می سازیم.» (کاوانا، 11، 1984) در جامعه بازاری- صنعتی پرسش «من کیستم؟» «تبدیل شده است به پرسش من در فرایند مصرف چه کسی می شوم؟ معنای کالا در نوع شخصیتی که من دارم و شکل روابط من با دیگران چه تأثیری دارد؟ (لیس و دیگران ،234، 1986) ج) شبه عرفان های ساختگی و سبک زندگی غرب پس از گرفتار آمدن در بحران های گوناگون روحی و عاطفی با قدم گذاردن در عصر پست مدرن و پس از قرن ها مبارزه با معنویت گرایی باور کرد که غیر از بعد مادی بعد فرامادی هم وجود دارد و باید به آن توجه کرد. این احساس نیاز سبب استفاده فرصت طلبان شده است تا از بعد فرامادی زندگی انسان را تأمین کنند و برای فروش هر چه بیشتر دیدگاه های سودگرایانه شان، به خلق عرفان ها منهای شریعت بروند. اکنون بیش از دو هزار جریان معنویت انحرافی در اروپا وجود دارد و وجود همین تعداد نیز در آمریکا اعلام شده است که البته بسیاری از آنان در ایران نیز شعبه دارند! در سبک زندگی بخشی از زندگی که در طلب معنویت و خدا است با نمادهایی از معنویت های ساخته دست بشر تکمیل می شود و از آنجایی که این اندیشه انحرافی توان هدایت انسان را ندارد، تلاش بی رویه او برای آرامش حقیقی دامنه انحراف وی را بیشتر می کند. علل پیدایش و شیوع اغواهای جدید و ترویج آن در سبک زندگی 1- امروزه با وجود اینکه جنگ های مذهبی در دستور فعالیت های امپریالیستی قرار گرفته است، حس شدید دین خواهی و علاقه ذاتی و فطری بشر به مسائل فطری با سرعتی بیشتر از گذشته در حال ریشه دواندن در جوامع غربی است و در حالی که ادیان مسیحیت و یهودیت امروزی توان پاسخگویی به نیازها و سوالات مردم شان را ندارند، حاکمان و مسئولان دست به ساخت ادیان و معنویات انحرافی می زنند. 2- فروپاشی بنیادهای اخلاقی و دینی در قرن نوزدهم میلادی که به دلیل عملکرد ناصواب کلیساها و دولتمردان صورت گرفت و پیدایش مکاتب مختلف انسان گرایانه و اومانیستی سبب شد فرقه های انحرافی شیوع بی سابقه ای داشته باشند. 3- با گسست تمدن مدرن از ریشه دینی، جامعه غرب مدرن دچار عدم وجود فلسفه اخلاقی و عمل فرد در جامعه شد و با درک این خلأ سعی در جعل و ایجاد معنویت های جدید در جامعه کرد تا بتواند بشر را در وادی گمراهی سرگردان کند و مانع از رسیدن او به پناهگاه مستحکم الهی شود. شیوه های گسترش عرفان های نوظهور در سبک زندگی عرفان های نوظهور در بین کسانی گسترش پیدا می کند که سه ویژگی داشته باشند؛ اول، سطح متوسط به بالای مطالعه و کلاس فرهنگی، دوم، دارایی کافی برای تأمین هزینه های مربوط به خرید کتاب و نشریات، پرداخت شهریه برای دوره هایی که برگزار می شود و سایر هزینه های جانبی و سوم، کمی فراغت که فرصت پرداختن به اموری نظیر مطالعه و تمرینات شرکت در دوره ها را فراهم سازد. (مظاهری سیف،170، 1391) نوع برنامه های معنوی که طبقه مرفه برای خود می پسندد و از آنها استفاده می کند، سبک زندگی معنوی آنها را شکل می دهد. برنامه ها، فعالیت ها و نمادهای معنوی که در زندگی این طبقه وارد می شود، گونه هایی از سبک زندگی معنوی را پدید می آورد که شاخصه های تکثرگرایی، احساس گرایی، ناعقل گرایی و خودمحوری به وضوح در آنها مشهود است. دوخطر بزرگی که از تغییرات سبک زندگی معنوی طبقه مرفه متوجه جامعه می شود، یکی این است که این طبقه بر سایر طبقات اجتماعی اثرات بسزایی دارد و طبقات پایین تر می کوشند خود را با آنها منطبق سازند. از این جهت، آسیب هایی که در این طبقه پیدا می شود، به صورت معیاری مقبول در تمام جامعه درمی آید، دیگر اینکه افراد طبقه مرفه معمولاً در موقعیت های قابل توجه اداری و دولتی هستند و تغییر سبک زندگی آنها در هویت نظام اسلامی تأثیر مستقیم دارد.( همان) ویژگی های سبک زندگی فرقه های نوظهور سبک زندگی فرقه های نوظهور دارای مشخصات و مولفه هایی است که با شناخت آنها سبک زندگی معنای بیشتر خود را برای ما می شناساند. (کیانی، 90، 1391) 1- انسان محوری در برابر خدامحوری: در بسیاری از جریانات جدید معنوی اگر نامی از خدا به میان می آید، خدایی است که فاقد اراده و اختیار و قدرت دخالت در جهان است. بدین سان که اختیار اراده و قدرت مطلق از آن انسان ها است. جنبش های نوپدید دینی به واسطه پیروی از مولفه های مدرنیته بالاخص اومانیسم انسان را در مسند خدایی قرار می دهند. 2- تقابل با شریعت و گسترش لاابالی گری: شریعت دینی دارای مزیت های فردی و اجتماعی فراوانی است، اما تئوریسین های جنبش های نوپدید دینی، ابداع و ترویج نحله های معنویت گرایانه ای است که در دل آنها مخالفت با شریعت شکل می گیرد، یعنی دین منهای شریعت، معنویت و عرفان منهای ضابطه، از این رو عرفان های نوظهور صرفاً به دنبال حذف شریعت و تخریب اصل ضابطه مندی جهان و قانونمداری آن هستند. 3- دنیاپنداری در برابر عاقبت اندیشی: انسان متأثر از دین توحیدی جهان مادی را به مثابه محیطی برای ساخت منزلگاه دائمی خود می پندارد، اما عرفان های نوظهور دنیاطلبی در علل سیاسی- اجتماعی فراوانی ریشه دارد که یکی از بزرگ ترین اهداف آن، کنترل اعمال و رفتار انسان های اجتماعی است. یعنی از نام معنویت و عرفان استفاده می شود تا اعمال انسان ها در مسیر خواست حاکمان سیاسی ایجاد شود. 4- عشق جنسی در برابر عشق معنوی: در برخی از عرفان های نوظهور عشق جنسی دارای اهمیت فوق العاده است. در میان پیروان بسیاری از این نحله ها مفاسد اخلاقی زیادی گزارش شده است. برخی از این رهبران در اینگونه مفاسد دست داشته و از عاملان اساسی ترویج اعمال منافی عفت بوده اند. در جنبش های دینی سوءاستفاده از جنس زنان در قالب رابطه تاریک مراد و مریدی وجود دارد. 5- آسایش مادی در برابر آرامش معنوی: در عرفان های نوظهور وجود مطلق لایزال یعنی خداوند، جای خود را به انسان می دهد. در نتیجه آدمی آرامش را در دستاوردهای دنیوی جست وجو می کند، حال آنکه دستاوردهای دنیوی که نمود آن برای نمونه در پیشرفت تکنولوژی مشهود است، خود یکی از عوامل سلب آرامش انسان مدرن است. گونه شناسی سبک زندگی (قسمت چهارم) نگاه متفاوت اسلام و غرب به سبک زندگی مقدمه در شماره پیش سبک زندگی از دیدگاه غرب را مورد واکاوی قرار دادیم. در این شماره به نگرش اسلامی- توحیدی به مبحث زندگی می پردازیم و تفاوت های آن را با زندگی غربی مورد بحث قرار می دهیم. در این قسمت مباحث اندیشمندان محترم شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی در مورد زندگی توحیدی و انسان قرآنی تشریح می شود. 4-1 تفاوت اسلام و لیبرالیسم در اهمیت به زندگی بررسی زمینه های فکری مصرف گرایی، نظام سرمایه داری و آن دسته از تفکرات موجود در آن که به شکل گیری و گسترش مصرف گرایی کمک کرده است نشان می دهد که تمایل به مصرف بیشتر ناشی از یک فلسفه و ایدئولوژی است که در غرب گسترش یافته است. از زمانی که تفکر سرمایه داری به عنوان جلوه ای از مدرنیته غربی در عرصه اقتصاد بر مبنای ارزش هایی چون اومانیسم، فردگرایی، لیبرالیسم و آزادی فردی شکل گرفت و رشد و توسعه یافت، منفعت شخصی و اصل سود که از مشخصه های اصلی آن به شمار می رود، در تمام تئوری ها و فعالیت های اقتصادی محوریت پیدا کرد. در این تفکر، خدامحوری جای خود را به انسان محوری و فردگرایی داد؛ مصالح فرد، تأمین کننده مصالح جامعه قلمداد گردید و هدف اصلی در فعالیت های اقتصادی نیز به تأمین منافع مادی، یعنی سود بیشتر، خلاصه شد. بر مبنای همین ارزش ها بود که در سرمایه داری بخش عمده فعالیت های اقتصادی به ویژه مالکیت و سرمایه گذاری برای تولید در دست افراد و موسسات خصوصی(غیردولتی) قرار گرفت تا از طریق رقابت اقتصادی جهت کسب سود فعالیت کند. (انصاری، 83،9831) به طور کلی نظام سرمایه داری با ویژگی های پنج گانه زیر مشخص می شود: 1- گسترش سریع ثروت، تولید حداکثر و اشباع امیال و خواسته ها بر طبق سلیقه افراد، در رفاه بشر بسیار اساسی و مهم است. 2- آزادی فرد، به گونه ای که هیچ امری مانع او در رسیدن به منافع مالی شخصی و کنترل و اداره املاک و دارایی های خصوصی اش نباشد، از امور لازم برای تصمیم گیری ها و اقدام های فردی شمرده می شود. 3- اقدام فردی در جهت تصمیم گیری به شکل غیرمتمرکز در بازارهای رقابتی آزاد شرط کافی برای دستیابی به حداکثر کارآیی در تخصیص منابع است. 4- در مورد نقش حکومت یا ارزش های مشترک اجتماعی، چه در مورد کارآیی تخصیصی و چه در مورد عدالت توزیعی، اعتقادی وجود ندارد. 5- تلاش همه افراد برای تأمین مصالح شخصی شان خود به خود به تأمین مصالح مشترک اجتماعی می انجامد و منافع را تأمین می کند. (چپرا،05 ، 4831) الف: زندگی توحیدی همانگونه که گفته شد زندگی در اسلام با زندگی در غرب به دلیل تفاوت مکتب، هم دارای ریشه متفاوت و هم میوه و محصول متفاوت است. در غرب زندگی یک ماهیت سیاسی و غیرخدایی و انسان محوری دارد و در اسلام زندگی بر مبنا و پایه توحید شکل می گیرد و به سوی اویی در باطن و ظاهر انسان باید آشکار باشد. شهید مطهری در کتاب «جهان بینی توحیدی» با مقایسه انواع جهان بینی ها، جهان بینی توحیدی و اسلامی را دارای ویژگی هایی معرفی می کند که تضاد ریشه ای با جهان بینی علمی و لیبرالی امروزی پیدا می کند و برای همین منظور می شود گفت که وی با معرفی شاخصه های زندگی در اسلام به نوعی از زندگی به نام «زندگی توحیدی» معتقد است که دارای ثبات قدم، مبانی الهی و هدف خدایی است. وی در تعریف جهان بینی می گوید:«نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان و هستی عرضه می دارد، اصطلاحاً جهان بینی نامیده می شود.» شهید مطهری معیار خوبی جهان بینی را در موارد ذیل ذکر کرده است: - به زندگی معنی دهد. - آرمان ساز و شوق انگیز باشد. - قدرت تقدس بخشیدن به هدف های انسانی و اجتماعی را داشته باشد. - تعهدآور و مسئولیت ساز باشد. (مطهری:7831،61) در جهان بینی توحیدی انسان به این درک نائل می شود که جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر وجود و رحمت رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است. جهان بینی توحیدی یک جهان یک قطبی و تک محوری است، جهان بینی توحیدی یعنی جهان ماهیت اویی از اویی (انالله) و به سوی اویی (انا الیه راجعون) دارد و موجودات جهانی با نظمی هماهنگ به یک سو و به طرف یک مرکز تکامل می یابند. آفرینش هیچ موجودی عبث، بیهوده و بدون هدف نیست، جهان با یک سلسله نظامات قطعی که «سنن الهی» نامیده می شود، اداره می شود. انسان در میان موجودات از شرافت و کرامت مخصوصی برخوردار است و وظیفه و رسالتی خاص دارد، مسئول تکمیل و تربیت خود و اصلاح جامعه خویش است، جهان مدرسه انسان است و خداوند به هر انسان بر طبق نیت و کوشش صحیح و دانشش پاداش می دهد. توحید اسلامی هیچ انگیزه ای غیر از خدا را نمی پذیرد. واقعیت تکاملی انسان و واقعیت تکاملی جهان واقعیت به سوی اویی است، هر چه رو به سوی آن ندارد و باطل و بر ضد مسیر تکامل خلقت است. از نظر اسلام همچنان که کار خود را باید برای خدا کرد، کار خلق نیز باید برای خدا صورت بگیرد. (مطهری، 7) به اعتقاد شهید مطهری جهان بینی اسلامی، جهان بینی توحیدی است. توحید در اسلام به خالص ترین شکل و پاک ترین طرز بیان شده است. از نظر اسلام خداوند به همه چیز آگاه است و بر همه چیز توانا است. (همان، ص 81) در این جهان بینی انسان دارای شرافت و کمال ذاتی و شایسته خلافت الهی است. دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته است. رابطه این دو نظیر رابطه مرحله کشت و مرحله برداشت محصول است. (همان، 02) در مقابل جهان بینی توحیدی جهان بینی علّی (غربی) وجود دارد که از نظر آن جهان کتابی است که اول و آخر آن افتاده است، نه اولش معلوم است و نه آخرش. چهره جهان از یک دیدگاه علمی روزبه روز تغییر می کند، زیرا علم بر فرضیه و آزمون استوار است، نه بر اصول بدیهی اولی عقلی. فرضیه و آزمون ارزش موقت دارد، به همین جهت جهان بینی علمی یک جهان بینی متزلزل و بی ثبات است و نمی تواند پایگاه ایمان واقع شود. جهان بینی علمی به حکم و محدودیتی که ابزار علم (فرضیه و آزمون) برای علم به وجودآورده است از پاسخگویی به یک سلسله مسائل اساسی جهان شناسی که خواه ناخواه برای ایدئولوژی پاسخگویی قطعی به آنها لازم است، قاصر است. اینکه جهان از کجا آمده به کجا می رود؟ آیا هستی در مجموع خود صحیح است یا غلط؟ حق است یا پوچ؟ آیا پس از ارزیابی حیات فانی یک حیات وجود دارد؟ الگوی شماره یک زندگی توحیدی از دیدگاه شهید مطهری الگوی شماره یک جهان بینی توحیدی مد نظر شهید مطهری که با محوریت خداوند عالم و عادل جریان می یابد به ایجاد یک زندگی توحیدی در مقابل سبک زندگی منتهی می شود که نمونه آن در ذیل ترسیم شده است. الگوی شماره دو سبک زندگی در جهان بینی علمی از دیدگاه شهید مطهری الگوی شماره دو جهان بینی علمی مد نظر شهید مطهری که با محوریت علم جریان می یابد به ایجاد یک زندگی بدون معنا و هدف زندگی منتهی می شود که نمونه آن در ذیل ترسیم شده است. ب: انسان قرآنی یا سبک زندگی در معنای انسان بین دو مکتب غرب و اسلام تفاوت هایی وجود دارد. انسان در قرآن، هم با احسن الخالقین آمده است و هم گاهی به عنوان حیوان و حتی گمراه تر از آنان معرفی شده است. آیت الله جوادی آملی در کتاب شریف «تفسیر انسان به انسان» می فرمایند: خداوند سبحان از انسان به عظمت و نیکی یاد می کند؛ ولی انسانیت انسان را به جنبه مادی او نمی داند، چون این را حیوانات هم دارند. (جوادی آملی:0931، 831 ) در آیات قرآنی، خلقت انسان به دست ذات پاک باری تعالی، پس از مسئله تعلیم قرآن آمده است: «الرحمن¤ علم القرآن¤ خلق الانسان¤ علمه البیان» همین ترتیب ذکری بیان کننده این مطلب عمیق است که تا کسی در مکتب «الرحمن» قرآن را فرانگیرد، انسان نمی شود و تا انسان نشود، سخن او بیان نیست، بلکه مبهم است. یعنی دانسته نمی شود چه می گوید و به سخن دیگر، بر پایه هوا سخن می گوید و بر اساس هوس کار می کند؛ مانند بهایم که کارشان مبهم است. پس اینان نیز بهیمه هستند و کسی انسان است که اهل قرآن باشد، لذا ذات اقدس الهی نخست از قرآن و سپس از انسان و بیان سخن می گوید. این ترتیب و تنظیم نشان می دهد که انسانیت پس از تعلیم معارف قرآن است که به روح انسان شرافت وجود می دهد. (همان، 141- 041) به هر روی در مسیر خلقت انسان، تعلیم معارف قرآن به او به سبب انسانیت اصیل اوست و به دیگر سخن، شرافت وجودی روح انسان در گرو یاد دادن قرآن به او است، پس انسانی که بخواهد شاکله خویش را برای حضور در قیامت و زندگانی جاودانه و هماهنگ با وجود تکوینی خود بسازد باید به این الگوی خلقت باری تعالی رو کند و بداند که آنچه او را در سیر صعود و تکامل شخصیت اکتسابی اش از مرز ماده و طبیعت و حصر در حیوانیت بیرون می برد و به اوج و فراز انسانیت می رساند، قرآن و معارف وحی است و اگر فرد یا قومی قرآن را مهجور کند و از معارف وحی دوری گزیند، عاقبتی جز حیوانیت و حتی پست تر از حیوان شدن نخواهند داشت. (همان، 241-141) تنها هدف حیوان تأمین قلمرو حیوانیت اوست و با رعایت صلاح ملت و مملکت یا بهره مندی از مصلحت عقلی و فرا حسی، خیالی و وهمی کاری ندارد، در حالی که انسان قرآنی در پرتو معارف وحیانی، سخنان و کارهای بین، روشن و هدفمند دارد. (همان، 241) تعریف آیت الله جوادی آملی از انسان قرآنی که در آن نوع تعارض با انسان مسخ شده در فرهنگ غرب دیده می شود، به ویژگی هایی از انسان اشاره می کند که بر نام انسان از افرادی که زندگی در پرتو قرآن را انتخاب نکرده اند، قلم می کشد. به صراحت ایشان نوع سبک زندگی غربی که به تأمین قلمرو حیوانیت می پردازد را سبکی شرافتمندانه و قابل دفاع نمی دانند. بر اساس نظریه تفسیر انسان به انسان، تفاوت های «انسان در سبک زندگی غربی» و «انسان قرآنی» در جدول (یک) ذیل آمده است. از این نگاه مشخص می شود که انسان قرآنی با سبک زندگی که غرب برای انسان تعریف می کند، دارای شکافی بس عظیم است که نه تنها تکنولوژی های جدید نمی توانند آن شکاف را بپوشانند، بلکه ادیان ساختگی و کالاهای مصرفی هر لحظه ابعاد این شکاف و جدایی انسان قرآنی از سبک زندگی را افزایش می دهند. ج: زندگی اسلامی و عزت نفس در سبک زندگی، عزت نفس از طریق کالا و مصرف به فرد منتقل می شود، اما در نظام اعتقادی و تربیتی اسلامی «ارزشمند بودن انسان» مورد تأکید قرار گرفته و نفس انسانی بدون توسل به هیچ کالا و شیئی ارزشمند و قابل احترام معرفی شده است و لباس، مقام و نژاد هیچ کدام بر عزت نفس، انسان اثرگذار نیستند. اینکه خداوند روح با شرافتی را در انسان دمید (حجر 92، ص 27) و او را خلیفه خود در زمین قرار داد. (بقره 03) و اسرار آفرینش را که به هیچ یک از ملائکه نگفته بود به او آموخت. (بقره 13) و ملائکه را به سجده کردن بر او واداشت. (بقره43) و به او کرامت و فضیلتی بخشید که به دیگران نبخشیده بود. (اسرا07) و موجودات را به تسخیر او در آورد و همه چیز را برای او آفرید، همه و همه از ارزشمندی و حرمت نفس انسانی در دیدگاه اسلام حکایت دارد تا به آنجا که از دیدگاه قرآن کریم، حرمت شکنی یک انسان بی گناه به منزله حرمت شکنی تمام انسان ها است. (مائده 23) افزون بر این دیدگاه اسلام در منابع متعدد اسلامی به ضرورت توجه به ارزشمندی خود و دیگران و لزوم شناخت و شکوفایی استعداد های خود و نیز توجه به احترام خود و دیگران تأکید شده است. در احکام فردی و اجتماعی و توصیه های اخلاقی و معاشرتی اسلام، عزت و کرامت انسانی محوریت دارد و همه جا سخن از احترام به شخصیت، آبرو و حرمت انسان است؛ بر همین اساس سیره عملی و رفتاری رهبران دینی از پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین(علیهم السلام) تا عالمان و فقیهان و حتی مومنان و مسلمانان آگاه و متعهد برپایه اصل عزت و کرامت انسان بوده است. (قائمی مقدم، 361،8831) این بحث ادامه دارد گونه شناسى سبک زندگى /فرهاد مهدوى/بصیرت/تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی /91/05/23 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image