قیام امام مهدی (عج) از منظر شهید مطهری /

تخمین زمان مطالعه: 22 دقیقه

مروری بر کتاب 'قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ' قیام امام مهدی (عج) از منظر شهید مطهری برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها ناشی می شود،اما در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است، که به محض ظهور امام به او ملحق می شوند.


مروری بر کتاب 'قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ' قیام امام مهدی (عج) از منظر شهید مطهری برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها ناشی می شود،اما در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است، که به محض ظهور امام به او ملحق می شوند. به گزراش آینده روشن، پس معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد ، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد و نه تنها حق و حقیقت به صفر نمی رسد، بلکه اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سید الشهداء هستند. رسیدن به کمال انسانی و ساختن جامعه ای اخلاقی با رهیدن از ظلمهای نهان و آشکار این روزهای بشر، آرزوی دیرینی است که هر انسان آزاده ای بدون توجه به مرام و مسلک مذهبی اش، بر آن پای می فرشد و از هر فرصتی برای نگریستن به این زندگی سعادتمدانه بهره می گیرد. جهان امروز که غرق در ظلم و فساد گشته و هر انسان و هر جامعه ای را به سرعت در گنداب خویش غرق می کند، بیش از هر زمان دیگر به روزنه ی امیدی برای نگریستن به افقی انسانی و اخلاقی محتاج است . انسان امروز در حالیکه از مقابله با ستمهای فراوان که یا در حق خویش روا می دارد و یا دانسته و نادانسته بر او تحمیل شده است، به تنگنایی باورنکردنی رسیده است، به قیمت دین و جان، امید به نجات را در دل خویش زنده نگاه می دارد و گویی پیشتر و بیشتر از رویایی رویی با ظلم و فشاد به جنگ ناامیدی نیازمند است. آسایشی که آرامش الهی و فطری انسان را بر باد داده و پیشرفتی که با در نوردیدن اخلاق به بلای انسانیت اش بدل گشته، چشم و گوش و قلبش را تسخیر کرده است و در این میان صدایی برآمده از رنج کشیدگیها و با رمقی رو به پایان، او را به مقاومت و صبر و امید فرا میخواند و مدام وعده می دهد صبح آزادی و نجات نزدیک است و ظلم و فساد به پایان خواهد رسید. شهید والامقام استاد کم نظیر آیت الله مرتضی مطهری، از جمله عالمان شیعی است که در کنار توجه به اسناد مکتوب اسلامی یعنی قرآن و روایات معصومین، از اندیشه و عقل در تولید آثار ماندگار خویش بهره های فراوانی گرفته است. سخنان و نوشته های ژرف او در روزهایی که تهاجم فکری و فرهنگی نظام سلطه با تکیه بر امپراتوری رسانه ای خویش، مرزهای عقیدتی و اندیشه ای هر فرد و جمعی را به سرعت در می نوردد، از جمله نقاط قابل اتکایی است که نه از روی اختیار بلکه از سر اضطرار هم که شده باید به سراغشان رفت تا جرعه ای از زلال فکر و علم ناب اسلامی را نوشید و جانی دوباره گرفت. مهدویت و بزرگترین قیام تاریخی علیه ظلم و فساد از جمله عقاید قطعی شیعیان و بسیاری از مذاهب اسلامی و حتی پیروان دیگران ادیان و نحله های اعتقادی است و از آنجا که بزرگترین و موثرترین انگیزه بخش به هر انسان و هر جامعه است باید نو به نو و مدام مورد دقت و توجه قرار گیرد.چه عالمان و اندیشمندان که می بایست زوایای گسترده آن را بررسی و هویدا سازند چه مخاطبان عام و خاص که با نشستن بر سر این سفره پر نعمت و امید آفرین زندگی دنیایی خویش را برای رسیدن به عاقبتی نیک و حیاتی سعادتمند، از حیث فکر و اندیشه و روشمندی صحیح، تامین و نضمین کنند. "قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ" اثر ماندگار شهید مطهری علی رغم اختصار، عمق تفکر مهدویت و ضرورت قیام جهانی امام مهدی را از دو حیث عقل و نقل به بررسی می نشیند و ثابت می کند انسان و جامعه انسانی برای رسیدن به کمال خویش در مهمترین فراز زندگی دنیایی به حکومت مهدوی محتاج اند و در این راستا با هر جنگ و تقابلی با بدیها و فسادها و ستمها عملا زمینه ظهور و بروز آن انقلاب نهایی و نجات بخش را فراهم میکنند و در ضمن اینکه شخصیت خود را پرورش داده و با کمالات انسانی آشنا می سازند، جامعه خویش و جهان خود را نیز به سرمنزل ارزشمندی که خدای عالمیان برای برترین مخلوق خویش رقم زده است، نزدیک می سازند. جهان شمولی اعتقاد به مهدویت شهید مطهری آغاز بحث خویش را با اشاره به جهانی بودن اعتقاد به منجی و مهدویت و این مطلع زیبا و ژرف می آغازد که "اندیشه پیروزی نهائی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم ، گسترش جهانی ایمان اسلامی ، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی ، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده آل ، و بالاخره اجراء این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی ، از او به " مهدی " تعبیر شده است ، اندیشه ای است که کم و بیش همه فرق ومذاهب اسلامی - با تفاوتها و اختلافهائی - بدان مؤمن و معتقدند" انتظار فرج بزرگترین انتظار بشر شهید مطهری با پیش کشیدن بحث "انتظار فرج" که در روایات مستند و متعدد شیعه بدان پرداخته شده و از افضل عبادات مومنین قلمداد گردیده، به نکته بسیار مهمی اشاره میکنند که برای داشتن زندگی سعادتمند و رو به رشد، هر فرد و اجتماعی به آتن محتاج است. آنجا که می گوید: " اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می شود و آن اصل " حرمت یأس از روح الله " است. مردم مؤمن به عنایات الهی ، هرگز و در هیچ شرائطی امید خویش را از دست نمی دهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهوده گرائی نمی گردند." استاد بینش قرآن نسبت به تاریخ و تحولات اینطور توضیح میدهد که : "قرآن کریم ، نکته فوق العاده آموزنده ای در مورد سنتهای تاریخ یاد آوری می کند و آن این که مردم می توانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ ، سرنوشت خویش را نیک یا بد گردانند ، به این که خویش و اعمال و رفتار خویش را نیک یا بد گردانند ، یعنی سنتهای حاکم بر سرنوشتها در حقیقت یک سلسله عکس العملها و واکنشها در برابر عملها و کنشها است . عملهای معین اجتماعی عکس العملهای معین به دنبال خود دارد . از این رو تاریخ در عین آن که با یک سلسله نوامیس قطعی و لایتخلف اداره می شود ، نقش انسان و آزادی و اختیار او به هیچوجه محو نمی گردد." استاد با پیش کشیدن مبحث مهم دیگری" انتظار بزرگ" را زاییده تکامل تاریخ دانسته و توجیه تکامل تاریخ را به دو نوع" ابزاری" و"فطری و الهی" تقسیم میکند. بر این اساس که توجیه ابزاری یا "دیالکتیک" تکامل تاریخ به معنای اثر طبیعی انقلاب اضداد است زیرا از نظر صاحبان این بینش (ماتریالیستها) تاریخ جزیی از طبیعت است. قرائتهای متفاوت از مبارزه برای تکامل اما در سوی دیگر"مبارزه" که راه عبور از کهنه برای رسیدن به نو است، واقعیتی طبیعی است که همواره و در طول تاریخ در جریان است. استاد با توضیح تک تک گزاره های این بحث نهایتا می گوید: "{از نظر بینش مادیگرایانه به تکامل تاریخ}نظر به این که مبارزه نو و کهنه شرط اساسی انتقال تاریخ از دوره ای به دوره ای و رکن لازم تکامل جامعه بشری است و عامل مبارزه انسان است ، پس جهاد یعنی مبارزه نو با کهنه بهر حال مقدس است ، یعنی کهنه از آن جهت کهنه است و از میان بردن وی جامعه را به سوی تکامل پیش می برد ، استحقاق نابودی دارد نه از آن جهت که متجاوز است و دفع تجاوز مشروع و مقدس است . علیهذا طبق این منطق ضرورتی نیست که دفاع و جلوگیری از تهاجم در کار باشد تا مبارزه ای مشروع تلقی شود . نه تنها مبارزه نو با کهنه مشروع و مقدس است ، هر جریان دیگر نیز که مقدمات انقلاب را فراهم و تکامل را تسریع نماید ، مشروع و مقدس است ، از قبیل ایجاد نابسامانیها برای ایجاد نارضائیها و توسعه شکافها و داغتر و پیگیرتر شدن مبارزه ها " این اشاره دقیق به آغازگری در جنگ برای رسیدن به تکامل که از شاخصه های نگاه دنیاطلبان است بلکه مصیبت بزرگتری را نیز به بهانه تکامل تاریخ بر انسان و جامعه انسانی تحمیل می کند. مصیبت"ایجاد نا بسامانیها" برای سوق دان فرد و جامعه به سمت تکامل جبری تاریخی. شهید مهطری با اشاره به این واقعیتهای تلخ تاریخی که متکی به چنین بینشهای مادیگیرایانه است، می افزاید: "نه تنها مبارزه نو با کهنه مشروع و مقدس است ، هر جریان دیگر نیز که مقدمات انقلاب را فراهم و تکامل را تسریع نماید ، مشروع و مقدس است ، از قبیل ایجاد نابسامانیها برای ایجاد نارضائیها و توسعه شکافها و داغتر و پیگیرتر شدن مبارزه ها ، زیرا چنانکه گفتیم تکامل در گرو اینست که ضدی به صورت انقلابی و جهش وار به ضد خود تبدیل شود و تنها راه این تبدیل ، کشمکش درونی اضداد است و تا شکاف به آخرین حد توسعه نرسد و کشمکش به آخرین مرحله که مرحله غلیان است منتهی نشود تبدیل صورت نمی گیرد . پس هر چیزی که شکاف را وسیعتر نماید موجب تسریع تحول جامعه از مرحله ای به مرحله عالیتر است و چون ایجاد نابسامانیها چنین نقشی می تواند داشته باشد پس طبق این منطق مشروع و مقدس است." انسان پرورش داده می شود! ساخته نمی شود! اما شهید مطهری بینش درست و فطری در خصوص تکامل تاریخ را اینگونه توضیح می دهند که "از نظر بینش انسانی و فطری ، هر چند انسان در آغاز پیدایش ، شخصیت انسانی بالفعل ندارد ، ولی بذر یک سلسله بینشها و یک سلسله گرایشها در نهاد او نهفته است . انسان نه مانند ماده خام و یا ظرف و نوار خالی است که تنها خاصیتش پذیرندگی از بیرون است ، بلکه مانند یک نهال است که استعداد ویژه ای برای برگ و بار ویژه ای در او نهفته است . نیاز انسان به عوامل بیرون نظیر نیاز ماده خام به عامل شکل دهنده نیست بلکه نظیر نیاز یک نهال به خاک و آب و نور و حرارت است که به کمک آنها مقصد و راه و ثمره ای که بالقوه در او نهفته است به فعلیت برساند . حرکت انسان به سوی کمالات انسانیش از نوع حرکت دینامیکی است نه از نوع حرکت مکانیکی . اینست که انسان باید " پرورش " داده شود نه اینکه " ساخته " شود ، مانند یک ماده صنعتی . تنها از نظر این بینش است که " خود " در انسان مفهوم پیدا می کند . خودیابی و متقابلا " مسخ " و " از خود بیگانگی " مفهوم و معنی می یابد." استاد شهید در فرازی ژرف و زیبا نگرش توحیدی به تکامل تاریخ را اینگونه شرح میدهند" "برحسب این بینش ، تاریخ ، مانند خود طبیعت ، به حکم سرشت خود متحول و متکامل است ، حرکت به سوی کمال است لازمه ذات اجزاء طبیعت و از آن جمله تاریخ است . و طبیعت تاریخ ، نه یک طبیعت مادی محض ، بلکه مانند طبیعت فرد انسان ، طبیعتش مزدوج است از ماده و معنی . تاریخ صرفا یک حیوان اقتصادی نیست . تحول و تکامل تاریخ تنها جنبه فنی و تکنیکی ابزاری و آنچه بدان " تمدن " نام می دهند ندارد ، گسترده و همه جانبه است ، همه شؤون معنوی و فرهنگی انسان را در بر می گیرد و در جهت آزادی انسان از وابستگی های محیطی و اجتماعی است . انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش ، تدریجا از وابستگیش به محیط طبیعی و اجتماعی ، کاسته و به نوعی وارستگی که مساوی است با وابستگی به عقیده و ایمان و ایدئولوژی ، افزوده است و در آینده به آزادی کامل معنوی یعنی وابستگی کامل به عقیده و ایمان و مسلک و ایدئولوژی خواهد رسید ." مبارزه حیقیقی نبرد خیر و شر است استاد مطهری با ادامه این بحث در سدد ریشه یابی جواز و بلکه وجوب مقابله و مبارزه باظ لم و فساد برآمده و می افزایند" بر حسب این بینش ، از ویژگیهای انسان ، تضاد درونی فردی است میان جنبه های زمینی و خاکی و جنبه های آسمانی و ماورائی انسان ، یعنی میان غرایز متمایل به پائین که هدفی جز یک امر فردی و محدود و موقت ندارد و غرائز متمایل به بالا که می خواهد از حدود فردیت خارج شود و همه بشریت را در بر گیرد و می خواهد شرافتهای اخلاقی و مذهبی ، و علمی و عقلانی را مقصد قرار دهد .نبرد درونی انسان که قدما آن را نبرد میان عقل و نفس می خواندند ، خواه و ناخواه به نبرد میان گروههای انسانها کشیده می شود ، یعنی نبرد میان انسان کمال یافته و آزادی معنوی به دست آورده از یک طرف ، و انسان منحط در جا زده و حیوان صفت از طرف دیگر . قرآن آغاز نبرد میان انسان به ایمان و آزادی معنوی رسیده با انسان منحط ماده پرست را در استان دو فرزند آدم ، هابیل و قابیل منعکس کرده است . این بینش ، اصل نبرد و تنازع را در اجتماع و نقش آن را در تحول و تکامل تاریخ می پذیرد" استاد در ادامه به بحث "نبرد خیر و شر" اشاره کرده و با به چالش کشیدن نگاه ابزاری به "مبارزه" می آورد: " تفسیر همه نبردهای تاریخ به نبرد میان نو و کهنه به مفهوم طبقاتی ، به معنی چشم پوشی و نادیده گرفتن زیباترین و درخشانترین جلوه های حیات انسانی در امتداد زمان است . در طول تاریخ در کنار نبردهایی که بشر به خاطر حوائج مادی خوراک و پوشاک و مسکن و مسائل جنسی و تفوق طلبی انجام داده که البته فراوان است ، یک سلسله نبردهای دیگر هم داشته که باید آنها را در نبرد حق و باطل یا خیر و شرخواند ، یعنی نبردهائی که در یک سو پایگاه عقیدتی و انگیزه انسانی و ماهیت آرمانی و جهتگیری به سوی خیر و صلاح عموم و هماهنگی . یا نظام تکاملی خلقت و پاسخگویی به فطرت در کار بوده و در سوی دیگر انگیزه های حیوانی و شهوانی و جهتگیری فردی و شخصی و موقت به تعبیر دیگر : نبرد میان انسان مترقی متعالی که در او ارزشهای انسانی رشد یافته با انسان پست منحرف حیوان صفت که ارزشهای انسانیش مرده و چراغ فطرتش خاموش گشته است .به تعبیر قرآن : نبرد میان " جند الله " و " حزب الله " با " جند الشیطان " و " حزب الشیطان " ." نتیجه گیری از نبردهای تاریخ بشر شهید مطهری مباحث پیش گفته درباره"مبارزه" و انواع بینشهای مرتبط با آن را نتیجه گیری کرده و مواردی را بر می شمرد: 1- نبردهای پیشبرنده که تاریخ و انسانیت را به جلو برده و تکامل بخشیده است نبرد میان انسان متعالی با انسان بی مسلک خود خواه منحط حیوان صفت و فاقد حیات عقلانی و آرمانی بوده است . 2- تسلسل منطقی حلقات تاریخ آن چنانکه " ابزار گرایان " ابراز داشته اند بی اساس است ... هیچگونه جبری در کار نیست و ممکن است در جامعه های سرمایه داری طبقه به اصطلاح پرولتاریا به رفاهی برسد که هرگونه اندیشه انقلابی را از مغزش خارج سازد . همچنانکه ممکن است در پی عرضه شدن یک ایدئولوژی و یک ایمان روشن و بالا رفتن سطح شعور مذهبی و اجتماعی جامعه ای با یک جهش از بدویت به عالیترین مرحله تمدن انسانی گام بردارد . نهضت صدر اسلام بهترین گواه این مدعا است . 3- مشروعیت مبارزه و قداست آن ، مشروط به این نیست که حقوق فردی و یا ملی مورد تجاوز واقع شده باشد ، در همه زمینه هائی که یکی از مقدسات بشر دچار مخاطره شده باشد مبارزه مشروع و مقدس است . 4- به همان دلیل که اصلاحات جزئی و تدریجی مشروع است ، ایجاد نابسامانیها و تخریبها به منظور ایجاد بن بست و بحران که نظریه ابزاری تجویز میکند نا مشروع است . 5- سیر تکاملی بشریت به سوی آزادی از اسارت طبیعت مادی و شرائط اقتصادی و منافع فردی و گروهی ، و به سوی هدفی بودن و مسلکی بودن و حکومت و اصالت بیشتر ایمان و ایدئولوژی بوده و هست . 6- نیروی اقناع فکری ، یعنی نیروی برهان و استدلال اصالت دارد ، به عبارت دیگر وجدان بشر چه از نظر فکری و چه از نظر گرایشهای متعالی انسانی نیروئی است اصیل و احیانا حاکم بر مقتضیات مادی . انقلاب جهانی مهدی(عج) استاد در ضمن اشاره به این نتایج به تنیین جامعه آرمانی مهدوی پرداخته و راه رسیدن به آن آرزوی دیرین را اینگوه تشریح می کند " آرمان قیام و انقلاب مهدی ( ع ) یک فلسفه بزرگ اجتماعی اسلامی است ، این آرمان بزرگ گذشته از اینکه الهام بخش ایده و راه گشای به سوی آینده است ، آینه بسیار مناسبی است برای شناخت آرمانهای اسلامی . این نوید ، ارکان وعناصر مختلفی دارد که برخی فلسفی و جهانی است و جزئی از جهان بینی اسلامی است ، برخی فرهنگی و تربیتی است ، برخی سیاسی است ، برخی اقتصادی است ، برخی اجتماعی است ، برخی انسانی ، یا انسانی - طبیعی است" مشخصات انتظار حقیقی شهید مطهری مشخصات "انتظار بزرگ" را اینگونه بر می شمرد: 1 - خوشبینی به آینده بشریت 2 - پیروزی نهائی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت برزور و استکبار و ظلم و اختناق و دجل و ( دجالگری و فریب ) 3 - حکومت جهانی واحد . 4 - عمران تمام زمین در حدی که نقطه خراب و آباد ناشده باقی نماند . 5 - بلوغ بشریت به خردمندی کامل و پیروی از فکر و ایدئولوژی و آزادی از اسارت شرائط طبیعی و اجتماعی و غرائز حیوانی . 6 - حداکثر بهره گیری از مواهب زمین . 7 - بر قراری مساوات کامل میان انسانها در امر ثروت . 8 - منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی از قبیل زنا ، ربا ، شرب خمر ، خیانت ، دزدی ، آدمکشی و غیره و خالی شدن روانها از عقده ها و کینه ها . 9 - منتفی شدن جنگ و بر قراری صلح و صفا و محبت و تعاون . 10 - ناسازگاری انسان و طبیعت . "اباحیگری" نتیجه انتظار ویرانگر استاد شهید مطهری در آخرین فراز بحث خویش با توجه به اینکه بینشها نسبت به تکامل تاریخ را بر دو نوع " ابزاری و مادیگرا" و" فطری و توحیدی" تقسیم نمود، نگاه به مقوله انتظار را بر اساس این دو بینش مورد بحث قرار میدهد. بر اساس بینش ابزاری به تکامل تاریخ، انتظار مقوله ویرانگر، فلج کننده و مروج "اباحیگری" است. استاد در توضیح این نوع از انتظار می گوید: "برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد ، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها و اختناقها و حق کشیها و تباهیها ناشی می شود ، نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است . آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد ، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد ، باطل ، یکه تاز میدان گردد ، جز نیروی باطل نیروئی حکومت نکند ، فرد صالحی در جهان یافت نشود ، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت - نه اهل حقیقت زیرا حقیقت طرفداری ندارد - از آستین بیرون می آید علیهذا هر اصلاحی محکوم است ، زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است . تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود ، برعکس ، هر گناه هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حقکشی ، هر پلیدیی به حکم این که مقدمه صلاح کلی است ...پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار ، ترویج و اشاعه فساد است . " و همچنین می افزاید: "این گروه طبعا به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت می نگرند ، زیرا آنان را از تأخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه می شمارند . برعکس ، اگر خود هم اهل گناه نباشند در عمق ضمیر و اندیشه با نوعی رضایت به گناهکاران و عاملان فساد می نگرند زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند . " اوصاف منتظران حقیقی شهید مطهری در پایان به اوصاف منتظران حقیقی پرداخته و مقوله ظهور منجی را اینگونه شرح میدهد: " ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهائی اهل حق منتهی می شود ، سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد . آیاتی که بدانها در روایات استفاده شده است نشان می دهد که مهدی موعود ( عج ) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است ، مظهر پیروزی نهائی اهل ایمان است : " « وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا ». . . " خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد ، دینی که برای آنها آنرا پسندیده است مستقر سازد ، دوران خوف آنانرا تبدیل به دوران امنیت نماید" استاد برای رد دوباره "انتظار ویرانگر" و قائلین به آن به روات گرانسنگ « یملاء الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا » استناد کرده و می افزاید: " در این حدیث نیز تکیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند " و در وصف مظلومانی که همان منتظران حقیقی هستند ادامه می دهد: "شیخ صدوق روایتی از امام صادق علیه السلام نقل می کند مبنی بر اینکه این امر تحقق نمی پذیرد مگر اینکه هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسد . پس سخن در اینست که گروه سعداء و گروه اشقیاء هر کدام به نهایت کار خود برسند ، سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیاء به منتهی درجه شقاوت برسند . " استاد اوصاف این گروه مظلوم اما منتظر را اینطور بیان می کند: " در روایت اسلامی سخن از گروهی زبده است ، که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق می شوند . بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و بقول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی شوند . معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد ، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد . این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است ، بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشد از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سید الشهداء ." شهید مطهری نهایتا با تاکید بر اینکه مبارزه با ظلم و فساد همواره از سوی صالحان و موحدان و نیک اندیشان ادامه داشته و حکومت مهدوی آخرین حلقه این مبارزات برای نابودی قطعی و همیشگی ظالمان و فاسدان است به دولت زمینه ساز ظهور اشاره می کند: "در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حق که تا قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه ادامه پیدا می کند و چنانکه می دانیم بعضی از " علمای شیعه " که به برخی از " دولتهای شیعی " معاصر خود حسن ظن داشته اند ، احتمال داده اند که دولت حقی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت همان سلسله دولتی باشد . این احتمال هر چند ناشی از ضعف اطلاعات اجتماعی و عدم بینش صحیح آنان نسبت به اوضاع سیاسی زمان خود بوده اما حکایتگر اینست که استنباط این شخصیتها از مجموع آیات و اخباری و احادیث مهدی ، این نبوده که جناح حق و عدل و ایمان باید یکسره در هم بشکند و نابود شود و اثری از صالحان و متقیان باقی نماند تا دولت مهدی ظاهر شود ، بلکه آنرا به صورت پیروزی جناح صلاح و عدل و تقوا بر جناح فساد و ظلم و بی بند و باری تلقی می کرده اند . " استاد والامقام بحث خود را در این خصوص با این عبارت زیبا و عمیق پایان می برد که :"مهدی موعود تحقق بخش ایده آل همه انبیاء و اولیاء و مردان مبارز راه حق است ".//22 1. پنج مناظره خواندنی از امام رضا(ع) 2. چرا وقتى نام قائم مى آید، شیعیان تمام قد مى ایستند؟ 3. تاکید امام بر اتصال امامت تا قیامت 4. هشدارهای امیرمؤمنان(ع) به مردم آخرالزمان 5. شماره 24 فصلنامه مشرق موعود منتشر شد 6. آواتاری برای خودمنجی‌پنداری 7. دامنه سبک زندگی غربی روزبه‌روز گسترش می‌یابد 8. قیام امام مهدی (عج) از منظر شهید مطهری 9. مراتب اندیشه آزادی در تکامل بیداری اسلامی 10. مطالبات رهبری به تصویب شورای عالی رسیده است/ تسلط به دو زبان برای حوزویان الزامی می‌شود صفحه نخست اندیشه فرهنگی سیاسی اجتماعی بین الملل فضای مجازی نقل و نشر مطالب با ذکر نام وب سایت خبری آینده روشن آزاد است. تولید شده توسط نرم افزار جامع ”استودیو خبر“ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image