چه اشکالي دارد که پسر و دختر با هم دوست شوند تا بعداً با هم ازدواج کنند؟

ازدواج يکي از مهمترين دوران زندگي يک نفر محسوب مي شود، ازدواج موفق ممکن است فردي را از زمين تا آسمان بالا ببرد و به کمالات مادي و معنوي برساند و بر عکس ازدواج ناموفق ممکن است فردي را از قله هاي ترقي به پايين آورد. بنابراين انسان بايد به صورت عاقلانه و با در نظر گرفتن ملاک ها و شرايط يک ازدوج موفق، اقدام به انتخاب همسر کند. راه انتخاب همسر بايد عاقلانه و به دور از احساسات ناپخته و هوس ها انتخاب شود، در ضمن اين راه بايد دقيق و مورد اطمينان باشد که انسان را در انتخاب همسر دچار اشتباه نکند. رابطه بين دختر و پسر قبل از ازدواج شرعي نبوده و مانند ساير دوستي ها و رابطه ها است. بلكه اگر دختر و پسري قصد ازدواج دارند بايد مراحل انتخاب را طي کنند (كه در ذيل به اختصار اشاره مي شود).اگر از جهات مختلف به نظرات مثبتي رسيدند و قصد ازدواج دارند، مي توانند با اطلاع و اجازه والدین با هم صحبت نموده و تبادل افكار كنند تا تصميم نهايي را بگيرند و در اين صورت هم كلام شدن بدون اشكال است. البته براي مدتي كه لازم است، كه معمولاً با يكی دو جلسه صورت مي پذيرد. لازم به ذكر است، هرچند هدف اغلب جوانان به ويژه دختران مؤمن و پاك در برقراري ارتباط با جنس مخالف، ازدواج بوده و در آرزوي يافتن همدلي صادق براي زندگي مشترك مي باشند؛ اما به اين دسته از جوانان بايد عرض نمود كه: ازدواج بايد با ديدي باز و شناختي كامل از روحيات و اخلاق و سليقه هاي يكديگر صورت پذيرد تا دختر و پسر به اتحاد و يكرنگي هرچه بيشتر رسيده و در فراز و نشيب زندگي يار و ياور هم بوده و به كمك عشق و محبّت راستين در كوران مشكلات مقاومت نموده و حامي هم باشند. لكن چه شناختي براي ازدواج لازم است و چگونه مي توان به خصوصيات واقعي طرف مقابل پي برد و از زواياي مخفي انديشه و روحيات و اخلاق او سردرآورد؟ آيا به صرف اظهار محبت و چند نامه ي فدايت شوم مي تواني به همه اين ها پي برد؟ آيا دختر و پسري كه غرق در احساسات و غرايز بوده و همه چيز را از نگاه خوش يمن و حُسن نيّتي كه لازمه اين سن و سال است مي بينند مي توانند به شناخت لازم برسند؟ جداي از آن كه غريزه جنسي و شهوات نيز بر دل و ديده آن ها حكومت مي كند. دوستي ها و روابط قبل از ازدواج شناخت لازم را براي زندگي تأمين نمي كند و طرفين را از الزامات و تعهدهاي دروني آن ها نسبت به عشق و خانواده و مسؤوليت زندگي و مقدار ظرفيت هاي رواني و اخلاقي آن ها با خبر نمي سازد، بلكه اين آشنايي شناختي سطحي و كاملاً عاطفي و احساسي است. ارتباط بين دختر و پسر قبل از ازدواج نه تنها باعث شناخت کامل آنها از همديگر نمي شود، بلکه باعث دوري از شناخت منطقي و عاقلانه محسوب مي شود؛ زيرا در اين دوران دختر و پسر تحت تأثير احساسات شديد و علاقه مفرط به يکديگر هستند. اين امر باعث مي شود که تمام رفتارهاي طرف مقابل از ديدگاه پسر يا دختر خوب جلوه بدهد و عيب هاي طرف مقابل از ديدگان مخفي بماند. بنابراين اين ارتباط ها نه تنها پسر و دختر جوان را به هدف خود که همان شناخت کامل از طرف مقابل است نمي رساند، بلکه آنان را از هدف خود دور مي سازد. آري دوست داشتنِ موضوعي باعث مي شود چشم و عقل انسان کور شود و مسائل را همان گونه که ميل دارد ارزيابي کند و از حقايق اطراف خود آن گونه که دوست دارد بهره برداري کند. در ضمن ممکن است پسر يا دختر با فريبکاري و نقش بازي کردن سعي در مخفي کردن روحيات و خلقيات خود براي مدت کوتاهي داشته باشد تا بتواند خود را انساني موجه و داراي شرايط مورد نظر طرف مقابل معرفي کند و از اين راه به اهداف خود برسد. در ادامه ذکر اين نکته ضروري است که اين روابط ممکن است آثار جانبي سوئي داشته باشد که گاهي غير قابل جبران است. تجربه نشان مي دهد پسر با سوء استفاده از احساسات و عواطف دختر و براي رسيدن به هوس ها و اميال خود و منطقي جلوه دادن ارتباط خود با دختر پيشنهاد ازدواج را مطرح مي کند، در صورتي که هيچ علاقه اي به اين کار ندارد؛ و بعد از رسيدن به اهداف خود و يا آشنايي با دختر زيباتر، دختر اول را رها کرده و به دنبال کار خود مي رود. بنابراين مي توان گفت مطرح کردن پيشنهاد ازدواج در دوستي هاي خياباني بيشتر حالت توهم دارد تا واقعيت و ابزاري در دست هوسبازان براي رسيدن به هوس خود. از مطالب بالا روشن شد که ارتباط دختر و پسر براي شناختن يکديگر راه دقيقي نيست و عوارض متعددي بر آن مترتب مي شود. در شناخت لازم براي ازدواج بايد معيارها و ملاكهاي اساسي چون: 1 ـ ايمان و دين داري. 2 ـ اصالت و شرافت خانوادگي. 3 ـ اخلاق نيك و حسن معاشرت. 4 ـ رعايت همساني و كفو بودن در مسائل فرهنگي، خانوادگي و اقتصادي…. را درنظر گرفت. همچنین با مطالعه بر روي خانواده طرف مقابل و اخلاق و ايمان ساير اعضاء و بر بافت فرهنگي و تربيتي آنان و با صحبت هاي رسمي با طرف مقابل البته به دور از تسلط غريزه جنسي و احساسات مي توان به شناخت لازم دست يافت. اگر سري به هفته نامه ها و مجلات خانوادگي بزنيم، صفحات همراز و پزشك مشاور مملوّ از غمنامه هايي است كه دختر و پسرها از دوستي ها و ازدواج هاي ناكام خود نوشته اند و بسياري از ايشان وقتي شور و اشتياق اوليه شان فرو نشسته و با واقعيت هاي زندگي بيشتر روبرو شده اند با يكديگر احساس نوعي بيگانگي و غرابت نموده و با عدم تفاهم در زندگي مشترك مواجه مي شوند. «عشق و علاقه هايي كه اغلب در آشنايي هاي خياباني و... حاصل مي شود بيشتر در همان دوران پايدارند و هنگام تشكيل زندگي اين قبيل دوست داشتن ها به سويي مي گرايد و در نهايت برخي به طلاق مي انجامد.» در يكي از نشريات حكايت هشدار دهنده اي آمده است كه مردي بعد از پنج ماه زندگي مشترك به دادگاه آمده بود تا همسرش را طلاق دهد و در بيان علت آن مي گويد: «از همسرم شناخت كافي نداشتم و امروز ديگر نمي توانم با او ادامه دهم» او در نحوه آشنايي و ازدواج خود مي گويد : «در يك توليد پوشاك كار مي كنم، چند وقت قبل از ازدواج با او برحسب تصادف شماره محل كار مرا مي گيرد و من هنگامي كه براي اولين بار پاسخ گوي تماس او مي شوم دو باره اين كار تكرار مي شود و نهايتاً به ملاقات هاي حضوري در خيابان و پس از آن به ازدواج مي انجامد، اما حالا دريافتم كه اين ازدواج پيامد خوبي ندارد.» پس بهتر است از اين گونه دوستي ها پرهيز شود و به تعاليم تربيتي اسلام تمسك نمود و چشم و دل خود را پاك نگه داريم و به هنگام ازدواج با مشاوره خانواده با دختري با ايمان و عفيف ازدواج نموده و خود را از آلودگي ها حفظ كنيم. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه