تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
امام حسن مجتبی(ع) دارای پانزده فرزند بودند[1] و سادات حسنی، شاخهای از سادات هستند که نسب آنها به حضرتشان میرسد، و در سدههای اول اسلامی، تحرکات سیاسی و اجتماعی فراوانی داشته و قیامهایی از سوی آنها شکل گرفته است.ابتدا باید گفت که بسیاری از سادات جلیل القدر حسنی، پیروی کامل از امامان معصوم(ع) داشتند که «عبد العظیم حسنی» راوی معروف و عظیم الشأن را میتوان یکی از نمونههای برجسته آنان دانست. بر این اساس نباید اینگونه تصور کرد که تمام سادات حسنی در برابر سادات حسینی و در رأس آنان امامان معصوم(ع) جبههگیری کرده بودند.با این وجود، برخی از سادات حسنی اگرچه به صورت مستقیم وارد درگیری و نبرد با ائمه نمیشدند، اما با دلایل و انگیزههای مختلف، دست به رفتارهایی میزدند که یا نوعی مخالفت با امامان ارزیابی شده و یا آنکه دست کم همخوان با رویکردهای آن بزرگواران نبود. اکنون در ذیل به بررسی مختصر رفتار چند تن از این سادات حسنی میپردازیم:زید بن الحسناو از بزرگان سادات حسنی بود که نه ادعای امامت کرده و نه هیچکس او را امام میدانست؛ او چون در مناسبات خویش با بنیامیه رویکردی تقیهآمیز داشت و حتی از طرف آنها مسئولیتهایی را نیز میپذیرفت، در طایفه زیدیه نیز طرفداری نداشت. [2] ولی امام صادق(ع) به ماجرایی اشاره کرد که او با امام باقر(ع) گفتوگویی داشت که نشان از نوعی اختلاف میان آن دو بود. او میگفت من از فرزندان حسنم و از شما به میراث پیامبر(ص) سزاوارتر! من از نژاد فرزند بزرگتر هستم و باید میراث پیامبر(ص) را با من تقسیم کنى و سهم مرا بدهى! بعد از آنکه پدرم سخن او را نپذیرفت، او از پدرم به قاضی شکایت کرد... .[3]محمد بن عبدالله محضمحمد بن عبدالله بن حسن بن حسن(ع) یا «نفس زکیّه»[4] خود را برتر از امام صادق(ع) میدانست تا آنجا که خطاب به حضرتشان گفت: «به خداوند سوگند من از تو داناتر و شجاعتر و سخیتر هستم...»؛ امام(ع) ادعای او را رد کرده و خبر داد که او کشته خواهد شد.[5]زمانی که ولید -خلیفه اموی- به هلاکت رسید، گروهی از مردم نزد امام صادق(ع) آمده و حضرتشان را به قیامی تحت فرماندهی محمد بن عبدالله دعوت کردند؛ اما امام(ع) با پرسشهایی از آنان، باطل بودن راه و روش و هدف آنها را آشکار کرد و آنها را از چنین قیامی بازداشت. سپس به این روایت پیامبر(ص) اشاره کرد که فرمود: «هر که بر مردم شمشیر کشیده و آنها را به سوى خود بخواند، در حالیکه میان مسلمانان داناتر از او باشد، یک چنین فردى گمراه و زورگو است» اشاره کرد.[6]امام صادق(ع) به دلایلی با قیام محمد بن عبدالله موافق نبود:الف. اشتباه او در اهدافش.ب. پیشبینی شکست قیام او به دلیل اخبار غیبی: «در کتاب علی(ع) نام او را از فرمانروایان این امت نیافتم».[7]ج. ادعای دروغین مهدویت توسط او.[8]د. سوء استفاده عباسیان از او برای تحکیم قدرت.در همین راستا بود که امام ششم به عبدالله -پدر محمد- گفت: «خلافت به تو و پسرت نمیرسد، بلکه نصیب سفاح و بعد از او منصور خواهد شد و آنها پسرت را در منطقه احجار الزیت میکشند».[9]حسن بن زیداو فرمانروای حرمین شرفین بود که توسط منصور عباسی منصوب شده بود. علاقه و کشش او به سمت بنیعباس سبب ایجاد اختلاف بین او و دیگر سادات - حتی سادات حسنی - شده بود. کمک او به عباسیان در دستیابی به اطلاعات سادات حسینی و حسنی و آتش زدن خانه امام صادق(ع) در کارنامه او دیده میشود.[10]حسین بن علی صاحب فخّحسین بن على بن حسن معروف به شهید فخ[11] از بزرگان سادات حسنی است. او امام کاظم(ع) را به پیروی از خود دعوت کرد که مورد پذیرش حضرتشان قرار نگرفت.[12] البته بر اساس برخی روایات، قیام او با اجازه و مشورت امام کاظم(ع) بود.[13] شاید به همین دلیل بود که بعد از کشته شدن حسین، موسى بن مهدى که خلیفه وقت عبّاسى بود اظهار داشت که: سوگند به خدا که او جز با دستور موسی بن جعفر(ع) قیام نکرده است … خدا مرا بکشد، اگر او را نکشم![14]با توجه به این موضوع و همچنین پیشبینی امام صادق(ع) در مورد شهادت آنان[15] به نظر میرسد که هرچند امام کاظم(ع) رسماً قیام او را تأیید نکردند، اما در واقع اختلافی میان حضرتشان و شهید فخ نبود.محمد بن ابراهیم بن اسماعیلاو از ائمه زیدیه است که در کوفه بر علیه عباسیان قیام کرده بود،[16] اما به دلیل آنکه ادعای مهدویت میکرد، قیامش با مخالفت امام رضا(ع) روبرو شد.[17] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.