رتبه بندی گناهان /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

آیا درست است که بگوییم گناهان با توجه به آثار آنها رتبه بندى مى شوند به طور مثال دروغ گناه کبیره است و دروغگو دشمن خداست اما اگر دروغ جزیى بود این طور نباشد و یا یکى از شخصیت هاى اجتماعى اگرچه گناه کوچک انجام دهد اما به دلیل تأثیر زیاد آن، گناه کبیره به شمار آید؟


از آیات و روایات استفاده مى شود که در چند مورد ، گناه صغیره ، تبدیل به کبیره مى شود و حکم گناهان کبیره را پیدا مى کند از جمله : {J اول . اصرار بر صغیره J} تکرار گناه صغیره ، آن را تبدیل به گناه کبیره مى کند ، و اگر انسان حتى یک گناه کند ، ولى استغفار نکند ، و در فکر توبه هم نباشد ، اصرار به حساب مى آید . صغیره همچون نخ نازک و باریکى است که اگر تکرار شود ، طناب و ریسمان ضخیم و کلفتى مى گردد که پاره کردنش مشکل است . قرآن درباره پرهیزکاران مى فرماید : « وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ » 1 « آنان آگاهانه بر گناهانشان ، اصرار نورزند » . امام باقرعلیه السلام در شرح این آیه فرمود : اصرار ، عبارت از این است که کسى گناهى کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد . امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود : H ایّاک و الاصرار فانه من اکبر الکبائر و اعظم الجرائم E 2 « از اصرار بر گناه بپرهیز ، چرا که از بزرگترین جرایم است » . {J از گناهان کوچک غافل نشویم . J} امام صادق علیه السلام فرمود : رسول خداصلى الله علیه وآله همراه یاران ( در سفرى ) در سرزمین بى آب و علفى فرود آمد ، به یارانش فرمود H ائتوا بحطب E 3 « هیزم بیاورید که از آن آتش روشن کنیم تا غذا بپزیم » . یاران عرض کردند : اینجا سرزمین خشکى است و هیچ گونه هیزم در آن نیست ! رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود : بروید هر کدام هر مقدار مى توانید جمع کنید آنها رفتند و هر یک مختصرى هیزم یا چوب خشکیده اى با خود آورند و همه را در پیش روى پیامبرصلى الله علیه وآله روى هم ریختند ، پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : H هکذا تجتمع الذّنوب E « این گونه گناهان ، روى هم انباشته مى شوند » . سپس فرمود : H ایّاکم و الُمحقّرات من الذّنوب E « از گناهان کوچک بپرهیزید که همه آنها جمع و ثبت مى گردد . . . » . امام صادق علیه السلام فرمود : H لا صَغیره مع الاِصرار E 4 « در صورت اصرار ، گناه صغیره اى نباشد » . {J دوم . کوچک شمردن گناه J} کوچک شمردن گناه ، آن را به گناه بزرگ تبدیل مى کند ، براى روشن شدن موضوع ، به این مثال توجه کنید : اگر کسى سنگى به سوى ما پرتاب کند ، ولى بعداً پشیمان شده و عذرخواهى کند ، ممکن است او را ببخشیم ، ولى اگر سنگ ریزه اى به ما بزند ، و در مقابلِ اعتراض بگوید : این که چیزى نیست ، بى خیالش . او را نمى بخشیم ، زیرا این کار ، از روح استکبارى او پرده برمى دارد و بیانگر آن است که او گناهش را کوچک مى شمرد . به این روایات توجه کنید : امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود : H من الذّنوب التّى لا یغفر لیتنى لا یؤاخَذُ الاّ بهذا E 5 « از گناهان نابخشودنى این است که انسان بگوید : کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند یعنى آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمرد » . امیرمؤمنان على علیه السلام مى فرماید : H أَشَدِّ الذنوب ما استهان بِه صاحبُه E 6 « بزرگترین گناهان آن معصیتى است که گناهکار آن را کوچک بشمارد » . امام صادق علیه السلام فرمود : « از گناه حقیر و ریز ، بپرهیز ( سبک مشمار ) که آمرزیده نشود » . عرض کردم : گناهان حقیر چیست ! ؟ فرمود آن است که : H الرّجل یَذنب فیَقول طُوبى لى لو لم یَکن لى غیر ذلک E 7 « کسى گناه کند و بگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشتم » . {J سوم . اظهار خوشحالى هنگام گناه J} لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه ، از امورى است که گناه را بزرگ مى کند و موجب کیفر بیشتر مى شود . در اینجا به چند روایت توجه کنید : امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود : H شر الاشرار من یتبجح بالشّر E 8 « بدترین بدها کسى است که به انجام بدى خوشحال گردد » . و نیز فرمود H مَن تَلذّذ بمعاصِى الله اورثه الله ذلا E 9 « کسى که از انجام گناه ، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى رساند » . امام سجادعلیه السلام فرمود : H إیّاک و ابتهاج بالذنب فان الابتهاج به اعظم من رکوبه E 10 « از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز ، که این شادى بزرگتر از انجام خود گناه است » . و نیز فرمود : H حلاوه المعصیه یفسدها الیم العقوبه E 11 « عذاب دردناک گناه شیرینى آن را تباه مى سازد » . {J چهارم . گناه از روى طغیان J} یکى دیگر از امورى که موجب تبدیل گناه کوچک به گناه بزرگ مى شود ، طغیان و سرکشى در انجام گناه است در قرآن کریم مى خوانیم : « فَأَمَّا مَنْ طَغى . وَ آثَرَ الْحَیاهَ الدُّنْیا . فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِىَ الْمَأْوى » 12 « و اما آنها که طغیان کردند و زندگى دنیا را مقدم شمردند ، بى گمان جایگاهشان دوزخ است » . {J پنجم . مغرور شدن به مهلت الهى J} دیگر از امورى که گناه کوچک را به گناه بزرگ تبدیل مى کند ، آن است که گنهکار مهلت خدا و مجازات نکردن سریع او را دلیل رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب خدا بداند « وَ یَقُولُونَ فِى أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِیرُ » 13 « گناهکاران در دل مى گویند : چرا خداوند ما را به خاطر گناهانمان عذاب نمى کند ؟ جهنم براى آنها کافى است ، وارد آن مى شوند و بد جایگاهى است » . وعده عذاب جهنم براى چنین افرادى ، دلیل آن است که گناه افرادى که مغرور به عدم مجازات سریع خداوند هستند ، گناه کبیره است . {J ششم . تجاهر به گناه J} آشکار نمودن گناه نیز ، گناه صغیره را تبدیل به گناه کبیره مى کند ، شاید از این نظر که آشکار نمودن گناه حاکى از تجرّى و بى باکى بیشتر گنهکار است ، و موجب آلوده کردن جامعه ، و عادى نمودن گناه مى گردد . امیرمؤ منان على علیه السلام فرمود : H ایّاک و المجاهره بالفُجور فانّه من اشدّ المَأثِم E 14 « از آشکار نمودن گناهان بپرهیز ، که آن از سخت ترین گناهان است » . و حضرت رضاعلیه السلام فرمود : H المستتر بالحسنه یعدل سبعین حسنه و المذیع بالسیّئه مخذول E 15 « پاداش پنهان کننده کردار نیک ، معادل هفتار کار نیک است ، و آشکار کننده گناه ، خوار مى باشد » . {J هفتم . گناه شخصیت ها J} گناه آنان که در جامعه ، داراى موقعیت خاص هستند ، با گناه دیگران یکسان نیست ، و چه بسا گناه صغیره آنها ، حکم گناه کبیره را داشته باشد ، زیرا گناه آنها داراى دو بُعد است : بعد فردى و بعد اجتماعى . گناه شخصیت ها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مى تواند زمینه اغوا و انحراف جامعه و موجب سستى دین مردم شود . بر همین اساس ، حساب خداوند با بزرگان و شخصیت ها ، غیر از حساب او با دیگران است . {J گناه بزرگان از دیدگاه قرآن J} در آیات 44 تا 47 سوره حاقّه درباره عالمان بدعت گذار مى خوانیم : « وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ . لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ . ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ . فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ » « و اگر او ( پیامبر ) سخن دروغ بر ما مى بست ، ما او را با قدرت مى گرفتیم ، سپس شاهرگش را قطع مى کردیم ، و احدى از شما قادر نیست مانع شود و از او حمایت کند » . در قرآن افراد بدعت گذار و تحریف گر بسیارى مطرح شده اند اما خدا درباره ى هیچ کدام از آنها این گونه سخن نگفت که : رگ گردنت را مى زنیم ، ولى به پیامبرصلى الله علیه وآله به خاطر عصمت و مقام علم و آگاهیش چنین مى فرماید ، زیرا او شخص بزرگى است که گناهش نیز بسیار بزرگ است . بنابراین آنان که داراى شخصیت علمى و دینى هستند و انتسابشان به دستگاه دین بیشتر است ، مسئولیت بیشترى دارند . {J مَثَل دانشمند غیر متعهّد در قرآن J} در قرآن دانشمندان بى عمل به الاغ و سگ ، تشبیه شده اند . در مورد بلعم باعورا دانشمند گنهکار مى خوانیم : « فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ » « مثال او همانند سگ ( هار ) است که اگر به او حمله کنى دهانش را باز و زبانش را از دهانش بیرون مى آورد ، و اگر او را به حال خود واگذارى ، باز همین کار را مى کند . ( آن چنان تشنه دنیا است که همیشه دهانش باز است » . {J گناه بزرگان از دیدگاه روایات J} امام صادق علیه السلام در ضمن گفتارى فرمود : H یغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد E 16 « هفتاد گناه از جاهل ، بخشیده مى شود قبل از آنکه یک گناه از عالم ، بخشیده گردد » . رسول اکرم صلى الله علیه وآله در ضمن گفتارى فرمود : « اگر عالمان دین و زمامداران ، فاسد شدند ، مردم نیز فاسد شوند » . و در سخن دیگر فرمود : عوام امّت من اصلاح نمى شوند مگر با اصلاح خواص امّت من ! شخصى پرسید : خواص امت چه کسانى هستند ؟ فرمود : H خواص امتى اربعه : الملوک و العلماء و العبّاد و التّجّار E خواص امت من چهار دسته اند : . 1 زمامداران ، . 2 دانشمندان ، . 3 عابدان ، . 4 تاجران . شخصى دیگر پرسید : چگونه ؟ پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : زمامداران چوپانان مردمند ، وقتى چوپان گرگ شود ، گوسفندان چگونه بچرند ؟ و علما طبیبان مردمند ، وقتى طبیب بیمار باشد ، بیماران را چه کسى درمان کند ، بندگانِ عابد خداوند راهنماى مردمند ، اگر راهنما گمراه شد ، چه کسى راه رونده را هدایت مى کند ؟ و تاجران امین مردمند ، وقتى که امین خیانت کرد ، به چه کسى باید اطمینان نمود ؟ بنابراین گناه مسئولین ، چهره ها ، علما ، نهادها ، نویسندگان ، بزرگان و سادات بیشتر به حساب مى آید . ( 1 ) آل عمران ( 3 ) ، آیه . 135 ( 2 ) محقق نورى طبرسى ، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، ج 11 ، ص 368 ، بیروت : آل البیت لاحیاء التراث ، سنه . 1408 ( 3 ) اصول کافى ، ج 2 ، ص . 288 ( 4 ) اصول کافى ، ج 2 ، ص . 288 ( 5 ) ابن شعبه حرانى ، تحف العقول ، ص 486 ، قم : انتشارات اسلامى . ( 6 ) نهج البلاغه ، ص 533 ، قم : دارالهجره . ( 7 ) اصول کافى ، ج 2 ، ص . 287 ( 8 ) على بن محمد اللیثى الواسطى ، عیون الحکم والمواعظ ، ص 294 ، قم : دارالحدیث ، . 1376 ( 9 ) محمد محمدى رى شهرى ، میزان الحکمه ، ج 2 ، ص . 994 ( 10 ) بحارالانوار ، ج 75 ، ص 159 ، بیروت : الوفاء ، . 1403 ( 11 ) میزان الحکمه ، ج 2 ، ص . 994 ( 12 ) نازعات ( 79 ) ، آیات 39 - . 37 ( 13 ) مجادله ( 58 ) ، آیه . 8 ( 14 ) على بن محمد اللیثى الواسطى ، عیون الحکم والمواعظ ، ص 95 ، قم : دارالحدیث ، . 1376 ( 15 ) اصول کافى ، ج 2 ، ص . 428 ( 16 ) اصول کافى ، ج 1 ، ص . 47 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image